فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
289 - 311
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی تطبیقی دو اثر ادبی می پردازیم: «معلّقات سبع» و «غزل غزل های سلیمان». «معلّقات سبع» مجموعه هفت قصیده از مشهورترین اشعار ادبیات عرب دوره جاهلی است و «غزل غزل ها» یکی از کتاب های عهد عتیق(تورات) و منسوب به سلیمان نبی (حکومت در حدود قرن دهم ق.م). این دو متن کهن از نظر مضامینی همچون تشبیه معشوق به آهو و خوشبویی وی، توجه به گردنبند و جواهرات معشوق، فراق، جست وجوی یار و محو شدن آثار و نوع خاصی از تشبیه دارای مشابهت هایی هستند که در این پژوهش به بررسی و تطبیق آن ها با توجه به مکتب فرانسوی خواهیم پرداخت، زیرا در این مکتب، دو اثر از دو زبان مختلف در صورتی با یکدیگر به صورت تطبیقی مقایسه می شوند که ارتباط تاریخی میان مردمان آن دو زبان وجود داشته باشد. اطلاعاتی در دست است که ثابت می کند پیش از ظهور اسلام، اعراب، به ویژه در یثرب، به دلیل سکونت یهودیان و مسیحیان در شبه جزیره و ارتباط داشتن با آن ها، با مطالب کتاب مقدّس آشنا بوده اند.
بررسی تطبیقی رمزگشایی رنگ ها در آثار داستانی بوف کور و پیکر فرهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
135 - 160
حوزههای تخصصی:
عنصر رنگ جزئی گسترده از جهان محسوس ماست و همانند موسیقی، زبان مشترک مردم دنیا محسوب می شود. رنگ ها اغلب مفاهیم نمادین دارند و نمود آن در آثار ادبی غیر قابل انکار است. پدیدآورندگان آثار با توجه به محیط زندگی، باورها و علایق خود از رنگ ها بهره برده اند. لذا از این طریق می توان بسیاری از راز و رمزها و حتی اوضاع اجتماعی عصر نویسنده را کشف نمود و به شخصیت، حالات روحی و افکار ذهنی آنان پی برد. در ادبیات داستانی معاصر به خصوص در «بوف کور» هدایت و «پیکر فرهاد» معروفی به دلیل درونمایه، ساختار و زبان پیچیده آن که در بستری از خیال و واقعیت شناورند، رنگ جایگاه ویژه ای دارد. این مقاله در نظر دارد با بررسی تطبیقی رنگ ها در آثار مذکور به درک بهتری از محتوای پیچیده و ابهام آمیز آن ها نایل شود. هدایت و معروفی با بکارگیری زبان نمادین رنگ ها، خود را از دسترس خوانندگان سطحی دور کرده اند. آنان نیت واقعی داستان را ورای محتوای رمزی رنگ ها پنهان داشته اند. با بررسی بسامد رنگ ها در این آثار می توان فضای ذهنی نویسندگان را درک و کشف نمود. در مجموع معانی پنهان رنگ های پرکاربرد و کم کاربرد در این آثار شامل مفاهیم مثبت و نیز معانی منفی است.
آرمان گرایی و واقع گرایی سیاسی در اندیشه سعدی و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان اندیشمندان، متفکّران و ادیبان همواره دو نگاه واقع بینانه و آرمان گرایانه به مسائل اجتماعی و سیاسی وجود داشته است. در نگاه آرمانی، توجّه به صور خیال و سیر در ملکوت و عالم عرش معطوف است و رنگ واقعیّت های زمینی در معادلات و محاسبات ذهنی آرمان گرایان بازتاب ندارد؛ بنابراین نگاه آرمان گرا، نگاهی ذهنیّت گرا و غیر کاربردی است. درمقابل آرمان گرایان، می کوشند از توانایی های فردی و موقعیّت اجتماعی خود، شناختی صحیح و از امکان رسیدن به اهدافشان درکی واقع بینانه ارائه دهند. از آنجا که خاستگاه اندیشه و دستگاه فکری اندیشمندان در تحقّق آرمان ها و اهداف آن ها به ویژه ایجاد مدل مطلوب حکومت بسیار تأثیرگذار است، بررسی مبانی اندیشه آنان در راستای ارائه راهکارهای حلّ مسائل اجتماعی از اهمّیّت حیاتی برخوردار است. براساس این، هدف نوشتار پیش رو، بازشناسی فکری و فلسفی آموزه های مربوط به آیین فرمانروایی و حکومت مطلوب در آثار سعدی و مطابقت آن با نظریّه های آرمان شهری فارابی است. در این مقاله با استفاده از روش تطبیقی، اندیشه دو تن از نام آوران عرصه فلسفه و ادبیّات، فارابی و سعدی با یکدیگر مقایسه می شوند و مدل مورد نظر هریک در قالب مدینه فاضله و جامعه ایده آل ازمنظر واقع گرایی و آرمان گرایی سنجش می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که نظریّات سعدی تلفیقی از عمل گرایی و آرمان گرایی است؛ چنان که برخی نظریّات فارابی نیز این گونه است، امّا مصادیق تفاوت هایی باهم دارند.
بررسی لحن روایت در داستان اعرابی درویش و ماجرای زن با او؛ بر پایه نظریّه کانون روایت ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷
48 - 60
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی در دهه های اخیر با ارائه نظریّه های گوناگون بیش از پیش مورد توجّه قرار گرفته و دست کم در ادبیّات داستانی از جهات بسیاری راه گشا بوده است. در این رابطه، یکی از نظریّه پردازان برجسته، ژرار ژنت نام دارد که با تکیه بر مقوله لحن، تحوّل مهمّی در روایت شناسی پدید آورده است. کاربست مبانی آراء ژنت در داستان های فارسی، بخش های نوینی از هنرنمایی نویسندگان را آشکار می کند. در حوزه ادبیّات داستانی کلاسیک فارسی، مولوی چهره ای ممتاز است. او در مثنوی بسیاری از موضوعات اخلاقی، عرفانی و دینی را در قالب داستان تشریح کرده است. در مقاله پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی، تکنیک های روایی به کاررفته در حکایت اعرابی درویش و ماجرای زن با او و لحن آن با رویکرد به آراء ژنت، کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که زمان غالب روایت، هم زمانی و کانون مکان روایت پربسامد، من- قهرمان بوده است. دیگر آن که، تک گویی درونی تنها مؤلّفه ای بوده که در داستان دیده نشده است. این امر، بیانگر برون گرایی شخصیّت ها و کنشگری آن ها در دنیای واقعی است.
برجسته سازی در غزلی از مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
89 - 113
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با رویکردی از تحلیل ساختاری به نام برجسته سازی فرم و محتوای غزلی از مولانا را مورد بررسی قرار می دهد. برجسته سازی به معنای ظرفیت شاعر در بکارگیری بازی های زبانی و موسیقایی و امکانات هنری خود است. به گونه ای که طرز بیان خود آشنازدا و برجسته ساز باشد. مولانا با بهره گیری از سازه های برجستگی متن از قبیل بازی های آوایی، واژگانی، نحوی و موسیقایی، هماهنگی جالب میان ساختار و محتوا را نوآوری کرد. هدف این مقاله در این است که تصویری را از درجه هنری و برجستگی مولانا به دست دهیم. در این تحقیق از روش تحلیلی- توصیفی بر طبق رویکرد ساختاری بهره برده شد تا غزل را از لحاظ برجسته سازی آوایی، واژگانی، نحوی، و معنایی بررسی کند. یافته تحقیق حاضر این است که مولوی با یاری جستن از نوآوری های ساختاری و معنایی، زبان شعری خود را از هنجار معمول در اشعار دیگران جدا و متمایز کرده است. زیباشناختی غزل مولانا در هنر بهره گیری مناسب و متَقَدِّم از همین مؤلفه ساختاری و معناشناختی تحقق یافته است.
