فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱۰٬۹۸۴ مورد.
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
54 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه علاوه بر جنبه های اقتصادی، پاسخ دادن به چالش های اجتماعی و زیست محیطی به نگرانی و موضوع استراتژیک اصلی کسب وکارها تبدیل شده است. از طرف دیگر، در عصر دیجیتال، سبک زندگی مشتریان نیز تغییر یافته است و از این رو، کسب وکارها با این چالش مواجهند که چگونه می توانند محصولات و خدمات خود را به شیوه های جدید دیجیتالی به نسل جدید مصرف کنندگان ارائه دهند. برای پاسخ گویی به این دو چالش، کسب وکارها به قابلیت های درونی خود اتکا می کنند. با توجه به آنچه بیان شد، هدف این پژوهش، ارائه مدلی است برای نوآوری مدل کسب وکار در راستای پایداری و تحولات عصر دیجیتال و مبتنی بر قابلیت های پویا.
روش: روش این پژوهش از نوع آمیخته (کیفی و کمّی) است؛ به نحوی که در مرحله نخست از روش کیفی فراترکیب و تحلیل مضمون و در مرحله دوم پژوهش، از روش کمّی مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است.
یافته ها: مدل پیشنهادی این پژوهش مشتمل بر 3 رویکرد، 4 وجه، 16 بُعد و 37 مؤلفه است که بر اساس مدل سازی کمّی، 16 بُعد در چهار سطح اصلی قرار گرفته است و به ترتیب اولویت عبارت اند از: «رایانش پایدار»، «اجرای پایدار»، «دل بستگی پایدار» و «نتایج پایدار».
نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش مشخص شد که برای نوآوری مدل کسب وکار، علاوه بر طراحی آن بر اساس مؤلفه های پایداری اجتماعی و زیست محیطی و فناوری های دیجیتال، به وجه جدیدی تحت عنوان دل بستگی پایدار نیز می بایست توجه شود که بیانگر ضرورت همدلی و تعهد کسب وکارها با جامعه و محیط زیست است.
چگونه NFT صنعت مد را تغییر می دهد: بررسی و تحلیل سیستمی
حوزههای تخصصی:
اخیراً NFT ها به یک اصطلاح رایج در فضای فناوری تبدیل شده اند. و آنچه شگفت آورتر است این است که صنعت مد بیشتر از سایر صنایع NFT ها را پذیرفته است. صنعت مد چند مورد کاربردی برای پیوند NFTها با دنیای واقعی پیدا کرده است و در نتیجه ارزش های بنیادی NFT ها را افزایش می دهد. این مقاله به این موضوع می پردازد که چگونه چندین برند مد، NFT های خود را راه اندازی کرده و طرفداران خود را جذب می کنند. برندها از NFT ها برای ایجاد وفاداری مشتری و ارائه تجربیات دیجیتالی انحصاری و تجربیات دنیای واقعی به مشتریان استفاده می کنند. NFT یک فناوری باز و جدید در زمینه مد است. شرکت ها با ایجاد نوآوری های چشمگیر در فناوری از طریق NFT ها در حال آزمایش، یادگیری و رشد هستند.
شناسایی عوامل کلیدی گردشگری روستایی در شهرستان هریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
73 - 104
حوزههای تخصصی:
این مطالعه، بر اساس هدف از نوع کاربردی بوده و از لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر رویکرد آینده نگاری است. جهت گردآوری داده ها از اسناد و مدارک (کتابخانه ای) و مصاحبه استفاده شد. برای محاسبه روایی، از روش و تکنیک روایی محتوایی و صوری استفاده شد. میزان پایایی برای «تحلیل اثرات ساختاری» مقدار0.82بدست آمد. پانل افراد پاسخگو متشکل از ۳۰ نفر از اساتید دانشگاهی و همچنین خبرگان برنامه ریزی و توسعه بودند. به طورکلی در پژوهش حاضر تعداد 21 متغیر به عنوان عوامل اولیه شناسایی و با نرم افزار میک مک تحلیل شد. به منظور نتیجه گیری نهایی برای تعیین پیشران های کلیدی مؤثر بر رهیافت گردشگری روستایی شهرستان هریس بر اساس استفاده از نتایج دو روش شامل «رتبه متغیرها در هریک از حالت ها» و «مجموع اثرگذاری متغیرها در همه حالت ها» عوامل کلیدی و مؤثر انتخاب شد که «بهره گیری از فرهنگ و هنر روستایی در ارائه طرح ها» دارای اهمیت فراوانی بود.
انقلاب صنعتی چهارم و تاثیر خصوصیات فردی مالکان کسب و کار بر ثبت اختراع در زمینه های فناورانه و نوآوری های دیجیتال
حوزههای تخصصی:
زمانی که تغییرات دیجیتالی با ایجاد تقاضا برای محصولات دیجیتالی جدید، فرایندها، و فناوری ها افزایش می یابند، ایجاد اتفاق نظر در میان تمام عوامل درگیر در استراتژی های نوآوری دیجیتالی شرکت ضروری است. مالکان تا حد زیادی بر اهداف و طراحی شرکت تاثیر می گذارند: آنها گروهی هستند که مدیریت عالی باید به آن توجه ویژه ای کند. درک اینکه کدام جنبه های فردی مالکان بر فرایندهای نوآوری دیجیتالی تاثیر می گذارد، بسیار مهم است. با این حال، تحقیقات مربوط به تاثیر ویژگی های مالکان بر نوآوری دیجیتالی نادر هستند. این مقاله بیش از 550 شرکت دارنده اختراع درگیر در نوآوری دیجیتالی را تحلیل می کند تا این شکاف را پر کند. این تحقیق رابطه بین ویژگی های مالکان و فعالیت ثبت اختراع را ارزیابی می کند. این نتایج تاثیر معنی دار نوع جنسیت، آموزش، و وضعیت اقلیت مالکان را در نوآوری دیجیتالی نشان می دهند. یافته های این تحقیق با موافقت با درک عمیق تر پروفایل مالکان از نوآوری دیجیتالی به مدیریت عالی کمک می کنند تا دو استراتژی مشارکت موثر تر را برای عملکرد بهتر فرایند تغییرات دیجیتالی شناسایی کنند.
ارائه مدل شکل گیری پدیده سبزشویی برند با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
554 - 576
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ترسیم مدل شکل گیری پدیده سبزشویی برند و با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری اجرا شد. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمّی است. پارادایم آن استقرایی، از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش اکتشافی متوالی است.
روش: جامعه آماری پژوهش، استادان مدیریت بازاریابی دانشگاه های کشور بودند که بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 15 نفر از آن ها برای مصاحبه و کسب داده های لازم برای پژوهش انتخاب شد. در بخش کیفی، برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد که روایی و پایایی آن با استفاده از ضریب CVR و آزمون کاپا کوهن به تأیید رسید. داده های به دست آمده از مصاحبه با استفاده از نرم افزار اطلس تی کدگذاری، دسته بندی و تجزیه وتحلیل شدند و بدین ترتیب، مؤلفه های سبزشویی برند شناسایی شد. در بخش کمّی از پرسش نامه مقایسه زوجی و رویکرد ساختاری تفسیری، برای جمع آوری داده ها استفاده شد که روایی و پایایی آن از طریق روایی محتوایی و بازآزمایی به تأیید رسید و با استفاده از روش ساختاری تفسیری، مدل سبزشویی برند ترسیم شد.
یافته ها: از آنجا که پژوهش حاضر از نوع اکتشافی متوالی است، پس از مصاحبه با خبرگان و تحلیل آن ها، مؤلفه های سبزشویی شناسایی شد. در ادامه، این مؤلفه ها در قالب پرسش نامه خبره که برای رویکرد ساختاری تفسیری به کار می رود، در میان اعضای نمونه توزیع شد و خبرگان با پاسخ به آن، ارتباط میان شاخص ها و مؤلفه های سبزشویی برند را مشخص کردند و در نهایت، مدل شکل گیری پدیده سبزشویی برند خلق شد.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که شرکت ها به منظور دستیابی به منابع مالی (سودآوری)، برای متقاعدکردن ذی نفعان خود، از رویکرد سبزشویی برند بهره می برند. این شرکت ها با هدف جلب توجه ذی نفعان مختلف و همچنین، رسیدن به منافع بالقوه ناشی از عملکرد مالی و کسب شهرت در میان عموم، خود را به عنوان شرکت های سبز معرفی می کنند، در صورتی که در عمل، مسائل زیست محیطی را رعایت نمی کنند. در واقع، شرکت ها تلاش می کنند که با استفاده از سبزشویی و نمایش اَعمال نمادین با ذی نفعان روابط قابل اعتمادی برقرار کنند تا با کسب شهرت، به هدف اصلی خود که همان به دست آوردن سود بیشتر است، نائل شوند. به نوعی کسب سود، مهم ترین آرمان و هدف آن هاست و برای دستیابی به آن، اَعمال فریب کارانه را به راحتی انجام می دهند. شایان ذکر است که در نهایت، به کمک رویکرد ساختاری تفسیری، شاخص ها و مؤلفه های سبزشویی برند، در قالب یک مدل پنج سطحی ترسیم شد. نتایج نشان داد که شست وشوی برند در درازمدت، در نهایت به عملکرد ضعیف و کاهش ارزش شرکت منجر خواهد شد.
