فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۸۲۰ مورد.
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
167 - 196
حوزههای تخصصی:
محققان در سراسر جهان در حال بررسی چگونگی استفاده از فناوری های نوین برای توسعه خدمات جدید به ساکنان شهرهای جهان هستند. این تحقیق با استفاده از روش فراترکیب، یافته های مطالعات حوزه شهر هوشمند را به صورت نظام مند بررسی می کند و بر اساس کدهای شناسایی شده، ابعاد و شاخص های شهر هوشمند را معرفی می کند. هدف پژوهش حاضر تعیین و دسته بندی ابعاد و شاخص های توسعه شهر هوشمند است. روش پژوهش در دسته مطالعات توصیفی گردآوری اطلاعات به روش مرور سیستماتیک می باشد. جامعه آماری شامل کلیه مقالات پژوهشی مرتبط در پایگاه های اطلاعاتی منتخب در بازه زمانی سال 2000 تا 2021 است. نمونه گیری پس از غربال مقالات، صورت گرفت و 106 مقاله انتخاب شد. با مطالعه متن کامل مقالات، کدگذاری انجام و مقوله ها دسته بندی شدند. به جهت ارزیابی اعتبار مقالات از معیار CASP استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل در 8 بعد اقتصاد، محیط زیست، حاکمیت، پویایی، انرژی، زندگی، فناوری و مردم هوشمند و 75 شاخص دسته بندی شدند. یافته های این مطالعه در جهت دهی مطالعات آتی کشور ایران، به سمت برنامه های توسعه پایدار برای پیاده سازی شهرهای هوشمند با تمرکز بر عوامل حیاتی موفقیت که کشورهای در حال توسعه را قادر به دستیابی به پیشرفت و توسعه می نماید، کمک می کند. پژوهش انجام شده با معرفی شاخص های مؤثر بر روند توسعه شهر هوشمند، به ویژه در شاخص هایی که عموماً عوامل اصلی تصمیم گیری در مورد توسعه شهر هستند، می تواند مورد توجه سیاست گذاران قرار گیرد.
ارائه چارچوب راهبردی طراحی محصول در اقتصاد چرخشی در صنعت لوازم خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
197 - 222
حوزههای تخصصی:
قتصاد چرخشی بنا به ضروریات جهانی به یک پارادایم نوین در عرصه اقتصاد و کسب و کار و همچنین زنجیره تامین تبدیل شده است. بنابراین آینده اقتصاد و کسب و کار ناچار است که به سمت اقتصاد چرخشی گام بردارد. بر این اساس رویه های طراحی محصول نیز دچار تغییر می باشد و می بایست خود را با اقتصاد چرخشی وفق دهد. در تحقیق حاضر مدلی راهبردی برای طراحی محصول در اقتصاد چرخشی در صنعت لوازم خانگی ارائه شده است، مدیران ارشد و خبرگان علمی دانشگاهی، به عنوان جامعه هدف تعیین شدند. با استفاده از یک رویکرد آمیخته(کیفی – کمی) ابتدا در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مدل طراحی شد و سپس با استفاده از رویکرد نگاشت شناختی روابط بین عوامل بررسی شده است. نتایج نشان داد کاهش ضایعات دارای بیشترین نزدیکی می باشد پس از آن کاهش ظرفیت زیست محیطی قرار دارد. ذینفعان دارای بیشترین سطح بینابینی بوده و پس از آن محدودیت منابع، منابع غیر مادی و فعالیت های کاری قرار دارند. ارائه ارزش مشترک در شبکه ارزش و اثرات زیست محیطی دارای بیشترین مرکزیت می باشند به عبارت دیگر در شبکه طراحی شده بیشترین اتصالات از طریق سایر عوامل به این عوامل اشاره شده می باشد. پس از آن ها الزامات ورودی و ارتباط بیشتر با مشتری دارای بیشترین درجه مرکزیت نشان داده می شوند.
شناسایی مؤلفه ها و سطح بندی ابعاد توسعه زیست بوم کارآفرینی فناورانه دانشگاه رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
95 - 114
حوزههای تخصصی:
زیست بوم کارآفرینی فناورانه مجموعه پیچیده ای از اجزا و روابط است که امکان ایجاد و رشد شرکت های فناوری جدید را فراهم می سازد. این زیست بوم ها باید به وضوح تعریف و ارزیابی شوند تا به استقرار و توسعه مناسب خود برسند. هدف این پژوهش ترسیم مؤلفه های اصلی زیست بوم کارآفرینی فناورانه دانشگاه رازی برای توسعه چارچوب جامع این زیست بوم و سطح بندی ابعاد اصلی آن است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و باتوجه به ماهیت آن جزء پژوهش های آمیخته (کیفی - کمی) از نوع اکتشافی - متوالی و بر اساس گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی و اسنادی - میدانی می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه خبرگان کلیدی دارای سابقه مرتبط با موضوع پژوهش است که با 12 مصاحبه اشباع نظری محقق شد. در این پژوهش از روش های تحلیل تم مبتنی بر قیاس و تحلیل تفسیری - ساختاری بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج، 14 مؤلفه (حاکمیتی، مدیریتی، ساختار بودجه ای، ساختار نهادی، حمایت های نرم و سخت، اقدامات انگیزشی، مسئولیت پذیری، فعالیت های بازاریابی، شبکه سازی، اطلاع رسانی، الگوسازی، پیوندسازی و ترویج و نگرش) برای ابعاد اصلی زیست بوم کارآفرینی فناورانه در دانشگاه رازی شناسایی شد که ابعاد در سه سطح دسته بندی شدند. ابعاد بازار، سرمایه های مالی، سرمایه های انسانی و حمایت ها در سطح اول، فرهنگ در سطح دوم و سیاست ها در سطح سوم قرار گرفتند.
