فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۸۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله فرآیند ارزیابی تصمیم گیری های واردات قطعات ساخته شده به طور کامل یا واردات قطعات جزیی آنها و مونتاژ آنها در داخل کشور را برای یک شرکت تولیدی مورد بررسی قرار می دهد. از آنجایی که این نوع تصمیم گیری ها با ریسک های متعدد مواجه است لازم است فرآیندی برای شناسایی این نوع ریسک ها و همچنین نحوه مواجه با آنها مورد توجه قرار گیرد تا حتی الامکان اثرات این نوع ریسک ها در فرآیند تصمیم گیری کاهش یابد. با توجه به ماهیت چند معیاره بودن مسئله، از روش فرآیند تحلیلی سلسله مراتبی غیر قطعی (UAHP) به منظور یافتن بهترین گزینه استفاده گردید. با توجه به مشخص بودن گزینه های تصمیم گیری، از فرآیند پایین به بالا برای تشکیل سلسله مراتب استفاده شد. ابتدا شاخص هایی که تفاوت بین گزینه ها را در بر می گرفت از ادبیات پژوهش و مصاحبه با خبرگان شرکت به دست آمد. سپس شاخص های به دست آمده در سطوح بالاتر خود قرار گرفتند تا معیارها را تشکیل دهند. به این ترتیب 3 معیار محصول، شرکا و محیط مورد توجه قرار گرفت که دربردارنده 12 شاخص بود. با تشکیل سلسله مراتب مسئله و انجام مقایسه های زوجی به طور غیر قطعی که بجای تخصیص یک عدد بیانگر ارجحیت بین دو معیار یا دو گزینه تصمیم گیری، دامنه ای از اعداد را برای آن در نظر می گیرد، دو مدل برنامه ریزی خطی یک بار با تابع هدف حداکثر سازی و بار دیگر با تابع هدف حداقل سازی بر اساس مقایسه های زوجی، تشکیل گردید. به این ترتیب حداقل و حداکثر ارزش هر گزینه تصمیم گیری به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که بهترین گزینه تصمیم گیری، انتخاب گزینه واردات محصول نهایی از هند و انتخاب آخر، گزینه واردات قطعات از هند و مونتاژ آنها در داخل کشور است. این مطالعه در بحث مدیریت زنجیره تامین و خرید می تواند به عنوان چارچوب مناسبی تلقی گردد زیرا بخش مهمی از عملیات تولیدی، همواره اتخاذ راهبردهای مناسب برای تامین الزامات مورد نیاز است.
تبیین ارتباط شاخص های ارزیابی عملکرد و رتبه عملکردی با رشد شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ابزارهای تعیین نقاط قوت و ضعف عملکرد، رتبه بندی شرکت ها است. این مهم با بررسی شاخص های ارزیابی عملکرد شرکت ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. پژوهش حاضر رابطه ی شاخص های مختلف ارزیابی عملکرد و رتبه ی آن ها با رشد شرکت ها را مورد بررسی قرار داده است. برای رتبه بندی شرکت ها مبتنی بر شاخص های ارزیابی عملکرد از روش «تاپسیس (TOPSIS)» استفاده می شود. نمونه ی تحقیق شامل ۱۰۰ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۵-1390 است که ازطریق غربالگری انتخاب شدند. آزمون فرضیه ها از طریق رگرسیون چندگانه با چیدمان دادهای تابلویی صورت پذیرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین شاخص های ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها با رشد آن ها رابطه ی معناداری وجود دارد. در ضمن بین رتبه ی کلی شرکت از شاخص های ارزیابی عملکرد و رشد شرکت ها نیز ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
ترکیب الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات و تکنیک شبیه سازی در حل مسئله جانمایی پویای تسهیلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از ضروریات رویارویی با تغییرات مستمر در بازار مصرفی، استفاده از طرح جانمایی پویای تسهیلات است. مسئله جانمایی پویای تسهیلات[1] (DFLP)، مسئله ای بهینه سازی است که در جستجوی مناسب ترین موقعیت تسهیلات تولیدی برای افقی چنددوره ای است، به گونه ای که مجموع کل هزینه های طرح جانمایی کمینه گردد. این پژوهش، برای نخستین بار، رویکرد شبیه سازی و الگوریتم فراابتکاری بهینه سازی ازدحام ذرات[2] (PSO) را برای حل DFLP ترکیب کرده و با اعمال اصلاحاتی در الگوریتم ازدحام ذرات در فضای صفر و یک[3] (BPSO)، الگوریتمی جدید به نام الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات گمارش شده[4] (APSOA) را ارائه داده است، که نتیجه آن
اثربخشی بیشتر PSO در حل DFLP است. نتایج به دست آمده حاصل از آزمون APSOA روی مسائل مختلف DFLP با اندازه های کوچک، متوسط و بزرگ، حکایت از عملکرد بسیار خوب آن دارد.
