فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
39 - 74
حوزههای تخصصی:
نظم موجود جهانی، ریشه در تحولات مهم ترین پیشران آن؛ علم و فناوری دارد که با غایت تبدیل انسان به «خدا _ انسان»، پویایی مدنظر خود را سامان دهی می کند و انسان آرمانی غربی را به واقعیت می رساند. نظام تعلیم و تربیت فعلی حاکم، با تربیت انسان سلطه پذیر، شأن عبودیت انسان را به خودبسندگی وهمی فرو می کاهد که سرانجام آن، ناکجاآبادی ازهم گسیخته و سرسام آور است. انسان آرمانی ازمنظر دین مبین اسلام، حاصل نظام تزکیه، تعلیم و تربیت متناسب، «انسان حکیم» در تراز مهدویت است و در آخرین خطبه ماندگار نهج البلاغه شریف از امام علی؟ع؟ با تبیین امام زمان؟عج؟، ظهور بنیادین یافته است. در تحقق انسان و گروه های انسانی حکیم از نگاه تحلیل کلان، مؤلفه های سه گانه«فرد _ جمع، ظاهر _ باطن و نظر _ عمل» با تأکید بر یکپارچگی«نظر _ عمل» و راهبری متناسب به اتحاد و قوام می رسد. از منظر ترکیبی، منطق ربوبیت به عنوان منطق وصل، در برابر منطق فصل نظام سلطه جهانی، خود را در شبکه کانون ها متجلی می کند. این منطق جدید، با مراتب نفس، مراتب خلیفگی، مراتب اراده و مراتب ربوبیت، به سوی بساطت میل می کند و عبودیت حق را برای انسان به کمال می رساند. منظومگی ربوبیت تبیین شده، با یکپارچگی خانه، مدرسه، مسجد(مراکز حکمت بنیان) و دانشگاه(شبکه مراکز حکمت بنیان) معین می شود که در کانون آن، دانشگاه حکمت بنیان قرار دارد که غایت آن، منظومه حکمت بنیاد و انسان تراز مهدویت در نظم نوین جهانی است. در این مقاله با رویکردی بنیادین و روشی تحلیلی _ اجتهادی، نظام تعلیم و تربیت حکمت بنیاد را در مسیر تربیت انسان تراز مهدویت در هندسه نظم نوین جهانی معرفی می کند.
تحلیل حکایت های «مثل امام رضا(ع) باش» بر پایه انگاره تفکّر چندبعدی لیپمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
61 - 89
حوزههای تخصصی:
متیو لیپمن برنامه کاربردی فلسفه برای کودکان (فبک) را به عنوان برنامه آموزشی در اوایل دهه 1970 مطرح کرد و به همّت و اندیشه وی به تدریج تکامل یافت، چنان که استقبال کودکان و معلّمان به عنوان مخاطبان آن، سبب گسترش این برنامه در جامعه آمریکا و دیگر جوامع اروپایی، آفریقایی و آسیایی شده است. پرورش قدرت تفکّر و استدلال در کودکان هدف لیپمن از برنامه فبک است تا زمینه پرورش انسان هایی متفکّر، آگاه، هدفمند، پرسشگر و خلاّق فراهم شود. داستان هایی ابزار برنامه فبک هستند که با شگردهای این برنامه نگاشته شوند تا کودک و نوجوان را به حلقه کندوکاو رهنمون کنند. تفکّر چندبُعدی شامل تفکّر خلاق، مراقبتی، انتقادی و مشارکتی است که لیپمن و همکاران وی برای پرورش ذهن پرسشگر و چالشی در مخاطب (کودک و نوجوان) تبیین و تعریف کرده اند. روایت های برگرفته از زندگی اسوه های مذهبی بازدهی ارزشمندی برای بومی سازی گونه های تفکّر، زمینه های مفاهیم و پرسش های فلسفی و ذهنی آن دارد؛ بنابراین، روایت های دینی و مذهبی به استناد عناصر فانتزی (شگرف و شگفت)، شخصیت هایی انتخابی و الگوهایی ارزنده می تواند معیاری خوب در اجرای برنامه فلسفه برای کودکان باشد. این پژوهش گونه های تفکّر را در مجموعه حکایت های «مثل امام رضا (ع) باش» از حسین میرزایی بر پایه تفکّر چندبعدی لیپمن با رویکردی توصیفی تحلیلی بررسی کرده است. دستاورد این پژوهش حاکی است که این حکایت ها محرکی قوی برای کندوکاو فلسفی هستند و ظرفیت لازم را برای تبیین مفاهیم و پرسش های فلسفی و ذهنی دارند، چنان که تبادل اندیشه و مهارت های فکری و استدلالی یا تفکّر انتقادی و خلاق از مهم ترین و برجسته ترین گونه های تفکّر در مجموعه حکایت های «مثل امام رضا (ع) باش» هستند.
