فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
رمان «اهل غرق» نوشتة منیرو روانی پور از برجسته ترین آثار ادبی است که به شیوة رئالیسم جادویی نگاشته شده است. در این جستار، رمان «اهل غرق» را بر اساس نظریّة ساختاری تودوروف بررسی کرده ایم تا ضمن استخراج پی رفت ها و گزاره های داستان به پیوند طرح رمان با ژرف ساخت آن دست یابیم. طرح دوبُنی رئالیسم جادویی در رمان «اهل غرق» بر مبنای دو روایت کلّی واقع گرایی و جادویی شکل گرفته است. این طرح دوبُنی در ساختار روایت رمان نمایان است. داستان با یک پی رفت جادویی شروع می شود و با یک پی رفت واقع گرایی پایان می یابد. روایت جادویی از 43 پی رفت و روایت واقع گرایی از 92 پی رفت تشکیل شده است. پی رفت های داستان به شیوة زنجیره ای و درونه گیری با هم ترکیب شده اند. استفادة نویسنده از شیوة رئالیسم جادویی به سبب امکان جمع متّضادها در این شیوه است تا بتواند با بیان متناقض نما، عشق و سیاست را با هم ترکیب کند تا در پرتو این ترکیب نشان دهد چه میزان از دعویی های عاشقانه مبتنی بر انگاشت های سیاسی است، همچنان که تدبیر های سیاسی بر اساس عشق و عدم تأمّل استوار است و نتوانسته ایم به سیاست با نگاه انتقادی مواجه شویم. نویسنده با این طرح، گذشته و آینده را به هم می پیوندد و ضمن نقد سیاست های کهن، استعمار نو و مجریان آن، ختم گذشته و ضرورت دگرگونی را نشان می دهد.
ایهام های نویافته در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایهام یکی از شگردهای بلاغی پرکاربرد در شعر فارسی است. این تمهید هنری که در شعر شاعران قرن پنجم نمونه هایی دارد، در شعر شاعران قرن ششم و هفتم گسترش چشم گیری می یابد، و در شعر شاعران قرن هفتم و هشتم، در کنار آرایه هایی چون تناسب و استخدام و... به یکی از اساسی ترین شیوه های بیان شعری تبدیل می شود. هرکه اندکی در شگردهای شعری حافظ باریک شده باشد، می داند که ایهام (درگونه های متنوّع آن) از مهم ترین تمهیدات بیانیِ شعر اوست. برخی از واژه هایی که در این مقاله به آنها پرداخته ایم (شام، شفاخانه)، کندوکاوهایی ا ست در اشارات پنهان حافظ به معانیِ ایهام آمیزِ واژگانِ عربیِ رایج در متونِ فارسی. برخی از واژه های بررسی شده (مُقبل، صومعه) نیز در زمرة ایهام های تبادر و دوگانه خوانی قرارمی گیرد. در بیتی نیز به رسمی از مراسم ازدواج در قرون گذشته (حضور غلامان خواجه در حجله) اشاره شده که آگاهی از آن، زیباییِ دوچندانی به شعر حافظ می-بخشد.
کارکردهای داستان درونه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درونه گیری ویژگی و تمهیدی ساختاری است که در ساحت معنایی داستان نیز نقشی تعیین کننده دارد. پرسش اینجاست که این پیوند ساختاری و محتوایی چگونه رخ می دهد، داستان درونه ای چه نقشی در داستان اصلی ایفا کرده و چه کارکردهایی در ارتباط با آن دارد؟ پژوهش حاضر مشخصاً در پی آن است که دریابد درونه گیری چه امکاناتی را در پیشبرد پیرنگ و اهداف روایی و غیرروایی در اختیار متن قرار می دهد. می توان کارکردهای درونه گیری روایی را در دو حوزه اصلی بررسی کرد: 1- کارکردهای مرتبط با ساحت معنایی اثر؛ 2- کارکردهای مرتبط با پیرنگ و ساختار اثر.
