رابطه تجارب آسیب زای دوران کودکی، تنظیم هیجان و خودآسیبی در نوجوانان: نقش میانجی ذهنی سازی
حوزههای تخصصی:
رفتارهای خودآسیب رسان در دوران نوجوانی، یکی از موضوعات قابل تأمل است که شناسایی عوامل مؤثر بر آن از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به اهمیت این موضوع، مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه تجارب آسیب زای دوران کودکی و تنظیم هیجان با خودآسیبی، با نقش میانجی ذهنی سازی انجام شد. این پژوهش، تحلیلی از نوع همبستگی و مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان دختر و پسر 10 تا 19 ساله شهرستان آستارا در سال تحصیلی 1402 1403 هستند. نمونه این مطالعه با استفاده از فرمول کوکران، 368 نفر محاسبه شد. نمونه گیری به روش در دسترس و غیرتصادفی انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات، دانش آموزان به پرسشنامه های ترومای دوران کودکی(CTQ؛ برنستاین و همکاران، 2003)، عملکرد بازتابی(RFG؛ فوناگی و همکاران، 2016)، تنظیم هیجان(ERQ؛ گراس و جان، 2003) و آسیب به خود(SHI؛ سانسون و همکاران، 1998) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 24، AMOS و بوت استرپ استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، ذهنی سازی نقش میانجی بین ترومای کودکی و تنظیم هیجان با خودآسیبی دارد. با توجه به نتایج مطالعه پیشنهاد می شود برای کاهش رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان، برنامه های آموزشی و درمانی لازم برای دانش آموزان و والدین اجرا شود.