فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۵٬۶۷۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
شباهت میان حماسه های ترکی و مغولی از مدت ها پیش مورد توجه مجامع دانشگاهی بوده است. برخی معتقدند که اقوام ترک و مغول، سنت روایی واحدی دارند که این شباهت ها را به واسطه آن می توان توضیح داد. این سنت روایی متعلق به دوره ای است که نیاکان این دو قوم در آسیای مرکزی و جنوب سیبری با یکدیگر می زیستند. نیز می توان گفت که حماسه های قهرمانی ترکی و مغولی دارای درونمایه، پیرنگ، ساختار، موتیف، شخصیت و عبارات قالبیِ مشترکی هستند. این مقاله چگونگی شکل گیری و تحول انواع حماسه های ترکی و مغولی را بررسی می کند.
معرفی منظومه ی عاشقانه ی «سلیمان وبلقیس» زلالی و مقایسه ی آن با قرآن و تفاسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی تطبیقی آرمان شهر در اندیشه فریدون مشیری و نازک الملائکه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
انسان کمال گرا همواره به دنبال آرمان گرایی و جامعه آرمانی بوده است. ادبیّات، برای طرح اینچنین اندیشه هایی عرصه مناسبی در اختیار شاعران و نویسندگان قرار داده است. شاعران نیز همواره از این مقوله غافل نبوده اند و در اشعار خود به روایت آرمان شهر خود پ رداخته اند. آرمان شهر، تجلّی برآورده شدن آرزوهای شاعر برای بقا است و پناهگاه خوبی برای گریز از مشکلات زندگی شاعر است. با توجه به اینکه فریدون مشیری و نازک الملائکه هم عصر هم بوده اند و شرایطی تقریباً مشابه هم داشته اند؛ بررسی آرمان شهر مورد نظر دو شاعر در چنین شرایطی کاری شایان توجه است. در این جستار برآنیم که آرمان شهر را از دیدگاه این دو شاعر نامدار فارس و عرب مورد بررسی و تطبیق قرار دهیم. بدین منظور به بیان مهم ترین ویژگی های مشترک این دو ش اعر ب رای معرّفی آرمان شهر مورد نظر خویش پرداخته ایم.
بررسی سمبولیسم اجتماعی در سروده های دهه ی سی مهدی اخوان ثالث با تکیه بر کودتای 28مرداد سال1332(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودتای28 مرداد1332تأثیرگذارترین رویداد تاریخ معاصر است که بر ذهن و زبان و بیان شاعران تأثیرات آشکار به جا گذاشت. مهدی اخوان ثالث از نوپردازان معاصر است که شعرش آیینه ی تمام نمای تجلّی این رویداد و پیامدهای آن در جامعه ی ایران است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا، چگونگی انعکاس پیامدهای کودتا را در سروده های پس از کودتا تا1340مهدی اخوان ثالث بررسی کرده است.
نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که اخوان ثالث با بهره گیری از وزن و بحر عروضی مناسب، جمله های کوتاه، تکرار فعل ها، استفاده از قیدهای کثرت، شک و تردید و افعال منفی، پیامدهایی نظیر سقوط دولت مصدّق، زندان، اعدام، کشتار و پناه بردن به افیون و باده را با زبانی نمادین و با رویکردی اجتماعی و نو در سروده های خود نشان داده است.
نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که اخوان ثالث با بهره گیری از وزن و بحر عروضی مناسب، جمله های کوتاه، تکرار فعل ها، استفاده از قیدهای کثرت، شک و تردید و افعال منفی، پیامدهایی نظیر سقوط دولت مصدّق، زندان، اعدام، کشتار و پناه بردن به افیون و باده را با زبانی نمادین و با رویکردی اجتماعی و نو در سروده های خود نشان داده است.
