فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
واکاوی موسیقی و نظم آهنگ الفاظ قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخن وقتی می تواند مفهوم خویش را به بهترین وجه منتقل نماید و در روح شنونده موثر باشد که به زیور فصاحت و بلاغت و سایر محسنات لفظی و معنوی، آراسته باشد؛ زیباترین سخن، یعنی قرآن کریم از این لحاظ در اوج فصاحت و ستیغ بلاغت می باشد. قرآن کریم، سرشار از صنایع ادبی است و این ویژگی های بی بدیل قرآن، به همراه سبک و اسلوب ویژه ای که نه نثر است و نه نظم؛ مخاطبین را به حیرت و شگفتی واداشته است.
در حقیقت موسیقی و نظم آهنگ قرآن کریم، جدای از معنای آن نیست بلکه، هماهنگ با مقصود و غرض آیه و هم جهت با معنای آن است. نظم و آهنگی که بر مجموعه حاکم است، خود به چند دسته تقسیم می شود؛ که هر کدام جنبه ای از اعجاز قرآن را برای همگان روشن می کند. این پژوهش در صدد آن است که به بررسی و شناسایی جنبه موسیقیایی و نظم آهنگ الفاظ و عبارات قرآن کریم با روشی تحلیلی – توصیفی و با استناد به منابع کتاب خانه ای بپردازد.
تحلیل مفهوم انتقادهای اجتماعی، فلسفی و سیاسی در مجموعه اشعار قیصر امین پور
حوزههای تخصصی:
یکی از چهره های برجسته و شاخص ادبیات امروز ایران، «قیصر امین پور» است که در حوزه ها و قالب های مختلف شعری طبع آزمایی کرده است. او شاعر منتقدی است. اشعار او به هر میزان از دهه شصت با «تنفس صبح» (1363) به دهه هفتاد با «آینه های ناگهان» (1372) و از آن به دهه هشتاد با «گل ها همه آفتاب گردانند» (1381) و «دستور زبان عشق» (1386) نزدیک می شود، در بردارنده نوعی نقد اجتماعی با مایه های فلسفی است. در این میان، نویسنده در نظر دارد با توجه به تحول گفتمانی و ژرف ساختی اشعار امین پور در این سه دوره، مسئله اعتراض را که یکی از درگیری های ذهنی شاعران و نویسندگان از گذشته تاکنون بوده و انسان معاصر هم با توجه به مسائل پیرامون خود مبتلا به آن است، در چهار بخش ماهیت و ماهیت شناسی اعتراض، وجودشناسی، غایت شناسی و شأن اخلاقی اعتراض و تحلیل بررسی کند.
بررسی نوع روایی هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"از جمله بررسی هایی که در روشن کردن شیوه روایت ها به موفقیت چشمگیری دست یافته است، تجزیه و تحلیل تودورف و روش او در بررسی قصه های عامیانه است. او نخست بر اساس نوع ارتباط منطقی واحدهای ساختاری، دو نوع روایت را از یکدیگر تمیز می دهد: روایت اسطوره ای و روایت ایدئولوژیک. وی با بر شمردن ویژگی های روایت اسطوره ای، این نوع روایی را از جنبه های مختلف مورد توجه قرار داده است. تودورف با کشف ساختار این گونه روایتی، نظریه دستور جهانی خود را ارایه کرده است.
این نوشته ضمن بر شمردن ویژگی های روایت های اسطوره ای و ایدئولویک به بررسی نوع روایی هفت پیکر از این دیدگاه می پردازد و به این نتیجه می رسد که هفت پیکر در ردیف روایت های اسطوره ای یا بدون روانشناسی است"
نقد پسااستعماری رمانِ «روزگار تفنگ» از حبیب خدادادزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد پسااستعماری در مقام یکی از رویکردهای ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی، بازخوردهای استعمار را در متون ادبی تحلیل می کند. در این نوع نقد فرهنگی، پژوهشگر در اندیشة بازخوانی و واسازی گفتمان استعمار است و به همین جهت با دو مقولة استعمارگر و استعمارزده پیوند می خورد. بی تردید، نقد پسااستعماری از آن رو که به دوگانه هایی نظیر «من» و «دیگری» یا استعمارگر و استعمارشده می پردازد، یکی از قلمروهای مطالعاتی ادبیات تطبیقی تلقّی می شود. از نگاه این نوع نقد، نویسندگان متناسب با رویکردها و جهت گیری موافق یا مخالف استعمار، برخی از ابعاد آن را در متن ادبی به تصویر می کشند. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریّات پسااستعماری، رمان «روزگار تفنگ» از حبیب خدادادزاده را نقد کرده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که نویسندگان استعمارْزُدا اغلب پادگفتمان ها و مکانیزم هایی نظیر بومی گرایی، برجسته سازی مقاومت استعمارشده یا «من» در برابر گفتمان استعمارگر یا «دیگری»، تأکید بر برتری نظام اخلاقی استعمارشده، از آنِ خود کردن دارایی استعمارگر و وارونه سازی معادلة مالک و تملّک شده، ابژه سازی و شیء واره کردن «دیگری»، و نیز اِعمال نفوذهای فرهنگی شرقی در غربی را ارائه داده، به ساخت شکنی گفتمان غرب دربارة شرق، بازتعریف تاریخ استعمارشده از چشم انداز خود، و در نهایت به بازیابی هویت خود می پردازند. همچنین بنا به این پژوهش، نویسندگان می توانند با روی آوری به چنین متونی، برخی از پیامدها یا بازخوردهای منفی استعمار را زدوده، در حیات بخشیدن به سنت های فرهنگی و ملی یا تقویت آنها به ایفای نقش بپردازند.
