فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۲٬۳۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش، بررسی بهینه سازی گسترش شهر همدان در جهت حفظ محیط زیست است. بنابراین برنامه ریزی برای بهترین مکان ها جهت توسعه فیزیکی گسترش شهر که کمترین آسیب ها را به کاربری های کشاورزی و محیط زیست ایجاد کند، در زمره اهداف این تحقیق است. روش: نوع تحقیق کاربردی و روش مورداستفاده توصیفی تحلیلی است. برای بررسی بهینه سازی گسترش اندازه گیری های فضایی شهر از تکنیک های نوین سنجش از دور استفاده شده و تغییرات کاربری اراضی شهر بین سال های ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۱، درنظر گرفته شده است. یافته ها/ نتایج: بررسی ها نشان دهنده کاهش شدید اراضی کشاورزی و باغات درنتیجه تبدیل آنها به اراضی ساخته شده است. بنابراین با استفاده از مدل AHP، مشخّصات اراضی براساس نیازهای توسعه شهری به پنج طبقه، از کاملاً مناسب تا کاملاً نامناسب تقسیم شدند تا گسترش آتی شهر، تنها در اراضی بایر و فاقد پوشش گیاهی که دارای شرایط مناسب جهت توسعه فیزیکی شهر هستند، صورت گرفته است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از ارزیابی تصاویر ماهواره ای نشان داد که بیشترین افزایش سطوح کاربری در منطقه شهری همدان طی سال های مذکور، صورت گرفته است. بنابراین زمین های کشاورزی به همراه باغات منطقه بیشترین کاهش ها را نشان داداند. حال اگر این روند گسترش کالبدی شهر ادامه پیدا کند تا سال ۲۰۲۵، مساحتی معادل ۶۳/۷۲۰ هکتار زمین کشاورزی و پوشش گیاهی تخریب خواهد شد. بنابراین بهترین مکان برای گسترش آتی شهر همدان بیشتر در مناطق شمال غربی و شرق شهر واقع شده اند.
مکان یابی بهینه دفن زباله روستای لیقوان با استفاده از مدل فرآیند تحلیل شبکه (ANP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفظ محیط زیست روستاها از جمله ضرورت های توسعه روستایی محسوب می شود. یکی از مسائلی که در مناطق روستایی اهمیت دارد مکان مناسب جهت دفن زباله می باشد. دراین تحقیق به منظور ارزیابی مکان مناسب جهت دفن زباله در روستای لیقوان داده ها و اطلاعات مربوط به عوامل ژئومورفولوژیکی تهیه و تحلیل گردید. در بررسی محل دفن زباله از محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل فرآیند تحلیل شبکه (ANP) استفاده شد. در این تحقیق 5 عامل اصلی انسانی-اقتصادی، توپوگرافی-مورفولوژی، اقلیم-هیدرولوژی، خاک-پوشش گیاهی و زمین شناسی در نظر گرفته شده است که منجر به تولید 12 لایه کاربری اراضی، فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از خطوط ارتباطی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، شیب، طبقات ارتفاعی، جهت شیب، اقلیم، خاک، پوشش گیاهی و لیتولوژی شد. مکان مناسب دفن زباله با استفاده از لایه ها و مدل مذکور در محیط Arc Map مشخص گردید. نتایج نشان داد مناطق کاملاً مناسب 23.98 درصد از میزان مساحت منطقه و نامناسب 54/21 درصد از میزان مساحت منطقه مورد نظر را به خود اختصاص داده است. بوسیله نقشه پهنه بندی، مکان های بهینه در کل روستای لیقوان معرفی شد که در برنامه ریزی های آتی می تواند مثمر ثمر بوده و مورد استفاده قرار بگیرد.
ارزیابی میزان رضایتمندی روستاییان از کیفیت خدمات شرکت آب و فاضلاب روستایی براساس مدل سروکوال مطالعه ی موردی : سکونتگاه های روستایی شهرستان دلفان استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش کیفیت خدمات ارائه شده در نواحی روستایی نیازمند بازخور و دریافت وجه نظر روستائیان و همچنین مشارکت دادن ساکنان روستایی در فرایند توسعه است. بی توجهی به خواست روستاییان چالش های فراوانی را در فراگرد توسعه روستایی در پی خواهد داشت. از این رو، بررسی و شناساندن نقاط قوت و ضعف خدمات ارائه شده در محیط روستا، برنامه ریزان روستایی و فعالان عرصه روستا را در جهت برنامه ریزی مناسب و کارآمد یاری خواهد رساند. براین مبنا، این تحقیق با هدف ارزیابی میزان رضایتمندی ساکنان روستایی از کیفیت خدمات ارائه شده توسط شرکت آبفار روستایی با استفاده از ابزار سرکوال صورت پذیرفت. تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی به صورت تصادفی بر روی 302 خانوار در سطح سکونتگاه های روستایی بخش مرکزی شهرستان دلفان به نسبت تعداد خانوار روستاها انجام شد. بررسی میانگین اهمیت و رضایت در هر یک از ابعاد مقیاس سروکوال گویای شکاف زیاد بین انتظار و ادراک ساکنان روستایی از خدمات آبفار روستایی در بعد محسوسات، قابلیت اعتماد ، اطمینان ، پاسخگویی و همدلی است. هرچند که در بعضی از گویه های ابعاد پنجگانه مذکور بهبود در وضعیت روستاها نسبت به گذشته حاصل شد. اما، بی توجهی به خواسته های ساکنان روستایی و مشارکت ندادن آن ها در فرآیند خدمات رسانی در افزایش شکاف بین ادراکات و انتظارات آن ها از خدمات اثر گذار بوده است.