مدل سازی تحلیل علل ریشه ای موانع انعطاف پذیری استراتژیک در کسب و کارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
241 - 259
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش ، ارائه الگوی تحلیل علل ریشه ای موانع انعطاف پذیری استراتژیک در شرکت های تولیدی شهر کرمانشاه است. پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و در زمره پژوهش های کیفی و استفاده از روش تحلیل علل ریشه ای می باشد. جامعه آماری شامل خبرگان، استادان دانشگاهی مشاورین شرکت و مدیران شرکت های تولیدی شهر کرمانشاه است روش نمونه گیری هدف مند غیراحتمالی به روش گلوله برفی، است. حجم نمونه تعداد 18 نفر با اشباع نظری، در مصاحبه فردی نیمه ساختار یافته، مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش با روش تحلیل محتوا کیفی و کدگذاری باز، 33 شاخص موانع انعطاف پذیری استراتژیک شناسایی شده اند و شامل تمرکز بر گذشته، تأثیر گردش کاری، رقابت شدید، تغییرات سیاست ها و مقررات، فشارهای خارجی، تضاد اهداف، تنش ها و تداخل های داخلی، فرآیندها و روش های ناکارآمد، نوآوری نامناسب، مدیریت اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده ها، مشکلات فناوری، تجربه و نیروی کار، مقاومت به تغییر، ضعف در رهبری و تصمیم گیری، تداخل و محدودیت منابع، مشکلات مالی و ساختار و فرهنگ سازمانی غیرمنعطف هستند. مطابق نتایج پژوهش موانع اصلی انعطاف پذیری استراتژیک در شرکت های تولیدی شامل ساختار سازمانی پیچیده، فرهنگ مقاوم به تغییر، کمبود منابع انسانی و مالی، مشکلات فناوری، و عدم شناخت مناسب از تغییرات محیط کسب وکار هستند. رفع این موانع نیازمند تغییر در ساختار و فرهنگ سازمانی، سرمایه گذاری در منابع انسانی و فناوری، و آموزش کارکنان است. همچنین، آموزش کارکنان و آگاهی بخشی در مورد تغییرات محیطی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. این پژوهش با شناسایی 33 مانع انعطاف پذیری استراتژیک در شرکت های تولیدی و ارائه چارچوب تحلیلی مبتنی بر تحلیل علل ریشه ای، گامی مهم در جهت توسعه نظریه در این حوزه می باشد.
کاوش در مؤلفه های بازاریابی دیجیتال در شرکت های بیمه ای: ارائه الگویی توسعه محور با رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
257 - 294
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کاوش در مؤلفه های کلیدی بازاریابی دیجیتال در شرکت های بیمه ای و ارائه الگویی توسعه محور، با بهره گیری از رویکردی کیفی انجام شد. روش تحقیق حاضر، کیفی از نوع اکتشافی و مبتنی بر تحلیل مضمون است. مشارکت کنندگان تحقیق شامل ۲۰ نفر از خبرگان دانشگاهی و متخصصان صنعت بیمه بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختاریافته بود و برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون با رویکرد کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) استفاده شد.نتایج تحلیل ها نشان داد که مؤلفه هایی نظیر تناسب محصول یا خدمت با نیاز مشتری، زیرساخت های دیجیتال، دسترسی به ابزارهای فناورانه، بازاریابی محتوا، تدوین راهبرد دیجیتال، شناسایی مخاطب هدف، نگرش مدیریت، امنیت اطلاعات، آمادگی سازمانی و بهره مندی از فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان ارکان کلیدی بازاریابی دیجیتال در شرکت های بیمه ای مطرح هستند.بر اساس یافته ها، مدلی مفهومی برای توسعه بازاریابی دیجیتال در صنعت بیمه طراحی و ارائه گردید که می تواند به عنوان راهنمایی کاربردی برای تصمیم سازان و مدیران این صنعت مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل سیاست های آموزشی و پژوهشی کشورها با افق های پیش روی آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
159 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل مبانی راهبردی سیاست های آموزشی و پژوهشی در کشورهای اسکاندیناوی است که افق امیدبخشی برای ارتقای حکمرانی آموزش عالی در بستر ملی مورد واکاوی قرار گرفته است. این مطالعه با رویکرد تفسیر و تاویل گرایی(تفسیر و تاویل گرایی) و مبتنی بر پنج پرسش اساسی پژوهش است. جامعه آماری با تأکید بر معیار فرهنگی شامل پنج کشور سوئد، دانمارک، فنلاند، نروژ و ایران می باشد. سیاست های آموزشی- پژوهشی در چهار کشور مبتنی بر اجرای طرح بولونیا بر اساس بافتار آن جامعه بوده است. این بررسی پس از مطالعه مقالات این حوزه و نیز تفسیر آراء و اثرگذاری سیاست های آموزشی و پژوهشی صورت پذیرفته است. بررسی مورد نظر در کشور ایران نیز در پاسخ به افق های پیش روی آموزش عالی با توجه به نهادهای علم و فناوری و اسناد مرتبط بر اساس برداشت ضمنی از برنامه های منتخب به انجام رسیده است. نتایج بررسی در کشورهای منتخب نشان داد سه عامل جایگاه اجتماعی، مشروعیت، و وابستگی منابع اهمیت دارد. این عوامل یک دیگر را تقویت کرده و رابطه ای تنگاتنگ میان آنها وجود دارد. جریان افکار در میان کشورهای اسکاندیناوی، تغییرات مشابه سایر نقاط اروپا را در سطح سیاست گذاری رقم زده است. در ایران بیشترین تأثیر در جهت گیری برنامه ها وجود دارد. زیرا سیاستگذاری درون زمینه اتفاق می افتد. لذا ریشه سیاست های آموزشی و پژوهشی کاملاً وابسته به زمینه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. از این رو، به منظور افق های پیش روی آموزش عالی ایران، شبکه سازی فرهنگی، توسعه آگاهی عمومی، پویایی کنشگران و تقویت اجماع نخبگانی کشور پیشنهاد می گردد.
طراحی مدل مدیریت استراتژیک ارزش دراستفاده دربازارهای خدمات آموزش تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
11 - 36
حوزههای تخصصی:
واژه "آموزش ویادگیری سازمانی"آمیخته از اصول مهم زندگی کاری هر سازمان است و از آنجا که مهم ترین بعد این واژه پرورش و رشد مهارت ها و تخصص های کاری است، بدان جهت پایه ریزی و استمرار روند آموزش در سازمان های امروز نقش بسزایی در تخصصی عمل کردن و درواقع پیشرو بودن آن سازمان ها دارد. از این رو باید همواره توجه داشت که آموزش های موثر ودارای ارزش با نتایج و آثار بلندمدت ارتباط دارد و سازمان و افراد آن را برای پذیرش مسئولیتهای دشوار و سنگین آینده آماده می کند. سازمان ها فارغ از اندازه وبزرگی سازمان ازبنگاه های بزرگ اقتصادی ،کسب وکار های کوچک ومتوسط، تا کسب وکارهای خانوادگی واستارتاپ ها همگی از شرکت های فعال درحوزه خدمات آموزش تجاری استفاده می نمایند تا همواره سطح یادگیری وتوسعه مدیریت خودرا ارتقا دهند.ارزش در استفاده شامل مفاهیم مهمی چون تجربه(احساسات همدلانه تعامل برای لذت بخشی)،شخصی سازی وتعامل مثبت دوطرفه ارائه دهنده وگیرنده خدمات آموزش تجاری میباشد. ارزش در استفاده خدمات آموزش تجاری در طول فرآیند ایجاد ارزش مشتری ، به طور مثبت و همچنین منفی تحول می یابد . ارزش در استفاده فراتر از ارائه کیفیت ممتاز خدمات به گیرندگان خدمات است . با توجه به اهمیت این موضوع تحقیق حاضر با موضوع "طراحی مدل مدیریت ارزش دراستفاده دربازارهای خدمات آموزش تجاری(B2B)"انجام شد. در ابتدا ادبیات موجود از پایان نامه دکتری و کتب مرجع و ازمقالات خارجی مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از ادبیات، شاخص ها استخراج گردید که این شاخصها مقدمه ایجاد مدل تحلیلی بودند. با توجه به اینکه نگارنده در ضمن استفاده از مدلهای موجود به دنبال استفاده از مدلهای پی شناخته نبوده است؛ لذابا استفاده از روش تحلیل مضمون که از روش های کیفی است بر ای تولید مدل اقدام نمود. در مرحله بعد به منظور سنجش نظر خبرگان از پرسشنامه استفاده شد. به منظور سنجش روایی مدل از آزمون تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد که رابطه اجزای مدل مورد سنجش و تأیید قرار گرفت.
تبیین مدل بازاریابی شهودی در صنعت شوینده ایران: رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
417 - 462
حوزههای تخصصی:
صنعت شوینده در ایران به عنوان صنعتی رقابتی و پویا با چالش های فراوانی در شناخت رفتار واقعی مصرف کننده و طراحی راهبردهای بازاریابی مواجه است. مهم ترین مسئله این پژوهش، ضعف مدل های بازاریابی سنتی در شناسایی و بهره برداری از سازوکارهای ناخودآگاه و شهودی مؤثر بر فرایند خرید است که باعث ایجاد فاصله میان رفتار ادراکی و عملی مشتریان و کاهش اثربخشی سرمایه گذاری های بازاریابی شده است. هدف این تحقیق تبیین مدل پارادایمی بازاریابی شهودی در صنعت شوینده ایران و ارائه چارچوبی بومی برای شناسایی الهامات، عوامل ناخودآگاه، موانع و راهبردهای اثربخش در جهت ارتقاء تجربه مشتری و رشد برند است. این مطالعه صرفاً با رویکرد کیفی و با انجام مصاحبه های عمیق با ۲۰ نفر از خبرگان حوزه بازاریابی، مدیران و اساتید دانشگاهی انجام شد و داده ها با روش نظریه داده بنیاد تحلیل و کدگذاری شدند. یافته ها نشان دادند که الهامات محیط زیستی، تداعی نوستالژیک، غرور ملی و روایت های خانوادگی از ریشه های اصلی رفتار شهودی هستند و عوامل زمینه ای نظیر هویت اجتماعی، آموزش تخصصی، قیمت و تجربه خرید، شرایط ظهور این رفتار را تقویت می کنند. موانع ساختاری، ریسک ادراک شده و شایعات به عنوان عوامل تضعیف کننده شناسایی شدند. راهبردهای پیشنهادی شامل نوآوری محصول و بسته بندی، تبلیغات خلاق و حسی، توسعه سرمایه انسانی شهودی و ارتقاء تجربه مشتری است. این پژوهش تأکید دارد که شرکت ها باید تمرکز خود را از بازاریابی صرفاً منطقی به سرمایه گذاری در ظرفیت های ناخودآگاه و شهودی نیروی انسانی و محصولات معطوف کنند. توصیه می شود مدیران با بهره گیری از روش های عصب پژوهی، طراحی نوآورانه و آموزش تخصصی، مزیت رقابتی پایدار خلق نمایند.
