فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۵٬۶۷۶ مورد.
تحلیل ظرفیت های تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم (ص) در مثنوی مولانا
حوزههای تخصصی:
"زبان ادبی، یکی از گونه های زبانی است که از ساحت تجربی و معنایی ویژه ای سخن می گوید؛ زیرا تنها در قلمرو متون معنایی و روابط کنایی و نمادینی زبان می توان ادبی اشیا را کشف کرد. آنچه حلاوت کلام ادیبانه به شمار می آید از همین لایه های زیرین و ژرف معنایی و احساسی ناشی می شود که در زبان بازتاب یافته است. یکی از دست مایه ها و ابزار کارآمد کلام ادیبانه که ظرفیتی گسترده در بیان نمادین تصاویر و مفاهیم دارد، «تمثیل» است که با بسامدی در خور توجه در مثنوی مولوی نمود یافته است. البته ساختار قصه های مثنوی به روشنی معلوم می دارد گوینده مفهوم نهفته و درونی آنها را مد نظر دارد؛ ترتیب عناصر و توالی حوادث و عبارات در حکایات تمثیلی مثنوی به گونه ای است که در اکثر موارد به دلیل هم سویی میان هنرمند و هنرپذیر، مخاطب را به مفاهیم نهفته در بطن حکایات راه می نماید. این جستار در پی پاسخ گفتن به دو سوال بنیادین است:
1. مفهوم دقیق تمثیل و ادبیات تمثیلی و حوزه های کاربردی این شگرد ادبی چیست؟
2. نحوه بهره گیری مولانا از ظرفیت های تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم (ص) به چه صورتی بوده است؟
ملاک انتخاب حکایات نیز، برجستگی تمثیل در این گونه حکایات بوده است.
"
بررسی ساختار داستان غنایی- حماسی زال و رودابه (با تکیه بر جنبه های غنایی آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان زال و رودابه، نخستین داستان عاشقانه ی شاهنامه ی فردوسی است که شکل غنایی حماسی داردو در آن عشق زمینی به صورت طبیعی و منطقی جلوه یافته است. باید توجه داشت که در چنین داستان هایی، شاعر در جریان روایت و انتقال میراث گذشتگان به نسل های بعدی چندان تصرّف نمی کند و کمتر عواطف و احساسات خود را بروز می دهد اما از حیث توصیف و صور خیال که بیانگر میزان قدرت و مهارت شاعر در سرودن شعر است، می کوشد تا به شیوه ی هنری به بیان وقایع و رویدادهای داستان بپردازد. در این نوشتار، ساختار داستان زال و رودابه با تکیه بر جنبه های غنایی آن، به شیوه ی توصیفی تحلیلی در دو بخش مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. بخش نخست به ترکیب و بافت داستان اختصاص دارد که شامل قالب، موضوع و شیوه ی بیان، گفتگوها، شخصیت ها و قهرمانان داستان می شود که تقریباً تمامی مؤلفه های شعر غنایی را از این حیث داراست. در بخش دوم به مسأله توصیف و نقش صور خیال در حماسی یا غنایی کردن داستان پرداخته شده است. در برخی موارد از جمله مجاز مرسل و تشبیه با توجه به بسامد این دو عنصر، داستان شکل حماسی غنایی خود را حفظ کرده است. ولی از لحاظ استعاره ی مصرحه، غلبه با جنبه های غنایی است و بیشتر استعاره ها مربوط به معشوق (رودابه) است. از حیث کنایه نیز غلبه با کنایاتی است که دارای مفهوم حماسی است.