زرین قبانامه: منظومة پهلوانی ناشناخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از منظومه های پهلوانی تا امروز ناشناختة ادبِ حماسی ایران زرین قبانامه است که در سه دست نویسِ موجود از آن با نام های شاهنامة اسدی، رستم و سلیمان و زرین قبای هفت لشکر معرفی شده است. سرایندة شیعی متن ناشناس است و بنابر قراینی اثر خویش را در عصر صفویان و در شصت سالگی و شاید یکی دو سال پیش و پس به نظم درآورده است. داستان منظومه در زمان پادشاهی کیخسرو در ایران و پیامبری حضرت سلیمان(ع) روی می دهد و با آمدن فرستادة سلیمان(ع) به نام زرین قبا، که در پایان معلوم می شود نوة رستم است به دربار ایران و دعوت ایرانیان به پذیرش کیش سلیمان(ع) آغاز می شود. بعد از آن روایات متعدد و بسیار متنوعی به شیوة داستان در داستان در 23133 بیت نقل می شود که شخصیت های اصلی آنها غالباً زرین قبا و دیگر پهلوانانِ رستم نژاد هستند. ساختار و موضوعِ این روایات نقالی عامیانه است و ناظم ناشناس در عین تأثّراتِ زبانی و بیانی گوناگون از شاهنامه نهایتاً منظومه ای میان مایه عرضه کرده است که واژه ها و گزاره های ویژة نقّالی نیز در آن دیده می شود. در این مقاله در هفت بخش، ذیل عنوان ها و موضوع های نام منظومه، سراینده، زمان نظم، موضوع، مأخذ، کیفیت نظم و برخی ویژگی های سبکی به معرفی این متنِ تقریباً گم نام و ناشناخته پرداخته ایم تا علاقه مندان با یکی از بلندترین منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه آشنا شوند.
شیوه های شخصیت پردازی در شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
شخصیت به هم راه پیرنگ محوری ترین و مهم ترین عناصر داستانی بشمار می آید. عنصر شخصیت در ادبیات داستانی قدیم و جدید عنصری ثابت و با اهمیت بوده، و سنگ بنای اثر ادبی را تشکیل می دهد. در بیان اهمیت شخصیت داستانی همین بس که اگر در داستان، شخصیت وجود نداشته باشد، ماجرایی اتفّاق نخواهد افتاد. شخصیت ها در متون داستانی به دو روش مستقیم و غیر مستقیم پردازش می شوند. شاهنامه فردوسی را نیز می توان اثری داستانی بحساب آورد. فردوسی نسبت به عنصر شخصیت همانند دیگر عناصر داستان، ژرف نگری و دقتی بسیار داشته است. شخصیت پردازی عاملیست که به وسیله آن می توان ویژگی ها، روحیات، افکار و دیگر خصوصیات شخصیت را برای خواننده روشن کرد. لذا نویسنده کوشیده است نحوه نگرش فردوسی به شخصیت ها و شیوه های شخصیت پردازی وی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
التهکم الفکاهی فی مقامات الهمذانی(ریشخند انتقادی در مقامات همدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از غنی ترین انواع ادبی در ادبیات از جمله در ادبیات عربی است. ازجمله متون طنزآمیز ماندگار،فن مقامات است که بدیع الزمان همدانی ازپیش آهنگان آن است. یکی از مهمترین انواع طنز در مقامات همدانی تهکم و انواع آن است که این مقاله به بررسی آن می پردازد و نشان می دهد همدانی به عنوان یک طنز نویس پر طرفدار چگونه و با استفاده از چه مهارتهایی در خنداندن و جذب خواننده موفق بوده است.نگاه تیزبین او در تشخیص امراض اخلاقی مردم زمانه خود و انتخاب ماهرانه و تجویز انواع طنز به فراخور حال اقشار جامعه عباسی ، طبیبی حاذق را ماند، یا معلمی عالم را،که همگان را به تاثیر نصایح غیر مستقیم طنز آمیز در تعلیم و تربیت آگاه می سازد. در این پژوهش دریافتیم که چون هدف همدانی اصلاح اجتماعی است بنابراین ریشخند اخلاقی در مقامات او زیاد است اما از ریشخند فردی استفاده نکرده است. در نهایت نیز موفق شدیم تعریفی از ریشخند انتقادی (التهکم الفکاهی) ارائه دهیم.