بررسی مؤلفه های پسامدرنیسم در رمان ""الحرب فی برّ مصر"" اثر یوسف القعید
حوزههای تخصصی:
پسامدرنیسم جریانی است با حوزه معنایی گسترده که ریشه در مدرنیسم دارد. این جریان تحولات بسیاری در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین هنر و ادبیات ایجاد کرده است. پسامدرنیسم در داستان ها و رمان های نویسندگان زبان های گوناگون از جمله نویسندگان عرب زبان، به چشم می خورد. یوسف القعید، یکی از بزرگ ترین رمان نویسان معاصر مصری است که آثارش به زبان های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسه و آلمانی ترجمه شده است. در این مقاله ضمن معرفی مختصر این نویسنده، و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است به منظور پاسخ به یک سؤال اساسی: آیا می توان این رمان را یک رمان پسامدرنیستی تلقی کرد؟ برخی از مهم ترین مؤلفه های پسامدرنیستی مانند فراداستان، تعدد راوی و زاویه دید، عدم قطعیت و ابهام، روایت غیر خطی رویدادها، عدم انسجام و آشکار کردن تصنّع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد که برخی از مؤلفه ها بین ادبیات داستانی مدرن و پسامدرن مشترک هستند و این امر مانع مرزبندی دقیق بین مدرنیسم پسامدرنیسم شده است.
نقدی بر کتاب با چراغ و آینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با چراغ و آینه دومین اثر شفیعی کدکنی درباره جنبه های گوناگون شعر معاصر فارسی است. این اثر، به گفته مؤلف، تکمله ادوار شعر فارسی است. کتاب مذکور مجموعه ای است از تاریخ ادبیات، نقد ادبی، و ادبیات تطبیقی. در این مقاله، جنبه های گوناگون ساختاری و محتوایی اثر، شامل ویژگی های برجسته و برخی کاستی های احتمالی آن، مانند عنوان اثر، کامل نبودن معیارهای کار، اختصار و ایجاز، ابهام برخی موضوعات، ارجاع ناتمام به برخی از منابع تحقیق، به روز نشدن برخی مقالات، احاله به آینده و تبیین نشدن اصطلاح معاصر بررسی شده است. کاستی هایی که رفعشان می تواند سودمندی کتاب را افزون کند. درنهایت، مواردی نیز به منزلة پیشنهاد ارائه شده است.
احیا و انگیزش تلمیحات قرآنی در غزل امروز بر پایه نظریه انگیزش فرمالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان ها و آیات قرآن همواره مورد عنایت شاعران و نویسندگان قرار گرفته و می گیرند. شاعر به تبع اطلاع از روایات قرآنی و به فراخور مضمون و محتوای اثرش از این داستان ها و آیات در جهت تفهیم و تایید سخن خود بهره می گیرد. بنابراین تلمیح به عنوان یکی از صنایع ادبی، نمایان گر میزان آگاهی شاعر از مضامین و رویدادهای مختلف دینی، تاریخی و ... است. در نگاه نخست و از آنجایی که این صنعت ادبی ارائه دهنده اطلاعاتی قدیمی و مسبوق به سابقه است به سختی می توان نوآوری و انگیزش را در آن پذیرفت؛ این در حالی است که به استناد نظریه انگیزش در مکتب فرمالیسم، توانایی، ذوق و قدرت تصویرگری و بیان شاعر می تواند از کهنه ترین مضامین و مایه های معنایی و زبانی، تصاویری بدیع و نو بسازد. به گونه ای که خواننده خود را با فضایی تازه مواجه ببیند. این مقاله سعی دارد به بررسی مقوله انگیزش مضامین و داستان های مشهور قرآنی در غزل شاعران دو دهه اخیر بپردازد و با بیان نمونه هایی چند بر این فرضیه صحّه بگذارد که اگر چه تلمیحات قرآنی ریشه در داستان ها و آیاتی دارند که تحریف ناپذیرند، اما همواره می توان با شیوه هایی مبتکرانه در بیان و زبان، تصاویری بدیع و جدید از آنها ارائه کرد.
مقایسه روایت های تمثیلی «پیل در شهر کوران» از سنایی و غزالی بر مبنای نظریه فزون-متنیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت تمثیلی «پیل در شهر کوران» از کتاب حدیقه الحقیقه سنایی، بر اساس روایتی از کیمیای سعادت غزالی نوشته شده است. هدف اصلی این پژوهش کشف رابطه فزون متنیّت این دو روایت است. بدین منظور برپایه نظریّه فزون متنیّت ژرار ژنت، ارتباط روایت سنایی با روایت غزالی بررسی و این نتایج حاصل شد که در روایت سنایی تغییر حجم متن و دلالت های معناشناسی جدیدی وجود دارد که در دو بخش گشتار کمّی و گشتار کاربردی قابل بررسی است. در بخش گشتارهای کمّی، دریافتیم که سنایی با گسترش روایت از 21 گزاره روایت غزالی به 42 گزاره در روایت خویش از «گشتار کمّی افزایش» استفاده کرده است. در بخش گشتارهای کاربردی، روایت سنایی در دو لایه معنایی بررسی شد. گشتارهای لایه معنایی اول، شامل تغییراتی بود که سنایی در اشخاص و حوادث ایجاد کرده بود. گشتارهای لایه معنایی دوم نشان می داد که درباره موضوع ناتوانی عقل در شناخت خدا، آنچه را که گذشتگان او فقط در مورد عقل و نفس آدمی بیان کرده اند، سنایی به عقل و نفس کلی تعمیم داده و معتقد است که عقل و نفس انسان و جهان، پایین تر از آن هستند که به تنهایی یا با هم قادر به درک اسرار الهی باشند.
مقایسة عنصر زمان در روایت پردازی رمان های «به هادس خوش آمدید» و «سفر به گرای 270 درجه» بر مبنای نظریة ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان عناصر روایت، پیرنگ و پیوند آن با زمان نقشی محوری دارد؛ زیرا نه تنها کنش شخصیت ها و زاویه دید راوی از دیگر اجزای مهم روایت در زنجیرة پی رفت های آن ظهور و بروز می یابند، بلکه کیفیت پیوستگاری آن دو در بازنمایی سبک شخصی و تکنیک های داستانی اهمیتی ویژه دارد، اما باید توجه داشت که ماهیت و زمینة موضوعی روایت نقشی اساسی در کیفیت پردازش زمانی حوادث دارد. از این رو، این جستار به شیوة توصیفی تحلیلی مبتنی بر نظریة روایت شناسی ژرار ژنت تلاش کرده است به مقایسة عنصر زمان در زنجیرة پیرنگ دو رمان بپردازد: یکی رمان به هادس خوش آمدید نوشتة بلقیس سلیمانی که از منظری زنانه به جنگ و پیامدهای منفی آن می نگرد و دیگری رمان سفر به گرای 270 درجه اثر احمد دهقان که روایتی مردانه از متن جنگ تحمیلی به شمار می آید. از حاصل کاربست این نظریه در تحلیل چگونگی زمان مندی رمان، بر می آید که رمان به هادس خوش آمدید از منظر کیفیت زمان مندی، از زمان پریشی بیش تری نسبت به رمان سفر به گرای 270 درجه برخوردار است که گویا گزینش شگردهای تلفیقی مدرنیستی و پسامدرنی بلقیس سلیمانی در روایتگری و استفاده از ظرفیت های روایات اسطوره ای، در کیفیت و گسترة زمان پریشی رمان بی تأثیر نبوده است.
