فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۹۴۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
عروض و قافیه یکی از علوم بلاغی به شمار می رود. در کنار موسیقی وزن، قافیه نیز بخشی از موسیقی در شعر فارسی و عربی است. به گفته محقّقان اگرچه ایرانیان پیش از اسلام نیز شعر می سرودند، امّا قوانینی برای آن تدوین نکرده بودند. از این رو پس از اسلام، علم عروض و قافیه فارسی بر مبنای اصول این علم در زبان عربی پایه گذاری شد. بنابراین برای درک هر چه بهتر اصول و قواعد شعر فارسی ناگزیر از بررسی این قوانین در شعر عربی هستیم تا اصل و منشأ آنها را دریابیم. در علم قافیه هر دو زبان، غیر از تعاریف، پنج مبحث عمده حدود قافیه، حروف قافیه، حرکات حروف قافیه، انواع قافیه و عیوب قافیه وجود دارد. در هر کدام از مباحث ذکر شده در کنار شباهت ها، تفاوت هایی نیز میان قافیه در شعر دو زبان به چشم می خورد که گاه، سطحی و گاه، بنیادی اند. این مقاله که شیوه پژوهش در آن بر اساس روش کتابخانه ای است، ضمن آشنا کردن اجمالی خواننده با مطالب علم قافیه در دو زبان فارسی و عربی، به بررسی این شباهت ها و تفاوت ها می پردازد. چنانکه در این بررسی مشاهده می شود، بیشترین میزان تشابه در میان مباحث علم قافیه در دو زبان مربوط به مبحث حدود قافیه و بیشترین میزان تفاوت مربوط به مبحث انواع قافیه است.
بررسی تنوع کاربرد نماد در اشعار کودکانه جعفر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و رمزگشایی نمادهای به کار رفته در اشعار کودکانه جعفر ابراهیمی است؛ برای دست یابی به هدف تحقیق، پس از مراجعه به منابع و مآخذ مرتبط با موضوع تحقیق، اطلاعات مورد نیاز، سندکاوی و فیش برداری شده و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. «نماد» از هنری ترین صور خیال است که تصاویر ذهنی را بازتاب می دهد و به لایه ای فراتر از معنای ظاهری کلمه یا عبارت اشاره می کند. این شگرد ادبی، به دلیل همراهی با تداعی های ذهنی و تصاویر دیریاب، در شعر کودک کاربرد کمتری دارد؛ با وجود این، اشعار ابراهیمی، سرشار از نمادهایی است که نه تنها در کوشش طبیعی کودک برای دریافت معنا خللی ایجاد نمی کند؛ بلکه به نیازهای عاطفی کودک جواب می دهد و تضادهای درونی او را به وحدت می رساند. نماد در شعر ابراهیمی دو نوع است: نماد ادبی و نماد روان شناختی. نماد روان شناختی، حاصل انعکاس رفتار عاطفی کودک در شعر است و نقش فیزیولوژیکی در کودک دارد؛ این نوع نماد، اغلب به صورت ناخودآگاه بر کودک تأثیر می گذارد. نمادهای ادبی، نمادهایی هستند که شاعر به جهت پویایی و تأویل پذیری شعر به کار می برد تا قدرت تداعی ذهن کودک را بیازماید و ذهن کودک را به جست وجو و کنجکاوی وادارد.
