فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۵٬۶۷۶ مورد.
طنز و هجو در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبانِ طنز از قدرتی بس ژرف برخوردار است؛ قدرتی که در سایة آن گوینده می تواند بسیاری از معضلات را بازگو و در بهتر شدن اوضاع تلاش نماید. زمانی که جامعه به بلایا و آشفتگی های فرهنگی و اخلاقی فراوانی دچار باشد، بر دامنة طنز، به ویژه هجو و هزل افزوده می شود. در این مقاله اثبات شد که عطاملک جوینی با طبعِ شوخ و انتقادی خود، همانند بسیاری از شوخ طبعان و منتقدان تاریخ این سرزمین، از این ابزار شگفت و تأثیرگذار به صورت چشمگیر بهره برده است. جوینی بر بسیاری از اعمال، وقایع، افراد، عقاید و غیره نگاهی توأم با نقد و طنز انداخته است و از این طریق، توانسته چون مُصلحی اجتماعی و سیاسی، در بهتر شدن اوضاع و بیان معایب بکوشد. همچنین این پژوهش ثابت کرد که این نگاه منتقدانة او (طنز و هجو) تنها به مغولان اختصاص نیافته، بلکه رعیّت، زنان، شاهان و فرماندگان خوارزمشاهی، شیخ الاسلام و بسیاری از صاحب نامان آن روزگار را نیز در بر می گیرد. با این حال، نباید توقّع داشت که نویسنده ای توانا و ناقد، آن هم در دبار حاکمانی به غایت خشن و بی منطق، نقد و طنز را به صراحت بازگوید و خود را در معرض خطر و تاریخ را از ثبت این وقایع تلخ محروم سازد. نقد و طنزهای جوینی بیشتر در لفّافه زبان پنهان است و پی بردن به این جنبه از نوشتار او، تأمّل ویژه می طلبد.
تحلیل رجز های شاهنامه بر پایه ی نظریه ی روان شناختی نیازهای هِنری موری
حوزههای تخصصی:
رجز در لغت به معنی مباهات، فخرفروشی و لاف زنی است. در اصطلاحِ حماسه نیز به گفت وگوی دو پهلوان گفته می شود که با زبانی تهاجمی به خودستایی، بیان افتخارات خود و تحقیر دشمن می پردازد. مطمئناً دست یابی به تمامی فضاهای روانی حاکم در رجزها ، فقط با تکیه بر معنای ظاهری واژگان آن بدون دخالت دیگر علوم امکان پذیر نیست. امروزه رویکردهای بینا رشته ای در سیاست گذاری های علمی، آموزشی و پژوهشی مورد توجه و اشتیاق عمومی قرار گرفته است. در این میان تأثیر علم روان شناسی برای درک بهتر متون ادبی ، غیرقابل انکار است. نقد روان شناسانه توانسته حوزه ی وسیع و کاملا ناشناخته ای را در ادبیات مورد بررسی قرار دهد. این نوع نقد می تواند ابزاری دقیق و کامل برای خوانش واژگانی باشد که در اثر، نوشته نشده و مدّ نظر نویسنده بوده است. یکی از مؤلفه های نقد روانشناسانه در متون ادبی، «فهرست نیازها»ی «هنری موری» است. بررسی شخصیّت، از مهم ترین مفاهیم ارائه شده در این فهرست به شمار می آید. در این تحلیل می توان تأثیر مستقیم بار روانی واژگان به کار رفته در رجزها را بر ادامه ی نبرد پهلوانان به روشنی مشاهده کرده. این کار با تکیه بر نیاز به پرخاشگری، خویشتن پایی، تحقیرگریزی، عمل متقابل، احترام و خواری طلبی نموده شده است. نوشتار حاضر برآن است تا بر پایه ی فعالیّت های بینا رشته ای ضمن بررسی روان شناختی رجزهای شاهنامه بر اساس فهرست نیازهای موری، تأثیرات روانی ناشی از رجزخوانی را در نبردهای تن به تن، به تصویر بکشد.
