فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
فلاسفه تفاسیر مختلفی از آفرینش ارائه نموده اند. در مقاله حاضر تفسیر صدرایی از آفرینش مورد توجه قرار گرفته است. مشهور این است که آفرینش در دو قوس نزول و قوس صعود انجام شده که سیر نزول از خداوند شروع می شود و پس از مرتبه صفات و اسماء، عوالم عقل و مثال به عالم طبیعت رسیده است و ابتدای سیر صعود، عالم طبیعت و انتهای آن خداوند است و عوالم دیگر در میان این دو هستند. از آنجایی که در نظریه رایج، آفرینش با نزول ملازم می باشد، سؤالات جدی مطرح می شود. آیا عالم طبیعت نازل ترین عوالم بوده و موجودات در این عالم در نهایت نقص هستند؟ آیا انتهای قوس صعود دقیقاً ابتدای قوس نزول است؟ آیا این فرضیه معقول است که یک موجودی تام و تمام، به اضعف و اسفل درجات تنزل یابد و دوباره از پایین ترین نقطه، حرکت خود را شروع کند تا به مرتبه نخستین برسد؟ در این مقاله، ضمن بررسی و نقد دیدگاه رایج، سعی بر آن است که ضمن پاسخگویی به پرسش های مطرح شده، مدل جدیدی از فرایند آفرینش ارائه شود. در نظریه مختار، آفرینش پیوسته به سوی کمال می رود و از مرتبه وجوب وجود و وجود علمی که نزد خدای متعال هست تا به عوالم عین، یعنی عالم عقل، مثال و طبیعت پیش می رود. این سیر آفرینش، پیوسته در حال شدت و تمامیت است. آن چیزی که از مرتبه ذات خداوند نازل شده بعد نزول همچنان در مرتبه سابق وجود دارند، فقط نحوه ظهور آنها در مراتب نازل متفاوت شده است.
معنای تبرک و شیوه های تقدس بخشی اشیا در بین زائران حرم امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
1 - 28
حوزههای تخصصی:
سوغات وجوه مادی و ذهنی دارد که لایه های معانی منتسب به آن برساختی اجتماعی است. پرواضح است که سوغات با توجه به تفسیری که زائر از نظر کاربرد، معانی و خاطراتی که یادآوری می کند، متفاوت است. این پژوهش درصدد بررسی معنای سوغات متبرک، چگونگی تقدس بخشی، شیوه های استفاده و نگهداری از آن توسط زائران است. این پژوهش با رویکرد روشی کیفی تفسیری و به روش تحلیل مضمون انجام شد که بر اساس آن داده های مصاحبه ها مقوله بندی و تلخیص گردید. در این پژوهش با 19 زائر زن در تابستان سال 1401 مصاحبه شد. یافته های پژوهش نشان داده است که زائران عمدتا سه گونه تبرکی (اشیای ذاتا متبرک، سوغات خریداری شده و متعلقات زائر در حین زیارت) را به عنوان ره توشه سفر زیارتی می برند. انگیزه زائران از بردن تبرکی در قالب حفظ شرایط فعلی، تغییر وضعیت مسئله مند و ثبت خاطره برای خود و دیگران طبقه بندی شده است. در ادراک زائران از تبرک دو معنای اصلی نهفته است: هدیه (ای از سوی فردی خاص و مورد علاقه) و یادگاری (نمادی از سفر زیارتی و امام). سوغات متبرک به عنوان واسط تسری فیض و رحمت خداوند ادراک شده است. طیف متفاوتی بین زائران بر حسب تجربه بردن تبرکی مشاهده شد. وجه ماندگاری و وجه کاربردی آن، از ویژگی های مهم تبرکی نزد زائران بوده است. اگر محل دفن امام در مکان مقدس را کانون تسری تقدس و تبرک بخشی تعریف کنیم، از نگاه زائر این تقدس و برکت از ضریح محل دفن امام (ع)، کل حرم، اطراف آن و تا شهر زیارتی امتداد می یابد. لذا شیوه های متبرک سازی از کانون تا امتداد آن در کل شهر زیارتی متفاوت است. از نظر زائران تبرکی ها برای لحظه های بحرانی مانند بیماری یا مناسک گذار زندگی مثل تولد، ازدواج، ورود به مدرسه و دانشگاه و حتی مرگ تاثیر گذارند. تکینه سازی، ترکیب تبرکی با اشیای نامقدس و مصرف تدریجی از شیوه های نگهداری اشیا متبرک توسط زائران بوده است.