بررسی انواع زمان در دفتر چهارم، پنجم و ششم «مثنوی» با رویکرد «سبک شناسی رایانشی- پیکره ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر، توزیع بسامدی و درصدی انواع زمان را در سه دفتر چهارم، پنجم و ششم مثنوی با رویکرد «سبک شناسی رایانشی – پیکره ای» بررسی کرده ایم که هدف از آن، کشف جنبه هایی از صدای دستوری، سبک روایی و میزان واقع گرایی در دفاتر ذکر شده است. مبانی نظری و کاربردی پژوهش، تلفیقی از «نظریة نقش گرایی هلیدی» و دستور سنتی فارسی است و پیکرة زبانی آن شامل15890 فعل است که به روش نمونه گیری نظام مند از جامعة آماری دفاتر فوق، انتخاب و شانزده متغیر زمان در آن تحلیل شده است. یافته های آماری نشان می دهد که انواع زمان حال با 64 درصد، بیشترین و آینده با سه درصد کمترین بسامد را دارند، زمان گذشته نیز 35 درصد زمان ها را به خود اختصاص داده است. نمود گذشته چهار درصد و نمود حال، صفر است؛ امر، نهی و الزام نیز شامل هجده درصد می شود. درصد بالای زمان حال بیانگر این است که مولانا، فلسفة «روان شناسی انسان گرایانه» داشته و به زندگی در «اینجا و اکنون» می اندیشیده است. همچنین وی از داستان ها و رویدادهای گذشته نیز برای تبیین احوال افراد استفاده کرده که زمینة گفت وگو و چندصدایی حال و گذشته را موجب شده است.
نقد و تحلیل ساختار آیینی اسطورة سیاوش (مقایسة سیاوش- سیاوشان با تراژدی- دیونیسیا برمبنای نظریة اسطوره و آیین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة «اسطوره و آیین» یا نظریة «آیین گرایی اسطوره» که حیات اسطوره را وابسته به آیین می داند و یکی از رویکردهای اصلیحوزة «نقد اسطوره شناختی» است، در شکل های جدید خود، بین اسطوره و آیین پارادیمی مشترک پیدا می کند. در این جستار برمبنای این نظریه، تبلور آیین سیاوشان را در اسطورة سیاوش در شاهنامة فردوسی بررسی می کنیم. سیاوش از ایزدان پیشازردشتی ایرانی مرتبط با اساطیر باروری و فرهنگ کشاوزی است که آیین پرستش او در آیین سیاوشان باقی مانده است. محوریت این آیین که در اسطوره همچنان حفظ شده، نقش بنیادین «مرگ مقدس» است که قابل تحلیل با آیین قربانی کردن شاه مقدس در جشنواره های تحویل سال و مراسم سوگ نمایشی مربوط به آن است. برپایة نظر انسان شناسان در تحلیل آیین دیونیسیا، اشعار مربوط به مرگ مقدس ایزد دیونیسوس در شکل گیری تراژدی مؤثر بوده است. همین ارتباط بین سیاوشان و اسطورة سیاوش نیز موجود است که در این جستار از دیدگاه انسان شناسانة نقد اسطوره ای بررسی شده و درنهایت، پیوند این پارادایم با چرخة زمان اساطیری (از طریق الگوی مرگ و ولادت دوباره) به عنوان نظم دهنده و ایجاد تجربة فناناپذیری برای بدنة مخاطبان اسطوره- آیین، به عنوان کارکرد اصلی آیین- روایت شناخته شده است.
تحلیل شخصیة ""سمیح القاسم"" وفقا لاختبار ""ماکس لوشر"" النفسی (بررسی شخصیت سمیح القاسم بر پایه روانشناسی رنگ ماکس لوشر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته رنگ جایگاه خاصی در زندگی بشر داشته است. امروزه روانشناسان از رنگ ها برای تحقیق و شناخت ویژگی های روحی افراد بهره می گیرند. آزمون رنگ لوشر بهترین آزمون روانشناسی است. در دنیای ادبیات شاعر و نویسنده با انتخاب واژگان خاص روحیه و طرز تفکر خود را نشان می دهد. این تحقیق با برآورد فراوانی واژه رنگ ها در دیوان سمیح القاسم، به بررسی کیفیت این آزمون در این دیوان می پردازد. رنگ قرمز پربسامدترین رنگ در دیوان سمیح القاسم است که نشان از تمایل او به رهبری مردمش و پی گیری امور انقلابی دارد. رنگ سیاه دومین انتخاب این شاعر مبارز در دفاع از مردم مظلوم فلسطین در برابر تیرگی ها و ظلم های صهیونیست ها است. رنگ سبز سومین رنگ انتخابی سمیح القاسم می باشد، از دیدگاه لوشر رنگ سبز اگر در ردیف سوم قرار گیرد، اهمیت فوق العاده خود را از دست می دهد. رنگ قهوه ای آخرین رنگ در ترتیب رنگ های سمیح می باشد. از نظر لوشر فرد با این انتخاب در مرحله آخر، نشان می دهد به دنبال استقلال است و از آرامش جسمانی خویش برای رسیدن به استقلال می گذرد، و این همان خصوصیت بارز سمیح القاسم است.
حافظ و استعاره های مرده درباره عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله ای با عنوان « بررسی خلاقیت های شعری حافظ در مفهوم سازی عشق »(فصلنامه نقد ادبی، س6، ش 23، پاییز 1392، صص (82-59)) تلاش شده است تا با استفاده از نظریه استعاره مفهومی نوآوری ها و خلاقیت های حافظ در مفهوم سازی عشق بررسی شود. نویسندگان مقاله بر آن هستند که:« خلاقیت استعاری در مفهوم سازی عشق با دو دسته از استعاره های مفهومی عشق پیوند دارد:الف. استعاره های قراردادی و رایجی که با کمک شاخص های چهارگانة ترکیب، گسترش، پیچیده سازی و پرسش از یک سوی پیوستار قراردادی بودن به سوی دیگر آن حرکت می کنند و بدیع تر و تخیلی تر از گونة عامیانة خود می شوند. ب. دسته دیگری از استعاره ها که در بدو امر خلاقانه و بدیع هستند »(همان: 78)
روایت شناسیِ منظومه ی «نشانی» از سپهری بر اساس دیدگاه ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی از دیدگاه ساختارگرایان به مطالعه ی طبیعت، شکل و نقش روایت می پردازد و می کوشد توانایی و فهم متن روایت را نشان دهد. در نزد ژنت روایت شناسی عبارت است از مطالعه های روایت ها به مثابه ی بازنمایی لفظیِ حوادث و موقعیت هایی که در زمان نظم یافته است. طبق این تعریف، روایت شناسی بر ارتباطات ممکن میان داستان و متن روایی، به ویژه زمان، وجه و آوا می پردازد.
هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل شعر نشانی براساس مؤلّفه های رواییِ ژنت است که براساس منابع کتابخانه ای و روش تحلیلی- توصیفی و پس از مباحث مقدماتی درمورد اهمیّت سپهری، شعر نشانی، جایگاه ژنت در نزد ساختارگرایان و تعریفِ عناصر رواییِ ژنت، در قسمت اصلی مقاله، به آن پرداخته شده است.
یافته های پژوهش نشان می دهد که شعر نشانی، از طریق سفر به زمان گذشته و آوردنِ آن به زمان حال، علاوه بر زیبایی آفرینی و تأثیرگذاری، آدمی را به نامیرایی و تسلط بر زمان امیدوار می کند و با تطبیقِ بین زمان متن و حجم متن، با ضرباهنگ و شتابی بالا موجبِ رسایی و تأثیر داستان در ذهن روایت نیوشان می شود. همچنین رابطه ی بین دفعه های تکرار یک حادثه در داستان و دفعه های روایت شده، به صورت بسامدِ مفرد بیان می شود. با وجود فاصله گیریِ سطوحِ داستان و گزارش و حضور اندک راوی، جزئیّات و اطلاعات نسبتاً بیش تری ارائه می شود و طرحِ اسطوره ی جستجو، بهانه ای می شود تا نظرگاهِ رهگذر، مبنی بر چگونگیِ راه بردن به خانه ی دوست، مجالِ بروز و ظهور پیدا کند. نهایت این که: سپهری از بیرون ذهن شخصیت به حوادث داستانی می نگرد و خواننده بیش تر تک گوییِ همین رهگذر را خطاب به سوار می خواند.
کارکرد گفتمانی وجه جمله در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«وجه» جمله یکی از ویژگی های نحوی است که در تحلیل بلاغی و گفتمانی متون ادبی و غیر ادبی، کارکرد بسیار مهم دارد. این اهمیت از آنجا ناشی می شود که «وجه»، نمودار بعد ارتباطی (تعاملی/ بینافردی) ادبیات است و از میزان قطعیت دیدگاه نویسنده و نیز از ارتباط او با مخاطب پرده برمی دارد. به همین جهت در بلاغت سنتی، وجه جمله از اهم مباحثی است که ذیل خبر و انشا بررسی می شود.