نگاهی به سیر آرا و عقاید دربارة نظریة محاکات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة محاکات از عصر حکمای یونان باستان تاکنون محل توجه فلاسفه، هنرمندان، شاعران و منتقدان هنری و ادبی بوده است. این نظریه نخست در آراءِ دوموکریت مطرح گردید. سقراط آن را به شکل جدی وارد مباحث زیباییشناسی و فلسفة هنر کرد و افلاطون و ارسطو هریک با دیدگاه خاص خود آن را تفسیر کردند و فلوطین تلفیقی از آراءِ ایشان را ارائه نمود. در قرون وسطی اگرچه در جهان غرب این بحث از رونق افتاد، اما خوشبختانه حکمای اسلامی مانند فارابی، ابن سینا، ابن رشد و خواجه نصیر با ارائة نظریاتی بدیع و موشکافانه به این نظریه با مقتضیات فرهنگی خاص جوامع اسلامی تداوم بخشیدند. با آغاز عصر رنسانس مجدداً منتقدان و نظریه پردازان غربی به لطف ترجمه هایی که از تألیفات مسلمانان انجام شده بود، به این مباحث علاقه مند شده، کتاب ها و مقالات پرشماری درباب تفسیر نظریة محاکات تألیف نمودند. این نظریه از بدو پیدایش تا کنون تحولات گوناگونی را تجربه کرده و زمینة جذابی برای طرح مباحث فلسفی، ادبی و انتقادی فراهم نموده است.
چیستی و کاربست هرمنوتیک ادبی
حوزههای تخصصی:
مدت زمانی است که هرمنوتیک در ردیف رقیب پوزیتیویسم در حوزه علوم شناختی و انسانی سربرآورده است و توانسته تا حدود زیادی بر آن غالب شود. یکی از حوزه هایی که این شاخه معرفتی توانسته در آن نفوذ یابد، حوزه ادبیات و تفسیر و تأویل متون ادبی است. این مقاله قصد دارد به بررسی این امر همت گمارد و اصطلاحی به نام هرمنوتیک ادبی و چگونگی کاربست آن را برای تفسیر متون ادبی، به ویژه رمان خلق کند. بنابراین، برای نیل به این امر ابتدا هرمنوتیک و سپس هرمنوتیک ادبی و نحله های مختلف آن تعریف، و در نتیجه گیری به این مهم اشاره می شود که انتخاب هر یک از این نحله ها برای تفسیر چه الزاماتی در پی دارد.
نقد ادبی: شیء وارگی
منبع:
کلک مهر ۱۳۶۹ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
نقش پیشوندها و پسوندها در زبان فارسی، پسوند «اد»
منبع:
وحید تیر ۱۳۴۸ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
جایگاه هسته در کلمات مرکب غیر فعلی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه هسته در کلمات مرکب غیر فعلی مورد توجه اکثر زبان شناسانی واقع شده است که کلمات مرکب را مورد مطالعه قرار داده اند. مثلا ویلیامز (WilliAMS 1981) جایگاه هسته را اصل قلمداد می کند و معتقد است که هسته کلمه مرکب همیشه عنصر سمت راست آن است. مطالعات دیگر زبان شناسان (مثلا سلکرک (SElkiRK 1982) لیبر (LiEbER 1983) فاب (FAAb 1988) و تن هکن (TENHACKEN 1999) نشان داد که زبان هایی هم وجود دارد که هسته کلمه مرکب آنها در سمت چپ واقع شده است (مثل ویتنامی و فرانسوی). از این رو، آنها جهت هسته را پارامتر در نظر گرفته اند که باید برای هر زبانی تثبیت شود. اما لیبر (LiEbER 1992) بر این باور است که جهت هسته نمی تواند اصل یا پارامتر قلمداد شود؛ زیرا زبان هایی هم یافت می شوند که هم کلمات مرکب راست هسته دارند و هم کلمات مرکب چپ هسته. وی معتقد است که جهت هسته در صرف (یعنی هسته کلمات مرکب) تابع جهت هسته در نحو (یعنی هسته گروه های نحوی) است. مقاله حاضر بر آن است که نشان دهد حوزه صرف از حوزه نحو متاثر است و مدعی است که عدم یک دستی در کلمات مرکب غیر فعلی دارای هسته (یعنی وجود کلمات مرکب غیر فعلی درون مرکز هسته آغازین و هسته پایانی در کنار هم در زبان فارسی) به علت عدم یک دستی در حوزه نحو، در ارتباط با گروه های نحوی است؛ به این معنی که برخی از گروه های نحوی در زبان فارسی، هسته آغازین، و بعضی هسته پایانی هستند. به عبارت دیگر، یافته های این مقاله تاییدی است بر نظریه تعامل حوزه های زبانی، به ویژه تعامل بین صرف و نحو.
تحلیل سیرالعباد الی المعاد سنائی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درونمایه اصلی سیرالعباد الی المعاد سنایی که سفری روحانی از دنیای ناسوت به جهان لاهوت است، درونمایه ای جهانی است که در ادبیات شرق و غرب خاستگاه های کهن الگویی عمیقی دارد. در این جستار، ضمن بررسی سیر تحول این مضمون در آثار مشابهی در ادبیات جهان به تحلیل سیرالعباد سنایی و نمادهای موجود در آن از دیدگاه نقد اسطوره ای پرداخته شده است. پرسش اصلی این بوده است که: مهم ترین شالوده کهن الگویی این اثر چیست و در خوانش و بازآفرینی سنایی از پیش نمونه احتمالی او، الگوهای اساطیری موجود در ژرف ساخت کهن روایت، چگونه در خدمت تاویل عرفانی او از مفهوم سلوک معنوی عبد به سوی معاد قرار گرفته است و معنای انسان شناختی نشانه های رمزی به کار رفته در این اثر چیست؟ برای رسیدن به پاسخ تحلیلی این پرسشها از روش نقد اسطوره ای (کهن الگویی) استفاده شده، ضمن استفاده از بررسی تطبیقی، حوزه مطالعات بر سیرالعباد متمرکز شده است.
بازنمود هویت زنانه در مجموعه داستان حتی وقتی می خندیم فریبا وفی با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله کوشیده است تا با رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف به بررسی مجموعه داستان های کوتاه فریبا وفی با عنوان حتی وقتی می خندیم بپردازد. در رویکرد فرکلاف یک متن در سه سطح مختلف بررسی می شود. این سه سطح عبارت اند از: 1. سطح توصیف که مبتنی بر تحلیل صوری، دستوری، واژگان، ضمایر، وجه افعال و قیود است. 2. سطح تفسیر که متن را براساس بافت موقعیت و عوامل بینامتنی تحلیل می کند. 3. سطح تبیین که به توضیح چرایی تولید متن و بررسی گفتمان غالب و ایدئولوژی و قدرت حاکم بر متن می پردازد. نگارنده پس از تحلیل متن داستان ها در هر سه سطح به نکات زیر دست یافته است: 1. توصیف ها و به کارگیری واژگان «زن» و «شوهر» و بسامد بالای وجه اخباری در افعال و قیود، نشان دهنده پایبندی نویسنده به حقیقت گزاره های داستان است؛ 2. کاربرد فراوان ضمیر «ما» مبین هم ذات پنداری نویسنده با همه زنان است. 3. در سطح تفسیر این مجموعه تحت تأثیر دیدگاه های فمینیستی نویسندگانی چون ویرجینیا وولف و سیمون دوبووار به وضعیت موجود زندگی زنان معترض است. 4. در سطح تبیین روشن می شود که دنیای زنانه داستان ها به طرز معناداری وابسته به مردان و قدرت پدرسالار است. زنان داستان های کوتاه فریبا وفی گرچه در دنیای امروز زندگی می کنند و از نظر ظاهری از قیدوبندهای جامعه سنتی رها شده اند، درواقع ازنظر روحی و اجتماعی تحت سلطه مردان و سنت های مردسالارند، به طوری که هویتشان در گرو حضور یک مرد مانند شوهر، برادر و نظیر آن است.
بیگانه آشنا: روانکاوی و نقد ادبی
حوزههای تخصصی:
تجلّی آیات الهی در اشعار سنایی بر اساس بینامتنیّت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت یکی از تأثیرگذارترین پژوهشگران در عرصه بینامتنیّت است. وی دامنه مطالعات کریستوا را گسترش داد و کوشش نمود تا هر رابطه ای را که یک متن می تواند با دیگر متون داشته باشد، به طور نظام مند مطالعه کند. نظریه بینامتنیت که درباره روابط بین متون و تأثیر متون متأخّر از کتب متقدّم بحث می کند، از بحث های مهم ژنتی است. بر اساس این نظریه هیچ متنی متّکی به خود نبوده و به نحوی با متون پیش از خود ارتباط دارد. در این میان نظریه بینامتنیت ژنت که بهره گیری متون از یکدیگر را بر اساس پنج نوع ترامتنیت ، فرامتنیت، پیرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت می داند، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. هر یک از این پنج دسته نوعی از روابط یک متن را با غیر خود طرح و بررسی می کند. بدون شک هر شاعر و ادیب و مسلمان که از دین مبین اسلام و کتب دینی تأثیر پذیرفته است، سعی می کند تا در لابه لای اشعار و سخنان خویش، الفاظ و عباراتی از آیات کلام الله و روایات اهل بیت علیهم السّلام را متجلّی و منعکس سازد. یکی از این شاعران سنایی غزنوی است که غالب ادب پژوهان اقرار به بلندی مرتبه اش در شاعری و اذعان به عظمت مقامش در عرفان دارند. گرچه مفهوم حقیقی آیات الهی با تفاسیر وارده از حضرات معصومین علیهم السّلام، مکشوف می گردد، ولی سنایی با وقوف بر برخی از این تفاسیر به اشعار قرآنی خویش رنگی تعلیمی- تربیتی زده است. در این پژوهش سعی شده آثار سنایی را در آیینه بینامتنیّت مورد بررسی قرار داده تا در پایان بتوان از پیوند عمیق آثار حکیم سنایی غزنوی با مباحث قرآنی پرده برداشته و مضامین قرآنی به کار رفته در آثار این حکیم شاعر را به تصویر بکشیم.
فرآیند فردیت در داستان رستم و سهراب بر پایة شخصیت سهراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان رستم و سهراب یکی از زیباترین داستان های تراژیک شاهنامة فردوسی است که تاکنون با رویکردهای گوناگون هدف پژوهش قرار گرفته است. شخصیت سهراب در این داستان به منزلة قهرمان جست وجوگر/ قربانی، محور کنش های داستانی است. جست وجوی بی فرجام او برای یافتن پدر که با الگوی رشد برای دستیابی به خویشتن/ فردیت در اندیشة یونگ قابل تطبیق است از ظرفیت فراوانی برای بررسی و تحلیل روان شناختی برخوردار است. در این مقاله نویسندگان با رویکردی تحلیلی به بررسی الگوی جست وجوی فردیت، برپایة نظریة فرآیند فردیت یونگ و چگونگی تطبیق این الگو با این داستان می پردازند و همچنین با تحلیل کنش های شخصیت سهراب و دیگر شخصیت های داستان برمبنای کهن الگوهای نقاب، سایه، آنیما، پیر خردمند و خویشتن، چگونگی پیمودن فرآیند فردیت در سهراب و علت ها و عوامل به انجام نرسیدن این فرآیند در آنها را به منزلة مسائل اصلی پژوهش تحت بررسی قرار می دهند. یافته ها نشان می دهد که داستان سهراب و سفر او به ایران در جست وجوی رستم، قابلیت تطبیق با کهن الگوی فرآیند فردیت یونگ را دارد. بررسی چگونگی این تطبیق نشان می دهد که سهراب در این مسیر با کهن الگوهای نقاب، سایه، آنیما، پیرخردمند و خویشتن روبه رو می شود، اما به دلیل غلبة نقاب، سایه و آنیمای منفی و عدم درک و دریافت پیام های آنیمای مثبت و پیر خردمند قادر به انجام فرآیند فردیت و دستیابی به پدر/ خویشتن/ تمامیت نیست.
کاربرد الگوی دریافت مفهوم در آموزش آرایه های ادبی
حوزههای تخصصی: