فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
ادبیات نمایشی و داستانی از دیرباز با یکدیگر پیوند داشته اند؛ داستان به عنوان وسیله بیان رویدادهای زندگی و نمایش ابزار ارتباط با جهان پیرامون، همواره در ارتباط با یکدیگر، ضمن برآورده کردن برخی از مهم ترین نیازهای انسان، امکانات خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشته اند و روند رو به گسترش آن همچنان هم ادامه دارد. امروزه نمایش از ظرفیت های ادبیات داستانی و داستان از برخی ویژگی های درام استفاده می کند. با این وصف در این پژوهش سعی می شود با تمرکز بر سی و شش وضعیت نمایشی ژرژ پولتی، دو اثر « پیچک» از گراتزیا دلددا و« کریستین و کید» از هوشنگ گلشیری بررسی شده و به روش توصیفی تحلیلی چگونگی خلق ظرفیت های نمایشی دو اثر از طریق وجوه اشتراک محتوا نشان داده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد هرچند این دو اثر در دو مکتب با مختصات متفاوت شکل گرفته اند؛ اما با درونمایه مشترک عشق و روابط انسانی و عاطفی، از وضعیت های نمایشی مرتبط با این درونمایه برخوردارند؛ چنانکه گلشیری با توجه به بعد فردی روابط و دلددا با تمرکز بر بستر اجتماعی شکل گیری و رشد شخصیت ها، موفق به خلق موقعیت های نمایشی در آثار خود شده اند.
نگاهی تطبیقی به مفهوم آزادی در شعر احمد شاملو و احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
145 - 165
حوزههای تخصصی:
احمد شاملو و احمد مطر از سردمداران شعر سیاسی و اجتماعی در ادبیات فارسی و عربی هستند. آزادی و آزادی خواهی از مهم ترین بن مایه های شعر شاملو و مطر است. ما در این پژوهش بر آن شدیم تا به بررسی تطبیقی جایگاه آزادی در شعر این دو شاعر بپردازیم و با بررسی وجوه اشتراک و افتراق آن درک عمیق تری از آن ارائه دهیم. جستار حاضر با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی انجام پذیرفته است. ابتدا نمونه هایی از اشعاری که به مضمون آزادی اشاره کرده است را در شعر هر دو شاعر یافته و به صورت تطبیقی در کنار هم قرار داده ایم و به چهار مورد زیر تقسیم کرده ایم: 1. در حسرت بدست آوردن آزادی 2. آزادی بیان و اندیشه 3. عشق به آزادی 4. آزادی به مثابه انسانیت. در مواردی که ذکر شد شاملو و مطر در زمینه آزادی هم عقیده هستند و هر دو رسالت شعر را رسیدن به آزادی قرارا داده اند؛ با این تفاوت که زبان شعر شاملو مانند مطر تند و انتقادی نیست.
بررسی تطبیقی وطن دوستی در اشعار اقبال لاهوری و خلیل مطران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
539 - 550
حوزههای تخصصی:
اقبال لاهوری و خلیل مطران یکی اهل پاکستان و دیگری از لبنان است. این دو شاعر در مورد وطن دوستی اشعاری سروده اند که مردم را به دور از وطن پرستی بی حد و مرز بلکه به وحدت و یکپارچگی در زیر یک پرچم برای رهایی از ظلم و آن ها را برای کمک به هم نوعان فرا خوانده اند. در این مطالعه تحلیلی- توصیفی با بررسی دیوان دو شاعر می خواهیم به هم عقیدتی این دو شاعر برسیم. اقبال می گوید که اگر تمام مردم به یک محبوب حجازی روی بیاورند و پیرو آن شوند عشق به وطن فقط منتهی به مکان زندگی افراد نمی شود و تبدیل به عشق در یک جامعه بزرگ که تمام مسلمین را در بر می گیرد، می شود. این مطالعه کوشیده است تا با گردآوری مطالب و یکپارچه ساختن این مطالب مردم را در فهم مطالب ذکر شده توسط شاعران یاری دهد تا رسالت شاعران به خوبی انجام شود و همچنین مردم جامعه بتوانند از آن استفاده کنند.