جلوه های ورجاوند اورمزد در متون اوستایی، پهلوی و شاهنامه فردوسی
حوزههای تخصصی:
در دین زردشت، اهورامزدا نورالانوار با جلوه های متعدد موسوم به امشاسپندان است. وظیفه ی امشاسپندان به عنوان مظاهر اهورامزدا توسعه ی اصل «اشه» و آبادانی است. فرامین اهورایی به دستیاری این شش فرشته ی مقرب جاودان اجرا می گردد. اساس این اندیشه ی ایرانی در دین ودایی سابقه دارد که زرتشت صورت نوین و اساسی دیگری بدان بخشید. در دین زردشت، تعداد اصلی امشاسپندان شش فرشته است، حال آنکه عموماً از هفت امشاسپند سخن به میان می آید. تأمل در اوستا نشان می دهد که در هیچ جای گات ها به واژه ی امشاسپندان برنمی خوریم؛ اما در اوستای متأخر و متون پهلوی نام جمعیِ امشاسپند بر آنان اطلاق شده است. این یاریگران در گات ها، جلوه های اهورامزدا و مظهر آفرینندگی به شمار می آیند، درحالی که اوستای جدید و متون پهلوی آنان را ایزدانی مِهین و متشخص و مستقل از اهورامزدا با خویشکاری معین معرفی می کنند. فردوسی نیز در شاهنامه با یادکرد پیام آوری زردشت و کتب اوستا و زند، بی آنکه واژه ی امشاسپندان را به کار برد، از جلوه-های اهورایی بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و امرداد سخن می گوید.
مؤلفه های نوجویانة آثار بهرام صادقی و «رمان نو»؛تأثیر و تأثّر یا توارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عموم مطالعاتِ تطبیقی، آن چنان بر تقلید و اقتباس ادبیات داستانی معاصر ایران از ادبیات غرب تأکید شده که سهم عمدة تحولات تاریخی و اجتماعیِ این سرزمین در پیدایش نوجویی ها و نوآوری های صورت پذیرفته در ساحت ادبیات داستانی نادیده گرفته شده است، اما با توجه به آن که ادبیات هر جامعه در هر دورة تاریخی تا حدودی تحت تأثیر جریانات موجود در همان عصر و محیط است، می توان زمینه های بروز مؤلفه های مدرنیته در ادبیات داستانیِ فارسی را در زیرساخت های فرهنگی اجتماعی ایران جست وجو کرد. از این رو، بر این باوریم که ادبیات داستانیِ معاصر فارسی و تحولات نوجویانة آن، صرفاً با تأثیرپذیرفتن از ادبیات غرب شکل نگرفته و همواره مستعد شکوفایی و نوزایی بوده است. برای اثبات این فرض آثار بهرام صادقی را مطالعه و بررسی کرده ایم که به اذعان خودِ او، قبل از برخاستنِ بانگِ شهرتِ «رمان نو» نوشته شده اند و به باور همگان از نمونه های مهم و بارز مدرنیته در ادبیات داستانی فارسی به شمار می روند؛ بنابراین، نوشتارِ حاضر دو هدف کارکردیِ عمده دارد: اولاً درصددِ اثباتِ وجود مؤلفه های مدرن و نوجویانه در آثار صادقی برآمده است و ثانیاً با رویکردی درون سرزمینی، به جست وجوی ادلّه ای که می تواند پیدایشِ این مؤلفه ها را در ادبیات داستانی معاصر فارسی توجیه کند، پرداخته است.
عدم آشنایی خاقانی با موسیقی سنتی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
خاقانی شروانی از شعرایی است که در شعرش اصطلاحات تخصصی علوم مختلفی همچون: نجوم، فلسفه، پزشکی و موسیقی به کار رفته است. وجود این اصطلاحات، ضمن اینکه بر دشواری فهم اشعار، افزوده است، گاهی چنان تخصصی مطرح گردیده که خواننده به این باور می رسد که خاقانی در آن علوم آگاهی فراوانی داشته است. از جمله علومی که خاقانی از اصطلاحات آن به فراوانی استفاده کرده است، علم موسیقی است. وی در شعرش علاوه بر نام بردن و توصیف آلات مختلف موسیقی، از اصطلاحات تخصصی همچون نام مقام ها و گوشه ها و دستگاه های موسیقی نیز بهره گرفته است. اما آیا این به کارگیری اصطلاحات نشانه تبحر وی در علم موسیقی است؟ آیا خاقانی از موسیقی بیش از دیگر شعرای هم عصرش می دانسته است؟ آیا همچون مولوی دستی بر رباب داشته است و با ساز خاصی مانوس بوده است؟ یا فقط واژه ها را به کار گرفته است؟ در این مقاله، پس از توضیحات مختصری در مورد موسیقی، ضمن بررسی اصطلاحاتی که خاقانی از حیطه موسیقی وام گرفته است، در خصوص عدم آشنایی وی با علم موسیقی دلایلی بیان می شود.