طراحی الگوی پیشایندها و پیامدهای تاثیر کشور خاستگاه بر پذیرش مصرف کنندگان ایرانی از مشتقات نفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در زمینه کشور خاستگاه تولید یکی از موضوعاتی است که دارای ادبیات بسیار غنی در بازاریابی می باشد و در نگاه اول موضوعی قدیمی و بی نیاز به پژوهش به نظر می رسد. هدف اصلی این تحقیق، طراحی الگوی پیشایندها و پیامدهای تاثیر کشور خاستگاه بر پذیرش مصرف کنندگان ایرانی از مشتقات نفتی است. مطالعه ی پیش رو از لحاظ هدف، اکتشافی و با بهره گیری از رویکرد آمیخته ی کیفی صورت پذیرفته و با اتکا به راهبرد نظریه ی داده بنیاد گلیزر و استفاده از روش کد گذاری باز، محوری و نظری، ضمن انجام ۱5 مصاحبه ی عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان برگزیده ی کسب و کارهای فعال در صنایع کالاهای نفتی و بهره مندی از شیوه ی نمونه گیری هدفمند قضاوتی تا دستیابی به نقطه ی اشباع نظری انجام شد. درنهایت الگوی مفهومی پژوهش با ۶ مقوله، ۴۲ مفهوم و 230 کد، طراحی و تدوین شد.طراحی الگوی پیشایندها و پیامدهای تاثیر کشور خاستگاه بر پذیرش مصرف کنندگان ایرانی از مشتقات نفتی
طراحی الگوی مدیریت استعداد در شرکت مادر تخصصی نیروی برق حرارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی مدیریت استعداد در شرکت مادرتخصصی نیروی برق حرارتی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، توسعه ای - کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر روش گردآوری داده ها بخش کیفی از نوع اکتشافی- استقرایی و در بخش کمی توصیفی – تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، شامل 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و صنعتی، ابعاد مدیریت استعداد در قالب ساختار، رفتار و زمینه هستند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و به صورت گلوله برفی، برای مصاحبه انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی، شامل 237 نفر از کارکنان شرکت های تابعه برق حرارتی می باشند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه ساخته محقق و برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. در بخش کیفی از رویکرد قیاسی و تحلیل محتوا، با استفاده از مطالعات پیشین، مقولات نهایی شناسایی شد و در بخش کمی به منظور تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS و برای معادلات ساختاری از AMOS استفاده شد. نتایج نشان داد ابعاد ساختاری مدیریت استعداد شامل شش بعد ساختار سازمانی، نظام جذب، نظام آموزش، نظام جبران خدمات، نظام مدیریت و ارزیابی عملکرد و استراتژی سازمان می شود. ابعاد رفتاری شامل سه بعد فرهنگ سازمانی، سبک رهبری و تامین نیازهای سطح بالا و ابعاد زمینه ای شامل جو و محیط سازمان و محیط بیرونی می شود. نتایج در بخش کمی نشان داد که مدل دارای برازش مناسب می باشد.
تحلیل و ارزیابی زنجیره های ارزش استراتژیک در یک کسب و کار
حوزههای تخصصی:
آنالیز ارزش استراتژیک یک مبحث جدید می باشد که ارزش شرکت را از طریق ارزیابی ارزش پیشنهادی، زنجیره های ارزش، محرک های ارزش و در نهایت محرک های استراتژیک بررسی می کند. این فصل روشی را برای انجام آنالیز ارزش استراتژیک ارائه می کند. مرحله اول شناسایی ارزش و قاعده مند کردن(فرمول بندی) ارزش است. شناسایی ارزش از محرک های استراتژیک و تحلیل محرک های ارزش تشکیل شده است که هدف آن کشف رابطه سه گانه بین محرک های استراتژیک، محرک های ارزش و "مزیت رقابتی - انتخاب موقعیت بازار" است. فرمول بندی ارزش یک فرآیند برنامه ریزی است که نشان می دهد چگونه مزیت های رقابتی یک شرکت می تواند از طریق اهداف مشخص، برنامه های استراتژیک و اقدامات مرتبط ،تحقق یابد. این مسیری است که منجر به تبدیل ایده ها به واقعیت شده و موجب خلق ارزش تجاری می شود.