طبقه بندی مخاطب در هنرهای تجسمی معاصر و هنرهای کلاسیک ایران با مطالعه ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
51 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق کنونی مطالعه طبقه بندی مخاطب در بستر زمان در هنر معاصر ایران می باشد. یکی از چالش هایی که در هنر امروز جامعه ایرانی مشهود است جایگاه متزلزل مخاطب است. جایگاهی که خود باید تعیین کننده باشد اما عوامل دیگری که خارج از حوزه هنر و هنرمند است، همچون نگاه سیاست و قدرت و اقتصاد به این مقوله، تأثیرگذارتر است. به نظر می رسد شناخت مخاطب منوط به نگاه نخبه های جامعه به اقسام گوناگون مخاطب بوده است، اما تا چه حد این دسته بندی مخاطب که در نهایت به عدم وجود مخاطب انجامیده است بر اساس شناخت صحیح افراد برتر جامعه بود یا بر اساس نگرش برتر به خود نخبه های جامعه بوده است. می توان گفت عوامل مختلفی در طبقه بندی مخاطب هنر تأثیرگذار هستند. با توجه به مطالعه حاضر می توان گفت مخاطبان هنر در بستر زمان بر اساس عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... متفاوت بوده اند. همچنین برای تقسیم بندی مخاطبان باید عوامل مؤثر و کلیدی در هر زمان را در نظر گرفت.
تحلیل روایت شناسانه نگاره «گذر سیاوش از آتش» از شاهنامه شاه طهماسبی، بر مبنای الگوی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات روایی در ایران همواره به عنوان یکی از منابع اصلی الهام برای بسیاری از هنرها بوده است؛ در این میان سهم هنرهای تجسمی و نمایشی بیش از سایر هنرهاست. وابستگی نقاشیِ ایرانی به ادبیات به گونه ای بوده است که نقاشی ایرانی تا اواسطِ عصر صفوی به عنوانِ زیرمجموعه ای از هنر«کتابت» دسته بندی می شده که کارکردِ اصلی آن تصویرسازی روایت های ادبی بوده است. در فرایند چنین ترجمانی بسیاری از مولفه های روایی اثرِ مبدا به دلیل ماهیت بستر مقصد، دچار تغیر و تحول می گردد. در پژوهش پیش رو سعی می شود سیر تحول و تطور روایی یکی از این مضامین را در فرایند ترجمه از ادبیات به نقاشی بررسی نماییم. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی با تکیه بر نظریه روایت شناسی پراپ انجام شده است. هدف تحقیق شناخت و تحلیل نشانه های تصویری و چگونگی ارتباط آنها با متن روایی در طول فرآیند ترجمان می باشد. گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای بوده است. مضمون مورد نظر «گذر سیاوش از آتش» است و بستر مبدا فرایندِ ترجمانیِ تحقیق، شاهنامه فردوسی می باشد. همچنین بستر مقصد، نگاره ای با همین عنوان در شاهنامه شاه طهماسبی می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ماهیت و بسامد نقش ویژه های داستان، متناسب با ویژگی های بستر مقصد (نگارگری) تغیر می کند. در واقع هنرمند نگارگر بر اساس قابلیت ها و محدودیت های رسانه مقصد و نیز ذوق هنری خود بر پی رفت هایی از داستان تاکید می کند که در روایت فردوسی از بسامد بالایی برخوردار نیستند.