وجوه ادبیت در فیلم مادر اثر علی حاتمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور مکتب فرمالیسم در سال های آغازین قرن بیستم، تأثیر گسترده ای بر شیوه تحلیل متون ادبی و هنری نهاد. فرمالیست ها با مطرح کردن ادبیّت اثر به عنوان وجه تمایز اثر هنری از غیر هنری، ادبیّت را قابل تعمیم به سایر هنرها و مخصوصاً سینما می دانستند. از این رو، بررسی ادبیّت در یک اثر سینمایی تنها محدود به واژگان نیست و جنبه های زبانی، تصویری و محتوایی اثر را شامل می شود. همان گونه که در ادبیات استفاده از صناعات ادبی (معانی، بیان و بدیع) در واژگان و کلام موجب بلاغت متن می شود، در سینما نیز این صناعات به شکلی دیگر و به یاری تصاویر، تدوین، میزانسن، نورپردازی و ... معانی بلیغی می آفرینند. مقاله حاضر با تکیه بر نظرات فرمالیست ها و نئوفرمالیست ها، در صدد بررسی و تحلیل فیلم «مادر» علی حاتمی از منظر ادبیّت و تشریح جنبه های زیبایی شناسی و ادبی آن است. بدین منظور علاوه بر بررسی متن فیلمنامه، بلاغت موجود در نماها و تصاویر آن نیز مورد تحلیل قرار گرفته اند. با توجه به تحلیل صورت گرفته، استفاده از آرایه های ادبی فراوان در گفت وگو میان شخصیت های داستان و روش ها و فنون انتقال مفاهیم توسط تصویر، اثر حاتمی را از نظر ادبی برجسته کرده است و به آن هویتی مستقل بخشیده که با هر بار مواجهه مخاطب آگاه با این اثر، بیش از پیش ظرفیت ادبی و تأثیرپذیری واژگانی و مفهومی آن از ادبیات کلاسیک فارسی آشکار می شود.
بررسی برداشت های ظاهری از مضامین دینی در اشعار احمد شاملو و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
55 - 71
حوزههای تخصصی:
شعر، عرصه جولان اندیشه و خیال است؛ صور خیال در آن مهم ترین نقش را به عهده دارند و واژه ها و عبارت ها از معنای ظاهری فراتر می روند و درک و دریافت آن ها نیازمند آشنایی با صنایع و آرایه های ادبی و شناخت شخصیت شاعر است. برای مخاطبانی که بی خبر از قدرت تخیل شاعر و غافل از مهارت او در کاربرد صنایع ادبی، اقدام به خواندن اشعار او می کنند؛ گاه شبهه ای ایجاد می شود که با برداشت های ظاهری، خود را به زدن برچسب شرک و الحاد به شاعر مجاز می دانند. اشعار احمد شاملو و نزار قبانی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. برخی از اشعار این دو شاعر معاصر، در لباس شرک و الحاد نمود یافته اند که نیازمند کاوش و بررسی اند. در این مقاله با یک دسته بندی موضوعی از اشعار شاملو و قبانی (با مفاهیم و مضامین مشترک) که ظاهری شرک آمیز دارند؛ این اشعار در شش دسته جای گرفته اند که عبارت اند از جایگاه یکسان برای خدا و انسان، کاربرد صفات خدایی برای غیر خدا، نفی تقدیر و سرنوشت، انکار قیامت و ریشخند به آن، نفی صبر و مصلوب بودن حضرت عیسی علیه السلام .
نقد و تحلیل تصویرگری از منظر رمانتیسم در غزلیات هوشنگ ابتهاج و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
115 - 142
حوزههای تخصصی:
تصاویر شعری از عناصر اصلی شعر و از معیارهای مهم نقد ادبی نزد متقدمین است. صور خیال که از تلفیق اشیا، کلمات و احساسات در هنگام خلق یک اثر هنری ایجاد می شود، بر جذابیت شعر افزوده، آن را نزد مخاطب و شنونده زیباتر و دل انگیزتر می سازد. تسلط شاعران بر تصویرگری هنری برخاسته از ذوق و قریحه خاص و از وجوه امتیاز و برتری آنان بر یکدیگر است. در این پژوهش، تصویرگری هنری در شعر ابتهاج و شفیعی کدکنی از منظر رمانتیسم که یکی از بهترین و عالی ترین جلوه های احساسی بشر است بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این دو شاعر در استفاده از تصاویر هنری برای بیان اهداف خود که بعضاً مقاصد اجتماعی و سیاسی بوده، بسیار مهارت داشته و موفق بوده اند. رمانتیسم این شاعران با اجتماع پیوند غیر قابل انکاری داشته و به نوعی عشق فردی را فدای عشق اجتماعی نموده اند.
واکاوی و تحلیل کتاب بررسی انتقادی تاریخ ادبیات نگاری در ادب عربی اثر سید حسین سیدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نگارش در ارتباط با تاریخ ادبیات، در طول زمان دچار تحول شده است. این تغییرات باعث گوناگونی کتاب های تاریخ ادبیات و همچنین تنوع برداشت های ارائه شده در خصوص این کتاب ها شده است. هدف این پژوهش واکاوی و تحلیل کتاب بررسی انتقادی تاریخ ادبیات نگاری در ادب عربی و مقایسه این اثر با کتاب های مشابه می باشد. دلیل نگارش کتاب آقای سیدی، طرح پرسش ها و نقد تاریخ ادبیات نگاری در حوزه زبان و ادب عربی است، اما به نظر می رسد که نویسنده به بیان کلیات و مفاهیم و تعاریف ادبیات، ارائه نظریه های تاریخ ادبیات، بیان سیر تاریخ ادبیات نگاری و روش های تاریخ ادبیات نگاری و تأثیر خاورشناسان در این زمینه پرداخته است که الگو مطالب کتاب شباهت زیادی به کتاب هایی همچون فی تاریخ الادب مفاهیم ومناهج تألیف حسین الواد و کتاب فلسفه الإستشراق وأثرها فى الأدب العربى المعاصر تألیف احمد اسماعیل لوویچ و کتاب مناهج الدراسه الادبیه فی الادب العربی تألیف فیصل شکریاست. نتایج این تحقیق نشان می دهد کتاب های عربی تألیف شده نسبت به کتاب آقای سیدی پخته تر بوده و اثر آقای سیدی بیشتر نقل نکات عنوان شده کتاب های سه نویسنده مذکور بوده است. روش تحقیق در این مقاله بر اساس روش توصیفی – تحلیلی و کتابخانه ای است و سپس با روش تطبیق و مقایسه نسبت به مقایسه اثر با آثار مشابه مذکور اقدام شده است.
بررسی نشانه – معناشناختی تطبیقی؛ الشّحاذ نجیب محفوظ و ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
10.22126/jccl.2019.79.1042
حوزههای تخصصی:
در بررسی معناشناختی تطبیقی، شناخت زبان به مثابه پدیده ای پیچیده و در حال تحوّل است و چگونگی درک ویژگی های این پدیده نیازمند رویکردی جزءنگر و ژرف کاوی در بن مایه های زایش، شکل گیری و تولید واحدهای زبانی است؛ ضرورتی که در گذر زمان با پیشرفت مداوم زبان شناسی و رشته های مرتبط بیش از پیش رخ می نماید. پژوهش حاضر، تحلیلی نشانه - معناشناختی از دو داستان ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی و الشّحاذ نوشته نجیب محفوظ است و کوشیده است تا فرایند نشانه - معناشناختی این گفتمان را براساس الگوی مطالعاتی گرمس بررسی کند. وجه اشتراک این دو اثر، رهایی از وضعیّت موجود است، قهرمان رمان الشّحاذ (عمر الحمزاوی)، در پی آن است تا از بیماری ای که به آن دچار شده و هیچ سبب طبیعی و هیچ گونه عوارضی ندارد، رهایی یابد و برای رهایی و تغییر وضعیّت موجود می کوشد. در داستان ماهی سیاه کوچولو ، ماهی کوچولو که قهرمان داستان است نیز در پی گذر از مرحله ای است که توقّف در آن را نابودی خود می داند. این وجه اشتراک، رهایی از وضع موجود، کنش کنش گر را به تکاپو وامی دارد و زایش معنایی صورت می گیرد، نوشتار پیش رو در پی بررسی عناصر اصلی و دخیل در تولید معنا در این دو اثر است؛ روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است.