جانمایی تسهیلات، مسئله جانمایی پویای تسهیلات (DFLP)، الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات گمارش شده (APSOA)، شبیه سازی.
ارائه یک مدل برنامه ریزی سفارشات- موجودی با استفاده از الگوریتم ژنتیک؛ مطالعه موردی: صنایع فولاد آلیاژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های صنایع فولاد، برنامه ریزی تولید مناسب است که با توجه به سفارشی بودن این صنعت، برنامه ریزی سفارش ها بخش عمده ای از آن را شامل می شود. همچنین، با توجه به لزوم استفاده حداکثری از ظرفیت ماشین آلات در این صنعت، پرداختن به برنامه ریزی موجودی ها نیز امری ضروری است. در این راستا، مدل ارائه شده در این مقاله با در نظر گرفتن توام برنامه ریزی سفارش ها و برنامه ریزی موجودی، توانایی تصمیم گیری در انتخاب سفارش ها، تعیین زمان تکمیل سفارش ها و تعیین تولیدات مازاد از آنها را در هر فرایند داراست. این مدل در عمل می تواند نقش کلیدی در بهبود برنامه ریزی تولید صنایع فولاد از طریق تحویل بموقع سفارش ها، کاهش موجودی و استفاده مناسب از ظرفیت، دارا باشد. در ادامه، یک الگوریتم حل ابتکاری بر پایه الگوریتم ژنتیک برای مدل فوق ارائه شده و کارایی آن در یک مطالعه موردی و عملی در شرکت فولاد آلیاژی ایران ارزیابی شده است.
اندازه گیری و تحلیل کارایی گمرکات غیرمرزی با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده های چند مؤ لفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گمرک جمهوری اسلامی ایران، یکی از سازمان های مؤثر در حوزه تجارت و اقتصاد است. از طرفی تعدد و پراکندگی واحدهای گمرکی موجب شده تا از سرمایه های فیزیکی و انسانی، به طور مطلوب استفاده نگردد. لذا مطابق ماده ۱۰۶ قانون برنامه پنجم توسعه،مقرر شد تا پایان سال سوم برنامه، حداقل سی درصد از گمرکات کم فعال کشور کاهش یابد، در این خصوص بحث عملکرد و کارایی واحدهای گمرکی حائز اهمیت است. هدف این تحقیق، تعیین میزان کارایی و تحلیل علت نا کارایی واحدهای گمرکی غیرمرزی است. براین اساس ۲۳واحد گمرکی از میان ۱۴۲ واحد، از حیث تشابه فعالیت، انتخاب و سه متغیر ورودی و چهار متغیر خروجی تعیین و ابتدا با استفاده از مدل BCC تحلیل پوششی داده ها، کارایی واحدها، اندازه گیری می شود. سپس مدل اصلی تحقیق با در نظر گرفتن دو مؤ لفه اساسی برای هر گمرک بر مبنای DEA چند مؤ لفه ای ایجاد و کارایی مؤ لفه ها برای هر واحد محاسبه و تحلیل می گردد. نتایج نشان می دهد، گمرکات سمنان، شهرکرد و همدان با لاترین رتبه کارایی و گمرکات اهواز، شیراز و زاهدان پایین ترین رتبه را کسب نمودند. همچنین دو متغیر تعداد پروانه های صادره و میزان درآمد وصولی بیشترین تأثیر را بر کارایی واحدهای گمرکی دارند.