مجاز عقلی یا حقیقت ادعایی؟ (تأمّلی در عنصر زیبایی بخش تشخیص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت ادبی تشخیص (شخصیت بخشی) یکی از صُوَر خیالی است که دامنه مبحث و مصادیق آن در منابع مختلف بسیار گسترده، در هم و تا اندازه ای مبهم و مشکل آفرین است. این عنصر زیبایی بخشِ سخن، در مطالعه و بررسی های متقدّمان ادب فارسی و عربی، اغلب ذیل مبحث اسناد مجازی و استعاره مکنیه و تخییلیه گنجانده شده است. در پژوهش های معاصر نیز گستره بحث آن با حفظ موقعیت پیشین، تا حدودی با اصطلاحات تازه تری چون استعاره کنایی و جان دارانگاری پیوند و در هم تنیدگی دارد. این پژوهش که به شیوه جمع آوری، اسنادی، توصیفی و تحلیل محتوا ارائه می شود، بر آن است که با بررسی دقیق علمی، پیوند دیرباز صنعت تشخیص با دیگر فنون ادبی، ساختار و جایگاه مستقل آن را با بیان نمونه هایی از متون متفاوت ادبیات سنتی و معاصر نشان دهد. موضوعی که سرانجام منتج به این نکات می شود که: هر چند در آثار بلاغت فارسی تا حدود پنجاه سال اخیر نامی از تشخیص نیامده ، امّا این صنعت از المفتاح سکّاکی خوارزمی و شروح آن گرفته تا آثار عبدالقاهر جرجانی و امثال آن تا ادبیات معاصر حضوری پر رنگ داشته است و با تعابیر گوناگون مؤلّفه ها و مصادیق آن مورد توجّه و البتّه اغلب با خلط مبحث، ابهام و خدشه همراه بوده است.
بررسی و تحلیل تقابل ها از منظر علم معانی نحو در دو منظومه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقابل های دوگانه یکی از مباحث مورد توجه ساختارگرایان است. آن ها بنیاد هستی و شناخت آن را درک همین تقابل ها می دانند. اغلب آثار هنری بر مبنای تقابل شکل گرفته است؛ بد در برابر خوب، آسمان در برابر زمین، جوانی در برابر پیری، وجود در برابر عدم و... این دو قطب هرگز به گونه ای مستقل وجود نداشته اند و استوار بر تضاد دو قطب است. تقابل های هم جوار اصطلاحی است در پیوند با علم معانی نحو. این اصطلاح که همنشینی دو رکن متقابل است یکی از هنرهای پنهان در شعر نظامی است که در این مقاله بر اساس نظریه علم معانی نحو سعی شده است ساخت های گوناگون و الگوهای متعدد آن بررسی و تحلیل گردد؛ از جمله این الگوهای تقابلی عبارتند از: تقابل های هم جوار در یک جمله با هویّت دستوری یکسان، تقابل های هم جوار با هویت دستوری ناهمسان، تقابل های عطفی و غیرعطفی، تقابل های هم جوار تلمیجی و طبقه بندی تقابل ها از منظر تقابل معنی. همراهی این الگوها با دیگر عناصر بلاغی و زیبایی شناسی بر ظرفیت معنایی و حسن بلاغی آن ها می افزاید. این گونه گونی موجب پویایی بیشتر شعر نظامی از جهت بلاغی، زبانی و معنایی گردیده است. در این پژوهش با روشی توصیفی -تحلیلی تقابل های هم جوار معرفی و ساختار نحوی ابیاتی که شامل این هنر هستند در دو منظومه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی تحلیل زیباشناسی شده اند.
مدلول های شناور در شعر حافظ (با نگاهی به آراء عبدالقاهر جرجانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شعر، زبان ارتباط ها و دلالت های پیدا و پنهان میان لفظ و معناست و ساخت شعری، بستری برای حرکت لفظ به سمت معنا در لایه ها و سطوح مختلف است. عبدالقاهر جرجانی به ساختِ شعری، به عنوان مجموعه ای از روابط و نشانه های زبانیِ معنادار توجه دارد. آنچه در نظریه نظم جرجانی برجسته است، دلالت، تالیف و پیوند کلمات با یکدیگر در ساختی منسجم، برای افاده معنا است. این پیوند، در شعرحافظ با حضور ترکیب های جدید و به کارگیریِ مدلول های شناور، زبانی تازه پدید آورده است. زبانی که معنا در آن موقوف و متوقف نیست و توجه به روابط و پیوند کلمات ضرورت دارد. در این پژوهش، با نگاهی به آراء جرجانی در تألیف کلمات و معنای حاصل از آن، و نظر به تعدد معنا در شعر حافظ که علاوه بر همنیشینیِ کلمات، در محورهای جانشینی به خصوص در حوزه های استعاری نیز قابل جست-وجوست، به شیوه استنادی- تحلیلی- توصیفی، شناور بودن مدلول ها (معانی) در شعر او بررسی می شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می-دهد معانی درشعر حافظ، در سطوح مختلف، از جمله مصراع، بیت و غزل، شناور است.
