فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
پیوند موسیقی و رثا در شعر خنساء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خنساء از بزرگترین زنان شاعر ادب عربی است و در زمینهی رثا چنان مشهور است که کمتر شاعر تازی به پای او میرسد. مرثیههای او در سوگ دو برادرش صخر و معاویه حاکی از احساسات زنانه و عاطفهی سرشار او است. خنساء با انتخاب مجموعهای از گوشنوازترین قوافی و مناسبترین اوزان و بهکارگیری صنایع لفظی و معنویای مثل جناس، طباق، سجع، ترصیع، تسمیط و سایر افزایندههای موسیقایی و ایجاد پیوند بین مضمون و موسیقی مرثیههای خود توانسته احساسات زنانه و حزن و اندوه درونی خود را به بهترین وجه به خواننده القا کند. پژوهش حاضر بر آن است که با روش کتابخانهای و استفاده از شیوهی تحلیل ساختار و محتوا، موسیقی اشعار خنساء و پیوند آن با مضمون رثا را که وجه غالب اشعار اوست، مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.
جایگاه تخلص در غزلیات مدحی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از روند گسترش غزل و افول قصیده سرایی، چون پیوند شعر و شاعری با دربار منقطع نگشته بود، غزل تا حدی، وظیفه ی اصلی قصیده را (مدح ممدوح) بر دوش کشید. مدیحه سراییِ در غزل، غالباً در دیوان شاعرانی ملموس تر است که جز غزل در قالب دیگری شعر نگفته اند. (یا در قوالب دیگر بسیار کم شعر گفته اند) حافظ شیرازی نیز مانند بسیاری از شاعران در غزل به مدح بعضی از پادشاهان، وزرا و... پرداخته است. اما مدایح او رنگ و بویی دیگر دارد. در بسیاری از مواقع ابیات مدح با دیگر ابیات غزل گره نخورده و تصنعی می نماید. او تا حدود زیادی از طریق ذکر نام ممدوح و تخلص خود، که گاهی با هم در یک بیت می آیند و گاهی یکی بر دیگری مقدم می شود، عظمت و شأن ممدوح را تلویحاً مشخص کرده است. شاید به همین دلیل است که در بعضی از غزل های مدحی گاهی تخلص در بیت آخر و گاهی در بیت ماقبل آمده است و احیاناً به جای تخلصِ به نام خود، به نام ممدوح تخلص کرده و گاهی پس از اتمام غزل از ممدوح یاد می کند. به طور کلی در این مقاله سعی شده با توجه به جای گیری تخلص و ممدوح در غزل های مدحی حافظ تا حدی شأن و منزلت آنان در نظر حافظ مشخص شود.
نگرش سنایی به داستان در حدیقه و دیوان
حوزههای تخصصی:
سنایی غزنوی از شاعران صاحب سبک و تأثیر گذار در شعر فارسی است؛ وی در به کارگیری و آفرینش شیوه های جدید مبتکر و نوآور است. از این رو بسیاری از گفته ها وآموزه های دینی و شرعی خویش را یا در قالب داستان بیان می کند، یا در بیان موضوعات مذکور متناسب با متقضیات کلام از نوع ادبی داستان کمک می گیرد.
این موضوع یعنی استفاده از ژانر داستان سبب می شود تا خواننده یا شنونده دیدی وسیع و کامل از مسایل و موضوعات شرعی بیابد. اگرچه سنایی نخستین آغازگر این نوع، در شعر نیست، ولی کاربرد او نقطة آغازی برای دیگر شاعران ازجمله عطّار و مولوی است.
تا کنون اثری جامع و کارآمد اعم از کتاب یا مقاله به صورت مستقل به آثار سنایی از دیدگاه داستان و داستان پردازی نپرداخته است از این رو این پژوهش در نوع خود تازه است؛ تنها دو سه مقاله در مورد داستان پردازی آثار سنایی آن هم بیشتر با نگرشی تطبیقی در مورد اثر سیر العباد حکیم سنایی به چاپ رسیده است که در متن اشاره خواهد شد. هدف این پژوهش گشودن باب تازه ای در زمینه ی بررسی آثار سنایی با معیارهای انواع ادبی امروزین است؛ از طرفی می توان ریشه های انواع ادبی امروزین را در آثار ادبی گذشته یافت و حتّی انواعی را معرفی کرد که امروزه یا منسوخ شده اند یا تغییر ساختار داده اند.
