فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۵٬۲۹۶ مورد.
تحولات ژئوپولیتیک و جایگاه جدید ژئوپولیتیکی منطقه پاسیفیک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، ابتدا تعاریفی از ژئوپولیتیک ارایه و به شکل گیری مقولات جدید ژئوپولیتیکی و تحولات حادث در ژئوپولیتیک اشاره می شود. سپس با عطف توجه به هارتلند در مقام ایده محوری ژئوپولیتیک و ذکر تعاریفی درباره آن، از جابه جایی و گرایش مکانی هارتلند به خاورمیانه با توجه به جایگاه و موقعیت این منطقه در محدوده زمانی نیمه دوم سده بیستم سخن به میان می آید. در این زمینه نمودهایی از توجهات سیاسی، اقتصادی و نظامی در قالب برخی سازمان ها، اتحادیه ها و پیمان های معطوف یا مختوم به خاورمیانه بیان می شود. گرایش هارتلند به سمت جنوب شرقی با کسب موقعیت جدید ژئوپولیتیکی شرق و جنوب شرقی آسیا و اشاره به زمینه ها و مولفه های نیل به این جایگاه که به لحاظ زمانی همزمان با چرخش قرن رخ می دهد، موضوع بحث بعدی است. سرانجام نقش اقیانوسیه در مقام دنباله طبیعی جنوب شرقی آسیا و قرار گرفتن اقیانوسیه و آسیای جنوب شرقی در منطقه واحدی که از آن با عنوان پاسیفیک می توان یاد کرد، بررسی و در نهایت از این منطقه در مقام هارتلند قرن بیست و یکم یاد می شود.
عوامل مؤثر بر استقلالطلبی قوم چچن
حوزههای تخصصی:
نزدیک به سه قرن است که مناقشه چچن استمرار یافته است. چچنها از همان زمان که در نتیجه جنگهای استعماری، سرزمینشان به اشغال روسیه درآمد تا به امروز، سودای استقلال- طلبی در سر داشته و برای نیل به این مقصود لحظهای از مبارزه دست نکشیدند و حتی به اقدامهای خشونتآمیز نیز متوسل شدند که از سوی روسیه به شدت سرکوب شد. همین استقلالطلبی چچن¬ها است که آنها را در بین سایر اقوام روسیه متمایز میکند. این پژوهش بر آن است تا علل و عوامل مؤثر بر بروز و استمرار استقلالطلبی قوم چچن را شناسایی کرده و پاسخی برای این پرسش بیابد که چرا چچنها نسبت به سایر اقوام روسیه با خشونت بیشتری استقلال خود را پیگیری میکنند؟
اتحاد آمریکا - اسراییل و مبارزه با سلاح های کشتار جمعی درخاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
قدرت های بزرگ نمایشنامه های بین المللی را می نویسند، به صحنه می آورند و به اجرا می گذارند و در صورتی که این اصول و هنجارها منافع آنها را تامین نکند آنها را نادیده می انگارند. هسته اصلی استدلال نئورئالیست ها به ویژه کنث والتز در بحث هسته ای این است که قدرت های بزرگ برای نظام بین الملل خطر آفرین تر و تهدیدآمیزتر از قدرت های کوچک اند. پژوهش حاضر در پی آن است که اتحاد آمریکا و اسراییل را که خود از دولت های هسته ای اند و مقررات «NPT» و «CTBT» را نادیده می گیرند، چگونه در مبارزه با دستیابی دولت های خاورمیانه به دانش هسته ای هماهنگ عمل می کنند.