جلوه های انواع ایهام در مثنوی مهر و مشتری عصار تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایهام یکی از زیبا ترین شگردهایی است که در کلام ابهام ایجاد می کند و خواننده را به درنگ وامی دارد و می توان آن را از انواع هنجار گریزی معنایی برشمرد و به خاطر پیچیدگی خاصی که در کلام ایجاد می کند مورد توجه سخندان قرار گرفته است. عالمان علم بدیع از دیر باز در پی تعریفی برای روشن کردن انواع آن بوده اند. برخی تعریفی که برای ایهام توریه آورده اند مربوط به ایهام تناسب است. در حالیکه در ایهام تناسب فقط یک معنی در کلام وجود دارد و معنی دوم غایب است. ایهام در شعر تعدادی از شاعران از جمله عصار تبریزی نمود و تشخص خاصی دارد و می توان او را شاعر ایهام پرداز نامید. در مثنوی «مهر و مشتری» انواع ایهام: ایهام تناسب، ایهام در ایهام، ایهام تضاد، ایهام ترجمه، ایهام استخدام، ایهام تبادر و ایهام عکس بسامد بسیار زیادی دارد و از این منظر می توان ایهام را از ویژگی های سبکی عصار تبریزی محسوب کرد. تا کنون پژوهشی در باره ی ایهام در اشعار این شاعر انجام نگرفته و اشعار شاعران بزرگی چون حافظ و خاقانی مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیقات انجام گرفته در مورد عصار تبریزی بیشتر مربوط به عرفان و ریخت شناسی مثنوی مهر و مشتری است و جنبه های زیبایی شناسی او از نظرها دور مانده است. بدین خاطر این پژوهش در نوع خود می تواند کاری تازه باشد.
روایت «ما» و «دیگران» در شعری از الیاس علومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر به بررسی شعری از الیاس علوی، شاعر معاصر و فارسی زبان افغانستان می پردازد.
واکاوی الگوهای نظامند هنجار گریزی «معنایی» در هشت کتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم برجسته مکتب « صورت گرایی» در بررسی متون ادبی، عنصر برجسته سازی است که با عناوینی چون « هنجارگریزی » و « هنجارآفرینی » (قاعده افزایی) بحث می شود. از خلاف آمده عادت ادبی یا هنجارگریزی فرنگی به سه حوزه هنجارگریزی معنایی ، واژگانی و زمانی تقسیم می شود. در میان انواع مختلف هنجارگریزی ، گونه معنایی –که مباحث علم بیان و بدیع معنوی است و جنبه تخیل را در شعر به اوج می رساند- بیش از انواع دیگر آن دیده می شود.در مقاله حاضر پس از استخراج مصادیقِ هنجار گریزی معنائی در مجموعه شعری سهراب سپهری با نام های «مرگ رنگ ، زندگی خواب ها ، آوار آفتاب ، شرق اندوه ، صدای پای آب ، مسافر ، حجم سبز و ما هیچ ، ما نگاه» به این.نتیجه رسیدیم که، سپهری از میان انواع هنجارگریزی ها، به شکل وسیعی از هنجارگریزی معنایی نظیر؛ تشخیص، نماد ، متناقض نما ، ترکیبات تازه ، و حسامیزی استفاده کرده و ازاین طریق در ایجاد حس و حال تازه، انسجام و نظامند سازی بهتر اشعار و تقویت بعد موسیقایی شعرش موفق بوده واز انواع دیگر هنجارگریزی ، کمتر بهره جسته است .بی شک دلیل این امرعرفان مسلکی و درونگرایی شاعر است. بررسی شعر سپهری می تواند گواهی بر درستی چنین رویکردی باشد ؛ چرا که می توان میان اندیشه عادت ستیز،(خلاف آمده عادت) سپهری و زبان هنجارگریزش ارتباط معنا داری برقرار کرد.روش تحقیق در این پژوهش بر مبنای تحلیل و توصیف داده ها استوار است.