نقش و کارکرد بن مایه های توصیفی در منظومة ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم نقد ادبی پرداختن به بن مایه های ادبیات داستانی است. بن مایه ها را از جهت اهمّیت و نقشی که در داستآن ها اعم از منظوم یا منثور دارند می توان به دو دستة بن مایه های ایستا و بن مایه های پویا تقسیم بندی کرد. توصیف ها در عین حال که انواع مختلفی را در بر می گیرند (توصیف بیانی از داستان است که راوی با نظرگاه خود به ترسیم محیط، اشیاء، سیمای ظاهری و باطنی شخصیّت ها می پردازد)، از بن مایه های ایستا به حساب می آیند و از این جهت که کنش و رویداد محسوب نمی شوند، در برابر بن مایه های روایی که در سیر علّی و معلولی قرار می گیرند، قابل حذف اند. امّا این بدین معنا نیست که بتوان اهمّیت درجة دومی را برای این نوع از بن مایه ها در برابر بن مایه های پویا قائل شد و از کارکردهای گوناگون آن ها (بیان حقیقت واقع، توضیح، تفخیم، جداسازی بخش های روایی، القاء گذر زمان، تزئین، تأثیر عاطفی، تمهید ساز، تعلیق، آگاهی دهندگی و ...) غافل ماند. مطالعه در حیطة روابطِ بن مایه های پویا و ایستا، روایت و توصیف، نقش و کارکردهای توصیف را در ادبیات داستانی بهتر تبیین می نماید، خصوصاً این که در بادی امر ظاهراً توصیف از ارزش ثانویه برخوردار است. در این مقال با توجه به منظومة عاشقانة ویس و رامین ِفخرالدین اسعد گرگانی، به مهم ترین کارکردهای توصیف پرداخته شده است.
معاییرُ تقییم الشّعر من منظار قدامه بن جعفر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أحدثَ قدامه بن جعفر، وهو النّاقدُ المرموقُ فی العصر العباسیّ، تطوّراً فی النّقد الأدبیّ العربیّ لکونه أوّلَ من حاولَ المزاوجه بین الشّعر والفکر. إنّه حاولَ الثوره علی حاله النّقد الذوقی، بنقدٍ یقوم علی مبادئ وقواعد لها مصطلحها العلمیّ؛ المبادیء والقواعد والمصطلحات الّتی تجمعُ بین النّقد الفنّیّ من جهه والقاعده المنطقیّه الفلسفیّه من جهه أخری. سعی قدامه لأن یصِل إلی مبادیء النقد الأدبیّ وإلی صیاغه المعتقدات النّقدیّه والجمالیّه، أی إلی ما یُسمّی الیوم بالنّقد النّظریّ ( theoritical criticism ).
تهدُف هذه المقاله إلی دراسه آرائه النّقدیه والمعاییر الّتی قرّرَها فی نقد الشّعر. یدورُ معظم بحثه حول عناصر الشّعر وهی: اللّفظ والوزن والقافیه والمعنی. علی ضوء هذا الأمر، فإنّ للشّعر عند قدامه درجاتٌ، هی:1- غایه الجوده، حین یکون کلٌّ من الأسباب ومکوّنات الشّعر فی غایه التّجوید، 2- غایه الرّداءه، حین یکون کلُ سببٍ من الأسباب فی غایه الضّعف، 3- الأوسط بین الجوده والرّداءَه، حین تکون النّعوت والعُیوب فی الشّعر متکافئه.
