فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱٬۰۲۹ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
197 - 221
حوزههای تخصصی:
روایت های اسطوره ای برآیند تجارب بشر از رویارویی با چالش ها و مسائلی هستند که بر زندگی او تأثیر گذاشته و یکی از این مسائل، تاب آوری شهرهاست. شهرهایی که تمدّن های کهن را در خود جای داده اند، بیش از آن که برای تاب آوری، متّکی بر سازوکارهای اقتصادی، مدیریّتی یا مهندسی باشند، متّکی بر بینشی اساطیری بودند. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی می کوشد با بهره گیری از نظریات اسطوره شناختی میرچا الیاده، کارل گوستاو یونگ و ژیلبر دوران، به تبیین پیوند روایت های اسطوره ای با به سازی و بازسازی شهرها بپردازد. نتیجه و برآیند این پژوهش آن است که روایت های اساطیری به سبب ریشه دار بودن تصاویر کهن الگویی شان در ضمیر ناخودآگاه جمعی، هم دلی و هم راهی افزون تری میان بیشینه مردم ایجاد می کنند؛ از سویی هم سانی و هم سویی هایی میان شهرسازی و روایت گری اسطوره ها وجود دارد که توجّه به آن می تواند موجب تقویّت هویّت یک شهر و درونی سازی تمایل به به سازی و بازسازی آن گردد. سه روشِ ممتاز کردن فضای قدسی شهر از فضای بیرونی که تمدّن های کهن به یاری آن تاب آوری شهرهای خود را افزایش می دادند، عبارت بود از: الف) ساخت حصار نمادین، ب) آیین ها و ج) تطبیق جای گاه های نمادین اساطیری با شهر؛ هنوز هم می توان از این روی کردها برای افزایش تاب آوری شهرها بهره برد.
بررسی عناصر و جزئیات بافت در مجموعه خاطره «پایی که جا ماند»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
115 - 144
حوزههای تخصصی:
بافت، مجموعه عناصر و جزئیاتی از زمینه، مکان و زمان است که شرایط تولید و بازتولید معنا را در یک اثر ادبی مشخص می کند. تحلیل آثار خاطره نویسی پایداری با مختصه های زبان شناختی و فرازبانی دخیل در خلق معنا بیانگر کیفیت ارتباط دو سویه زبان و گفتمان، همچنین ارتباط بین شخصیت های روایت است. در این جستار با روشی تحلیلی توصیفی تلاش کرده ایم تا مهم ترین عوامل زبانی و فرازبانی (پیرازبانی) در کارکرد لایه های متعدد از عناصر و جزئیات بافت در خلق و بازتولید معنا را در مجموعه خاطرات «پایی که جا ماند» مورد بررسی قرار دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن کیفیت وحدت یا پراکندگی معنای اثر در زمان وقوع، تولید و بازتولید رویدادها از منظر زبان شناسی شناختی است. نتایج نشان می دهد راوی اثر ضمن تثبیت زمان و مکان روایی با کاربرد مجموعه ای از عناصر زبانی و فرازبانی بافت، نظیر اشارات، عبارت های کنایی، استعاری همچنین وجوه فرازبانی بافت فرهنگی و بافت موقعیت، زمینه را برای نزدیک شدن مخاطب به امر واقع پدید آورد.
تاریخ ذهنیت و مطالعات شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ ذهنیت از روش های نو در تاریخ نگاری است که برای شناخت ذهنیت عامه و کشف روح زمانه برای رسیدن به آن چه «تاریخ کامل» می نامد، تلاش می کند. منابع زبانی، ادبی و هنری سرشار از اطلاعاتی است که ذهنیت ملت ها را می توان از میان آن ها شناخت. در این میان شاه کارهای ادبی، با سطح نفوذ و گستردگی زیاد در ذهنیت ملت ها از اهمیتی ویژه برخوردارند. نقش شاهنامه در تاریخ ذهنیت ایرانی و شکل گیری و استمرار هویت ملی، در میان آثار ادبی فارسی و هنرهای وابسته به آن کم نظیر است. واکاوی نشانه های تاریخی و فرهنگی آن موضوعی مغفول در پژوهش های مشترک ادبی و تاریخی است و این جستار برای دست یابی به هدف یادشده با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین و تحلیل نشانه های تأثیر شاهنامه بر ذهنیت ایرانی پرداخته است. از نتایج تحقیق برمی آید که با توجه به استمرار تأثیر شاهنامه بر ذهنیت ایرانی که در تاریخ ادبیات و هنر و مشرب های فکری قشرهای مختلف اجتماع ایرانی آشکار است، نظریه تاریخ ذهنیت می تواند در شناخت و معرفی الگوهای فکری ایرانی متأثر از شاهنامه راه گشا باشد.
«ده نفر قزلباش» به مثابه یک حماسه منثور: نگاهی به درون مایه های حماسی رمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
79 - 101
حوزههای تخصصی:
رمان تاریخی و پنج جلدی ده نفر قزلباش یکی از مهم ترین و هدف مندترین رمان های تاریخی فارسی است و به گمان ما ظرفیّت هایی فراتر از یک رمان تاریخیِ صرف دارد. از جمله این ظرفیّت ها، برخورداری متن از سازه ها و بن مایه های حماسی است که این پژوهش با هدف نمایاندن جنبه های حماسی این اثر صورت گرفته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتاب خانه ای و شیوه تحلیلی - توصیفی به بررسی بن مایه های حماسی در رمان ده نفر قزلباش پرداخته است. وجود صحنه های گوناگون جنگ با بیگانگان در این رمان از یک سو و تأکید هم زمان نویسنده آن بر عناصر و ارزش های ملی ایرانی و مذهب تشیّع از سوی دیگر، موجب شده است که این اثر شباهت های بسیاری به یک متن حماسی منثور پیدا کند. برخی از بن مایه های حماسی این اثر عبارتند از: سفر قهرمان، پیش گامی زنان در ابراز عشق، جنگ و شگردهای جنگاوری، حضور اسب با کارکردی اسطوره ای - حماسی، توصیف جنگ افزارها، یکپارچگی اقوام در رویارویی با دشمنان خارجی، وطن پرستی، جنگاوری برای حفظ نام و پرهیز از ننگ، عیّاری، اخترشناسی و پیش گویی. میزان استفاده از کنش ها و مؤلفه های حماسی در این اثر قابل توجه است. برخی از این مؤلفه های حماسی عیناً از شاهنامه گرفته شده اند و تأثیر پذیری مسرور در به کارگیری لوازم حماسه از استاد نیز توس دیده می شود. در پایان بحث می توان این گونه استنباط کرد که این رمان تاریخی با تفاوت هایی که در مقایسه با شاه نامه دارد، به عنوان نوع نثر حماسی، پیوندی نزدیک با سبک حماسی برقرار کرده است و می توان از آن به مثابه یک اثر منثور حماسی نام برد.
معرفی و نقد دراسات فی الشاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
223 - 258
حوزههای تخصصی:
گرچه سده هاست، مترجمان و پژوهش گران بیگانه نیز پیرامون شاهنامه دست به قلم می برند ولی کنگره هزاره فردوسی بود که در سال ۱۳۱۳ خورشیدی، شاهنامه را کانون پژوهش های جهانی گردانید. دراسات فی الشاهنامه، گسترده ترین پژوهش جهان عرب درباره شاه کار فردوسی، یکی از آن تلاش هاست. طه ندا این کتاب پر برگ را نزدیک به بیست سال پس از آن کنگره در دو بخش و پانزده فصل به نگارش درآورد. شوربختانه اثر یاد شده تا کنون در ایران، ناشناخته مانده است. از این روی، پس از خوانش سراسر کتاب، تلاش می کنیم، با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، کوتاه آن را شناسانده و برجستگی ها و کاستی هایش را به خوانندگان، نشان دهیم تا از جای گاه کتاب، آگاه شوند.
تحلیل سحرانگیزی پدیده های طبیعی اسطوره ای در گرشاسب نامه با تأکید بر رابطه سه محور آنیمیسم، مانا و فتیشیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
299 - 323
حوزههای تخصصی:
بشر برای در امان بودن از خشم طبیعت به تقدیس مظاهر طبیعت پرداخته و این تقدّس سبب شده است که انسان های بدوی برای مظاهر طبیعی، قدرت سحر و جادو، نیروی مافوق طبیعی و یا روح قائل شوند. بدین ترتیب مذاهب فتیش(قدرت جادو)، مانا(نیروی مافوق طبیعی) و آنیمیسم(روح) شکل گرفته است. برخی اسطوره ها، زاده طبیعت و اعتقادات دینی آن سرزمین است از آن جایی که بنا بر نظر برخی پژوهش گران، حماسه ها زاییده اسطوره هستند؛ بنابراین وجود پدیده های سحرانگیز در آن ها امری طبیعی است. گرشاسب نامه اسدی توسی نیز این گونه است. در این پژوهش نگارنده درصدد است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی پدیده های طبیعی در گرشاسب نامه را که خاصیّت سحرانگیز دارند، تحلیل نماید. نتایج پژوهش بیان گر این است که آیینه قدرت شفابخشی، سنگ قدرت ریزش باران و زایندگی زنان، کمربند افزون دهنده قدرت پهلوان، درخت قدرت شفای بیماران، و... پر پرنده شفای بیماران، چشمه شامل قدرت یاری گری و شفابخشی؛ گیاه دارای نیرویِ شجاعت و شفا بخشی، شادی آور و خواب آور؛ آب دارای قدرت حیات بخشی، گرز گرشاسب قدرت پهلوانی فوق العاده است. بنابراین می توان گفت پدیده های طبیعی سحرانگیز به عنوان فتیش و نیرو عمل می کند و روح موجود در آن ها نقش مانا و آنیمیسم دارند.
