فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
41 - 78
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناخت عوامل انگیزشی تأثیرگذار بر تقاضای گردشگری ادبی در ایران و با استفاده از نظریه عوامل انگیزشی رانشی و کششی به رتبه بندی عوامل تأثیرگذار بر تقاضای گردشگری ادبی می پردازد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- پیمایشی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه است. پرسشنامه به روش نمونه گیری غیراحتمالیِ اتفاقی یا در دسترس بین جامعه آماری تحقیق شامل گردشگران ادبی داخلی و خارجی توزیع شده است.نتایج بررسی ها نشان داد که در بین عوامل رانشی بالاترین میانگین مربوط به عوامل روانشناختی می باشد. در بین عوامل کششی نیز بالاترین میانگین مربوط به عوامل نامحسوس می باشد. به طورکلی، عوامل روانشناختی بالاترین میانگین را دارد و عوامل جست و جو، عوامل نامحسوس، عوامل محسوس، عوامل فیزیکی و تعاملات اجتماعی به ترتیب دارای رتبه های بعدی هستند.
راهبردهای کارآفرینانه در توسعه خوشه های بندری برای دستیابی به زنجیره ارزش جهانی غلات (مورد مطالعه: بندر انزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
69 - 92
حوزههای تخصصی:
بنادر به عنوان مراکز توزیع تجارت و شبکه حمل و نقل، نقش مهمی در توسعه اقتصاد ملی دارند. بندر انزلی، با موقعیت راهبردی در شمال ایران، نقطه ای مهم برای دسترسی به بازارهای اوراسیا محسوب می شود. این پژوهش با هدف تدوین راهبردهای کارآفرینانه در توسعه خوشه های بندری برای ارتقاء بندر انزلی به نسل سوم بنادر و ورود به زنجیره ارزش جهانی غلات انجام شده است. برای گردآوری داده ها از دو بخش اسنادی- میدانی استفاده شد. نمونه گیری هدفمند برای انتخاب خبرگان شامل 18 متخصص صنعتی، سازمانی و دانشگاهی انجام شد که در حوزه خوشه های بندری و صادرات صنایع تبدیلی غلات تجربه داشتند. تحلیل کیفی داده ها با روش تحلیل لایه ای علت ها نشان داد که عوامل تأثیرگذار بر نفوذ به زنجیره ارزش جهانی در چهار لایه ی (10 عامل در لایه عینی (لیتانی)، 8 عامل در لایه ساختاری و سیستمی، 5 عامل در لایه باورها و گفتمان و 4 عامل در لایه نمادین و استعاره ای) تقسیم بندی می شوند. بر اساس این یافته ها، راهبردهایی برای گذار از وضعیت فعلی پیشنهاد شد که در 5 محور کلیدی دسته بندی می شوند: مالی-مالیاتی، آموزشی-ترویجی، دیپلماسی-فرهنگی، زیرساختی-فناوری و قانونی-حقوقی. این گستردگی راهبردها نشان می دهد که صرفاً حمایت مالی از بنگاه ها کافی نیست و باید به جنبه های متنوع تری پرداخته شود. رویکرد پیشنهادی می تواند مدیران را در طراحی دورنمای واقعی صادرات، به ویژه در بخش کشاورزی، یاری دهد و از شکل گیری رانت های اقتصادی جلوگیری کند.
چارچوب پذیرش مدل های کسب و کار مبتنی بر پلتفرم در فناوری بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
88 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحول دیجیتال در صنعت بیمه با ظهور پلتفرم های بیمه دیجیتال به عنوان یک نوآوری مهم، چشم انداز جدیدی را برای ارائه خدمات به مشتریان ایجاد کرده است. با وجود مطالعات انجام شده در حوزه پذیرش فناوری، تحقیقات جامعی که به طور خاص به پذیرش پلتفرم بیمه دیجیتال، به ویژه در ایران بپردازد، محدود است. پذیرش این پلتفرم ها توسط کاربران، مستلزم شناسایی دقیق عواملی است که بر پذیرش آن ها تأثیر می گذارد. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش پلتفرم های بیمه دیجیتال و ارائه چارچوب پذیرش آنها انجام شده است.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است. در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش تحلیل تم، برای شناسایی عوامل مؤثر بر پذیرش پلتفرم های بیمه دیجیتال استفاده شده است. روش نمونه گیری پژوهش از نوع هدفمند است. داده های پژوهش از طریق 14 مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان صنعت بیمه گردآوری شده و با استفاده از نرم افزار Nvivo کدگذاری شدند. مراحل تحلیل شامل کدگذاری اولیه، بازبینی و استخراج تم های فرعی و اصلی است.یافته ها: بعد از کدگذاری مصاحبه ها، درمجموع 384 کد بدست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که پذیرش پلتفرم های بیمه دیجیتال تحت تأثیر 8 تم اصلی همچنین 35 تم فرعی قرار دارد. براساس تم های بدست آمده، چارچوب پذیرش پلتفرم های بیمه طراحی شد.