نشانه شناسی تعلیم و تربیت در داستان زال و رودابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت انسان ها در شاهنامة فردوسی که سند معتبر و دیرپای فرهنگ اصیل ایران زمین است، مقام ارزشمندی را در سایة تاریخ داستانی این قوم علم دوست به خود اختصاص داده است. موضوع تعلیم در شاهنامه همواره به شیوة مستقیم و غیر مستقیم در بخش های مختلف به خصوص در داستان زال و رودابه برجسته شده است. در این جستار، نویسندگان برآنند تا با ذکر نمونه هایی، نشانه هایی از انواع تعلیم و تربیت عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی را بر اساس زبان نشانه بر پایة نظریات «بارت»، «لوی استروس»، «کالر»، «دوسوسور» و «اکو» تحلیل کنند و تعالیم انسانی و جهانی را از این داستان استخراج و تبیین نمایند. نتایج این مطالعه نشان می دهد داستان در تربیت عاطفی و اجتماعی به ترتیب بیشترین و کمترین فراوانی را داراست و انواع دیگر آن در حد تعادل است و با علم نشانه شناسی نیز از نظر ابیاتِ نشانه دار و بی نشانه سازگار است.
سیر تطور مجلس گویی صوفیانه به عنوان نوعی ادب تعلیمی؛ از آغاز تا پایان دورة صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ ادبیات فارسی، پاره ای از نوشته ها با نام عمومی شناخته می شوند . « مجالس » مجالس از نظر نوع شناسی ادبی در ردة ادبیات تعلیمی جای می گیرد و از فروع آن به ،(oratory) شمار می رود. از مهم ترین سرچشمه های مجلس گویی یا خطا بة منبری تعلیمات و ارشادات قرآن کریم و نهج البلاغه است. موضو ع مجالس، غالباً وعظ و تذکیر است و با مفاهیمی همچون خطابه، تبلیغ، تعلیم، نصیحت، ارشاد، تذکیر و پند و اندرز در هم می آمیزد و گاه یکجا و با ارزش یکسان به کار می رود. در این نوع ادبی، سخنور با بیان هنجارهای اخلاقی و نشان دادن ناهنجاری ها برای اصلاح اندیشه و رفتارجامعه گام برمی دارد. مجالس وعظی صوفیه به دو شکل عام (منبری ) و خاص (خانقاهی) تشکیل مییافته و هر یک شرایط و آداب ویژهای داشته است.بلاغت » مجلسگویی عام، بلاغتی خاص، جدای از بلاغت ادبی می طلبد و به معروف است که دارای ساختار، ویژگی ها و عناصری مشخص است . در این « منبری جستار، به روش توصیفی- تحلیلی سیر تطور این موضوع از آغاز تا پایان عصر صفوی مورد بررسی واقع شده است.
ترجمان تصویری «زمان اسطوره ای» در سینمای بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سینمای بهرام بیضایی را می توان نوعی «ترجمان تصویری اسطوره» دانست؛ این البته ازجهتی، خود یکی از مشخصه های اصلی روایت و ادبیات (اینجا ادبیات نمایشی) مدرنیستی و پسامدرنیستی است. بیضایی در امروزی کردن اسطوره ها و برداشتی نو از آن ها، و گاه اسطوره سازی و اسطوره شکنی و نیز نزدیک کردن ساختار روایی آثارش به اسطوره اهتمام ویژه ای دارد. البته، کشف و تبیین جنبه های گوناگون شکلی و ساختاری اسطوره مانندی آثار سینمایی بیضایی بدون مراجعه به آرا و نظریه های اسطوره شناسان ساختارگرایی، مانند کلود لوی استروس ممکن نیست. در این نوشتار، با تکیه بر دیدگاه روایت شناسان و اسطوره شناسان ساختارگرا (ازجمله پراپ، برمون، تودوروف، بارت و استروس)، شکل و ساختار پرداخت زمان در چهار اثر سینمایی بیضایی: «چریکة تارا» (1357)، «مرگ یزدگرد» (1360)، «شاید وقتی دیگر» (1366) و «مسافران» (1370) با الگوی اسطوره ای آن سنجیده و نشان داده شده است که در روایتگری سینمایی او، زمان به ساختار اسطوره ای اش نزدیک و به بیان روشن تر، رویدادمحور، بی پایان، سنجه ناپذیر، ایستا، شکسته، مقدس و آیینی می شود.