تفسیر تطبیقی ابن عربی و جوادی آملی از «بقیة الله» در آیه 86 هود(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
234 - 248
حوزههای تخصصی:
در آیه 86 سوره مبارکه هود از «بقیه الله» سخن رفته است: «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ». تفسیر این عبارت در میان مفسران بحث برانگیز شده است. بر اساس برخی روایات در منابع شیعه مراد از این عبارت حضرت مهدی (ع) است که حجت برجای مانده الهی است. این پژوهش به بررسی حقیقت «بقیه الله» در آیه 86 سوره هود از منظر ابن عربی و جوادی آملی می پردازد. از رهگذر این پژوهش نشان داده می شود که این دو اندیشمند حضرت مهدی (ع) را مصداق بقیه الله در آیه پیش گفته دانسته اند. البته میان دیدگاه این دو دانشور تفاوت هایی هم وجود دارد. برای نمونه آیت الله جوادی آملی دیدگاه خود مبنی بر اینکه حضرت مهدی (ع) مصداق بقیه الله است را به روایات مستند می کند، ولی ابن عربی همان دیدگاه را بدون ذکر روایات مرتبط و با بیان حکمی بیان کرده است که این احتمالاً ناشی از شرائط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی حاکم بر زمان ابن عربی بوده است که بیان عقیده تشیع جرم تلقی شده می شده است.
نقش تغذیه بر رابطه مزاج و معرفت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
151 - 162
حوزههای تخصصی:
نقش غذا و کیفیت آن بر جسم و روح انسان در منابع دینی و علمی مورد تاکید بوده است. با توجه به نظریه اتحادی ملاصدرا در باب رابطه نفس و بدن بر اساس حرکت جوهری و نظریه اتحاد علم و عالم و معلوم ، بررسی ارتباط تغذیه و معرفت در انسان نیازمند پژوهشی میان رشته ای است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و تطبیقی به بررسی دیدگاه حکمت متعالیه درباره قوای نفس و ارتباط آن با قوای بدنی و کارکرد دستگاه ادراکی و شکل گیری معرفت و به تبع آن تاثیر معرفت بر رفتار و شخصیت فرد مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور به برخی یافته های طب قدیم و جدید در مورد رابطه کمیت و کیفیت غذا بر مزاج و نفس و خلقیات انسان پرداخته و نتیجه گرفته ایم که در آراء انسان شناسی صدرایی به دلیل نحوه ارتباط نفس و بدن و یگانگی آنها، تغذیه و نوع آن از نظر ناسوتی و ملکوتی بر حافظه و هوش تاثیر مستقیم و موثری دارد و بطور غیر مستقیم بر کسب معرفت و مراتب آن و نیز سلامت روانی و اخلاق و برعکس ناسلامتی روانی انسان دارد.
توهم توجیه الحاد با خودمتناقض انگاری صفات علم، اراده و قدرت الهی در بیان مایکل مارتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خداباوری و الحاد دو جریان همیشه درتقابل هستند که وجود خدا، صفات و افعال او موضوع مباحثات آنان بوده و بحث های گسترده ای درباره ادله آنها در طی تاریخ ثبت شده است. مایکل مارتین، از ملحدان عصر حاضر، صفاتی چون علم مطلق، قدرت، اراده آزاد و کمال اخلاقی خداوند را سبب تناقض و انکار وجود خدا دانسته و سعی بر اثبات الحاد داشته است. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای درصدد بررسی انتقادی این گفتار و نشان دادن نقاط ضعف آن است. مارتین بعد از ارائه تعاریفی از علم مطلق، دومین تعریف را از این جهت که می تواند مقصود الهی دانان از کمال علمی را برساند، می پذیرد و اشکال اصلی او به خداباوران در همین جاست که کمال علمی خدا هم ناسازگاری درونی دارد، هم با برخی کمالات دیگر وی در تناقض است. در این نوشتار، تعاریف «عالِم مطلق» و ایراداتی که مارتین به این تعاریف مطرح می کند، بررسی خواهد شد و ازطرف دیگر با چند بیان، تناقضات میان صفات الهی نیز پاسخ داده می شود. برخی نقدها معناشناختی اند که رویکرد مارتین به معانی اوصاف الهی و برخی اصطلاحات ریاضی را بررسی می کند. سپس با عنوان نقدهای معرفت شناختی، به بررسی تعریف مارتین از مفهوم علم و معرفت پرداخته شده است. در آخر نیز خطاهای مارتین در فهم اوصاف الهی در بخش نقدهای خداشناختی ارائه می شود. به طور کلی، مارتین نگاهی انسان واره به خدا دارد و او را متأثر و زمانی می داند که به الهیات پویشی نزدیک شده است.