بررسی تطبیقی رمان های خارج الجّسد از عفاف البطاینه و کولی کنار آتش از منیرو روانی پور بر اساس مؤلّفه های فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
281 - 309
حوزههای تخصصی:
اندیشه های فمینیستی که دوران معاصر و پس از انقلاب صنعتی از اروپا آغاز شد و در سراسر جهان گسترش پیدا کرد، در حوزه ادبیّات نیز، راه یافت و نویسندگان بسیاری فارغ از جنسیّت، به حقوق تضییع شده زنان در جوامع مردسالار پرداختند و دغدغه های زنانه را در سطوح خُرد و کلان بازگو کردند. با توجّه به ریشه دوانیدن باورهای مردسالارنه در جوامع ایرانی و عربی، پرداختن به مسائل زنانه در ادبیّات این کشورها روایی داشته است. از این بین، عفاف البطاینه در رمان خارج الجّسد و منیرو روانی پور در رمان کولی کنار آتش، تحت تأثیر باورهای فمینیستی و ساختار مردسالار جوامع خود، با رویکردی انتقادی سعی در تشریح وضعیّت نابسامان زنان و ارائه راهکارهایی برای برون رفت این قشر از شرایط موجود داشته اند. در این تحقیق، با کاربست مبانی فمینیستی و روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه های مشابه و غیرمشابه دو نویسنده در رمان های مذکور با رویکرد تطبیقی (مکتب آمریکایی) بازگو و تبیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که دو نویسنده به مسائلی چون: انقیاد کامل جنس زن در برابر مردان؛ ازدواج سنّتی در جوامع شرقی؛ احساس سرشکستگی از مؤنّث بودن؛ سرکوب عشق و عاطفه در جوامع شرقی از ترس قضاوت های نادرست جامعه؛ ارائه چهره ای خشن و منفی از مرد و مساوات طلبی اشاره کرده اند. وجه اصلی تفاوت دیدگاه دو نویسنده، خودباختگی، استحاله فرهنگی و شیفتگی افراطی "منی" در رمان خارج الجّسد و رفتار اعتدالی "آینه" در رمان کولی کنار آتش نسبت به تغییرات واقع-شده است.
مطالعه جایگاه شعر در زیباشناسی باومگارتن و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش براین است با روش توصیفی–تحلیلی به سوال اصلی پاسخ داده شود: نظر کانت درباره جایگاه شعر در میان هنرهای زیبا چه وجوه اشتراک و افتراق و همخوانی هایی با رأی باومگارتن دارد؟ هدف مقاله روشن کردن دلایل درنظرگرفتن ِشعر به منزله برترین هنر نزد یکی از پیروان اصالت عقل و مقایسه آن با نظر کانت است. باومگارتن در عصر روشنگری شعر را به منزله گفتار و خطابه کامل حسی در نظر می گیرد. او بر آوا، غنای کلام و اثرگذاری آن بر تأثرات و عواطف و فرم گرایی و کمال حسی تأکید می کند. وی، هماهنگی اندیشه ها به صورت مجزا از ابزار بیان، هماهنگی اندیشه ها و ابزار بیان، همچنین نظم و هماهنگیِ نشانه های ابزار بیان را سه منشأ زیبایی شعر می خواند. باومگارتن، به کمال درجه ادراک حسی در مواجهه با زیبایی می پردازد. کانت علاوه بر تمایز شعر از خطابه به دو نوع زیبایی در شعر یعنی: زیبایی آزاد معطوف به هماهنگی، وزن و ریتم یا آوای واژگان و زیبایی وابسته در ارتباط با علاقه عقلی اشاره می کند. از نظر وی زیبایی شعر به منزله زیبایی آزاد رها از مفهوم کمال و نیز صورت آن، برانگیزنده بازی آزادی است که بین حس و فاهمه در می گیرد. در نظر باومگارتن با مفهوم کمال حسی در شعر، جایی برای بازی آزاد قوا باقی نمی ماند.
