فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۶۰۰ مورد.
تحول گفتمان سیاسی تشیع در قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا تحول گفتمان سیاسی شیعه را در قرن بیستم نشان دهد. داده های پژوهش حاکی از آن است که گفتمان سیاسی شیعه بر خلاف دوره حضور امام معصوم (ع) در دوره غیبت تنوع دارد. بدین معنا که در دوره های خاص بنا به عللی گفتمان سیاسی خاصی شکل گرفته است. مهم ترین تحول گفتمان شیعه در قرن بیستم تحول از سیاست گریزی و تمایل به ضرورت دخالت در مسائل سیاسی با هدف تشکیل حکومت اسلامی است. از اینرو، گفتمان ولایت فقیهان عادل، گفتمان سیاسی غالب شیعه در این دوره است، که با پیروزی انقلاب اسلامی به گفتمان حاکم تبدیل شد .
مفهوم و چیستی حکومت در اندیشه سیاسی شهید صدر (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه شهید سید محمد باقر صدر بر مبنای باور به خداگرایی، توحید و عدل کلی، سه اصل حاکمیت مطلقة خدا بر جهان، سنت های حاکم بر هستی و آزادی و اختیار انسان- به عنوان موجود عاقل- را نتیجه می گیرد که حاصل آنها پذیرش خلافت و جانشینی انسان از سوی خدا در قالبی تکوینی و فطری همراه با تأیید و پذیرش شرعی است. بعد سیاسی این خلافت و جانشینی اداره سرنوشت مشترک جمعی یا حکومت است که جز رعایت و پاسداری از حقوق، شؤون و مصالح عمومی و مصالح دین الهی نمی باشد. این حکومت حق مردم و مسئولیت آنان به عنوان جانشین خدا در زمین است. از این رو نظام مردمی یا مردم سالارانه نیز مورد تأیید او هست؛ هر چند در اساس قائل به امامت منصوص ( بر اساس عصمت) می باشد. بنابراین او در زمان غیبت امام عصر (عج) باور دارد که حکومت از دو خط خلافت انسان، با مسئولیت تشکیل نهاد حکومتی مشتمل بر قوای مقننه و مجریه و شهادت «مرجع فقیه عام » با مسئولیت نظارت شرعی بر حکومت و بیان احکام و داوری ( قضاوت ) تشکیل می گردد که وی آن را حکومت «جمهوری اسلامی» می نامد.
حرکت جوهری و ادراکات اعتباری با نگاه به اندیشه فلسفی - سیاسی علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به نسبت میان حرکت جوهری و ادراکات اعتباری می پردازد و این دو و نسبت میان این دو را با استناد و نگاه به اندیشه علامه طباطبایی تبیین می کند. از این رو، نخست حرکت جوهری بر اساس دو مقاله سیزدهم و دهم از کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بیان شده و سپس نظریه ادراکات اعتباری، به طور عمده بر اساس مقاله ششم همان کتاب گزارش و پس از تبیین این دو مفهوم، نسبت میان آنها بررسی و نشان داده می شود که حداقل، بخشی از حرکت جوهری در جهان هستی از طریق ادراکات اعتباری تحقق می یابد. با توجه به اهمیت این موضوع، در ادامه، نظریه ادراکات اعتباری در حوزه اجتماع و سیاست، بیشتر از نگاهی هنجاری، پی گرفته می شود تا حرکت جوهری مطلوب در عالم انسانی به دست داده شود.
نسبت حکمت و شریعت در حکمت متعالیه
حوزههای تخصصی:
زندگی سیاسی و حیات دنیوی و اخروی مسلمانان همواره با حکمت و شریعت آمیخته بوده و تعیین نسبت آن دو، دغدغه فیلسوفان مسلمان از جمله صدرالمتالهین بوده است. صدرا همچون سایر فیلسوفان اسلامی، برای توجیه ضرورت حیات دنیوی و زندگی سیاسی و تنظیم و مدیریت آن، هم به حکمت و هم به شریعت رو می آورد و برای هر یک، جایگاه و نقش و کارکرد خاصی قائل است. این مقاله در دستگاه فلسفی صدرالمتالهین به بحث از نسبت حکمت و شریعت می پردازد و تقدم حکمت بر شریعت را در سه جهت مورد بررسی قرار می دهد: نخست، ملاحظه تقدم معرفتهای بنیادی و نظری بر احکام جزیی شریعت؛ دوم، موضوعات کلی و اساسی که فیلسوفان، تاملات خود را از آنها آغاز می کنند؛ سوم، حکومت حکمت و معرفت حکیمانه حکیم بر زندگی دنیوی بدون قید زمان و مکان خاصی است؛ در حالی که شریعت، مقید به زمان و شرایط خاصی است. تاملات فیلسوف همواره بر جزییات زندگی حکومت دارد و به همین جهت در دستگاه فلسفی صدرالمتالهین، چیستی و چرایی زندگی مورد تامل فیلسوف واقع می شود، اما احکام جزیی آن به فقیه واگذار می شود.
رسالت روشن فکر امروز
سیاست متعالیه و دولت هادی در اندیشه صدرالمتالهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حکمت سیاسی متعالیه، مکتبی خدامحور است. در این مکتب، خداوند متعال، حضور جدی و اصلی در متن زندگی فردی و اجتماعی دارد. عناصر جدی هستی در این تفکر عبارتنداز: خدا، انسان و طبیعت.