تحلیل استعاره های هستی شناختی در «حماسه آرش» مهرداد اوستا، بر اساس الگوی لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
199 - 230
حوزههای تخصصی:
یکی از دستاوردهای زبان شناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبان ها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعاره های مفهومی بهره می برند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعاره مفهومی، با استفاده از حوزه مبدأ که حوزه ای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزه مقصد، که مفهومی انتزاعی و غیرملموس است، می پردازد.استعاره های مفهومی به سه دسته ی هستی شناختی، جهتی و ساختاری تقسیم شده و استعاره های هستی شناختی در سه زیرشاخه ظرف، شیء/ ماده، شخصیت (تشخیص) جای می گیرند. منظومه بلند حماسه آرش یکی از آثار ارزشمند مهرداد اوستاست که با توجّه به مضمون حماسی خود، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را با یاری گرفتن از استعاره های مفهومی بیان کرده است. هدف این پژوهش بررسی استعاره های هستی شناختی در این اثر حماسی، با شیوه توصیفی- تحلیلی است. نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش که استعاره های هستی شناختی در حماسه آرش چگونه به کار رفته و چه مفاهیمی از طریق این استعاره ملموس شده اند، به این نتیجه دست یافته اند که شاعر در پی بیان آه و حسرت خود از روزگار نابسامانی که از جنگ بین ایران و توران، به وجود آمده، حوزه های مقصدی همچون روزگار، زمانه، حسرت، هراس، بلا و... را با حوزه ها ی مبدأ ظرف، اشیاء و اشخاص مفهوم سازی نموده است. از آن جهت که ذات حماسه با پویایی و تحرّک همراه است، بیشترین مفهوم سازی با حوزه مبدأ شخصیت (که به مفاهیم انتزاعی، جان و حرکت می بخشد) صورت گرفته است.
روایتی نویافته از نبرد رستم با کک کوه زاد و مقایسه محتوایی آن با روایات دیگر
حوزههای تخصصی:
هدف از نوشتن این مقاله، معرفی روایتی نویافته از نبرد رستم با کک کوه زاد و مقایسه محتوای آن با روایات دیگر، خصوصاً دو روایت مصحّح غفوری و ماکان است. سراینده روایت نویافته 350 بیتی دقیقاً معلوم نیست، ولی آن را باید حدّ وسط دو روایت 710 بیتی ماکان و 266 بیتی غفوری دانست که هم در جزئیات رخدادها با دو روایت مذکور تفاوت دارد و هم بخش هایی از داستان به آن افزوده و یا از آن کاسته شده است. روایت نویافته از لحاظ موضوعاتی از قبیل اسامی دوستان رستم و همراهی آنان با او، گفت گوها و تعاملات رستم و زال، جزئیات نبرد کک با رستم و دیدار رستم با زال با دو روایت دیگر تفاوت هایی دارد و مشتمل بر موضوعاتی مانند نبرد دو نفر از پهلوانان کک به نام های قاهر و سالوک با رستم است که در دو روایت دیگر ثبت و ضبط نشده است. همچنین، موضوعاتی مثل باج دادن زال به کک، شکست خاندان رستم از کک، به یغما بردن رستم دختری از اهالی قلعه کک و رفتن زال و رستم نزد منوچهرشاه در دو روایت دیگر وجود دارد که در روایت نویافته نشانی از آنها نیست.