مقدمه ای بر بوطیقای شعر غنایی
حوزههای تخصصی:
پیوند معنایی میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی در قلعه ذات صور مثنوی
حوزههای تخصصی:
مولانا در مثنوی از اسلوب خاصّ قصّه گویی استفاده کرده است. او در این شیوه، حکایت های بسیاری را در دل یک حکایت بزرگ گنجانده و مثل ها و حکایتواره های بسیاری را با داستان اصلی خود همراه کرده است. آیا او فکر معیّنی را دنبال می کرده است، یا آوردن حکایت ها فقط بر اثر عملکرد زنجیرهٔ تداعی و بدون جهت گیری روشنی صورت گرفته است؟ به عبارت دیگر، آیا میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی، ارتباط معنوی روشنی وجود دارد؟ در این مقاله ضمن بررسی داستان دژ هوش ربا یا قلعهٔ ذات صور در دفتر ششم مثنوی، کوشیده ایم ارتباط معنایی میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی روشن شود. در این تحلیل از روش تجزیهٔ متن به واحدهای معنایی کوچک تر و کشف رابطهٔ واحدهای معنایی جزئی با معنای اصلی، مطابق روش های نقد ساختاری گرمیا ـ منتقد فرانسوی ـ استفاده شده است.
بررسی تطبیقی عناصر آیینی و جنگاوری در شاهنامه و سمک عیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سازه های بنیادین آثار حماسی، وجود بن مایة جنگ است. جنگ در این آثار، محوری برای شکل گیری شبکة درهم تنیده ای از عناصر است که بسته به نوع آثار، دارای بسامد و گستردگی های متنوعی است و یکی از جنبه های مرتبط با این بن مایه،که در هیچ اثری قابل تقلید و پیروی نیست، جلوة وصف پیکارها، آوردگاه ها و جنگاوران است. سمک عیار (585ه.ق) یکی از داستان های بلند حماسی ـ پهلوانی منثور فارسی و نخستین نمونه از آثار پرتعداد این جریان ادبی است که پیوندی آشکار با شاهنامه دارد. این مقاله کوشیده است، در راستای ترسیم طرح و الگویی در باب تقسیم بندی گزاره های حماسی، نخست با ارائة الگویی چهارگانه از تلمیحات شاهنامه ای موجود در سمک عیار، تأثیر شاهنامة فردوسی بر این اثر را، نمایان سازد و سپس عناصر کاربردی جنگ در سمک عیار را در چهار بخش انسانی، آیینی، عینی و رفتاری، همراه با ذکر نمونه هایی تطبیقی از شاهنامه، بررسی کند. هدف از این پژوهش، نمایاندن بازتاب میراث حماسی شاهنامه در سمک عیار و توصیف ساختار حماسی-پهلوانی این اثر است.
تحلیل محتوایی و ساختاری مقامات حمیدی و گلستان سعدی و واکاوی ریشه های آن دو در ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقامه نویسی در نثر فارسی، نخستین بار با مقامات قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم و به تقلید از اسلوب نگارش مقامه نویسی عربی، پدید آمد. این کتاب که در همان عصر مؤلّف با اقبال و توجّه فراوان روبه رو شد، از سوی مترسّلان و نثرنویسان بسیاری مستقیم و غیرمستقیم نیز مورد تقلید قرار گرفت. چنین به نظر می رسد که سعدی، نیز با تألیف «گلستان» که نثر آن از نظر نوع انشا و اسلوب نگارش به مقامه شباهت دارد، در نگارش اثر خود از جهاتی به این اثر ادبی نظر داشته و از آن متأثّر بوده است؛ خصوصاً وجود تشابهات بسیار در دو سطح زبانی و ادبی در حکایت «جدال سعدی با مدّعی» و مقامة «فی الشّیب والشّباب» از مقامات حمیدی، ای ن فرض یه را ق وّت می بخشد که سعدی در این حکایت از نظر ساختار کلّی و شیوة داستان پردازی، سبک نگارش و ویژگی های زبانی و ادبی، بسیار به مقامة قاضی حمیدالدّین نزدیک شده است که هر دو نویسنده نیز در موارد مشترکی تحت تأثیر مقامات عربی بوده اند. در این جستار، بر آنیم تا با بررسی وجوه تشابه در این دو مقامه، علاوه بر نشان دادن تأثیرپذیری سعدی از قاضی حمیدالدّین بلخی، میزان تأثیرپذیری آن دو را از مقامات عربی، به ویژه مقامات حریری، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