نظریه دولت هادی، برآمده از مکتبی غایت دار و هدف محور است. در این تفکر، همه عناصر
حکمت متعالیه و تدوین فلسفه سیاسی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فلسفه سیاسی به عنوان دانشی مشتمل بر سه ضلع اصلی (تحلیلی، توصیفی و تجویزی) مجال آن را دارد که در چارچوب مبانی و ارزش ها و انسان شناسی اسلامی تدوین یابد و مقوله ای به نام «فلسفه سیاسی اسلامی» امکان ظهور دارد. حکمت متعالیه که مرحله تکامل یافته سنت فلسفه اسلا
بسط حکمت متعالیه در فلسفه سیاسی اسلامی معاصر
حوزههای تخصصی:
محور فلسفه متعالیه مفهوم اساسیِ وجود است و همین امر باعث شده است که گزاره های مرکب که تنها از صفات و عوارض و اختصاصات موضوع گزارش می دهند و اصل هستیِ موضوع و عوارض آن را به عنوان پیش فرض می پذیرند، خارج از قلمرو فلسفه متعالیه قرار بگیرند؛ در حالی که گزاره های فلسفه سیاسی نوعاً از نوع گزاره های مرکبند.
بنابر این، پرسشی اساسی برای هواداران حکمت متعالیه مطرح می شود که آیا قواعد وجودی فلسفه اسلامی در هر دو قلمرو فلسفه و فلسفه سیاسی جاری است یا اینکه فلسفه سیاسی راهی دیگر از فلسفه در رهیافت فلسفه اسلامی می پیماید؟ برای پاسخ به این پرسش، فیلسوفان مسلمان معاصر دو دیدگاه رقیب ارائه داده اند؛ مهدی حائری معتقد است که قواعد هستی شناسی فلسفه به رغم تفاوت فلسفه و فلسفه سیاسی، در هر دو قلمرو کاربرد دارند. اما سید محمدحسین طباطبائی معتقد است که قواعد هستی شناختی فلسفه را راهی در فلسفه سیاسی اسلامی نیست. مقاله حاضر بر آن است دو دیدگاه حاضر را مورد بررسی قرار دهد.
نقش روحانیت و روشنفکران دینی در تغییر نگرش عمومی مردم ایران به نهضت حسینی در جریان انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه نهضت حسینی ماهیتی سیاسی و حماسی داشت، در طول تاریخ، ابعاد حماسی و سیاسی آن در میان شیعیان کم رنگ یا به عبارتی دچار تحریف و انحراف شد، به گونه ای که به یک فرهنگ مصیبت زده و عزلت نشین مبدل گشت، ولی در روند انقلاب اسلامی، نگرش عمومی مردم ایران به نهضت حسینی تغییر کرد و تبدیل به یک فرهنگ حماسی و سیاسی شد. در این میان، نقش متفکران دینی به ویژه روحانیت شیعه بسیار مهم و اساسی بود. مقاله حاضر، به چگونگی فعالیت روحانیت و متفکران مذهبی در این تغییر نگرش می پردازد و با بررسی ادبیات متفکران روحانی و روشنفکران دینی انقلاب اسلامی درباره نهضت حسینی، می کوشد تا میزان تاثیر این روشنفکران دینی را در فرهنگ عاشورا و نگرش مردم نسبت به نهضت حسینی و فلسفه عزاداری نشان دهد. در نهایت نیز به آثار این تغییر نگرش در رفتار و شعارهای مردم، اشاره کوتاهی خواهد کرد.برای تبیین این تغییر نگرش، کوشیده ایم تا از نظریه هاولند نیز که از انواع نظریه های محرک پاسخ در روان شناسی اجتماعی است، استفاده کنیم.
ویژگی های تاریخی و جامعه شناختی اندیشه سیاسی طالبوف تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالرحیم طالبوف تبریزی از روشنفکران مردم گرای عصر مشروطیت است که برخلاف سنت رایج روشنفکران هم عصرش مخاطب آثار خود را حاکمان و پادشاهان قرار نداده بود. او وجود بحران عقب ماندگی از قافله علم در جامعه و ناکارآمدی در حکومت قاجاریه را به خوبی تشخیص داد و به دنبال راه حلی برای نجات کشور بود. این مقاله با مبنا قرار دادن چهارچوب نظری توماس اسپریگنز که پیدایش اندیشه سیاسی را در ذیل بحران های اجتماعی - سیاسی جستجو می کند. قصد دارد ویژگی های اندیشه سیاسی طالبوف را از خلال پاسخ هایی که به سوال های زیر می دهد تبیین کند:چگونه می توان جامعه را از عقب ماندگی علمی و حکومت را از استبداد و بی نظمی نجات داد؟ حکومت مطلوب چه نوع حکومتی است؟ با تمدن غربی چگونه باید مواجه شد؟ آزادی به چه معناست ؟ با دین و سنت های موجود در جامعه چگونه باید برخورد کرد؟ از لحاظ روشی نیز برای نشان دادن زمینه های اجتماعی و سیاسی و اندیشه های منتج از آن، از گزاره ها و احکام موجود در نوشته های او بهره خواهیم گرفت.
قاعده طلایی اخلاق و معیارهای دوگانه
منبع:
آیین مرداد ۱۳۸۷ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی: