فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
اندرزنامه های سیاسی، یک مرحله مهم توسعه اندیشه سیاسی و ارائه کارویژه های سنتی دستگاه حکومت در جهان هستند که قرن ها نگارش آن ها تداوم یافت. ریشه پیدایش اندرزنامه های سیاسی وجود شکل سنتی حکومت، یعنی حکومت های استبدادی و خودکامه بود، لذا با شکل گیری کشورهای مدرن در جهان، تاریخ مصرف این سبک نگارشی نیز پایان یافت. اندرزنامه های سیاسی متونی در زمینه آیین های عملیاتی کشورداری و روش های مطلوب اداره حکومت هستند. در ایران و جهان اسلام این سنت ادبی از محبوبیت ویژه ای برخوردار بود. تاکنون مقالات و کتاب های زیادی در ارتباط با این سنت ادبی به ویژه از دیدگاه اندیشه سیاسی به نگارش در آمده است؛ اما مقاله فوق تلاش دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی تحلیلی این منابع و نیز فلسفه پیدایش و توسعه، ماهیت، اهداف، ویژگی ها و کارکردهای اندرزنامه های سیاسی بپردازد. همچنین نشان داده می شود، مهم ترین کارویژه اندرزنامه های سیاسی ارائه طرح های عملیاتی کشورداری به حکومت ها بوده است.
بررسی و تحلیل دو داستان تمثیلی از مولوی و داستایوفسکی با توجه به مساله وجوه تراژیک زندگی
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات تکرارشونده در اذهان و نفوس انسان ها در طول تاریخ توجه به مسئلة مرگ و اضطراب حاصل از آن است که روح و روان انسان را معطوف کرده و متفکران همواره سعی کرده اند با رهیافت های مختلف به دلایل و عوامل این نوع اضطراب بپردازند. در این مقاله، نویسنده با اذعان به اختلاف و تمایز تلقی اندیشمندان از پدیدارهای متافیزیکی همچون خدا، زندگی پس از مرگ و ... با توجه به شرایط و ویژگی های حاکم بر هر دوره، به واکاوی این نوع از اضطراب، با توجه به دو داستان تمثیلی از دو جهانبینی متفاوت (مولوی و داستایوفسکی)، می پردازد؛ اضطرابی که از آن به اضطراب حاصل از سرنوشت و مرگ تعبیر شده است. داستان نخست جالینوس و استر از مولوی و دیگری ایوان و کروکودیل از داستایوفسکی است که نویسنده در این مقاله ضمن بیان اختلاف در جهانبینی حاکم بر تولید دو متن و نتایج پایانی داستان ها، به مقایسه نوع کنش شخصیت های اصلی و زمینه های دیگر، افکار و اندیشة حاکم بر دو داستان و... میپردازد. حاصل کلام این است که دو داستان بهرغم شباهت های فراوان از نظر ساختاری و در مواردی موضوعی، از نظر فضای گفتمانی- فلسفی متفاوت بوده، به این معنا که داستان مولوی در مذمت دنیادوستی و داستان داستایوفسکی در نکوهش مرگاندیشی، پوچی و بی معنایی زندگی است.
بررسی کارکرد متناقض نما در شعر مشفق کاشانی و محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صورت و صورتگری، عرصة اصلی آفرینش گری هنری و لذّاتِ ادبی است. از گذشته تا امروز همواره رابطه ای مفهومی میان شعر فارسی و عربی وجود داشته است. مشفق کاشانی و محمود درویش از شاعران معاصر هستند که به کارکردهای زبان؛ از جمله متناقض نما اهمّیّتی ویژه داده اند. هدف آن ها از آفرینش تصاویر متناقض، تأکید بر اهمّیّت محتوای تصاویر خلق شده است. با توجّه به ذهن خلاّق این شاعران بزرگ، یکی از اهداف اصلی ایجاد این نوع از تصویر، اهمّیّت دادن به بافت معنایی و محتوایی شعر است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، در نظر دارد به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر از طریق متناقض نماها بپردازد، آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد. از رهاورد پژوهش حاضر می توان به این مهم دست یافت که متناقض نمایی یکی از ویژگی های سبکی اشعار این دو شاعر است. ساختمان متناقض نمایی در شعر این دو شاعر، به دو صورت است: الف: پارادوکس هایی که دو پایه تضاد در آن ها به روشنی آشکار است. ب : پارادوکس هایی که در آن ها به جای یکی از پایه های تضاد، از متعلّقات آن آمده است .