آینده پژوهی توسعه اتوماسیون فرآیندهای سازمانی بر مبنای فناوری های نسل پنجم کسب و کار الکترونیک در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
117 - 143
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به فراتحلیل توسعه اتوماسیون فرآیندهای سازمانی بر مبنای فناوری های E-Business 5.0 می پردازد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و بررسی نقش و میزان تاثیر هر یک از شاخص های توسعه اتوماسیون در سازمان ها با بهره گیری از تکنیک آینده پژوهی میک مک است. در این راستا، ابتدا ادبیات پزوهش مرتبط با اتوماسیون و فناوری های E-Business 5.0 بررسی شده و سپس مصاحبه هایی با خبرگان علمی و عملی در این حوزه، صورت پذیرفته است. بر این اساس ۳۳ شاخص احصا که در هشت گروه زیرساخت های فناوری اطلاعات، مالی، پذیرش فناوری، قوانین و مقررات، رضایت و تجربه مشتری، تحلیل داده و بینش تجاری، نوآوری و رقابت پذیری و توسعه پایدار، دسته بندی شدند. پس از استخراج شاخص های موثر، تحلیل اثرگذاری-وابستگی این شاخص ها صورت پذیرفت. یافته های پزوهش نشان می دهد که شاخص های گروه زیر ساخت فناوری اطلاعات و پذیرش فناوری تاثیرگذار ترین شاخص ها و شاخص های گروه توسعه پایدار، مالی و قوانین و مقررات از پایین ترین میزان اثرگذاری در سیستم برخوردارند، همچنین شلخص های گروه تحلیل داده و بینش تجاری دارای اثرپذیری بالایی از سیستم هستند. پژوهش به سیاست گذاران و مدیران امکان برنامه ریزی بهتر جهت پذیرش فناوری های E-Business 5.0 جهت توسعه اتوماسیون اداری را می دهد.
طراحی مدل فرایندی موفقیت برندها در سطوح کلان و بنگاه (مورد مطالعه: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
111 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل فرایندی موفقیت برندهای استان کرمانشاه در دو سطح کلان و بنگاه انجام شد. رویکرد پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود و جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش استراوس و کوربین استفاده گردید. گردآوری داده ها از طریق انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان و متخصصان موضوع (31 نفر) به کمک روش های نمونه گیری هدفمند قضاوتی و گلوله برفی صورت گرفت و تا دستیابی به اشباع نظری داده ها ادامه پیدا کرد. اعتبار مصاحبه ها از روش مثلث سازی، مطرح کردن پرسش ها به چند روش و استفاده از چند مصاحبه کننده تائید شد. برای آگاهی از میزان پایایی نیز از روش کدگذاری مجدد و درصد توافق درون موضوعی (90.73 درصد) بهره گیری شد. به منظور طراحی مدل فرایندی، نخست مدل پارادایمی عوامل مؤثر بر موفقیت برندهای استان کرمانشاه طراحی گردید. سپس چارچوب این مدل با تکیه بر تجزیه وتحلیل دقیق، بازطراحی شد. در نهایت مدل فرایندی موفقیت برندهای استان کرمانشاه به تفکیک دو سطح کلان و بنگاه ارائه گردید که بر اساس آن، فرایند برندسازی موفق پیشنهاد شد.
طراحی الگوی ارزیابی ارزش ویژه برند سبز (مورد مطالعه: محصولات پژوهشکده گیاهان دارویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
233 - 270
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به دنبال طراحی الگوی ارزیابی ارزش ویژه برند سبز در حوزه گیاهان دارویی است، چرا که بازاریابی و برندسازی در حوزه ی گیاهان دارویی کشور با چالش های متعددی روبروست و یکی از معضلات عمده ی آن، عدم وجود الگویی جامع جهت ارزیابی ارزش ویژه برند سبز در این حوزه است. گیاهان دارویی به عنوان نوعی از محصولات سبز در سال های اخیر موردتوجه ویژه ای در جهان قرار گرفته اند، چرا که این محصولات به دلیل سازگاری با بدن، عوارض جانبی کمتر و تأکید سازمان بهداشت جهانی، یکی از پایه های اصلی درمانگری در قرن 21 محسوب می شوند. علیرغم شرایط اقلیمی مناسب در کشور، متأسفانه عرضه این محصولات، عمدتاً به شکل سنتی و بدون برند شناخته شده و معتبر صورت می پذیرد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، یک پژوهش کاربردی در حوزه گیاهان دارویی است که با یک رویکرد ترکیبی - اکتشافی به شناخت مؤلفه ها و ابعاد الگوی ارزیابی ارزش ویژه برند سبز می پردازد. مرحله کیفی با شناسایی 54 منبع معتبر جهت شناخت مؤلفه های الگو شروع می شود، سپس در مرحله کمّی، این داده ها مورد اعتبارسنجی و طبقه بندی انتزاعی قرار می گیرند. نتایج حاصله نشانگر آن است که سه بُعد اصلی الگوی پیشنهادی عبارت اند از: بُعد شناختی یا تجربی برند، بُعد تطبیقی یا قضاوتی برند و بُعد رابطه ای یا واکنشی برند که مجزا از یکدیگر نیستند و مکمل یکدیگر محسوب می شوند. الگوی پیشنهادی، ترکیبی از ادراک مصرف کنندگان و فعالیت های کارکنان را در تعیین ارزش ویژه برند سبز لحاظ نموده است. همچنین، برای نخستین بار با طبقه بندی 10 مؤلفه پُرتکرار در الگوهای موجود، سه بُعد انتزاعی تر و همبسته برای ارزیابی ارزش ویژه برند سبز معرفی می گردد.