درآمدی انتقادی بر شیوه های بیان مفاهیم اخلاقی در حکایت های تمثیلی و جانوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عمده ترین شاخه های ادبیات که به طور بنیادین به اخلاق می پردازد، ادبیات تمثیلی است. به طور کلی، در حوزه اخلاق و ادبیات، منتقدان به طرح مستقیم مضامین اخلاقی انتقاد وارد کرده اند و عمده این ایرادها و انتقادها به طور خاص، متوجه نوع ادبی تمثیل است که همواره مشتمل بر بیان صریح مضامین اخلاقی است. از سوی دیگر در این بحث های انتقادی، با نظرهای گوناگونی درباره مفاهیمی چون رمز، نماد، سمبل و فابل که ارتباط تنگاتنگی با ادبیات تمثیلی و بیان گزاره های اخلاقی دارند، مواجهیم که نیازمند بررسی عمیق تر هستند. این پژوهش نشان می دهد که باید دلیل کاربرد گزاره های اخلاقی صریح را در تمثیل در ساختار حکایت های تمثیلی جست وجو کرد. از جمله عوامل تعیین کننده در این باره، شناخت زمینه داستانی تمثیل و تخیل در حکایت های تمثیلی است. در این مقاله این عوامل با جزئیات آن ها بررسی گردیده، ارتباط ساختاری و محتوایی حکایت های تمثیلی تبیین شده است.
شیوه طنزپردازی در دو اثر از اکبر صحرایی (با تکیه بر نظریه عمومی طنز کلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Christine et Kid, un nouveau roman à l’image de La Jalousie (""کریستین و کید""، یک رُمان نو به مانند ""حسادت"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوشنگ گلشیری، نویسنده ی ایرانی و خالق اثر شازده احتجاب، یکی از آثار شاخص ادبیات مدرن ایران، رمان کریستین و کید را در سال 1350 به رشته ی تحریر درآورد. این رمان که الهام بخش آن جریان رمان نو فرانسه بوده است در ساختار و مضمون تقلیدی از رمان حسادت از الن رب گریه می باشد. داستان رمان گلشیری به درون مایه حسادت گره خورده است، اما تلاش های نویسنده در به کار بستن ویژگی ها و جریان نوشتاری رمان نو، آن را به داستان الن رب گریه نزدیک می کند. در مفاله ی حاضر سعی برآنست تا به بررسی این موضوع پرداخته شود که چه میزان اثر گلشیری توانسته است خود را در جریان رمان نو تثبیت کند و از طرفی سعی خواهیم کرد با دیدگاهی تطبیقی، نقاط تشابه این دو داستان را به تصویر بکشیم. در این راستا، چگونگی پرداخت چهار عامل طرح داستان، شخصیت و زمان و مکان را در داستان گلشیری با توجه به نظریه های رمان نو بررسی می کنیم
بررسی عناصر داستان ""زال و رودابه"" در شاهنامه از منظر شکل شناسی (مورفولوژی)
حوزههای تخصصی:
در بین آثار گوناگون حماسی ایران و جهان، بدون شک شاهنام ة فردوسی، یکی از بزرگترین و اثرگذارترین آثار است. شاهنامه در عین حماسی بودن، هم داستان های عاشقانه دارد و هم داستان های تاریخی. یکی از داستان های زیبای شاهنامه که رنگ و بوی عاشقانه نیز دارد، ماجرای ""زال و رودابه"" است. در شکل شناسی داستان ""زال و رودابه"" که هدف اصلی این مقاله است، سعی شده تا ضمن معرفی داست ان، اج زای مختلف آن از جمله: شخصیت ها، صحنه ها، تضادها، تقابل ها، روایت داستان، طرح داستان (پی رنگ) و ... بررسی و مقایسه ای شکل شناسانه، هرچند کوتاه، با روش ریخت شناسی پراپ انجام شود. به این امید که ساختار داستان ""زال و رودابه"" به شکلی علمی و عینی واکاوی و مورد بررسی قرار گیرد.
تحلیل زمینه ای نوستالژی در اشعار خاقانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خاقانی شاعری اندوه پیشه و حسرت سراست. نگاشته های او که آیینه راست کردار روانش است، مشحون از واژه های ناخرسندی و نامرادی است. روحیه زودرنج و حساس او، کم لطفی و کم مهری پدر، انزواطلبی و مرگ طلبی، هجران و دوری از سرزمین های دوست-داشتنی اش و درد و غم از دست دادن عزیزان و آشنایانی که عمری با آنها خاطره داشته، همچنین حبس و دربدری و در نتیجه گذشته نگری و گذشته گرایی، بن مایه های مهم اشعار و گفته های نوستالژیک خاقانی است. از این منظر، شاید به جرأت بتوان گفت که بر اساس شواهد و اسناد، وی محزونترین و دردچشیده ترین شاعری است که در قرن ششم می زیسته است.
تحلیل ماهیت موج های مثبت و منفی در شعر مقاومت عربی و فارسی (بر اساس نظریة «ژیلبر دوران» در نقد ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهضت بیداری اسلامی درکشورهای عربی و حملة عراق به ایران، به عنوان رخدادهای بزرگ قرن بیستم، طبع شاعران را تحت الشّعاع قرار داده است؛ آنان همدوش رزمندگان به پاخاستند و در قالب واژگان، مضامینی همچون شهادت و استقامت در راه حق را در برابر مضامینی چون ظلم و استعمار قرار داده و بدین نحو تصاویری را که یا دارای بار عاطفی مثبت است و یا حقیقت و حالتی منفی دارد، خلق کرده اند؛ نگریستن از این زاویه به شعر معاصر پایداری، ریشه درآرای نظریّه پرداز فرانسوی «ژیلبر دوران» دارد که معتقد است؛ تمام واژگان و تعبیرات در دایرة واژگانیِ ذهنِ تصویرگرانِ شعر جنگ، به دو دسته تقسیم شده است: دستة واژگان اهورایی و دستة واژگان اهریمنی؛ نظریّة «ژیلبر دوران» به دلیل آنکه پا را از حیطة انسان- جامعه شناسی فراتر نهاده و به نقد اسطوره شناختی کشیده شده است، می تواندکمک شایانی به نگاه فرامتنی به شعر جنگ، خصوصاً در فهم دقیق تر مفاهیم و تعبیرات در خیال شاعرانه کند؛ لذا این مقاله با تکیه بر نظریة نقدی وی و با روش توصیفی– تحلیلی درصدد آن است تا نشان دهد که جنگ و تحوّلات ناشی از آن چگونه بر ساختار لفظی و محتوایی شعر خواه در ادب فارسی و خواه در ادب عربی تأثیر گذاشته و موجب به وجود آمدن مدارهای منفی و مثبت و قطب های متضادی در نظام شعر می شود.
مقایسة خاصیت تنوع واژگان در اسلوب میان مقامات عربی و فارسی (مقامات بدیع الزمان همدانی، أحادیث ابن درید و مقامات حمیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاصیّت تنوّع واژگان از ع وامل مهم در مقبولیت یک شعر یا نثر محسوب می شود. تنوّع واژگان از جمله ویژگی های سبکی است که با مقایسه آن در بین تعدادی از متن ها، می توان با ارائه آمار و نمودارها، عنوان کرد که کدام یک از این متن ها در مقایسه با دیگر متون از غنای لغوی بیشتری برخوردار است؟ بحث حاضر به ارائه یک روش نظری برای مقایسه خاصیت تنوّع کلمات در اسلوب پرداخته و این روش را به شکل عملی میان نمونه هایی از نوشته های ابن درید، بدیع الزمان همدانی و قاضی حمید الدین بلخی به مرحله اجرا در می آورد. نتیجة این بررسی، نشان می دهد که اسلوب قاضی حمید الدین بلخی (5/48 %) در مقایسه با ابن درید و بدیع الزمان همدانی از تنوّع واژگان بیشتری برخوردار است و اسلوب ابن درید (48 %) در سطح پایین تری نسبت به آن دو قرار می گیرد و اسلوب بدیع الزمان (2/48 %) در حدّ وسط میان آن دو می باشد.