ارائه استراتژی های مواجهه با ریسک های اولویت دار در عملیات پالایشگاه نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
169 - 204
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، پالایشگاه های نفت با چالش های متعددی روبرو هستند که مدیریت و مواجهه صحیح با آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است. این تحقیق به دنبال ارائه استراتژی های مناسب برای مواجهه با ریسک های اولویت دار در عملیات پالایشگاه های نفت است. این پژوهش از نوع توصیفی و پیمایشی است و به منظور تحلیل و شناسایی ریسک ها و استراتژی ها از روش تحلیل مضمون (تحلیل تم) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 17 نفر از خبرگان و متخصصان صنعت نفت است که از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته داده ها جمع آوری شده است. نمونه گیری به صورت هدفمند و با توجه به اشباع نظری انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام و نتایج استخراج شده است. نتایج این تحقیق منجر به شناسایی 18 دسته اصلی و 62 زیرمولفه مرتبط با عملیات پالایشگاه های نفت گردید. از جمله ریسک های اولویت دار شناسایی شده می توان به تغییرات اقلیمی و محیط زیستی، ریسک های فناوری و نوآوری، ریسک های سایبری و امنیتی، ریسک های اقتصادی و مالی، و ریسک های داده و فناوری اطلاعات اشاره کرد. همچنین، استراتژی های مواجهه با این ریسک ها شامل تقویت زیرساخت های پالایشگاهی در برابر حوادث طبیعی، آزمایش و شبیه سازی فناوری های نوین، ارتقاء امنیت سایبری، ایجاد ذخایر مالی برای شرایط بحرانی و استفاده از فناوری های نوین برای نظارت و پیش بینی مشکلات احتمالی پیشنهاد شده است. سطوح مختلف ریسک ها در پالایشگاه ها از پایه ای ترین تهدیدات کلان (سطح 1) تا تهدیدات اقتصادی، سیاسی، فناوری و لجستیکی (سطوح 2 و 3) و مدیریت دقیق اطلاعات و منابع انسانی (سطوح 4 و 6) را در بر می گیرد. همچنین، سطوح 5 تا 8 به فرآیندهای مدیریت ریسک، تصمیم گیری های استراتژیک و پیاده سازی دقیق استراتژی های مقابله با ریسک ها اشاره دارند. این پژوهش با ارائه استراتژی های مؤثر برای مدیریت ریسک ها در پالایشگاه های نفت، به ارتقاء دانش موجود در زمینه مدیریت ریسک در این صنعت کمک می کند. نتایج این تحقیق می تواند مبنای طراحی استراتژی های مدیریتی در پالایشگاه ها و دیگر صنایع مشابه باشد و به مدیران کمک کند تا ریسک ها را شناسایی و به طور مؤثر مدیریت کنند. این تحقیق همچنین می تواند به عنوان مبنای تحقیقات آتی در زمینه مدیریت ریسک و بهبود عملکرد در صنایع نفت و انرژی استفاده شود.
راهبردهای مدیریت هوشمند منابع انسانی ورزشی در بهبود سلامت روان و عملکرد حرفه ای ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
477 - 504
حوزههای تخصصی:
ورزشکاران حرفه ای به دلیل ماهیت رقابتی ورزش حرفه ای، همواره در معرض انواع فشارهای روانی قرار دارند. این فشارهای روانی می تواند بر عملکرد و سلامت روان آنها تاثیر منفی بگذارد. بنابراین، ورزشکاران حرفه ای نیازمند مدیریت ویژه ای برای حفظ سلامت روان خود هستند. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائه مدل عوامل موثر در مدیریت سلامت روان ورزشکاران حرفه ای است. روش پژوهش، کیفی و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 15 خبره بوده است. خبرگان شامل صاحب نظران علمی و فضای دانشگاهی، صاحب نظران فنی و همچنین صاحب نظران اجرایی و فضای سازمانی بودند. نمونه گیری به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش گلوله برفی صورت گرفت. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. کدگذاری مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام پذیرفت. جهت بررسی کیفیت و اعتباربخشی به نتایج کیفی در تحقیق حاضر از معیارهای ارزشیابی لینکلن و گابا (1985) شامل معیارهای اعتبار، انتقال، قابلیت اعتماد و تأییدپذیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که این مدل از 3 بعد عوامل روانشناختی (فشار رقابتی، پشتیبانی اجتماعی، مشاوره روانشناختی)، مدیریت شخصی (تنوع در فعالیت های روزانه، مدیریت زمان، توازن مناسب بین کار و استراحت) و توسعه مهارت ها (آموزش مهارت های مذاکره، آموزش مهارت های حل مسائل) تشکیل شده است. در نتیجه، این مدل به عنوان یک ابزار تدابیر پیشگیرانه و موثر در مدیریت سلامت روان ورزشکاران حرفه ای مطرح می شود، که می تواند به توسعه استراتژی های مدیریتی و آموزشی در این حوزه کمک نماید.
بررسی اثر ویروس کووید-19 بر تاثیرپذیری و روابط شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران و شاخص بورس اوراق بهادار شانگهای چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
71 - 86
حوزههای تخصصی:
کووید-19 اثر زیادی بر کشورها به ویژه کشورهای درحال توسعه داشته است. در این پژوهش رابطه اثرگذاری میان شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران و شاخص سهام بورس اوراق بهادار شانگهای چین قبل از شیوع همه گیری کووید-19 و در طی آن موردبررسی قرار گرفت. از علیت گرنجر به منظور بررسی ارتباطات شاخص بورس سهام چین و شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران استفاده گشت. بدین منظور از آزمون تودا و یاماموتو (1995) نیز جهت تجزیه وتحلیل مذکور استفاده گردید. سوال اصلی پژوهش بررسی ارتباط بین شاخص بورس سهام چین و شاخص کل بورس اوراق بهادار پیش از اعلامیه سازمان جهانی بهداشت و پس از آن تا پایان همه گیری می باشد. نتایج علیت گرنجر پیش از همه گیری نشان دهنده عدم وجود علیت گرنجر بین شاخص بورس سهام چین (SSEI) و شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران و برعکس است. این موضوع به معنای عدم اثرگذاری علی و معلولی بین دو شاخص مذکور است که نشانگر عدم علیت دوطرفه پیش از همه گیری است. تأثیر این نتیجه آن است که در دوره پیش از همه گیری، از شاخص بورس سهام چین نمی توان برای پیش بینی مقادیر آینده شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران استفاده کرد و همچنین، شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران در بررسی شاخص بورس سهام چین نقشی ندارد. نتایج در طی همه گیری و بیانیه رسمی سازمان بهداشت جهانی نشان دادند علیت یک طرفه گرنجر میان دو بازار به وجود آمده است.
طراحی الگوی بهسازی منابع انسانی با رویکرد توسعه پایدار در بیمارستان های علوم پزشکی و سازمان تامین اجتماعی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
463 - 488
حوزههای تخصصی:
بهسازی منابع انسانی یک مفهوم جا افتاده در حوزه مدیریت منابع انسانی است و در همه سازمان ها یک موضوع اساسی و حیاتی در دنیای مبتنی بر دانش امروز شده است.لذا هدف اصلی این پژوهش طراحی الگوی بهسازی منابع انسانی با رویکرد توسعه پایدار در بیمارستان های علوم پزشکی و سازمان تامین اجتماعی کرمانشاه است.روش پژوهش توصیفی-پیمایشی است.ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته برنامه های بهسازی منابع انسانی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه پرسنل شاغل در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی استان کرمانشاه است حجم نمونه براساس جدول کرجسی مورگان 341 نفر انتخاب شده و روش نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای ساده انجام گرفت.روش تجزیه و تحلیل دادهای تحقیق از طریق مدل سازی معالات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS و AMOS بود مدل نهایی در چهار بخش فلسفه و اهداف، ابعاد و مؤلفه ها، فرایند اجرایی و برون داد مدل طراحی شد.نتایج نشان دادکه وضعیت موجود برنامه های بهسازی منابع انسانی در ابعاد بهسازی "اخلاقی"، "اجتماعی . فرهنگی" و بعد "فردی از میزان رضایت نسبی برخوردار است و در بخش ابعاد و مؤلفه ها، مقدار شاخص نیکویی برازش 677.90 و مقدار شاخص میانگین مربعات خطای برآورد0.06 برآورد شد و اعتبار کل مدل نیز به تأیید متخصصان امر رسید.با توجه به یافته های پژوهش تمامی شاخص ها در حد مطلوب قرار دارند پس می توان نتیجه گرفت که مدل بهسازی منابع انسانی با رویکرد توسعه پایدار در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی و سازمان تامین اجتماعی استان کرمانشاه تایید است.
ارزیابی و ارائه الگوی موثر بر جذابیت بازار صادراتی مناطق پتروشیمی (مطالعه موردی: شرکت های هلدینگ پتروشیمی خلیج فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
489 - 510
حوزههای تخصصی:
جذابیت بازار صادراتی پتروشیمی نقش کلیدی در افزایش سهم ایران در تجارت جهانی، ارزآوری و رونق اقتصادی ایفا می کند. با بهبود جذابیت، امکان دسترسی به بازارهای جدید، تقویت جایگاه رقابتی و ایجاد فرصت های پایدار برای توسعه صادرات فراهم می شود. این مطالعه با هدف ارزیابی و ارائه الگوی موثر بر جذابیت بازار صادراتی مناطق پتروشیمی انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل 15 نفر از خبرگان و فعالین بازاریابی و بازرگانی در حوزه صنایع پتروشیمی بوده است که با استفاده از نمونه گیری هدفمند غیر تصادفی و بر اساس رسیدن به نقطه اشباع نظری انتخاب شده است. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل داده ها با روش داده بنیاد و نرم افزار مکس کیودا انجام شد. بر اساس نتایج بدست آمده، با بررسی و دسته بندی کدهای توصیفی حاصل از متون مصاحبه، 69 مضمون فرعی شناسایی شده است که مطابق با مدل پارادایمی در رویکرد داده بنیاد در قالب شش مولفه اصلی اعم از شرایط علی (دسترسی به بازار، اندازه و رشد بازار، فرصتهای مشارکت)، شرایط زمینه ای (ثبات اقتصادی، شرایط فرهنگی-اجتماعی، محیط سیاسی/قانونی)، پدیده محوری (جذابیت بازار صادراتی مناطق پتروشیمی)، شرایط مداخله گر (تحریم های بین المللی، محیط رقابتی)، راهبردها (بهبود کیفیت زیرساختها، ارتقا مزیت رقابتی) و پیامدها (رونق اقتصادی، توسعه بازار صادرات و افزایش قدرت رقابت پذیری) دسته بندی شدند.
ارائه الگوی مفهومی تحلیل منابع انسانی در گمرک جمهوری اسلامی ایران با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
371 - 398
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگوی مفهومی تحلیل منابع انسانی در گمرک جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از رویکرد فراترکیب است. بر این اساس ۵۷ پژوهش پیشین مرتبط با اهداف مطالعه حاضر در بازه زمانی ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۴ با استفاده از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو بررسی گردید و به تجمیع، ترکیب و تفسیر یافته های این پژوهش ها پرداخته شد تا مدلی جامع و بدیع از تحلیل منابع انسانی در سازمان دولتی ارائه شود.شیوه تحلیل داده ها تحلیل مضمون بود که پس از شناسایی کد ها بر اساس میزان تشابه مفهومی دسته بندی و ترکیب شدند و در نهایت از روش دلفی شامل تعداد ۱۰ خبره دانشگاهی و سازمانی استفاده شد.یافته ها نشان داد مدل تحلیل منابع انسانی در گمرک ایران شامل ۷ مقوله اصلی همسویی استراتژیک ، زمینه تحلیلی ، قابلیت ، معیارها ، چالش ها ، پذیرش و نگاه به آینده در قالب ۲۰ مقوله فرعی و ۷۶ کد می باشد که الگوی تحقیق آن ترسیم شد. بنابراین می توان نتیجه گرفت تحلیل منابع انسانی رویکردی فعالانه است که با قابلیت هایی مانند بهبود مدیریت استعدادها ، منجر به ارتقاءعملکرد سازمانی و رضایت کارکنان می شود.
شناسایی عوامل موثر بر جذب سپرده های قرض الحسنه بانکی در شعب پست بانک شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
367 - 442
حوزههای تخصصی:
هدف: سپرده های قرض الحسنه بانکی یکی از ابزارهای مالی مورد توجه است که به عنوان یک ابزار مالی اسلامی مورد استفاده قرار می گیرد. این نوع سپرده ها، به منظور تشویق به همکاری و کمک به دیگران برای تحقق پروژه ها و اهداف مشترک مورد استفاده قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر جذب سپرده های قرض الحسنه بانکی در شعب پست بانک شهر تهران است. روش شناسی: روش انجام پژوهش به صورت تحلیلی-توصیفی است. رویکرد روش شناسی این مطالعه کیفی بوده و روش پژوهش اتخاذ شده، روش فراترکیب سندلوفسکی و باروسو است. در این تحقیق، از میان 371 مقاله شناسایی شده در طی جستجوی ادبیات سه دهه اخیر در پایگاه داده های الکترونیکی منتخب، 63 مقاله با معیارهای انتخاب و ورود تطابق داشتند. یافته های پژوهش: از 63 مطالعه منتخب، عوامل موثر بر جذب سپرده های قرض الحسنه بانکی در 7 بعد به شرح زیر شناسایی شد: عوامل سازمانی، عوامل اخلاقی، عوامل تکنولوژیکی، عوامل بازاریابی، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و بلاکچین. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که با اجرای این راهکارها و استفاده از استراتژی های مناسب، بانک ها و مؤسسات مالی قادرند به بهبود فرآیند جذب سپرده های قرض الحسنه و افزایش بهره وری مالی خود بپردازند. این تحقیق به عنوان یک راهنمای عملی برای صنعت بانکداری و مالی، می تواند به بهبود روند جذب سپرده های قرض الحسنه و تقویت روابط با مشتریان کمک کند.
آسیب شناسی فرآیند تعدیل نیروی انسانی در پالایشگاه های کشور و ارائه فرآیند مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
291 - 306
حوزههای تخصصی:
امروزه تعدیل نیروی انسانی به عنوان یکی از راهکارهای راهبردی برای کاهش هزینه ها و ارتقای کارایی سازمانی مورد توجه قرار گرفته است. در صنعت نفت و به ویژه در پالایشگاه های کشور، این رویکرد با پیچیدگی هایی چندوجهی روبه روست که نه تنها پیامدهای اقتصادی، بلکه آثار روان شناختی، اجتماعی و ساختاری مهمی بر کارکنان و سازمان دارد. پژوهش حاضر با هدف ارائه تصویری جامع از عوامل مؤثر بر تعدیل نیرو، الزامات اجرایی و پیامدهای آن در پالایشگاه های ایران انجام شده است. ابتدا، با مرور ادبیات نظری و مستندات میدانی، ابعاد و مولفه های کلیدی کوچک سازی و تعدیل نیرو شناسایی گردید. سپس، رویکردی ترکیبی برای گردآوری داده ها (مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان صنعتی) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد عواملی همچون فشارهای اقتصادی، ساختارهای اداری ناکارآمد، عدم شفافیت در اطلاع رسانی و نداشتن حمایت های روان شناختی و مالی، نقش بسزایی در تشدید پیامدهای منفی تعدیل دارد. همچنین، ارائه فرایندی سامانمند برای اجرای تعدیل شامل تحلیل نیازمندی های سازمانی، برنامه ریزی دقیق، ارتباطات صادقانه با کارکنان و ارزیابی منظم عملکرد می تواند پیامدهای ناگوار این اقدام را کاهش دهد و بهره وری سازمانی را افزایش دهد. در پایان، براساس نتایج تحقیق، مدلی عملیاتی برای فرآیند تعدیل نیرو با تأکید بر ابعاد انسانی، مدیریتی و قانونی ارائه شده است که به پالایشگاه ها و سایر سازمان های دولتی در اتخاذ تصمیم های کارآمد و کاهش اثرات روانی-اجتماعی تعدیل یاری می رساند.