بررسی و تحلیل نمود مراسم آشناسازی در حماسه برزونامه بر پایه نظریه میرچا الیاده
حوزههای تخصصی:
مراسم پاگشایی یا آیین رازآموزی که در زیر مجموعه الگوی اسطوره قهرمان قرار می گیرد. در بردارنده مجموعه ای از آیین ها و فنون است که هدف غایی آن آشنا ساختن انسان با امر قدسی و موجودات برتر است. یکی از این مراسم و آیین ها ، آشناسازی سن بلوغ در میان اقوام مختلف است که در زیر ساخت ، دارای ساختاری مشابه و یکسان است ، ساختاری که برمبنای آن میرچا الیاده الگوی جهان شمول را برای آشناسازی سن بلوغ در میان آیین ها، مناسک و سایر متون ارائه می دهد. از این دیدگاه به نظر می رسد داستان حماسی برزونامه، اثر عطاء بن یعقوب ناکوک رازی، از لحاظ زیرساخت و پیرنگ روایی، روایتگر مراسم آشناسازی سن بلوغ باشد . بدین گونه که برزو ، نوآموز این حماسه ، با پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز آیین های آشناسازی سن بلوغ، در میان طبقه جنگاوران پذیرفته می شود.
بررسی انعکاس دین، اخلاق و عرفان در رمان «با جام های شوکران» اثر عبدالمجید نجفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
171 - 200
حوزههای تخصصی:
باورهای دینی، اخلاقی و عرفانی ریشه در روح بلندپرواز انسان و غریزه های بیشترطلبی و بهترطلبی و نیازهای عالی او همچون نیاز به حرکت دارند. این گرایش های فطری، آدمی را به باورهایی رسانده اند که در درازنای زمان جزئی جدایی ناپذیر از زندگی اجتماعی و فردی او بوده اند و خواهند بود و طبیعی است اگر نویسندگان که خود بخشی از جامعه انسانی هستند؛ به گونه های مختلفی این کشش ها و باورها را منعکس کنند. پس از انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی، در نگاه دینی بسیاری از نویسندگان تحوّلی بنیادین به وجود آمد و بر خلاف بسیاری از نویسندگان پیش از انقلاب، تلقی آنان از حیات دینی جامعه متأثر از واقعیات اجتماع و حضور متفاوت اندیشه دینی، برداشتی مثبت و واقع گرایانه شد. عبدالمجید نجفی از همین دست نویسندگان پس از انقلاب و با نگاهی معناگراست. در این پژوهش به بررسی انعکاس دین، اخلاق و عرفان در رمان «ا جام های شوکران» از این نویسنده پرداخته شده است. وی در این رمان با نگرشی معنا محور و آوردن طیف های متقابل و مخالف، رفتارهای اخلاقی و دینی و دریافت های معنوی آنها را به تصویر کشیده و تصویری چشم نواز از دین و معنا ارائه داده است. باورها و رفتارهای معنوی شخصیت های محوری این رمان ارکان اصلی شکل دهی به کنش داستان هستند؛ شخصیت هایی که افرادی هستند مسئولیت پذیر با باورهای دینی دلنشین و جامعه پسند و به دور از خرافه، کسانی که در ایفای مسئولیت ها و تحقق باورهای خود رنج ها را تحمل می کنند و سختی ها را به جان می خرند و مرگ و اسارت را به سخره می گیرند.
تحلیل عامل پیش برنده روایت در داستان فریدونِ شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با توجه به زیرساختِ کینه جوییِ اهریمنانه و کین خواهیِ دلیرانه که به عنوان قطعیت و انگاره ای اسطوره ای به شمار می رود داستان فریدون در پیوندی که با داستان جمشید و ضحاک می یابد، مورد تحلیل قرار گرفته است. آن چه سبب تحوّل داستان به سوی فاجعه مرگ نخستین قهرمان ملی، ایرج می شود اگرچه در ظاهر داستان آزمندیِ سلم و تور است، امّا با توجه به ویژگی های شخصیتیِ آن دو برادر که کینه جویی اهریمنی است، ژرف ساخت داستان رقم می خورد و سرانجامِ کینه جویی آن دوگانه به مرگ برادری خردمند می انجامد؛ دلیری مهربان که از هر جهت با آن دو بسیار متفاوت است. از این رو باید گفت یکی از زیرساخت های داستان های شاهنامه به ویژه این داستان، کینه جویی و کینه کشی است که ریشه در باورها و وجه شخصیتی قهرمانان دارد. نکته مهم در این تحلیل، تضاد دیرینه و همیشگی اسطوره خوبی اهورایی و بدی اهریمنی است که سرانجام در نبرد فریدون با توران و روم به تضادی سرزمینی و سیاسی و ملی بدل می گردد و پس از آن نیز این وجه ادامه می یابد.