بخش بندی بازار حمل و نقل عمومی شهری با استفاده از تحلیل خوشه ای (مطالعه موردی: منطقه شش شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از حمل و نقل عمومی، از موضوعاتی است که با جنبه های مختلفی از کیفیت زندگی، در ارتباط می باشد. با توجه به اقدامات صورت گرفته در کشور در راستای هدفمند کردن یارانه ها، لازم است تحقیقات بیشتری در زمینه بازاریابی حمل و نقل و شناخت انواع مسافران یا مشتریان این بازار صورت گیرد. به منظور توسعه راهکارهای افزایش میزان استفاده از حمل و نقل عمومی شهری، شناخت نیازهای آن ها اهمیت فراوانی پیدا می کند. بخش بندی مسافران، تصمیم گیرندگان را برای این شناخت و پاسخ دادن به آن، یاری می نماید. هدف این تحقیق، بخش بندی بازار با توجه به عوامل نگرشی است. جامعه آماری این تحقیق، ساکنین منطقه شش شهر تهران می باشد که با استفاده از نمونه گیری تصادفی، 391 نمونه به دست آمد و مورد تحلیل قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها، از تحلیل خوشه ای استفاده شد. از نتایج تحلیل خوشه ای که بر اساس عوامل نگرشی انجام گردید، سه بخش بازار شناسایی شدند: بخش اول، اهمیت زیادی به بهره وری می دادند و بهره برداران نام گذاری شدند، بخش دوم، اهمیت زیادی برای راحتی و آسایش قائل بودند و راحت طلبان نام گذاری شدند و بخش سوم که زمان مداران خوانده شدند، اهمیت فراوانی برای سرعت و زمان قائل بودند. همچنین رابطه متغیرهای جمعیت شناختی مختلف، با بخش ها مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید که متغیرهای سن، تحصیلات، تأهل و ترجیح در نوع استفاده از حمل و نقل، با خوشه ها مرتبط هستند.
انتخاب شاخص های ارزیابی در تحلیل پوششی داده ها با استفاده از آنالیز تشخیصی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب متغیرهای ورودی و خروجی در تحلیل پوششی داده ها از اهمیّت به سزایی برخوردار است و نمرات کارایی واحدها به شدّت از مجموعه متغیرهای انتخابی تأثیر می پذیرند. در این پژوهش، روشی برای انتخاب متغیرهای ورودی و خروجی، بر اساس آنالیز تشخیصی ارائه شده است. در این روش اهمیّت نسبی متغیرها در تعیین عضویت واحدها در دو گروه متغیر وابسته (کارا و ناکارا) یا همان ضرایب تشخیصی استاندارد به عنوان معیار انتخاب متغیرهای اصلی مدل معرفی می شوند.
بررسی عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه با استفاده از مدل توبیت: آزمون تجربی نظریه های سلسه مراتبی، توازی ایستا و نمایندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه از دیدگاه نظریه های سلسه مراتبی، توازی ایستا و نمایندگی در شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران است. در راستای دستیابی به هدف مذکور، تعداد 114 شرکت از بین جامعه آماری که اطلاعات مورد نیاز برای دوره 11 ساله پژوهش(1390- 1380) در خصوص آنها قابل دسترسی بود، انتخاب شدند. آزمون فرضیه های این مطالعه با استفاده از الگوی رگرسیون توبیت انجام شده که در علوم رفتاری کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش، برای انجام تحلیل های نهایی، از نسخه 11 نرم افزار Stata استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که بین فرصت رشد، اندازه شرکت و دارایی های مشهود، سودآوری و نقدینگی با ساختار سرمایه ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین، بین ریسک تجاری با ساختار سرمایه ارتباط معناداری وجود ندارد.
مقایسه مدل اصلی سه عاملی فاما و فرنچ با مدل اصلی چهار عاملی کارهارت در تبیین بازده سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، در بسیاری از پژوهش های مربوط به پیش بینی بازده سهام، از مدل های عاملی استفاده شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه توان توضیح دهندگی دو مدل چندعاملیِ ارائه شده، با بازده سهام است. این پژوهش بر مبنای یک مدل چهار عاملی بنا شده است: مدل فاما، فرنچ و مومنتوم. بررسی توان توضیح دهندگی این مدل در بازار اوراق بهادار تهران در خلال سال های 1386 تا 1390، چیزی است که در این پژوهش به آن توجه شده است. در این پژوهش از روش رگرسیون چند متغیره، برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است؛ نتایج پژوهش نشان می دهد که به کارگیری مدل های چندعاملی از مدل تک عاملی قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، مناسب تر است. همچنین نتایج پژوهش حاکی از این است که مدل چهار عاملی کارهارت مزیتی نسبت به مدل سه عاملی فاما و فرنچ ندارد زیرا از بین چهار متغیر صرف ریسک بازار، عامل اندازه، عامل ارزش و عامل تمایل به عملکرد گذشته(مومنتوم)، تنها دو متغیر صرف ریسک و اندازه، بر بازده سهام تأثیر می گذارد.
ترسیم نقشه استراتژی در کارت امتیازی متوازن با استفاده از روش دیمتل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهمترین موضوع در اجرای استراتژیها به روش کارت امتیازی متوازن، ترسیم نقشه استراتژی برای مشخص نمودن ارتباط علت و معلولی میان اهداف استراتژیک می باشد. در فضای تجربی سازمانها، ترسیم نقشه استراتژیک بصورت شهودی در روش ارزیابی متوازن انجام میشود و با این روش ارتباط بین اهداف استراتژیک در لایه های مختلف کاملا واضح و روشن نیست و مشخص نیست که کدام اهداف استراتژیک با هم ارتباط دارند و کدامیک از شاخصهای کلیدی عملکرد مربوط به اهداف استراتژیک تاثیر گذار بر دیگر شاخصها هستند . لذا نیاز به ارائه روشی قضاوتی بر پایه ریاضیات برای ترسیم نقشه استراتژی مبرم می باشد. در این پژوهش پس از استخراج اهداف استراتژیک شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران و تقسیم آنها در چهار وجه کارت امتیازی متوازن و تعریف شاخصهای کلیدی عملکرد برای اهداف استراتژیک، ارتباط علت و معلولی میان اهداف استراتژیک با استفاده از روش دیمتل ترسیم میگردد. سپس ارتباط میان شاخصهای کلیدی عملکردی پیشرو که بدون تاخیر زمانی و شاخصهای کلیدی عملکردی پسرو که با تاخیر زمانی به وقوع میپیوندد، مشخص میشود. با مشخص شدن ارتباط میان شاخصهای کلیدی عملکرد پیشرو و پسرو، در صورت وجود ضعف هر یک از شاخصهای پسرو اهداف استراتژیک، با تقویت شاخصهای کلیدی پیشرو مربوطه، نارسایی به صورت ریشه ای مرتفع میگردد.
توسعه روشی جامع برای تصمیم گیری چندشاخصه غیرقطعی مبتنی برتحلیل رابطه ای خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواجهه با مسائل پیچیده دنیای امروز که دربرگیرنده شاخص های متعدد کمّی و کیفی با جنس های متفاوت است، مستلزم بکارگیری روش های جامعی است که حالات مختلف این گونه مسائل را دربرگیرند. «تصمیم گیری چندشاخصه» بیش از پنج دهه است که در فرآیند تصمیم سازی، مدیران را یاری نموده است و مطمئناً در دهه های آینده نیز با بهبودهایی که در آن متصور است در حوزه های مختلف عمومی و تخصصی مدیریت کاربرد خواهد داشت. روش های مختلفی برای ارزیابی و رتبه بندی گزینه ها و بهینه سازی تصمیم از منظر شاخص های چندگانه در ادبیات تئوری تصمیم گیری توسعه یافته است. بکارگیری روش های عدم قطعیت مانند تئوری فازی و تئوری سیستم های خاکستری، امکان درنظرگرفتن شاخص های کیفی یا غیرقطعی را در مسائل تصمیم گیری چندشاخصه فراهم ساخته است. روش های مختلف نرمال سازی ماتریس تصمیم نیز به منظور بی بُعد سازی شاخص های مثبت(هرچه بیشتر بهتر) و منفی (هرچه کمتر بهتر) به کار گرفته شده اند. این پژوهش با استفاده از «تحلیل رابطه ای خاکستری» به عنوان یکی از تکنیک های تصمیم گیری چندشاخصه و از طریق بکارگیری اعداد خاکستری در کنار اعداد قطعی در ماتریس تصمیم گیری، امکان درنظرگرفتن هم زمان شاخص های کیفی و کمّی را فراهم می سازد؛ و از سوی دیگر با ارائه بهبودهایی در روش های نرمال سازی موجود، بی بُعدسازی شاخص های بهینه (دارای مقدار مطلوب از پیش تعیین شده) در کنار شاخص های مثبت و منفی را امکان پذیر می نماید. بنابراین در این پژوهش، روشی جامع برای تصمیم گیری چندشاخصه ارائه شده است که امکان در نظر گرفتن اولاً شاخص های کمّی و کیفی و ثانیاً شاخص های بهینه، مثبت و منفی را به طور هم زمان داراست. در پایان به منظور تشریح روش ارائه شده، یک مثال کاربردی گام به گام پیاده سازی و نتایج آن ارائه شده است.
پیش بینی بازده آتی بازار سهام با استفاده از مدل های آریما، شبکه عصبی و نویززدایی موجک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع شناخت و بررسی رفتار قیمت سهام، همواره یکی از موضوع های مهم و مورد توجه محافل علمی و سرمایه گذاری بوده است. اخیراً تعداد زیادی از پژوهشگران در پژوهش های خود بازار سهام را به عنوان یک سیستم پویای غیرخطی در نظر گرفته اند. در این پژوهش، تلاش شده است با استفاده از تبدیل موجک و شبکه عصبی مدلی ارایه شود که پیش بینی دقیق تر و با خطای کمتری از بازده شاخص بورس اوراق بهادار داشته باشد. در این مدل ترکیبی، از خاصیت هموارسازی تبدیل موجک برای کاهش سطح نویز داده ها استفاده و سپس به وسیله شبکه عصبی پیش بینی شده است. مقایسه خطای پیش بینی مدل های آریما، شبکه عصبی و شبکه عصبی موجکی نشان می دهد که کاهش نویز عملکرد پیش-بینی بازده شاخص را بهبود می بخشد. به بیان بهتر، مدل شبکه عصبی موجکی (نویززدایی سیگنال) عملکردی بهتر از مدل های آریما و شبکه عصبی دارد. همچنین، مدل های شبکه عصبی قدرت پیش بینی کنندگی بهتری را نسبت به مدل های آریما نشان می دهد. مقادیر مربوط به آزمون دایبولد – ماریانو نیز این نتایج را تایید می نماید.
ارایه چارچوبی برای ارزیابی اثربخشی دفتر مدیریت پروژه سازمانی بر مبنای رویکردBSC-ANP (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از سازمان های پروژه محور در راستای نظام بخشی مدیریت پروژه ها، به استقرار دفتر مدیریت پروژه در سطوح راهبردی سازمان روی آورده اند. تأثیر استقرار چنین واحدی فراتر از محیط پروژه ها بوده و دیگر ابعاد عملکرد کسب و کار سازمان را نیز در بر می گیرد. به رغم ضرورت پژوهش در حوزه ارزیابی اثربخشی دفتر مدیریت پروژه سازمانی، تاکنون چنین پژوهشی در سطح ملی و بین المللی انجام نشده است. در این راستا، پژوهش کاربردی حاضر با رویکرد موردپژوهی انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و نظرخواهی از خبرگان در قالب پرسش نامه و جلسات هم اندیشی بهره گیری شد. همچنین برای پیشبرد اهداف پژوهش از یک رویکرد ترکیبی بر مبنای روش فرآیند تحلیل شبکه ای و کارت امتیازی متوازن استفاده شد. یافته های حاصل از اجرای این رویکرد در سازمان مورد مطالعه، به صورت یک نقشه استراتژی و یک چارچوب کمّی ارزیابی ارایه شده است. نقشه استراتژی، در واقع ارتباط بین اهداف دفتر مدیریت پروژه سازمانی را از چهار منظر مالی، مشتریان و ذی نفعان، فرآیندهای داخلی و رشد و یادگیری نشان می دهد و چارچوب کمی، اثربخشی آن را از منظر ابعاد مذکور و بر مبنای شانزده شاخص کمّی که با روش فرآیند تحلیل شبکه ای وزن دهی شده اند، اندازه-گیری می کند. برای انجام ارزیابی، ابتدا هدف گذاری کمّی سالیانه در راستای تحقق اهداف اصلی صورت گرفت و پس از سپری شدن یک سال از استقرار دفتر مدیریت پروژه در شرکت مورد مطالعه، میزان دست یابی به آنها با کمک شاخص ها ارزیابی شد. یافته ها حاکی از اثربخشی کلی به میزان 76 درصد و با بیشترین اثربخشی در حوزه فرآیندهای داخلی به میزان 81 درصد بود. در مجموع این پژوهش راهکارهایی عملی برای سازمان ها در ارزیابی اثربخشی دفتر مدیریت پروژه سازمانی ارایه و بستری مناسب برای انجام پژوهش های بیشتر در این زمینه فراهم می کند.