جاذبه هاى موسیقایى برخى مضامین خاقانى و پرتو آن در شاعران (مولوی ‘ سعدی و حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این گفتار نگارنده بر آن است که اظهارکند چگونه شاعران برجستهء ایران در طیف جاذبهء موسیقى روح پرور و مضامین دل فریب شعر خاقانى مجذوب شد ه اند و این نکته را خاطرنشان کندکه اگر خاقانى در ادب فارسى ظهور نمى کرد به هیچ وجه شاعرانى چون مولوى، سعدى و حافظ در حوزهء صنعتگرى شاعرانه و ابداع مضامین مبتکرانه بدین عظمت حضور نمى توانستند یافت
سپهری و سبک هندی
درآم دی بر آسیب شناسی شعر معاصر در ح وزة معنایی زبان (با نگاهی نقدی- تطبیقی به شعر معاصر ایران و عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوآوری های قابل تأمّل در صوّر خیال و تلاش در خلق تصاویر و ترکیبات تازه در شعر امروز، زبان را از یکنواختی، خارج کرده و به آن حیاتی دوباره بخشیده است. شاعران معاصر با شخصی سازیِ عواطف در دو محور همنشینی و جانشینی و عدول آگاهانه از خودکاریِ زبان، اص ولِ قراردادی را پس می زنند تا کلام خویش را برجسته کنند. در این رهگذر، شاعران ایران و عراق با توجّه به قرابت های خاصّ فکری و فرهنگی، و تحت تأثیر عوامل مختلف زندگی امروزین، در جست و جوی آفرینش تصاویر تازه بوده اند و با تخطّی از قواعد معنایی زبان، در مسیر درک مخاطبان، درنگ های عامدانه ایجاد کرده اند. نکته حائز اهمیّت در این زمینه آن است که اگرچه بهره برداری شاعران این دو سرزمین از شگردهایِ نوینِ تصویرپردازی، اغلب به زبان آنان جلوه ای بدیع بخشیده؛ امّا هرگاه که با ضعف و نارسایی همراه بوده، ناهمواری هایی را در سروده هایشان به وجود آورده است. از این منظر، مبنای کار نگارندگان در این پژوهش، پاسخ به این پرسش است: عواملی که به شکل مشترک در حوزة معنایی زبان، شعر معاصر ایران و عراق را آسیب پذیر نشان داده، کدام است؟ یافته های این تحقیق نشان می دهد که «افراط در چینش جدولی واژگان و برهم زدن بی رویّة نظام خانوادگی کلمات»، «اتکا بر کاربردهای کلیشه ای زبان»، «جمود ذهنی در موقعیت های آرکائیک» و... از جمله عواملی به شمار می رود که در حوزة معنایی زبان، قلمرو زیباشناسی شعر معاصر ایران و عراق را آسیب پذیر کرده است؛ بدین معنی که دست اندازی شاعران در ساحت معنایی زبان، همواره با توفیق و زیبایی همراه نبوده و هر گاه که فرایند خلاقیّت در آن کمتر بوده، بر آن نقدهایی وارد است.
گوته، و ژرفای شعر حافظ
سیف اسفرنگی و اثرپذیری وی از خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیف الدین اسفرنگی شاعر پارسی گوی کم شناخته به اقرب احتمالات در سدة ششم هجری دیده بر جهان گشود. زادگاه او به گواهی نامش و اتفاقِ تذکره نویسان اسفرنگ یا اسفره از توابع سمرقند است و از این نگاه دیوان او در بررسی زبان حوزة فرارود (= ماوراءالنهر) پایگاه و جایگاهی ویژه دارد.