درآمدی بر پیوند «ببر بیان» و کنیه ی «سگزی» در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
تحلیل زبان زنان در هشت داستان شاهنامه فردوسی و مقایسه آن با هشت داستان از مثنوی مولانا (بر پایه چندزبانی باختین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
267 - 298
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی و مثنوی معنوی از تأثیرگذارترین آثار ادب فارسی هستند که ساختار داستانی دارند و از این رو می توانند در جای گاه مقایسه با یک دیگر قرار گیرند. باختین، نظریه پرداز روس، چندزبانی را در حوزه داستان زیرساخت چندصدایی معرفی می کند؛ اما نوع حماسه و قالب شعر را در این مقوله جای نمی دهد؛ مسأله پژوهش حاضر آن است که در صورت وجود لایه های زبانی در این دو اثر داستانی منظوم، میزان بهره مندی هر یک از چندزبانی چقدر بوده و این ویژگی چه تأثیری بر آن ها داشته است. در این پژوهش، بررسی زبان زنان هشت داستان از مثنوی معنوی و هشت داستان از شاهنامه فردوسی از دیدگاه چندزبانی نشان داده است که برخی از گونه های زبانی باختین در زبان تعدادی از این زنان یافت می شود، اما زنان شاهنامه بیش تر از زنان مثنوی از این ویژگی برخوردارند و فردوسی بیش تر از مولانا از چندزبانی در شخصیت پردازی زنان داستان ها بهره برده است. هم چنین این بررسی، تفاوت دیدگاه این دو شاعر بزرگ و خاست گاه داستان ها را درباره زن نمایان می کند؛ زن در شاهنامه شخصیتی گفت وگو محور است، اما در مثنوی بیش تر سکوت می کند.
بررسی ترجمه عناوین کتاب های ادبیات پایداری (از فارسی به انگیسی): گامی در راستای ارتقای الگوهای کنونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
28 - 50
حوزههای تخصصی:
یکی از برجسته ترین عواملی که می تواند توجه مخاطب را به خواندن یک کتاب جلب کند، عنوان آن اثر است. انتخاب عنوان مناسب از چالش برانگیزترین اقدامات نویسندگان است. چه بسا ساعت ها یا حتی روز های زیادی که نویسندگان برای انتخاب عنوانی درخور برای اثر خود صرف می کنند. به همان نسبت، ارائه ترجمه ای مناسب از آن عنوان، از دشوارترین و زمان برترین کارهای مترجمان است.
تحقیق حاضر با هدف بررسی فنون مختلف برگردانِ عناوین کتاب های پایداری در پی بررسی مقوله مذکور و ارائه انواع راهبردهای امکان پذیری است که تاکنون به آنها اشاره نشده است؛ در حقیقت، نتایج پژوهش حاضر می تواند به برداشتن گامی در راستای ارتقای الگوهای ارائه شده کنونی در ترجمه عناوین آثار فرهنگی منجر شود. از مدل یین (2009) به عنوان چارچوب مقدّماتی در تحلیل داده ها استفاده شد.
این الگو دربرگیرنده فنون زیر است:
الف- «نویسه گردانی»: فنّی است که طیّ آن، حروف کلمات متن مبدأ با استفاده از حروف الفبای زبان مقصد جایگزین می گردد؛ البته، نویسه گردانیِ صرف مفاهیم فرهنگ محور یا عناصر فرهنگ-ویژه موجود در عنوان، غالباً به از دست رفتنِ کامل معنی برای مخاطب مقصد منجر خواهد شد.
ب- «ترجمه تحت اللفظی»: مترجمانی که به این فنّ ترجمه متوسّل می شوند، هم در سطوح صورت و هم محتوا می کوشند تا نزدیک ترین معادل ها به متن مبدأ را انتخاب کنند.
ج- تصریح: زمانی که عنوان اثر شامل تلمیح یا عناصری باشد که نویسه گردانی و ترجمه تحت الفظی از توصیف دقیق آن بازماند یا توجه مخاطب را جلب نکند، فنّ تصریح می تواند جایگزین مناسبی باشد. تصریح غالباً با اضافه کردن کلمات همراه است؛ طوری که همواره تعداد واژه های عنوانِ ترجمه شده نسبت به عنوان اصلی بیشتر است. گاهی ممکن است الحاق در قالب اطلاعاتی در کمانک ارائه شود.
د- اقتباس: با استفاده از این فن، مترجم «ارجاعات فرهنگی» را تغییر می دهد؛ به گونه ای که برای مخاطب زبان مقصد به راحتی قابل درک باشد. این شیوه ترجمه، کاملاً مخاطب-محور است و مترجم، زبان و فرهنگ مقصد را در اولویت قرار می دهد. جایگزین سازی یک نام خاص در عنوان با نام خاص دیگر در زبان مقصد که شخصیّت مشابهی را در آن فرهنگ به ذهن خوانندگان متن مقصد متبادر می سازد، به کمک این فنّ ترجمه انجام می شود.
ه- جایگزینی با عنوان کاملاً جدید: این فن زمانی به کار می رود که مترجم فارغ از محوریّت بخشی به مخاطب یا زبان و فرهنگ مبدأ یا مقصد، صرفاً بر اساس شمّ زبانی و خلاقیّت خود، عنوانی جدید (و البته مرتبط) خلق می کند.
پس از مشاهده و ردیابی تعدادی از فنونِ ناگفته در الگوی یین، تلاش شد که در راستای ارتقای این الگو، راهبردهای دیگری، از جمله عمومی سازی، ویژه سازی، گرته برداری، حذف، تغییر جزئی، تغییر تفسیری، و تلفیق نیز لحاظ شود. طبق یافته ها، تنها راهبردی که هرگز به وسیله مترجمان در برگردانِ عناوین کتاب های ادبیات پایداری به کار نرفته است، «جایگزینی با عنوان کاملاً جدید» است؛ در حالی که بیشترین درصد به کارگیری فنون، مربوط به ترجمه تحت الفظی (%63) و نویسه گردانی (%23) است.
بازخوانیِ اجتماعیِ اسطوره کیومرث با تکیه بر میدان فرهنگیِ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره با مسائل اجتماعی رابطه ای تنگاتنگ دارد. بازخوانی اجتماعی این رابطه، نیازمند پشتوانه ای نظری است که بتواند رابطه بین متن و میدان را تبیین کند. رابطه ادبیّات و جامعه بر اساس شاخص های جامعه شناختیِ میدان فرهنگی تبیین می شود چراکه میدان فرهنگی، عرصه آفرینش های فرهنگی و از جمله آفرینش های ادبی است که در آن نیروهای مختلف، عامل ایجاد یک کنشِ فرهنگی می شوند. در این جستار، اسطوره کیومرث را با تکیه بر میدانِ فرهنگی ایران و با شیوه سندکاوی و تحلیل محتوا بررسی کرده و نتایج زیر را به دست آورده ایم: از آن جا که داستان های اساطیری در شاهنامه فردوسی، در زمان تاریخی پرداخته شده است، پرداختن به اساطیر، ن وعی بازگشت هدف مند به اسطوره است که وجه غالبش، وجه اجتماعی آن است؛ وجود روایت های متعدّد از داستان کیومرث در میدان فرهنگی و گ زینش خاصّ فردوسی از روایت ها، بیان گر نوعی خودآگاهی اجتماعی است که با میدان اجتماعی ایران روزگار فردوسی ارتباط دارد؛ در سازه های متنی اسطوره کیومرث در شاهنامه، مواردی وجود دارد که وجه دینی، عادت واره های اجتماعی و تأثیرپذیری فردوسی از جریان های اجتماعی و میدان قدرت را نشان می دهد.
بازنمایی جنگ برای کودکان در تصویرپردازی های شاعرانه (مطالعه موردی: نقد بلاغی تصاویر اشعار پایداری معصومه مهری قهفرخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
195 - 216
حوزههای تخصصی:
بازنمایی جنگ و انعکاس دلاوری ها و پایمردی های رزمندگان برای نسل جدید مخصوصا کودکان نیاز به خلاقیت های هنری و ادبی دارد. تصاویر خلاق و هنرمندانه شعر می تواند جنگ و وقایع آن را در یک فرایند عاطفی- تخیلی برای مخاطبان بازسازی نماید. هدف پژوهش حاضر، بازنمایی جنگ برای کودکان و نوجوانان از طریق نقد بلاغی تصاویر شعری معصومه مهری قهفرخی یکی از شاعران جوان و انقلابی است. روش پژوهش توصیف و تحلیل محتوا و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت بررسی اسناد کتابخانه ای است. تصاویر شعری شاعر از منظر کارکردهای بلاغی تصویر (درون گرا، برون گرا، سطح و عمق، تصاویر اثباتی و اتفاقی) بررسی و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان داد که شاعر برای بازنمایی جنگ از تصاویر مختلف استفاده کرده است. او برای بیان عقیده و حس ملی و میهن پرستی خویش از تصاویر اثباتی استفاده کرده است؛ تصاویری که عنصر تخیل و عاطفه را در درون خود دارند. برای توصیف زشتی ها، بی رحمی و خشونت جنگ از تصاویر ساده و سطحی بهره گرفته؛ تصاویری که بار عاطفی سرشار آن ها، میزان خشونت و ترسناکی جنگ را برای مخاطب کودک کاهش می دهد.
بررسی استعاره های مفهومی در روایت های مردانه از دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
153 - 184
حوزههای تخصصی:
از دو دهه گذشته بدین سو، رویکردهای شناختی به مسئله زبان و ادبیات، ماهیّت و به تَبَع آن کارکرد متفاوتی برای استعاره قائل شده اند که بر پایه آن، استعاره تنها یک آرایه ادبی یا یکی از صورِ خیال نیست؛ بلکه فرایندی فعال در نظام شناختی بشر محسوب می شود. اهمّیت استعاره فقط در کاربرد واژه، عبارت یا جمله نیست؛ بلکه هر استعاره ای یک مدل فرهنگی در ذهن ایجاد می کند که زنجیره رفتاری بر اساس آن برنامه ریزی می شود. از این دیدگاه، استعاره مفهومی یا شناختی برحسب نیاز بشر به درک و بازنمایی پدیده ها و با تکیه بر ساخت واژه ها و اطلاعات قبلی شکل می گیرد و در جریان تفکر، نقش مهمی ایفا می کند؛ بنابراین تعاریف، استخراج و بررسی این نوع استعاره ها از هر متنی سبب می شود که درک ما از جهان ذهنی گوینده، دقت و عمق یابد. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی استعاره های مفهومی و طرحواره های فرهنگی در روایت های مردانه از دفاع مقدّس پرداخته است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در آثار دفاع مقدّس به عنوان نمونه ای از شعر و نثر معاصر، انواع استعاره های مفهومی با حوزه های مبدأ و نگاشت های مشخص یافت می شود که قدرت تخیّل و عیار تفکر انتزاعی شاعران و نویسندگان این گونه آثار را مشخص می کند. محقق در پی پاسخگویی به این پرسش هاست که چگونه می توان تفاوت مفهوم سازی های مردانه از جنگ را در قالب نظریه استعاره مفهومی و طرح واره ها بررسی کرد؟ و در شکل گیری استعاره های مفهومی در روایت های مردانه از چه حوزه های مبدأ استفاده شده است؟
بررسی علل جامعه شناختی فروپاشی حکومت جمشید براساس نظریه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه بیان کننده تاریخ و سرنوشت ایران زمین است. به همین علت ترجمان معتبری از پیشینه فرهنگی ملت ایران محسوب می شود. از همین روی از مهم ترین مباحثی که می توان در آن یافت، نگرش جامعه شناختی فردوسی است. در قسمت اسطوره ای شاهنامه سیر زندگی اجتماعی بسیار شبیه به روندی است که در نظریات اجتماعی مطرح است، یکی از نظریه های مشهور، متعلق به ابن خلدون است. ابن خلدون یکی از چهره های شاخص در تاریخ نظریه اجتماعی است. از میان مفاهیمی که وی ابداع کرده است مفهوم «عصبیت» و «مراحل پنج گانه سیر حکومت ها» از مهم ترین ها است. در این مقاله برآنیم تا بر مبنای نظریه ابن خلدون به بررسی حکومت جمشید، پادشاه پیش دادی و خردمندی که به همه هنرها دست یافته و بر همه کارها توانا شد، بپردازیم. هدف این مقاله بررسی علت سقوط حکومت جمشید در شاهنامه براساس نظریه جامعه شناسی ابن خلدون است. پیش فرض اصلی این پژوهش این است که نظریه ابن خلدون بر تمام ابعاد حکومت جمشید قابل تطبیق است. در جهت تحقق این هدف پس از بیان مقدمه ای کوتاه، جامعه شناسی در ادبیات به صورت موجز بیان شده و سپس به بیان مفهوم عصبیت و مراحل پنج گانه سیر حکومت ها از تأسیس تا واژگونی پرداخته شده است. آن گاه دوران سلطنت جمشید براساس مراحل پنج گانه مورد بررسی قرار گرفته و به این نتیجه می رسیم که اگرچه در دوره فردوسی علم جامعه شناسی به صورت امروزی وجود نداشته ولی نظریه های جامعه شناسی در حماسه او بازسازی شده است.