در غرب از دهة هشتاد میلادی که تحلیل گفتمانی و ایدئولوژیکی متون ادبی (و غیر ادبی) مورد توجه قرار گرفت، منتقدان مدرن بر این عقیده تأکید کردند که ادبیات، غیر شخصی و عینی نگر است. آنها کارکرد تعاملی زبان را مورد توجه قرار دادند و وجه را که مهم ترین عنصر در کارکرد تعاملی زبان به شمار می آید، شایستة بررسی دانستند. ما در این تحقیق به طور محدود و خاص به بررسی وضعیت وجه جمله در تاریخ بیهقی می پردازیم (اشاره به زین الاخبار و سلجوق نامه).
تاریخ بیهقی، تاریخی هنری است که مؤلف آن در حفظ ارتباط دو طرفه با مخاطب خود، تعمدی آشکار دارد. از سوی دیگر، او بیش از بسیاری از رمان نویسان معاصر از عنصر گفت وگو بهره می برد. از این رو وجوه مختلف جمله، بسامد بالایی در نوشته های او دارد. با تحلیل چندی و چونی آنها می توان تحلیلی گفتمانی و حتی اید ئولوژیک از آن ارائه داد.
بررسی نوستالژی آرمان شهر در اشعار شاعران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرمان شهر، جامعه ای است که در آن جا مردم در رستگاری کامل زندگی می کنند و هیچ اثری از رنج، اندوه، بیماری و امثال اینها نیست. در گستره ی شعر معاصر نیز شاعران هر یک با برداشت های ویژه ی خود و برای ایستادگی در برابر سختی ها و دلتنگی های روزگار و رهایی از آن ها به ترسیم آرمان شهر در شعر خود پرداخته اند. مهمترین خاستگاه فکری آرمان شهر در شعر شاعران معاصر را می توان کهن الگو ها، ایران باستان و اساطیر، بهشت زمینی و اندیشه ی ظهور منجی و مهدویت بر شمرد. این عنصر به عنوان یکی از نمود های نوستالژی در شعر شاعران معاصر نمود یافته است. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل و ابزار شکل گیری ذهن شاعران و چگونگی پناه بردن شان به آرمان شهر است و هدف ثانوی بررسی شاخص های نوستالژی در ساختار این آرمان شهر ذهنی است. روش تحقیق در توصیفی تحلیلی و به شیوه ی کتابخانه ای است.
تحلیل انتقادی گفتمان صوفیانه در گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش شده است، با به کارگیری برخی از ابزارهای رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، شخصیت هایِ مطرح جامعة صوفیانة قرن هفتم در گلستان سعدی بازنموده شود. این امر جز با در نظر داشتن زمینه های اجتماعی تاریخی روزگارِ خلق اثر میسّر نمی شود. از این رو، به اجمال رویکردهای جامعه شناختی و تاریخی نیز به یاری این پژوهش آمد تا، با در نظر داشتن ابعاد زبان شناختی، جامعه شناختی، و تاریخی، تفسیری علمی از متن مورد نظر ارائه و چگونگی دیدگاه سعدی به این جامعه مشخص شود. هم چنین، با آشکار کردن زوایای پنهان متن و با ارجاع به جامعة آن روزگار، ایدئولوژی های جاگرفته در بطن آن و سازوکار طبیعی شدگی آن ها روشن شود.
بدین منظور، از نظریه های مایکل هلیدی برای تحلیل متن و از نظریه های نورمن فرکلاف برای تبیین ابعاد اجتماعی و چگونگی پیوند آن با متن استفاده شد. از میان ابزارهای پیشنهادی برای تحلیل متن، فرانقش اندیشگانی، با تمرکز بر فرایندها و نام گذاری ها، انتخاب شد. هم چنین، با تکیه بر آرای فرکلاف، متن مورد نظر در سه سطح توصیف، تفسیر، و تبیین بررسی و، از این ره گذر، پیوند میان متن و جامعه بازنمایی شد.