کارکرد استعاره در شعر خاقانی بر اساس نظریه زبان شناسی شناختی (لیکاف و جانسون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ب رخلاف نظریه کلاسیک که استعاره را موضوعی صرفاً ادبی و زبانی می داند، نظری ه معاص ر ادع ا می کند نظام ادراک ی ان سان، اساس اً سرش تی اس تعاری دارد و اس تعاره ب ه ش کل ناخودآگ اه و غیراختیاری، در زندگی روزمره انسان به طور گسترده به کار می رود. با طرح این نظریه از سوی لیکاف و جانسون ، استعاره مفهوم کلاسیک خود را از دست داد و وارد مرحله ی تازه ای از مفاهیم شد. تعاریف گوناگونی که از زبانشناسان در باب استعاره مطرح شد ما را برآن داشت تا شعر خاقانی را که اوج اعتلای انواع استعاره بود را مورد واکاوی قرار داده و تمامی مبانی زبانشناسی نوین را بر پایه استعاره مفهومی و تعاریف لیکاف و جانسون در شعر وی بیابیم، زیرا که وی در فهم استعاره، حوزه پنداری الف را مبدا قرار داده تا به وسیله عوامل شناختی بتوان به مقصد لفظ استعاری مورد نظر رسید. در این پژوهش که با روش تحلیل ابیات و توصیف آنها انجام گرفته، استفاده خاقانی از انواع نگاشتها با درک استعاره های گوناگون به همراه آوردن نمونه شواهد مثال بر پایه تحلیل و ترسیم اشکال مختلف برای فهم بیشتر مخاطبان شکل گرفته است تا این امر را به اثبات برسانیم که استعاره در شعر خاقانی از نظر زبانشناسی شناختی تمامی معیارهای موجود را داراست و نظریات معاصر درباب استعاره های به کار گرفته شده در شعر او نمود قابل توجه ای دارد.
مقایسه و تحلیل «تشبیه» و ساختار آن در اشعار فروغ و ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های تشخیص سبک و تمایز مکتب ها، بررسی صورخیال است. خیال عنصراصلی شعر، در همه تعریف های قدیم و جدید است. شاعر با کمک خیال و برقرارکردن ارتباط میان انسان و طبیعت، یا کشف ارتباط بین آن دو، از صورت بیان عادی و منطقی خارج و آن را به گونه ی بیان شعری وکلام مخیل در می آورد که نظم او شعر می شود. در میان انواع صورخیال که مهمترین وجه تمایز سخن ادبی ازغیر آن است، تشبیه جایگاه خاصی دارد. این عنصر ادبی درسیر تطور ادبیات فارسی ، کارکرد خود را پیوسته حفظ کرده است. تشبیه در اصطلاح عبارت است از برقراری شباهت بین دو یا چند چیز به قصد اشتراکشان در یک یا چند صفت.پس اگر بخواهیم معنی و صفت مشترک بین دو چیز را بیان کنیم از فن تشبیه استفاده می نماییم.. شاعران و نویسندگان ازجمله ابتهاج و فروغ در به کار بردن تشبیه اهدافی را دنبال می کنند؛ از جمله بیان حال مشبه، مدح و نکوهش، تصویرسازی، توصیف، مفاخره، ایجاز، اطناب، خیال انگیزکردن سخن و مضمون آفرینی. این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و منابع کتابخانه ای، اشعار فروغ و ابتهاج را از لحاظ ساختاری تشبیه مورد بررسی قرار داده است.
تضمین و گونه هاى آن در غزلیات فیض کاشانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملامحسن فیض کاشانی، از علما و اکابر بزرگ شیعه در قرن یازدهم هجری است؛ که علی رغم شهرتش در تألیف کتب علوم مختلف، در شاعری نیز دستی توانا داشت. شعر او مالامال از اندیشه های فکری و اعتقادی اوست که با چاشنی عرفان و معرفت درمی آمیزد. آن چه که بیش از همه در شعر فیض خودنمایی می کند، بهره گیری استادانه او از اشعار و مضامین فکری شاعران بلند آوازه و صاحب سبک پیش از او از جمله مولوی و حافظ است که بر رونق و غنای شعر او افزوده است. از این رو، در این پژوهش که با هدف شناخت هرچه بهتر شعر فیض کاشانی صورت گرفته است، تلاش می گردد تا تضمین و گونه های آن به جهت اهمیت و نقش غیرقابل انکاری که در گیرایی و تأثیرگذاری کلام فیض ایفا می کنند، مورد بررسی قرار گیرد؛ که نتیجه حکایت از آن دارد که اشعار فیض، علاوه بر آنکه دربردارنده اندیشه های حکمی و اعتقادی اوست، عصاره فکری و شعری حافظ و مولانا نیز می باشد؛ که شاعر به صورت مستقیم و غیرمستقیم از آن ها بهره برده است و تضمین مبهم عبارتی یا واژگانی تضمین غالب به کار رفته در غزلیات فیض می باشد که باعث آفرینش غزلیاتی چون غزلیات حافظ و مولانا شده است.
بررسی کلان استعاره های اشعار جعفر ابراهیمی در مفهوم سازی صفات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث ادبی که ظهور و رشد علوم جدید مسیر بررسی آن را دگرگون ساخت، استعاره بود. این عنصر ادبی که سالیان متمادی به عنوان ابزاری صرفا تزئینی و متعلق به زبان شاعرانه تلقی می شد، با ظهور زبان شناسی شناختی اساس تفکر و وسیله درک مفاهیم انتزاعی معرفی شد. با این توضیح که ذهن بشر، مفاهیم غیرمادی را در قالب امور محسوس و با بهره گیری از استعاره درک می کند و چون ذهن، امور فرامادی را در قالب مادیات مورد تجربه خود بازآفرینی می کند، از این رو استعاره های کاربردی افراد به آشکارسازی شالوده های ذهنی آن ها کمک می کند. بر اساس این گفته ها، کوشیده ایم مفهوم سازی صفات را در آثار کودکانه بررسی کنیم تا فضای ذهنی غالب در تولید آن ها را نشان دهیم. پس اشعار شاهد را انتخاب و با روشی تحلیلی و توصیفی کلان استعاره هایی که در مفهوم سازی صفات این اشعار دخیلند بررسی کرده ایم. نتایج نشان می دهد شاعر در مفهوم-سازی صفات به 3 کلان استعاره: درک ما از پدیده ها، دارای مزه است؛ دل امری موجود است و محبت آتش است، نظر داشته است. از میان انواع استعاره مفهومی، تنها استعاره هستی شناختی مد نظر شاعر بوده و در انتخاب حوزه مبدا اغلب از ملموسات دو حوزه لامسه و چشایی در مفهوم سازی های خود بهره گرفته است.
بررسی استعاره مفهومی «بذر» در مرصادالعباد نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی موضوعی در زبانشناسیِ شناختی است که موضوع آن بررسی استعاره هایی است که در ذهن نویسنده یا گوینده به عنوان بخشی از نظام تفکری او وجود دارند؛ بررسی این موضوع می تواند به شناخت زیربنای فکری نویسنده و ابعاد گوناگون آن کمک کند. مرصادالعباد از متون مهم عرفانی زبان فارسی و تألیف نجم الدین رازی(573-654 ه.ق.) است که با استفاده از تمثیل، استعاره، آیات و احادیث فراوان در زمینه عرفان اسلامی نوشته شده است. در بررسی استعاره مفهومی «بذر» در مرصادالعباد اثر نجم الدین رازی مشخص می شود که این نویسنده به این مفهوم استعاری در سراسر اثر خود توجه ویژه داشته است؛ پس از طبقه بندی استعاره های مفهومی مربوط به بذر در این اثر به این نتیجه می رسیم که این استعاره ها برپایه استعاره کلی ترِ «جهان آفرینش بذر است» شکل گرفته در نهایت استعاره کلی «خداوند کشاورز است» را به ذهن متبادر می سازد. ریشه های چنین تفکری را در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی، زبانی و اعتقادی نجم الدین رازی می توان جستجو کرد.
