فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۳۸۲ مورد.
چشم انداز آیندة جمعیت روستایی و چالش های مدیریت توسعة پایدار روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیش بینی پویایی ها و تغییرات آتی جمعیت روستایی از مهم ترین موضوعاتی است که در فرایند توسعة پایدار روستایی بدان توجه می شود. مطالعة حاضر، با پیش بینی تغییرات جمعیت روستایی در دورة زمانی 1410-1385، به بحث و بررسی پیرامون پیامدهای ناشی از آن می پردازد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که نسبت روستانشینی از 4/31 درصد در 1385 به 5/22 درصد در 1410 خواهد رسید؛ همچنین، نتایج پیش بینی نشان دهندة چندین ویژگی عمدة جمعیت روستایی ایران در افق 1410 است، که عبارت اند از: کاهش باروری، افزایش امید به زندگی، کاهش مطلق و نسبی، افزایش عرضة نیروی کار و سرانجام، سالخوردگی ساختار سنی. در مطالعة حاضر، بهبود بهره وری نیروی کار و سطح درآمد خانوارهای روستایی و همزمان با آن، ایجاد فرصت های شغلی جدید لازمة مواجهة مناسب با افزایش عرضة نیروی کار روستایی و سالخوردگی جمعیت روستایی در افق 1410 قلمداد می شود.
ارزیابی شاخصهای پایداری اجتماعی با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه( ANP )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ابتدای قرن بیست و یکم، نگاه توسعه پایدار صرفاً توجه به ابعاد زیست - محیطی و یا اقتصادی نیست، بلکه مباحث اجتماعی دریچه جدیدی را در رسیدن به توسعه پایدار برای ما گشوده است. پایداری اجتماعی به عنوان یک جزء اساسی از توسعه پایدار مورد توجه ویژه سیاستمداران و برنامهریزان قرار گرفته است. از آنجا که در فرایند برنامه ریزی شهری توجه به مباحث اجتماعی اجتنابناپذیر و جزء جدایی ناپذیر طرحهای شهری محسوب میشود، با تعیین ابعاد پایداری اجتماعی میتوان رویههای مؤثّر بر مباحث اجتماعی جامعه را بررسی و شناسایی کرد. به عبارت دیگر، ابعاد پایداری اجتماعی میتواند به عنوان یکی از مهمترین و کلیدیترین ابزار در برنامهریزی و سیاستگذاری های شهری استفاده شود. از طرفی، گستردگی، پیچیدگی و تنوع شاخصهای پایداری اجتماعی و نقش آنها برجامعه ایجاب میکند تا این شاخصها برحسب نقش و عملکردشان مورد توجه قرار گیرند، که مشخصاً هر یک دارای ارزش متفاوتی از یکدیگر هستند. لذا این پژوهش با فرض یکسان نبودن وزن شاخصهای پایداری اجتماعی و با هدف شناخت و ارزیابی شاخصهای پایداری اجتماعی انجام شده است. برای رسیدن به این هدف، از مدل تحلیل شبکه ( ANP ) و روش دلفی در تعیین وزن هر یک از شاخصها در جهت تبیین پایداری اجتماعی استفاده شده است. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. همچنین، روش یافته اندوزی بر اساس مطالعات کتابخانهای و اسنادی و مصاحبه با کارشناسان و مسؤولان بوده است. بر این اساس، پس از ارزیابی شاخصها با استفاده از مدل تحلیل شبک ه به این نتیجه رسیدیم که عدالت اجتماعی (0.136= EO )، بعد عینی امنیت (0.129= OS ) و تعاملاجتماعی (0.107= SI )، به ترتیب، بیشترین وزن و در نتیجه، بیشترین تأثیر را در بین شاخصهای پایداری اجتماعی داشته است.
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و آگاهی ترافیکی با نظم گریزی عابران پیاده (مورد مطالعه: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و آگاهی ترافیکی، با نظمگریزی عابران پیاده در شهر یاسوج، انجام شده است. روش به کار گرفته شده در این تحقیق که در سال 1392 انجام شد، پیمایش و ابزار آن پرسشنامه بوده است. جامعه آماری کلیه شهروندان 60- 18 ساله بودند که در بازه زمانی دو ماه قبل از اجرای پژوهش به عنوان عابر پیاده در ترافیک شرکت داشتهاند. در مجموع 479 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحلهای انتخاب شدند. مقیاسهای نظمگریزی و آگاهی ترافیکی عابران پژوهشگر ساخته و دارای اعتبار محتوا هستند که برای سنجش پایایی آنها از همسانی درونی به روش کودر و ریچاردسون، استفاده گردید. برای سنجش سرمایه اجتماعی نیز از تلفیق دو پرسشنامه چن و همکاران، و گروتائرت و دیگران، استفاده شد. براساس نتایج توصیفی تحقیق، نرخ نظمگریزی ترافیکی در بین عابران بسیار بالا بوده است و بر اساس نتایج تحلیلی این پژوهش بین سرمایه اجتماعی و آگاهی ترافیکی و سن عابران، با نرخ نظمگریزی آنان رابطه معناداری وجود دارد. نتیجهگیری اساسی پژوهش حاضر این است که با افزایش سطح سرمایه اجتماعی و آگاهی ترافیکی، نرخ نظمگریزی عابران پیاده کاهش مییابد.
شناسایی ابعاد راهبردی توسعة روستایی در ایران: دیدگاه صاحب نظران دانشگاه های تربیت مدرس و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر شناسایی ابعاد راهبردی توسعة روستایی است. ارائة طرح تحقیق با استفاده از شیوة دلفی برای دستیابی به اجماع گروهی در بازه زمانی سال های 91-1390 صورت می گیرد. یکی از اهداف استفاده از این شیوه در تحقیق حاضر جمع آوری اطلاعات برای کمک به بهبود برنامه های توسعة روستایی است. پانل متخصصان مطالعه را 42 نفر از اعضای هیئت علمی و دانشجویان مقطع دکتری رشته های ترویج و آموزش کشاورزی، توسعه کشاورزی و برنامه ریزی روستایی در دانشگاه های تربیت مدرس و تهران که برای پاسخ گویی به پرسش های تحقیق اعلام آمادگی کردند، تشکیل می-دهند. اعضای پانل، نخست، 35 محور راهبردی در زمینة توسعة روستایی را شناسایی می کنند؛ و در نهایت، این محورها در قالب شش دسته (نهادی ـ قانونی، آموزشی، زیرساختی، بهداشت و امنیت اجتماعی، توسعة منابع انسانی، و اقتصاد توسعة کشاورزی) طبقه بندی می شوند.
مفهوم و مدل جامعه یادگیری [1] در کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محققان برای پاسخ به این سؤال که جامعه یادگیری چه نوع جامعه ای است، دیدگاه ها و مدل های گوناگونی ارائه کرده اند. با توجه به اینکه هر کشور باید مدل متناسب با شرایط خود را طراحی کند ، مقاله حاضر در صدد است تا مدلی مفهومی برای جامعه یادگیری متناسب با شرایط کشورمان ارائه دهد. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته، دیدگاه های 24 نفر از مدیران و اعضای هیات علمی دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشی وابسته به آموزش عالی در شهرهای تهران، اصفهان و شیراز تجزیه وتحلیل شده است. یافته های پژوهش گویای آن است که جامعه یادگیری ایرانی فرصت های یادگیری در سراسر دوران زندگی را فراهم می کند تا هر فرد، برای دستیابی به نتایج مورد علاقه خود و رشد توانمندی هایش به یادگیری بپردازد؛ به علاوه، در جامعه اثرگذار بوده، در توسعه آن مشارکت کند. این جامعه، فرصت های برابر یادگیری را توسعه می دهد تا عدالت اجتماعی برقرار شده، شهروندی فعال تشویق گردد و جامعه به انسجام اجتماعی در هدف نهایی؛ یعنی تعبد و بندگی خداوند، دست یابد. این جامعه با روش های مختلف انگیزه یادگیری، توانایی خود رهبری در یادگیری و یادگرفتن چگونه یادگرفتن را در افراد پرورش می دهد. میان بخش های مختلف آموزش رسمی آن ارتباط درونی وجود دارد و آموزش های غیررسمی و یادگیری اتفاقی یا لحظه ای نیز توسعه داده می شود. چنین جامعه ای فرصت های یادگیری را فراهم می کند تا افراد و جامعه از بازده های اقتصادی یادگیری بهره مند شوند و توسعه اقتصادی محقق شود.