بررسی نقش به کارگیری بازاریابی الکترونیک و فناوری اطلاعات در کسب و کار صنایع غذایی مینو در دوره رکود اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش به کارگیری بازاریابی الکترونیک و فناوری اطلاعات در کسب و کار صنایع غذایی مینو در دوره رکود اقتصادی می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و شیوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی پیمایشی و از نظر فلسفه پژوهش اثبات گرایی و از نظر رویکرد قیاسی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 41 نفر از کارشناسان و مدیران فروش، مالی، IT در صنایع غذایی مینو, می باشند و روش نمونه گیری مورد استفاده در این تحقیق، ترکیبی از روش های تصادفی ساده و در دسترس می باشد. ابزار گردآوری در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه های اکبری (۱۳۹۰)، هرسی و گلداسمیت (۲۰۰۰) و هویز (۱۸۵۵) می باشد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و برای مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار PLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که، نتایج بررسی نشان داد پشتیبانی فناوری اطلاعات بر کسب و کار صنایع غذایی مینو در شرایط رکود اقتصادی تأثیر مثبت و معناداری دارد. دانش فناوری اطلاعات بر کسب و کار صنایع غذایی مینو در شرایط رکود اقتصادی تأثیر مثبت و معناداری ندارد. باورهای مدیریتی مقدمات بازاریابی و پیاده سازی بازاریابی الکترونیک بر کسب و کار صنایع غذایی مینو در شرایط رکود اقتصادی تأثیر مثبت و معناداری دارد و فناوری اطلاعات و بازاریابی الکترونیک بر کسب و کار صنایع غذایی مینو تأثیر مثبت و معناداری دارد ولی با ورود تعدیل گری رکود اقتصادی تأثیر معناداری مشاهده نشد.
طراحی الگوی عوامل موثر بر خصوصی سازی در شرکت های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی خرداد و تیر ۱۴۰۲ شماره ۱۱۹
135 - 152
حوزههای تخصصی:
تجارب کشورهای مختلف جهان در زمینه خصوصی سازی نشان می دهد که موفقیت های بزرگی به دست آمده است، اما متاسفانه در ایران تجارب ناموفق زیادی در این زمینه وجود داشته است. از طرفی، شناخت مناسب از عواملی که خصوصی سازی را تحت تاثیر قرار می دهد، وجود ندارد. بنابراین، در این تحقیق، به طراحی الگوی عوامل موثر بر خصوصی سازی در شرکت های دولتی ایران پرداخته شد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی- توسعه ای و در گروه تحقیقات آمیخته قرار می گیرد. در مرحله کیفی، از روش تحلیل تم برای شناسایی عوامل موثر بر خصوصی سازی شرکت های دولتی استفاده شد. بدین منظور با 23 نفر از خبرگان که به صورت هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. بر اساس نتایج، دو بعد عوامل خرد و عوامل کلان و شش مولفه شامل عوامل پشتیبانی، بازاریابی، فرایند واگذاری، رقابتی، محیطی و اقتصادی شناسایی شدند. در بخش کمی نیز با روش تحلیل عاملی تاییدی به آزمون و اعتبارسنجی الگوی تحقیق پرداخته شد. بدین منظور با ابزار پرسشنامه از 70 نفر از صاحب نظران و افراد خبره نظرخواهی به عمل آمد. بر اساس یافته های تحلیل عاملی، کلیه عوامل شناسایی شده تایید شدند. همچنین، عوامل فرایند واگذاری، عوامل پشتیبان و عوامل اقتصادی به ترتیب با ضریب تعیین 775/0، 719/0 و 714/0 دارای بالاترین اولویت هستند. نتایج تحقیق نشان داد که خصوصی سازی در ایران پدیده ای چندوجهی و پیچیده است که از مجموعه ای از عوامل تاثیر می پذیرد که بدون کنترل و مدیریت آن ها نمی توان با نتایج ارزشمندی دست یافت.
