فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۵٬۶۷۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
گرشاسب نامه را همگان کتابی افسانه ای و حماسی دانسته اند و بیشتر تحقیقات دربارة این زمینه هاست اما ظرفیت های این کتاب در بخش تعلیم آداب و رسوم شاهی و اخلاق نیک و به خصوص اندرزهای بخش راه و روش کشورداری خطاب به شاه و آیین خدمتگزاری خطاب به مردم در آن پربسامد است. اینکه چرا اسدی در این داستان اسطوره ای و افسانه ای حماسی این همه اندرز و مباحث اخلاقی را گنجانده است، سؤال برانگیز است. هدف این پژوهش شناسایی و دسته بندی اندرزهای اسدی دربارة آیین کشورداری برای یک حاکم و مردم و کارگزاران حکومت است. اسدی بنا بر رسم اندرزگویی و تبیین راه و روش سلوک شاهان، پندهای بسیاری را خطاب به شاهان گفته است. این اندرزها دربارة چهار رکن اصلی کشورداری؛ پادشاه، عدالت، رعیت و تدبیر است. همچنین روش انتخاب درباریان و صاحبان مشاغل مهم، چگونگی رفتار متقابل شاه و رعیت، بسط اندیشه های اخلاقی و تدبیر در کار سپاه هنگام صلح و جنگ از دیگر اندیشه های اوست. اندرزهای اسدی همگی اخلاق محور هستند و در بخش خطاب به شاه و امیر به رعایت اخلاق دادگری و رادمردی شاه و رسیدگی به امور لشکر سخت توجه کرده است. بر اساس استخراج و تحلیل چنین اندیشه ها و اندرزهایی در گرشاسب نامه، می توان منظومة اخلاقی اسدی در سیاست مدن را به دست داد.
هنجارهای ترجمه: بررسی چگونگی بازتاب حماسة دفاع مقدّس در آینة اخبار (مطالعه موردی: روزنامه های اطلاّعات و تهران تایمز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مهم ترین رویداد تاریخی در ایران حماسة هشت سال دفاع مقدّس بوده است که به عنوان دورانی بسیار حیاتی و تعیین کننده در بر دارنده ترجمه هایی است که بررسی آنها در درک بهتر آن برهة زمانی و تأثیر آن در دوران کنونی بسیار حائز اهمیّت است. از جملة این ترجمه ها می توان به ترجمة اخبار اشاره کرد که چگونگی بازتاب خبرهای مربوط به جبهه های نبرد و اوضاع جامعه در دنیای بیرون را به تصویر می کشد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی دقیق تأثیر هنجارها بر ترجمه اخبار روزنامه های دفاع مقدّس بود. بدین منظور روزنامه اطلاّعات که منتشرکننده اخبار دفاع مقدّس بوده است به همراه ترجمه انگلیسی بر اساس نظریه توری مبنی بر هنجارهای رفتاری مورد تحلیل متنی قرار گرفت. روش این پژوهش، توصیفی است؛ به گونه ای که تحلیل مقایسه ای متون مبدأ و مقصد در جهت شناسایی قواعد و الگوهایی که مرتباً در ترجمه تکرار می شوند، مدّ نظر قرار گرفت. نتایج این پژوهش، علاوه بر درک چگونگی تأثیر هنجارها در امر ترجمه، گوشه هایی از ایدئولوژی حاکم بر ترجمه در دوران حیاتی دفاع مقدّس را نیز تبیین می کند.
امیرعبدالقادرالجزایری عارف سلحشور و بنیان گذار شعر پایداری الجزایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از صوفیان بزرگ از همان سده های نخستین، همواره درحفظ سرحدات بلاد اسلامی در برابر هجوم دشنمان شرکت داشته اند. در دوره های تیموری و صفوی، صوفیان به عنوان مهم ترین قدرت در برابر بی عدالتی اجتماعی، عزلت و گوشه نشینی را رها و به طور مستقیم در امور سیاسی دخالت کردند. در قرون اخیر که اروپاییان استعمارگر برای اشغال کشورهای اسلامی به ویژه سرزمین های شمال آفریقا حمله کردند، بسیاری از رهبران مقاومت در برابر آنها زاهدان و مشایخ صوفیه بودند. کشور الجزایر نزدیک به یک قرن و نیم (1962-1830) در زیر سلطة بی رحمانة فرانسویان قرار داشت. در میان مبارزان الجزایر، امیر عبدالقادر الجزایری، شاعر، عارف، جنگاور و سیاستمداری برجسته بود که حتی دشمنانش نیز فتوت و جوانمردی او را می ستودند. در این پژوهش، عبدالقادر به عنوان نخستین شاعر عارف پایداری الجزایر در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مورد بر رسی قرار گرفته است. یکی از بخش های مهم عرفان عبدالقادر، قیام به سیف علیه ظلم و بیداد است. به بیان دیگر، عرفان امیر عبدالقادر الجزایری عرفان سلحشوری و انقلابی بود.