بررسی حکمرانی صنعت خودرو و ارزیابی اثر بخشی آن،( با تاکید بر قوانین و مقررات در دوره 1402-1368)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۲۷
1 - 24
حوزههای تخصصی:
صنعت خودرو به دلیل پیوندهای پسین و پیشین گسترده در اقتصاد کشور همواره مورد توجه سیاست گذاری های مختلف دولت بوده است. بی تردید، کیفیت سیاست گذاری و اثربخشی قوانین و مقررات نقشی اساسی در شکل دادن به مسیر رشد این صنعت دارد. علاوه بر این، اطمینان از اجرای دقیق قوانین و ارزیابی مستمر اثربخشی آن ها از جنبه های حیاتی این فرایند است. در همین راستا در این مقاله با بررسی بخشنامه های مختلف در بازه زمانی 1401-1368 به بررسی مقررات گذاری در صنعت خودروی کشور اقدام شده است. نتایج نشان می دهد از مجموع 260 مورد از مهم ترین مقررات و مصوبات صنعت خودرو، «واردات خودرو و قطعات آن» با 80 مورد (حدود 31 درصد) بالاترین سهم و قیمت گذاری خودرو با 46 مورد(18 درصد)، «استانداردهای فنی و محیط زیستی خودرو» با 41 مورد (حدود 16 درصد) از اهم مقررات و مصوبات در این حوزه بوده اند. از سوی دیگر نهادهای متولی مقررات گذاری صنعت خودرو، هیئت وزیران با 109 مورد (42 درصد)، وزارت صنعت، معدن و تجارت با 50 مورد (19 درصد)، شورای رقابت با 40 مورد (15 درصد) مهم ترین نهادهای تأثیرگذار در این زمینه هستند. تعدد مقررات وضع شده در فاصله سال های 1368 تا 1401 و به ویژه از سال 1397 به بعد در عین حال که گویای تلاش دولت برای تنظیم گری صنعت و بازار خودرو است، به طوری که از 260 قانون و مقرره در این دوره بیش از 62 درصد آنها به دوره 1401-1397 اختصاص دارد، ولی وجود شکاف شدید بین قیمت کارخانه و بازار، عدم تناسب قیمت با کیفیت، از مهم ترین نشانه های عدم کفایت مقررات گذاری از منظر تاثیرگذاری و بهبود وضعیت می باشد. به علاوه در زمان وضع تحریم ها و جهش های ناگهانی ارزی، بیشترین مقرره گذاری در این صنعت مشاهده می شود.
سنجش تاب آوری شهر در برابر رویدادهای طبیعی (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
131 - 148
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که بیشتر شهرهای جهان با آن دست به گریبان اند حوادث طبیعی است که بطور ناگهانی روی می دهند و موجب وارد آمدن خسارت به انسان و محیط می شوند.این مخاطرات بدلیل غیرمترقبه بودن،خسارت مالی و جانی بسیاری برجای می گذارند و در جوامع شهری بدلیل تمرکز بیشتر جمعیت،دارای شدت و قدرت آسیب رسانی بیشتری هستند. فزونی بلاها و خسارات مالی و جانی آن ها،پژوهش هایی با موضوع تاب آوری را در مطالعات شهری الزام آور ساخته است.در پژوهش حاضر تاب آوری شهر کرمانشاه در برابر بلایای طبیعی موردبررسی قرارگرفته است.این پژوهش از منظر هدف جز تحقیقات شناختی است.داده ها با استفاده از ابزار پرسشنامه و بازدیدهای میدانی گردآوری شده.نمونه تحقیق 15نفر افراد خبره در ساختار مدیریت شهری هستند.برای بررسی فرضیه های تحقیق و تعامل بین متغیرها به صورت چندگانه از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است.یافته های تحقیق حاکی از آن است که بین ابعاد چهارگانه تاب آوری(کالبدی،اقتصادی،اجتماعی و نهادی)در میزان تاب آوری کرمانشاه در برابر حوادث طبیعی رابطه وجود دارد.وضعیت نامطلوب بافت محلات و دسترسی نامناسب به امکانات و خدمات امدادرسان ازجمله ویژگی های این شهر است که تاب آوری آن را تحت تأثیر قرار داده.نتایج تحقیق بیانگر آن است که شهر کرمانشاه در برابر مخاطرات طبیعی از تاب آوری پایینی برخوردار است و نیازمند توجّه به ابعاد مختلف به خصوص بعد کالبدی-محیطی شهر است.شهر کرمانشاه یکی از شهرهایی است که با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی نیازمند تاب آوری بالای شهری است تا در مقابل سوانح طبیعی به ویژه زلزله و سیل مقاومت مطلوبی داشته باشد.توجه به تاب آوری شهری در شهر کرمانشاه خطرات جانی و مالی را تا حد زیادی کاهش می دهد و مدیریت بحران را تقویت می نماید.
ارزیابی سطح دیجیتالی بودن فرایند نوآوری با رویکرد هوش مصنوعی در تحول دیجیتال شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی مدلی برای ارزیابی سطح دیجیتالی شدن فرآیند نوآوری با محوریت هوش مصنوعی در شرکت های دانش بنیان می باشد، تا بتوان از این طریق بلوغ دیجیتال فرایند نوآوری در یک سازمان را سنجید. نتایج 188 شاخص در قالب پرسشنامه لیکرت 5 نقطه ای و به روش دلفی در دو مرتبه بین 18 خبره در این زمینه توزیع شد. نتیجه کار 5 مؤلفه به عنوان ورودی مدل بود که در قالب پرسشنامه برای 230 شرکت دانش بنیان پارک فناوری پردیس ارسال شد. 198 شرکت آن را تکمیل و مجدداً ارسال کردند. از این تعداد نمونه، 150 داده برای داده های آموزشی و 48 داده به عنوان آزمون مدل بر اساس یک تابع تصادفی جدا شد. در مرحله آخر یعنی مدل سازی، از روش استنتاج عصبی- فازی تطبیقی برای مدل استفاده شد. از روش جداسازی شبکه یا جدول جستجو (PG) در نرم افزار متلب 2023 برای ارزیابی عملکرد مدل با استفاده از ریشه میانگین مربع، خطای (RMSE) و خطای نسبی (E) استفاده گردید. این تحقیق توانست مدلی هوشمند را با خطای بسیار کم ارائه دهد. در نتیجه توانست به شاخص های مؤثر در میزان دیجیتالی شدن فرآیند نوآوری دست یابد.
بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
43 - 62
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی یکی از ارکان حیاتی در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی جوامع است و به ویژه در زمینه اشتغال زایی و کاهش معضل بیکاری نقش برجسته ای ایفا می کند. با توجه به اهمیت این مقوله، آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی برای پرورش کارآفرینان بالقوه و تقویت مهارت های ضروری در این زمینه شناخته می شود. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر رفتار کارآفرینانه دانشجویان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد کیفی است. جامعه مورد مطالعه شامل خبرگان حوزه کارآفرینی، مدیریت کارآفرینی و کارآفرینان دانشگاهی بود. برای انتخاب مشارکت کنندگان، از روش هدفمند از نوع گوله برفی استفاده شد و با معیار اشباع نظری 15 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2024 بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش کارآفرینی سبب بهبود رفتار کارآفرینانه در ابعاد مختلف از جمله نیات و مقاصد کارآفرینانه، مهارت های فکری و نگرشی، شبکه سازی و مربیگری، نقش حمایتی دولت و وظایف دانشگاه ها می گردد. به طور خاص، آموزش کارآفرینی زمینه بهبود انگیزش و توانمندی دانشجویان را برای شروع کسب وکارهای جدید فراهم می کند. همچنین یافته ها نشان دادند که آموزش کارآفرینی زمینه بهبود و توسعه شبکه های حمایتی و دسترسی به منابع لازم برای راه اندازی کسب وکارهای نوپا را فراهم می کند. یافته های این پژوهش دستاوردهای قابل توجهی را برای سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدرسان آموزش عالی ایران به همراه دارد و می تواند به ارتقاء فرهنگ کارآفرینی و رشد اقتصادی کشور کمک کند.
تأثیر رهبری فراگیر سبز بر مشارکت کاری سبز با نقش میانجی انگیزه درونی سبز در هتل های شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر رهبری فراگیر سبز بر مشارکت کاری سبز کارکنان با نقش میانجی انگیزه درونی سبز بود.
روش شناسی : پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کارکنان هتل های چهارستاره شهر اصفهان به تعداد 440 نفر تشکیل دادند که از طریق جدول مورگان تعداد 205 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه استاندارد رهبری فراگیر سبز بوتو و همکاران (2021)، پرسش نامه استاندارد انگیزه درونی سبز لی و همکاران (2020)و پرسش نامه استاندارد مشارکت کاری سبز آبورامدان (2022) بود که روایی پرسش نامه ها براساس روایی محتوایی، صوری و سازه بررسی و پس از اصطلاحات لازم روایی تأیید شدند و از سوی دیگر پایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 0/80، 0/82و 0/85 برآورد شد و تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت.
یافته ها : یافته ها نشان داد رهبری فراگیر سبز بر مشارکت کاری سبز تأثیر مثبت دارد که ضریب تأثیر آن 0/55 بود و انگیزه درونی سبز در رابطه بین رهبری فراگیر سبز با مشارکت کاری سبز، به عنوان متغیر میانجی ایفای نقش کرد.
نتیجه گیری و پیشنهادات : سازمان های مهمان نوازی و گردشگری باید مکانیسم های بازخورد و سیستم های شناسایی ایجاد کنند تا مشارکت کارکنان در طرح های پایداری را برجسته و انگیزه های درونی و رفتارهای مطلوب را تقویت کنند. با اتخاذ این استراتژی های مبتنی بر شواهد، شرکت های گردشگری و هتل داری می توانند نیروی کار با انگیزه درونی واقعی را برای پذیرش شیوه های سبز پرورش دهند و درنهایت به یک صنعت مهمان نوازی و گردشگری پایدارتر و مسؤولانه تر کمک کنند.
نوآوری و اصالت : پژوهش حاضر بینش های جامعی را در مورد رهبری فراگیر سبز، انگیزه درونی کارکنان و مشارکت کاری در صنعت گردشگری و هتل داری شهر اصفهان ارائه می کند.
آسیب شناسی احیای برندهای قدیمی با رویکرد گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
115 - 148
حوزههای تخصصی:
با گذشت زمان و با تغییر نیازها و ذائقه مصرف کنندگان و افزایش فشارهای رقابتی، احیای برند یک راهبرد ضروری محسوب می شود، بدین ترتیب با احیای برند، شرکت نسبت به رقبای خود به نحو موثرتری پاسخگوی نیازهای مصرف کنندگان شده و موجب تثبیت موقعیت خود در بازار و ایجاد مزیت رقابتی می گردد. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی احیای برندهای قدیمی با رویکرد گراندد تئوری مورد مطالعه قرار گرفته است. گردآوری داده ها، طی مصاحبه عمیق با 12 نفر از متخصصین در زمینه برندسازی و مطالعه برندهای قدیمی که به صورت تخصصی در این زمینه فعال هستند، تا رسیدن به اشباع نظری انجام پذیرفت. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش تجزیه و تحلیل، کیفی است. حول مسأله اصلی پژوهش (احیای برند قدیمی) در سه مرحله کدگذاری داده ها، 9 مقوله فرعی اقدامات مدیریتی، محرک ها، رونق و شکوفایی تولید، اقدامات محیطی، موانع اقتصادی، قوانین و سیاست ها، عوامل ساختاری، موانع فنی و تکنولوژی، موانع مدیریتی حاصل گردید که به شکل مستقیم و یا غیرمستقیم بر احیای برند قدیمی تاثیر می گذارند.
ارائه الگوی عوامل عملکردی تاب آوری پایدارزنجیره تامین صنعت قطعه سازی خودروایران با رویکرد توسعه صادرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوچک ترین اخلال در روند یک زنجیزه تامین را می توان به یک گسل تشبیه کرد. گسلی که شکاف و عمق آن می تواند لحظه به لحظه افزایش پیدا کند. تاب آوری زنجیره تامین صنعت قطعه سازی خودروایران ضمن امکان مقابله با این اختلالات، منجر به توسعه صادرات در این زنجیره تامین می شود.در همین راستا، این پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) باهدف ارائه الگوی عوامل عملکردی تاب آوری پایدارزنجیره تامین صنعت قطعه سازی خودروایران با رویکرد توسعه صادرات انجام گرفته است. ابتدا در بخش کیفی با کمک مرور پیشینه های پژوهشی معتبر 49 شاخص شناسایی شدند. سپس در بخش کمی با استفاده از روش دلفی وپنل 19 نفره خبرگان پس از سه راند 24 شاخص مهم برگزیده و پایداری شاخص ها نیز با نظر خبرگان تایید شد. درادامه بخش کمی پژوهش نیزتعیین ارتباط بین متغیرها برای دستیابی به الگو در بخش کمی با اتکا به روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شد. یافته های پژوهش مدلی ده سطحی بود که تأثیرگذارترین شاخص در سطح دهم پیش بینی بحران ها همانند حوادث غیر مترقبه(طوفان،ریزگرد،زلزله،سیل، خشکسالی) و تاثیر پذیرترین شاخص هم سرعت و توانایی واکنش اضطراری بود.
ارائه مدلی برای کنترل استراتژیک در شرکت های بیمه فعال در صنعت بیمه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
313 - 328
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: کنترل استراتژیک که هدف آن انطباق استراتژی سازمان با تغییرات و تلاطمات محیطی است (با توجه به اینکه محیط سازمان در صنایع مختلف متفاوت است)، می تواند در هر صنعتی الگوی خاص خود را داشته باشد. در سال های اخیر که به دلایل داخلی و بین المللی، تلاطمات محیطی برای صنایع ایران افزایش یافته، موضوع کنترل استراتژیک نیز اهمیت ویژه ای پیدا کرده و بر این اساس، هدف این پژوهش آن است که با در نظر گرفتن مدل های مختلف کنترل استراتژیک و شاخص های متنوعی که می تواند داشته باشد، به طور خاص برای صنعت بیمه ایران مدلی را برای کنترل استراتژیک ارائه کند.روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، بنیادی– کاربردی و با جهت گیری اکتشافی، از نوع مطالعات ترکیبی (کیفی و کمّی) است. در بخش کیفی از استراتژی پژوهش داده بنیاد و در بخش کمّی از روش تحلیل سلسله مراتبی که از جمله روش های تصمیم گیری چندمعیاره است، استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق آن دسته از مدیران ارشد شرکت های بیمه ایرانی هستند که در فرایند تدوین، اجرا و کنترل برنامه های استراتژیک شرکت های بیمه نقش یا تجربیاتی دارند. روش نمونه گیری نظری و به شیوه گلوله برفی بوده است.یافته ها: براساس داده های به دست آمده از مصاحبه ها، مقوله ها در دو دسته کلی کنترل اجرای استراتژی و کنترل محتوای استراتژی قرار گرفتند. در بخش کنترل محتوا سه مقوله با عناوین کنترل عوامل حیاتی موفقیت، کنترل مفروضات اساسی و کنترل مبتنی بر سناریو کدگذاری شدند و در بخش کنترل اجرا دو مقوله با عناوین کنترل بعد از عمل و کنترل عملیاتی کدگذاری شدند. در این پنج بخش نیز، در مجموع 15 نوع کنترل باید صورت گیرند که این ها در بخش کمّی پژوهش ارزیابی شدند. در بخش کمّی، کنترل رقابت، کنترل مفروضات اساسی بازار و کنترل مفروضات محیط کلان بیشترین امتیازات را به خود اختصاص دادند.نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق، دسته بندی انواع کنترل های استراتژیک و امتیازدهی به آنها، به معنای برتری برخی روش های کنترلی بر دیگر روش ها نیست و براساس نوع رویکرد استراتژیک در هر شرکتی ممکن است هریک از کنترل ها به شکل های مختلف و با درجات اهمیت متفاوتی استفاده شوند. همچنین به دلیل اینکه امروزه ابزارهای پیشرفته فنّاوری اطلاعات در دسترس اند و صنعت بیمه هم داده های فراوانی در اختیار دارد، پیشنهاد می شود که شرکت های بیمه از این ابزارها در فرایند کنترل استراتژیک خود بیشتر استفاده کنند. با توجه به اهمیت یافتن روش های آینده پژوهی از جمله سناریوپردازی در کسب وکارها، پیشنهاد می شود که صنعت بیمه به آموزش این روش ها به مدیران و متخصصانش اقدام کند تا با به کارگیری آنها غافلگیری ها کاهش یابند و آماده مواجهه با شرایط مختلف باشند. در نهایت در ارزیابی کمّی پژوهش، کنترل فرایندهای داخلی و منابع انسانی حائز کمترین امتیاز شدند که با توجه به اهمیتشان، لازم است برای تقویتشان کنترل بیشتری روی آنها صورت گیرد.