با تبیین نقش و جای گاه مشارکان این گفتمان، سرانجام، بدین نتیجه دست یافتیم که به ترتیب «شیوخ و پیران» ، «صاحب دل» ، «پارسا»، و «صالح» از درجات ارزشی بسیار والایی برخوردارند و «عابد» و «زاهد» منفی ترین و ضعیف ترین انواع شخصیت ها در گفتمان معنوی گلستان اند. «درویش»، که بیش ترین فرایند بدو اختصاص دارد، فردی است با انواع قابلیت ها و لزوماً فردی منفی یا مثبت نیست.
سه نکته از دستور تاریخی در شاهنامه و متون پهلوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازخوانی سه گانه کورش صفوی در سبک هندی پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خرده گیری بر سنّت گونه بندی سبک های شعر پارسی و تقسیم آن به خراسانی، عراقی، هندی و بازگشت، پیشنهاد مدل نوینی در این باره و بحث بر سر سبک هندی و کیفیّت تکوین آن، موضوع سه مقاله از دکتر کورش صفوی است: «پیشنهادی در سبک شناسی ادب فارسی»، «نگاهی تازه به نظام سبک شناسی زبان و هنر»، و «نگاهی به چگونگی پیدایش سبک هندی در شعر منظوم فارسی». نگاه صفوی در این مقالات، نگاهی زبانشناسیک و معطوف به نظریّه های هاورانک، یاکوبسن و لیچ است. با وجود ستایش برانگیز بودن کوشش صفوی در این باب، می نماید که انتقاداتی به نظریّه وی وارد باشد. چنانکه برخی از ایرادات صفوی بر سنّت گونه بندی سبک های شعر پارسی، از الگوی پیشنهادی وی نیز برطرف نشده. همچنین به واسطه برخی پارادکس ها و نیز امکان استنباط های خلاف واقع بر مبنای برخی گزاره ها و مواردی دیگر، نظریّه صفوی از جهاتی آسیب مند شده است. در این جستار، پس از گزارشی اجمالی از نظریّات صفوی در سه گانه مذکور، کاستی های کار مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
بررسی زمانمندی روایت در رمان سالمرگی بر اساس نظریّة ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمان در روایت یکی از مباحث مهمّ است که در دهه های أخیر مورد توجّه روایت شناسان مختلف قرار گرفته است. از این میان، نقش مهمّ ژرار ژنت، ساختارگرای فرانسوی، در تکوین نظریّة زمان روایی به عنوان یکی از مهم ترین مؤلّفه های پیشبرد روایت داستانی، بسیار قابل توجّه است. ژنت نظریّة زمان در روایت خود را در سه محور نظم، تداوم و بسامد مطرح می کند. این پژوهش که به روش ساختارگرایانه انجام شده، نشان می دهد از میان مؤلّفه های روایت، زمانمند بودن آن در رمان «سالمرگی» چشمگیرتر است. در این رمان، نویسنده برای بنای پیرنگ مورد نظر خود توالی خطّی زمان را بر هم می زند و با شکست زمان کنونی در صدد تغییر زمان تقویمی به زمان روایت بر می آید. اصغر الهی از تکنیک های روایت گذشته نگر و آینده نگر در راستای ایجاد خلأ و تعلیق در داستان و همزمان گرهگشایی به واسطة همین نابهنگامی ها بهره می جوید. نویسنده در مواردی برای انتقال سریع پیام خود از شتاب مثبت به وسیلة حذف بُرش زیادی از زمان رخداد بهره می برد. در برخی موارد از شتاب ثابت و مثبت استفاده می کند، امّا به طور کُل، به نسبت حجم اختصاص یافته به متن در مقابل زمان رخداد، رمان دارای شتابی منفی است. از بسامد بازگو جز در موارد اندکی در رمان استفاده نشده است و در مقابل، از بسامد مفرد و مکرّر فراوان استفاده شده است. می توان گفت بسامد مکرّر در این رمان تکرار معنی دار وقایع از سوی نویسنده است. لازم به ذکر است که این دو گونه بسامد موجد تعلیق در رمان نیز شده است.