ادبیّات تطبیقی و سینمای ایران (جستاری در مفهوم کنایه در درام اجتماعی جدایی نادر از سیمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2020.2733.1770
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تطبیقی زمینه های پژوهشی فراوانی را فراروی پژوهشگران باز کرده است، یکی از این زمینه ها، مطالعات میان رشته ای است. ارتباط میان سینما و ادبیّات به مثابه دو هنر بشری، بر کسی پوشیده نیست و کارگردانان نمایش های اجتماعی برای مخاطب پسندترکردن درام خود، گفتگوها (دیالوگ ها) را با کنایه های شیرین و به جا پرمغزتر می کنند تا جنس گفتگوها به محاورات مردم نزدیک تر شود. پژوهش حاضر به روش کیفی و مطالعه سمعی- بصری و تحلیل محتواست، بدین صورت که درام یادشده با استفاده از لوح فشرده بررسی شده، سپس گفتگوهای آن را یادداشت برداری کرده و درنهایت تحلیل شده است. برمبنای مکتب های ادبیّات تطبیقی، رویکرد این جستار به مکتب آمریکایی است که درپی تدوین قواعد ثابت و محدودی نیست. دلیل گزینش درام پیش گفته نوع اندیشه هنری کارگردان، ویژگی دراماتیک آن و سبک خاصّ کارگردان بوده است. در درام جدایی نادر از سیمین، بیش از آنچه انتظار می رود با گفتگو هایی که مردم در زندگی روزمرّه خود استفاده می کنند، روبه رو هستیم. کنایه در این درام در سه مقوله کنایه قاموسی، کنایه زبانی و کنایه ابداعی بررسی شده است. کنایه ها در این اثر، نه آن چنان شاعرانه و دور از ذهن هستند و نه سطحی و یک دست؛ یعنی با توجّه به موقعیّت هر شخصیّت و روند داستان کنایه ها به کار می روند. در هفتاد و شش کنایه ای که در این درام به کار رفته، چهل و سه کنایه از گونه زبانی، بیست و سه مورد قاموسی و هشت مورد ابداعی هستند. درام یادشده بیش از آنکه به بیان لایه های پنهان و شفاف سازی عقده های اجتماعی و ارائه راهکار بپردازد، به مسائل روزمرّه اجتماعی پرداخته است.
تحلیل بینامتنی «بلبل و مور» با «زنجره و مور» بر اساس رمزگان فرهنگی بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
139 - 155
حوزههای تخصصی:
پروین اعتصامی یکی از موفق ترین شاعران معاصر ایرانی در استفاده از «فابل» به منظور بیان آموزه های اخلاقی و اجتماعی است. یکی از پیش متن های اساسی پروین در آفرینش فابل ها و تمثیلات اش، افسانه های لافونتن ، شاعر سده هفده فرانسوی، است. لیکن به تعبیر رولان بارت ساختار هر روایت، متشکل از تعدادی رمزگان فرهنگی مانند پروآیروتیک، هرمنوتیک، سمیک، نمادین و ارجاعی است. این رمزگان منعکس کننده موقعیت فردی و اجتماعی هنرمند و مبتنی بر سنت های ادبی و فرهنگی یک جامعه است. از این روی، در مقاله حاضر، با این پیش فرض که در آثار بازآفرینی شده از یک زبان به زبان دیگر، بیش از هر چیز رمزگان فرهنگی آن دستخوش تغییر و تحول می شود، آن ها را در ساختار روایت «بلبل و مور» پروین اعتصامی که بازآفرینی حکایت «زنجره و مور» ژان دو لافونتن است، مورد واکاوی قرار داده است. نتیجه این بررسی، بر این نکته دلالت دارد که پروین اعتصامی برای آفرینش مجدد حکایت تمثیلی لافونتن ، کنش های روایی، تعلیق های داستان، تقابل های دوجزئی، محیط و فضا و خصوصیات روانی شخصیت های داستان و نیز ارجاعات درون متنی و برون متنی آن را متناسب با بافت فرهنگی و اجتماعی خویش تغییر داده است.
اجتماعیات در ترجمه داستان «سرگذشت ژیل بلاس»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
231 - 259
حوزههای تخصصی:
داستان «سرگذشت ژیل بلاس» در چهار جلد، اثر آلن رنه لوساژ ، به زبان فرانسه نوشته شده و میرزا حبیب اصفهانی آن را به فارسی ترجمه کرده است. هر مترجمی علاوه بر امانتداری در اصل داستان، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، به دلیل هویت فرهنگی خود تغییراتی در متن داستان اعمال می کند که این تغییرات می تواند برگرفته از مسائل اجتماعی و فرهنگی عصر مترجم باشد. جستار حاضر با روش تحلیلی- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای، اجتماعیات را در اثر یادشده مطالعه کرده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که نویسنده و به تبع آن مترجم اثر، بسیاری از مسائل اجتماعی مانند آزادی، جایگاه اجتماعی زن و واگذاری تربیت کودکان به افراد کاردان، آیین خواستگاری و ازدواج، دزدی، فقر و تضاد طبقاتی، تقدیرباوری، مراسم سوگواری، بازی های محلی و... را در این اثر بازتاب داده است. وجود این عناصر در این اثر نشان می دهد که ادبیات تنها عرصه زیبایی های کلامی نیست. ادبیات، زبان گویای هر جامعه و نمایان گر احوال حاکم بر آن زمان و منعکس کننده مکنونات درونی، باورها، طرز تفکّر و جهان بینی نویسنده است.
غم و اندوه و مرگ اندیشی؛ مفاهیم مشترک شعر الیاس ابوشبکه و شارل بودلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
313 - 341
حوزههای تخصصی:
الیاس ابوشبکه شاعر معاصر لبنانی و شارل بودلر شاعر معاصر فرانسوی، از جمله شاعرانِ سرشناس رمانتیست هستند که مضامین مکتب رمانتیسم را به زیبایی کم نظیری در سروده های شان هویدا ساخته اند. شعر این دو شاعر، دربردارنده مضامین رمانتیکی مشترک فراوانی است که در این میان، حزن و اندوه و نیز مرگ اندیشی، بسامد و جایگاه درخوری را به خود اختصاص داده است، چراکه هر دو شاعر به سبب شرایط و مشکلات مشابه زندگی، نسبت به زندگی بدبین بوده و نگرشی همراه با حقد و کینه نسبت به آن داشتند، به طوری که می توان سراسر زندگی این دو شاعر رمانتیست را تمنای مرگ در میان انبوه مشکلات دانست. «أفاعی الفردوس» نام اثری است که الیاس ابوشبکه در سرایش آن، به شدت تحت تأثیر «گل های رنج» شارل بودلر بوده است چنانکه گویی برخی از مفاهیم موجود در اشعار ابوشبکه ، ترجمه اشعار بودلر می باشد. مقاله حاضر بر آن است با مقایسه اشعار این دو شاعر معاصر لبنان و فرانسه و تبیین مفاهیم مشترک در شعر آنان، تأثیرپذیری ابوشبکه از بودلر را به اثبات رساند.
رویکردی متن شناختی به انگاره های انسان گرایانه در اشعار شاملو و عبدالوهاب بیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
63 - 84
حوزههای تخصصی:
عبدالوهاب بیاتی شاعر چپ گرای عراقی و احمد شاملو شاعر ایرانی و بنیانگذار شعر سپید، دو شاعر پرآوازه ادبیات معاصر عربی و فارسی و از بزرگان مکتب ادبی رمانتیسم هستند که با توجه به شرایط فردی و اجتماعی عصر خویش و روحیه انقلابی شان، در برخورد با مشکلات جامعه دیدگاه های مشترک دارند. این دو شاعر از پیشگامان شعر نو هستند که به زبان ساده و کلام آهنگین و ایجاد مضامین نو در شعر پرداختند و با وامداری از ادبیات قدیم در قالب های شعری نوآوری ایجاد کردند و از این مفاهیم تازه برای بیان آلام جامعه بشری سود جستند. شاه کلید دروازه ذهنی بیاتی و شاملو بی گمان انسان است. این دو شاعر بزرگ در پرداختن به موضوعاتی همچون اسطوره، انسان گرایی، عصیان گری، آزادی خواهی و نپذیرفتن ظلم و ستم از شیوه یگانه ای بهره برده اند. هر دو شاعرانی جهان وطنی هستند که برای رسیدن به هدف خویش از فرهنگ مشترک انسانی استفاده کردند. پرداختن به اجتماع و سیاست که از شاخصه های شعر معاصر است، در شعر شاملو و بیاتی ، جایگاهی در خور را به خود اختصاص می دهد. در این پژوهش تلاش شده است با تأکید بر روش توصیفی به بررسی آثار و اشعار این دو شاعر بزرگ پرداخته شود.
