فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۵٬۶۷۶ مورد.
قلتشن دیوان جمال زاده
زنان عیار
نوآوری های شفیعی کدکنی در عرصه مناظره سرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناظره سرایی از شیوه ها و شکل های فرعی شعر فارسی است. شاعران مناظره پرداز، اغلب این قالب ادبی را برای طرح و تبیین مفاهیم تغزّلی، تعلیمی (پند، اخلاق، حکمت، و ....) و گاه اجتماعی به کار گرفته اند. به رغم بی اعتنایی یا کم توجّهی اغلب شاعران امروز به این شکل ادبی، شفیعی کدکنی، شاعر و پژوهشگر دانشگاهی معاصر، در پاره ای از آثارش از این فرم شعری بهره جسته است. در این پژوهش ضمن ارائه تعاریف و تقسیم بندی انواع مناظره و بیان تفاوت های موجود میان مناظرات شعر کلاسیک و شعر نو، در پیِ پاسخ به این پرسش بوده ایم که مناظره های شفیعی کدکنی چه تفاوت هایی با مناظره های قدما دارد و نوآوری های وی در این حیطه چه ابعاد و اوصافی دارند. یافته های این تحقیق نشانگر آن است که شاعر، به مدد دید و ادراک امروزی و با بهره گیری از پاره ای شگرد های تازه و ابتکاری در حوزه های شکل، محتوا و ... روحی نسبتاً تازه در کالبد این قالب کلاسیک دمیده و ظرفیّت های تازه ای از آن را ارائه کرده است.
مقایسه روایت های شفاهی و کتبی داستان بهمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در ادبیات شفاهی، مقایسة روایت های شفاهی یک متن با روایت های کتبی همان متن است. در این مقاله، روایت های شفاهی و کتبی داستان بهمن مقایسه شده اند. از میان روایت های کتبی، داستان بهمن در شاهنامة فردوسی، داستان بهمن در تاریخ ثعالبی و منظومة بهمن نامه سرودة ایرانشاه بن ابی الخیر و از میان روایت های شفاهی، شانزده روایت انتخاب شده است. نگارنده کوشیده است تفاوت زبان و نوع روایت را در روایت های شفاهی و کتبی این داستان نشان دهد. در این زمینه تاکنون هیچ مقاله ای منتشر نشده است؛ ازاین رو مقالة حاضر نخستین پژوهش دربارة این موضوع است.
مقدمه ای بر مجموعه مراسلات رسمی: دیوان سلجوقیان و خوارزمشاهیان و اوایل عهد مغولان
حوزههای تخصصی:
درونمایه های مقاومت در شعر «جواد جمیل» با تاکید بر دفتر شعری (اشیا حذفتها الرقابه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات مقاومت از مهم ترین سنگرهای فرهنگی ملت های تحت سلطه است. ادبیات مقاومت به ویژه شعر در عراق که واکنشی به حاکمیت استبداد است، ارزش های ادبی، فکری و تجارب هنری ویژه ای را در آثار شاعران این کشور به جای نهاده است که نه تنها در مجموعه شعر معاصر عربی قابل اعتنا و بررسی است، بلکه می تواند الگویی برای ادبیات متعهد و مقاوم سایر ملل نیز باشد.
پژوهش حاضر بر آن است که به بررسی درونمایه های مقاومت در دفتر شعری «اشیا حذفتها الرقابه» از جواد جمیل، شاعر معاصر عراقی بپردازد و بیش از پیش زوایای پنهان و ناگشوده ادبیات مقاومت عراق را بنمایاند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که حاکمیت استبداد از عوامل اصلی بروز عناصر مقاومت در شعر جواد جمیل است. سرزمین، مردم، قیام علیه بیداد، انگیزه های شیعی مبارزه، ستایش آزادی خواهان و جان باختگان و امید به آینده ای روشن، از مهم ترین درونمایه های اشعار شاعر مورد نظر است.
طنز سعدی
حوزههای تخصصی:
ادبیات فارسی سرشار از طنز است از متون ادبی گرفته تا متون تاریخی، عرفانی، فلسفی، دینی، علمی و حتی پزشکی و جغرافیایی. در ادبیات طنزآمیز فارسی برخی افراد حرفهای کار کردهاند و برخی غیر حرفهای که هدف گروه اول طنز و شوخی و گروه دوم اهدافی دیگر بوده است. نویسنده این مقاله عقیده دارد که سعدی هم به طور حرفهای و هم به طور غیرحرفهای طنز را به کار گرفته است. سعدی در بخش خبثیات طنزپردازی کاملا حرفهای است که طنز را برای طنز نوشته است. سعدی آثار دیگرش چون: گلستان، بوستان و غزلیاتش را به خاطر طنز ننوشته اما این آثار سرشار از طنز و شوخ طبعیاند. نویسنده در ادامه مقاله انواع سخنان طنزآمیز سعدی را در قالبهای گوناگون بررسی میکند.
آیین شاهنامه خوانی
بررسی و تحلیل آخر خوش شاهنامه با تأکید بر مبانی سنت شفاهی روایات حماسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثل «شاهنامه آخرش خوش است» مثلی معروف در فرهنگ عامه ایرانیان است که بار معنایی آن دو وجه مختلف دارد. غالب محققان این مثل را کنایه و اشاره ای طنزآلود به اتفاقی ناخوشایند در پایان اثر استنباط کرده اند(1). اما به نظر می رسد که لااقل در فرهنگ عامیانه و در ادبیات شفاهی نقالان، این مثل در حالت عکس نیز کاربرد داشته است. مقاله حاضر بر آن است تا با گزارش بنیادها و دامنه داستانی دو سنت نسبتاً مستقل «رسمی» و «غیر رسمی» روایات حماسی ایرانی، ضمن تأکید به وجه تعریضی مثل مذکور، پنجره ای تازه در استدراک برخی معانی و مفاهیم حماسی بگشاید. بدین منظور، مبحث اصالت و گستردگی سنت کهن شفاهی اساس کار این تحقیق قرار گرفته و بنا به ضرورت موضوع، ساختار و فرم دو شاخه تنومند از روایات شفاهی ایرانی یعنی «حلقه حماسی سیستانی» و «شاهنامه کردی» را که محتملاً از دسترس گفتمان تأثیرگذار «روایت رسمی» مصون مانده اند به بحث کشیده است. استنباط این تحقیق چنین است که مثل «شاهنامه آخرش خوش است»، در سطح درک و دریافت برخی راویان و حماسه خوانان از شاهنامه، در سنت روایت شفاهی، معنایی دگرگونه یافته است. همچنین این تحقیق نشان می دهد که روایت شفاهی شاهنامه گاه چه تفاوت های بنیادینی با روایت فردوسی پیدا کرده و این دو، از منظر ساختار و درون مایه، دارای اختلاف های چشمگیری هستند. بنابراین پایان خوش شاهنامه، در بخشی از سنت روایت شفاهی، به بازگشت قدرت به گروه پهلوانان شاهنامه و انتقام گیری آذربرزین فرزند فرامرز از بهمن، آخرین شاه کینه جوی کیانی اشاره می کند.