ماهیت و مختصات نظریه « ولادت معنوی» در اندیشه صدرالمتألهین با تأکید بر تقریر علامه جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
33 - 56
حوزههای تخصصی:
انسان در نظام معرفتی عرفا و برخی از حکما، دارای دو نوع ولادت شمرده شده است. یکی ولادت صوری که آغازش بعد از تولد طبیعی انسان است و دیگری «ولادت معنوی» است که در اندیشه عارفان، پس از «مرگ اختیاری» حاصل می شود. صدرالمتألهین از جمله حکیمانی است که به تبیین دقیق ماهیت، دلیل و مراحل حصول «ولادت معنوی» پرداخته و علامه جوادی آملی به عنوان فیلسوف مکتب حکمت متعالیه، تقریر منحصر به فردی از اندیشه او در این مسئله ارائه کرده است. هدف پژوهش، شناخت اندیشه صدرالمتألهین در مسئله ولادت معنوی با تأکید بر تقریر علامه جوادی آملی است. روش پژوهش تحلیلی- توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای است. یافته ها بر وجود تفاوت میان تبیین صدرالمتألهین با سخن عارفان حکایت دارد. بر اساس اندیشه صدرالمتألهین، حقیقت ولادت معنوی عبارت است از وصول به مرتبه جامع انسانی یا همان اتحاد با انوار قدسی و عالم عقول. وی حصول ولادت معنوی را با قدم گذاردن در مسیر حیات معنوی؛ در گرو مرگ اختیاری (جنبه سلبی) و حصول اخلاقیات با ریاضت های شرعی (جنبه ایجابی) در شش مرحله، ممکن می داند. انسان سالک با پشت سر گذاشتن این مراحل شش گانه، از عالم ماده به عالم عقول راه می یابد و مقاماتی چون خلع بدن، دریافت علم لدنی، دستیابی به مقام جمع را کسب می کند.
برهان نظم؛ طرحی شگفت، تنظیمی دقیق و طراحیْ هدفمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مباحث مهم در باب اثبات خداباوری تکیه بر ادله یقین آور و اطمینان بخش است. دلیل نظم به سبب درک آسان تر برای عموم بشر و داشتن قابلیتی بالا برای رساندن مخاطب به مقصود، مورد اهتمامِ بیشتر خداباوران بوده است. این نوشتار با روشی «تحلیلی» درصدد ارائه نگاهی جامع به برهان «نظم» بوده تا با کنار هم قرار دادن سه رویکرد عقلی، نقلی و تجربی نشان دهد که این دلیلْ جامعیت لازم برای اثبات خدای متعال و دست کم برخی از مهم ترین اوصاف کمالی وی (مانند علم، حکمت و قدرت مطلق) را دارد. حتی می توان گفت: استفاده منابع دینی از شگفتی های عالم، بالاتر از حد یک دلیل بوده و به مثابه یک فرایند باورساز، به «نظم و طراحیِ شگفت انگیز عالم» عنایت داشته است، فرایندی که وسوسه های ممکن درباره برهان یا دلیل نظم را کنار می زند و تا حدی پیش می رود که افراد مؤمن با دیدن و شنیدن این شگفتی ها به واقع پی به خدای «لا شریک له» با تمام اوصاف کمالی می برند.
گستره علم حضوری و کاربست آن در تبیین ادراکات حقیقی و اعتباری در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
147 - 171
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی بر طبق مبانی حکمت صدرایی علم حضوری را امری وجودی و مجرد از مادّه می داند که در آن، عالِم با واقعیّت خودْ، معلوم را می یابد. یکی از مباحثی که علامه به تفصیل مطرح نموده است، بحث از اعتباریات یا ادراکات اعتباری است. باید دانست که بین دیدگاه وی در علم حضوری و ادراکات اعتباری ارتباط وجود دارد به این صورت که نتایجی که از نظریه علامه درباره حقیقت علم حضوری حاصل می شود، در تعیین مبنای تمایز ادراکات حقیقی و اعتباری و نسبت آن ها با علم حضوری موثر است. بنابراین مسأله این پژوهش عبارت است از: «دیدگاه ویژه علامه طباطبایی در مسأله علم حضوری چگونه مبنای تمایز ادراکات حقیقی از اعتباری قرار می گیرد؟» این پژوهش به روش کتابخانه ای – تحلیلی انجام شده است؛ به این منظور با توجه به مسأله تحقیق به آثار و عبارات علامه طباطبائی مراجعه نموده و سپس به تحلیل آنها پرداخته شده است. یافته های حاصل از این پژوهش چنین است که اولاً بر اساس تحلیل علامه، حقیقت علم در علم حضوری منحصر است، چرا که از نظر وی هر علم حصولی در حقیقت، علمی حضوری است؛ ثانیاً نتایج حاصل از دیدگاه علامه در علم حضوری نقش ویژه ای در تحلیل مبنای تمایز ادراکات حقیقی از اعتباری دارد؛ ثالثاً کاربست دیدگاه ویژه علامه درباره حقیقت علم حضوری و تحلیل نتایج آن به ویژه در خصوص تبدیل علم حضوری به حصولی است که در مسأله ملاک تمایز ادراکات حقیقی و اعتباری به کار رفته است. نتیجه پژوهش این است که بر حسب نظر علامه، مبنای ادراکات حقیقی، علوم حضوری محض و مبنای ادراکات اعتباری، علوم حضوری قابل تبدیل به علم حصولی است.
آسیب شناسی شرح منظومه حکیم سبزواری به مثابه متن آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
207 - 238
حوزههای تخصصی:
از زمان پیدایش مباحث فلسفه در میان مسلمانان تا کنون، آثار متعدد و متنوع فلسفی توسط فیلسوفان مسلمان نگاشته شده و برخی از آنها به عنوان متن آموزشی مورد استفاده قرار گرفته است. شرح منظومه ملاهادی سبزواری از آن جمله است، منظومه ابیاتی تعلیمی است که مرحوم حاجی در جوانی در منطق و فلسفه سروده و در دوران تدریس و پختگی خود شرح داده است. این کتاب از آثار قلمی ارزشمند حکیم سبزواری و از متون اصلی تعلیم فلسفه و حکمت اسلامی به شمار می آید، مساله تحقیق این است که منظومه به مثابه متنی درسی و از جهت قرار گرفتن در مسیر تعلیم فلسفه، در کنار نقاط قوت خود، چه نقاط ضعفی دارد که بررسی آسیب شناسانه و بازنگاری آن به بهبود و ارتقاء بهره مندی از متون آموزشی کمک کند؟ در این مقاله به شیوه تحلیلی مصداقی به نقد و بررسی برخی آسیبهای لفظی و محتوایی منظومه پرداخته و در نتیجه نشان داده ایم که این کتاب علی رغم برخورداری از برخی ویژگیهای برجسته متون آموزشی، با آسیب هایی چون پیچیدگی نظم و اغلاق در مزج متن و شرح، گریزهای ادبی، آمیختگی با اشارات عرفانی، افراط در توجیه و حمل بر صحت، بی توجهی به تاریخچه، استطراد در بیان وجوه، تاویل گرایی در آیات و روایات و ... مواجه و فاقد برخی ویژگیهای متن آموزشی است. تحلیل محتوایی بخش هایی از متن و شرح منظومه به نحو مصداقی و ملموس برای فلسفه آموز را می توان وجه نوآوری این نوشته قلمداد کرد. ای تحقیق در نهایت بازنگاری شرح منظومه عاری از چنین نقاط ضعفی را پیشنهاد داده است
تقارن زمان با معنای زندگی در وجه عمر اخلاقی در فلسفه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
215 - 240
حوزههای تخصصی:
مسئله محوری مقاله بررسی رابطه سه مفهوم زمان، زندگی و عمر اخلاقی است و هدف پاسخ به این سوال است که بین این سه مفهوم چه رابطه ای فلسفی وجود دارد؟ در این جستار سعی شده تا با شیوه توصیفی، تحلیلی، اثبات شود که رابطه بین زمان و معنای زندگی تنها در زوایه سوم یعنی عمر اخلاقی قابل تحلیل و تبیین است. زیرا حقیقت انسان چیزی جز وجود نیست و تمام صفات کمالی، نحوه ای از وجود، بلکه عین وجود است، هرچه وجود اقوی و اشرف تر باشد، صفات کمالی نیز بالاتر خواهد بود، همچنین زندگی اخلاقی دارای رویکرد وجود شناسی است و انسان موجودی سیال و متغیری است که با حرکت جوهری اش یک مرتبه وجودی به مرتبه کامل تر برای نیل به غایت الغایت یعنی رسیدن به سعادت یا فناء فی الله شدن، در حرکت است. کسب فضایل اخلاقی و در طی زمان و متناسب با حرکت جوهری نفس انسان در طول زمان، نمود بخش عمر اخلاقی است و عمر اخلاقی همان مدت زمانی است که در طول زندگی؛ گاه کوتاه و گاه طولانی؛ برای کسب غایت و کسب فضایل اخلاقی برای آراسته شدن به آن و رسیدن به هدف صرف می شود؛ در نتیجه، زمان لازمه کسب هدف زندگی یا معنای زندگی است.
رهایی از نمودهای بتان نادانی؛ مؤلفه های جزمیت فکری و راهکارهای مقابله با آن در اندیشه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نادانی و جزمیت فکری همواره در دوره های تاریخیِ حوزه های معرفتی، حضور داشته و با تقابل با دانایی، چهره خود را نشان داده است. نادانی با گسست از الزامات دانایی حاصل میشود. گستره نادانی در فرهنگ روابط اجتماعی، جایگاه مرجعیت علمی و بستر معرفتی را تهدید میکند. ملاصدرا با طرح شکستن بتان نادانی، از نمودهای عینی این بتان در جامعه مینویسد. او معتقد است ارتقای روابط اجتماعی نیازمند ساختن بسترهای دانایی است و در صورت بیتوجهی، غلبه یی از ناکارآمدیِ معرفتی پدید می آید. ملاصدرا با تحلیل معناشناسی نادانی، از پرنمودترین نشانه های آن، یعنی تحجر، میگوید: هنجارهای اخلاقی و الزامات معرفتی در تحجرِ ناشی از نادانی، کمرنگ میشوند. نقد نادانی و سرزنش گری نادانان در تصویرسازی ملاصدرا، در چهار مؤلفه 1) عدم راستی آزمایی برداشتهای ذهنی با مقام واقع، 2) فقدان برگرفتِ وجوه مقایسه یی بویژه با ابعاد کاربستی آن نظیر ارزیابی غیرمنصفانه ، 3) جمود فکری و 4) رقابت معیوب اجتماعی تبلور یافته است. رقابت معیوب اجتماعی به کیفیت بهره وری نادرست اشاره دارد. ملاصدرا در نقد فرهنگ زمان خویش، از ظهور نادانی در چهره دانایی بعنوان یکی از آفتهای مهم معرفتی نام برده است. او در تمامی نقادیهایش از این فرایند متحجرانه، ضعف علم حقیقی در جامعه، گسترش بیخردی اجتماعی، تباهی عدالت اجتماعی و سست شدن بنیادهای معرفتی جامعه را مهمترین پیامدهای آن معرفی میکند. ملاصدرا درمان نادانی را با توجه به طرح مشی زیست حکیمانه و توجه به الزامات آن، مطرح میکند.
کاربست الگوی نشانه شناختی ریفاتر در خوانش شعر «غریب الغرباء» از معروف عبدالمجید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
97 - 116
حوزههای تخصصی:
علم نشانه شناسی عنوان کلی است که علوم بسیاری را در برمی گیرد. این علم نخستین بار توسط فردینان دو سوسور مطرح شد. خاستگاه اولیه نشانه شناسی، زبان شناسی است. نظریه نشانه شناسی ریفاتر، نظریه ای است که شعر را در دو سطح خوانش اکتشافی و خوانش پس کنشانه تحلیل می کند. خوانش اکتشافی با تکیه بر خوانش زبانی معنای ظاهری متن را معلوم می سازد و رویکرد خطی دارد؛ اما خوانش پس کنشانه با کمک توانش زبانی معنای ضمنی متن را آشکار می کند و بدون رعایت ترتیب بررسی و تحلیل می شود. این نظریه در حوزه ساختارگرایی قرار می گیرد؛ بنابراین به ساختار شعر اهمیت بسیاری می دهد. انباشت، منظومه توصیفی، هیپوگرام و ماتریس ساختاری همگی مواردی هستند که در تحلیل شعر به خوانشگر کمک می کند تا در نهایت خاستگاه شعر یعنی مفهوم اصلی آن به دست آید. این نظریه از نظریه های خواننده محور سده بیستم اروپاست که در تحلیل متون منظوم معاصر بسیار تاثیرگذار است. از این رو، در این مقاله، نخست مولفه های نظریه ریفاتر تبیین و سپس با توجه به آن ها قصیده «غریب الغرباء» از معروف عبدالمجید، تحلیل و بررسی شده است. گفتنی است که این شاعر معاصر مصری نخست اهل سنت و پیرو مذهب شافعی بود و بعدها به مکتب تشیّع گرایش پیدا کرد و از محبان خاندان عصمت و طهارت گردید. وی با اعتقاد قلبی و مطالعات گسترده ای که پیرامون اصول عقاید شیعه داشت، آن را برگزید. او می گفت از آن پس بر اثر تلاش و مجاهدت به دین و عقیده کاملی دست یافته است. لذا می تواند در زندگی از قلبی آرام و خاطری آسوده بهره مند گردد. از یافته های پژوهش برمی آید که به برکت تشرف معروف عبدالحمید به ساحت قدسی امام رضا (ع) و به یُمن وجود پربرکت این امام رئوف بود که مسیر توبه، امید و رستگاری برای او فراهم گردید. در نتیجه شاعر در این سروده به تبیین فرهنگ رضوی پرداخته و از جود، بخشش، کرم و سخاوت این امام همام پرده برداشته است.
تطورحکمت نبوی از سهروردی تا ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
159 - 172
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های دور دوم تاریخ فلسفه اسلامی که با ظهور حکمت اشراق سهروردی آغاز و با حکمت متعالیه ملاصدرا استمرار یافت، ادغام فلسفه اسلامی با عرفان وحدت شهود ایرانی و عرفان وحدت وجود ابن عربی است. سهروردی به قصد تجدید حیات حکمت حقیقی و با انتقاد از حکمت مشاء نشان داد که واژه فلسفه مترادف با فلسفه مشائی مرسوم و منحصر به اندیشه های ارسطویی نیست، بلکه حکمت راستین را سرچشمه دیگری است که با سرچشمه وحی و الهام انبیاء و اولیاء منطبق است. بنابراین، اصل معنای «حکمت»، به معنای«حکمت الهیه» مورد توجه و تأکید سهروردی و حکمای متأخر چون ملاصدرا بوده است. مسئله این پژوهش، بررسی روش، رویکرد و مبنای سیر تغییر و تطور معنای «حکمت» در نزد سهروردی و ملاصدرا است. چگونه حکمت در این مسیر تدریجاً به دین اسلام و تشیع تقرب یافته است؟ یافته ها: تغییر روش، توسع در معنای عقل و توسع در روش عقلی با کشف و شهود و قرآن و احادیث و مبنای نظریه انوار در سهروردی و نظریه اسماء و صفات در ملاصدرا است. بر این اساس سهروردی با قصد احیای حکمت نوری ایرانی، مسیر بومی سازی را شدت بخشید و ملاصدرا با پیوند با عرفان ابن عربی و نظریه ولایت آن هدف را به کمال رساند.
بررسی تحلیلی فرهنگ انتظار پادشاهی خداوند در عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
181 - 202
حوزههای تخصصی:
یکی از آموزه های مشترک بین ادیان ابراهیمی آموزه اعتقاد به ظهور منجی و موعود آخرالزمانی است. مسیحیان معتقد عیسی مسیح؟ع؟ سه روز پس از مصلوب شدن زنده شد و مدتی بعد به آسمان عروج کرد و در آخرالزمان دوباره از آسمان باز خواهد گشت و پادشاهی خداوند را بنا خواهد نهاد. در عهدین آموزش داده شده که مؤمنین هر لحظه و هر روز منتظر آمدن پادشاهی خداوند باشند و ایمانداران براساس فرهنگ انتظار تربیت شدند. در مسیحیت نخستین افرادی بودند که به نام منتظران پادشاهی خداوند شناخته می شدند و امروزه یکی از مراسمات دینی و دعا های بسیار مهم و اساسی در مسیحیت مراسم عشای ربانی است که در حقیقت به نوعی مراسم دعا برای آمدن پادشاهی خداوند شناخته می شود. در این تحقیق درصدد بررسی فرهنگ انتظار مسیحیت مطابق با مبانی عهد جدید می باشیم. هدف از این پژوهش تقویت نقاط مشترک دو دین اسلام و مسیحیت در مسئله اعتقاد به موعود و انتظار و آمادگی برای آمدن موعود می باشد. روش پژوهش مطالعات متنی با تمرکز بر متون مقدس مسیحیت می باشد.
بررسی مقایسه ای اخلاص از نگاه خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین و بحیی بن پقوده در الهدایة الی فرائض القلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
93 - 112
حوزههای تخصصی:
اخلاص از فضائل برجسته ی اخلاقی انسان در ادیان یهود و اسلام است که خواجه عبدالله انصاری (396-481 ق) عارف مسلمان در منازل السائرین و بحیی بن پقوده عارف یهودی معاصر وی در الهدایه الی فرائض القلوب آن را از جمله ابواب سلوکی قرار داده اند. یافته های این پژوهش که بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی - تحلیلی صورت پذیرفته نشان می دهد که این دو عارف با وجود اشتراک در تعریف اخلاص، در بیان جزئیات اختلاف دارند. خواجه اخلاص را بیست و چهارمین منزل از منازل یک صدگانه ی سلوکی به سوی توحید قرارداده، اما ابن پقوده آن را باب پنجم از ابواب ده گانه به محبت الهی معرفی کرده است. خواجه که بنیان سلوکی خود در منازل السائرین را بر کتاب و نقل استوار نموده، در بیان مختصر خود آخرین درجه ی اخلاص را بر اساس درجات سه گانه ی سالکان رهایی عمل می داند، اما بحیی در قالب بیانی مبسوط و متأثر از منابع اسلامی، با تأکید بر استفاده از سه منبع عقل، کتاب و نقل، حصول کمال اخلاص را نتیجه ی پیمودن ده مرحله دانسته و به طور مفصّل به آسیب شناسی عمل خالصانه می پردازد.
تنظیر یا استعاره های نظری؛ الگوی نوآوری در علم انسانی (با نگاهی به دیدگاه های فلسفی گادامر و علامه طباطبایی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
116 - 142
حوزههای تخصصی:
دانشگاه ها و حوزه های علمیه همواره از شعار نوآوری در علوم انسانی استقبال می کنند؛ اما با وجود تلاش های قابل توجه در این زمینه، در عمل موفقیت چندانی به دست نیامده است. این مقاله در تلاش است با رویکرد فلسفی و روش منطقی- تمثیلی به این سؤال پاسخ دهد که «نوآوری در علوم انسانی چیست و چگونه یک اندیشه جدید متولد می شود؟» به نظر می رسد میان شاخه های سه گانه حکمت (نظری، عملی و شعری)، این حکمت شعری (هنر) است که ادعای تولید و نوآوری دارد؛ از این رو اگر حکمت شعری به خدمت حکمت نظری درآید، می تواند قفل های خلاقیت در علوم انسانی را باز کند. پیوند این دو ساحت از حکمت در علوم انسانی منجر به «گذر-واژه هایی» خواهد شد که آن را «استعاره های نظری» نامیده ایم. نمونه های متعددی از استعاره های نظری در فلسفه، عرفان و فقه تا جامعه شناسی و روان شناسی در این مقاله بحث شده است. در گام دوم، «استعاره نظری» را در دو مسیر متفاوت تبیین نمودیم؛ یکی در رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر تحت عنوان «امتزاج افق ها» و دیگری در فلسفه رئالیستی علامه طباطبایی تحت عنوان «اعتباریات». پس از بررسی دیدگاه های این دو اندیشمند، نوآوری در علم انسانی به «تنظیر» (به جای استعاره نظری، امتزاج افق ها و اعتباریات) تعریف شد و سه مرحله «نظر، تنظیر و مناظره» به عنوان الگویی برای نوآوری پیشنهاد گردید.
نقد استناد نظریه «رؤیاانگاری وحی» به آرای اهل معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت کلامی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
140 - 125
حوزههای تخصصی:
از منظر سروش، وحی از سنخ رؤیا و در نتیجه جزو پایین ترین مراتب تجربه های دینی است. در واقع وحی رؤیایی محصول ذهن و ضمیر خلاّق و کشّاف رسول اکرم(ص) است و ایشان در زمینه وحی نقش فاعلیت و کاشفیت را ایفا می کند. بنابراین پیامبر(ص) نه تابع خداوند، بلکه تابع کشف خویش است. در نتیجه، یگانه مؤلف قرآن حضرت محمد(ص) و رؤیای اوست. سروش دیدگاه «رؤیای رسولانه» را دارای پیشینه ای تاریخی می داند و معتقد است: برخی اندیشمندان بزرگ اسلامی از مبدعان این نظریه هستند. ایشان با ذکر برخی از عبارات اهل معرفت، آن را ناظر به محوریت پیامبر(ص) در فرایند وحی و نقش فاعلی ایشان در تولید و شکل گیری قرآن می داند. این مقاله با روش «توصیفی تحلیلی» به نقد دیدگاه سروش در باب رؤیاهای رسولانه پرداخته و با بررسی عبارات مذکور در کتب اهل معرفت، پرده از تفسیرهای ناروا و مغالطات آشکار سروش برداشته است. برخلاف برداشت های سروش، از منظر عرفا، نه تنها معانی، بلکه حروف، الفاظ، ترکیب کلمات، نظم آیات و هر آنچه «قرآن» نامیده می شود، نازل شده از سوی خداست، نه ثمره نفس نبی، و این افراد به صراحت وحی را از جانب خدا و مربوط به فضای بیداری می دانند.
بررسی رابطه عقلانیت ارزشی با عقلانیت معرفتی با تأکید بر نقد دیدگاه دیوید هیوم
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
27 - 46
حوزههای تخصصی:
دیوید هیوم با در نظر داشتن عقلانیت معرفتی، سخن از عقلانی بودن گرایش ها و عواطف انسانی را بی معنا می داند؛ حال آنکه عقلانیت صرفاً به عقلانیت معرفتی خلاصه نمی شود و اگر عقلانیت ارزشی را بپذیریم، آنگاه عواطف و اعمال انسانی نیز می توانند به این معنا، عقلانی یا غیرعقلانی باشند. در عقلانیت معرفتی، هماهنگی و تطابق ذهن و عین، مد نظر است و در عقلانیت ارزشی، هماهنگی و تناسب میان موجودات و به ویژه، بر اساس تبیین الهی، میان موجودات و خدا. این گونه هماهنگی و سازگاری، دارای ارزش بنیادین است و ازاین رو، عقلانیت و ارزش، دو روی یک سکه اند. برخی آموزه های اسلامی که درباره عقل و تعقل سخن گفته اند، بر اساس این نوع عقلانیت، قابل تفسیر هستند و ازآنجاکه این آموزه ها، فهم این گونه عقلانیت را به قلب نسبت داده اند و از طرفی، قلب را مرکز عواطف دانسته اند، می توان قلب را قوّه ای معرفتی-انگیزشی دانست که درصورتی که سالم باشد، هم ارزش های وجودی را درک می کند و هم انسان را به سوی آنها سوق می دهد.
مواجهه با فساد سازمان یافته اقتصادی در سیره حکومتی امیرمؤمنان(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار نظام اداری در نظام سیاسی هر جامعه ای در مواجهه و بازدارندگی از فساد اداری نقش بسزایی دارد. این مقاله با رویکرد سیره حکومتی امیر مؤمنان(ع) و با هدف کشف و وصف چگونگی مواجهه آن حضرت با فساد سازمان یافته اداری با استفاده از روش مطالعات اسنادی و تحلیلی بهره گرفته شده است. موضوع فساد اقتصادی سازمان یافته از مسائل مهم و بحث برانگیز مکاتب اقتصادی است. امیرمؤمنان(ع) بعد از سیطره بر حکومت با دوگونه از مفاسد اقتصادی روبرو شدند؛ فساد اقتصادی «سازمان یافته و فساد اداری غیرسازمان یافته» که فساد اداری سازمان یافته به مراتب خطرناک تر، پیچیده، دشوار و همراه با تبعات سنگین بر جامعه اسلامی می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که امیر مؤمنان(ع) با تغییر در ساختار نظام بیت المال و اصلاح شیوه تقسیم بیت المال و مواجهه با تضاد طبقاتی و فساد سیستماتیک توانست فساد سازمان یافته را از نظام سیاسی خود ریشه کن کند. نخستین اقدام آن حضرت ایجاد برنامه ای جامع در مواجهه با فساد اقتصادی، گونه شناسی فساد اقتصادی سپس ریشه کنی آن بوده است.
جُستاری در باره چیستی کمال از منظر ابن سینا و نسبت آن با خیر، فضیلت و سعادت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
119 - 138
حوزههای تخصصی:
ابن سینا بر این باور است که حکمت الهی اقتضا می کند هر موجودی به کمال مطلوب و شایسته خود نائل گردد و هر حالتی از حالات انسان نیز اقتضای کمالی دارد که آن ها را به سوی غایت و هدفی سوق دهد و آن را همانند صفت تفکر و تعقل از لوازم ذاتی وجود انسان و مقوم ذات او و هدف مشترک همه علوم می داند و می گوید که مفهوم کمال در مقایسه با مفاهیم خیر و سعادت، مطلوب بالذات است. ابن سینا چیستی کمال را با روش های مختلفی بیان کرده است: 1. در ضمن تعریف نفس ناطقه به بیان چیستی کمال پرداخته است. 2. در تعریف فلسفه نیز از مفهوم کمال استفاده کرده است و بر این باور است که جوینده فلسفه باید برای نیل به کمال، فلسفه بیاموزد. 3. تبیین مفاهیم خیر، سعادت و لذت را بر تعریف مفهوم کمال مبتنی کرده است. در بررسی چیستی کمال و نسبتی که با مفاهیم خیر، لذت، سعادت دارد، معلوم می شود که تحقق خیر و سعادت بر وجود و تحصیل کمال است و می توان گفت که کمال به نوعی تقدم ذاتی و رتبی بر آن ها دارد. روش نویسنده در این پژوهش، روش جمع آوری اطلاعات و به نوعی پدیدارشناسی مبتنی بر متن به همراه روش توصیفی تحلیلی است.