فعل در رمان جای خالی سلوچ و منشأ آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار، به بررسی، توصیف و تحلیل ماهیت و کیفیت افعال در رمان جای خالی سلوچ و خاستگاه های زبانی آنها پرداخته است. از آن جا که در سبک نوشتار داستانی محمود دولت آبادی، یکی از دغدغه هایش به کارگیری زبانی غنی و سالم است، در جستجوی چنین زبانی، او از سرچشمه های زبان فارسی (معیار، محاوره، ادبی و کهن) و گویش (سبزواری و غیر آن) بهرة بسیار برده است. این رویکرد به عنوان نمونه در یکی از معروف ترین رمان های وی، جای خالی سلوچ، به ویژه در پیدایش افعالی متنوع و متفاوت، آشکار می شود. این تنوع و تفاوت از این نظر برجستگی می یابد که در جنبه های معنایی و واژگانی و ساختار (صرفی و نحوی) افعال توجه خواننده را به خود جلب می کنند؛ چنان که برای خواننده مسألة منشأ این افعال پیش می آید. در این که پاره ای از این افعال منشأ گویشی (سبزواری) و فارسی (معیار و ... ) دارند، شکی نیست؛ اما بخش عظیمی را باید از مشترکات گونه های زبان و گویش دانست.
شش شهرآشوب بازیافته از قرن دهم
حوزههای تخصصی:
نمادپردازی نباتی از منظر نقد اسطوره ای در شعر فارسی
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها، رؤیاهای جمعی بشر؛ و نمادهای اساطیری ، زبانِ هنری و رازناکِ اسطوره ها هستند که با پای نهادن به ساحت شعر، ایجازگونگی ، فشردگی و ژرفایی معنایی آن را دو چندان می کنند. نمادها با ماهیت سیال، شکل پذیر و منعطفِ خود، به مقتضایِ شرایطِ زمان و مکان، قادرند مفاهیم و موضوعات عمیق و ریشه داری را به شیوه ای جامع و گسترده آینگی کنند، از صورتی واحد، معانی و کاربردهای گوناگونی را ارائه دهند و با رویندگی و پویایی مداوم، تازگی و ماندگاریِ خود را استمرار ببخشند.
البتّه شاعران و هنرورانِ نمادگرا به فراخور پشتوانه های فرهنگی، دغدغه های ذهنی و نیازهای اصیل فردی و اجتماعی خود، ممکن است توجه و اقبال ویژه ای به بهره گیری از نمادهایی خاص در آثار هنریِ خویش از خود نشان دهند. نگارنده در این مقاله بر آن است تا ضمن پرداختن به مبانی تئوریک کاربرد نمادها و موضوعات مرتبط با آن، به گونه ای محوری ، مهم ترین عوامل روی آوریِ شاعران به کاربستِ اسطوره های گیاهی و نمادهای نباتی را مورد پژوهش و مداقّه علمی و مستند قرار دهد و در این رهگذر نیم نگاهی هم به بازتاب مضامین و کاربردهایی از این دست در اساطیرِ اقوام و ملل گوناگون داشته باشد تا امکان مقایسه و تطبیق و تطابقی روشن و حقیقت نما فراهم شود.
مقدمه ای بر منظومات (شعر تعلیمی) عصر عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر تعلیمی از لحاظ ویژگیهای فنی با شعر برخاسته از احساس و خیال متفاوت است. قالب آن شعر، و محتوای آن علم است. نه عنصر خیال و عاطفه شعر را داراست و نه گستردگی و دقت علم را؛ اما این بدان معنا نیست که خالی از فایده نیز هست؛ زیرا اولین و اصلی ترین ویژگی آن، حفظ و نگهداری علوم از آفت فراموشی است. میراث قدیم ادبیات عربی دربردارنده این نوع از انواع شعر نیست و باید ریشه های آن را در دوران امویان جستجو کرد. شاعران و علمای عصر عباسی با استمداد از منظومه های اموی و به فضل اطلاع یافتن از گنجینه های ادبی و علمی ملتهای دیگر، باعث شکوفایی شعر نظم شدند. شمار منظومات بسیار است تا جایی که فهرست آنها توسط مجلدی بزرگ قابل ذکر است.