جامعه شناختی ادبی دو داستان کوتاه «چتر» غلامحسین ساعدی و «النّوم» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مسائل اجتماعی، سیاست و حکومت از گذشته دور تاکنون در بین ادیبان و نویسندگان متداول بوده است؛ امّا در قرن بیستم، اهتمام و توجّه به این پدیده ها منسجم و جدّی تر شد. غلامحسین ساعدی و نجیب محفوظ از نویسندگان معاصر هستند که تحت تأثیر اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی، نگرش کمابیش یکسانی در داستان بازتاب می دهند. داستان «چتر» و «النّوم» که از نمونه های موفّق این دو نویسنده هستند، به شکلی رمزی و نمادین به بحران جوامع خویش می پردازند. عنوان، شخصیّت و فضای داستان، در خدمت پیش برد و فکر اصلی داستان است. خفقان و سرخوردگی در دوجامعه به شکل چشمگیری قابل ملاحظه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و در چارچوب مکتب آمریکایی و رویکرد نظری مطالعات میان رشته ای برآن است که به چگونگی بازنمایی مسائل اجتماعی در داستان «چتر» ساعدی و «النّوم» از نجیب محفوظ بپردازد تاخواننده ضمن آشنایی با فضا و بافت کلّی جامعه، دیدگاه کلّی این دو نویسنده را نسبت به جامعه بازشناسد.
بررسی معنا شناسی گفتمان خاموشی در تخلص مولانا بر اساس غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
229 - 259
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریات ساختگرای یاکوبسن و افرات درباره نقش های ارتباطی کلام بین گوینده و مخاطب، پیامی معنادار مبادله می شود که از طریق یک مجرای فیزیکی انتقال می یابد. به عقیده آن ها این الگوی ارتباطی در تمام کنش های ارتباط کلامی مصداق دارد و ارسال پیام نیاز به زمینه ای دارد که یا رمز کلامی است یا در قالب کلام گنجانده می شود. عارف آن هنگام که می خواهد جهانی را نشان دهد که در آن الفاظ کارکرد خود را از دست می دهند، گاه به نقل داستان هایی در ستایش خاموشی می پردازد و گاه خود نیز خاموش می شود. با توجه به الگوی ارتباطی یاکوبسن می توان از خاموشی در فرآیند ارتباط به خوبی بهره مند شد و لذت حاصل از دریافت سکوت را در شش نقش ارتباطی گفتار جست و جو نمود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که کاربرد برخی از نقش های ارتباطی سکوت در کلام مولانا مانند نقش ترغیبی و نقش ارجاعی دارای بسامد بیش تری است. بررسی معنا شناسی گفتمان خاموشی در تخلص مولانا بر اساس غزلیات شمس
مصادیق زیبایی شناسی در عرفان عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
143 - 163
حوزههای تخصصی:
سابقه زیبایی شناسی را باید در میان اقوام کهن و باستانی جست وجو کرد نخستین گام ها را در این مسیر تمدن های ایران، هند و یونانی برداشته اند و دستاوردهای خوبی را به یادگار گذاشته اند. مکتب زیبایی پرستی در عرفان ایرانی اسلامی با استفاده از دستاوردهای حکمت یونانی و اشراق شرقی و به ویژه با بهره گیری از حکمت ایران باستان در قرون نخستین اسلامی شکل گرفته و با استفاده از تعالیم قرآنی به مکتب بزرگی در عرفان اسلامی تبدیل شده است. البته بزرگان این مکتب همگی ایرانی بوده اند. عرفای بزرگی همچون مولانا جلال الدین رومی و عطار نیشابوری که همواره عشق به جمال پرستی و زیبایی شناسی در آثار عرفانی آن ها موج می زند. عطار نیشابوری نیز معتقد بر انعکاس جمال حق در سایر مخلوقات است؛ به خصوص معشوق زمینی که در داستان شیخ و دختر ترسا در «منطق الطیر» آمده است. در این مقاله کوشش شده است تا با نگاهی بر آثار و اندیشه های عرفانی عطار و مولانا درباره مفهوم زیبایی و زیبایی شناسی در عرفان اسلامی مطالبی ارائه گردد.
بررسی و تحلیل سبک های هندی و اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مضمون شعر سبک اصفهانی و هندی در نهایت دقّت، انتخاب شده است و چون شعر سعدی و حافظ، انسان را به فکر کردن فرونمی برد. چنین سبک شعری باارزش های ادبی ایران تاریخی در دوره های خراسانی و عراقی سنخیّت ندارد، از سوی ادیبان و شاعران دوره بعد و نیز از سوی تذکره نویسان مورد توجّه واقع نشد و در تذکره ها نوشتند از ده ها هزار بیت صائب چند بیت او به دشواری انتخاب شد و همین که تا امروز شعر بیدل برای استادان و دانشجویان ایرانی ناآشناست به شگفتی نامأنوس شعر او برمی گردد. بدین جهت تحقیق حاضر تا حدودی می تواند تمایزها و تفاوت های سبک های اصفهانی و هندی و دو نماینده این دو سبک یعنی صائب و بیدل را روشن و مشخّص نماید. بر همین مبنا مقاله پیشِ رو با بررسی و تحلیل دو سبک مذکور، فرضیه های زیر را اثبات می نماید؛ اکثر منتقدان ادبی، سبک هندی و اصفهانی را یکی دانسته اند و وجوه مشترک فراوانی برای آن ها ذکر کرده اند، امّا با اندکی درنگ می توان دریافت که این دو سبک باوجود ویژگی های مشترکِ فراوان، کاملاً بر هم منطبق نیستند. توجّه به سه عنصر زبان، زمان و مکان در شعر صائب و بیدل نمایانگر تفاوت های شعری این دو شاعر و اثبات همسانی سبکی آن هاست.
پژوهشی در اصل و منشأ تمثیل فیل و کوران؛ تمثیلی از حدیقه سنایی و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از تمثیل در روزگاران باستان در میان برخی اقوام برای تعلیم و تبیین مقاصد، رایج بوده است؛ در میان هندوان و بوداییان حرمت و تقدسی داشت؛ از اصول تعالیم آنان به حساب می آمد و از طریق آنان در میان دیگر فرهنگ ها رواج یافته است. داستان «فیل و کوران» از داستان های معروف است که در آثار دینی، ادبی و عرفانیِ چند ملت دیده می شود؛ در همه این موارد، تمثیل مورد نظر«ناتوانی حواس ظاهر بشر در شناخت حقایق اشیاء و امور» را بیان می کند. شهرت این تمثیل در میان هندوان به اندازه ای است که به «قاعده پیل و کوران» «Andhagayanyaya» ضرب المثل شده است و در مورد کسانی به کار می رود که تنها با شناخت جزئی از حقیقت، آن هم به صورت ناقص و ناتمام، گمان می برند بر تمام حقیقت، معرفت کامل حاصل کرده اند. مقاله حاضر با رویکرد ادبیات تطبیقی، ریشه و منشأ تمثیل مورد نظر را در میان متون فارسی و عربی جست و جو کرده، سرچشمه آن را در منابع هندی و بودایی، در مجموعه ای به نام«اُدانا (UDANA)» که شامل سخنان و تعالیم بودا به پیروانش بوده، یافته است. این تمثیل در طول عمر بیش از دوهزارو پانصد ساله و مسیر سفر خود، تغییراتی را هم برخود پذیرفته است. هر شاعر و نویسنده ای متناسب با ساختار و نظام فکری و فرهنگی خود در بهره گیری از آن تغییراتی داده است. این تغییرات در قالب جدولی در متن آورده شده است که شباهت ها و تفاوت ها را نشان می دهد.