ارائه مدل اکوسیستم نوسازی استراتژیک با تأکید بر پایداری شرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
248 - 272
حوزههای تخصصی:
هدف: نوسازی استراتژیکِ منجر به پایداری شرکتی، فرایندی دشوار، پیوسته و چالش برانگیز در کسب وکار است. پایداری شرکتی، در برقراری تعادل میان اهداف اجتماعی، اقتصادی و محیطی و همچنین، ارتقای موقعیت رقابتی با استفاده از فرصت ها نقش مهمی دارد؛ از این رو بسیاری از کسب وکارها، به دنبال نوسازی فرایندها و اقدام های خود در راستای پایداری شرکتی هستند. پژوهش حاضر نیز با هدف ارائه مدل اکوسیستم نوسازی استراتژیک با تأکید بر پایداری شرکتی اجرا شده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای است، از لحاظ روش رویکرد کیفی دارد و بر اساس رویکرد فراترکیب اجرا شده است. مطالعات و پژوهش های انجام شده در حوزه پایداری شرکتی و نوسازی استراتژیک، جامعه پژوهش را تشکیل می دهند که در بازه 2000 تا 2021، در نشریه های معتبر علمی جست وجو شدند. در نهایت 46 مقاله از بین 397 مقاله برای نمونه انتخاب شد. پس از تحلیل محتوای آن ها، مقوله ها و مفهوم ها استخراج شدند و اولویت آن ها با استفاده از روش آنتروپی شانون تعیین شد. یافته ها: بر مبنای یافته های پژوهش، 55 مفهوم در قالب 8 مقوله شناسایی شد که در سه دسته عوامل درون سازمانی، برون سازمانی و محیطی قرار گرفتند. مقوله های مدیریت و رهبری مشارکتی، ذی نفعان داخلی و خارجی، شرایط و مقررات محیطی، عدم قطعیت محیطی، شبکه سازی و برقراری ارتباطات استراتژیک، فرهنگ سازمانی هدفمند، سازمان و مدیریت ساختار سازمانی و قابلیت های پویا، به ترتیب بیشترین ضریب اهمیت را داشتند. نتیجه گیری: نوسازی استراتژیک با توجه به ماهیت کارآفرینانه خود، بر سیاست های رشد پایدار اقتصادی تأثیر می گذارد و افزایش مسئولیت پذیری شرکت ها را به همراه می آورد. از سوی دیگر، دیدگاه اکوسیستمی در این پژوهش نشان داد که میان بازیگران اکوسیستم نوسازی استراتژیک، روابط به هم پیوسته ای وجود دارد و شرکت باید در تمام اقدام های خود، این بازیگران را به صورت یکپارچه و در کنار هم مدنظر قرار دهد تا به پایداری شرکتی دست یابد.
شناسایی ابعاد تعالی برند با رویکرد تحلیل مضمون (مورد مطالعه: صنعت کالاهای تند مصرف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
13 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف: تعالی برند شاخصی است که میزان منحصربه فرد بودن و تمایز برند را از دیدگاه مشتریان می سنجد. با توجه به رقابت شدید میان برندهای صنعت کالاهای تند مصرف (FMCG) و همچنین بالا رفتن انتظارت مصرف کنندگان این بخش، برندها به دنبال ایجاد تمایز و تداعی های منحصربفرد برای نشان دادن برتری خود نسبت به رقبا می باشند. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال شناسایی ابعاد تعالی برند در صنعت کالاهای تند مصرف (FMCG) می باشد.روش: در پژوهش حاضر به تحلیل کیفی مصاحبه 21 نفر از متخصصان و صاحب نظران حوزه برندسازی و مدیران برند و بازاریابی صنعت کالاهای تند مصرف (FMCG) در ایران با روش تحلیل مضمون پرداخته شد. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب شدند و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شدند. پس از تحلیل داده ها با نرم افزار MAXQDA2020، 299 کد باز، 65 مضمون پایه، 20 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر احصاء شدند.یافته ها. یافته های پژوهش نشانگر این است که ابعاد تعالی برند در صنعت کالاهای تند مصرف (FMCG) شامل شش مضمون فراگیر «رهبری برند»، «هوشمندی برند»، «اکوسیستم برند»، «هدفمندی برند»، «تعالی ارزش ویژه برند (قدرت برند)»، «آمیخته بازاریابی پویا» می باشند. نتیجه ها. براساس نتایج پژوهش حاضر مشخص شد که برندهایی که در صنعت کالاهای تند مصرف (FMCG) به دنبال تعالی و برتری هستند باید قبل از هر اقدامی، در استراتژی های برندسازی خود به 6 مضمون فراگیر احصاء شده توجه ویژه ای نمایند.
مدل بومی تصویر برند در صنایع تولیدی و خدماتی مواد و ملزومات لازم برای تولیدات لبنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
602 - 621
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل بومی تصویر برند، در صنایع تولیدی و خدماتی مواد و ملزومات لازم برای تولیدات لبنی اجرا شده است.
روش: این پژوهش از نوع توصیفی است و با رویکرد اکتشافی، مبتنی بر روش شناسی کیفی اجرا شده است. جامعه آماری آن، خبرگان حاضر در صنایع لبنی ایران بودند که حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد و آشنایی با صنایع لبنی، دو شرط همکاری آن ها در پژوهش بود. از طریق روش هدفمند قضاوتی، 20 نفر برای نمونه آماری انتخاب شد. برای گردآوری داده ها، از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شد. روایی سؤال های مصاحبه، به روش محتوایی و پایایی آن با اجرای روش بازآزمون (89/0) به تأیید رسید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیان انجام گرفت که مشتمل بر مراحل سه گانه کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود. تک تک اجزای پارادایم کدگذاری و تشریح شد و در نهایت، الگوی تصویر برند در صنایع تولیدی و خدماتی مواد و ملزومات لازم برای تولیدات لبنی ترسیم و نظریه ای مبتنی بر 13 قضیه حکمی خلق شد.