نظام تعامل و تطبیق در مواجهه پوران دخت و اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه های عامیانه بلند در بردارنده فضاهای ارزشی و اشکالِ روایی است که اگرچه در ارتباط تنگاتنگ با حماسه ملی اند، به تناسب بازسازی قصه در طول دوره های مختلف و حضور نقال، عناصر و گفتمان های عصرهای مختلف را در خود پذیرفته و الگوهای معنایی خود را ب ه تناسب شرایط مختلف تغییر داده اند. ب ه تبع این وی ژگی بخشی از ک ار روایت شناسی، بررسیِ نحوه برخورد قصه با فضاهای ارزشی جدید است. زمانی که مبنا را بر باور نظام بودگی متن قرار می دهیم از بررسی روش برخورد متن با داده های تازه و تنظیم آن ها ناگزیریم. روی کرد نشانه معناشناسی از طریق تقلیل روایت به ساختارهای انتزاعی و نحوه سازمان دهی آن ها علاوه بر بررسی فرایندهای هم نشینی و جانشینی در ژرف ساخت و روساخت، می تواند انواع نظام های گفتمانی را در متن تفکیک و تحلیل کند. بخش اسکندرنامه در کتاب داراب نامه طرسوسی یکی از متفاوت ترین اسکندرنامه های ادب فارسی است و داستان چال ش دو گفتمان ایرانی و اسلامی راجع ب ه اسکندر را نش ان می دهد. با توجه به روی کرد نشانه معناشناسی، پرسشی که نویسنده در پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به آن است، چگونگی تعامل قصه با داده های تازه ای است که در آن گنجانده شده است. فرایند هم نشینی نشانه ها در نحو روایی، بیان گر اجزایی است که با پیرنگ داستان ارتباط ساختاری ندارد. بنابراین ابتدا اصول ثابت و جهانی دستور زبان روایت، بررسی و سپس نظام های گفتمانی دیگر و سازوکار تولید معنا در آن ها نشان داده شده می شود.
بررسی دستورزبان روایت در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه آلژیرداس گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
177 - 196
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختاری آثار ادبی به دلیل بررسی عناصر درون متنی و کشف الگوی حاکم بر آن ها، به درک و دریافت شایسته تر آثار ادبی منجر می شود و با کمک نتایج حاصل از این تحلیل ها می توان به شگردهای خلق آثار مختلف دست یافت و الگوهای مناسب تحلیل هر اثر را کشف کرد. یکی از روش های تحلیل ساختاری آثار ادبی، الگوی روایی آلژیرداس گریماس است. کاربرد فرایندها و الگوهای روایت شناسی و نشانه – معنا شناسی گریماس در شناسایی ساختار کلی روایت و هم چنین تحلیل متون منثور و منظوم فارسی امری ضروری به نظر می رسد و می توان در متون مختلف با نگاهی نقادانه در پی اثبات یا رد این الگوها در جریان تولید معنا نتایج قابل ملاحظه ای ارائه داد. بسیاری از داستان های شاهنامه بر اساس نظریه گریماس بررسی شده اند. شماری از این داستان ها، در برگیرنده جلوه های جادو و جادوگری هستند و در این زمینه نیز مطالعات فراوانی صورت گرفته؛ اما تا کنون پژوهشی در خصوص دستور زبان روایت جادو و جادوگری در شاهنامه انجام نشده. هدف از این پژوهش، بررسی ساختار طرح و تحلیل الگوهای کنشی و شناخت سازوکارها و عناصر شکل گیری تولید معنا در روایت جادو و جادوگری در داستان رستم و اسفندیار و بررسی چگونگی تأثیر جادو بر ساختارهای این روایت است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد آن جا که پای کنش گران غیرانسانی (جادویی) به داستان های شاهنامه باز می شود، این کنش گرها نقشی اصلی در شکل گیری و پیش برد روایت ایفا می کنند و کنش گران انسانی را به حاشیه می رانند و در حقیقت یک دستورزبان ویژه برای آثار حاوی جادو، خلق می کنند. کشف و شناخت این دستورزبان خاص و ویژگی های منحصر به فرد سبک نویسنده، می تواند محققین را یاری کند تا بتوانند سره یا ناسره بودن برخی از آن چه به صاحب اثر نسبت داده شده است را ثابت کنند