نقد بداعت بابیت و بهائیت بر پایه شواهد الگوگیری از فرقه های پیشین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
51 - 84
حوزههای تخصصی:
بابیت و بهائیت از جریان های متمهدی و متنبی معاصر هستند که بر پایه ادعای امی بودنِ سران شان و نیازمندی ادیان به مطابقت با زمان، در گفتار و نوشتار و تبلیغات خود از بداعت و بی مانندی در ادعا، آموزه ها و احکام شان سخن می گویند و با این حربه در پی عوام فریبی و ناکارآمدنمایی ادیان الهی هستند تا با نفی اسلام و ادیان پیشین، حقانیت خود را به مخاطبان شان تلقین کنند. این نوشتار بر پایه روش پژوهش توصیفی _ تحلیلی ضمن تبیین ادعاهای بابیت و بهائیت در موضوع بداعت و نوآوری، از شواهد تاریخی، ادبی، کلامی، فقهی، روشی و ساختاری ای پرده برمی دارد که بر الگوگیری این دو جریان از فرق پیشین دلالت دارند. براساس تعالیم حسین علی نوری، وجود این تناقض به تنهایی بر نفی نبوت، رسالت و الهی بودن سران بابیت و بهائیت و بطلان ادعاهای شان کفایت می کند.
فلسفۀ عرفان در نگرش ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
99 - 116
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون (808 732 ق)، به عنوان پایه گذار علم عرفان، اغلب به عنوان فیلسوف تاریخ، جامعه شناس و تمدن شناس معروف شده است، در حالی که در حوزه های متعددی از دانش های عصر خود به پژوهش پرداخته و آثار ارزنده ای از خود به یادگار گذاشته است، یکی از آنها فلسفه عرفان است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این مقاله دیدگاه اختصاصی او در این حوزه واکاوی می شود و اصالت و معرفت شناسی عرفان و دریافت های عرفانی و وحدت وجود با مبنای خاص فلسفه عرفان او تبیین می شود. هدف این مقاله توصیفی، دریافت همدلانه ابن خلدون با عرفان است که به روش کتابخانه ای و با مراجعه به آثار اصلی او انجام شده است. اگر چه با چنین مطالعه ای روشن می شود که ابن خلدون اگر عارف رسمی هم نبوده، گرایش زیادی به عرفان داشته است.
اثبات پذیری اتحاد عاقل و معقول با صدق مشتق بر مبدأ و بازکاوی ایرادها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
97 - 110
حوزههای تخصصی:
حکیم سبزواری با احاطه خاص خود بر مبانی و مواضع اصیل حکمت متعالیه چندین برهان مبتکرانه بر اتحاد عقل و عاقل و معقول اقامه نموده است که برهان صدق مشتق بر مبدأ از جمله آنها می باشد. این برهان که ماده و محتوای آن برگرفته از عناصر وثیق حکمت صدرایی است، در دلالت بر مقصود، تام می باشد و استحکام خود را نیز از مبانی و رهیافت های صدرایی در مواضع هستی شناسانه و معرفت نفس به دست آورده است. در واقع، برهان یادشده استنتاجی از استلزامات عناصر متقن و مستدل در حکمت متعالیه است. از مهم ترین اصول بنیادی این برهان، توجه به سیر تکاملی و تحولی نفس از مبدأ جسمانیت تا مقصد عقلیت و اتحاد با معقولات و وصول به تجرد و روحانیت است. همچنین اعتباری بودن تفاوت مبدأ و مشتق به نوبه خود، نقشی بزرگ در توجیه این برهان برعهده دارد و روایی آن را تسهیل نموده است. عدم توجه به این نکات، برخی را به توهم خدشه بر این برهان کشانده است که در نتیجه، برای تمامیت و بازسازی آن به راه های انحرافی همانند استفاده از قیاس مساوات توسل جسته اند که به معنای نابودی این برهان خواهد بود. توجه به کاربست منطق استوار حکیم سبزواری در تقریر این برهان، کافی است تا این گونه پیرایه های زائد را دفع کند و راه برهان را به سوی اثبات نتیجه یعنی اثبات اتحاد عاقل و معقول بگشاید.