یافته ها: مبتنی بر یافته ها، مدل پارادایمی احصا شده، دربرگیرنده شرایط علّی (شامل قابلیت های برند)، مقوله محوری (عملکرد برند)، بسترسازها (نوآوری برند)، شرایط زمینه ای (تعدیلگران برند)، راهبردها (جهت گیری برند) و پیامدها (ارزش آفرینی برند و تصویر برند) بود که در نهایت، روابط بین مقوله ها در مدل انتخابی نظریه پردازی شد.
نتیجه گیری: نتایج روشن ساخت که به منظور ایجاد تصویر مثبت از برند در صنعت یادشده، می بایست قابلیت های برند، اعم از قابلیت های بازاریابی و سازمانی، توسعه داده شود که خود زمینه ارتقای نوآوری برند و تعیین جهت گیری آن را فراهم می آورد و عملکرد برند را توسعه می دهد. علاوه بر این، ارتقای عملکرد برند، ارزش آفرینی برند را به دنبال دارد که در نهایت، به ایجاد تصویر مثبتی از برند منجر خواهد شد. بر اساس یافته های پژوهش، شرایط علّی تأثیرگذار بر مدل پارادایمی پژوهش، «قابلیت های برند» است که خود به دو بخش «قابلیت های بازاریابی» و «قابلیت های سازمانی» دسته بندی می شود. قابلیت های بازاریابی شناسایی شده عبارت اند از: وضعیت برند و سهم بازار، آمیخته های بازاریابی، خدمات بازاریابی اینترنتی، شهرت برند و داشتن شعار تبلیغاتی خاص. قابلیت های سازمانی نیز عبارت اند از: تسهیلات حمل ونقل سریع، پشتیبانی قوی (مدیریتی، مالی، انسانی و اطلاعاتی) برند، داشتن مزیت رقابتی پایدار، زنجیره تأمین قوی و ایجاد زنجیره ارزش پایدار. از سوی دیگر، مقوله مرکزی مدل پژوهش، عملکرد برند بود که به سه حوزه طبقه بندی شد: 1. عملکرد مرتبط با مشتری؛ 2. عملکرد اجتماعی برند؛ 3. عملکرد شرکتی برند. در این پژوهش بر «نوآوری برند»، به عنوان بستری برای توسعه دهندگان عملکرد برند تأکید شده است که نوآوری بازار و نوآوری در فرایندها را شامل می شود. از سوی دیگر، جهت گیری برند، به عنوان استراتژی ارتقای خلق ارزش و تصویر برند در نظر گرفته شد که شامل جهت گیری رقابتی و جهت گیری محصول/ خدمت است.
بررسی رابطه بین شیوه های مدیریت دانش و نوآوری در سازمان با در نظر گرفتن متغیر میانجی کاربرد دانش (مورد مطالعه: شرکت پتروشیمی ماهشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مرداد و شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۲۰
49 - 62
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر دانایی محوری، نوآوری به یکی از مهم ترین مزیت های رقابتی سازمان های پیشرو تبدیل شده است. از این رو این سازمان ها تلاش می کنند برای حفظ جایگاه رقابتی خود عملکرد نوآورانه خود را توسعه دهند. یکی از روش های مؤثر در این زمینه اجرای موفقیت آمیز مدیریت دانش و کاربردی نمودن دانش در سازمان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین شیوه های مدیریت دانش و نوآوری در سازمان با در نظر گرفتن متغیر میانجی کاربرد دانش در شرکت پتروشیمی ماهشهر می باشد. روش: این پژوهش از نظر روش، توصیفی- پیمایشی می باشد و جامعه آماری آن شامل کلیه کارکنان شرکت پتروشیمی ماهشهر به تعداد 20000 نفر است که با استفاده از جدول مورگان تعداد 384 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری تحقیق، پرسشنامه بوده و برای اندازه گیری روایی پرسشنامه ها از روش صوری و محتوایی و برای تعیین پایایی آن آلفای کرونباخ با مقدار 0.82 محاسبه گردید. داده های گردآوری شده بر اساس تحلیل مسیر معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شیوه های مدیریت دانش بر عملکرد نوآوری و کاربرد دانش و کاربرد دانش بر عملکرد نوآوری تأثیر داشته است. نتیجه گیری: با به کارگیری سیستم های مختلف دانشی در شرکت پتروشیمی می توان میزان نوآوری به ویژه در زمینه توسعه خدمات و محصولات خلاقانه را بهبود بخشید و در این میان با بهره گیری از تجربیات دانشی قبلی و نیز بازخوردهایی که از پروژه های مختلف می توان کسب کرد، توانایی ایجاد نوآوری بیشتر خواهد شد.
طراحی و تبیین مدل شایستگی های هوش مصنوعی بر عملکرد سازمانی با در نظر گرفتن قابلیت های بازاریابی B2B(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل شایستگی های هوش مصنوعی بر عملکرد سازمانی با در نظر گرفتن قابلیت های بازاریابی تجارت به تجارت می باشد. روش پژوهش اکتشافی (کیفی کمی) می باشد. در بخش کیفی با رویکرد آنتروپی شانون و در بخش کمی توصیفی-پیمایشی لحاظ گردیده است. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر در بخش کیفی اعضای هیأت علمی ونخبگان هوش مصنوعی و بازاریابی و مدیریت می باشد که براساس قانون اشباع نظری با 14 نفر انجام گرفت و در قسمت کمی مدیران اجرایی شهرک های صنعتی شمال ایران تعداد آن ها 540 نفر بوده که 224 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته است. روش تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کمی آزمون های تحلیل عامل تأییدی و با استفاده از نرم افزار اسمارت پی آل اس انتخاب شدند. نتایج نشان داد که مکانیزم های شایستگی های هوش مصنوعی بر قابلیت های بازاریابی تجارت به تجارت و عملکرد سازمانی، تأثیر گذار می باشند و همچنین مدل شایستگی های هوش مصنوعی بر عملکرد سازمانی با در نظر گرفتن جنبه قابلیت های بازاریابی تجارت به تجارت مورد تأیید است.
بررسی رابطه بین منبع کنترل و قصد کارآفرینی دیجیتال با نقش تعدیل گری آموزش کارآفرینی بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 20
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی دیجیتال رویکردی نوظهور از نوآوری است؛ بنابراین لازم است مطالعات بیشتری پیرامون این موضوع صورت گیرد. بدین منظور این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین منبع کنترل و قصد کارآفرینی دیجیتال با نقش تعدیل گری آموزش کارآفرینی بر اساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان رشته های مدیریت، فناوری اطلاعات و کامپیوتر دانشگاه شهید باهنر کرمان بود که از این میان تعداد 380 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی بررسی و تأیید شد. داده ها با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و به کمک نرم افزار Smart PLS نسخه 3 تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که منبع کنترل درونی، رابطه مثبت و معناداری با نگرش ها و کنترل رفتاری کارآفرینی دیجیتال دارد اما با هنجارهای ذهنی رابطه معناداری ندارد. افزون بر این، آموزش کارآفرینی نقش تعدیل کننده مثبتی در روابط بین منبع کنترل، برنامه ریزی و قصد کارآفرینی دیجیتال ایفا می کند. در پایان پژوهش پیشنهاد شد که مربیان در آموزش های کارآفرینی به نگرش و رفتارهای ادراک شده فراگیران توجه بیشتری داشته و این آموزش ها مرتبط با منبع کنترل درونی و رفتارهای برنامه ریزی (نگرش و رفتارهای ادراک شده) فراگیران باشد.
بررسی تأثیر بازاریابی حسی بر جذب و حفظ مشتریان قهوه در کافی شاپ ها: نقش تعدیل گر هویت قومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
116 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف: بازاریابی حسی که در حوزه ارتباطات بازاریابی موردتوجه محافل مرتبط قرار می گیرد پاسخی به نیاز بازاریاب ها برای برقراری ارتباطی دوطرفه ،هماهنگ بازندگی عادی مخاطب می باشد تا با بهره گیری از حواس پنج گانه مشتری به نحوی مثبت به ماندگاری برند در حافظه وی منجر شود و می تواند بر جذب و حفظ مشتری تأثیر گذارد و برنامه های بازاریابی و اهداف شرکت را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر بازاریابی حسی بر جذب و حفظ مشتریان قهوه در کافی شاپ ها با نقش تعدیل گر هویت قومی می باشد.روش شناسی پژوهش: جامعه آماری پژوهش تمام مشتریان کافی شاپ های کشور به تعداد نامحدود است. و به علت نامحدود بودن جامعه آماری حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 384 نفر به دست آمد که به صورت تصادفی در دسترس انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. روایی پرسشنامه به صورت تشخیصی، همگرا و واگرا و پایایی پرسشنامه نیز با ضریب آلفای کرونباخ بررسی گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS3با آزمون های معادلات ساختاری انجام گرفته استیافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بازاریابی حسی بر جذب مشتریان جدید تأثیر معنادار دارد و بازاریابی حسی بر حفظ مشتریان فعلی تأثیر معنی داری دارد و هویت قومی بین بازاریابی حسی و جذب مشتریان جدید نقش تعدیل گر دارد نهایتاً نتایج نشان داد که هویت قومی بین بازاریابی حسی و حفظ مشتریان فعلی نقش تعدیل گر دارد.
بررسی تاثیر استراتژی های تجاری بر عملکرد صادراتی شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دنیای امروز ب ه دلیل تغییر در ماهی ت رقاب ت ب ین المل ل و رش د روزاف زون ش رکت ه ای چندملیتی با دنیای گذشته تفاوت های زیادی دارد. توسعه صادرات و ورود صحیح به بازار جهانی، همچنین حفظ شرایط و ماندگاری در آن جز با یک راهبرد مشخص و پایدار صادراتی به دست نمی آیند؛ بنابراین، باتوجه به اهمیت و ضرورت توسعه فعالیت های صادراتی، شرکت ها نیازمند اتخاذ استراتژی مناسب جهت توسعه پایدار آن هستند؛ لذا در این پژوهش به بررسی رابطه بین استراتژی های تجاری با عملکرد صادراتی شرکت ها پرداخته شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. جهت آزمون فرضیه های پژوهش، اطلاعات صورت های مالی 176 شرکت در طی دوره زمانی 1396 تا 1400 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که انتخاب استراتژی های تجاری اثر مستقیم و معناداری بر عملکرد صادراتی شرکت ها دارد. یعنی هر چه استراتژی تجاری شرکت به سمت تهاجمی سوق پیدا کند عملکرد صادراتی شرکت نیز بیشتر می شود. همچنین رابطه معناداری بین استراتژی های تجاری با سهم بازار صادراتی و گرایش صادراتی وجود ندارد.
بررسی اثر اشتیاق کارآفرینانه با واسطه ادراک خودکارآمدی بر قصد کارآفرینانه زنان کارآفرین: نقش تعدیل گر میانجی سندرم سیندرلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
21 - 40
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر اشتیاق کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه زنان کارآفرین با نقش واسطه ای ادراک خودکارآمدی کارآفرینانه و نقش تعدیل گر میانجی سندرم سیندرلا مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است. از نظر رویکرد کمّی و از نوع پژوهش های توصیفی-همبستگی است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد تعدیل یافته استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان و پایایی پرسشنامه با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنر کرمان بود (۷۴۳۸ = N). حجم نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان ۳۶۸ نفر برآورد گردید که نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی و از طریق نرم افزارهای SPSS 23 و Smart PLS 3 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش اثر مثبت و معنادار اشتیاق کارآفرینانه بر ادراک خودکارآمدی کارآفرینانه، اثر مثبت و معنادار اشتیاق کارآفرینانه و ادراک خودکارآمدی کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه را تأیید کرد. همچنین نتایج، نقش تعدیل گر سندرم سیندرلا در اثر اشتیاق کارآفرینانه بر ادراک خودکارآمدی کارآفرینانه را تأیید کرد، اما نقش تعدیل گر سندرم سیندرلا در اثر اشتیاق کارآفرینانه و نقش تعدیل گر سندرم سیندرلا در اثر ادراک خودکارآمدی کارآفرینانه بر قصد کارآفرینانه رد شد. این پژوهش پیشنهادهای کاربردی را برای سیاست گذاران و برنامه ریزان حوزه پژوهش به همراه دارد.
تبیین مولفه های روان شناختی توکل کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که بسیاری از پژوهشگران غیرمسلمان تلاش می کنند ویژگی های شخصیتی کارآفرینان را با مراجعه به واژگان موجود در کتب مقدس خود تبیین نمایند، عنایت به واژه قرآنی توکل از منظر معناشناختی برای تبیین مولفه های توکل کارآفرینانه از جمله مباحثی است که کمتر توسط پژوهشگران مسلمان بدان توجه شده است. توکل کارآفرینانه یکی از زمینه های پژوهشی بسیار ضروری در حوزه کسب و کار است که شناسایی ابعاد گوناگون آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد است با التفات به واژه توکل و استناد به معانی آیات قرآن پیرامون آن، ویژگی های روان شناختی توکل کارآفرینانه را تبیین نماید. روش انجام این پژوهش، معنا شناسی و جامعه مورد مطالعه، کل قرآن کریم و تفاسیر درباره آیات توکل است. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، واژه توکل با حفظ معنای لغوی و اصطلاحی، توانایی برقراری ارتباط معنایی با چهار مولفه روان شناختی کارآفرینانه یعنی «تحمل ابهام کارآفرینانه»، «توفیق طلبی کارآفرینانه»، «خلاقیت و نوآوری کارآفرینانه» و «ریسک پذیری کارآفرینانه» دارد. نوآوری این پژوهش را می توان تلاش برای گفتمان بومی سازی و اسلامی سازی دانش حوزه کارآفرینی در زمینه تبیین ارزش های اسلامی و ترویج هنجارهای دینی در کسب و کار تلقی نمود.