راهبرد پایدارسازی مدل های کسب وکار اَبری: راهنمای کاربردی بر اساس شناسایی و تحلیل شکست های آبشاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
159 - 206
حوزههای تخصصی:
شکست های آبشاری یکی از مهم ترین چالش ها و مخاطرات کسب وکارهای ابری است که می-تواند به طور زنجیروار به بخش های دیگر سیستم آسیب برساند و منجر به فروپاشی کل سیستم شود. هدف این پژوهش بررسی عوامل مختلف مرتبط با شکست های آبشاری در مدل های کسب وکار ابری و معرفی رویکردهای مناسب برای پیش بینی، جلوگیری و مدیریت این نوع شکست ها است. در این پژوهش، از روش مرور ادبیات با استفاده از پردازش زبان طبیعی برای جمع آوری اطلاعات و تحلیل موضوع استفاده شده است. منابع مورد استفاده شامل مقالات علمی معتبر درزمینه فناوری اطلاعات و کسب وکار از سال 2015 تا 2024 از دیتاست های IEEE Xplore، Google Scholar و arXiv بود که 23 مقاله با روش های پردازش زبان طبیعی مورد بررسی قرار گرفت. استفاده از تکنیک های پیشرفته NLP، امکان ارزیابی دقیق تر و تحلیل عمیق تر عوامل مرتبط با شکست های آبشاری را فراهم می کند. همچنین، ریشه یابی خطاها و تدوین نقشه راه عملی برای مدیریت بهتر آن ها، به کسب وکارها امکان می دهد تا بهبود و بهره وری در محیط ابری خود را تسهیل کرده و مسیری پایدارتر را در پیش گیرند. این مراحل نه تنها به افزایش کیفیت و کارایی خدمات ابری کمک می کنند، بلکه هزینه ها و زمان مورد نیاز برای رفع مشکلات را نیز به شدت کاهش می دهند. عوامل مختلف مرتبط با شکست های آبشاری در مدل های کسب وکار ابری به طور مفصل بررسی شده است. این عوامل شامل مشکلات فنی، مشکلات مدیریتی و مشکلات بازاریابی است. همچنین، رویکردهای مختلف برای پیش بینی، جلوگیری و مدیریت این نوع شکست ها معرفی شده است.
نقش چابکی یادگیری در ارتباط میان تجربه خدمات و هم آفرینی ارزش در مصرف کنندگان با نقش تعدیلگری عجین شدن شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چابکی یادگیری به دلیل تأثیرات چشمگیری که بر سازگاری و موفقیت دارد، یک حوزه مهم برای مطالعه در میان مصرف کنندگان است. بررسی چابکی یادگیری در بازاریابی در حال افزایش است؛ اما تاکنون توجه کمی به پیش بینی کننده ها و پیامدهای چابکی یادگیری شده است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی چابکی یادگیری بر ارتباط بین تجربه خدمات و هم آفرینی ارزش مشتریان با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده عجین شدن شناختی است. روش پژوهش حاضر همبستگی است که به صورت میدانی انجام شده است. جامعه آماری مشتریان باشگاه های ورزشی بود که تعداد 417 نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. در این مطالعه از پرسشنامه های تجربه خدمات Klaus & Maklan (2012)، چابکی یادگیری Gravett & Caldwell (2016)، هم آفرینی ارزش Nysveen & Pedersen (2014) و عجین شدن شناختی Hollebeek et al. (2014) استفاده و برای سنجش روایی و پایایی آنها از روش های آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، بار عاملی گویه ها و روایی افتراقی بهره گرفته و درنهایت، پرسشنامه ها تأیید شد. در این مطالعه برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 18 و ام پلاس نسخه 7 استفاده شد. نتایج نشان داد که تجربه خدمات بر چابکی یادگیری و هم آفرینی و چابکی یادگیری بر هم آفرینی ارزش تأثیر دارد. همچنین، علاو بر این، چابکی یادگیری بر ارتباط بین تجربه خدمات و هم آفرینی ارزش نقش میانجی دارد. در نهایت، عجین شدن شناختی بر ارتباط بین تجربه خدمات و هم آفرینی ارزش نقش تعدیلی ندارد. پژوهش حاضر نشان داد که تجربه خدمات به عنوان یک عامل کلیدی نقش مهمی در چابکی یادگیری دارد و این امر منجر به هم آفرینی ارزش با مصرف کنندگان خدمات ورزشی می شود.
مزیت رقابتی مبتنی بر مسئولیت اجتماعی شرکت، بازاریابی سبز و معنویت سازمانی (مطالعه صنایع غذایی البرکات عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
65 - 110
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی نقش مسئولیت اجتماعی شرکت، بازاریابی سبز و معنویت سازمانی، جهت کسب مزیت رقابتی است. جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارکنان شرکت البرکات در عراق شکل می دهند که ۲۳۶ نفر از آنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها، با استفاده از پرسشنامه استاندارد صورت پذیرفت. به منظور تعیین روایی و پایایی سنجه ها، از روایی محتوا، آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. برای تحلیل داده ها و آزمون مدل مفهومی پژوهش، از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ استفاده شد. نتایج، حاکی از تائید فرضیه اول (تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر معنویت سازمانی)، فرضیه دوم (تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر بازاریابی سبز)، فرضیه سوم (تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر مزیت رقابتی)، فرضیه چهارم (تأثیر معنویت سازمانی بر بازاریابی سبز)، فرضیه پنجم (تأثیر معنویت سازمانی بر مزیت رقابتی) و فرضیه ششم (تأثیر بازاریابی سبز بر مزیت رقابتی) است.