امنیت انرژی خاورمیانه و توسعه اقتصادی آسیا و اقیانوسیه (2008 - 1973)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهشهای سریع اقتصادی در آسیا و اقیانوسیه نیاز کشورهای این منطقه را به انرژی به شدت افزایش داده است، چین که تا قبل از 1993 در شمار صادرکنندگان نفت خام بود اینک به سومین وارد کنندة نفت در جهان بدل گردیده، ژاپن رتبه دوم جهان را در واردات نفت به خود اختصاص داده و واردات روزانه کره جنوبی به عنوان نهمین کشور وارد کنندة نفت در جهان هم تقریباً با کل تولید نفت هر یک از کشورهای کویت، امارات متحده عربی و ونزوئلا برابر میباشد. تحت این شرایط تامین ثبات خاورمیانه به عنوان منطقهای که تداوم توسعه اقتصادی کشورهای آسیا و اقیانوسیه به استمرار جریان با ثبات نفت از آن بستگی تام یافته به موضوعی بدل گردیده که کشورهای آسیا و اقیانوسیه دیگر نمی توانند صرفاً با اتکا به سیاستهای ایجاد تنوع در منابع تامین انرژی آن را دغدغه قدرتهای صنعتی غرب و نتیجتاً مشکلی متعلق به "دیگران" بپندارند
درآمدی بر زمینههای پیدایش و مبانی عقیدتی مسیحیت صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
مسیحیت صهیونیستی به مثابة یک جریان افراطی مسیحی با تکیه بر تفاسیر تحتاللفظی از متون کتاب مقدس، خواهان تحقق پیشگوییهای کتاب مقدس براساس عقاید تقدیرگرایانه خویش است تا از این طریق زمینه را برای ظهور مسیح(ع) در آخرالزمان فراهم آورد. به اعتقاد این گروه خداوند مقرر کرده است. بشر باید هفت مرحله یا مشیّت را از سر بگذراند تا به ظهور مسیح در آخرالزمان برسد. زمینههای پیدایش مسیحیت صهیونیستی به پروتستانتیسم و پیوریتانیسم بازمیگردد. چرا که تا پیش از آن و در دوران حاکمیت کلیسای کاتولیک، همواره یهودیان، قاتلان مسیح دانسته میشدند اما با وقوع پروتستانتیسم، نهضت اصلاح دینی به رهبری مارتین لوتر با بیان ریشههای عبرانی مسیحیت به ستایش از یهودیان پرداخت و این فرایند توسط فرق منشعب از آن به ویژه پیوریتانیسم ادامه یافت.
ترکیه، پان ترکیسم و آسیای مرکزی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تاثیرات ایدئولوژی پان ترکیسم در آسیای مرکزی است. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، بار دیگر امید نظریه پردازان و استراتژیست های پان ترکیسم را که پس از جنگ دوم در رابطه با پیشبرد پروژه برپایی یک امپراطوری ترک زبان در مناطق جنوبی شوروی دچار سرخوردگی و نا امیدی شده بودند، زنده کرد.
این پژوهش با توجه به آرمان های پان ترکی در سیاست خارجی ترکیه و تلاش های پانزده ساله اخیر سیاستمداران و نخبگان فکری این کشور برای پیشبرد پروژه پان ترکیسم و اتحاد جمهوری های آسیای مرکزی، پیامد این تلاش ها و تاثیرات آن در آسیای مرکزی در نهایت واکنش کشورهای منطقه را به آرمان های پان ترکی تجزیه و تحلیل می کند. فرضیه اساسی پژوهش آن است که برخلاف ایده های اولیه، پان ترکیسم در ابعاد سیاسی خود پیشرفت چندانی نکرده و این مساله ترکیه و سیاستمداران آن را دچار تردید کرده است. با این همه ترکیه در عرصه انتقادی و فرهنگی همچنان به پروژه امپراطوری سازی آینده امیدوار است.
بررسی سیر تحوّل روابط خارجی چین و آفریقا
حوزههای تخصصی:
مطالعات باستان شناسان حکایت از مراودات چین و آفریقا بیش از سه هزاره دارد. این روابط از قرن ششم میلادی به بعد رنگ تجاری به خود گرفت و بیشتر به شرق و شمال این قاره معطوف شد. در دوران استعمار و حضور پرتغالی ها در شرق این قاره، مناسبات چین و آفریقا کاهش یافت. پس از انقلاب کمونیستی در چین و هم زمان با استقلال کشورهای این قاره، حضور چین با توجه به ایدئولوژی کمونیستی در این قاره پررنگ شد. چین کشورهای آفریقایی را نیروی مهمی در صحنة سیاست بین المللی می شناخت و به همین منظور در پی تقویت همکاری و اتحاد خود با کشورهای آفریقایی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بود؛ به گونه ای که می توان پیدایش روابط سیاسی چین و کشورهای آفریقایی را نتیجة اقدامات اولیة چین و نه کشورهای آفریقایی دانست. هدف اولیة این کشور شناسایی دیپلماتیک از سوی کشورهای آفریقایی بود که با برگزاری کنفرانس آسیا – آفریقا و همچنین کمک های مالی به بعضی از کشورها موفق به این شناسایی شد؛ به گونه ای که از قبل این دیپلماسی توانست به عضویت دائم شورای امنیت درآید، جانشین چین تایپه شود و پس از آن هم به بازیگر مهم بین المللی تبدیل گردد. چین که زمانی با اهداف ایدئولوژیک وارد این قاره شده بود، در دهة1980م با تغییر این سیاست، رویکرد اقتصادی را پیشة خود ساخت؛ هرچند که در این راه با موانع و مشکلاتی نیز روبه رو شد. این مقاله درصدد است روابط چین و قارة آفریقا را در دوره های مختلف تاریخی به همراه تغییرات به وجود آمده در هر دوره به همراه ابزارهای گسترش روابط ازجمله کنفرانس ها و نشست های مشترک را مطالعه و تأثیرات آن را بر گسترش روابط بررسی کند. در پایان نیز واکنش های مثبت و منفی کشورهای آفریقایی و غربی نسبت به حضور چین در این قاره آمده است.
روابط ایران و آفریقا: ارائه پیشنهاداتی ارزشمند پیرامون آن
حوزههای تخصصی:
ایران و قاره آفریقا علاوه بر سابقه طولانی روابط، دارای سرنوشت مشترک می باشند. این اشتراک به همراه تلاش ایران و آفریقا برای ارائه الگوئی غیر از الگوی توسعه غرب آنان را در معرض تهاجم رسانه ای غرب قرار داده است که این امر موجب می گردد طرفین برای خنثی کردن آن به تقویت روابط دو و چند جانبه همت گمارند. ایران و قاره آفریقا دارای دارای توانمندیهای خوبی در عرصه اقتصادی می باشند که در صورت تحقق آن به رشد و رفاه دو جانبه کمک می نماید. از مهم ترین عرصه و توانمندیهای ایران می توان به پیشرفت در بخش کشاورزی، صنعت، الکتریسیته و حمل و نقل اشاره کرد که این کشور می تواند با در اختیار قرار دادن دانش آن به پیشرفت و آبادانی آفریقا کمک نماید و در ضمن آفریقا قاره ای سرشار از ثروت های معدنی و طبیعی است که می تواند بخش قابل ملاحظه ای از نیازهای ایران را بر طرف نماید. در بخش سیاسی نیز ایران علاوه بر روابط دو جانبه با کشورهای آفریقائی با اتحادیه آفریقا و دیگر سازمانهای مهم این قاره همکاری دارد که این تعامل مثبت نقش مهمی در گسترش روابط داشته است. جمهوری اسلامی ایران با توجه به سابقه تاریخی و صلح آمیز و بافت مذهبی قاره، باید روابط فرهنگی و مذهبی خود را در آفریقا افزایش دهد و در بخش های آموزشی و فرهنگی حضور بیشتری داشته باشد که این امر مساله همکاری های اقتصادی و سیاسی را تسهیل می نماید. از طرف دیگر فرصت های موجود در ایران برای آفریقائی ها نا شناخته است که با معرفی فرصت ها و آشنائی آنان با پیشرفت های گوناگون ایران زمینه برای افزایش تعاملات فراهم خواهدگردید.
با مردم ایران (مصاحبه با آقای محمد فرید الدین خان - استاد رشته اقتصاد از دانشگاه داکا - بنگلادش)
اروپا و جنگ پیش دستانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشورهای اروپایی، شدیدترین مواضع را در برابر جنگ پیش دستانه جورج بوش اتخاذ کردهاند. این امر تحت تاثیر مولفههای مختلف قرار گرفته است. اول آنکه، در کشورهای اروپایی سنت موازنه گرایی منطقه ای و بین المللی پیوند یافته اند. دوم آنکه، جنگ پیش دستانه به افزایش قدرت تحرک امریکا در حوزه امنیت کشورهای اروپایی منجر می شود و در نهایت اینکه، جنگ پیش دستانه زمینه انشعاب در کشورهای اروپایی را فراهم می سازد. زمانی که امریکایی ها جنگ در عراق را بدون توجه به ائتلاف جهانی و مشروعیتیابی بین لمللی آغاز کردند؛ زمینه برای جدال و ستیزش کشورهای دوسوی آتلانتیک به وجود آمد. این امر را می توان شکلی جدید از واکنش بین لمللی نسبت به اقدامات امنیتی امریکا از زمان جنگ دوم جهانی به بعد دانست. سوال اصلی مقاله آن است که اروپا چه واکنشی در قبال جنگ پیش دستانه بوش از خود نشان داده است؟