مکان یابی اراضی مسکونی با استفاده از روش ارزیابی چندمعیاره TOPSIS مورد شناسی: شهر بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربری های مسکونی مهمترین کارکرد هر شهر هستند که بیشترین اراضی شهری را در برگرفته اند. تأمین کیفیت مسکن یکی از ا هداف اصلی در برنامه های مسکن در کشورهای توسعه یافته است و چگونگی تأمین کیفیت آن یکی از چالش های جدی فراروی برنامه ها و سیاست های مسکن است. اولین ویژگی مهم برای مسکن مناسب، زمین آن است. چون مسکنی که در محیط نامناسب قرار می گیرد، حتی اگر شرایط مناسبی داشته باشد، نمی تواند نیازهای تبعی ساکنین خود را تأمین نماید؛ بنابراین، مکان یابی صحیح مسکن علاوه بر ارتقای کیفیت طرح های مسکن، موجب کاهش هزینه های آتی نیز می شود. در این پژوهش محقق سعی دارد که جهت دستیابی به مهم ترین هدف تحقیق یعنی مکان یابی اراضی مسکونی، با توجه به نیاز به احداث مجتمع های مسکونی جدید در شهر بهبهان، در جهت یافتن اراضی خالی مستعد برای استقرار کاربری های مسکونی اقدام نماید. سپس بررسی کرده که آیا گزینه های انتخابی، از نظر معیارهای مکان یابی پتانسیل های لازم جهت استقرار کاربری های مسکونی را دارند؟ و اینکه کدام یک از این گزینه ها برای رسیدن به این هدف مناسب تر است؟ برای این منظور در این پروژه پس از انجام مطالعات کتابخانه ای و شناسایی معیارهای مورد نیاز برای مکان یابی مسکونی، سه نقطه از شهر جهت استقرار فضاهای مسکونی انتخاب شده اند و پس از حضور در مکان های یاد شدهوانجام برداشت های میدانی، این سه سایت بر اساس معیارهای ذکر شده امتیازدهی شده اند. برای تبدیل داده کیفی به داده های کمّی از مقیاس دوقطبی فاصله ای استفاده شده است و در نهایت ماتریس تصمیم گیری شامل امتیازات آلترناتیوها تهیه شده است. پس از آن با انجام کلیه مراحل روش تاپسیس که در متن به تفصیل شرح داده شده است، یکی از گزینه ها به عنوان بهترین گزینه از میان سه گزینه موجود، معرفی شده است. پس از آن این مناطق از نزدیک مورد بازدید قرار گرفته اند و بررسی های انجام شده و پرسش از متخصصان درباره وضعیت سایت های انتخابی، صحت انتخاب این گزینه و دقت روش تاپسیس را تأیید می نماید.
تعیین مناسب ترین روش استخراج دمای سطح زمین با استفاده از تصاویر ماهواره لندست8 در کلان شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دما یکی از شاخص ترین پارامتر های اقلیمی و از اصلی ترین عوامل اثرگذار در برنامه ریزی شهر ها محسوب می شود زیرا هدایت کنندة نوع تسهیلات اختصاص یافته در شهر ها و حتی تعیین کننده ساختار، شکل و بافت شهری است. دمای سطح فاکتور اصلی در تعادل انرژی کره زمین بوده و به عنوان ورودی مدل های تغییرات آب وهوایی و جزایر حرارتی شهری به کار می رود. دمای کلان شهرها در مقایسه با مناطق شهری و روستایی اطراف بیش تر و مشهودتر است که به این پدیده «جزیرة حرارتی شهری» گفته می شود. کلان شهر کرج سومین کلان شهر بزرگ و دومین شهر مهاجرپذیر ایران (پس از کلان شهر تهران) است و به علت داشتن چنین جایگاهی، بررسی حرارتی آن بیش از پیش احساس می شود. در این تحقیق دمای سطح زمین در کلان شهرکرج با استفاده از تصاویر ماهوارة لندست8 (چهار تصویر) در سال های 2013 و 2014، به کمک روش های گوناگون استخراج شد. روش های مورد استفاده شامل پنجرة تکی، سبال، استفان- بولتزمن، تک کانالی (توسعه داده شده توسط مونیوس و سوبرینو[1]، 2003)، تک کانالی (توسعه داده شده توسط مونوس و همکاران، 2014)، پنجره مجزا و دفتر علوم لندست است. در نهایت، با استفاده از شاخص آماری میانگین خطای مطلق روش های گوناگون مقایسه شد و بهترین روش، به واسطه نزدیکی به دادة زمینی انتخاب شد. نتایج نشان داد بهترین روش مورد استفاده روش سبال باند 11 با مقدار میانگین خطای مطلق 98/7 است؛ ضمن آن که در حالت کلی، باند 11 ماهوارة لندست 8، به منظور استخراج دمای سطح زمین نتایج قابل اعتمادتری نسبت به باند 10 تولید می کند. همچنین بررسی نتایج در تاریخ های مختلف مشخص کرد تصاویر نیمة دوم سال در مقایسه با نیمة اول سال، تخمین دقیق تر و نتایج نزدیک تری به واقعیت تولید می کنند.