معنا و معیار عاملیت اخلاقی ماشین های هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات شگفتی آور و شگرف در حوزه هوش مصنوعی و ظهور ماشین های هوشمند و سیستم ها و ربات های فراهوشمند، مرز و معیارهای انسان و ماشین را به چالش کشیده و به پرسش های فلسفی و اخلاقی جدیدی درباره امکان عاملیت اخلاقی ماشین های مصنوعی و انتساب مسئولیت اخلاقی به آنها دامن زده است. در این مقاله، پس از تبیین معنا و مؤلفه های عاملیت اخلاقی (خودآگاهی، خودمختاری، اراده آزاد، نیت مندی و مسئولیت پذیری)، به بررسی اهم دیدگاه ها درباره امکان عاملیت اخلاقی ماشین های پرداخته شده و اهم مبانی و مدعیات دو رویکرد اصلی در این زمینه بیان و بررسی شده است. برخی از صاحب نظران، ضمن نفی و انکار عاملیت اخلاقی ماشین ها، بر این باورند تنها انسان شروط و شرایط لازم برای عامل اخلاقی بودن را دارد و البته، برخی دیگر، ضمن بازنگری در معنای رسمی و سنتی عاملیت اخلاقی، به گونه و تقریری خاص از عاملیت اخلاقی محدود، تشکیکی و طیفی را پذیرفته و امکان اطلاق عامل اخلاقی به ماشین های فراهوشمند، بر این مبنا و معنا را موجه و مقبول دانسته و امکان اطلاق عامل اخلاقی را به ماشین ها و حتی حیوانات تعمیم و تسری می دهند. با استناد به محدودیت های کنونی ماشین های فراهوشمند و بی بهره بودن آنها از خودآگاهی و فقدان نیت مندی، شرایط لازم برای عاملیت اخلاقی کامل را نداشته و تنها به شکل مَجاز و مسامحی می توان امکان عاملیت اخلاقی محدود و ابزارگرایانه را برای رُبات ها و ماشینهای فرا/هوشمند در حوزه های خاص را پذیرفت.
بررسی انتقادی دیدگاه دیوید بناتار درباره معنای زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
76 - 99
حوزههای تخصصی:
سؤال از معنای زندگی همواره یکی از دغدغه های بنیادین فلسفه به خصوص در چند دهه اخیر بوده است. این پرسش که آیا زندگی بشر در ابعاد مختلف از معنا برخوردار است، در دیدگاه های متفکران مختلف پاسخ های متنوعی یافته است. دیوید بناتار، فیلسوف معاصر، با اتخاذ رویکردی بدبینانه به تحلیل معنای زندگی پرداخته و این مفهوم را به دو بخش «معنای کیهانی» و «معنای زمینی» تقسیم می کند. بناتار بر این باور است که زندگی انسان از منظر کیهانی فاقد معناست و معنای زمینی نیز نمی تواند جایگزینی برای رفع اضطراب وجودی ناشی از بی معنایی کیهانی باشد. این مقاله با بررسی انتقادی دیدگاه بناتار به تحلیل مبانی فلسفی او پرداخته و نقدهایی بر رویکرد او وارد می کند. از جمله نقدها لزوم بررسی معناداری خود کیهان پیش از پرداختن به معنای زندگی بشر است. مقاله استدلال می کند که محدودیت کیهان، امکان تأمین معنا برای زندگی انسان را از آن سلب می کند، چراکه هر امر محدود برای کسب معنا نیازمند اتکا به منبعی فراتر از خود است. در ادامه با تکیه بر حکمت اسلامی و تحلیل برهان صدیقین علامه طباطبایی، از «واقعیت مطلق» به عنوان تنها منبع مستقل و نهایی معناداری یاد می شود. در پایان نتیجه گیری می شود که پرسش از معنای زندگی بشر می بایست از منظر واقعیت مطلق و ارتباط انسان با این امر نامحدود صورت بندی شود نه از منظری محدود مانند کیهان
عرفان شیعی یا قرائت شیعی از سنت عرفانی؟ براساس تعلیقات امام خمینی بر فصوص الحکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عارف و حکیم و فقیهی شیعی مانند امام خمینی صرفاً قرائتی یا خوانشی شیعی از مکتب ابن عربی دارد، نه عرفانی مستقل و با صفتی شیعی. به عبارت دیگر، امام، مبانی و اصول عرفانی مکتب ابن عربی را پذیرفته، و تنها در برخی از مسائل فرعی و جزئی از منظری شیعی به تبیین یا نقد نظرات ابن عربی پرداخته است. استشهاد امام به ادعیه و احادیثی که شیعیان از طریق اهل بیت(ع) روایت می کنند، و تمسّک او به کلام شیعی برای اثبات عصمت علمیِ انبیاء، و توسّل او به نظریه امامت در شیعه برای تبیین مصادیق خلافت ظاهری پس از رسول خدا(ص)، عرفانِ مورد نظر امام خمینی و عارفانی چون او را به صفت شیعی مزیّن نمی کند، بلکه تنها می تواند قرائت و خوانشی از یکی از مهم ترین مکاتب عرفانی در عالم اسلام باشد. بدین سان راقم این سطور در پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است؛ تمسّک به ادعیه و احادیث شیعی، پای بندی کامل به شریعت در ردای فقاهت، حصر مصادیق انسان کامل در معصومین(ع) و ایراد منازعات کلامی، را از شاخصه هایی می داند که در باب معنای قرائت شیعیِ امام خمینی از سنّت عرفانی ابن عربی احصا کرده است. امام معتقد است که طریقت و حقیقت جز از راه شریعت حاصل نخواهند شد، زیرا ظاهر راه باطن است بلکه ظاهر از باطن انفکاک ناپذیر است. اساساً عارفان شیعی مانند امام خمینی مصادیق اتمّ و اکمل مفهوم انسان کامل را رسول خدا(ص) و به تبع او معصومین(ع) قلمداد می کنند. امام خمینی در دفاع از مکتب تشیع و آموزه های کلیدی آن خصوصاً امامت همچون دیگر متکلّمان نیز از علم کلام البته به اندازه ضرورت بهره می برد، و در اثنای مباحث عرفانی، استدلالاتی کلامی طرح کرده و به نقد عارفانی چون ابن عربی می پردازد.
تبیین مبانی، شیوه ها و سبک بیان احتجاجات معصومان (ع) در زمینه لزوم تبعیت از حجت الهی (با محوریت احتجاجات رضوی در کتاب الحجه اصول کافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
95 - 124
حوزههای تخصصی:
سیره و عملکرد حضرات معصومان، خاصه، امام علی بن موسی الرضا(ع)در الگوسازی گفتاری و رفتاری شیعیان نقش اساسی دارد. بررسی محتوای احتجاجات معصومان تأثیر بسزایی در رشد عقل، آگاهی و تحکیم اعتقاد مردم مسلمان دارد. این امر می تواند زمینه ساز جذب انسان ها اعم از مخاطبان و مخالفان باانصاف شود. این مقاله بر اساس سه محور مبانی، شیوه و سبک بیان احتجاجات معصومان، خاصه احتجاجات رضوی نوشته شده و از شیوه بررسی متنی استفاده کرده است. این بررسی نشان داده است که چگونه ذوات مقدسه، خاصه امام رضا (ع) احتجاج می کردند، به چه طریقی بر اساس مبانی آیات قرآن کریم و سیره نبوی به احتجاج می پرداختند، به چه نحوی از استدلال عقلی بهره می جستند، غالباً از کدام یک از سه روش برهان، موعظه حسنه و جدال احسن استفاده می کردند و از چه سبک بیانی بیشتر بهره می جستند. طبق بررسی های انجام شده در باب الحجه اصول کافی خاصه در موضوع لزوم تبعیت از حجت الهی، احتجاجات امام رضا g در رتبه سوم بعد از احتجاجات امام صادق (ع) و امام باقر (ع) روایت شده است.
بررسی نسبت تنوع موضوعیِ احادیث منقول از امام رضا(ع) در باب امامت با فضای تاریخی هم عصر ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
133 - 164
حوزههای تخصصی:
تعداد قابل توجهی از احادیث امام رضا(ع) به مبحث امامت اختصاص دارد. از این رو، مطالعه این احادیث از زاویه های مختلف حائز اهمیت فراوان است. این مقاله می کوشد با استفاده از روش تاریخی، ضمن شناخت مؤلفه های امامت در نگاه امام(ع)، پیوند آن ها را با فضای تاریخیِ معاصر ایشان دریابد. بر این اساس، پرسش این پژوهش آن است که چه نوع ارتباط معناداری میان فضای تاریخی هم عصر امام علی بن موسی(ع) با تنوع موضوعیِ احادیث امامت منقول از ایشان وجود دارد؟
بر پایه فضای سیاسی و فرهنگی انتهای سده دوم و ابتدای سده سوم هجری مشخص شد که در این دوره، همچنان مسئله رهبری و امامت جامعه اسلامی چالش برانگیزترین مشکل فرق و مذاهب اسلامی بوده است. از این رو، احادیث فراوان امام رضا(ع) درباره مسئله امامت در ارتباط مستقیم با بحران ها و چالش های زمانه ایشان چون خلافت و امامت انتخابی، عقیده جایز بودن خلافت مفضول با وجود افضل، تفضیل خلفا، فرقه های درون شیعی و غلات است.
از مهم ترین اقدامات امام(ع) برای پاسخ به این شبهات و هجمه ها، تثبیت حقانیت امامت اهل بیت(ع) به واسطه تمرکز بر مؤلفه های نص امامت و جایگاه الهی ائمه(ع)، فضایل و افضلیت امام علی(ع)، علم و عصمت، حجت الهی و مفترض الطاعه بودن امام بوده است. هر کدام از این مؤلفه ها به روشنی نظرات حضرت علی بن موسی(ع) درخصوص تفاوت ها، نقاط ضعف و اشتباه دیدگاه های فِرق معاصر ایشان را بازتاب می دهد.
معمای انقلاب علمی در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
67 - 99
حوزههای تخصصی:
علم در تمدن اسلامی، علی رغم برخی پیشرفت هایی که داشت، نتوانست یک تغییر یا انقلاب جدی را در خود به وجود آورد و به گمان برخی از اندیشمندان آخرسر با رکود و افول مواجه شد. در این نوشتار، به بررسی و ارزیابی برخی از عواملی می پردازیم که از آن ها به عنوان موانع بروز تحول در علم ورزی تمدن اسلامی یاد می شود. در این راستا عواملی مانند حاکمیت تفکر اشعری و تضادش با پژوهش در علوم تجربی، نبود حمایت های اجتماعی و اقتصادی، و همچنین فلسفه ارسطویی را بررسی و تحلیل می کنیم. سعی می کنیم نشان دهیم که اشاعره آنگونه که عموما تصور می شود، مخالف علم ورزی نبودند و چه بسا اگر واقعا چهارچوب فکری آنان در علم ورزی حاکمیت پیدا می کرد، احتمالا شاهد تحولاتی چشم گیر در علم تمدن اسلامی می بودیم. بدین ترتیب، نقش تخریبی اشاعره را تعدیل می کنیم. در ادامه، ضمن پذیرش اهمیت حمایت های اجتماعی و اقتصادی در توسعه علم در دوران طلایی تمدن اسلامی، لزوم توجه به روش شناسی را مورد تاکید قرار می دهیم. با تکیه بر مثال هایی تاریخی از نورشناسی ابن هیثم و اسطرلاب زورقی، از یک طرف، نقش تخریبی روش شناسی مبتنی بر فلسفه ارسطو را مجددا تایید می کنیم و، از طرف دیگر، مساهمت مان در رابطه با تعدیل نقش تخریبی اشاعره را به شکل انضمامی تری توضیح می-دهیم.
بررسی تطبیقی فلسفه احکام در اسلام و یهود مبتنی بر قرآن و کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
227 - 252
حوزههای تخصصی:
فلسفه تشریع احکام از مسائل مهم کلامی است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان قرار داشته است. با مطالعه تطبیقی میان احکام اسلامی و احکام یهود، مواردی ملاحظه می شود که حاکی از وجود تمایز میان فلسفه تشریع حکم میان این دو شریعت است. در یهود، احکامی وجود دارند که مشابه آن در دین اسلام وجود ندارد؛ چنانکه بر مبنای آیات و روایات، برخی از احکام بر بنی اسرائیل وجود داشته که به سبب ظلم و بغی و گناهان، احکامی مبتنی بر عقوبت و کیفر اعمال صادر گشته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، و با بهره گیری از آیات قرآن کریم، روایات معتبر و نیز مطالعه تطبیقی با کتاب مقدس، ضمن بررسی علت صدور این احکام، تشریع احکام عقوبتی در یهود را بر پایه دو امر تبیین می نماید: اولاً موجب تحریم امور حلال شده است و ثانیاً امتثال احکام جدید، توأم با عسر و تکلّف بوده است. احکام عقوبت محور که در قرآن کریم با عنوان «إصر» از آنها یاد شده است، در اسلام وجود ندارد که این موضوع نشان دهنده برتری فلسفه تشریع احکام اسلامی می باشد و از دلایل جاودانگی و خاتم بودن دین اسلام است.
معرفی شخصیت امام مهدی (عج) در کلام امام رضا (ع)
منبع:
موعودپژوهی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
69 - 78
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به مهدویت باور مشترک ادیان الهی است. تمام معصومین از پیامبر اکرم (ص) تا امام یازدهم (ع) به تبیین مهدویت پرداخته و با آشنا کردن شیعیان با آموزه های مهدوی آنها را برای دوران غیبت آماده کرده اند. در نوشتار حاضر، بحث مهدویت در کلام امام رضا (ع) با روش کتابخانه ای و توصیفی و بااستفاده از منابع روایی شیعه واکاوی شده است. اندیشه های مهدویت در دوره امام باقر (ع) و امام صادق (ع) تبیین شده بود، اما در زمان امام رضا (ع) جریان مهدویت توسط واقفیه و فرقه های ضاله دچار انحراف شد. ازاین رو، حضرت تلاش کرد تا مهدویت و معرفت مهدوی را در جریان و خط صحیحش بازگردانده و صیانت کند. در مقاله حاضر، روایات امام رضا (ع) پیرامون شخصیت و جایگاه امام مهدی (عج) بررسی می شود. موضوعات مطرح در این روایات مشتمل بر معرفی شخصیت حضرت حجت، وقایع آخرالزمان و فرج و ظهور است که راویان آن، افراد موثق و عالمان شیعی هستند تا رابطی برای انتقال مفاهیم و تفکر مهدویت به جامعه شیعی باشند.
بررسی و نقد دلایل قائلین به زیادت صفات الهی طبق مبانی ملا شمسا گیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
133 - 156
حوزههای تخصصی:
مسئله صفات الهی و رابطه آن ها با ذات، یکی از مباحث بنیادین در الهیات اسلامی است. اشاعره بر این باورند که صفات ثبوتی خداوند زائد بر ذات و قدیم هستند و برای اثبات مدعای خود، براهینی از جمله قیاس حاضر به غائب، حمل صفات بر یکدیگر و ذات الهی و قدیم بودن ذات خداوند ارائه می دهند. این پژوهش با هدف واکاوی و نقد این براهین بر اساس مبانی فلسفی ملاشمسا گیلانی و با روش تحلیلی-عقلی صورت گرفته است. یافته های حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که استدلال های مذکور مشتمل بر مغالطات متعددی هستند؛ چرا که در بخش نخست، به دلیل فقدان جامع مشترک میان موجود قدیم و حادث، قیاس معتبری شکل نمی گیرد. همچنین حمل صفات بر یکدیگر و ذات، صرفاً دلالت بر عینیت مصداقی و تفاوت مفهومی آن ها دارد و نه قدیم و زائد بودن. علاوه بر این، قدیم بودن ذات الهی، ملازمه ای با قدیم و زائد بودن صفات ندارد. در مجموع، اکثر این استدلال ها یا از اثبات هر دو مؤلفه مورد نظر اشاعره یعنی قدیم و زائد بودن صفات بر ذات عاجزند و یا تنها یکی از این دو مؤلفه را ثابت می کنند. بنابراین می توان گفت که حجیت و اعتبار براهین اشاعره در اثبات زائد و قدیم بودن صفات الهی، محل تأمل جدی است
بررسی مقایسه ای عوامل تداوم دین بودایی و زوال دین زرتشتی در چین باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
147 - 164
حوزههای تخصصی:
موضوع دین در تاریخ روابط دو تمدن بزرگ ایران و چین، تاکنون کمتر بررسی شده است. بنا بر شواهد تاریخی و منابع چینی، ایرانیان دین های بودایی و زرتشتی را به چین وارد کرده اند. پژوهش های پیشین در این حوزه عمدتاً به شرح نحوه ورود این ادیان به چین بسنده کرده اند و به بررسی عمیق علل تداوم دین بودایی و زوال دین زرتشتی از اواسط قرن نهم میلادی به بعد نپرداخته اند. این پژوهش با اتکا به روش کتابخانه ای و مطالعه مقایسه ای داده های تاریخی استخراج شده از منابع چینی، برای نخستین بار به واکاوی علل تداوم دین بودایی و زوال دین زرتشتی در چین باستان می پردازد. فرضیه اصلی این پژوهش آن است که دین بودایی به دلیل انطباق و همگونی با تفکر و جامعه چینی و عدم رویکرد سیاسی، به ویژه از قرن نهم میلادی به بعد، تا به امروز در این سرزمین تداوم یافته است. درمقابل، دین زرتشتی به دلیل ناهمگونی آموزه ها و مناسک دینی با فرهنگ و شاخصه های فرهنگی مردم چین، نتوانست با این سرزمین سازگار شود و از بین رفت.
تفاهم یا تقابل ابن سینا و ملاصدرا در مساله حدوث نفس انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو درباره حدوث نفس انسانی است؛ آیا نفس انسانی قدیم است یا حادث؟ آیا حادث روحانی است یا جسمانی؟ آراء پیرامون آن، متفاوت و گهگاه متضاد است و دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا از سوی طرفداران دو مکتب سینوی و صدرائی مجادلات دراز دامنی را برانگیخته است. ابن سینا که تحقیقات گسترده او در علم النفس و بویژه نفس انسانی تاکنون بدون رقیب است مدّعی حدوث روحانی نفس و ملاصدرا که بعد از ابن سینا در بین فیلسوفان مسلمان، بیشترین اهتمام را به مسأله نفس دارد، حدوث نفس را جسمانی می داند؛ سزاوار توجه است که باور به جاودانگی و مفاهیم الهیاتی مرتبط با آن، پیش از تعیین تکلیف در خصوص جسمانیت یا روحانیت نفس انسانی، تلاشی همراه با کاستی است، چراکه تأثیرپذیری نتایج از مبادی، امری گریزناپذیر است؛ عدم رهیافت به پاسخی قطعی در موضوع حاضر، پژوهشگر را در ترسیم چگونگی ارتباط نفس با بدن، فساد یا خلود نفس و در نهایت تصور درست معنای زندگی دچار پرسشهای فراوان و بن بست های فلسفی خواهد نمود؛ پژوهش کوشیده است با ارائه دلائل دو دیدگاه و نقد و بررسی، بیان نماید کدامیک از دو نظریه همخوانی بیشتری با مبانی عقلی دارد و آنچه این پژوهش را متفاوت از تحقیقات پیشین می سازد این است که بر اساس ارزیابی و تحلیل و به روش عقلی در پی یافتن پاسخ این پرسش اساسی است که آیا چنان که در نگاه نخست برداشت میشود این دو نظریه، تقابل جدّی با هم دارند یا اینکه نگره صدرائی را می توان در راستای دیدگاه ابن سینا ارزیابی نمود.