بکارگیری سیستم بهینه استنتاج فازی-عصبی تطبیقی به منظور پیش بینی کارایی پرسنل (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابهام و عدم قطعیت موجود در ماهیت و محدودیت شناختی ذهن انسان، همواره پیش بینی رفتار و مشخصات ناشناخته سیستم هایی که با انسان سروکار دارند را دشوار می سازد. درنتیجه، پیش بینی در این حوزه، نیازمند ساخت مدل هایی است که ابهام را به عنوان بخشی از سیستم درنظر گرفته و مدل سازی کند. هدف از این مقاله بهره-گیری از هوش مصنوعی و الگوریتم های بهینه سازی پیشرفته برای مدل سازی کارایی پرسنل است که در این بررسی از متغیرهای هوش هیجانی و ویژگی های فردی به عنوان ورودی و از سه بعد وظیفه شناسی، دقت در کار و سرعت در کار به عنوان خروجی مدل پیش بینی کارایی امدادگران وگازبانان شرکت گاز استفاده گردیده است. درنهایت، به منظور مدل سازی کارایی، با ترکیب الگوریتم ژنتیک و روش تجزیه مقادیر منفرد با سیستم استنتاج فازی عصبی، سیستم بهینه ی استنتاج عصبی-فازی تطبیقی بر اساس داده های واقعی بکار گرفته شد. این سیستم قادر است با وجود پیچیدگی و ناشناخته بودن رفتار در حوزه منابع انسانی، کارایی پرسنل را با حداقل خطای آموزش، حداقل خطای پیش بینی و حداکثر انطباق پذیری با کارایی واقعی پیش بینی نماید به طوری که بر اساس الگوریتم معرفی شده، درمورد 84% تا 96% از رکوردهای مورد بررسی، ابعاد کارایی دقیقا برابر با مقدار واقعی پیش بینی می شوند.
ارائه مدلی برای ارزش ویژه مشتری: مورد مطالعه بانک کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پاسخگویی به این سؤال اساسی صورت گرفته است که مدل مناسب ارزش ویژه مشتری و ارتباط بین متغیرهای مدل چگونه است؟ این پژوهش برای جمع آوری داده از روش پیمایش و جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی استفاده کرده است. جامعه آماری پژوهش، مشتریان تمام شعب بانک کشاورزی شهر تهران است که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی نسبی و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 384 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از ابزار پرسشنامه جمع آوری و با استفاده از نرم افزار لیزرل تحلیل شدند.
نتایج پژوهش نشان می دهد که مدل ارزش ویژه مشتری در جامعه مورد مطالعه در بر گیرنده سه متغیر مستقل ارزش ویژه برآوردی، ارزش ویژه برند و ازش ویژه ارتباط و دو متغیر وابسته ارزش ویژه مشتری و قصد خرید مشتری می باشد که به ترتیب، ارزش ویژه ارتباط و ارزش ویژه برآوردی بیشترین تأثیر را روی ارزش ویژه مشتری دارند و ارزش ویژه برند تأثیر قابل ملاحظه مستقیمی بر ارزش ویژه مشتری نداشت. همچنین محرک های ارزش ویژه مشتری هیچ تأثیر قابل ملاحظه ای بر قصد خرید مشتری نداشتند. بنابراین پیشنهاد می شود بانک کشاورزی به منظور حداکثر کردن ارزش ویژه مشتری، بیشتر، بودجه بازاریابی خود را به ترتیب اولویت، صرف فعالیت های بازاریابی رابطه مند، مدیریت ارزش درک شده مشتری و برندسازی کند.
ارزیابی عملکردهای پژوهشی و آموزشی سازمان های بازرگانی استان ها با استفاده از روش تصمیم گیری چند عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی عملکرد هر سازمان، اطلاعات لازم را از طریق یک بازخوردی کارآمد فراهم می آورد و ضعف های اجرایی آن را آشکار می سازد. به این ترتیب ارزیابی عملکرد نه تنها مدیریت را یک مدیریت پویا، به روز و پاسخگو می سازد بلکه چالش های جدیدی پیش روی مدیریت مطرح می سازد و آن را برای مدیریت تغییر که کارآمدی و توانمندی و ثمربخشی از نتایج آن است، راهنما می گردد.
از این رو در این مقاله به منظور تخصیص هرچه بهینه تر منابع اقتصادی کشور، عملکرد پژوهشی و آموزشی سازمان های بازرگانی استان های کشور با استفاده از روش تصمیم گیری چند عاملی مورد ارزیابی واقع گردید. نتایج حاصله از به کارگیری روش مذکور حاکی از آن است که سازمان های بازرگانی استان های آذربایجان شرقی، خوزستان، فارس، خراسان رضوی و قم به ترتیب از بالاترین رتبه بندی و سازمان های بازرگانی استانهای سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کردستان، لرستان و مرکزی به ترتیب از پایین ترین رتبه بندی برخوردار می باشند و سازمان های بازرگانی سایر استان های کشور نیز در حدفاصل میان استان مذکور قرار گرفته اند از این رو تخصیص بهینه منابع (به ویژه بودجه های پژوهشی و آموزشی) به منظور انجام امور پژوهشی و آموزشی، در راستای دستیابی به اهداف توسعه و رفع نیازهای اساسی وزارت بازرگانی، باید با توجه به اولویت بندی سازمانهای موردنظر صورت گیرد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل تاثیرگذار مهندسی مجدد فرایند کسب و کار بر چابکی سازمان (مطالعه موردی: سازمان بنادر و دریانوردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان شناسایی و اولویت بندی عوامل تاثیرگذار مهندسی مجدد فرایند کسب و کار بر چابکی سازمان در سازمان بنادر و دریانوردی ایران انجام شده است در ابتدا به مطالعه مبانی نظری پرداخته شد. مجموعه اطلاعات گردآوری شده در این مرحله، برای محقق این امکان را فراهم می آورد تا مدل مفهومی تحقیق را تبیین نماید. سپس با استفاده از ابزار مصاحبه با خبرگان، شاخص های مناسب جهت سنجش متغیرهای موجود در مدل شناسایی گردید. در مرحله بعد پرسشنامه طراحی شد. این پرسشنامه حاوی 55 سوال در مقیاس پنج گزینه ای لیکرت است و پس از تایید روایی و پایایی، توسط 104 نفر از مدیران و کارشناسان سازمان بنادر و دریانوردی تکمیل گردید. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای رهبری و توانمندسازی نسبت به سایر متغیرها بیش ترین تاثیر را بر چابکی سازمان دارند و در نهایت هر یک از متغیرهای ابعاد اصلی مدل با استفاده از روش دیماتل اولویت بندی شد.
اولویت بندی عوامل تولید ناب با رویکرد ساختاری _ تفسیری مورد مطالعه:زنجیره تامین صنعت خودرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بازارهای پویا و رقابتی امروز صنایع و خدمات نیازمند روشهایی هستند که بتوانند به کمک آن بر چالش های محیطی فائق آمده و محصولات و خدمات بدون اتلاف به مشتریان ارائه دهند.چنین ابزاری با شیوه تولید ناب حاصل می شود. از این رو با مطالعه ادبیات و پیشینه مدل های تولید ناب در زنجیره تامین 14 عامل اصلی شناسایی در قالب پرسشنامه ای در اختیار خبرگان و مدیران زنجیره تامین صنعت خودرو قرار گرفت تا ارتباط و توالی این عوامل با روش ISM مشخص شده و سپس با تکنیک تحلیل مسیر تائید شود. در این راستا این عوامل درپنج سطح قرار گرفتند. سطح اول شامل :اتلافات و رضایت مشتری ، سطح دوم شامل : کنترل منابع و بهبود مستمر ، سطح سوم شامل : ساختار جریان مواد، توسعه تامین کننده و انتخاب تامین کننده ، سطح چهارم : آموزش و توانمند ساز ، ارتباط با مشتری، ارتباط با تامین کننده و ساختار جریان اطلاعات ، سطح پنجم شامل : رفتار مدیریت ، روشهای مدیریت و مهارت کارکنان می باشد. این ترتیب عوامل به مدیران کمک کرده تا در صورت پیاده سازی این عوامل برای بهبود روشهای تولید و نزدیک شدن به تولیدی ناب از کدام عوامل شروع کنند.