نابرابریهای منطقهای امنیت مورد مطالعه زنان 15 سال به بالای ساکن مناطق شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج اکثر تحقیقات مربوط به امنیت زنان در شهرها بیانگرِ ناامنی زنان در فضاهای شهری هستند. ایراد اساسی این تحقیقات این است که به علتِ قبول و بدیهی دانستنِ منطقِ دوانگاریِ مسلط ( شهر/ روستا، زنان / مردان و محیط اجتماعیِ/ محیط فیزیکی) تمایزاتِ درونِ شهر، درونِ جنس و ویژگیهای محیط فیزیکی مرتبط با امنیت را نادیده یا کم اهمیت گرفته اند. مقاله حاضر با مهم دانستن تمایزات فوق و استفاده از روش پیمایشی، به بررسیِ امنیتِ درون جنسیِ زنانِ مناطقِ 2 گانه شهر یاسوج در رابطه با ویژگیهای محیط اجتماعی و فیزیکی محل سکونت شان پرداخته است. بر اساس نتایج تحقیق، ناامنی زنان منطقه 1 بیشتر به محیط فیزیکی و ناامنی زنان منطقه 2 بیشتر به محیط اجتماعیِ محلِ سکونت شان مربوط میشود. سه مورد از مهمترینِ عوامل ناامن کننده زنان، به ترتیب، کوچههای فرعی، اراذل و اوباش و دزدی (منطقه 1)؛ و درگیری، مزاحمت ناموسی و اراذل و اوباش( منطقه 2) بودهاند. ویژگی های اجتماعی منطقه سکونت، موجب ناامنیِ بشترِ زنان مجرد؛ لیسانسیه ها و بالاتر و دیپلمهها؛ و زنان دانشجو، دارندگان کار آزاد و دانشآموزان در مقایسه با دیگر گروه های زنان شدهاند. بر اساس نتایج آزمون تأثیر تقابلیِ منطقه سکونت و وضع تأهل، زنان مجرد هر دو منطقه تحت شرایط محیط اجتماعی شان ناامن تر از زنان متأهل هم منطقه ای شان بوده اند. در بعد کلی امنیت، زنان مجرد منطقه بالا بیشترین ناامنی و زنان متأهل منطقه بالا کمترین ناامنی را داشته اند.
واکاوی رضامندی زنان روستایی شهرستان هرسین از کیفیت زندگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان روستایی، عامل بسیار مهمی در تحقق توسعه ی پایدار می باشند. این نیمه ی فراموش شده، علی رغم سعی و تلاش های فراوانی که متحمل می شوند، از رفاه و کیفیت زندگی مناسبی برخوردار نیستند و در اکثر برنامه های توسعه مورد توجه قرار نمی گیرند. از این رو، در این پژوهش توصیفی- همبستگی سعی شده است که به بررسی میزان رضامندی زنان روستایی از کیفیت زندگی خود پرداخته شود. این مطالعه بر روی 367 نفر از زنان روستایی شهرستان هرسین انجام گرفته است. برای انتخاب افراد، از روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای استفاده شد. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه 4 قسمتی بهره گرفته شد. ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده، نمایانگر پایایی مناسب مقیاس های طراحی شده است (بخش دوم 86/0، بخش سوم 84/0 و بخش چهارم 91/0). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نشان داد که میزان رضامندی زنان روستایی از کیفیت زندگی خود متوسط رو به پایین می باشد. هم چنین براساس یافته ها، زنان روستایی به ترتیب از نظر؛ تامین نیازهای فرصت و فراغت، بهزیستی و نیازهای اولیه احساس نارضایتی می کنند و همین مسئله، کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر خود قرار داده است.
مطالعه جامعه شناختی عوامل مؤثر بر فقدان نهادینگی حکومت محلی در شهر تهران (مطالعة موردی شورایاری محله ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شورایاری محله ها در صورت شکل گیری سرمایه اجتماعی و نهادینگی آنها می توانند موجبات توسعه محلی، افزایش مشارکت مردم در اداره امور محلی و مسئول بودن نهادهای محلی را فراهم کنند. این پژوهش با روش تحقیق کیفی و با رهیافت نظریه زمینه ای به مطالعه و آسیب شناسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر فقدان نهادینگی شورایاری محله های شهر تهران می پردازد. برای افزایش دقت از پژوهش هایی در زمینه سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب و نیز برای تحلیل یافته ها از مدل «ایمانی جاجرمی» در مطالعه شوراهای اسلامی شهر، استفاده شده است. تحلیل یافته ها بیانگر این است که عواملی نظیر «فقدان نهادینگی شورای اسلامی شهر»، «محدودیت نهادی شورایاری»، «فقدان نظارت»، «ابهام در قوانین» و «فقدان تعامل متقابل برون گروهی» موجب «فقدان نهادینگی» شورایاری محله ها شده است. اعضای شورایاری محله ها برای چیرگی بر «فقدان نهادینگی» از دو راهبرد «حمایت خواهی» و «نهادخواهی» استفاده می کنند. راهبرد «حمایت خواهی» زمانی از سوی شورایاری محله ها استفاده می شود که در تعامل و روابط درون گروهی و برون گروهی دچار تنش شده باشند و درصورتی که تعامل سازنده با شورای شهر و ستاد شورایاری نداشته باشند، شورایاری محله ها از راهبرد «نهادخواهی» استفاده می کنند. به کارگیری این راهبردها در مقابل «فقدان نهادینگی»، پیامدهای «امیدواری» و «تصور ناکامی» را به همراه دارد.
عوامل مؤثر بر رضایتمندی خانوارهای مهاجر به شهر تهرانن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی پدیده مهاجرت و آثار آن بر خانوارهای مهاجر به شهر تهران پرداخته است . هدف تعیین میزان تغییرات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مهاجرین و میزان تأثیر پذیری مهاجرین از جنبه های مختلف محیطی در قالب تفاوتهای اجتماعی ، اخلاقی ،رفاهی و نگرشی در مقایسه با افراد بومی است . تحلیل نهایی این پژوهش بر روی 400 خانوار ، شامل 200نفر ازمهاجرین و 200نفرافراد بومی (متولد تهران) به عنوان گروه گواه، در بین خانوارهای معمولی ساکن در مناطق3، 6 و12 شهر تهران که لزوماً دارای فرزند بالای 10 سال بوده اند انجام گرفته است .
نتایج پژوهش بر اساس تحلیلهای دومتغیری آزمونهای تاو-کندالc و کای اسکوار پیرسون نشان می دهد که رابطه معنی داری بین تحرک اجتماعی و پایگاه اجتماعی مهاجرین وجود دارد . همچنین بین تغییر وضعیت اخلاقی مهاجرین و افراد بومی تفاوت معنی داری وجود دارد که در جریان تحلیل مسیرمیزان تأثیرات متغیرها بر تغییر وضعیت مهاجر و سپس ارزیابی مجددفرد مهاجر ودر نهایت تآثیر آن بر تمایل به مهاجرت معکوس و ماندگاری بررسی شده است . تبیین فرضیات با تکیه بر دیدگاههای کارکردی و کلاسیک مهاجرت صورت گرفته است .
شبکه اجتماعی مهاجران افغانستانی در مشهد(مورد پژوهش : مهاجران ساکن شهرک گلشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبکههای اجتماعی غیررسمی فرصتی برای تبادل اطلاعات و تصمیمگیری، و موقعیتی برای حمایت اجتماعی و اقتصادی از مهاجران فراهم میآورد. دراین میان، پیوندهای فرد مهاجر با اعضای خانواده، خویشاوندان، دوستان و همسایگان سهم بسزایی را به خود اختصاص میدهد. نتایج مطالعة ابعاد ساختاری، تعاملی و کارکردی شبکههای دوستی، خویشاوندی، همکاری و همسایگی 100 خانوار برگزیدة مهاجر افغان ساکن در شهرک گلشهر مشهدنشان میدهداین مهاجران بیشترین حمایتهای مالی و عاطفی را از خویشاوندان خود دریافت میکنند. ازسوی دیگر، عضویت 19 درصد از ایرانیان در شبکة اجتماعی مهاجران، تا اندازهای بر پیوند آن ها با جامعة میزبان (ایران) دلالت دارد، اما تجمّع مسکونی 42 درصد از این مهاجران در شهرک گلشهر با ثبات مسکونی بالا (24 سال)، نیز اقامت حدود 90 درصد اعضای شبکة اجتماعی مهاجران در این نقطه و تداخل گسترده در بین خرده شبکههای آنان حاکی از شکلگیری کُلنی مهاجران افغان در مشهد است. این تجمّع ازیکسو به حفظ و بازتولید خرده فرهنگ افغانی در مشهد و ازسوی دیگر به تشدید جداییگزینی فضایی مهاجرـ میزبان انجامیده است.
کاربست مکتب آنال در مطالعات روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مدعی است که مطالعات روستایی در ایران با چالش ها و تنگناهای پژوهشی فراوان مواجه است، که از آن جمله اند:حاشیه ای بودن سنت تاریخ نگاری روستایی، غیبت برخی رویکردهای پژوهشی، تخصص گرایی، و عدم تعامل بین رشته های حاضر در پژوهش های روستایی. در این میان، مکتب آنال به مثابه رهیافت پژوهشی جامع و کل نگر ـ که تغییرات ساختاری وسیع جامعه در بلندمدت را در کانون توجه قرار می دهد ـ نه تنها قابلیت تحلیل مسائل پیچیدة روستایی را دارد، بلکه می تواند با احیای سنت تاریخ نگاری و ارائة رویکرد پژوهشی میان رشته ای، زمینة انجام مطالعات تاریخی پردامنه پیرامون روستاهای کشور را فراهم کند.
تبیین جامعه شناختی تأثیر فرایند نوسازی در ساختار خانواده (مقایسه ی نقاط شهری و روستایی در استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران، نهاد خانواده در چند دهه ی اخیر عمدتاً به دلیل مؤلفه های نوسازی، سبب تغییرات ساختاری شده است. در این پژوهش تغییرات ساختاری خانواده در بستر فرایند نوسازی در استان مازندران بررسی خواهد شد. روش تحقیق، کمی و پیمایشی است. جامعه ی آماری، را تمامی سرپرستان خانوار در مناطق شهری و روستایی ساکن در استان مازندران تشکیل می دهند که تعداد آنها 931002 خانوار می باشد. حجم نمونه 400 نفر و روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای است. یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین متغیرهای نوع خانواده، ساختار قدرت و نگرش به فرزندآوری نقاط شهری و روستایی با سطح معنی داری 0/000 وجود دارد. بر این اساس، روستاییان نسبت به شهری ها میزان بیشتری از ویژگی های فوق را در زندگی خود تجربه کرده اند. همچنین، میانگین استقلال خواهی زنان و نگرش و رفتار باروری در بین شهری ها از روستاییان بیشتر بوده است و این تفاوت به لحاظ آماری در سطح خطای کوچکتر از 0/01 و اطمینان 0/99 نیز معنی دار می باشد و نیز بین میانگین متغیرهای روابط خویشاوندی، نگرش به ازدواج و سن ازدواج به لحاظ آماری در سطح خطای کوچک تر از 0/01 و اطمینان 0/99 تفاوت معنی داری وجود ندارد. طی چند دهه ی اخیر، نهاد خانواده و نظام خویشاوندی متأثر از فرایند و پیامدهای نوسازی، تغییر و تحولات عمیقی را در سطح عینی ساختار خانواده تجربه کرده است.
شهر؛ پدیده ای میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور رویکردهای میان رشته ای در آموزش و پژوهش، افق جدیدی را در بن بست مدرنیته، فراروی قلمرو دانش و حوزه ی حل مسائل و مشکلات قرار داد. با این حال، تبیین اینکه میان رشتگی شامل چه قلمروهایی می شود، خود یکی از معضلات و مشکلاتی بوده است که هنوز نیز بر سر آن توافق و اجماعی وجود ندارد. در میان پدیده هایی که میان رشته ای بودن آنها، آشکار و روشن است، پدیده شهر می باشد. حداقل سه رشته مهم جغرافیا، علوم اجتماعی و معماری در حوزه ی علوم و معرفت به تبیین و بررسی این پدیده، به نحو مرتبط و نه مستقل، پرداخته اند. در گذر زمان هریک از این رشته ها با مراجعه و استفاده از نظم دانشی یکدیگر عملاً نوعی رویکرد میان رشته ای به مسائل خود اتخاذ کرده اند. این نکته به نوعی بیانگر آن است که نگاه رشته ای از منظر دانشمندان این سه حوزه برای تبیین این پدیده و حل مشکلات و معضلات آن کافی و بسنده نبوده. اما آنچه پرداختن به موضوع میان رشتگی شهر را ضروری می سازد گستردگی ابعاد آن است. توجه پدیدارشناسان، اقتصاددانان، متخصصان مطالعات فرهنگی، صاحب نظران محیط زیست، مهندسان راه و ساختمان، اصحاب قدرت و نظریه پردازان اندیشه سیاسی و ...به شهر موضوعی است که نمی توان به سادگی از آن صرف نظر کرد. در این مقاله، ضمن بررسی وجوه و مؤلفه های بنیادین پدیده شهر، ابعاد میان رشته ای آن به بحث گذاشته می شود. با این حال، به دلیل گستره موضوع، تنها به پنج بعد برجسته و آشکار فضا، رسانه، سیاست، اقتصاد، فرهنگ پرداخته می شود.