التفاؤل فی مدائح المتنبی؛ دراسه فی الاتجاه السیکولوجی لسلیجمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
101-130
حوزههای تخصصی:
فی النصف الثانی من القرن العشرین، ابتکر عالم النفس الأمریکی مارتن سلیجمن نظره جدیده فی علم النفس واتخذ اتجاهاً جدیداً فی هذا العلم. فی هذا الاتجاه الجدید أخذ علماء النفس النظر فی النصف الممتلئ من الکأس (التفاؤل) بدلاً من النظر فی النصف الفارغ منها (التشاؤم)، ویسعى من خلال تنمیه مواهب الأشخاص وقدراتهم إلى تنویر جو الأفکار والأنفس. والتفاؤل فی هذا الاتّجاه ینقسم إلى قسمین، التفاؤل الطبیعی والتفاؤل التبیینی. والتفاؤل الطبیعی هو أنّ الشخص یرى کلّ شیء فی المستقبل متفائلا ویبرّره للتخلص من الضغوط النفسیه. أمّا التفاؤل التبیینی فهو أن یُنسِب الشخص النجاح إلى قواه النفسیه وأسباب نفسیه داخلیه وأن ینسب الفشل فی حیاته إلى أسباب خارجیه. إنّ معرفه الکاتب لهذا الاتجاه السیکولوجی ساقه إلى البحث عن هذا الاتجاه حتى یتطرق البحث إلى دراسه شعر المتنبی معترفا بفرضیه أنّ المتنبی یتسم بنظره إیجابیه وتسلیط الضوء على موضوع التفاؤل فی مدائحه وفق اتجاه سلیجمن السیکوجی فی ظل دراسات متعدده التخصصات. واعتمد البحث منهج الدراسات المکتبیه وجمع المعلومات والبیانات وإثبات الفرضیه المذکوره، متوصلاً إلى الإجابه على سؤال رکّز علیه البحث حول التفاؤل إذا ما کان قد ظهر فی مدائح المتنبی وفق الاتجاه السیکولوجی الذی سلکه سلیجمن، وقد توصل البحث إلى أن هناک نوعین من التفاؤل فی شعر المتنبی وهما کما مضى؛ التفاؤل الطبیعی أو الفطری والتفاؤل التبیینی (الخارجی).
بررسی تطبیقی جلوه های دین باوری در دیدگاه یونگ و حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
61 - 86
حوزههای تخصصی:
اعتقاد و تأکید یونگ بر اینکه علم روان شناسی باید توجه خاصی به مسائل دینی مبذول دارد و در اقوال و عقاید مابعدالطبیعه غور کند موجب گردیده است؛ نظرات و دیدگاه وی با دیدگاه شاعران، عارفان و اندیشمندان دینی قابلیت تطبیق و بررسی داشته باشد. پژوهش حاضر بر آن است که به اختصار به بررسی منشأ دین و کارکرد مثبت آن در «حدیقه» سنایی با تکیه بر نظریه یونگ به طور خاص بپردازد. از این رو بخش هایی از آراء و دیدگاه های کلی او که در واقع به مثابه مقدمات و پایه های تئوری دینی اوست؛ در «حدیقه» سنایی که موضوع اصلی آن دینداری است؛ پیگیری شده است. بدین گونه خواننده به کنه تفکر یونگ درباره دین، که متأثر از روان شناسی غرب است، دست می یابد و به پیوند عمیق بین دیدگاه یونگ و عرفان ایرانی و به شباهت ها و تفاوت های بنیادین دیدگاه یونگ و سنایی ، و نوع جهت گیری دینی آن ها پی می برد.
مطالعه تطبیقی واقع گرایی از دیدگاه والتز و فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
133 - 154
حوزههای تخصصی:
واقع گرایی سیاسی که در مکاتب مختلف فکری نقش قابل توجهی دارد، در علم سیاست به عنوان سیاست قدرت شناخته می شود. واقع گرایان سیاسی که با مورگنتاو آغاز و با کنت والتز به بلوغ کاملی رسید، سیاست را علم کسب، حفظ و افزایش قدرت می دانند و در راستای تحقق مطلوب از ابزارهای متعددی بهره می گیرند. مفاهیم مقوم رئالیسم والتزی عبارتند از ذات پلید انسان، سیاست افزایش قدرت، اجتناب ناپذیر بودن جنگ و ساختار سلسله مراتبی نظام بین الملل. هریک از این مفاهیم رویکردهای هستی شناختی رئالیست ها را به تحولات نظام بین الملل جهت می دهند. با مطالعه و بررسی مفاهیم سیاسی شاهنامه فردوسی، به اشتراک نظری در مفاهیم به کار رفته در رئالیسم و شاهنامه پی می بریم. نگارنده در پژوهش پیش رو با پذیرش چارچوب ذهنی واقع گرایی والتزی و شناسایی مبانی نظری آن، به مطالعه اندیشه سیاسی حکیم توس می پردازد. بر این اساس سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه نظریه واقع گرایی والتز تا چه اندازه با اندیشه سیاسی حکیم ابوالقاسم فردوسی قابل انطباق است؟ با توجه به سؤال اصلی پژوهش، این فرضیه مطرح می شود که با توجه به حوادث دوران حیات و نابسامانی اوضاع سیاسی عصر فردوسی، حکیم توس با استفاده از حکایات و افسانه های پیشینیان به بیان دیدگاه نظری سیاسی خود در خصوص ضرورت افزایش قدرت و تأمین امنیت ایران مطابق بامفروضه های اصلی واقع گرایی سیاسی والتز اعتقاد داشته است.
مقایسه تطبیقی مردان اهورایی در شاهنامه و اوستا با تکیه بر خاندان پادشاهی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
23 - 62
حوزههای تخصصی:
کوشش فردوسی بر این بوده که با نگهداری نام پهلوانان و شهریاران باستانی، آن ها را با زبان حماسه به پیش چشم بکشد. فردوسی از روی دل بستگی ملی، درون مایه های اسطوره ای و هویت ایرانی را که در خطر فراموشی قرار گرفته بود، به حماسه تبدیل و وارد شاهنامه کرد. شاهنامه چکیده فرهنگ، دین، آداب و رسوم و آرزوهای ملتی در گذر سده ها و هزاره ها و تأثیر عمیق باورهای دینی، رویدادهای تاریخی و رسوم فرهنگی در تمامی ادوار تاریخی و اجتماعی آن آشکار است. عشق ها و نفرت ها، پیروزی ها و شکست ها، غم ها و شادی ها، خوشی ها و ناخوشی ها، جنگ ها، ستیزه ها و آشتی ها، همه و همه در حافظه جمعی یک ملت رسوب و ته نشین و دستمایه آفرینش اثری شده اند که بن مایه آن، رویارویی و نبرد اهورا و اهریمن، زشتی و زیبایی، تاریکی و روشنی و ستیز پیوسته نیکان و بدان در پهنه هستی و حماسه است. در شاهنامه و اوستا ما با دو نوع از مردان اهورایی و اهریمنی مواجه می شویم. البته عده ای از مردان در این دو اثر، چهره های متفاوت از یکدیگر دارند و در یکی اهورایی و در دیگری اهریمنی هستند و یا تعیین اهورایی و اهریمنی بودنشان دشوار است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی - تحلیلی و روش کتابخانه ای تنظیم شده است، نویسنده به مقایسه تطبیقی مردان اهورایی در شاهنامه و اوستا با تکیه بر خاندان پادشاهی پرداخته است. در این بررسی مشخص گردید که پادشاهان اشاره شده در شاهنامه و اوستا به جز گشتاسپ، همگی یکسان هستند و دید کلی فردوسی در شاهنامه نسبت به او با بیانات اوستا متفاوت است.
تأثیرپذیری از سبک حافظ در دیوان صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
371 - 391
حوزههای تخصصی:
ادبیات مقایسه ای، یکی از شاخه های جدید تحقیقات و پژوهش های ادبی است. در حوزه زبان و ادب فارسی شاعران و نویسندگان، میراث شکوهمندی بر جای گذاشته اند که آیندگان همواره از آن بهره برده اند. یکی از برجسته ترین شاعران زبان و ادبیات فارسی، حافظ شیرازی است. او انقلابی در شعر و غزل به وجود آورد و همواره بر شاعران پس از خود تأثیرگذار بود. پس از سبک عراقی که حافظ در آن طبع آزمایی و زیست کرده است، سبک هندی در ادبیات پای گذاشت. یکی از شاعران برجسته این سبک صائب تبریزی است. صائب تحت تأثیر غزلیات خواجه ، غزلیاتی سروده است. اشتراکات وزنی، مضمونی و محتوایی از مشابهات این غزلیات است. نگارنده در این پژوهش بر آن است تا به بررسی تأثیر سبک حافظ بر اشعار صائب تبریزی بپردازد. به این منظور اشعار در دو حوزه نقد مضمونی و نقد ساختاری مورد بررسی قرار گرفتند.
جایگاه و نقش اسطوره ها در حکمت خسروانی؛ با تأکید بر حکمت اشراقی، شاهنامه و مرصاد العباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
401 - 441
حوزههای تخصصی:
حکمت خسروانی منشوری بی بدیل و میراثی عظیم از آموزه های ایران باستان است که گستره ای فراگیر از حکمت و فلسفه، شعر و ادبیات و حتی عرفان و تصوف را در یک قاب به نمایش می گذارد. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه آرای سه اندیشمند بزرگ ایرانی فردوسی حکیم ، شیخ اشراق و نجم الدین رازی به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که اسطوره های جاودان حکمت خسروانی در اندیشه های شیخ اشراق ، «شاهنامه» فردوسی و «مرصاد العباد» نجم الدین رازی چگونه بیان شده است؟ روش انجام تحقیق حاضر مطالعه کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی و تطبیقی است. این مهم میراث هزاران ساله ایرانیان برای نهادینه سازی عشق، نور، نیکی و زیبایی است. از جمله نتایج مهم این پژوهش عبارت اند از اسطوره ها از «شاهنامه» فردوسی تا «حکمه الاشراق» سهروردی همواره حامل پیام و نشانگانی عرفانی و پهلوانی هستند و بسیاری از آن ها برآمده از حکمت دیرپای حکمای فهلوی است. این قهرمانان آرمانی، با پیروزی بر پلیدی ها و سیاهی ها جلوه آشکار تقابل جاویدان خیر و شر هستند.
در جست وجوی مدینه فاضله؛ نگاهی تطبیقی به آثار منتخب هارپر لی و آلدس هوکسلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
249 - 270
حوزههای تخصصی:
در هر برهه از زمان و در هر نقطه ای از جهان، روشنفکران به دنبال کشف ابدیت و آرمان های خود، جامعه و جهان آرمانی بوده اند. از این رو آن ها توجه خود را معطوف به آثار هنری و ادبیات نموده اند که کانون اصلی دغدغه های فکری و الهامات آن ها بوده است. یکی ار توجهات قبلی و فعلی انسان و اشتیاق دیرینه او دستیابی به مدینه فاضله و آرمانی بوده که تمام خصلت های خلقت او را در برگیرد. با توجه به مؤلفه های داستان مثل موضوع پردازی، صحنه پردازی و شخصیت پردازی، هدف از این مقاله نگرش تحلیلی به اثر برگزیده هوکسلی «دنیای شگفت انگیز نو» و اثر هارپر لی «کشتن مرغ مینا» است تا به این پرسش که آیا تشابهی یا وجه مشترکی بین این دو اثر با توجه به موضوع تحقیق وجود دارد یا خیر، پاسخ داده شود. همچنین، در این مقاله این حقیقت به وضوح نشان داده می شود که ادبیات و تکنیک های برجسته آن، حوزه وسیعی از هنر و علوم را در انعکاس و پیش بینی آینده بشر در جهان را در بر می گیرد.
مؤلّفه های جامعه شناختی در رمان أعراس آمنه (ابراهیم نصراللّه) و مهمان مهتاب (فرهاد حسن زاده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ادبیّات، ازسویی با جامعه شناسی و از دیگرسو با ادبیّات در ارتباط است. آثار هنری و ادبی به دلیل اینکه در بستر رویدادهای اجتماعی خلق می شوند، وسیله ای برای بیان مسائل اجتماعی هستند. جنگ، یکی از اتّفاقاتی است که ساختار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دو کشور ایران و فلسطین را تغییر داد. در همین راستا، نویسندگان توانسته اند آثار شایان توجّهی درزمینه ادبیّات جنگ خلق بیافرینند. با توجّه به اینکه جامعه شناسی در رمان های جنگ، کمتر مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است، در پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی و براساس مکتب تطبیقی آمریکایی، اوضاع دو سرزمین ایران و فلسطین، در دو رمان مهمان مهتاب اثر فرهاد حسن زاده و أعراس آمنه اثر ابراهیم نصراللّه، تحلیل جامعه شناسانه شده است تا مقاومت و پایداری مردم و استقامت آن ها در دفاع از آرمان هایشان نشان داده شود. درپایان این نتیجه به دست آمد که دو نویسنده، براساس جهان بینی و خاستگاه اجتماعی خود توانسته اند اوضاع اجتماعی دو جامعه را به گونه مطلوبی بازتاب دهند. با این تفاوت که دو نویسنده، دیدگاه متفاوتی نسبت به جنگ دارند. فرهاد حسن زاده، بیشتر بر کارکردهای منفی جنگ و بیان دلخراش ترین صحنه های آن مبادرت دارد؛ درحالی که ابراهیم نصراللّه، اتّفاقات تلخ و شیرین را درکنار هم قرار می دهد؛ بنابراین به این وسیله مشخّص می شود که دیدگاه بینابینی نسبت به جنگ دارد.
التماسک السببی فی النص الروائی العربی المعاصر؛ قصه قاع المدینه لیوسف إدریس نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
131-160
حوزههای تخصصی:
التماسک أو الربط المعنوی مصطلح یرتبط بلسانیات النص عامه والنصوصیه خاصه. إن دوبوغراند ودریسلر عند تعریفهما لأدوات النصیه أو خصائص تجعل مجموعه من الجملات کنص مقبول، یشیران إلى سبعه عوامل منها الاتساق والتماسک کعاملین أساسیین للنصیه أو النصوصیه. یتشکل التماسک فی مستوى المعنى أی البنیه التحتیه للنص على أساس عناصر مختلفه یمکن أن نعتبر السببیه أهم هذه العناصر. إن السببیه یشکل سلسله من الترابط الشدید بین وحدات النص الصغیره لإیجاد البنى المعنویه فی مستوى أعلى وتختلف أهمیتها ونسبه ورودها من نص إلى آخر. المقال هذا یبحث عن هذه الأدوات المهمه للتماسک فی قصه معاصره على المنهج الوصفی التحلیلی باستخدام أسلوب إحصائی ویتناول نسبه ورود السببیه وکیفیه ظهورها فی نص سردی معاصر؛ ونتائج التحلیل تشیر إلى أن السببیه تقل نسبتها وأهمیتها فی الأجزاء الوصفیه للقصه ولکنها تکثر نسبه ورودها فی أجزاء القصه ذات أحداث وتزداد أهمیتها فی مستویات التحلیل المختلفه.
مطالعه تطبیقی وضعیت شی وارگی در شخصیتهای زن در رمان سووشون اثر سیمین دانشور و دگرگونی اثر میشل بوتور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت اصلی رمان سووشون ، زری است. او عاشق خانواده اش است و این وابستگی از او زنی مطیع و ترسو ساخته است و فردیت را از او می گیرد. از ابتدای داستان زری درمیان شجاعت و ترس در نوسان است، تا زمانی خون شوهرش به ناحق ریخته می شود و او تصمیم می گیرد شجاع باشد و شی انگاری را از خود دور کند. <span lang="AR-SA" style="font-size:10.0pt;font-family:" b="" lotus";mso-ascii-font-family:"times="" new="" roman";="" mso-ascii-theme-font:major-bidi;mso-hansi-font-family:"times="" mso-hansi-theme-font:major-bidi;color:black;mso-themecolor:text1"=""> در رمان دگرگونی سسیل و هانریت هر کدام به نوعی زن های زندگی شخصیت اصلی رمان یعنی آقای لئون دلمون را تشکیل می دهند، که هر دو زنانی هستند که کاملا در ذهن شخصیت اصلی داستان، آقای لئون دلمون، به شی انگاره تبدیل شده اند و تا پایان رمان شی انگاره باقی می مانند . در این پژوهش به بررسی تطبیقی وضعیت شی انگاری در دو رمان سووشون و دگرگونی می پردازیم. نتایج این مطالعه نشان می دهد که شخصیت های اصلی زن در این دو اثر دچار شی انگاری می باشند. اگرچه امکان رهایی در رمان دگرگونی مطرح و ارائه نمی شود اما در رمان سووشون امکان رهایی زن از شی انگاری طرح می شود و امکان فردیت او در پایان رمان مورد بسط قرار می گیرد.
تحلیل أسباب الفروق الطبقیه فی صحافه الخمسینیات؛ أشعار أبی القاسم حالت أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
175-190
حوزههای تخصصی:
تزامناً مع نشر الصحف، تأسّس فرع جدید عن أدب الفکاهه تحت عنوان الفکاهه الصحفیه، وهی معرّضه للتغیر والتطوّر حسب التطورات السیاسیه والاجتماعیه والثقافیه ولا ثبات لها فتتوقف حیناً وتُعلّق حیناً آخر. وکانت إیران فی فتره الخمسینیات للتقویم الهجری الشمسی من الدول التی واجهت مصاعب کثیره من حیث الفقر والتوزیع غیر المتساوی للدخل من بین دول العالم الثالث. یسلّط البحث الحالی الضوء على أسباب الفروق الطبقیه فی المجتمع الإیرانی فی فتره الخمسینیات للتقویم الشمسی لدراسه النشاطات الصحفیه التی قام بها أبوالقاسم حالت فی تلک الفتره. کما قام البحث باستخراج أشعار قاسم حالت الفکاهیه فی صحف تلک الحقبه لدراستها معتمداً المنهج الوصفی التحلیلی. تشیر نتائج البحث إلى أن "أبا القاسم حالت" اتخذ خطواتٍ هامّه لإصلاح وتقویم المجتمع بتطرقه إلى مشاکل الشعب والمجتمع، وعدم المساواه، ونقد السلطه الحاکمه، وتفوق العلاقات على المعاییر، والفجوه الاجتماعیه وإشاعه الفساد الاجتماعی، وعبر استخدامه اللغه البسیطه والسهله والمصطلحات المتداوله بین الناس. وقد تسبّب بنقده الساخر فی إحداث تطورات فی الأوضاع الاجتماعیه والثقافیه للمجتمع الإیرانی فی فتره الخمسینیات.
مقایسه لیلی و مجنون نظامی با لیلی و مجنون در دیوان قیس بن مُلَوّح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
441 - 460
حوزههای تخصصی:
داستان لیلی و مجنون در اصل، یکی از داستان های قدیمی صحرانشینان سرزمین نجد در شبه جزیره عربستان است که مجموعه روایاته آن را ابوالفرج اصفهانی در «الأغانی» با ارائه سند نقل کرده است. مشهورترین داستان منظوم لیلی و مجنون در زبان فارسی سروده نظامی گنجوی است. در این جستار، محیط و تأثیر آن بر دو شاعر، نظامی و قیس بن ملوح ، در سرایش منظومه شان مورد واکاوی قرار گرفته، شخصیت های هر دو داستان با هم تطبیق داده شده و اختلافات و اشتراکات نمایانده شده است. به نظر می رسد علی رغم اینکه نظامی بسیاری از مضامین موجود در دیوان قیس بن ملوح را به کار برده اما با بهره گیری از ذوق و هنر شاعری تصرفاتی بسیار زیبا در داستان نموده است، به گونه ای که توفیق یافته مکتبی در عشق بنا نهد که با ذوق خوانندگان بسیار سازگار باشد و لیلی و مجنون او سبب شهرت جهانی این داستان گردد. داستان لیلی و مجنون، فقط داستان عشقی ناکام نیست بلکه تصویر جامعه ای بسته و محکوم به سلطه بی رحم سنت ها و قوانین خشک قبیله است. نظامی در سرتاسر داستان نشان می دهد که باید به قانون پروردگار یعنی اخلاق و عفت گردن نهاد و بر خلاف روایت های عربی در تصویر چهره داستان به لیلی برتری داده است.
تحلیل دو داستان «همای و داراب» و «موسی و فرعون» بر پایه الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مطالعه در قرآن و «شاهنامه» فردوسی می توان شباهت هایی بین شخصیت ها و روایت های آن دو یافت. یکی از مشهورترین مکتب های روایت شناسی که در بررسی متون ادبی به کار می رود ساختارگرایی است. گریماس با ساده کردن الگوی تحلیل قصه پراپ نشان داد که همه عناصر شکل دهنده قصه قابل تجزیه، تحلیل و دارای نقش مؤثر هستند. او با ارائه فرضیه مدل کنشی، نقش شخصیت ها را در روایت مطرح می کند که با تمام روایت ها قابل تطبیق باشد. بر همین اساس در این پژوهش سعی بر آن است که ساختار روایتی داستان های «همای و داراب» و «موسی و فرعون» به عنوان نمونه ای از داستان های «شاهنامه» و قرآن بر مبنای نظریه گریماس مورد مطالعه قرار گیرد. پس از تجزیه و تحلیل متن، این نتیجه حاصل شد که بر اساس الگوی گریماس ، هر دو داستان، روایتی کامل می باشند.