«زبان علم» و «زبان معرفت» در نظرگاه عطار نیشابوری (نقد یک خوانش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستجو در آراء معرفت شناسیک متفکرین اسلامی حکایت از آن دارد که شناخت آدمی از سه راه امکان پذیر است: ۱- معرفت حسی ۲- معرفت عقلی ۳- معرفت شهودی. صوفیه معرفت شهودی را بالاتر از دو سطح دیگر می دانند. متکلمین اسلامی از واژه ای مشابه سود می جویند که به، اصطلاح معرفت در نزد صوفیه بسیار نزدیک است. این اصطلاح، «الهام» نام دارد. آیا می توان ادعا کرد عطار نیشابوری به عنوان یک صوفی، صاحب نظریه معرفت شناختی بدیعی باشد که قدما از آن بی بهره بوده اند؟ شفیعی کدکنی بر اساس تفسیر بیتی از عطار چنین باوری دارد. عطار در کتاب الهی نامه چنین می گوید:
زبان علم می جوشد چو خورشید
زبان مکعرفت گنگ است جاوید
شفیعی کدکنی معتقد است در این بیت «زبان علم» یعنی زبانی که روشن و بی ابهام است در حالیکه «زبان معرفت» واجد ابهام است. بر این اساس این دو اصطلاح عطار با دو اصطلاح «زبان ارجاعی» و «زبان عاطفی» ریچاردز، منتقد انگلیسی قابل مقایسه است. در این مقاله نشان داده خواهد شد که:
۱- شارح محترم بیت عطار را اشتباه معنا کرده اند. ۲- این اشتباه مبنای مقایسه ای نامتناسب با آراء ریچاردز شده است ۳- اگر بیت عطار مطابق با نظر شارح محترم تفسیر شود ادعای دست یابی عطار به نظریه ای بدیع در حوزه معرفت شناسی منتفی خواهد بود چرا که پیش از او این حوزه شناخته شده بوده است. شرح هر کدام از این موضوعات در مقاله آمده است.
بررسی چند ترقیمه از نسخ غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آثاری که در طولِ تاریخ بارها استنساخ شده و نسخِ گوناگونی از آن به دست ما رسیده، غزلیات شمس اثر مولانا جلال الدین محمّد است. جامع ترین تصحیح موجود از این اثر، به حدود نیم قرن پیش برمی گردد که بدیع الزمان فروزانفر بدین کار همّت گمارده است. از میانِ نسخِ متعدّدِ غزلیات شمس ـ چه نسخه هایی که فروزانفر در اختیار داشته و معرفی کرده و چه نسخه هایی که در دسترس ایشان نبوده است ـ تا اواخر قرن نهم، 12 نسخه، ترقیمه دارد. در این تحقیق، اجزایِ مختلفِ این ترقیمه ها اعم از زبانِ ترقیمه، تاریخِ کتابت، نامِ کاتب و... مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از مهم ترین کارهایی که در زمینه نسخه شناسی بایسته است، ارائه تصاویر ترقیمه ها به مخاطبان است؛ هرچند این مسأله در فهرست نگاری نسخ خطّی تا به امروز رعایت نشده است. در این پژوهش پس از بررسی دقیق اجزای مختلف ترقیمه ها به نکاتی دست یافتیم که پیش از این مغفول مانده بود؛ از آن میان می توان به ترقیمه نسخه قره حصار اشاره کرد که اختلاف هایی در خواندن تاریخ این ترقیمه وجود داشت؛ امّا به کمک شواهد درونی و بیرونی تاریخ صحیح ترقیمه استخراج شد و از این طریق قدیمی ترین نسخه ترقیمه دار، مشخص و معرفی گردید.
بررسی کهن الگوی پیر خرد در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه ی فردوسی، حماسه ی ملی ایرانیان است و ریشه در ناخودآگاه جمعی و ملی این قوم دارد. این اثر ارزشمند را می توان از دیدگاه های مختلف از جمله روانکاوی یونگ تحلیل و بررسی کرد. کهن الگوها از مهم ترین موضوعات نظریه ی یونگ اند و پیر خرد یکی از رایج ترین آن هاست. این کهن الگو در داستان ها و رویاها همراه با یک قهرمان نمود می یابد و او را در رسیدن به تفرّد و خودپرورانی یاری می دهد. پیر خرد در بسیاری از داستان های شاهنامه دیده می شود. کیومرث اولین پیر خرد شاهنامه است که راهنمایی های او هوشنگ را به شهریاری رساند و زال، نمونه ی برتر و پررنگ تر این کهن الگوست که آموزه هایش، یاریگر و نجات بخش رستم، قهرمان ملی شاهنامه و شهریارانی چون کی کاووس و نجات بخش ایران و ایرانیان است.