تحلیل پدیدارشناسانه ادبیّات مقاوت با تکیه بر رمان پل معلّق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به نقد و تحلیل پل معلّق،یکی از برجسته ترین رمان های مقاومت ایران، اثر محمدرضا بایرامی می پردازد. تحلیل پدیدارشناختی قصد دارد با نگاهی نوئماتیک (noematic) به رمان، به حقیقت هنری نهفته در آن دست یابد و با نفوذ در ژرف ساخت های ذهن نویسنده، که در قالب مضامین و انگاره های متن و گفت وگوها و حوادث و صحنه های به دقّت چینش یافته نمودار است، جهان زیسته او و مناسبات پدیدارشناختی من نویسنده یا ذهن شناسا و جهان به مثابه شیء پدیداری را آشکار کند؛ بدین منظور، ابتدا مبانی و نظریات گوناگون مطرح در این حوزه ارائه شده است. سپس روش تحقیق، یعنی توصیف معناشناختی پدیده ها و رفتارها و عواطف بر مبنای روی آورد و محتوای هر یک از آنها شرح گردیده و در ادامه، عناصر هریک از فرایندها استخراج و جایگاه آنها در تقویم معنا تحلیل و دسته بندی شده است. بنابر یافته ها، فرایند معنایی به تدریج در تعامل بین سوژه و پدیده ها در مقام دیگرسوژه ها اتّفاق می افتد و زبان نیز نقشی ویژه دارد. همچنین زیربنای اصلی عواطف منفی تردید و ابهام است، و فرآیند رهایی از این تردید در سفر و مواجهه با روی دادها و افراد دیگر رخ می دهد و رفته رفته بنیان شناختی و بار ارزشی منفی آنها دگرگون شده به سمت حالات طبیعی می رود. تحلیل بدین شیوه، نه تنها جایگاه داستان ها را در ادبیّات مقاومت از لحاظ معنابخشی مشخّص می کند؛ بلکه دست یابی به نتایجی دور از خطا و تا حد زیادی نزدیک به افق نویسنده را میسر می سازد.
مقایسه اندیشه های عرفانی در نامه های عین القضات همدانی ومصیبت نامه عطار نیشابوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نامه های عین القضات همدانی (492ق) و مصیبت نامه عطار (553) به عنوان دو اثر برجسته عرفانی هرچند در ساختار نثر و نظم باهم متفاوت است، ولی از نظر مضامین و معانی بلند عرفانی دارای مشابهت های قابل توجهی است که نشان از نزدیکی اندیشه های این دو عارف در نظریات و آموزه های عرفانی و اخلاقی دارد. عین القضات در نامه هایش همچون عطار در مصیبت نامه، به قصد تعلیم و برای نمایاندن ذره ای از دریای معرفت، به مدد تمثیل و حکایات به اثبات لوازم طریقت و صفات و مقاماتی می پردازد که انسان را در مسیر کمال الهی یاری می-رساند. همانگونه که عطار برای ملموس ساختن مفاهیم متعالی از امور طبیعی، شخصت های عارف و عامی استفاده می کند، عین القضات نیز با برگزیدن چنین روشی به تبیین مضامین ارزشمند عرفانی می پردازد؛ اما نکته حائز اهمیت آن است که این مضامین در مصیبت نامه عطار بسط بیشتری یافته و حتی می توان ادعا کرد که برخی از مضامین عین القضات همچون هدایتگری درد، لزوم فراق در عشق، قهر و لطف الهی، ظرفیت عاشق در وصال، شناخت صانع از رهگذر دل و لزوم صبر و بی صبری در راه معشوق، در مصیبت نامه عطار به کمال رسیده است. در این مقاله سعی بر آن است تا با روش مقایسه، نزدیکی اندیشه های این دو عارف جدا از تفاوت های ظاهری و ساختاری مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. این پژوهش به شیوه تحلیلی-توصیفی انجام شده است.
آشنایی زدایی و کارکرد آن در اشعار نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
33 - 44
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی (غریب سازی) یکی از شگردهای آفرینش شعر و از مباحث مهم نقد ادبی معاصر است که نخستین بار توسط فرمالیست ها (صورتگرایان) روس مطرح شد. آنها اعتقاد داشتند استفاده مکرر از واژگان و ترکیبات کهن در شعر، از ارزش و زیبایی متن کاسته و انگیزه مخاطبِ شعر نیز از آن سلب خواهد شد. به همین دلیل آنها بحث آشنایی زدایی را مطرح کردند و هدف اصلی آن را جلوگیری از تکرار و ابتذالِ واژگان، ترکیبات و تصاویر کلیشه ای در متون ادبی دانستند. آشنایی زدایی یکی از عوامل تعیین سبک شاعران نیز به شمار می رود. نصرت رحمانی و علی موسوی گرمارودی در آثار خود به شیوه های گوناگون آشنایی زدایی توجه داشته و از همین رهگذر، واژگان، ترکیبات و تصاویر تازه ای خلق کرده اند که در این مقاله به بخش هایی از آنها خواهیم پرداخت.
تحلیل داستان غنایی مهتاب و کتان بر اساس تنها نسخه موجود آن در دانشگاه پنجاب پاکستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مهتاب و کتان یا دل و جان اثر شاعری بنام آفرین لاهوری و اهل دیار پاکستان است، که نسخه آن در بخش نسخ خطی دانشگاه پنجاب نگه داری می شود و تاکنون تصحیح و چاپ نشده و ناشناخته باقی مانده است. داستان روایتی تغزلی از اشتیاق و علاقه بین دو معشوقه با نامهای دل و جان است. شاعر با بیانی حکیمانه و موجز بسیاری از مباحث حکمی را نیز در خلال داستان آورده است و پی در پی عشق و محبت را توصیف می کند. برجستگی این منظومه این است که نام و شخصیت دو عاشق بصورت تمثیلوار بیان شده و مسائل عرفانی نیز در لابلای داستان ذکر می شود. زبان و بیان، تشبیهات و واژگانی که آفرین لاهوری به کار می برد، گاهی تکراری و خالی از هرگونه لطافت و گاهی بدیع است. باتوجه به اینکه آفرین در ردیف شاعران سبک هندی قرار گرفته، به تبعیت از شاعران دوره اول این سبک به خلق مضامینی ساده تر پرداخته است. این پژوهش بر آن است تا برای نخستین بار به معرفی این منظومه داستانی بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت اسنادی تحلیلی است و سعی شده به صورت بازخوانی نسخه موجود تحلیل و بررسی شود.
مصادیق «پیرنگ» فرمالیستی در داستان های کوتاه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر مبنای تعاریف نوینی که در بوطیقای فرمالیسم، از دو مقولة «داستان» و «پیرنگ» ارائه گردیده است، «داستان» یا همان زنجیرة رخدادها در توالی زمانی، به منزلة مادّة خام و سازمایة روایت شناخته شده است و «پیرنگ» برخلاف پندار منتقدان پیشافرمالیسم، نه به ساختمان منطقی و علّی اثر روایی، بلکه به تمام تمهیدات زیبایی شناسانه و آشنایی زدایانه ای اطلاق می گردد که برای پیکربندی هنری آن مادّة خام به کار بسته می شود. این تمهیدات در سه سطح «زبان، درونمایه و صناعات» متجلّی گردیده است و پیرنگ هنری روایت داستانی را برمی سازند. نویسندگان داستان کوتاه معاصر فارسی با عنایت به جریانات نوگرایانة ادبی، به ویژه آرای فرمالیستی و به مدد بهره گیری مبتکرانه از امکانات زبانی، صناعتی و درونمایگانی، گونه ای شکل شکنی خلاّقانه را در روایتگری داستان هایشان رقم زده اند، به گونه ای که داستان را از بافتی متکّی بر حادثه پردازی و پیرنگ سازی در مفهوم سنّتی و پیشافرمالیستی خود خارج ساخته و تلاش برای برجسته سازی فرم داستان از رهگذر کشف و کاربست تکنیک های روایی جدید را جایگزین آن کرده اند و بدین سان، آشنایی زدایی و پیرنگ هنری مطمح نظر فرمالیست ها را محقّق ساخته اند. نظر به اینکه مصادیق پیرنگ سازی هنری در سطح صناعات داستانی از گستردگی و تنوّع بیشتری برخوردار است، در این جستار، بر آن بوده ایم تا به واکاوی و دسته بندی مصادیق و جلوه های گوناگون آشنایی زدایی و پیرنگ سازی در این سطح از داستان های کوتاه شکل گرای معاصر بپردازیم و بدین وسیله، از اصلی ترین عوامل رازناکی و غریب نمایی جهان این داستان ها پرده برداریم.
تأثیر به کارگیری حوزه معنایی و واژگانی در تصحیح متن تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از نظریه های مختلف زبان شناسی برای تحلیل کیفیت متون ادبی، در دهه های اخیر از مقبولیت فراوانی برخوردار بوده؛ به ویژه که با به کارگیری این امر، افق های نگرش تازه ای در نقد متون ادبی به وجود آمده است. یکی از مهم ترین حوزه های زبان شناسی، مبحث «معنی شناسی» است که خود شامل مصادیق مختلفی است. از جمله موضوعات مهم معنی شناسی، مسیله حوزه معنایی و واژگانی است که زبان شناسان مختلف، درباره این دو حوزه در آثار خود صحبت کرده اند. این نظریه را حتی در تصحیح متون فارسی می توان به کار گرفت. این مقاله با به کارگیری تکرار، با هم آیی معنایی، تضاد معنایی و جز این ها به بررسی دو اثر تعلیمی تصحیح شده ( قابوسنامه و بوستان سعدی) از سوی مرحوم یوسفی می پردازد. باتوجه به مجال مقاله می کوشد تا با این عناصر، متن تصحیح شده را واکاود و انتخاب اصح و ادق را از غیر اصح باز نماید. باهم آیی واژگانی و معنایی در این دو اثر تعلیمی بررسی شد و دلیل انتخاب نسخه بدل به متن یا متن به نسخه بدل ها باز نموده شد.
مضامین تعلیمی در دیوان رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تعلیمی، یکی از مهمترین انواع ادبی است که تثبیت و تقویت صفات مطلوب را از یک سو و نکوهش و تلاش برای حذف صفات ناپسند را در مخاطب عام از سوی دیگر دنبال می کند. نگرش هر شاعر درباره ی این صفات، نقش برجسته ای در کیفیّت القای این مضامین به مخاطبان دارد که بسته به شرایط درونی و محیط پیرامون هر شاعر می تواند متفاوت یا حتّی متعارض باشد و بر این اساس، می توان ادبیّات تعلیمی را نتیجه و برآیند تثبیت مضامین غنایی و الصاق عنوان خوب و بد به تجربیّات درونی فردی نیز دانست. در این مقاله، مضامین تعلیمی را در چارچوب تحلیل و دسته بندی شواهدی از دیوان رودکی، به عنوان خنیاگر و ترانه سرایی بنام و شایسته، به دو بخش عمده ی امر به معروف و نهی از منکر، بررسی نموده ایم تا نشان دهیم در تعداد اندکی از سروده های رودکی که اینک در دسترس است، وی بیشتر می کوشد احساسات و طرز تلقّی خود را از محیط پرآشوب زمانه اش، بنمایاند. به رغم این باور عام که رودکی انسانی شادخوار و دم غنیمتی بوده است، در واقع، اندوهی حزن آلود و ناشی از خردورزی در اشعارش نمایان است. مهمترین دغدغه ی رودکی، سعادتمندی است و تنها راه سعادتمندی از نظر وی، آراستگی به دانش، حکمت و اخلاق، آن هم در جامعه ای اخلاق مدار و خردمند است پس مضامین تعلیمی نزد رودکی به عنوان «پدر شعر فارسی» و «شاعر تیره چشم روشن بین» صبغه ی غنایی و هنرمندانه همانند مطربان شادی آفرین و نیز مصلحانه و اجتماعی همانند اندرزهای پدرانه دارد.
نگرشی به شهریارنامه و دوره سرایش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهریارنامه یکی از متون پهلوانی پس از شاهنامه است و موضوع آن سرگذشت شهریار پسر برزو است که به حالت قهر، از خانواده خود دور می شود و به هندوستان می رود و در آن جا پس از نشان دادن هنرنمایی های خود، به ایران باز می گردد و با خانواده خود نبردهایی می کند که در نهایت، منجر به آشتی می شود. این منظومه در شمار بحث برانگیزترین منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه است زیرا اختلاف های بسیاری درباره گوینده و زمان سرایش آن، میان پژوهشگران وجود دارد؛ دلیل اصلی این اختلاف نظرها، ناقص بودن نسخه های تاکنون شناخته شده این منظومه است و همین نکته سبب شده است برخی پژوهشگران شهریارنامه را به فرّخی سیستانی و برخی دیگر، آن را به عثمان مختاری نسبت دهند. شماری دیگر نیز گوینده این منظومه را هندی تبار و غیر ایرانی می دانند و دوره سرایش آن را به ادوار متاخّر می رسانند. در این مقاله نخست به بررسی مهم ترین تفاوت های چند دستنویس شناخته شده شهریارنامه می پردازیم سپس درباره دوره احتمالی سرایش آن و نیز تحریرهای گوناگون آن بحث می کنیم.
بررسی تطبیقی استعاره مفهومی عشق در اشعار ابن فارض و سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر که باهدف تحلیل و بررسی استعاره مفهومی عشق در شعر ابن فارض و سلطان نگاشته شده است، سعی بر آن است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، حوزه های مفهومی محمل مشترک و متفاوت در شعر دو شاعر مورد کنکاش و بررسی تطبیقی قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است که دین، شراب، آتش، سفر، پادشاه و دریا، حوزه های محمل مشترک برای مفهوم سازی عشق در شعر ابن فارض و سلطان ولد است. از دیگرسو، حوزهمحمل دین در شعر ابن فارض و حوزهمحمل شراب در شعر سلطان ولد بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است. این بسامد ها نشانگر تفاوت های ظریف نگاه این دو شاعر به مقوله عشق است؛ علاوه بر این، از جمله حوزه های محمل غیرمشترک در شعر دو شاعر می توان به حوزه های گمراهی، معلم، غذا، شیر، زندگی و نابودگری در اشعار ابن فارض و حوزه های مکان، غم، بازار، نور، شادی و جنگ در اشعار سلطان ولد اشاره کرد.
مضامین و ساختارهای تعلیمی و اخلاقی در منشورهای دیوانی با تکیه بر عتبه الکتبه، التوسل الی الترسل، دستور دبیری و دستورالکاتب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اقسام مهم و در عین حال مورد توجه نویسندگان برجسته درباری، نثر منشیانه دیوانی است. این گونه نثر از قرن پنجم قمری در قالب آثار مانند تاریخ بیهقی ، سیاستنامه ، قابوسنامه و... آغاز می شود و در قرن ششم با نمونه های اعلایی چون عتبه الکتبه و التوسل الی الترسل به قوام و نضج می انجامد. آثار ترسل و انشا از جهات گوناگون سیاسی، تاریخی، اجتماعی و ادبی ارزش فراوان دارند. از حیطه های کمتر بررسی شده در متون مزبور، جنبه تعلیمی و اخلاقی برجسته حاکم بر روح متن است که در جزءجزء ساختار بیانی نوشتار دیده می شود. دبیران که وظیفه نگارش مکتوبات دیوانی را به عهده داشتند، بنا به سابقه فکری اسلامی و اخلاقی، در ضمن نامه ها نیز به ذکر مبانی تعلیمی و اخلاقی مبادرت می کردند. در میان اقسام مختلف مکتوبات دیوانی، منشورها و فرمان های گماشتن افراد نیز از بابت ساختارهای به کاررفته و هم از جهت تعدد و تنوع مضامین اخلاقی و تعلیمی جایگاه ویژه ای دارند. بررسی تعلیمی مناشیر در آثار مورد بحث این نوشتار، نشان دهنده آن است که دبیران توصیه های دیوانی را در خطاب به سه گروه سلاطین، افراد منصوب شده و جامعه تحت امر تدوین نموده اند. مهم ترین توصیه به شاهان، اقامه مبانی اسلام و دادپیشگی است و به منصوبان، رعایت عدل و داد و حسن خلق با مردم و به زیردستان، توصیه به اطاعت و انقیاد است. توصیه ها گاه صرفاً اخلاقیات را تأکید کرده اند و در مواردی هم نوعی مبانی تعلیمی و آموزشی را بیان کرده اند که اقامه آن ها در جهت بهبود سیرت و صورت سلطان و منصوبان مؤثر واقع می شود. نگارنده در پژوهش حاضر با شیوه تحلیلی توصیفی و از زاویه ادب تعلیمی مناشیر و احکام دیوانی را بررسیده است.
تأملی در آداب و رسوم داستان سمک عیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سمک عیارکهن ترین داستان عامیانة فارسی است که فرامرز بن خداد الارجانی آن را در سدة ششم به نگارش درآورد. اصل این حکایت با استناد به شواهدی، به تاریخ قبل از اسلام بازمی گردد. تقریباً هیچ اثری دربارة آداب و رسوم مردمان گذشته در دست نیست؛ به همین سبب این داستان مرجع بسیار ارزشمندی برای دست یابی به برخی از آداب و رسوم و به طورکلی جامعه شناسی تاریخی گذشتگان است که مبهم مانده است. درحقیقت اصل این داست ان بر پایة عیاری های پادشاهان و گروهی از جوانمردان با نام عیاران بنا شده است؛ در این مقاله برخی از آداب بزم و رزم آنان بررسی می شود. به این آداب و رسوم و یا جزئیات آن تاکنون اشاره ای نشده است.
رویکرد شناخت درمانی و بررسی دو تحریف شناختی (تعمیم مبالغه آمیز و نتیجه گیری شتابزده) مبتنی بر تمثیل های مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تضادها، ناسازگاری ها، اختلاف ها، تغییرها و تبدیل های سریع و پیاپی دنیای امروز، ممکن است انسان معاصر را به چالش های جدّی، بی امنیتی روانی و اجتماعی دچار کند؛ همچنین گاه تحریف باورها و شناخت های انسان به نوعی نارضایتمندی می انجامد. کسب مهارت های لازم برای تغییر نگرش های ناسازگارانه و سازگاری با خویشتن و جهان بیرون ازجمله راهکارهای ایمنی در برابر این چالش هاست. در روان درمانی به طورعام و در درمان های شناختی رفتاری به طورخاص، تجربة نوعی تغییر در مسیر مطلوب، به افراد آموزش داده می شود. این آموزش ها در چارچوب ساختارمندِ تمثیل ها و قصه ها بسیار مفید و مؤثر است؛ توضیح و تبیین برخی مفاهیم پیچیده برای افراد بسیار دشوار است و با استفاده از تمثیل این مفاهیم به صورت کاملاً ساده و عینی بازآفرینی می شود؛ همچنین با تمثیل افزون بر اینکه تفکر انتزاعی فرد برون سازی می گردد، به شکل مفاهیم ملموس نیز ترجمه می شود. تمثیل های مثنوی مولانا، به سبب ویژگی های خاصی، جایگاه مهمی در درمان های شناختی دارد؛ ساختار مناسب، نکته های ظریف در چگونگی ارائة تمثیل در متن و فرایند انتقال مفاهیم، پیوند مفاهیم نظری و انتزاعی با تصاویر روشن و پویا، ازجملة این ویژگی هاست. در این جستار مبحث شناخت درمانی و دو تحریف شناختی، تعمیم مبالغه آمیز و نتیجه گیری شتابزده، مبتنی بر چند تمثیل مرتبط با موضوع بررسی شده است.
رگه های تعلیمی در شعر دفاع مقدس (دهة 60)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشاعة فرهنگ دینی در ادبیات پس از انقلاب اسلامی(57) از پیامدهای فرهنگی این انقلاب است. با وقوع جنگ و استمرار هشت سال دفاع مقدس، مضامین دینی و مذهبی، همچون غزوات صدر اسلام، جنگ های امام علی(ع) با معاندان در دوران خلافت آن حضرت و به ویژه حماسة خونین کربلا، در شعر انقلاب و دفاع مقدس بازتاب گسترده ای می یابد، به گونه ای که این مباحث مهم ترین درون مایه ها و یکی از بارزترین ویژگی های آن را تشکیل می دهد. این موضوع بُعد تعلیمی سروده های مورد بحث را بر پایة مبانی دین و تعالیم قرآن کریم، تقویت می کند. سرایندگان این اشعار غالباً شخصیت های انقلابی و اهل جبهه و جنگ اند و آنچه می سرایند از سر ایمان و سرشار از شور و هیجان است؛ به همین دلیل بعد غنایی و حماسی سروده های آنان، چنان بارز و قوی است که جنبة تعلیمی آن را تحت الشعاع قرار می دهد، و درک آموزش های نهفته درآن، بدون تأمل و تعمق، مشکل می شود و از دید خواننده پنهان می ماند. دراین نوشتار لایه های پنهان و پیدای تعلیمی و رگه های آموزشی در سروده های انقلاب و دفاع مقدس واکاوی می-گردد، تا نمایان شود، سرایندگان برای ترویج اصول اخلاقی و برانگیختن خوانندگان به پیروی از ارزش های اسلامی-انسانی از چه شیوه ها و مضامینی بهره گرفته اند. بررسی ها نشان می دهد که جنبه های تعلیمی این سروده ها بنا به دلایل مختلف، به صورت رگه های باریک و پوشیده در زمینة پررنگ حماسی-آیینی، با بیانی غالباً غیر مستقیم و با تکیه برمضامینی چون حریت، شهامت و صداقت، معطوف به متخلق شدن جوانان به خلق و خوی اهل بیت(ع) است.
شخصیت دایه و دلّاله در داستان های شفاهی و رسمی(با تکیه بر داراب نامه ی بیغمی، فیروزشاه نامه، داراب نامه ی طرسوسی، سمک عیّار، سندبادنامه، طوطی نامه و جامع الحکایات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نمودهای بارز حضور زنان در داستان های ادبیات شفاهی و رسمی، به ویژه در داستان های عاشقانه که اغلب چهره ای مثبت و موثّر از زنان سالخورده را به تصویر کشیده شخصیت «دایه» است. دایه که اصلی ترین وظیفه اش شیردهی و پرورش فرزندخوانده در کودکی است، در دوران بزرگسالی دختران گاهی حتّی پررنگ تر از مادر در داستان حضور می یابد و فرزندخوانده را در سخت ترین چالش های زندگی اش یاری می دهد. افزون بر این، گاه دایه ها به عنوان یک رهنما یا یاریگرِ شخصیت های اصلی در داستان ظاهر می شوند و با استفاده از تجارب خود، در مواقع حسّاسِ داستان، گره گشایی می کنند. واسطه گری میان عاشق و معشوق، یاری رساندن به عاشق و معشوق در راه وصال، عیّاری و شجاعت و یاری کردن مبارزان و عیّاران، فعّالیّت اجتماعی سیاسی و نجات جان فرزندخوانده، ازجمله کارهایی است که از دایه ها در داستان ها پدیدار می شود. ازسویی، گاه درمقابل دایه های مثبت، عمدتاً در داستان های رسمی، با شخصیت دلّاله های قوّاده مواجه می شویم که در داستان های ضدّ زن، نقش معناداری را ایفا می کنند و تصویری منفی از شخصیت زنان را به نمایش-می گذارند. در این پژوهش به بررسی نقش ها و فعّالیّت های دایه در کتاب های داراب نامه ی بیغمی، فیروزشاه نامه، داراب نامه ی طرسوسی، سمک عیّار، سندبادنامه، طوطی نامه و جامع الحکایات پرداخته می شود. هدف این پژوهش تبیین یکی از ابعاد مختلف شخصیّت زن در ادبیات عامه و بازتاب آن در آثار ادبی است که به لحاظ فرهنگی در جریان فکری جامعه اهمیّت می یابد.
چهره ساقی در غزل شاعران عارف دوره قاجار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
واژه «ساقی» در متون عرفانی، از معنای اولیه خود فراتر رفته و به صورت یک اصطلاح به معنی فیض رساننده ای که سالکان راه معرفت را به دریافت و کشف رموز و حقایق عرفانی نائل می سازد، مورد استفاده قرار گرفته است. در این متون، ساقی در کنار دیگر اصطلاحات عرفانی همچون شراب، جام، مستی، باده، مطرب و... به کار گرفته شده تا عمیق ترین مباحث و احوال عرفانی را با پوشیده ترین شکل ممکن برای اهل معرفت بیان نماید. تبیین و تحلیل مفهوم ساقی، می تواند در فهم دقیق متون عرفانی نقش به سزایی داشته باشد. شعر عرفانی دوره قاجار، استمرار شعر عرفانی سبک عراقی است. در این دوره، گروهی از شاعران به سرودن اشعار عرفانی تمایل نشان داده و در این زمینه طبع آزمایی کردند. فروغی بسطامی، میرزاحبیب خراسانی و حکیم صفای اصفهانی، از جمله شاعران مشهور دوره قاجارند که در اشعار خود به مضامین عرفانی توجّه داشته اند. در دیوان این شاعران، اصطلاح ساقی به عنوان شخصیّتی اصلی و تأثیرگذار، درخور تأمّل است. در این پژوهش با بررسی واژه ساقی، به تحلیل این اصطلاح عرفانی در اشعار شاعران یاد شده پرداخته ایم که حاصل این پژوهش دست یافتن به جنبه های مختلف شخصیّت ساقی در نظرگاه این سه شاعر است. وجود معانی گوناگون همچون «معشوق الهی»، «پیر»، «ساقی دینی» و «ساقی باده پیما» برای اصطلاح ساقی در دیوان این شاعران؛ اهداف حضور ساقی در شعر عرفانی و تحلیل مباحثِ مرتبط با ساقی همچون طلب از ساقی، تأثیر باده ساقی، وصف ساقی و پیمان بستن با او، از جمله یافته های این پژوهش است که می توان به آن اشاره نمود.
بازتاب چهره ساقی در کلیات شمس مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
99 - 109
حوزههای تخصصی:
بازتاب چهره ساقی در کلیات شمس (غزلیات )مولانا اگرچه معنای اولیه ساقی "شراب ریزی باده گردانی" است،در متون عرفانی اما با حفظ کارکرد اولیه اش، توسع مفهومی یافته،به مقام"جان جانان و ساقی باقی"هم رسیده است. وقتی مرکزی ترین موضوع هستی شناسان مولوی عشق است،وشادی و بی غمی از اصلی ترین مظاهر آن، پیداست ساقی هم چه نقش محوری خواهد داشت،تاآنجاکه مولانا حتی برای رهایی از یگانه غم خود که همانا گرفتاری آدمی در این جهان خاکی است از ساقی که" دستگیر عاشقان است مدد می جوید.بررسی واژه ساقی در غزلیات شمس نشان داد که مولانا وظایف بسیاری برای ساقی قایل است اما نکته مهم ومعنادار این است که مولوی حتی از کارکردهای مادی و معمول ساقی چون " باده ریزی و.." برداشتی نمادین وآن سری دارد، چرا که معتقد است ساقی باید شراب انگوری را به "محبوسان غم " بدهد و عارفان "از می هم خوشدل ترند".. .
بررسی معنای طبیب در شعر شاعران دوره انحطاط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمادگرایی (symbolism) انگیزه اصلی هنرمندان عرصه ادیبات است که معتقدند برای بیان عقاید واحساسات، استفاده از رمز همواره از بیان مستقیم ارزشمند تر و کاملتر است. بر این اساس ادیبان و شاعران عربی در دوره های مختلف ادبی از جمله دوره انحطاط (که به دوره رکود نیز مشهور است) برای بیان اندیشه های خود به اشاره های سمبولیک روی آورده اند. لفظ «طبیب» نزد شاعران این دوره دارای معانی و کاربردهای نمادین متفاوتی است که در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با تتبع در اشعار برخی شاعران، معنای قراردادی و سمبلیک این واژه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که لفظ «طبیب» غالباً در شعر شاعران دوره انحطاط، در معنای پزشک اصطلاحی است، هرچند برخی شاعران آن را در معنای طبیب معنوی و وصف معشوق، ممدوح و درمانگری او و نیز ستایش زر و سیم به کار برده اند. اما بطور کلی می توان گفت طبیب به معنای معنوی آن در شعر شاعران دوره انحطاط کمتر بکار رفته است.