نقد و تحلیل اغراض ثانوی خبر و انشا در علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم معانی که تحت تأثیر فن خطابه یونان باستان پدید آمده و در پرتو قرآن کریم شکوفا شده است، در میان فنون مختلف بلاغی از درونی ترین مسایل زیبایی شناختی و ظریف ترین شیوه های تأثیر کلام سخن می گوید. از جمله قابلیت های بلاغی این دانش، می توان به تحلیل و تبیین اندیشه و جهان بینی گوینده، بیان مقتضیات حال و مقام مخاطب و توسّع زبان، اشاره کرد که مبحث «مقاصد ثانوی خبر و انشا»، به عنوان یکی از مهمترین ارکان این علم، نقشی کارآمد و ویژه در این زمینه ایفا می کند. با این حال در کتاب های معانی بحث مستقل و مفصلی به آن اختصاص نیافته است بلکه، در دو بخش؛ اسناد خبری ذیل اغراض ثانوی خبر، و انواع انشا ذیل اغراض ثانوی پرسش، امر، نهی و ندا به این مبحث پرداخته اند. نظر به اهمیّت این بحث و نقش آن در بررسی کلام و رعایت اقتضای حال مخاطب و فوائد آن در نقد ادبی، سبک شناسی و فهم متون کهن و جدید، بازبینی آن ضرورت می یابد که پژوهش حاضر پس از تحقیق در امهات کتب بلاغی بدان پرداخته است. نتایج حاصل از بررسی کارکرد اغراض ثانوی جمله به همراه جداول مربوط به هریک، بیانگر مطالب درخور توجّهی نظیر: نوع و تعداد اغراض، تفاوت و تنوّع آن و اختلاف معنی دار در ذکر این مقاصد ثانوی است.
کارکرد تلمیح در طنزسروده هاى معاصر پس از انقلاب اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلمیح که اشاره به داستان، مثل، آیه، حدیث و شعر است، نوعی پیوند میان مطالب اصلی و داستان و واقعه ای را بیان می کند. این شگرد ادبی جنبه تشبیه یا استشهاد دارد و زیبایی کلام را می افزاید. با توجّه به این که تلمیح دربردارنده فرهنگ عامه و عقاید و رسوم گذشته است از دیرباز مورد توجّه شعرای ادب فارسی یوده است. تلمیح در بازآفرینی صحنه ها ضمن برانگیختن مخاطب، در ارتقاء سطح اندیشگی او مؤثّر است و میدان دیدش را وسعت می بخشد. همین موضوع، اهمیّت و ضرورت بازخوانی این شگرد ادبی را نشان می دهد. با این توضیح، هدف پژوهش حاضر، بیان کارکرد تلمیح در بلاغت افزایی شعر معاصر، تشریح جنبه های معنا آفرینی و تآثیر آن در ایجاد موقعیّت های طنزگونه است. حاصل پژوهش نشان می دهد که این آرایه ادبی با نقشی که در آفرینش طنز دارد، در تبیین انتقادهای اجتماعی و سیاسی که از مهم ترین و پربسامدترین رویکردهای شعر طنز است، تأثیری بسزا گذاشته است. همچنین تصرّف شعرای طنزپرداز در تلمیحات به نوآوری و خلق تصاویر جدید در شعر منجر شده است و این تصویرها نیز در ایجاد فضای طنزآمیز بسیار مؤثّر بوده اند.
بازپردازش تمثیل های مرزبان نامه و کلیله و دمنه برای کودکان بر اساس نظریه ارتباط گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان ادبیات خاص خود را می طلبند و ضرورت دارد هر اثری که مختص کودکان است تا حد چشمگیری تأمین کننده نیازهای این گروه باشد. در دهه های اخیر حفظ و انتقال هویت ملی ادبی به کودکان سبب توجه نویسندگان و اقتباس کنندگان بی شماری به متن های ادبی کهن و نو برای کودکان شده است. آثاری مانند کلیله و دمنه، مرزبان نامه به دلیل تمثیلی بودن ظرفیت مؤلفه های این التفات را در خود داشته اند. در این پژوهش تلاش شده است به روش توصیفی تحلیلی به بررسی کیفیت تبیین و انتقال تمثیل های مرزبان نامه و کلیله و دمنه به کودکان بر اساس نظریه ارتباط گیری پرداخته شود. در این میان تأثیر فرایند شکل دهی و شکل گیری متن اقتباس شده از تمثیل ها بر سه پایه مهم زیست محیط، همبندسازی و انگیزش بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد با تکیه بر سه اصل مذکور می توان ارتباط مناسب تری بین متون تمثیلی و مخاطبان کودک و نوجوان برقرار کرد.
ساختارشکنى و تصویرسازى از طریق هنجارگریزى در اشعار نو هوشنگ ابتهاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی یکی از شیوه های آشنایی زدایی است که طی آن، برای ایجاد تصاویر خلاقانه شعری از قواعد حاکم بر زبان معیار، نوعی انحراف رخ می دهد و موجب برجسته سازی در متن ادبی می گردد. هوشنگ ابتهاج از جمله شاعران معاصر است که در اشعار نیمایی خود از این شگرد بهره فراوان برده است. این پژوهش، با روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایش و در چارچوب مکتب ساخت گرایی، بر آن است که اشعار نو ابتهاج را بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ مورد بررسی قرار دهد تا شیوه خلق زیبایی و برجستگی در اشعار وی آشکار گردد. اشعار مورد بررسی در این پژوهش با شیوه تصادفی از دیوان تاسیان ابتهاج گزینش شد. نتایج نشان داد که ابتهاج از انواع هشت گانه هنجارگریزی لیچ استفاده کرده و از این طریق توانسته است زبان خود را برجسته سازد. در این میان، وی از هنجارگریزی معنایی بیش از سایر انواع هنجارگریزی بهره گرفته است. میزان کاربرد سایر انواع هنجارگریزی و پیامد آن ها نیز بررسی شده است. با این هنجارگریزی ها ، ابتهاج منظور خود را به گونه ای نوآورانه و به زیباترین شیوه بیان می کند. همچنین تقدّم فعل بر سایر ارکان جمله از پربسامدترین هنجارگریزی های نحوی در شعر ابتهاج است و او نوعی فعل گرایی و تأکید بر عمل به جای عامل را تداعی کرده است.
بینامتنیت دینی در علم بدیع فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط متقابل تاریخی، سیاسی و ادبی اعراب و ایرانیان، بسیار کهن و ریشه دار است. این روابط فراتر از دوران فتح اسلامی ایران است، زمانی که تمدن پارسی نفوذ سیاسی برجسته ای بر قبایل عرب در جزیره العرب و به ویژه شهر "حیره" و تأثیر ادبی بر شاعرانی همچون "الأعشی" و "عدی بن زید العبادی" و دیگران داشت. پس از ظهور اسلام، ارتباط ایرانیان و عرب ها بیش از پیش گسترده شد، آن چنان که آشنایی با قرآن زمینه ساز تاثیرپذیری ایرانیان از زبان و علوم مختلف عربی و اسلامی گردید. علاقه ی بسیار به اسلام سبب شد تا ایرانیان توجه ویژه ای به متون دینی عربی داشته باشند که در این میان "قرآن"، "احادیث نبوی شریف"، "نهج البلاغه" و "صحیفه ی سجادیه" شایسته ی ذکرند. از آنجا که علم بدیع، بر زیبایی کلام تکیه دارد و ایرانیان نیز میل ذاتی به آراستگی و زیبایی دارند، شاعران و ادیبانی که تمایل کمتری به قواعد پیچیده ی صرف و نحو عربی داشتند، مجالی یافتند تا در علم بدیع که تداخل کمتری با صرف و نحو داشت، طبع آزمایی کرده و از متون دینی عربی تأثیر پذیرند. کشف لایه های در هم تنیده و بینامتنیت این متون در رسیدن به درک نوینی از آثار ادبی بسیار مفید است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است و در آن برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای استفاده شده است و در پی پاسخ به این سؤالات می باشد: که عوامل تأثیرپذیری ادب فارسی از علم بدیع عربی کدام است؟ و کیفیت تأثیرگذاری متون دینی عربی و جلوه های آن در ادب فارسی چگونه است؟ اشتیاق به فراگیری قرآن
بررسی رابطه زبان و قدرت در شعر «دلم برای باغچه می سوزد» از فروغ فرخزاد با دو رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی و دستور نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی و دستور نظام مند نقشگرا هر دو متشکل از یک سری روش برآمده از رشته هایی همچون زبان شناسی و جامعه شناسی برای مطالعه روابط میان متون و مناسبات قدرتند. در رویکرد فرکلافِ تگفا با مدل سه مرحله ای توصیف، تفسیر و تبیین و در نظریه نقشگرا با محورهای سه گانه اندیشگانی، میان فردی و متنی تحت عنوان فرانقش مواجه ایم. ما در این مقاله برای مطالعه موردی کاربست همزمان ابزارهای تحلیلی دو نظریه مذکور بر ادبیات فارسی، یعنی استفاده از دستور نقشگرا در سطوح توصیف و تفسیرِ تگفا، شعر «دلم برای باغچه می سوزد» فروغ فرخزاد را انتخاب کردیم و دو هدف کارکردی عمده را مورد توجه قرار دادیم؛ نخست ارائه تصویری دقیق از دو نظریه و سپس تحلیل زبان شناختی شعر و رسیدن به پاسخ این پرسش که ایدئولوژی حاکم بر متن و نحوه برخورد آن با ساختارهای اجتماعی و در یک کلام گفتمان مفصل بندی شده در آن و ارتباط آن با مناسبات قدرت زمانه اش چیست. در واقع با بررسی ظواهری همچون: بسامد فرایندها، وجه، زمان و نوع فعل ها، ضمایر، ادات تأکید، لحن و نمادها و گردآوری آمار مورد نیاز، به این نتیجه رسیدیم که ایدئولوژی فرستنده در شکل گیری سازه های زبانی و این سازه ها در انتقال این ایدئولوژی نقش دارند. یافته ها نشان داد که شعر هم گفتمان شبه مدرنیته حاکم بر ایران زمان خود و هم گفتمان های سنّتی و بی طرف، نظام سیاسی استبدادی، ناسیونالیسم و مردسالاری را طرد می کند و در مقابل، گفتمان های مبارزه سیاسی _ اجتماعی، فمنیسم و انسان سالاری در آن بازتولید و مفصل بندی شده اند. لحن گوینده در مورد نگاه خوف آلود به دین منفی است. نمادهای شعر که امکان تفاسیر متکثر را می دهد با مناسبات دموکراتیک و مبتنی بر چندصدایی رابطه دو سویه دارد. بسامد نمادها، تقدّم و تأخّر آن ها و جنسیت انتخاب شده برایشان نیز روشنگر واقعیاتی بود که در تحلیل ها به کمک پژوهشگران آمد.
نقد غزلى از مولانا براساس نظریه نقد خیال ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد دنیاى خیال نوعى نقد مضمونى است و در قرننوزدهم میلادى، توسّط گاستون باشلار به صورتمدوّن و قانو نمند به جامعه ادبیّات فرانسه و پس از آن اروپا ارائه شد؛ بعد از باشلار، شاگردان مکتب او، یعنىژا نپیر ریشارد، ژان بورگوس و ژیلبر دوران به تکمیل این نظریه پرداختند. این مقاله با هدف دس تیابى به نگاه مولانا به جهان اطراف خود و با استفاده از روش توصیفى-تحلیلى و ه مچنین، بهر هگیرى از نظریه نقد تخیّلى ژیلبر دوران، به بررسى یک غزل از مولانا بام ىپردازد. نظریه دوران، « اى یوسف خو شنام ما » مطلع نگاهى کاملاً انسا نشناسانه به ادبیّات و تصاویر شعرى دارد. در نظر او، تخیّلات درواقع عک سالعم لهایى هستند که شاعر یا نویسنده در برخورد با زمان از خود بروز م ىدهد و بر همان اساس، تصاویر اثر خود را ایجاد م ىکند. بر این اساس، تصاویر مولانا در غزل مورد بررسى، حاصل عک سالعمل موقعیّتى او در برابر زندگى بوده و نشان از تلاش مولانا براى غلبه بر این عنصر دارد. این غزل کاملاً قهرمانانه و تضادّى است.