اشعاری نو یافته در جنگ خطّی 900 مجلس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دیگر در این امر تردیدی نیست که هر گونه مطالعه و جستاری در قلمرو شعر کهن فارسی بدون مراجعه به جنگ ها و سفینه های شعری کاری ناقص و نا تمام خواهد بود. جنگ ها از آن جهت که بعضاً نام و نشان شاعران گمنام و اشعار و آثار آن ها را از تصرّف زمانه در امان نگاه داشته، حائز کمال اهمیّت است. در میان جنگ ها و سفینه های شعر فارسی، جنگ خطّی شماره 900 مجلس که به سفینه شعرا و تذکره شعرا نیز شهرت داشته و به دست کاتبی ناشناس تحریر یافته است، به لحاظ مندرجات_ که در مواردی تازه یاب و بی سابقه است_ ارزش و اهمیّت بسیاری دارد. در این نوشتار ضمن توضیحی مجمل درباره مشخصات این سفینه با ارزش که در قرن هشتم هجری قمری کتابت شده است و نیز شرحی کوتاه در ذکر پیشینه تحقیقاتی که بر روی آن صورت گرفته است، نمونه های نویافته ای از اشعار شاعران نامدار سده های ششم و هفتم هجری قمری: معزّی، انوری، مجیرالدّین بیلقانی و سعدی به دست می دهم؛ در واقع در این مقاله دو غزل، یک قطعه و یک رباعی از انوری، یک غزل از معزّی، سه غزل، یک قطعه و دو رباعی از مجیرالدین بیلقانی و دو قطعه از سعدی به عنوان اشعاری معرفی شده اند که در دیوان شاعران نامبرده موجود نیست.
مطالعة تطبیقی فلسفة تعلیم و تربیت در رویکردهای پدیدارشناختی سهراب سپهری و اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم در شعر سهراب سپهری، فلسفة تعلیم و تربیت و توجه او به این ساحت بنیادین حیات بشری است. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که جهانبینی، شخصیت و زندگی عملی خود سپهری نیز از دهة چهل خورشیدی بدین سو، دگرگونی عظیمی داشته است. هدف از این پژوهش، نشان دادن ابعادی از تأثیرپذیری سهراب سپهری از رویکردهای پدیدارشناختی در تعلیم و تربیت و مشخص کردن همسویی و همخوانی نظرات وی با نظریات اریک فروم (1980- 1900) است. در نگاه پدیدارشناسانة سپهری و فروم، کودکی مفهومی فلسفی دارد و معادل آزادی، ادراک شهودی پدیدهها و کسب تجربة فردی است، بروز غرایز و سائقها، زمینة کسب «فردیت» کودک است و بلوغ، زمان استقلال از افکار و اعمال تقلیدی است. ستیز با عادات، نهی و نفی دانش تحمیلی، ستایش تنهایی و پذیرش مرگ از دیگر موارد همسویی نظرات سپهری و اریک فروم به شمار می روند.
نقد مقاله «روایت زنانه از جنگ: تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله «روایت زنانه از جنگ: تحلیل انتقادی کتاب خاطرات دا» تألیف محمدرضا جوادی یگانه و سید محمدعلی صحفی قابلیت تبدیل شدن به مقاله ای خوب را داشته، اما به دلایلی متأسفانه چنین اتفاقی نیفتاده. آن گونه که در مقدمه مقاله آمده، هدف نویسندگان در اصل تحلیل انتقادیِ گفتمانِ رمان (یا کتاب خاطراتِ) دا: خاطرات سیده زهرا حسینی نوشته سیده اعظم حسینی با استفاده از الگوی پیشنهادیِ نُرمن فرکلاف و با توجه به شیوه بازنمود نقش های جنیستی بوده است. با این حال، همین طور که خواندن مقاله را ادامه می دهیم، کم تر اثری از چنین تحلیلی می یابیم. نقطه قوت آن اتخاذ رویکردی است نسبتاً نو به متنی بحث برانگیز که تا کنون نقد و تحلیل اصولی از آن صورت نگرفته است؛ اما، نقطه ضعف آن این است که نویسندگان به وعده خود در ابتدای مقاله عمل نمی کنند، یعنی ایشان در بخش نظریِ آغازِ مقاله دَم از گفتمان کاویِ انتقادی می زنند، ولی آن چه در بدنه مقاله می بینیم صرفاً نوعی تحلیل درون مایه ایِ کلی است که گاه به نقد فمینیستی یا جنسیتی پهلو می زند.
تأثیر آنیما و تجلّی آن در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ، روان شناس سوئیسی، «ناخودآگاه جمعی» میراثی است بازمانده از دوره های نخستین نیاکان بشر که در ذهن آنان وجود داشته است. در این ناخودآگاه جمعی، «تصاویر ازلی» و مفاهیم مشترک جهانی وجود دارند که یونگ آنها را «کهن الگو» می نامد. مهم ترین کهن الگوها از نظر او عبارتند از: سایه، نقاب، خود، آنیما، آنیموس، پیر خرد و تولد دوباره. آنیما شاید مهم ترین این کهن الگوها باشد که حضور آن را در بسیاری از آثار ادبی از جمله هفت پیکر نظامی که مجموعه ای از افسانه های عاشقانه و خیال انگیز است، می توان مشاهده کرد. در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر کهن الگوی آنیما در افسانه های هفت پیکر پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هفت پیکر بستر مناسبی برای تجلّی کهن الگوی آنیما است که در رؤیاهای شیرین و کابوس های تلخ افسانه های آن به شیوه ای نمادین حضور دارد. می توان گفت که کاربرد ویژگی های زنانه در شعر نظامی، یکی از تأثیرات مهم آنیما در شعر او است. آنیما همان واقعیت ژرفی است که در موقعیت های گوناگون بر رفتار و حالات شاعر تأثیر می گذارد تا او را به پختگی و کمال برساند.
زهد فلاطون خم نشین در مضمون سازی صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی دیوان حجیم صائب تبریزی، این ادعا را اثبات می کند که او در یادکرد از دیوجانس یونانی و زهد و گوشه نشینی او، مانند دیگر شخصیت های موجود در دیوانش، نگاهی دوگانه دارد. او در بیان، تایید و تاکید مفاهیم و مضمون های اخلاقی و تعلیمی خود، بیش از هر چیزی از شخصیت های موجود در منابع شعری پیش از خود بهره می برد اما گاهی در بیان ارزش مضامین والای اخلاقی و تعلیمی، حتی پختگی و سختگی این شخصیت ها نیز چندان طبع اندرزگو و مضمون پرداز صائب را راضی نمی کند؛ پس، او در نگاهی تازه با کنار زدن مقام این شخصیت ها و برخلاف آن چه خود نیز از آن ها به کار می گیرد، بر ارزش مضامین مورد نظر خود تاکید می ورزد. در این مجال به بررسی این نوع کاربرد و تمثیل های دوگانه و تعلیمی صائب در مورد زهدورزی فلاطون خم نشین می پردازیم.
تجلی نوشتار زنانه در کتاب دا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار زنانه از نیمه دوم قرن بیستم، به عنوان یکی از شاخههای نقد فمنیستی مطرح شد. طرفداران این نظریه در آغاز، با تأسّی از اندیشههای متعصبانه این جنبش، نوشتار زنان را در مقایسه با کلام مردان، از منظر تضاد بررسی کردند و در پی آن بودند که زبانی ویژه زنان خلق کنند؛ پس از آن، با کم رنگ شدن تعصب ها و رد نظریه نخست، این ویژگیها از منظر تفاوت بررسی شد. از این نظر، زنان به دلیل روحیات و احساسات خاص خود، دارای زبانی با ویژگی هایی هستند که در کلام جنس مخالف دیده نمیشود و یا کمتر مجال ظهور مییابد. نظریه پردازان این حوزه، با بررسی انواع مختلف آثار زنان، به ویژه در ادبیات و از منظر واژگان، جمله ها و موضوعات، این تفاوتها را بیان کردند. کتاب دا که در سالهای اخیر، در نوع ادبی خاطره- داستان و در حوزة ادبیات دفاع مقدس نگاشته شده، از جمله آثاری است که به سبب دارا بودن راوی و نگارنده زن، از این ویژگی ها بهرهمند است. در این مقاله، بر آنیم که با بیان مهمترین این مؤلفه ها، کار کرد آنها را در کتاب دا نشان دهیم و اثبات کنیم که اگر چه نقل خاطره های حول محور جنگ سبب شده است از حضور این ویژگیها در اثر کاسته شود، همواره با اثری سر و کار داریم که نوشتار زنانه را در ذهن تداعی میکند.