بررسی تداوم روزهای بارانی در حوضه دریاچه ارومیه با استفاده از مدل زنجیره مارکف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش احتمال تواتر و تداوم روزهای بارانی در حوضه دریاچه ارومیه با استفاده از مدل زنجیره مارکف مرتبه اول مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از داده های بارش روزانه 7 ایستگاه سینوپتیک حوضه دریاچه ارومیه در بازه زمانی 2014- 1995 استفاده شد. پس از تعیین روزهای بارانی (بارش بیشتر از صفر میلی متر) و خشک (صفر میلی متر)، انطباق زنجیره مارکف مرتبه اول بر سری داده ها با استفاده از آزمون در سطح معنی داری 01/0=a بررسی و مورد تایید واقع شد. پس از تشکیل ماتریس احتمال انتقال، احتمال تعادل، میانگین تداوم روز های خشک و بارانی و سیکل هوایی محاسبه شد سپس با محاسبه فراوانی روزهای بارانی دو تا ده روزه، احتمال وقوع این دوره ها و دوره بازگشت بارش های 2 تا 5 روزه محاسبه گردید. نتایج نشان داد که در دوره مورد مطالعه به طور میانگین 25 درصد روزها همراه با بارندگی بوده و در حالت های انتقال شرطی بارندگی، احتمال وقوع حالت Pdd بیشتر از سایر حالت ها (Pww ، Pdw و Pwd) است. میانگین تداوم روزهای بارانی در حوضه در حدود دو روز برآورد گردید. در کل، در تمام ایستگاه ها احتمال تعادل حالت خشک بیشتر از حالت بارانی بود. برآورد فراوانی و احتمال وقوع دوره های بارانی دو تا ده روزه و دوره بازگشت آنها نشان داد که با افزایش طول دوره ها، از فراوانی روزهای بارانی کاسته شده و با افزایش طول دوره های بارانی، احتمال وقوع آنها کاهش و دوره بازگشت آن نیز افزایش یافته است.
تحلیلی بر آمایش سرزمین شهرستان مرودشت با رویکرد اصلاح روش کمی در نرم افزار GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آمایش سرزمین و استفاده صحیح و متناسب با ویژگی های محیطی در سطح منطقه و کشور، از اصول اولیه و مهم توسعه پایدار به شمار می آید. با توجه به جمعیت زیاد، تغییر کاربری ها در شهرستان مرودشت زیاد می باشد. مقاله بر آن است تا مقایسه ای بین کاربری اراضی موجود و نقشه آمایش تهیه شده برای شهرستان انجام دهد. روش تحقیق از نوع ""توصیفی- تحلیلی"" می باشد و برای جمع آوری داده ها از ابزار کتابخانه ای، پرسشنامه و مطالعات و مشاهدات میدانی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با نرم افزارArcGis9.3 صورت گرفته است. مقایسه توان زیست محیطی شهرستان با کاربری اراضی از طریق روی هم گذاری لایه های مختلف اطلاعاتی با استفاده از مدل مخدوم و با روش کمی آمایش به کمک GIS صورت گرفت و نقشه آمایش سرزمین منطقه تهیه گردید. لازم به ذکر است اصلاحاتی در فرایند آمایش نظیر عدم تهیه واحدهای زیست محیطی و بهره گیری از نقشه کاربری فعلی انجام پذیرفت. نتایج نشان می دهد که کاربری کشاورزی آبی و سپس اکوتوریسم از بیشترین اولویت (مجموع سناریوها) و تنها گستره کاربری نزدیک به کاربری فعلی، توسعه شهری و صنعتی و روستایی (حدود 4/0 درصد) می باشد. هم چنین بهره برداری در عرصه کشاورزی آبی (40%) و حفاظت (5/1%) کمتر از توان محیطی بهینه منطقه و در عرصه جنگلداری (22%) و مرتعداری (32%) بهره برداری بیش از توان محیطی می باشد.
یکپارچه سازی سیستم اطلاعات مکانی (GIS)، شبکة عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) و مدل بارش-رواناب (SWAT) با درنظرگرفتن تغییرات کاربری ها برای پیش بینی دبی ورودی و حجم رسوب (مطالعة موردی: سد ستارخان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعات رسوب گذاری در یک سد مخزنی یافتن دیدی کلی درمورد میزان حجم ازدست رفتة مخزن است. در این میان، بررسی و پیش بینی حجم رسوب واردشده به مخزن اهمیت ویژه ای دارد. در این پژوهش، با استفاده از روش آماری ریزمقیاس کردن، بارش و دما در محدودة حوضة آبریز سد ستارخان با مساحت 950 کیلومترمربع، واقع در استان آذربایجان شرقی، در بلند مدت پیش بینی شده اند. با توجه به اطلاعات بارش و دمای پیش بینی شده، به کمک مدل [1]SWAT، رسوب ورودی به سد شبیه سازی شده است. مقایسة نتایج این مدل و مقادیر مشاهداتی نشان می دهد گرچه مدل SWAT با دقت بالای 80% می تواند روند جریان رسوب ورودی به مخزن را شبیه سازی کند، قادر به شبیه سازی مقادیر واقعی رسوب نیست. برای رفع این اختلاف، باید پارامتر فرسایش نیز، برای رسیدن به نتیجة مطلوب، در محاسبات لحاظ شود. بنابراین ابتدا با کمک مدل شبکة عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) بارش مورد نظر پیش بینی شده و سپس نقشة کاربری به منظور تعیین میزان تأثیر کاربری و، به تبع آن، فرسایش در محیط GIS تهیه شده است. ترکیب پارامتر کاربری در محیط GIS و بارش پیش بینی شده می تواند خروجی SWAT را به مقدار واقعی نزدیک تر کند. نتایج حاصل نشان می دهد که با یکپارچه سازی و استفاده از مدل های به کاررفته و قابلیت های GIS می توان نتایج و برآورد میزان حجم رسوب را با دقت بالای 95% محاسبه کرد.
تحلیل فضایی خشکسالی اقلیمی شمال غرب ایران با استفاده از آماره خودهمبستگی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از پدیده های خزنده محیطی است که در مناطق خشک و نیمه خشک نمود بیشتری دارد. در این پژوهش با استفاده از داده های بارندگی 23 ایستگاه سینوپتیک و باران سنجی در بازه زمانی 20 ساله در شمال غرب ایران، به بررسی و تحلیل فضایی خشکسالی پرداخته شده است. ابتدا با استفاده از مقادیر SPI، دوره های خشکسالی و ترسالی منطقه شناسایی شدند و با استفاده از افزونه Geostatistic Analyst اقدام به پهنه بندی خشکسالی با روش درون یابی کریجینگ معمولی با مدل نیم پراشنگار گوسین و با کمترین خطای RMS شد. در ادامه با استفاده از واریوگرام مناسب، یاخته هایی به ابعاد 5*5 کیلومتر جهت انجام تحلیل فضایی بر منطقه مورد مطالعه گسترانیده شد. به منظور تبیین الگوی حاکم بر خشکسالی در شمال غرب ایران از آماره های سراسری و موضعی موران در حکم رویکردهای تحلیل اکتشافی داده های فضایی استفاده شد. نتایج شاخص موران در مورد خشکسالی نشان داد که مقادیر مربوط به سال های مختلف در طول دوره آماری دارای ضریب مثبت و نزدیک به یک (I >0/959344Moran's) می باشند که نشان دهنده خوشه ای بودن توزیع فضایی خشکسالی است. همچنین نتایج حاصل از مقادیر امتیاز استاندارد Z و مقدار P-Value، خوشه ای بودن توزیع فضایی خشکسالی را مورد تائید قرارداد. درنهایت جهت شناسایی الگوهای فضایی حاکم بر خشکسالی از آماره ی عمومی G استفاده شد. نتایج این آماره نشان داد که قسمت غرب و شمال غرب منطقه دارای الگوی خشکسالی ملایم و جنوب شرق منطقه دارای الگوی خشکسالی بسیار شدید می باشد که در سطح 99/0 درصد معنادار می باشند.
سنجش کیفیت خدمات مراکز خدمات ترویج کشاورزی با استفاده از مدل سِروُکوال در استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مراکز خدمات ترویج کشاورزی به واسطه ارتباط مستقیم با محیط روستایی و کشاورزی نقش درخورتوجه ای در توسعه و پیشرفت بخش کشاورزی دارد. هدف اصلی این مراکز ارائه خدمات مختلف آموزشی، مشاوره ای و حمایتی است؛ ازاین رو ارتقای کیفیت خدمات در این واحدها و افزایش رضایت مندی کشاورزان و بهره برداران اهمیت فراوانی دارد. مطالعه حاضر دو هدف را دنبال می کرد: 1. ارزیابی کیفیت خدمات ارائه شده توسط مراکز خدمات ترویج کشاورزی و اندازه گیری شکاف آن با استفاده از تفاوت بین ادراک و انتظارها؛ 2. بررسی تفاوت بین ابعاد کیفیت خدمات از دیدگاه کشاورزان. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی بود و از نظر شیوه جمع آوری اطلاعات میدانی و از لحاظ تحلیل داده ها توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق را کشاورزان و بهره برداران مراجعه کننده به مراکز خدمات ترویج کشاورزی استان البرز تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری در جامعه نامحدود 180 نفر به عنوان نمونه انتخاب و داده ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی جمع آوری شد. در تحقیق حاضر به منظور بررسی کیفیت خدمات مدل پنج عاملی سِروُکوال به کاررفت. روایی ظاهری ابزار با استفاده از دیدگاه های کارشناسان و روایی محتوایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین انتظارها و ادراک مراجعه کنندگان در تمام ابعاد اختلاف معنی دار آماری وجود دارد. براساس نتایج بین ابعاد کیفیت خدمات نیز تفاوت معنی دار مشاهده و بُعد اطمینان و پاسخ گویی مهم تر از ابعاد دیگر بیان شد. ارائه خدمات به محیط های روستایی و کشاورزی و پیشرفت این بخش پایدار و با افزایش شاخص های کیفی همراه خواهد بود.
پیش بینی مکانهای درمعرض خطر فرونشست دشت کرمانشاه با استفاده از مدل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقابله با مخاطرات محیطی همواره از دغدغه های اساسی مسئولان و برنامه ریزان هر کشور است. یکی از مخاطراتی که متاسفأنه به دلیل عملکرد تدریجی کمتر مورد توجه قرار می گیرد فرونشست است که درسال های اخیر به علت افزایش بهره برداری از آب خوان های کشور به صورت مشکلی شایع درآمده است. در این تحقیق تلاش شده است که امکان وقوع پدیده فرونشست و خطرات احتمالی آن به عنوان یک تهدید جهت پروژه های انسانی در محدوده دشت کرمانشاه مورد بررسی قرار گیرد. نخست با استفاده از آمار 22 ساله 65 چاه مطالعاتی و سیستم اطلاعات جغرافیایی نقشه افت آب برای منطقه تهیه شد. سپس ناحیه ای که افت شدید آب داشت انتخاب و گمانه زمین شناسی چاه های مطالعاتی این محدوده جهت شناسایی بافت رسوب مورد مطالعه قرار گرفت و نقشه حساسیت رسوبات به ایجاد پدیده فرونشست تهیه شد. درمرحله آخر با استفاده ازمدل فازی درمحیط نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی هر یک از لایه های حساسیت رسوبات و افت سطح آب تعیین عضویت و با استفاده از هم پوشانی گامای فازی نقشه حسایت منطقه به پدیده فرونشست در سه کلاس حساسیت زیاد، حساسیت متوسط و حساسیت کم تهیه شد. براساس نقشه یادشده، در شرق شهر کرمانشاه در جنوب و شرق روستای ده پهن که افت آب های زیرزمینی زیاد و همچنین رسوبات دانه ریز است، خطر پدیده فرونشست بیشتر از سایر نقاط منطقه است.
