فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
215 - 239
حوزههای تخصصی:
بحث این مقاله پیرامون علیت، به ویژه علیت فاعلی است و بنای نگارندگان بر این است که مطلب به طریق تطبیقی میان سران و برخی از بزرگان فرقه های کلامی اسلامی بررسی شود. در این مقاله، ابتدا تعریف علیت به صورت گزارشی بیان شد، سپس پیرامون اهمیت این بحث از جنبه های فلسفی وکلامی به کوتاهی توضیح داده شد و تفاوت دیدگاه فلسفی و کلامی درباره علیت بیان گردید و آنچه از این مقوله به متکلمان اسلامی ارتباط دارد، مشخص شد، تا مسیر بحث به خوبی روشن باشد. آنگاه با رعایت نسبی تقدم و تأخر فرقه های چهارگانه، نظریات معتزله، اشاعره، ماتریدیه و شیعه پیرامون علیت، با توجه به همان نقطه نظری که برای آنان مطرح بود، گزارش شد و در پایان، بعد از تلخیص مطالب در پنج فقره، نظر شیعه و از جهاتی، نظر معتزله پذیرفته شده است. لازم به تذکر است که تاریخ و شرح حال و دیدگاه های چهار فرقه و تحولات فکری آنان در طول قرون به تفصیل دراین مقاله نیامده است و تنها به مقداری که برای گزارش و تحقیق درباره علیت منظور بوده، به معرفی فرقه ها پرداخته شده است.
الگوی عمل انسانی «بر اساس حکمت صدرایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
83 - 110
حوزههای تخصصی:
عمل رفتاری بیرونی است که در اثر تعامل شناخت، گرایشات و کشش های درونی شکل گرفته و توسط اراده تحقق یافته است.بنابراین عمل در یک فرایند معرفتی از یک تصور و تصدیق آغاز می شود و به تصمیم گیری و اراده کردن منتهی می گردد. در این میان، عوامل متعددی در شکل گیری عمل اختیاری موثرند که عبارتند از.: قوه خیال ، قوه عقل نظری و عملی، قوه شوقیه و اراده. بنابر این به تناسب ترتیب عملکرد و شدت و قوت این قوا، انواع مختلف فعل انسانی شکل می گیرد که می توان برای هریک طرحواره یا الگویی را مشخص کرد؛ در تمامی این الگوها سیر از مبدء شناختی تا عزم و اراده و صدور عمل ظاهری وجود دارد. تا کنون هیچ پژوهشی در خصوص معرفی الگوهای مختلفی که انسان ها در اعمال خود دنبال می کنند صورت نگرفته است. از این رو در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی بر روی منابع ملاصدرا ، درصدد کشف الگوی بنیادین و اصلی عمل انسانی و الگوهای فرعی منشعب از آن و همچنین مشخص کردن تفاوت این الگو با الگوی عمل در حیوانات هستیم. در همین راستا به بررسی جایگاه خُلق در الگوی عمل انسانی و نقشی که در سهولت صدور عمل دارد، پرداخته می شود.
بررسی تطبیقی هویت و ویژگی های شناخت از منظر ملا صدرا و روان شناسی شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
173 - 2114
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی شناخت از منظر حکمت متعالیه و روان شناسی شناختی، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، انجام شده است و پرسش اصلی اینست: شناخت در مکتب صدرایی و روان شناسی شناختی، دارای چه هویت و ویژگی های منطبق یا غیر منطبق به هم، می باشد؟ صدرا مبتنی بر نگاه انسان شناختی خاص خود و ابعاد وجودی انسان، شناخت را به حضوری و حصولی تقسیم می کند و فراتر از بُعد فیزیکال شناخت از ابعاد تجردی و غیر فیزیکال آن نیز سخن می گوید، اما در روان شناسی شناختی تنها به بعد فیزیکال شناخت اشاره شده و با استفاده از روش تجربی و متناسب با ساختارهای تجربه پذیر انسان، به تحلیل این مساله التفات شده است. حکمت متعالیه ابزار شناخت را حس، قلب، عقل و قرآن دانسته و شناخت حقیقی انسان را متاثر از اتحاد با عقل فعال و همسویی با مبادی مجرده میداند، درحالی که روان شناسی شناختی ابزار شناخت را تنها حواس پنجگانه می داند که به سیستم عصبی انسان مربوط است؛ هشیاری، توجه، حافظه زبان و تصمیم گیری را جزء مسائل مرتبط با شناخت می داند. در حکمت متعالیه خیال در عین زمینه ساز بودن برای آفرینش گری عقل، در مراحل بعد به عنوان ابزاری برای اتصال به عالم خیال به کار می رود که از ساحتی فراتر از بعد فیزیکال برخوردار است؛ اما در روان شناسی شناختی تخیل تنها یک فرایند سیستم عصبی برای به وجود آوردن تصاویر در مغز است. کلیدواژه ها: شناخت ،حکمت متعالیه، روان شناسی شناختی،تجرد
تبیین مسئولیت انسان در برابر «زمان» بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
193 - 216
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیات و روایات، زمان و وقت از ارزشمندترین چیزهایی است که انسان از آن بهره مند است و با هیچ مقیاسی قابل ارزشگذاری نیست. در زبان آیات و روایات، انسان نسبت به عُمر، فرصت و زمان مسئول دانسته شده است. با توجه به اینکه زمان در نگاه برخی از اندیشمندان، امری موهوم و غیر واقعی است، و از سوی دیگر، زمان با فرض وجود داشتن، امری غیر اختیاری است، چگونه مسئولیت انسان در برابر زمان توجیه پذیر است؟ این نوشتار به روش توصیفی، تحلیلی به بررسی حقیقت زمان و تبیین فلسفی مسئولیت و مؤاخذه انسان در برابر آن بر اساس مبانی فلسفی ملاصدار پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که زمان نه تنها امری موهوم و غیر اختیاری نیست، بلکه امری واقعی و اختیاری است و متعلق تکلیف قرار می گیرد، از این رو، زمان، مسئولیت آور است، چرا که رسیدن به سعادت که هدف آفرینش انسان است در گرو توجه به زمان، عُمر و عدم غفلت از آن بوده و تنها راه سعادت انسان، استفاده از این نعمت عظمایی است که خداوند به انسان ارزانی داشته است. توجه به این جهت، ضرورت این بحث را نیز تضمین می نماید.
حسن و قبح از دیدگاه علامه سید محمدحسین طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
48 - 69
حوزههای تخصصی:
مسأله حسن و قبح از قدیم الایام از زمان یونان باستان قبل از میلاد مطرح بوده است؛ مانند سقراط که اولین بار واژه خوب و بد را به کار برد و بعد از او ارسطو آن را در عقل عملی مورد بحث قرار داد. در حوزه اسلام نیز مسأله ح سن و ق بح یکی از مهم ترین مسائل کلامی به شمار می رود و برخی متکلمان آن را اصل محکم در زمینه شناخت افعال خداوند و صفات فعلی او تلقی می کنند.در این مسأله، دیدگاه های متفاوتی پدید آمده است. یکی از آن دیدگاه ها دیدگاه مرحوم علامه سید محمدحسین طباطبایی1 است. ایشان نظریه اعتباریات را مطرح می کتند و ح سن و ق بح را جزء اع تباریات باالمعنی الاخص می دانند. دیدگاه اعتباریات پیش از علامه نیز مورد بحث واقع شده است. اما علامه از آن به صورت منظم بحث کرد. در این میان، برخی به علامه نسبت نسبی گرایی دادند. اما واقعیت این است که علامه مطلق گراست نه نسبی گرا. ایشان از اعتباری بودن حسن و قبح تفسیر دقیقی ارئه می کند که فهم آن دقت و تدبر عمیق می طلبد.آنچه در این مقاله ارائه شده است، تحلیل و توضیح دیدگاه علامه درباره مسأله حسن و قبح است. در این مقاله سه بخش از هم تفکیک شده است؛ معنا شناسی، معرفت شن اسی و هس تی شناسی. اگر این سه بخ ش صحیح تبیین شود، به لبّ نظر علامه نزدیک خواهیم شد. ایشان در معناشناسی دو معنا برای حسن و قبح ذکر می کنند؛ یکی موافقت و عدم آن با هدف و غرض اجتماعی و دیگری حسن و قبح به معنای ینبغی أن یفعل و لاینبغی أن یفعل.در هستی شناسی حسن و قبح، ایشان قائل به ذاتی و واقعی بودن حسن و قبح است. ایشان حسن و قبح در نفس الامر و حسن و قبح در مقام عمل را تفکیک می کند. حسن و قبح در نفس الامر ثابت است، ولی حسن و قبح در مقام عمل متغیر و تابع احساسات درونی افراد است.در معرفت شناسی حسن و قبح، ایشان نسبی گرا نیست بلکه واقعی بودن حسن و قبح را می پذیرد و عقل توان درک حسن و قبح را دارد.
توحید عرفانی، مبانی، انواع و درجات از منظر مقایسه مکتب سیدحیدر آملی و امام خمینی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، توحید عرفانی بر پایه مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی در اندیشه امام خمینی (ره) و سیدحیدر آملی و بر اساس روش تحقیق مقایسه ای و با استفاده از منابع کتابخانه بررسی شده است. همچنین، این تحقیق با هدف به دست آوردن نگرشی نو از توحید عرفانی و مراتب آن، با تطبیق دو شخصیت صاحب نظر عرفانی و با محوریت این پرسش صورت گرفت که: مبانی سه گانه نظری توحید عرفانی از منظر سیدحیدر آملی و امام خمینی (ره) چه اثری در گستره معنوی، انواع و درجات توحید داشته و پیامدهای پذیرش هر دیدگاه چه بوده است؟با تحقیق صورت گرفته به دست آمد که: امام خمینی (ره) بر این باور است که «توحید»، خدا را «در نهایت وحدت و بساطت دانستن» است و نیز همانند سیدحیدر بر این عقیده اند که دست بشر از شناخت و معرفت کُنه ذات یکتای حق، کوتاه است و کسی نمی تواند ذات یکتای حق را بشناسد؛ با این تفاوت که امام خمینی (ره) بر این نکته انگشت می نهد که توحید، اصل الاصول همه معرفت های انسانی است. در باب مراتب و درجات توحید نیز سیدحیدر آملی توحید را به الوهی و وجودی تقسیم می کند و توحید حقیقی را جامع هر دو می داند، ولی امام خمینی (ره) توحید را بر سه گانه توحید ذات، صفات و افعال، تفسیر و تحلیل می کند.همچنین، سیدحیدرآملی توحید اهل شریعت را فعلی، توحید اهل طریقت را وصفی و توحید اهل حقیقت را با حفظ مراتب پیشین، توحید ذاتی می داند، ولی امام خمینی (ره) با نگرشی دیگر، درجات توحید را در قالب ارکان توحید تبیین می کند و در این نگرش، توحید، چهار رکن و هر رکن سه درجه داردکه یک درجه، ظاهری و دو درجه، باطنی است و ازنظر ایشان، اسم تابع درجه ظاهری است؛ چنان که مسئله در اسماء الهی که به سه قسم است (اسماء ذاتی، صفاتی و افعالی) همین گونه است.
بررسی دیدگاه تفسیری مصطفی حسینی طباطبائی در شرک انگاری استغاثه با تأکید بر انکار ولایت تکوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
3 - 28
حوزههای تخصصی:
جریانهای وهّابی و تکفیری با ردّ ولایت تکوینی برای اولیای الهی به شرک انگاری استغاثه به ایشان می پردازند. مصطفی حسینی طباطبائی از عناصر جریان سلفی گرای قرآنیان در تفسیر بیان معانی در کلام ربانی خود ، تصرف پیامبران و ائمه(ع) در طبیعت و خلقت را ردّ نموده و در توجیه معجزات و کرامات اولیای الهی که در قرآن ذکر شده، با تمسک به آیات جبرگونه، فاعل این امور را فقط خدا دانسته و هرگونه تصرّف در امور ماورای مادّی و ولایت در تکوین اولیای الهی را در طول اراده ی الهی منکر شده و با همسان سازی اعتقاد برخی به تصرف اولیای الهی در جهان با آیات مربوط به اعتقاد مشرکان نسبت به بت ها، ولایت تکوینی برای غیرخدا را ردّ نموده است. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی اثبات خواهد شد آیات و روایات متعددی بر تصرف اولیای الهی به اذن الهی تأکید نموده و فاعل بالتبع و غیر مستقل این افعال را به ایشان منتسب نموده و اولیای الهی درخواست و استعانت مردم در این زمینه را ردّ ننموده اند، لیکن اجابت این امور را به اذن الهی یادآوری نموده اند. همچنین تفاوت نگاه شیعیان به اولیای الهی با نگاه مشرکان به بت ها، توجه غیر استقلالی شیعیان به ایشان است.
بررسی انتقادی مؤلفه خودآیینی در نظریه معنویت گرای عقلانیت و معنویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه عقلانیت و معنویت به دنبال کم نمودن درد و رنج بشری با رویکرد معنویت گرایی جدید است. ملکیان در این نظریه توجه خاصی به ویژگی های انسان معنوی دارد و در نتیجه التفات نظریه به مقوله مدرن شدن، ویژگی های خاصی را برای انسان معنوی بیان نموده است. از جمله این ویژگی ها، خودآئینی یا خودفرمانروا بودن انسان معنوی است. البته این انگاره، نتیجه استدلال گرایی و غیرمتعبد بودن انسان معنوی است. در مقابل، انسان غیرمعنوی، دیگرفرمانروا است و در نهایت به ازخودباختگی انسان منجر می شود. تحقیق پیش رو بر آن است که با بررسی مسئله تعبد، استدلال گرایی و مفهوم شناسی خودآیینی، این مؤلفه را در نظریه عقلانیت و معنویت مورد ارزیابی انتقادی قرار دهد. از نتایج مهم تحقیق آن است که تعبد به طور مطلق به دیگرآیینی منجر نمی شود و تعبد موردنظر در دین وحیانی، تعبد مدلل است.
تفسیر آیات امامت و ولایت در مکتب کلامی امامیه بغداد با تمرکز بر شیخ مفید و سید مرتضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۳۰۵
53-63
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به امامت منصوص و بلافصل امیرمؤمنان شاخصه اصلی اعتقادی شیعه به شمار می رود. مسئله اصلی این پژوهش شناسایی هندسه آیات مطرح شده در رابطه با این اعتقاد و تفسیر آن در اندیشه کلامی امامیه بغداد در قرن پنجم و با محوریت شیخ مفید و سید مرتضی که با روش تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای مورد مطالعه قرار گرفته است. بخش اصلی ادله قرآنی اثبات حق ولایت و امامت در مکتب بغداد از دو دسته بدون واسطه و با واسطه تشکیل شده و دسته سوم ناظر به نقد مبانی تفکر رقیب است. نقادی مستندات قرآنی انگاره عصمت صحابه، نقادی استناد به آیات قرآنی برای حق خلافت خلفاء و نقد ادله قرآنی حجیت اجماع امت، سه محور دسته سوم را تشکیل داده و در مواردی نیز به شکل جدلی به نفع امامت استدلال شده است. تفسیر این آیات در مکتب بغداد، با توجه به گسترش نگاه عقلی کلام شیعه و فضای چند قطبی بغداد، هم از حیث کمّیت و هم از جهت کیفیت و تقویت جهت تحلیلی و تفسیری، قابل ارزیابی است.
نقش موضوعیتی جابر جعفی در نشر آموزۀ رجعت (نقدی بر دعاوی ناصر القفاری)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
51 - 68
حوزههای تخصصی:
ناصر القفاری اندیشمند وهابی معاصر، ضمن متهم انگاشتنِ جابربن یزیدجعفی، او را جاعل و ناشر روایات رجعت خوانده، و با ادعای نقشِ موضوعیتی وی در گسترش این آموزه، در صدد انکار اصالت آن برآمده است. این امر در حالی است که افزون بر مخدوش بودن مقدماتِ دعاوی قفاری، و ناتوانی وی در تمییز جابر بن یزید با جابر بن عبد الله صحابی، احادیثِ باب رجعت، با طرق متعدد و مستقل از جابر ین یزید، به نحو متواتر گزارش شده و صرف نظر از آیاتِ مثبت رجعت، گزارش های متعلق به سده نخست نیز از وجود آموزه ی رجعت در میان اصحاب امیرالمؤمنین حکایت دارد. هم چنین مطالعه میراث مکتوب امامیه نشان می دهد که اولا گزارش های جابر در باب رجعت فراوان نیست و از راویان هم طبقه با وی چون ابوبصیر اسدی، روایات بیشتری در باب رجعت گزارش شده، و ثانیاً گزارش گریِ جابرجعفی به عنوان یک راویِ ممدوح و بهره مند از توثیقات خاص و عام، مورد قبول امامیان است. در نتیجه نه تنها جابر بن یزید، نقشِ موضوعیتی در نشر آموزه ی رجعت ندارد، بلکه نقش طریقیتی او نیز آنچنان که قفاری ادعا کرده، پر رنگ و انحصاری نیست.
بررسی اصطلاح مدنی بالطبع از نظر ملاصدرا با توجه به مفهوم پولیتیکوس نزد ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۹
49 - 69
حوزههای تخصصی:
اصطلاح مدنی بالطبع یکی از اصطلاحات حکمت مدنی است و ملاصدرا آن را در موارد متعددی به کار برده است. مسئله این پژوهش محکی عنه این اصطلاح و منظور نظر ملاصدرا از آن است. آیا مراد از این اصطلاح این است که طبیعتِ انسان، مدنی است یا اینکه مدنیت انسان، طبیعی است؟ مدنیتِ طبعی حاکی از کدام ویژگی انسانی است و چه نسبتی با کمال عقلی انسان دارد؟ آیا حاکی از مدنیت انسان به عنوان یک ویژگی ذاتی، طبیعی، غریزی یا غیراکتسابی است یا یک ویژگی اکتسابی؟ این مقاله می کوشد با روش تحلیلی و انتقادی هریک از موارد کاربرد اصطلاح مدنی بالطبع را در آثار ملاصدرا بررسی و به فراخور بحث، سازگاری یا ناسازگاری این اصطلاح را با آرای ملاصدرا در حکمت مدنی تبیین کند. مفهوم پولیتیکوس در نسبت با فوسیس نزد ارسطو به عنوان تبار مفهومی اصطلاح مدنی بالطبع فرض شده و در نتیجه این بررسی، مفاهیم مدنیت طبعی انسان و انسان مدنی به منزله مفاهیمی استکمالی در نظر ملاصدرا در نسبت با کمال عقلی انسان براساس نظریه وحدت تشکیکی تبیین شده اند. اهمیت این بررسی ازآن رو است که می تواند به کاربرد آرای فلاسفه اسلامی در حکمت عملی در نسبت با علوم انسانی، اخلاق، جامعه و سیاست کمک کند و زمینه ای برای تبیین تفصیلی انسان مدنی در حکمت متعالیه باشد.
اسلام و ایمان (1)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۳۰۵
5-8
حوزههای تخصصی:
این متن درس اخلاق استاد علامه مصباح یزدی پیرامون اسلام، ایمان، شرح و تفسیر تفاوت آن دو است. ازآنجاکه ایمان نقش برجسته در نیل به کمال انسان دارد، قوام واقعی تکامل انسان به ایمان است. درواقع ایمان شرط لازم رسیدن به کمال و سعادت انسانی است. هرچند گروهی معتقدند ایمان و اسلام یکی است؛ هر مسلمانی، مؤمن نیز هست، اما باید گفت که اسلام با صرف گفتن شهادتین تحقق می یابد، ایمان اما چنین نیست. مؤمن کسی است که به هر آنچه در اسلام تشریع شده است، عمل کند، به ویژه اینکه مرتکب گناه کبیره نشود. ایمان از ماده «امن» و «امنیت»، به معنای اعتماد و اطمینان است. ازاین رو می توان گفت: اسلام دو گونه است: اسلام ظاهری که با گفتن شهادتین محقق می شود و اسلام واقعی از آن کسی است که واقعاً انسان به آنچه خداوند نازل کرده و فرموده اعتقاد داشته، آنها را تصدیق نماید تا زمینه دریافت سعادت ابدی را فراهم سازد.
کاوشی نو درباره روایات تفسیری آیه(فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ) با تأکید بر روایت حضرت مهدی(عج) و با روش (تحلیل اسناد _ متن)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
125 - 156
حوزههای تخصصی:
حدیث و تفسیر قرآن پیوندی دیرین دارند و تفسیر روایی از کهن ترین گونه های تفسیری می باشد که برای توضیح و تبیین آیات الهی شکل گرفته است. از جمله آیاتی که در تفاسیر روایی محل بحث جدی و اختلاف در میان مفسرین بوده، آیهG...فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًىF است. خطاب امری خداوند در آیه، موجب برداشت های گوناگون میان مفسرین شده است و از این رو اهمیت بررسی موضوع به خوبی نمایان می شود. چرایی صدور این دستور از سوی خداوند متعال مسأله اصلی پژوهش بوده و با بررسی روایات تفسیری در تفاسیر و متون روایی عامه و خاصه مشخص گردید هفت دیدگاه وجود دارد که محوریت حکمت این امرِ الهی را بیان نموده است. پردامنه ترین این دیدگاه ها مربوط به جنس نعلین حضرت موسی که از «پوست میته» بوده می باشد. دیدگاه دیگر روایتی از حضرت ولی عصر؟عج؟ است که با رد دیدگاه قبل، علت این فرمان الهی را «خارج نمودن حب اهل بیت ایشان» بیان نموده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی _ تحلیلی و با بررسی رجالی و متنی روایات دو دیدگاه مذکور، انجام گرفته است. مهمترین دستادورد پژوهش آن است که مشخص گردید اولاً قاطبه روایاتِ مربوط به پوست میته در منابع تفسیری روایی اهل سنت بوده است؛ ثانیاً از حیث تکرار، فراوانی روایات اصحاب، بیش از روایات رسول الله؟ص؟ می باشد؛ ثالثاً عمده ی احادیث اصحاب، از نظر سندی متنی دارای ضعف و جعل می باشد. همچنین در منابع تفسیری روایی شیعه، احادیث دال بر پوست میته علی رغم آنکه سندی صحیح دارد، ولی به سبب تعارض با قرآن، عدم موافقت با خانواده ی حدیث و مبنای فقهی شیعه، مشخص گردید که بر مبنای تقیه صادر گردیده و قولِ صحیح، همان روایتِ صادرشده از ناحیه مقدسه حضرت ولی عصر؟عج؟ می باشد. این حدیث به سبب دارا بودن سندی معتبر، پذیرش توسط اندیشمندان شیعه، سازگاری با قرآن کریم و دیگر احادیث هم خانواده، قول ارجح در تفسیر این آیه می باشد که حکمت دستورِ خداوند را خارج نمودن حب خانواده از دل بیان می نماید.
تحلیل رویکرد ابن عربی درباره جایگاه حقیقی و حقوقی امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
215 - 240
حوزههای تخصصی:
محی الدین ابن عربی، مقام ویژه ای برای امیرالمؤمنین(ع) قائل است؛ او منزلت امام را فراتر از همه آحاد امت اسلامی و حتی فراتر از انبیای دیگر دانسته و ایشان را با القابی مانند سید عالمیان، پیشوای عالم، سر انبیاء، نور عالم، نزدیک ترین مردم به پیامبر(ص) و قسیم بهشت وجهنم خوانده است. او براین باور است که امام علی(ع) همراه و ملازم با حق بوده و فهم ویژه قرآن به ایشان عطا شده است و بر سایر خلفا برتری دارد. در این مقاله با روش توصیفی، تحلیلی و میان رشته ای، همه مقامات یاد شده و ویژگی های ممتاز و جایگاه حقیقی و حقوقی امام علی(ع) در اندیشه ابن عربی مورد واکاوی قرار گرفته است. حاصل پژوهش اینکه مقام شامخی که شیخ برای امام علی(ع) قائل است جز برای حضرت ختمی مرتبت(ص) برای هیچ احدی چنین عظمت و منزلتی قائل نیست. او در واقع امامت باطنی وجایگاه حقیقی امام را که بسا رفیع تر از امامت ظاهری است، آشکارا پذیرفته است و در پاره ای از آثار خود از امامت ظاهری آن جناب نیز سخن گفته و آن را در مواردی به صورت غیر مسقیم و با کنایه بیان کرده است.
بررسی تطبیقی مفهوم «اشا» و «دهرمه» در سنت هندویی و زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
135 - 145
حوزههای تخصصی:
ارائه تعریفی واحد از دهرمه (حق) که جزو آموزه های مبتنی بر وداهاست، مشکل به نظر می رسد. دهرمه همانند آب که نمی تواند موجب حرکت ماهی در رودخانه شود، نمی تواند باعث حرکت یک شیء نامتحرک گردد، بلکه می تواند به حرکت اشیای متحرک کمک کند. دهرمه سرمدی، لازمان، بی شکل و نامتحرک است و بر سراسر فضای جهان سیطره دارد. اشا به معناى درست کردارى، حقیقت و نظم است. از سوی دیگر اشا به معنای قانون طبیعى ناظر بر حرکت منظم خورشید، گردش فصل ها و دوام هستى است. در این جستار به معانی متفاوت دهرمه و اشا اشاره شده و این دو در سنت دینی هندویی و زرتشتی با یکدیگر مقایسه شده اند. در جستار حاضر کوشش شده است به صورت کیفی تحلیلی و به روش کتابخانه ای شباهت ها و تفاوت های دو مفهوم مزبور بیان شود. با توجه به بررسی های انجام یافته، دهرمه و اشا مفاهیمی بسیار نزدیک به هم دارند و این می تواند ریشه در سنت مشترک هند و ایرانیان باستان قبل از مهاجرت داشته باشد. علاوه بر مشابهت در معنا، تقریباً دارای اهداف یکسانی نیز هستند و آن هدف چیزی جز سعادت و نیک بختی نیست.
اصول چهارگانه ابتکاری صدرالمتالهین در الشواهد الربوبیه در رد نظریه متکلمان مبنی بر وجود تکامل روحانی صرف، در عالم برزخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۷۷)
85 - 112
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل چگونگی رد نظریه متکلمان مبنی بر وجود صرف تکامل روحانی و نه جسمانی انسان در عالم برزخ براساس اصول ابتکاری مبدع حکمت متعالیه صدر المتالهین شیرازی در کتاب الشواهد الربوبی ه به روش تحلیلی، توصیفی پرداخته است. در این نوشتار سعی شده ضمن بررسی مفهوم تکامل برزخی ابتدا عوالم نظام هستی تبیین گردد و سپس براساس آموزه های دینی مسلم بودن تحقق تکامل برزخی از دیدگاه قرآن و روایات ماثوره تاکید شود. در ادامه «کمال حقیقی نفس» که همانا سیر باطنی از «خود به خود» است مورد توجه قرار گرفته و بر این مبنا تعارض دو دیدگاه محققان یعنی متکلمان و حکمت متعالیه صدرایی در تعریف حقیقت انسان و مراتب حاکم بر آن تشریح شده و در نهایت در رد انحصار متکلمان در تکامل به «تکامل علمی و روحانی»، اصول چهارگانه هستی شناختی و معرفت شناختی ملاصدرا در امکان تکامل عملی و جسمانی برزخی که شامل «فاعلیت نفس ناطقه و کفایت ذاتی آن»،« جایگاه نفوس در دارا بودن بر لطیف ترین جوهریت و شدیدترین روحانیت»،« کمالات و سلطنت قوه خیال در عالم برزخ» و نیز«لطافت و نورانیت نفس ناطقه» است، با ابتنا به حکمت متعالیه وی، مورد بحث و مداقّه قرار گیرد.
تأملی در مسئله شکاف، صفات موجود ضروری برهان کیهان شناسی با تکیه بر دیدگاه راسموسن و گلمن
منبع:
کلام و ادیان سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
91 - 107
حوزههای تخصصی:
یگانگی، تشخص و بساطت و صفات کمال مثل علم و قدرت مطلق، از مهم ترین صفات خدای ادیان ابراهیمی است. الهی دانان همواره پس از اثبات وجود خدا، برای اثبات صفات او برهان اقامه کرده اند. در فضای الهیات غربی، نوعی از براهین خداشناسی، براهین کیهان شناختی است. در نسخه های متفاوت این برهان، نشان داده می شود که کیهان (مجموعه ممکنات عالم) برای تبیین پذیری، نیازمند موجودی ضروری است که وجودش (فعل ارادی اش)، کیهان را موجه می سازد. نسخه های متفاوت عموماً در این نکته مشترک اند که نتیجه آن ها چیزی بیش از اثبات یک موجود ضروری نیست. می توان این مرحله را مرحله اول براهین کیهان شناختی نامید. پراس در مقاله ای مروری می پرسد: «آیا این موجود ضروری این برهان، دارای صفات خدای ادیان توحیدی است؟» (مرحله دوم) به تعبیر گلمن «آیا آن موجود، یکتا و دارای صفات کمال است؟» (مرحله سوم) و آیا دارای صفت تشخص و فاعلیت ارادی است؟ راسموسن و گلمن کوشیده اند تا از مسیر برهانی این خلأ معرفتی را پر کنند و به این اشکالات پاسخ بگویند. جرومه گلمن، با استفاده از تقریر مبتنی بر اصل دلیل کافی ضعیف گیل پراس از برهان، با فرض یکتایی موجود ضروری، نتیجه گرفته است این موجود قدرت (و به یک معنا علم) مطلق دارد. راسموسن سعی کرده با معرفی اصل علّی معتدل و استفاده از قاعده ای که ریشه در کلمات دانس اسکوتوس دارد، قدرت مطلق را ثابت کند: «هر متناهی، می توانست کم تر یا بیشتر از آنچه هست باشد.» مضمونی که مشابه آن از امام رضاg روایت شده است. او تلاشی ناتمام در اثبات دیگر صفات الهی نیز داشته است. به نظر می رسد ادبیات الهیاتی مغرب زمین برای پرکردن این شکاف برهان کیهان شناختی، هنوز راه درازی در پیش دارد.
نظریه وحدت در منظومه فکری امام خمینی(ره) با تکیه بر رهنمونها و آراء فرهنگی ایشان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
193 - 220
حوزههای تخصصی:
موضوع اتحاد و وحدت در میان جهان اسلام موضوع بسیار مهم و ضروری بوده است. چرا که استعمارگران به دنبال اختلاف و تضعیف مسلمانان بوده و به شیوه های مختلف در پی محو اسلام و سلطه بر مسلمین و غارت اموال و منابع آنان بوده اند. حضرت امام خمینی(ره) وحدت را عامل قدرت و تفرقه را موجب سستی پایه دیانت تلقی می نمود و وحدت جهان اسلام برای ایشان همواره آرمانی بزرگ تلقی می شد؛ اما تحقق «وحدت» از دیدگاه ایشان نیازمند شرایط و ایجاد بسترهای لازم است که مهمترین و ضروری ترین آن، طراحی و ایجاد نظام فکری، فرهنگی و عقیدتی واحد و مشترک است و امام با مطرح نمودن این نظام فکری به دنبال آن بود که بر اساس آن، همبستگی معنوی و فرهنگی میان جوامع اسلامی تقویت گردد. در این مقاله سعی بر این است تا ابتدا تعریفی از وحدت و عوامل زمینه ساز آن در منظومه فکری امام راحل مطرح گردیده سپس ضمن بررسی مفهوم استکبار به عنوان عامل اصلی ایجاد تفرقه بین جوامع اسلامی، با بهره گیری از روشی توصیفی- استنادی تأثیر اندیشه های فرهنگی امام قدس سره که بازتابی از آراء فلسفی ایشان است؛ بر وحدت مسلمانان جهان تبیین گردد.
شناسایی و تبیین مؤلّفه های موانع تربیت عقلانی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
115 - 136
حوزههای تخصصی:
تربیت عقلانی پرورش نیروی عقل است. عقل در قدرت استدلال و تجزیه و تحلیل و ترکیب امور در نظام تعلیم وتربیت نقش مهمی ایفا می کند؛ ازاین رو هدف مقاله حاضر، شناسایی و تبیین مؤلّفه های موانع تربیت عقلانی ازمنظر ابن سینا و بیان راهکارهای تربیتی در مواجهه با آن ها برای بهره گیری در نظام تعلیم وتربیت است. روش پژوهش، روش کیفی است که به شیوه تحلیل داد ه ها از مدل کلایزی بهره گرفته است. جامعه تحلیل، مجموعه کتاب ها و شرح ها و مقالات نگاشته شده درزمینه آراء ابن سینا است. به اعتقاد ابن سینا تربیت عقلانی، به معنای پرورش قوه عقلانی جهت رسیدن به قرب الهی است که با شناخت موانع و عبور از آن ها می توان عقل متربی را بالنده کرد. یافته های مقاله در بخش موانع در سه محور شناختی و نگرشی و مهارتی شناسایی شد. در محور شناختی مؤلّفه های وهم، ستیزه جویی با حقیقت، اختلال در حواس، طغیان های نفسانی، در محور نگرشی مؤلّفه های عدم تمایز میان خوبی ها و بدی ها (فضائل و رذائل)، خشم و غضب، عدم خلوص نیت، وابستگی به امور دنیوی، و در محور عملی مؤلّفه های سرکشی دربرابر فرامین الهی، تحریکات شیطانی، افزون خواهی (حرص)، شهوت رانی بررسی شد و به همراه شرح هر مؤلفه به تبیین راهکارهای جدید تربیتی در مواجهه با موانع تربیت عقلانی پرداخته شد.
چگونگی حفظ شریعت توسط امیرمؤمنان علی(ع) در دوره خلیفۀ اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۳۰۵
65-74
حوزههای تخصصی:
حفظ شریعت یکی از شئون ائمه اطهار (ع) است و متکلمان مسلمان نیز بر همین شأن امام توجه کرده و از این طریق بر ضرورت وجود امام اقامه دلیل کرده اند. مطالعه تاریخ زندگی ائمه (ع) روشن می سازد که همه آنها نتوانستند حکومت را به دست گیرند. حال اگر چنین است؛ آنها چگونه از عهده حفظ شریعت که حفظ آن بدون حکومت کار مشکلی است، برآمدند؟ در نوشتار حاضر این مسئله را فقط در زمان امامت امام علی (ع)، آن هم در دوره خلیفه اول مورد بررسی قرار خواهیم داد و با روش توصیفی تحلیلی نشان خواهیم داد که گرچه امام علی (ع) در این دوره حاکم نبود؛ لکن دست از وظایف خود برنداشته و با مجموعه ای از اقدامات سیاسی و علمی همچون اثبات شایستگی خود برای حکومت، پاسخ به سؤالات دینی، حضور در محاکم قضایی و دیگر اقدامات خود در دوره خلیفه اول، توانست شریعت را حفظ کند.