تبیین قابلیت های بازاریابی پویا مبتنی بر تغییرات اقلیمی: تحلیل اکتشافی از کسب وکارهای B2B(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
949 - 978
حوزههای تخصصی:
هدف: بحران تغییرات اقلیمی، روش زندگی و نحوه کار انسان ها را تغییر داده و به یکی از اصلی ترین محرک های تهدیدکننده کسب وکارهای B2B در کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است. مقابله با این تهدیدهای اقلیمی، برای بقای کسب وکارها در بازار و در نهایت، برای بقای کره زمین بسیار اهمیت دارد. قابلیت های بازاریابی پویا که توانایی شرکت ها به منظور ایجاد شایستگی های داخلی و خارجی برای رسیدگی به تغییرات محیطی تعریف می شود، می تواند به کسب وکارهای B2B برای پاسخ به تغییرات اقلیمی کمک کند؛ از این رو شناسایی قابلیت های بازاریابی پویا، برای مواجهه با این تغییرات ضروری به نظر می رسد. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچوب مفهومی قابلیت های بازاریابی پویا، مبتنی بر تغییرات اقلیمی اجرا شده است.
روش: پژوهش حاضر در دسته پژوهش های کیفی قرار دارد و از لحاظ هدف کاربردی محسوب می شود و ماهیت آن اکتشافی است. نمونه آماری این پژوهش را آن دسته از مدیران کسب وکارهای B2B تشکیل داده اند که کسب وکارشان از تغییرات اقلیمی تأثیر می پذیرد و سابقه کاری آن ها در کسب وکار مدنظر، بیش از ۳ سال است. برای گردآوری داده ها با ۱۲ نفر از مطلعان کلیدی که به روش هدفمند انتخاب شدند، به صورت آنلاین و با استفاده از وب کم، مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. انتخاب نمونه ها تا جایی ادامه یافت که از کفایت داده ها اطمینان حاصل شد و اشباع داده ها صورت گرفت. سپس متن مصاحبه ها ترانویسی شد و با استفاده از نرم افزار اطلس و به روش تحلیل تماتیک استقرایی کدگذاری، تحلیل و تفسیر شدند. روش تحلیل تماتیک استقرایی روشی برای سازمان دهی و توصیف داده هاست. در پژوهش حاضر از پایایی باز آزمون برای محاسبه پایایی مصاحبه ها استفاده شد.
یافته ها: در این پژوهش چارچوب قابلیت های بازاریابی پویا مبتنی بر تغییرات اقلیمی با ۱۰۹ کد پایه و ۸ مضمون فرعی و ۳ مضمون اصلی تبیین شد. مضمون های اصلی عبارت اند از: مدیریت توسعه محصول، مدیریت زنجیره تأمین و مدیریت ارتباط با مشتری مبتنی بر تغییرات اقلیمی. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کسب وکارهای B2B در یک محیط پویا، متأثر از تغییرات اقلیمی با افزایش سواد اقلیمی و معماری محصولات و خدمات جدید مبتنی بر تغییرات اقلیمی، می توانند به توسعه محصول مبتنی بر تغییرات اقلیمی اقدام کنند و با مدیریت ریسک های تغییرات اقلیمی، ایجاد مسئولیت اقلیمی، افزایش کیفیت رابطه افقی و عمودی و با انجام اقدام های اقلیمی با شیوه ای نوین و منطبق بر تغییرات اقلیمی، به مدیریت زنجیره تأمین بپردازند و با سازوکار پاسخ گویی و ایجاد ارتباطات قوی اقلیمی، ارتباط با مشتریان خود را مدیریت کنند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که مدیران باید درک کنند که برای مقابله با تغییرات اقلیمی، هم قابلیت های درونی و هم قابلیت های بیرونی را توسعه دهند؛ از این رو ضروری است که مدیران به طراحی یک استراتژی کلی سازمانی، برای هدایت شیوه های پایدار اقدام کنند تا از طریق آن، به وضوح اهداف استراتژیک پایدار را بیان و فضای مناسب برای انعطاف در مقابل تغییرات اقلیمی را فراهم کنند و از هم سویی نتایج با اهداف مطمئن شوند. همچنین، نشان دادن مسئولیت پذیری اجتماعی، به خصوص در حوزه محیط زیست، می تواند بر شهرت برند تأثیر مثبتی داشته باشد. پس بهتر است مدیران در زمینه مسئولیت های زیست محیطی، خود را به رعایت قوانین و قواعدی ملزم کنند تا از آن طریق، کمترین آلودگی و تخریب محیط زیست و منابع طبیعی ایجاد شود و بخش اعظم تمرکز خود را بر چگونگی انطباق و سازگاری بیشتر کسب وکار با تغییرات اقلیمی قرار دهند و در یک چارچوب منطبق بر محیط زیست، همگام با محدودیت های تغییرات اقلیمی، به تولید یا ارائه خدمت اقدام کنند.
ارائه الگوی برندسازی مقصد مبتنی بر نوستالژی صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از انجام این پژوهش، ارائه الگوی برندسازی مقصد مبتنی بر نوستالژی صنعت گردشگری است، بنابراین پژوهش حاضر از نظر هدف در حیطه تحقیقات کاربردی-توسعه ای می باشد. همچنین پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش، یک پژوهش توصیفی-پیمایشی با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) است که از لحاظ زمانی به شکل مقطعی انجام می شود. نمونه آماری در بخش کیفی شامل 30 نفر از خبرگان دانشگاهی و بازار در رابطه با صنعت گردشگری می باشد که به صورت هدفمند غیرتصادفی و در نهایت با تعداد 30 نفر مصاحبه نیمه ساختاریافته اشباع نظری رسیده است. جامعه آماری در بخش کمی شامل کلیه گردشگران استان تهران در سال 1401 می باشد که از این میان، نمونه ای متشکل از 384 نفر انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی شامل پرسشنامه حاصل از فاز کیفی است. تحلیل داده ها در روش کیفی با رویکرد داده بنیاد و نرم افزار MAXQDA 20 انجام شد. اعتبار سنجی مدل با تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی.آل. اس انجام گرفت. بر اساس تحلیل کیفی، مدل پارادایمی تحقیق در شش بعد عوامل علی (گاهی از برند مقصد، تصویر برند مقصد، مدیریت ارتباط با گردشگران، مشارکت گردشگران)، شرایط زمینه ای (زیرساخت های گردشگری)، عوامل مداخله گر (فرهنگ گردشگری میزبان)، راهبردها (برندسازی مبتنی بر نوستالژی)، پدیده محوری (توسعه برند گردشگری) و پیامدها (تصمیم سفر گردشگر) طراحی شد. بر اساس نتایج بدست آمده از اعتبارسنجی مدل در بخش کمی مشخص شد که مدل پیشنهادی این تحقیق از اعتبار مناسبی برخوردار است.
فراتحلیل عوامل مؤثر بر کارآفرینی سازمانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
93 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دنیای امروزی به دلیل گسترده شدن فناوری ها و ابزارها و دسترسی راحت تر به آن ها، به شدت رقابتی شده است. در محیط هایی که به شدت درحال تغییر و تحول هستند، دانش یکی از منابع مهم خلق ارزش محسوب می شود که می تواند منجر به توسعه و تداوم مزیت رقابتی شود. مزیت رقابتی به واسطه استفاده شرکت ها از ظرفیت ها و منابع شان سبب موقعیت سازمانی منحصربه فردی می شود که می تواند منجر به تمایز آن ها از رقبا شود. سازمان ها برای ماندن دراین عرصه باید توانایی های لازم را کسب کرده و تحولاتی را به وجود آورند. یکی از منابع مهم برای ایجاد تحول و بقای سازمان و رسیدن به اهدف و رسالت های سازمانی، نوآوری و کارآفرینی است که خود زمینه را برای مزیت رقابتی و متمایز شدن سازمان از رقبا فراهم می آورد. این امر سبب بقای سازمان در محیط های متغیر کنونی می شود. هدف این پژوهش شناسایی پیشایندهای کارآفرینی سازمانی با استفاده از رویکرد فراتحلیل بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر ازنظر هدف، توصیفی و ازنظر نوع استفاده، کاربردی و ازنظر نوع رویکرد، کمی بود. جامعه موردبررسی پژوهش، شامل مقالات چاپ شده درزمینه کارآفرینی سازمانی در کلیه مجلات علمی – پژوهشی داخل کشور از سال 1390 تا سال 1403 بود که 55 مورد بااستفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه وارد فرایند فراتحلیل شدند. پژوهش های منتخب با استفاده از نرم افزار CMA2 (نرم افزار جامع فراتحلیل) مورد تحلیل قرار گرفتند. پایایی پژوهش شامل پایایی شناسایی ازطریق توافق داوران در انتخاب پژوهش ها و طبقه بندی آن ها، پایایی کدگذاری ازطریق توافق داوران درباره استفاده از مفاهیم خاص برای کدگذاری متغیرها و پایایی سطح معنی داری و اندازه اثر ازطریق توافق در محاسبات اندازه اثر بین دو فراتحلیل گر به دست آمد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که ازبین عوامل مؤثر بر کارآفرینی سازمانی، به ترتیب متغیرهای ظرفیت سرمایه فکری (886/0)، جذب دانش (802/0)، چابکی سازمانی (753/0)، هوش سازمانی (743/0)، رهبری معنوی (737/0)، رهبری خدمت گزار (682/0)، جو خلاقیت (632/0)، سلامت سازمانی (622/0)، کیفیت زندگی کاری (608/0)، فرهنگ انطباق پذیری (587/0)، ساختار سازمانی (554/0)، قابلیت بازاریابی (516/0) و سرمایه اجتماعی (508/0) دارای اندازه اثر زیاد (بالای 5/0) بودند.
نتیجه گیری/ دستاوردها: متغیرهای ظرفیت سرمایه فکری، جذب دانش، چابکی سازمانی، هوش سازمانی، رهبری معنوی، رهبری خدمت گزار، جو خلاقیت، سلامت سازمانی، کیفیت زندگی، فرهنگ انطباق پذیری، ساختار سازمانی، قابلیت بازاریابی و سرمایه اجتماعی به ترتیب از مهم ترین پیشایندهای کارآفرینی سازمانی هستند. انجام این فراتحلیل می تواند برنامه ریزی برای ارتقای کارآفرینی سازمانی در کشور را دقیق تر و عملیاتی تر نماید؛ به گونه ای که به جای برنامه ریزی برای طیف وسیعی از پیشایندها، بر متغیرهایی تمرکز دارد که دارای اهمیت بیشتری هستند.