شناسایی چالش های شرکت ایران خودرو در دوران پاندمی کووید 19 و استراتژی های شرکت برای مقابله با چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
271 - 300
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی چالش های شرکت ایران خودرو در دوران پاندمی کووید 19 و استراتژی های شرکت برای مقابله با چالش ها با رویکرد آمیخته است. رویکرد به کار رفته در پژوهش حاضر، آمیخته از نوع اکتشافی و استراتژی به کار رفته در بخش کیفی، تحلیل تم و در بخش کمی، توصیفی- پیمایشی بوده است. جامعه بخش کیفی متشکل از خبرگان موضوع بوده که تعداد 19 مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری انجام شده است. جامعه آماری بخش کمی نیز متشکل از 405 نفر از روسا، سرپرستان، مدیران ارشد و میانی شرکت ایران خودرو بوده اند. روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند قضاوتی و گلوله برفی و در بخش کمی به صورت دردسترس صورت پذیرفته است. در بخش کیفی، تعداد 29 چالش در چهار دسته کلی چالش های اقتصادی، چالش های سازمانی، چالش های مدیریتی، و چالش های نیروی انسانی، و تعداد 34 استراتژی مدیریت بحران در پنج دسته کلی اقدامات پیشگیرانه و حمایتی؛ اقدامات در حوزه بازاریابی و فروش؛ اقدامات در حوزه زنجیره تامین مواد؛ مدیریت منابع و مصارف و تفکر استراتژیک و کارآفرینانه به همراه زیرمجموعه های مرتبط شناسایی گردید. در بخش کمی، پرسشنامه متشکل از چالش ها و استراتژی های مدیریت بحران مورد تحلیل عاملی تاییدی قرار گرفتند.
هوشمندی استراتژیک و تاب آوری در کسب وکارهای نوپا: مطالعه ای داده بنیاد از تجربه زیسته کارآفرینان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
85 - 134
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله و هدف:در بستر اقتصادی ایران که با چالش های مزمنی نظیر رکود تورمی مواجه است، کسب وکارهای نوپا به واسطه ضعف ساختاری، کمبود منابع و آسیب پذیری بالا، بیش از هر بازیگر اقتصادی دیگری در معرض ناپایداری و شکست قرار دارند. در این شرایط، ارتقاء تاب آوری سازمانی از طریق رویکردهای مبتنی بر هوشمندی استراتژیک، ضرورتی اجتناب ناپذیر تلقی می شود. علی رغم توسعه مطالعات در حوزه تاب آوری، هنوز مدل های منسجم و مبتنی بر داده های تجربی زیسته کارآفرینان برای تبیین سازوکارهای بقاء در محیط های پرتلاطم اقتصادی، به ویژه در ایران، تدوین نشده اند. این پژوهش با هدف پر کردن این خلأ، به طراحی و تبیین مدلی جامع می پردازد که نشان دهد هوشمندی استراتژیک چگونه می تواند زمینه ساز ارتقاء تاب آوری در استارتاپ ها باشد. روش:پژوهش حاضر از رویکردی تجربی بهره گرفته و تمرکز آن بر تحلیل تجربه زیسته کارآفرینان در محیط های واقعی است. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با ۱۴ نفر از بنیان گذاران و مدیران استارتاپ های فعال گردآوری و پس از کدگذاری تحلیلی، به مدل سازی نهایی منجر شد. در ادامه، مدل طراحی شده با استفاده از پرسشنامه ای محقق ساخته و تحلیل کمی داده ها در محیط نرم افزارهای آماری، مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها:تحلیل داده ها منجر به شناسایی پنج مؤلفه کلیدی در شکل گیری هوشمندی استراتژیک استارتاپ ها گردید: گردآوری و پردازش هوشمند داده ها، ذخیره سازی و دسترسی ساختاریافته به اطلاعات، استفاده از الگوریتم های پیش بینی و هوش مصنوعی، طراحی استراتژی های واکنشی داده محور، و بازمهندسی فرآیندهای عملیاتی در مواجهه با بحران های اقتصادی. یافته ها نشان دادند که هر یک از این مؤلفه ها تأثیر معناداری بر تقویت تاب آوری سازمانی دارند و مدل پیشنهادی، توان تبیینی قابل قبولی در محیط های رکودی دارد. نتیجه گیری:مدل نهایی پژوهش، چارچوبی کاربردی برای درک عمیق تر از پیوند میان هوشمندی استراتژیک و تاب آوری در استارتاپ ها فراهم می آورد. این مدل نه تنها مسیر سازگاری و پایداری سازمانی را برای کسب وکارهای نوپا در محیط های پرتلاطم اقتصادی هموار می سازد، بلکه ابزاری کارآمد برای سیاست گذاران، نهادهای حمایتی و مدیران اجرایی جهت تصمیم سازی های مالی، فناورانه و نهادی به شمار می رود.