برخی ظرافت های بلاغی و معنایی پنهان تعلیمی در سخن سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی عبارات و اشعار گلستان و بوستان سعدی، علیرغم ظاهری ساده، انواعی از درهم تنیدگی های معنائی دارند که با نگاه اول و تکیه بر بلاغت مألوف نمی توان به عمق معنائی آنها پی برد. سعدی گاهی ژرف ساخت های معنائی را با ایجاد شبکه ارتباطی پیچیده ای از کلمات که در مواردی با صنایع ادبی هم تقویت می شود ایجاد می کند. تسلط سعدی بر زبان فارسی، باریک اندیشی، آگاهی از علوم مختلف، تجربه های زیادی که در سفر داشته و آشنایی با فرهنگ های متفاوت، از عواملی است که سبب ایجاد معانی پنهان در آثار او شده است. مهمتر آن که دقت و اهتمام سعدی برای ایجاد اثری تعلیمی و آموزنده، در روساخت و ژرف ساخت ابیات پدیدار است و گاه بر شارحان نیز پوشیده باقی مانده است. در این مقاله تلاش شده تا برخی ابیات و عبارات سعدی که ظرایف بیانی و معنائی پنهان در آنها بر شارحان سخن وی پوشیده مانده است، بازخوانی و معنا شود.
همگونیهای فکری سعدی و حکیمان یونان در مقوله اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اخلاق مقوله ای است که از دیرباز در جوامع متمدن، دغدغه خاطر بزرگان فلسفه و ادب و مصلحان اجتماعی بوده است. سعدی نیز به عنوان ادیب و مصلحی اجتماعی، در آثار خود بر این مسئله مهم تأکید و به ترویج محاسن اخلاقی اهتمام می ورزد. وی در تعلیم آموزه های اخلاقی، پس از تعالیم اسلام، به گفتار فیلسوفان هم توجه داشته است. فلاسفه یونان قدیم، به اخلاق عنایتی ویژه داشته و نظر ی ات ارزنده ای در این زمینه عرضه کرده اند. فیلسوفان مسلمان در آثار خود برخی از این اندیشه ها را نقل نموده اند و از طریق آثار آنان، این آرا به آثار ادبی راه یافت است. سعدی بیش تر به واسطه نوشته های ابن مسکویه و ابوالحسن عامری و نه به طور مستقیم، با افکار یونانیان آشنا شده و آن ها را در آثار تعلیمی خود بازتابانده است. در این مقاله، سعی بر آن است تأثیر حکیمان یونان بر سعدی، با توجه به مشابهت گفتار آنان با یکدیگر نموده شود . بنابر این پرسش اصلی مقاله این است که سعدی در چه مواردی تحت تأثیر اندیشه های حکیمان یونان بوده است؟ این پژوهش به دو بخش اصلی فضایل اخلاقی و رذایل اخلاقی تقسیم می شود . در مبحث فضایل اخلاقی، علم و حکمت، تحمل و فروتنی دانایان، شجاعت و ظلم ستیزی، بلندنظری، فضل و توانگری و دوستی و اتحاد از نظر سعدی و حکمای یونان بررس ی می گردد؛ در بخش رذایل اخلاقی، به مباحثی چون خبث طینت، سخن چینی و دروغ از نظر حکیمان و سعدی پرداخته می شود.واژه های کلیدی: التوسل الی الترسل، بهاء الدین محمد بن موید بغدادی، سلطانیات، حکمت عملی، سیاست مدن، عدالت.
سیرت انسانی در صورت حیوانی (بررسی فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی در حکایات جانور محور مثنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جلوه های دل انگیز و پر شور مثنوی، انعکاس خُلق و خوی انسانی است که معمولاً در قالب حکایات و تمثیلات نمادین و با نقش آفرینی موجودات و پدیده های غیر انسانی متجلی شده است. مولانا در این تمثیلات در پی آن است که با نگاهی نقادانه به جهان طبیعت و عالم معنا، برای تعمیق و تبیین آموزه های عرفانی و تعالیم آموزه های اخلاقی، از هر عنصر و شگردی بهره بگیرد، تا چراغی فرا راه سالکان حقیقت و جویندگان راه سعادت بیفروزد و آنان را به سر منزل مقصود هدایت کند. از جملة هنرنمایی های مولوی در این زمینه، بهره گیری اخلاقی و عرفانی از شخصیت ها و تمثیلات جانوری است. که در این مقاله بعد از مقدمه، به اختصار به نمونه هایی از فضایل و رذایل اخلاقی که در حکایت های جانور محور مثنوی به آن ها اشاره شده، پرداخته می شود.