بررسی تحلیلی تطبیقی اسطوره های پرواز ( کیکاووس، نمرود، ووئی،ایکاروس و اتنه )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال پانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
93 - 118
حوزههای تخصصی:
پرواز به آسمان یکی از آرزوهای دیرینه بشر بوده که در اسطوره ها به زیبایی تبلور یافته است. در این جستار به واکاوی پنج اسطوره (کی کاووس در روایات ایرانی، نمرود در روای ات سامی، ووئی در روای ات چینی، ای کاروس در روایات یونانی و اتن ه در روایات بین النّهرینی) که وجه غالب آن ها پرواز است، پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی هم گونی های این روایات با یک دیگر و پاسخ به این پرسش است که آیا ممکن است هم گونی های شگرف برخی از این روایات، دال بر تأثیر و تأثّر برخی ازاین روایات از یک دیگر باشد یا کنش برخی از شخصیّت های یاد شده به دیگری نسبت داده شده باشد؟ با بررسی این پنج روایت روشن شد که داستان های کی کاووس، نمرود و اتنه بیش ترین هم گونی را با یک دیگر دارند و در واقع گویی به سبب هم سانی برخی حوادث زمان پادشاهی کی کاووس و نمرود، داستان پرواز کی کاووس به نمرود نسبت داده شده است؛ هرچند قدمت روایت اتنه، نسبت به دیگر روایات بیش تر و امکان تأثّر دیگر روایات از آن قوی تر است.
جهانگردی و سفرنامه نویسی در اسلام و ایران
حوزههای تخصصی:
از کهن ترین روزگاران‘شناسایی تمام نقاط جهان‘مورد توجه دانشمندان بوده‘ به طوری که بخش مهمی از عمر خود را مصروف این مهم داشته اند و چه بسا عدم امکانات آن روز باعث شده است که جهانگردان جان خود را برسر این کار از دست بدهند. گروهی برآنند که نخستین پیشگامان نهضت اکتشاف جغرافیایی رومیان بوده اند که از میان آنها نامدارانی چون بلیناس یونانی الاصل رومی وطن و بطلیموس یونانی‘منجم وعالم جغرافیا برخاسته اند. پس از ظهوراسلام به لحاظ تشویقی که دین مبین اسلام در این باره دارد‘دانشمندان بزرگی چون ابومعشربلخی صاحب کتاب ((المدخل فی علم النجوم)) اصطخری نویسنده کتاب (( مسالک و الممالک)) ‘المقدسی سیاح و جغرافی نویس‘ومؤلف کتاب ((احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم)) شریف ادریسی صاحب کتاب((نزهت المشتاق)) به این موضوع مهم همت گماشتند. ابوریحان بیرونی‘صاحب کتاب مشهور((تحقیق ماللهند)) ناصر خسرو قبادیانی‘نویسنده کتاب((سفرنامه))‘ابن بطوطه‘صاحب((رحلةتحفه النظار و غرایب الامصار)) به سبب اهمیتی که موضوع جهانگردی و سفرنامه نویسی دارد در این راه کمر همت بربسته اند که حاصل این سفرها آثار گرانبهایی است که مورد توجه و مراجعه پژوهشگران است . در دوره قاجاریه ‘ سفرنامه هایی از قبیل:(( تحفه العالم)) نوشته میرعبدالطیف شوشتری‘((سفرنامه مکه)) اثر سیف الدوله سلطان محمد نوه فتحعلی شاه‘(( مناسک حج)) اثر میرزا محمد حسین فراهانی و... به رشته تحریر درآمده است . رواج سفرنامه نویسی سبب آمد که ناصرالدین شاه قاجار در طول حدود 50 سال سلطنت خود‘ شرح سفرهای خود را به عنوان ((سفرنامة عراق عجم)) گردآورد این سفرنامه‘شرح مسافرت 97 روزه اوست که با اسب و کالسکه انجام گرفته است.
ریخت شناسی تمثیل های عرفانی با تکیه بر اشعار سنایی، عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از تمثیل به عنوان یک صنعت بلاغی و همچنین یک شیوه استدلالی، روشی اساسی در ادبیات عرفانی ایران است. این رویه که از دیرباز در ادبیات ایران متداول بود در متون عرفانی از اشعار سنایی آغاز شد، در اشعار عطّار تکامل یافت و در اشعار مولوی به نقطه اوج خود رسید. بررسی تمثیل های عرفانی از دید «ریخت شناسی» امکان تحلیل جامع ادبی، اجتماعی و عرفانی آنها ر ا فراهم می کند و فرصتی پدید می آورد که کاربرد صنعت تمثیل در ادبیات عرفانی با روشی کاملاً علمی مورد بررسی قرارگیرد. این بررسی افق های جدیدی را در تحلیل، تفسیر و معناشناسی متون عرفانی ادبیات فارسی که شاخه اساسی و محوری ادبیات ماست، فراهم می آورد. در این مقاله ضمن بیان و بررسی دیدگاه های علمای بلاغت در باب تمثیل، تلاش می کنیم عناصر سازای آن را از دیدگاه نظریه پردازان ریخت شناسی تجزیه و تحلیل کنیم تا از این رهگذر روند تکاملی بیان تمثیلی عرفا با تکیه بر متغیرها و عناصر تمثیل تبیین شود.
مدرنیسم و رمان مدرن
عناصر فولکلور آذربایجان در دیوان ترکی استاد شهریار
حوزههای تخصصی:
جلوه های فرهنگ عامه در نمایشنامه های حمید امجد ( با تمرکز بر نمایشنامه های سه خواهر و دیگران، پستوخانه، شب سیزدهم و زائر )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد تا با ردیابی شاخص های فرهنگ عامه در روند تولید متون نمایشی ایران به راهکارهای بومی سازی ادبیات نمایشی توجه نشان دهد. این مطالعه به شیوه میان رشته ای سعی دارد نقش تأثیرگذار فرهنگ عامه را در پردازش الگوهای بومی نگارش خلاق برای هنرهای نمایشی بررسی کند. حمید امجد به عنوان یکی از نمایشنامه نویسان نسل متأخر ایرانی به دلیل بهره گیری از وجوه متنوع فرهنگ عامیانه در خلق و بازنمایی جهان نمایشی آثارش نمونه پژوهشی مناسبی تلقی می شود تا شاخص هایی نظیر زبان گفتار، باورها و آداب و رسوم، رفتارها یا نشانه های رایج در فرهنگ عامیانه ایران مورد تحلیل قرار گیرند. این تحقیق با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به شیوه مواجهه مستقیم با متن های نمایشی تدوین شده و با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی تلاش می کند تا ظرفیت های بالقوه فرهنگ عامه ایران را در سازماندهی ایده و تحقق آنها به کمک شگردهای نمایشنامه نویسی را موکد سازد. یافته های این تحقیق نشان می دهد پاره ای از مهم ترین شاخص های فرهنگ عامه ایران نظیرداستان های عامیانه، ضیافت های عامیانه، زبان عامیانه به طرق گوناگون در روند خلق نمایشنامه های حمید امجد مورد توجه واقع شده است. مقایسه ای تطبیقی با برخی مفاهیم و عناصر نمایشی نظیر شخصیت پردازی، موضوع نمایشی، خلق فضاهای اقلیمی و نیز لحنی فرهنگی، کاربرد وجوه غالب متفاوتی از این حیث را نشان می دهد. در نهایت این مقاله نشان می دهد که بکارگیری عناصری از فرهنگ عامه در نحوه سازماندهی اطلاعات نمایشی به نحو قابل توجهی نشان از تمایل این نویسنده برای خلق یک الگوی درام بومی دارد.