بینامتنیت قرآنی و روایی در شعر دعبل خزاعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت (intertextuality) از جمله گرایش های نقد جدید می باشد که به ارتباط و تعامل بین متون می پردازد؛ بر اساس این نظریه، هیچ متنی خودبسنده نیست و آثار ادبی در تعامل با یکدیگر می باشند. بر طبق این نظریه، متون و گویندگان آن ها متأثر از یکدیگر بوده و آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته اند. این نظریه در حوزه ی ادبیات ملل بازتاب و کارکردی غیرقابل انکار دارد؛ چرا که عرصه ی ادبیات، نقطه تلاقی افکار و اندیشه هاست و شاهکارهای ادبی هر ملتی پیوسته مورد تقلید و تأثر گویندگان و سرایندگان هر دوره است.
متون دینی از جمله منابعی است که ادیبان مسلمان از آن بهره ی بسیار برده اند. قرآن کریم شاخص ترین و مهم ترین این متون می باشد که جنبه های ادبی و بلاغی آن در کنار مفاهیم و آموزه های اخلاقی آن موجب شده است تا جایگاه ویژه ای در میان ادیبان مسلمان بیابد. آنان همواره با سرچشمه ی زلال قرآن و مفاهیم والای آن مأنوس بوده اند و مضامین قرآنی را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در آثار خود بازتاب داده اند؛ از جمله ی آنان، شاعر متعهد و برجسته ی شیعی، دعبل خزاعی می باشد که شعر و زندگی خود را وقف دفاع از اهل بیت پیامبر (ص)، گسترش آرمان های تشیع و نشر فرهنگ قرآن و حدیث، با زبان شعر کرد.
روابط بینامتنی قرآن کریم با اشعار دعبل به گونه ای زیبا و هماهنگ صورت پذیرفته است. این شاعر شهیر شیعه از آیات قرآن و احادیث شریف نبوی در اشعارش بهره ی فراوانی برده و ژرفای این تأثیرپذیری لفظی و معنوی در اشعارش کاملاً نمایان است. در واقع شاعر، زبان شعریش را با زبان آراسته ی قرآن و أحادیث زینت داده است. شکل بینامتنی اشعار دعبل با قرآن و أحادیث، از نوع بینامتنی مستقیم یا آشکار و روابط میان آن بیش تر از نوع نفی جزئی (اجترار) و گاه نفی متوازی (امتصاص) می باشد.
این جستار به بررسی شعر دعبل خزاعی از منظر روابط بینامتنی می پردازد و پس از ارزیابی اشعار وی بر اساس اصول و قواعد این نظریه، بر آن است تا تأثیرپذیری وی از آیات و روایات را تبیین کند.
تحلیل ساختاری – اسطوره ای حکایت غلام و بازرگان در مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر اساس رویکرد نقد ساختارگرایی حکایت «غلام و بازرگان» از باب دوم مرزبان نامه تحلیل شده است. در این تحلیل بر اساس شیوه پراپ در ریخت شناسی قصه های پریان، به دو بن مایه «سفر و بازگشت از سفر» توجه شده است. این دو بن مایه که در اثر پراپ یکی از سی و یک خویشکاری قهرمان محسوب می شوند، با کهن الگوی اسطوره ای آشناسازی و میر نوروزی، تطبیق داده شده اند. در این مطابقه عناصر سازنده اسطوره و حکایت با همدیگر مقایسه شده، ظرفیت تأویل پذیری اسطوره ای این حکایت و برابری آن با دو بن مایه اسطوره ای نشان داده شده است.