شناسائی محورهای تدوین خط مشی های منابع انسانی توسعه گرا مبتنی بر ارزشهای فرهنگی و مسئولیت اجتماعی در صنعت بانکداری ایران با رویکرد تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
121 - 160
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسائی محورهای تدوین خط مشی توسعه منابع انسانی مبتنی بر ارزش های فرهنگی و مسئولیت اجتماعی در صنعت بانکداری ایران به روش کیفی انجام شده است. اجرای بخش کیفی این پژوهش در دو مرحله مرور سیستماتیک و مصاحبه با خبرگان صورت پذیرفته است روش تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش مبتنی بر رویکرد تحلیل مضمون می باشد. ابزار گردآوری داده ها از نوع فیش برداری و مصاحبه است. جامعه آماری در ابتدا منابع و مستندات علمی مرتبط و منتخب و در مرحله دوم نخبگان صنعت بانکداری ایران و اساتید دانشگاهی متخصص در زمینه مدیریتی هستند که به روش هدفمند معیارمحور انتخاب گردیدند. در این پژوهش در گام اول ،پس از مطالعه متن 80 منبع منتخب، نسبت به تلخیص و استخراج مفاهیم مرتبط با موضوع پژوهش از متن منابع و پژوهش های کمی و کیفی در ادبیات تحقیق اقدام گردید. در مرحله دوم پژوهش ، شناسائی و استخراج مفاهیم معنادار از متن مصاحبه های نیمه ساختار یافته انجام شده است. در مرحله سوم پژوهش، مضامین اولیه شناسائی شده از مفاهیم مربوط به ادبیات پژوهش و مصاحبه نیمه ساختاریافته با یکدیگر ادغام ، در مجموع تعداد 463 مضمون اولیه شناسائی گردید. به دلیل تعداد تکرار برخی از مضامین اولیه شناسائی شده ، همپوشانی بر پایه قرابت مفهومی و یا مشابهت معنائی با مضامین حاصل از ادبیات تحقیق و یا مصاحبه های قبلی انجام شده ، تعداد61 مضمون اولیه از مجموع 463 مضمون اولیه شناسائی شده حذف و در نهایت تعداد 402مضمون اولیه شناسائی گردید. در مرحله چهارم پژوهش مضامین اولیه در قالب 96 مضمون پایه دسته بندی و با لحاظ ارتباط معنایی مضامین پایه و نظرات خبرگان تعدا 29 مضمون سازنده(مولفه اصلی) شناسائی گردید . در مرحله پنجم پژوهش ، تعداد 29 مولفه شناسائی شده درقالب 4 بعد احصاء ودسته بندی و نام گذاری دقیق شدند. در نهایت با توجه به ماهیت توسعه ای ، فرآیندی و یا اجرائی هربعد ، ابعاد مذکور در قالب 2 مضمون فراگیر شناسائی ، دسته بندی و استخراج گردیدند. مطابق نتایج به دست آمده پژوهش ، ابعاد : 1-رهبری و حکمرانی مبتنی بر ارزش ها و مسئولیت اجتماعی ، 2-رویکردهای تکاملی و آینده نگر در حوزه HRMو CSR ، 3-تقویت تعامل و مشارکت اجتماعی در حوزه CSR ، 4-جذب، استخدام و آموزش کارکنان بر مبنای ارزش ها و CSR ؛ در قالب 2 تم فراگیر محورهای راهبردی و محورهای عملیاتی بایستی در تدوین خط مشی هایHR توسعه گرای نظام بانکداری ایران لحاظ گردند .
عوامل مؤثر بر شناسایی فرصت های کارآفرینانه: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگرش مدیریت راهبردی سال ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹)
41 - 74
حوزههای تخصصی:
اقتصاد برخی از کشورها بر لزوم افزایش کارآفرینی برای بهره برداری از فرصت های محیطی تاکید دارد. هدف این پژوهش، مروری سیستماتیک بر مبانی نظری شناسایی فرصت های کارافرینانه است تا درک جامعی از آن ارائه دهد. این پژوهش به روش فراترکیب و مرور سیستماتیک انجام شده است. در ابتدا، با مطالعه ادبیات و پیشینه پژوهش، به درک صحیحی از موضوع پژوهش دست یافتیم. در ادامه، با انتخاب پایگاه نمایه ساز مقالات معتبر اسکوپوس و همچنین انتخاب کلیدواژگان برای جستجو در بخش عنوان، چکیده و کلیدواژگان مقالات، 40 مقاله معتبر انتخاب و تحلیل شدند. از روش کدگذاری جهت ترکیب و سازمان دهی استفاده شد و در نهایت چارچوب مفهومی بدست آمد که شامل ابعاد درونی و بیرونی است. مهمترین یافته این است که روش خاص و مشخصی برای شناسایی فرصت های کارآفرینی وجود ندارد و مفهوم شناسایی فرصت های کارآفرینی تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی کارآفرینی است. عامل درونی، همان کارآفرین است که از 4 عنصر تشکیل شده است: 1) رفتار کارآفرینی، 2) شخصیت کارآفرینی، 3) دانش و تجربه کارآفرینی و 4)فرایند شناختی کارآفرینی. عوامل بیرونی تاثیرگذار بر رواج کارآفرینی شامل محیط کارآفرینی (اعم از حمایت دولت، پیچیدگی محیطی، منابع و شبکه های ارتباطی) و ویژگی های کارآفرینی (مانند جنسیت، سن، تحصیلات و فرهنگ) است. بنابراین، عوامل بیرونی می توانند تسهیلگر یا مانع بوجود آمدن اکوسیستم کارآفرینی شوند و شناسایی فرصت ها نیز تحت تاثیر وجود این اکوسیستم است. خودکارآمدی، هوشیاری، دانش، تجربیات، آموزش، منابع و ارتباطات مهمترین موضوعات موکد در شناسایی فرصت ها و خلق راه حل های نوآورانه بهره برداری کارآفرینانه است.