تلفیق معیارهای کیفی و کمی با استفاده از مدل های مکان مبنا به منظور مسیریابی بهینه ی خودروهای اورژانس در محیط های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودروهای اورژانس شهری با توجه به حساسیت مأموریت خود، همواره برای رسیدن به مقصد به دنبال کمترین زمان ممکن هستند. با توجه به پیچیدگی و گستردگی حمل و نقل و ترافیک در شهرهای بزرگ، عوامل و پارامترهای متعددی علاوه بر مسافت، در زمان رسیدن یک خودروی اورژانس به مقصد تأثیرگذار هستند که این پارامترها می توانند کیفی یا کمی و پویا یا ایستا باشند. در این مقاله روشی نوین بر مبنای ترکیب مدل های تلفیق، روش کمی سازی گاما، استفاده از روابط پیش بینی زمان سفر و الگوریتم های فراابتکاری به منظور دستیابی به بهینه ترین مسیر ارائه شده است. در این مقاله ابتدا کلیه ی فاکتورهای تأثیرگذار کمی و کیفی قابل محاسبه و دسترسی از دید مسیریابی اورژانس شناسایی شده، سپس با تبدیل پارامترهای کیفی به کمی، هر پارامتر با روش محاسبه ی حداکثر نرمال شده و بر اساس ارجحیت و میزان تأثیر هر پارامتر در یافتن مسیر بهینه تلفیق می گردند. روش تست گاما به عنوان یک روش برگرفته از داده برای محاسبه ی میزان ارجحیت و تأثیرگذاری فاکتورها استفاده شد. روند مذکور با استفاده از داده ی شبکه معابر و حجم ترافیک دو منطقه از شهر تهران پیاده سازی شد. وزن در نظر گرفته شده برای هر زیرمعیار تشکیل دهنده ی درجه سختی مسیر یعنی «کیفیت مسیر»، «عرض»، «شیب»، «نوع مسیر» و «میزان مستقیم بودن مسیر» بر اساس این روش به ترتیب 331/0، 286/0، 188/0، 172/0 و 020/0 بدست آمدند. در نهایت از الگوریتم فراابتکاری ژنتیک برای انتخاب مسیر بهینه وسایل نقلیه اورژانس استفاده شد و نتایج آن با الگوریتم معمول مسیریابی دیکسترا مقایسه شد. بر مبنای مقایسه ی انجام شده روش ارائه شده در این مقاله نسبت به روش های ساده ی فعلی برتری قابل ملاحظه ای داشت.
تخمین ترکیبات شیمیایی، غلظت و ارتفاع طوفان های گرد و غبار با استفاده از تصاویر و داده های ماهواره ای MODIS&CALIPSO(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طوفان گردوغبار یکی از پدیده های جوی است که آثار و پیامدهای زیست محیطی نامطلوبی برجای می گذارد. بررسی ترکیبات فیزیکی و شیمیایی گردوغبارهای اخیر نشان می دهد این گردوغبارها صرفاً متشکل از دانه های خاک، شن، ماسه و ذرات نمک نیستند، بلکه ترکیب پیچیده ای از عناصر شیمیایی اند، عناصری از قبیل فلزات قلیایی خاکی، کربن، سیلیس، آلومینیوم، پتاسیم، کلسیم و برخی دیگر از عناصر آلی مشاهده می شود که تمامی این عناصر می توانند اثرات مضری در سلامت محیط زیست و به ویژه بر موجودات زنده داشته باشند. در این تحقیق شهر اهواز که طی دهه گذشته شاهد طوفان های چندی بوده است، بررسی شد. با استفاده از نمونه های اندازه گیری شده عناصر مورد مطالعه در ایستگاه زمینی و آنالیزهای آزمایشگاهی، محتویات هفت رخداد گردوغبار تعیین شد. تصاویر ماهواره ای MODIS و داده های CALIPSO، به ترتیب، جهت شناسایی عناصر و تعیین غلظت این طوفان ها مورد تحلیل قرار گرفتند. پس از تهیه تصاویر MODIS و انجام دادن تصحیحات مورد نیاز، مقادیر طیفی محل نمونه برداری ایستگاه زمینی روی تصاویر مشخص شد. با استفاده از روش کمترین مربعات و cross-validation مدل سازی ارتباط بین باندهای MODIS و نتایج حاصل از مشاهدات زمینی ایجاد شد. پس از مقایسه و تحلیل نتایج به دست آمده، مشخص شد که برای عنصر سیلیس، نسبت باند 21 به باند 26 با میزان RMSE در حدود 1.28، شاخص مناسبی جهت تعیین ترکیبات طوفان های گردوغبار با استفاده از تصاویر ماهواره ای MODIS به شمار می رود. همچنین، آلومینیوم از نسبت باند 25 به باند 26 با میزان RMSE در حدود 2.08، کلسیم از نسبت باند 24 به باند 25 با میزان RMSE در حدود 2.3، سدیم از نسبت باند 23 به باند 27 با میزان RMSE در حدود 0.48 و منیزیم از نسبت باند 15 به باند 24 با میزان RMSE در حدود 0.78، برای شناسایی این عناصر در تصاویر ماهواره ای MODIS شاخص های مناسبی اند. با توجه به نتایج و شاخص های به دست آمده برای هر عنصر، تعیین ترکیبات و میزان غلظت عناصر موجود در طوفان های گردوغبار، بدون استفاده از نمونه های زمینی و فقط با به کارگیری تصاویر MODIS و روش به دست آمده امکان پذیر می شود. همچنین، با استفاده از داده های ماهواره ای CALIPSO در روزهای مورد مطالعه، مشخص شد که در روزهای گرم سال که نمونه برداری زمینی انجام گرفته، میزان غلظت و تراکم گرد غبار بیشتر از روزهای سرد سال است و ارتفاع گردوغبار به شش کیلومتری سطح زمین می رسد.
پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در مجموعه شهری مشهد با استفاده از سلول های خودکار و الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین مکان برهم کنش، تبادل و تداخل منافع گروه های مختلف اجتماعی است. سازمان فضایی از طریق زمین، نحوه استفاده از آن و عینیت یافتن برخورد نیروها بر آن، یعنی ساخت محیط مصنوع، شکل می گیرد. اگرچه تغییر کاربری اراضی به عوامل گوناگونی بستگی دارد، فعالیت های انسانی مهم ترین عاملی هستند که عمدتاً سبب تغییر کاربری زمین و در نتیجه، تغییر پیکربندی فضایی منطقه می شوند. تبلور عینی این فعالیت های افسارگسیخته، انباشت نابرابر سرمایه در منطقه کلان شهری و دامن زدن بیشتر به بی تعادلی های منطقه ای است. از این رو، باید با مطالعه نیروهای محرک تغییر کاربری اراضی و عوامل فضایی مرتبط با آن از فرایندهای محتمل آتی پرسش شود. بر اساس این، هدف پژوهش حاضر پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در مجموعه شهری مشهد با استفاده از سلول های خودکار و الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی است. روش پژوهش، کمی است و با استفاده از نقشه های کاربری اراضی در سال های 1372 و 1390، تغییرات کاربری اراضی برای سال های 1408، 1426، 1444 و 1462 در محیط QGis2.4 شبیه سازی می شود. نتایج پژوهش نشان می دهند که از یک سو، تغییرات کاربری اراضی در سال های آتی به توسعه بیشتر اراضی کشاورزی، مراتع و در نتیجه، خشک شدن سکونتگاه های روستایی منجر خواهد شد و از سوی دیگر، ادامه روند فعلی تغییرات کاربری اراضی به نتایج مضر زیست محیطی و به تبع آن آسیب های اقتصادی - اجتماعی جبران ناپذیر می انجامد. بنابراین، ضروری است دستگاه برنامه ریزی و مدیریت منطقه، رویکردی جامع برای جلوگیری از مشکلات زیست محیطی آتی و مهار توسعه افقی سکونتگاه ها در این منطقه در پیش گیرد.
بررسی عملکرد انواع مختلف توابع پایه ی شعاعی کروی در مدلسازی محلی میدان گرانی زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میدان ثقل جهانی معمولاً توسط توابع پایه ی هارمونیک کروی تا درجه معینی از قدرت تفکیک طیفی و مکانی مدل می شود. توزیع غیریکنواخت و کیفیت متفاوت داده ها، این توابع را در مدل سازی محلی میدان ثقل محدود می کند. این توابع بیشتر خاصیت جهانی میدان ثقل را نمایش می دهند و برای نمایش فرکانس های پایین میدان ثقل مناسب هستند. در کاربردهای محلی، توابع پایه ی شعاعی بر روی سطح کره با برخورداری از خاصیت محمل شبه محلی می توانند به عنوان جایگزین مناسبی برای هارمونیک های کروی استفاده شده و میدان گرانی زمین را تا درجه ی بالایی از قدرت تفکیک طیفی و مکانی تقریب زنند. این مدل های محلی معمولاً دقت بهتری در محل مورد نظر نسبت به مدل های جهانی دارند. توابع پایه ی شعاعی کروی معمولاً بر روی کره متعامد نیستند که این امر منجر به پیچیدگی بیشتر مسئله می شود. در این مقاله، عملکرد انواع مختلف توابع پایه ی شعاعی کروی شامل کرنل جرم نقطه ای، چندقطبی شعاعی، کرنل پواسن و ویولت پواسن در مدل سازی محلی میدان ثقل زمین با استفاده از داده های شتاب گرانی در منطقه ی فارس ساحلی مقایسه شده است. برای حل مسئله ی معکوس غیرخطی مدل سازی میدان گرانی زمین با استفاده از توابع پایه ی شعاعی کروی، تکنیک ""کمترین مربعات"" به کار رفته است. بدین منظور، الگوریتم بهینه سازی لونبرگ -مارکواردت طی یک پروسه ی تکراری با مینیمم کردن اختلاف بین مقادیر مشاهداتی و مقادیر مدل شده، پارامترهای مدل سازی را تخمین می زند. این پارامترها شامل تعداد، مکان، عمق و ضرایب مقیاس توابع پایه شعاعی هستند. به منظور افزایش کارایی عددی الگوریتم لونبرگ- مارکواردت در حل مسئله ی مدل سازی میدان گرانی، مقدار اولیه ی پارامتر پایدارسازی از طریق رابطه ای بر مبنای ژاکوبین تابع هدف تعیین و روشی برای به هنگام سازی این پارامتر ارائه شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در صورت انتخاب عمق مناسب توابع پایه، دقت مدل سازی محلی میدان گرانی برای انواع توابع پایه ی شعاعی مورد بررسی تقریباً یکسان خواهد بود.
ارزیابی خطر زمین لغزش با استفاده از روش های آماری در حوضه آبریز باراندوز چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر پتانسیل وقوع زمین لغزش و خطر آن در حوضه آبریز باراندوز چای (آذربایجان غربی) موردبررسی قرارگرفته است. بدین منظور از روش آماری شاخص خطر HIM استفاده شد. داده های مورداستفاده در این مقاله شامل داده های توپوگرافی، کاربری اراضی، نقشه های زمین شناسی و همچنین نقشه زمین لغزش های اتفاق افتاده در سطح حوضه است. نقشه پایه در این زمینه، نقشه های توپوگرافی 25000 حوضه است. شش عامل اصلی و مؤثر بر وقوع زمین لغزش در حوضه انتخاب و نقشه های آن به منظور وزن دهی، تهیه گردید. این عوامل عبارت اند از: شیب و جهت شیب، سنگ شناسی، خاکشناسی، کاربری اراضی و ژئومورفولوژی. درنهایت با استفاده از نقشه های استانداردشده شش گانه، نقشه پتانسیل وقوع زمین لغزش در حوضه آبریز باراندوز چای تهیه و ترسیم شد. پتانسیل خطر زمین لغزش در حوضه موردنظر به پنج طبقه کم، متوسط، متوسط تا زیاد، زیاد و خیلی زیاد تقسیم گردید. نتایج نشان می دهد که شیب های بیشتر از 30 درجه و جهت شیب جنوب و جنوب شرقی و مناطق کوهستانی بیشترین پتانسیل زمین لغزش در منطقه موردمطالعه را دارند. مدل مورداستفاده در این مقاله با استفاده از محاسبه مساحت زیر نمودارهای Cross-validation، مورد اعتبار سنجی قرار گرفت. میزان اعتبار آن در حدود 79/80 برآورد شد که بیانگر دقت خوب مدل است. همچنین فرایند تحلیل اثر از طریق حذف تک به تک عوامل مؤثر شش گانه از مدل و بررسی خروجی آن ها، صورت گرفت. این تحلیل نشان داد که شیب عامل اصلی در وقوع زمین لغزش در حوضه است. نتیجه دیگر اینکه که می توان عامل اصلی در وقوع زمین لغزش را با دقت بالایی مشخص کرد. درنهایت نتایج نشان می دهد که علی رغم وجود محدودیت های عملی و مفهومی و داده های دقیق، تهیه نقشه خطر زمین لغزش و همچنین ارزیابی آن می تواند در برنامه ریزی آمایش سرزمین و کاهش خطرات طبیعی و همچنین هزینه ها مؤثر واقع شود.
پتانسیل سنجی نیروگاه بادی با استفاده از روش Fuzzy-AHP در محیط GIS (مطالعه موردی: شمال شرق کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش جهت پتانسیل سنجی احداث نیروگاه بادی در استان های خراسان رضوی و شمالی، معیارها و زیر معیارهای مختلفی مدنظر قرار گرفته است. برای فازی سازی معیارها براساس نظرات کارشناسی و بررسی تحقیقات صورت گرفته، نقاط کنترل و نوع تابع فازی برای هر یک از لایه ها براساس درجه بندی عضویت آن ها در محدوده صفر و یک در نرم افزار IDRISI مشخص گردید. سپس با توجه به اهمیت تلفیق اطلاعات، فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای وزن دهی به لایه ها انتخاب و به کمک نرم افزار Expert choice پیاده سازی گردید. سپس از نرم افزار ArcGIS، به منظور تحلیل فضایی و همپوشانی لایه ها استفاده شد و بعد از تجزیه و تحلیل اطلاعات، استان های خراسان رضوی و شمالی از نظر قابلیت احداث نیروگاه بادی به چهار سطح عالی، خوب، متوسط و ضعیف تقسیم گردیدند. در نهایت نتایج حاصله نشانگر آن است که مناطق عالی جهت احداث نیروگاه بادی در منطقه مورد بررسی، در محدوده جنوب شرقی منطقه مورد مطالعه در ایستگاه تربت جام با مساحتی معادل 97/222565 هکتار (018/0 درصد) قرار دارد. علاوه بر این، مناطق خوب با مساحتی بالغ بر 81/1817573 هکتار (17/0 درصد) شامل ایستگاه های حوالی تایباد و خواف، گلمکان، سرخس، رشتخوار، بردسکن، نیشابور، سبزوار، بجنورد، جاجرم و فردوس می باشند. می توان در آینده با احداث نیروگاه بادی در این مکان ها از انرژی تجدید پذیر باد که عاری از هرگونه آلودگی می باشد، نهایت استفاده را برد.
تحلیل فضایی گردشگری با استفاده از مدل های ترکیبی در محیط GIS مطالعه موردی: شهرستان رامسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایش گرافیکی پدیده های انسانی جهت تحلیل های مکانی- فضایی به عنوان مدلی جهت واکاوی مناطق، می تواند توزیع فضایی پدیده های جغرافیایی را به تصویر بکشد. در این خصوص علم زمین آمار و مدل های تخمین آن می تواند کمک شایانی جهت نمایش گرافیکی این توزیع انجام دهد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و رویکرد حاکم بر تحقیق تحلیلی و تطبیقی است. جهت پهنه بندی منطقه از لحاظ تخمین ورود گردشگر، از بیست روستای دارای آمار ورود گردشگر از فروردین سال 1389 تا فروردین سال1390 به عنوان نقاط معلوم استفاده گردید. همچنین از تکنیک تابع پایه شعاعی (RBF) به همراه پنج مدل آن جهت پهنه بندی استفاده گردید. جهت ارزیابی متقابل مدل های مذکور از نیم تغییر نما استفاده گردید. نتایج ارزیابی نشان می دهد مدل اسپیلاین کاملاً منظم با ضریب تعیین 77/0 و RMS= 19 بهترین مدل جهت پهنه بندی انتخاب گردید. همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد 73 روستای شهرستان رامسر می توانند سالانه بین 1000 تا 1500 نفر ، 46 روستا بین 1500 تا 2000 نفر و 42 روستا بین 500 تا 1000 نفر گردشگر جذب نمایند که اکثر این روستاها در شمال شهرستان واقع شده اند. همچنین بیشترین تخمین جذب گردشگر در 2 روستای شهرستان (جواهرده و جنت رودبار) با تعداد 4000 تا 5000 نفر گردشگر برآورد می گردد. نتایج ارزیابی نشان می دهد غرب شهرستان رامسر دارای پتانسیل بالاتری جهت جذب گردشگر می باشد.
برآورد ساختار جنگل کاج با استفاده از تصاویر رادارای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، جهت برآورد پارامترهای ساختاری جنگل کاج، از داده های چندزمانه تصاویر رادار با روزنه مصنوعی[1] به دست آمده از ماهواره ALOS[2]-PALSAR[3]، پس از انجام تصحیحات هندسی و کاهش لکه (اسپکل[4])، خصوصیات مربوط به ضرایب بازپخش[5] و نیز اطلاعات بافتی، در پنجره هایی با اندازه ها و جهات مختلف، با استفاده از روش GLCM[6] استخراج شد. سپس با استفاده از رگرسیون خطی چند متغیره گام به گام[7]، مدل های تخمین برای نمونه های جمع آوری شده در طی عملیات زمینی به دست آمد. نتایج حاصل نمایانگر بهبود عملکرد مدل هایی بود که از داده های چندزمانه استفاده کرده بودند، همچنین این تحقیق نشان داد در حالی که ارتفاع متوسط درختان با خطای 7/20 درصد قابل تخمین است. خطای حاصل برای سایر پارامترهای ساختاری بیش از 30 درصد است. در این تحقیق تأثیر سن درخت و شیب اراضی بر عملکرد مدل ها نیز به صورت آماری بررسی شده است.
بهبود طبقه بندی رقومی محصولات کشاورزی در تصاویر چندزمانه با استفاده از اطلاعات بافت در شهرستان قروه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشخصه های استخراج شده از تصاویر ماهواره ای تک زمانه نمی تواند در طبقه بندی محصولات کشاورزی به صحت بالای طبقه بندی منتج شود؛ بدین سبب، استفاده از تصاویر چندزمانه و اطلاعات بافت این تصاویر در پژوهش حاضر بررسی شده است. این تحقیق تفکیک چهار محصول یونجه، گندم، سیب زمینی و خیار را در شهرستان قروه، با استفاده از تصویر تک زمانه و چندزمانه (ASTER & SPOT5)، بررسی می کند. این تحقیق هفت تصویر مربوط به هفت زمان متفاوت را بررسی کرده و با استفاده از جدول تفکیک پذیری، به این نتیجه رسیده که تصویر 11 تیر بهترین تصویر تک زمانه و ترکیب 11 تیر و 21 مهر بهترین تصویر دوزمانه است. در تحقیق حاضر، از روشGLCM برای استخراج بافت استفاده شده است. برای استخراج شاخص های بافت از این روش، اندازة تقریبی پنجره با استفاده از واریوگرام تعیین شد و سپس شاخص های به دست آمده با باندهای طیفی تصویر تک زمانه و دوزمانه ترکیب شدند. سپس طبقه بندی با استفاده از انواع ترکیبات تصویر تک زمانه و دوزمانه و شاخص های گوناگون اجرا شد. در طبقه بندی طیفی بهترین تصویر تک زمانه (11 تیر)، صحت کلی طبقه بندی حدود 24% بیشتر از کمترین صحت طبقه بندی مربوط به تصویر 10 مرداد (76.02% در برابر 52.28%) به دست آمد. صحت طبقه بندی با استفاده از تصویر دوزمانه به حداکثر می رسد و با اضافه کردن تصاویر بعدی، افزایشی ندارد. در تصویر پنج زمانه، صحت طبقه بندی از تصویر دوزمانه بیشتر می شود اما، با اضافه کردن شاخص های بافت، حدود 5% از صحت طبقه بندی دوزمانه با شاخص های بافت کاسته شد. بدین ترتیب مشخص می شود که بافت می تواند نقشی بیشتر از چند تصویر داشته باشد. بهترین طبقه بندی در بهترین ترکیب دوزمانه (11 تیر و 21 مهر) به دست آمد (97.48%). در تصاویر تک زمانه، تصویر 11 تیر بالاترین صحت طبقه بندی (95.2%) را به دست آورد. نتایج نشان داد که استفاده از تصاویر چندزمانه به همراه شاخص های بافت، درمقایسه با روش های مرسوم (بدون استفاده از شاخص های بافت یا تصاویر چندزمانه)، دقت بسیار بالاتری دارد.