سیف در صناعت شاعری به بسیاری از پیشینیان و هم روزگارانِ خود چشم داشته و قصاید آنان را نمونه قرار داده و استقبال کرده است؛ از خیلِ منظورانِ او می توان به مسعودسعد، امیرمعزّی، عثمان مختاری، عمعق بخاری، سنایی، انوری، مجیر بیلقانی، خاقانی و ظهیر فاریابی اشاره کرد که از این میان اقبال او به شعر خاقانی نظرگیرتر و از لونی دیگر است.
در این مقاله شماری از همانندی های واژگانی و معنایی میان ابیات سیف اسفرنگی و خاقانی را به دست داده ایم؛ این همانندی ها می تواند نشان از آن داشته باشد که سیف دیوان خاقانی را از نظر گذرانده است.
القصیدة البِشریّة وترجمتها الفارسیّة المنظومة من منظور موسیقیّ (قصیده بشریه و ترجمه منظوم آن از منظر موسیقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدیع الزمان همدانی در آخرین مقامه خود از شاعری به نام ""بشر بن عوانه"" یاد و قصیده ای منسوب به او را با عنوان ""قصیده بشریه"" در همانجا نقل می کند؛ این قصیده را محمد حسین شهریار شاعر معاصر ایرانی با شیوه ای زیبا به شعر فارسی کلاسیک ترجمه کرده و توانسته است جوانب مختلف و مهم شعریت متن - و از همه مهمتر ""موسیقی"" شعر - را به متن مقصد انتقال دهد.
مهم ترین یافته های این تحقیق نشان می دهد که عنصر موسیقی در هر دو متن اصلی و مقصد به خوبی به شاعر کمک کرده است تا مفاهیم و معانی مورد نظر خود را به مخاطب القاء کند، لذا گاهی فضای موسیقی با فخر و حماسه مناسبت دارد و گاهی هم با فضای غزلی و عاطفی. در همین راستا موسیقی وزن و بحر با حماسه و موسیقی قافیه با غزل تناسبی تام دارد؛ این مهم در مورد موسیقی معنوی داخل ابیات هم صادق است.
Christine et Kid, un nouveau roman à l’image de La Jalousie (""کریستین و کید""، یک رُمان نو به مانند ""حسادت"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوشنگ گلشیری، نویسنده ی ایرانی و خالق اثر شازده احتجاب، یکی از آثار شاخص ادبیات مدرن ایران، رمان کریستین و کید را در سال 1350 به رشته ی تحریر درآورد. این رمان که الهام بخش آن جریان رمان نو فرانسه بوده است در ساختار و مضمون تقلیدی از رمان حسادت از الن رب گریه می باشد. داستان رمان گلشیری به درون مایه حسادت گره خورده است، اما تلاش های نویسنده در به کار بستن ویژگی ها و جریان نوشتاری رمان نو، آن را به داستان الن رب گریه نزدیک می کند. در مفاله ی حاضر سعی برآنست تا به بررسی این موضوع پرداخته شود که چه میزان اثر گلشیری توانسته است خود را در جریان رمان نو تثبیت کند و از طرفی سعی خواهیم کرد با دیدگاهی تطبیقی، نقاط تشابه این دو داستان را به تصویر بکشیم. در این راستا، چگونگی پرداخت چهار عامل طرح داستان، شخصیت و زمان و مکان را در داستان گلشیری با توجه به نظریه های رمان نو بررسی می کنیم
مطالعه ی تطبیقی علی نامه و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه علینامه هم اکنون نخستین حماسه مذهبی محسوب می شود که به زبان فارسی سروده شده. هر چند مبنای علی نامه بر نقل وقایع از منابع تاریخی است، اما سراینده به گزینش رویدادها پرداخته و از آمیختن واقعیت و خیال و با الگوبرداری از شاهنامه دو جنگ جمل و صفین را در قالب قصه منظوم و در 12 مجلس پرداخته است. این الگوبرداری هم در زبان حماسی و هم در صور خیال است، اما گاه در همان الگوها تغییراتی ایجاد کرده و آن ها را مناسب فضای حماسه مذهبی کرده است. از جمله شباهت های ساختاری دو حماسه، می توان به اعتقاد به تقدیر و سرنوشت در وقوع رویدادها، پیکر گردانی، آرایش لشکر و شیوه های نبرد اشاره کرد. از جمله ی تفاوت ها نیز می توان به موارد زیر را نام برد: تغییر نقش ها، تغییر پیش بینی و پیش گویی حوادث به کرامت و تغییر شخص پیش گوینده از منجم و خوابگزار به امام یا قهرمان حماسه، تغییر نقش دیو به ابلیس، تغییر نوع اغراق ها، تغییر میزان بیطرفی شاعر در حماسه ملی و تمایل به جانبداری در حماسه دینی. علی نامه همانند شاهنامه ترکیبی از قصه، حماسه و تاریخ است.