نسبت روایت قذف علم در قلب و حقیقت علم نزد ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
141 - 153
حوزههای تخصصی:
بدون شک معارف شریعت علاوه بر عهده داری هدایت، کاشف از واقعیت نیز بوده و گاه نهایی ترین دست آوردهای علم بشری در لطیف ترین عبارات شرعی منعکس شده است؛ اما در این میان، برخی از دیدگاه های درون دینی در تقابل با یگدیگر، هر یک مدعی انطباق معارف خود بر مضامین شریعت اند، از جمله حدیث شریف ««العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء»» که مصداق برداشت های مختلف قرار گرفته است؛ که داوری این دیدگاه ها و ارزیابی میزان اعتبار آنها مجال وسیعتری می طلبد، لکن در این مقاله که پژوهشی میان رشته ای و تطبیقی است در پی آن هستیم که دیدگاه نهایی حکمت اسلامی که در حکمت متعالیه تجلی یافته، نسبت به دیگر دیدگاه ها، تفسیر معقول تر و هماهنگی قابل قبول تری از این روایت ارائه نموده است؛ لذا به روش تحلیلی- تطبیقی نشان داده ایم که بر خلاف دیدگاه هایی که گاه نفس را مادی و ظلمانی و حقیقت علم را خارج از ذات نفس تلقی کرده و گاه علوم را ذاتی نفس به حساب آورده اند، حکمت اسلامی میان حدوث مادی و تجرد نفس از یک سو و اکتساب و اتحاد علوم از سوی دیگر جمع نموده و تفسیر بهتری از تعبیر قذف علم در این روایت ارائه کرده است، در حکمت متعالیه نفس انسانی در ابتدا مادی است و با حدوث بدن حادث شده، اما به تدریج و با حرکت جوهری به مقام تجرد برزخی و تام رسیده، از مرتبه ادارک حسی به وهمی و مثالی و سپس درک کلیات عقلی و بالاتر از آن؛ به مرتبه عین الیقین و مشاهده اسماء و صفات الهی دست می یابد؛ چنان که در این مقاله نشان داده شده، این تبیین حکمی هماهنگی بیشتری با شریعت مقبول دارد.
آپوریا؛ پرسش های فلسفی و صعوبت آن ها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
7-12
حوزههای تخصصی:
روش شناسی خواجه نصیر طوسی و علامه حلی در مسئله خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
147 - 167
حوزههای تخصصی:
بررسی مبانی فکری و جایگاه فلسفه و کلام در مفهوم سازی خدا نزد فیلسوفان و متکلمان، رویکرد آن ها را در خصوص مسئله خدا روشن می سازد. مسئله خدا در دیدگاه خواجه نصیر و علامه حلی، دو متکلم «حله»، باتوجه به مبانی فکری و فلسفی -کلامی آن ها و جایگاه فلسفه و کلام در مفهوم سازی خدا نزد آن ها چگونه بررسی می شود؟ رویکرد آن ها به مسئله خدا تا چه میزان به هم تحویل پذیر است و تا چه حدی از هم فاصله می گیرند؟ در این نوشتار، به بررسی این مسئله از دو ساحت صوری و روشی-محتوایی می پردازیم. در ساحت صوری، به بحث درباره نحوه چینش مطالب در آثار آن ها باتوجه به مبانی فلسفی کلامی آن ها و تلقی ای که از این رهگذر از خدا دارند و در ساحت روشی محتوایی، به بحث در روش شناخت و اثبات خدا و تبیین صفات (توأمان روش و محتوا) به مسئله خدا و مفهوم خدا نزد آن ها می پردازیم که خواجه به خدایی فلسفی معتقد است و علامه حلی با نگاهی درون دینی تر، خدایی دینی- فلسفی را مطرح می کند. در ساحت محتوایی، در روش اثبات وجود خدا در مفهوم سازی خدا، نظر آن ها هم پوشانی دارد و در ساختار صوری و بحث شناخت خدا، بنابر مبانی فکری آن ها تفاوت هایی دارند.
بازخوانی روایتی منسوب به امام رضا (ع) در نفی رؤیت پذیری خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
7 - 30
حوزههای تخصصی:
در مسئله امکان رؤیت پذیری خداوند در برخی کتب روایی معتبر امامیه، روایتی به امام رضا (ع) منسوب است که بر اساس آن، اجتماع رؤیت خداوند با ایمان به او در دنیا و آخرت، امری ممتنع تلقی شده است. اندیشمندان شیعی این روایت را از روایات صعب و غامض برشمرده و در تبیین معنای آن کوشیده اند؛ اما اشکالاتی که متوجه تبیین های ایشان می شود، غیرقابل قبول بودن آن ها را آشکار می سازد. در این میان، هرچند می توان با توجه به مبانی فکری متکلمان روزگار امام رضا (ع) راه حل بدیعی را بر اساس تقابل «تکلیف به ایمان» و «وقوع معرفت ضروری» مطرح کرد و اجتماع ناپذیری «رؤیت خداوند» با «ایمان به او» را مربوط به تقابل یاد شده دانست، اما این راه حل نیز خالی از اشکال نیست؛ از این رو، همان طور که عده ای بیان کرده اند، باید صدور این روایت را حداقل به شکلی که در منابع روایی آمده است، نفی کرد؛ به خصوص آنکه محتوای آن با برخی آیات قرآن و نیز بعضی روایت ها در تعارض است.