چاربیتی: ادامه سنت شعر شفاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهاربیتی گونه ای از شعر کهن ایرانی و به باور نگارنده ادامه همان سه بیتی ها یا سه خشتی های قدیم ایرانی است با وزنی تقریباً هجایی که به مرور وزن عروضی یافته است. ساختار این گونه شعر بنابر شواهد بسیاری که در دست است، بر مبنای نوعی تکرار استوار است. محتوای چهاربیتی ها هم بیشتر ساده و بدوی است و از سویی با موسیقی پیوندی ناگسستنی دارد که به همین دلایل می توان آن را فرزند شعر کهن و بازمانده شعر هجایی دانست. در این گفتار با اشاره به شواهد و نظراتی که از محققان به جا مانده، بنا داریم تا اثبات کنیم این گونه ادب عامه تداوم «سنت شعر شفاهی» است که خوشبختانه دگردیسی خود را در شواهد بسیاری حفظ کرده و پیوستگی تاریخی سنت موسیقی ایرانی، خاصه در بین مردم روستاها، آن را همچون عتیقه ای گران بها محفوظ داشته است تا برای بررسی شعر ایرانی قبل از اسلام، پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی، مشروط به عدم تعصب، منابع کافی در دست داشته باشند
ناهمخوانی دوره و نوشتار (بررسی و نقد رمان «کریستین و کید»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز جامعه ایرانی با نوعی ناهمزمانی در زمینة همپوشانی تحوّلات اجتماعی و کنش های خلاّقانة هنری دست به گریبان بوده است، به ویژه که رمان، نوع ادبی وارداتی است و علی رغم وجود ضرورت و پیوندش با نیازهای ایران در زمان پیدایش آن، این قالب ادبی از سنّت های ادبی آن برنخاسته، بلکه عمدتاً به عنوان محصول ترجمه در نظام ادبی فارسی پدیدار شده است؛ به عبارتی دیگر، زیبایی شناسی مدرن با ذهن جامعة ادبی ایران همزمان نبوده است. رمان «کریستین و کید» نوشتة هوشنگ گلشیری، از دید بسیاری از منتقدان به سبب پیچیدگی در فرم و محتوا، فقدان درونمایة اجتماعی صریح و روایتی متفاوت، ادامة منطقی و طبیعی داستان نویسی عصر خود نبوده است و با روند هماهنگ و یکپارچة جامعة ادبی زمانه حرکت نکرده است و در حکم اثری تقلیدی از آثار جوامع غربی پنداشته می شود که دغدغة فرم و صناعت داشت و زمینه و موقعیّت داستان، محصول موقعیّت واقعی ایران نبوده است. چنین ناهمسانی و ناهمخوانی موجب شد که این رمان در زمان انتشار خود با اقبال عمومی همراه نشود و در نزد منتقدان نیز تا مدّت ها با بی توجّهی مواجه گردد. با این همه، پس از گذشت چندین دهه از چاپ این رمان، به سبب گسترش محافل نقد و نظریّه های ادبی، تجربه های تازة داستان نویسی و اشتیاق نویسندگان به جنبش های نو و پیشرو، این داستان با استقبالی نسبی مواجه شود. در این مقاله برآنیم تا با بازخوانی متفاوت و با تکیه بر مؤلّفه های رمان نو به تشریح و تبیین آن بپردازیم.
بررسی تطبیقی سیرالعباد سنایی و مصیبت نامه ی عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیرالعبادِ سناییِ غزنوی و مصیبت نامه ی عطّار نیشابوری از مهم ترین سفرنامه های روحانی است. این دو اثر اشتراکات و اختلافاتی با یکدیگر دارند. اختلافاتِ آن دو از طرفی ناشی از جنبه های سه گانه ی زندگی و اندیشه ی سنایی و تأثیرپذیریِ او از شعرِ غیرعرفانی است. در حقیقت سنایی، شاعرِ شعرِ تحقیق است و سیرالعبادِ او نیز صبغه ای کاملاً عرفانی ندارد. از طرف دیگر سنایی، آغازگرِ راه است، بنابراین پر واضح است که گذشتِ زمان، گنجینه ی اندیشه ها و زبانِ عرفانی را بارور کرده و در سفرنامه ی عطّار به اوج خود رسانیده است. در این مقاله سعی بر آن بوده است با بررسی وجوه اشتراک و اختلافِ این دو اثر نمایی کلّی از یک سفرِ روحانی و انگیزه ها و چالش هایِ آن به تصویر درآید. وجوه اختلاف عبارتند از: 1ـ اختلاف ساختاری، 2ـ نمادگرایی دوگانه، 3ـ فضاهای مختلف؛ وجوه اشتراک شاملِ: 1ـ مراحلِ خلقت (بدو)، 2ـ شکایت از دنیا و مافیها، 3ـ بازگشت به اصل، 4ـ سالک و پیر، 5ـ سبک گفتگو، 6ـ مقصدِ سفر. بررسی اشتراکاتِ سفرنامه های عرفانی مختصاتِ کلّی این گونه آثار را آشکار می کند و آن را به عنوانِ بن مایه ای در ادبِ عرفانی مطرح می گرداند.
متن شناسی قدمگاه انجم در تعزیه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف معرفی یکی از شخصیت های بزرگ ولی گمنام در عرصه تعزیه سرایی در ایران به نام میرزا محمد روحانی معروف به «میر انجم» و متخلص به «انجم» به رشته تحریر درآمده است. ابتدا زندگی میر انجم بررسی می شود. سپس با ذکر نمونه هایی از شاهکار هنری و ادبی او شیوه شاعری اش ارزیابی می شود. در ادامه ویژگی های نسخه های تعزیه های این شاعر تعزیه سرا همراه با شواهدی از مجموعه قدمگاه انجم که بخشی از اثر فاخر اوست، تبیین می شود و به دنبال آن درونمایه های مجالس تعزیه های او با استفاده از نمونه های شعری مشخص می گردد. در خاتمه نیز ویژگی های زبانی تعزیه ها تجزیه و تحلیل می شود.
لزوم نقش کهن الگوی پیر خردمند در تعلیم بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار نظامی به دلیل پیچیدگی های معنایی و زبانی، همواره از مت ون باز و تاویل پذیر به شمار آمده و درباره ی آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهن الگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روان شناختی است که در دهه های اخیر هم چون مطالعات میان رشته ای دیگر رونق و روایی یافته است. این نقد که به بررسی مضامین و تصاویر کهن الگویی در نهاد انسان ها می پردازد، از جهتی نشان دهنده ی جهانی بودن پیام انسانی و احساسات شاعر است؛ از طرفی هم یکی از ارکان استوار ماندگاری و جاودانگی یک اثر در مشرق زمین، تاکید بر اصول و آموزه های پندگونه و اخلاقی است که هدف اصلی سراینده در شعرهای تعلیمی، آموزش حکمت و اخلاق، هم چنین تشریح و تبیین مسایل و اندیشه های تربیتی، فلسفی و مضامین عبرت آموز است، می باشد. حکیم نظامی گنجوی نیز منظومه ی اسکندرنامه را جلوه گاه اندیشه ها، اصول اعتقادی، اخلاقی و فلسفی خویش قرار می دهد و ارزنده ترین مفاهیم بشردوستانه را در اشعار خود از زبان قهرمان و پیرخردمند به تصویر می کشد. او که متفکّری آرمان گراست، شخصیت اسطوره ای قهرمان داستانش یعنی اسکندر را به کمک راهنمایی های پیر دانا تا حد یک انسان آرمانی بالا می برد؛ انسانی که با ویژگی های رفتاری اش هر لحظه در فرآیندفردیت کمالی به کمالات قبلی او افزوده می گردد. در این پژوهش با دید مکتب روان کاوی یونگ و از منظرکهن الگویی به اسکندرنامه ی نظامی نگریسته شده و به شخصیت پررنگ و تکرارشونده ی پیرخردمند و نقش او در نکات تعلیمی پرداخته شده است.
بررسی و مقایسه ی نبرد پهلوانان مرد و زن در سه روایت حماسی (با نگاهی بر آرای «ژرار ژنت»)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه ی نبردِ میان زنان و مردان، در سه روایت حماسی مختلف است. نبردِ«سهراب و گردآفرید»در«شاهنامه»، مبارزه «همای و همایون»در مثنوی ای با همین نام از «خواجوی کرمانی»و نبرد«رستم و بانوگشسب»در«بانوگشسب نامه» از سراینده ای نامعلوم. پس از نگاهی اجمالی به این سه منظومه، نقاط اشتراک و تمایز آن ها بیان می گردد. شایان ذکر است، در بیان اشتراکات این نبردها، از آرای «ژرار ژنت» استفاده کرده ایم. نکات مشترک سه منظومه در برگیرنده ی موارد زیر است: شیوه ی «روایت گری» یکسان، از دیدگاه «ژنت» در مولفه هایِ «روایت»- یعنی «زمان دستوری»، «وجه» و «لحن و صدا»- ؛ پنهان ماندن «زن بودن»ِ پهلوان بانوان؛ نام آور بودن هر سه شخصیت زن در جنگاوری و پیروز شدن مردانِ مبارز در انتهای هر سه نبرد. تمایزهای سه منظومه، شامل موارد زیر است: انگیزه های گوناگون برای آغاز جنگ؛ تفاوت در فرجام نبردها؛ موارد معکوس در «بانوگشب نامه»؛ ضعف «همای» نسبت به دو پهلوان دیگر و تفاوت های سبکی در نگارش منظومه ها.
بازتاب نماد آینه در عرفان و اسطوره با تکیه بر بندهشن و مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساطیر، میراث به جامانده از باورهای انسان نخستینند که در طول زمان ادامه یافته و در ضمیر ناخودآگاه جمعی بشر به یاد آورده می شوند. آنها در خود، نمادهایی را جای داده اند که در دوره های مختلف به اشکال گوناگون در آثار ادبی و هنری انعکاس یافته اند. استفاده از این نمادها برای ترسیم جهان انتزاعی بزر گ تر، اساطیر را که اغلب در مورد حوادث ماورایی خلقت سخن می گویند با عرفان که عرصة نادیده ها را به تصویر می کشد، پیوند می دهد. \آینه\ نیز یکی از این نمادها است که به شیوه های مختلف در متون اسطوره ای و عرفانی جلوه گر شده است. این مقاله در نظر دارد با روشی توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که: نماد آینه در بندهشن و مرصادالعباد، به عنوان نمونه هایی از متون اساطیری و عرفانی، چگونه بازتاب یافته است ؟ در بندهشن که از مهم ترین متون دینی زرتشتیان و تفاسیر پهلوی اوستاست؛ از آینه به عنوان یکی از اجزای پنجگانة بدن آدمی نام برده شده است. آینه، بخشی از وجود انسان است که بعد از مرگ به خورشید بازمی گردد و در رستاخیز، خورشید آنها را دوباره به آدمیان می دهد تا یکدیگر را باز شناسند. در مرصاد نیز که از امّهات آثار منثور فارسی و از تفاسیر عرفان اسلامی است؛ آینه کاربردی شاعرانه یافته و تا حدودی به مفهوم \انسان کامل\ نزدیک شده است. درون آدمیان، آینه کاری دست توانای پروردگار است. این آینه ها سرانجام بعد از مرگ در کنار هم قرار می گیرند تا آینه تمام قدّی را بسازند که تجلّی گر جلوة خداوند است.