تحلیل تطبیقی کاربست رئالیسم جادویی در دو رمان «حارس المدینة الضائعة» و «کولی کنار آتش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش به سبک رئالیسم جادویی در ادبیات، یکی از شیوه های جدید و کارآمد در حوزه داستان نویسی است که امروزه با به کار گیری این سبک به تحلیل انواع تضادها، مشکلات اجتماعی، سیاسی و ادبیّات فولکور به صورت ضمنی می پردازد؛ از جمله این رمان های رئالیسم جادویی می توان به کولی کنار آتش نوشته منیرو روانی پور داستان نویس معاصر ایران، و حارس المدینة الضائعة اثر ابراهیم نصرالله نویسنده و منتقد فلسطینی اشاره کرد. در این مقاله مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی با توجه به دیدگاه منتقدان و صاحب نظران ادبی تعریف و تبیین شده و سپس رمان های ذکر شده با توجه به ویژگی ها و مؤلّفه های رئالیسم جادویی تحلیل شده اند. پژوهش حاضر به بررسی کاربست رئالیسم جادویی با تکیه بر عناصر شخصیت و فضا در این رمان ها می پردازد و کاربست جلوه های رئالیسم جادویی در رویکردهایی همچون: شخصیّت ها، وهم و خیال، ترس از تنهایی، استحاله روحی و فضای وهم آلود، تعفّن بار و اغراقی، نمود یافته اند.
بررسی تطبیقی جلوه های رمانتیک در شعر گلچین گیلانی و عبدالمعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری برخی از اصول رمانتیسم یکی از وجوه مشترک شعری دو شاعر برجستة ایران و مصر، مجدالدّین میرفخرایی ملقّب به «گلچین گیلانی» و عبدالمعطی حجازی است. گلچین و حجازی از جمله شاعرانی هستند که با نگاهی رمانتیکی و با توجّه به شرایط فردی و اجتماعی زمانة خود و با تلاش برای گریز از آن، بخش عمدة شعرشان را آمیخته با غصّه، حسرت و دلتنگی برای گذشته نموده اند؛ لذا اشعار آن ها دارای لطیف ترین درون مایه ها و مفاهیم رمانتیکی است. گرایش به عاطفه و احساسات عمیق، همراه با نوعی اندوه و درد رمانتیکی از مهم ترین ابعاد مورد توجّه در گسترة اندیشه های مطرح در سروده های دو شاعر است. همدلی و یگانگی با طبیعت، بازگشت به دوران بدوی و معصومیّت کودکی، روستاستایی، نوستالژی و حسرت بر ایّام گذشته، رؤیا، ناامیدی، غم و اندوه و عشق و شادی که از مهم ترین مشخّصات جنبش رمانتیسم است، به فراوانی در آثار این دو شاعر مشاهده می شود. دستاورد علمی این پژوهش نشانگر این مطلب است که مجموعة عوامل یادشده پیرامون مبانی مکتب رمانتیک به صورتی بارز در آثار این دو شاعر بازتاب یافته است.
نقش مایه های شرقی- ایرانی در آثار نیکالای گومیلیوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن معرفی نیکالای گومیلیوف، «پدر آکمهایسم» روسیه کوشیده ایم، نحوه آشنایی او را با شرق و تأثیرپذیریش از آثار شرقی را بررسی کنیم. گومیلیوف با تأسی از شرق و الگو قرار دادن عناصر شرقی در اشعارش، آثار بینظیر و منحصربهفردی خلق کرده است که در این نوشتار با تجزیه و تحلیل برخی از آن ها سعی کرده ایم منابع الهام آن ها را مشخص کنیم. از مهم ترین و جالبترین اشعار او «درویش مست»، «تأسی از زبان فارسی»، «مینیاتور پارسی»، «زائر» و نمایشنامه منظوم «فرزند خدا» است که در آن ها به وضوح میتوان جهانبینی شرق گرایانة او را دید. گومیلیوف که در مکاتبات دوستانه خود نیز از تخلص «حافظ» استفاده میکرد، همواره در جست وجوی راهی برای غنی کردن فرهنگ سرزمین خود و نزدیک کردن آن به عناصر معنوی شرق بود؛ از همینروست که در آثار او سرچشمههای معنوی و روحانی شرق با صور و شمایل شاعرانه انعکاس یافته و جهانبینی او را تحتتأثیر خود قرار داده، بهطوریکه او را از سایر نویسندگان و شاعران عصر نقرهای روسیه متمایز کرده است. در این مقاله همچنین به موضوع چگونگی انعکاس عناصر شرقی، تعالیم عرفان اسلامی و تصوف، در آثار این شاعر اشاره خواهیم کرد.
مقایسة منطق الطیر عطار نیشابوری با رسالة الطیر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاشی است برای مقایسة محتوای دو اثر برجستة عرفانی، منطق الطیر عطار نیشابوری و رسالة الطیر ابن سینا، که به شیوة مطالعه و با استفاده از تحلیل کیفی و کمی محتوا صورت گرفته است. برای سهولت مقایسه از جدول ها و نمودارهایی نیز استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شباهت ها عمدتاً در محتوای اثر است. مهم ترین شباهت دو اثر اشتراک در مضمون آن هاست. وجود رمز «مرغ» و مضمون «وحدت» بسیار برجسته است. از دیگر اشتراکات می توان به یک سانی مقصد و مقصود پرواز، شروع داستان از مرحلة «شناخت خود»، و بیان مضمون بی اعتمادی اشاره کرد. تفاوت های فرمی عبارت اند از: 1. تفاوت در قالب بیان، 2. تفاوت در واژه گزینی، و 3. تفاوت در عناصر داستان. تفاوت های محتوایی نیز شامل: 1. تفاوت در لزوم پیر، 2. تفاوت در چگونگی اظهار وجود، 3. تفاوت در نگرش به قابلیت عارف، 4. تفاوت در نگرش به درگاه الهی، 5. تفاوت در حماسه آفرینی، 6. تفاوت در داشتن طرح سفر، و 7. تفاوت در نگرش به انجام کار سالک است.
بررسی بازتاب شاهنامة فردوسی در شاهکار رحیم معینی کرمانشاهی بر اساس نظریّة ترامتنیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت نظریّة ترامتنیّت را با توجّه به آشنایی با نظریّة بینامتنیّت یولیا کریستوا در نیمة دوم قرن بیستم میلادی مطرح کرد. نظریّة ترامتنیّت به پنج بخش تقسیم می شود: 1 بینامتنیّت. 2 فرامتنیّت. 3 سرمتنیّت.4 پیرامتنیّت. 5 زبرمتنیّت. پس از فردوسی، سنّت حماسه سرایی با الهام گیری از شاهنامه ادامه پیدا کرد. بازتاب شاهنامة فردوسی در تمام آثار حماسی که پس از قرن چهارم هجری سروده شده، مشهود است. از جملة این آثار، «شاهکار» اثر رحیم معینی کرمانشاهی است که در آن تاریخ پس از سقوط ساسانیان تا اواخر دورة قاجاریّه در قالب مثنوی و به وزن شاهنامه به نظم کشیده شده است. «شاهکار» که در نوع حماسة مصنوع و تاریخی قرار می گیرد، از شاهنامة فردوسی در زمینه های مختلف تأثیر پذیرفته است.بازتاب شاهنامه بر اساس نظریّة ترامتنیّت در شاهکار معینی کرمانشاهی زیاد است و این بازتاب باعث شده است تا اثری زیبا و درخور ستایش شکل گیرد. نگارندگان در این جستار بر آنند که بر اساس نظریّة ترامتنیّت، به صورت مدوّن و منسجم این تأثیرها را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند.