فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
«عقل ورزی» یکی از مبانی مهم هر مکتب فکری است و توجه لازم یا غیر لازم یا کمتر از حد لزوم نسبت به آن می تواند نظریات برآمده از هر مکتب را تحت الشعاع قرار دهد. به دیگر سخن، یکی از راه های ارزیابی نظریات یک مکتب ارزیابی مبانی آن، و یکی از مهم ترین مبانی، بهره گیری بایسته و شایسته از عقل است. اگرچه وهابیت از این نظر همواره از سوی محققان نکوهش گردیده است، اما به نظر می رسد می توان نگاه دقیق تری به جایگاه مسئله عقل در منظومه فکری آنها انداخت و نقدهای بینادی تری نسبت به آنها داشت. این نوشتار بر آن است تا با روش تحلیلی انتقادی جایگاه عقل را از منظر وهابیت در هفت محور (قواعد عقلی، حسن و قبح عقلی، عقل ابزاری، عقل منبعی، تعارض عقل و نقل، تقدم نقل بر عقل، و مخالفت با برخی علوم عقلی) بررسی کند. براساس یافته های این پژوهش، مهم ترین ایراد بر آنها در حوزه تعارض عقل و نقل، حسن و قبح عقلی و نیز مخالفت با برخی علوم عقلی است. علاوه بر آن ایشان در حوزه عقل منبعی نیز تلاش وافری از خود نشان نداده اند.
بازخوانی نظریه شیخ مفید درباره تجرد روح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تجرد روح» یکی از مباحث پایه در انسان شناسی است و همواره مدنطر متفکران علوم گوناگون بوده است. شیخ مفید، برجسته ترین عالم شیعی اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری آراء قابل توجهی در حوزه انسان شناسی دارد. محققان و شارحان او یکی از نظریه های مهم وی را قول به «تجرد روح» می دانند. هدف تحقیق حاضر بررسی دقیق قراین مرتبط با این بحث در آثار اوست. یافته های این پژوهش نشان می دهد در آثار شیح مفید گرچه شواهدی که بر تجرد روح دلالت دارد (مانند تعریف انسان به جوهر بسیط فاقد حجم، حرکت، سکون، اجتماع و افتراق به وضوح) مشاهده می گردد، اما قرائتی در مقابل آن (مانند عرض بودن روح، فنای ارواح پس از مرگ و اختصاص تجرد به واجب تعالی) نیز یافت می شود. از دیدگاه تحقیق حاضر، راهبردهای رفع تعارض از عبارات شیخ مفید عبارتند از: تفکیک دو اصطلاح «جوهر فلسفی» و «جوهر کلامی» در عبارات شیخ، تفکیک روح از حقیقت انسان، توجه به دوره های حیات علمی وی، و بررسی دقیق آثار علمی مستند به او. نتیجه پایانی تحقیق آن است که شیخ مفید گرچه به بعد غیرمادی انسان اذعان دارد، اما نظریه ای کاملاً منسجم درباره تجرد روح ارائه نکرده و برخی از لوازم آن را نپذیرفته است.
ارزیابی تحلیلی نقدهای فلسفی وارد شده بر قاعده الواحد با تأکید بر مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
1 - 28
حوزههای تخصصی:
قاعده الواحد یکی از قواعد مهم و پرکاربرد فلسفی است که پیشینه آن به فلسفه یونان بازمی گردد و در فلسفه اسلامی نیز مورد توجه اندیشمندان بسیاری همچون ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا قرار گرفته است. با وجود پذیرش این قاعده از سوی فیلسوفان بزرگ یادشده، برخی از متکلمان مسلمان این قاعده را برنتافته و با رویکرد کلامی نقدهایی بر آن وارد کرده اند. در این میان، با وجود بدیهی دانستن قاعده الواحد از سوی برخی از فلاسفه مسلمان، گروهی از فلسفه پژوهان معاصر با رویکردی فلسفی، قاعده الواحد را رد کرده و آن را با برخی از مبانی فلسفی ناسازگار دانسته اند. در جستار حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی، تلاش شده است که نقدهای فلسفی وارد شده بر قاعده الواحد، دسته بندی و سپس ارزیابی و تحلیل شود. یافته های، پژوهش حکایت از آن دارد که نقدهای وارد شده را می توان در دو گروه دسته بندی کرد. دسته نخست، نقدهایی است که به دلایل اثبات قاعده الواحد وارد شده و آن ها را در اثبات قاعده ناکافی شمرده است و دسته دوم با صرف نظر از دلایل اثبات قاعده الواحد، آن را با دیگر اصول و مبانی فلسفی ناسازگار دانسته است. در پایان، این نتیجه به دست آمده است که در بیشتر نقدهای فلسفی وارد شده بر قاعده الواحد یا «خلط میان مفهوم و مصداق» صورت گرفته است یا از مقدمات فلسفی قاعده الواحد مانند «اصل سنخیت»، «امتناع صدور معلول های هم عرض از فاعل بسیط» و «لزوم تفاوت گذاری میان کثرت علمی و عینی» تصویر درستی ارائه نشده است.
فرایند صدور فعل از دیدگاه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
39 - 60
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر به مسئله فرایند صدور فعل از دیدگاه غزالی با روش توصیفی - تحلیلی می پردازد. پژوهش در حوزه غزالی شناسی بر حسب تفاوت رویکردهای او از ویژگی های انسجام و باز شدن دریچه های دیگر بینش او در مراحل فرایند صدور فعل برخوردار است؛ مانند قول به خواطر غیراختیاری و عدم تعارض مباحث غزالی با فیلسوفان در نفس شناسی و فرایند صدور فعل. غزالی زیرساخت های ارکان فکری نفس شناسی و شاکله فعلی را در آثار نخستین حیات علمی خویش پایه گذاری کرده است. او تعارض ظاهری نظریه خویش در باب عدم وصول به حقیقت امور و تعریف فلسفی از انسان را در معارج القدس تبیین کرده است. مبحث صدور فعل به رغم تفاوت رویکردها دارای هماهنگی است. ساختمان فعلی انسان به ترتیب از زیرساخت تا روساخت، مقام علمی گزینش غایت، ایجاد شوق به واسطه قوای شهوانی و غضبانی (فعل ارادی)، یا به واسطه قوه علم (فعل اختیاری) است. شوق ارادی، شوق مرتبه حیوانی و شوق اختیاری، شوق مرتبه انسانی است. روساخت آن، عضلات حرکتی است. شرط فعلیت گزینش غایت و خواطر غیراختیاری در هر دو رویکرد عرفانی و فلسفی، وصول به مقام جزمیت با توجه به مرتبه هر انسان است که مبین تخالف ظاهری مقام نظر و فعل انسان می باشد. اطلاق اراده بر شاکله فعلی نشان دهنده نقش اراده در انجام افعال اختیاری و اجباری است.
بررسی تطبیقی نقش استقلال در حفظ قلمرو سرزمینی در حکومت دینی در مقایسه با حکومت های پادشاهی ایران معاصر (از قاجار تا کنون)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
157 - 175
حوزههای تخصصی:
واکاوی نقش استقلال در حکومت های معاصر ایران حاکی از آن است که رویکرد حکومت های سه گانه قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی تفاوت آشکاری با یکدیگر داشته است. گرچه حفظ کرامت سرزمینی در بیان دولت ها مورد توجه بوده است، اما در رخدادهای بیرونی بخش های فراوانی از سرزمین ایران در مناقشات نظامی و سیاسی از دست رفت. در این پژوهش حفظ قلمرو سرزمینی با نگاه استقلال حاکمیت ها مورد توجه قرار گرفته شد و این مهم تبیین شد که حکومت های سه گانه مذکور چه مقدار توانستند از عنصر استقلال در حفظ و یکپارچگی سرزمینی بهره مند شوند و سرانجام تبیین شد که حکومت دینی کنونی(جمهوری اسلامی) توانست با استفاده از عنصر استقلال و با تکیه بر توان داخلی و اعتماد به ملت ایران استقلال کشور را از گزندهای فراوان در امان نگه دارد.
تحلیل رویکرد ارتباطات امام رضا (علیه السلام) با سران فرقه واقفیه ( با الگو گیری از روش گفتمان روایی پدام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
118 - 146
حوزههای تخصصی:
امام رضا (علیه السلام) در دوران امامت خود با فرقه ها و نحله های مختلفی مواجه بود. یکی از تاثیر گذارترین آن ها - در میان شیعه - فرقه انحرافی"واقفیه" است. گروهی از خواص که در واقع وکیل و نائبان امام موسی کاظم (علیه السلام) پدر بزرگوار امام هشتم بودند. آن ها به انگیزه های مختلف فتنه "وقف" بر امامت امام موسی کاظم (علیه السلام) را ایجاد نمودند. جایگاه اجتماعی آن ها باعث شد؛ جمع زیادی از خواص و عوام به سوی "واقفیه"متمایل شوند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی – تحلیلی با الگو گیری از روش تحلیل گفتمان پدام و تکمیل آن، رویکرد شناسی ارتباطات امام رضا (علیه السلام) در مواجهه با این گروه انحرافی را بیان نموده است. تحلیل "فضای ساختاری و فضای معنایی" گفتمان امام رضا (علیه السلام) با سران واقفیه به روشنی حکایت از موضع قاطع امام هشتم در مواجهه با این جریان انحرافی دارد. امام در برخورد با سران وقف، بیشتر رویکر تهاجمی- دفعی را در پیش می گیرند. این رویکرد با 58 درصد بیشترین بسامد را به خود اختصاص می دهد.در مقابل، رویکرد تدافعی و جذبی با 9 و 10 درصد کمترین بسامد را دارا هستند. رویکرد ارتباطی امام در مواجهه با پیروان واقفیه - که با اهدافی سوء به این فرقه پیوسته بودند - عموما رویکرد جذبی- دفعی، تهاجمی و دفعی است.. اما این امام همام در برخورد با عامه ی گمراه یا دچار فتنه شدگان و شک کنندگان در امر وفات امام کاظم( علیه السلام)، با رویکرد جذبی و جذبی-تدافعی، برخورد کرده اند.
تحلیل نقش «رهایی از بیعت طاغوت ها» در علت غیبت امام زمان (عج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
7 - 36
حوزههای تخصصی:
بحث از چرایی غیبت امام زمان؟عج؟ حتی پیش از غیبت ایشان مورد توجه بوده و از امامان پرسش شده است؛ گاه نیز خود ایشان به تبیین علت غیبت پرداخته اند؛ از این روی، در روایات فراوانی از اهل بیت، سخن از چرایی غیبت با عناوین متعددی انعکاس یافته است: 1. اجرای سنّت انبیای پیشین؛ 2. خشم و غضب الهی؛ 3. آزمایش و امتحان مردم؛ 4. خوف قتل؛ 5. رهایی از بیعت طاغوت ها؛ 6. ستم پیشگی مردمان؛ 7. خارج شدن مؤمنان از صلب کافران؛ 8. فرصت یابی مدعیان حکومت شایسته. براساس برخی از این احادیث، علت غیبت امام مهدى؟ع؟ این است که، آن حضرت با وجود غیبت و نهان زیستی از یوغِ بیعت با طاغوت هاى زمان آزاد مى شود و تعهد و بیعت با هیچ حاکمى را برعهده ندارد، تا بتواند در زمان قیام خود آزادانه تلاش کند. دیگر امامان از روى تقیه حکومت ها را به رسمیت مى شناختند، ولى امام مهدى؟ع؟ مأمور به تقیه نیست. این مقاله، پس از بررسی سند و دلالت 10 روایات متناظر با این عنوان، نقش «رهایی از بیعت طاغوت ها» را در غیبت امام زمان؟عج؟ واکاوی و تحلیل نموده است. با توجه به رسالتی که امام زمان؟عج؟ بر دوش دارد، به خلاف دیگر امامان، مأمور به تقیه نیست؛ او مأمور به قیام است و مکلف است تا براساس واقعِ دین عمل کند؛ شدّت فشار و ستم کاری خلفای جور، چنان عرصه را بر او تنگ کرده است که به فرض که او را نکشند، او باید با تقیه رفتار کرده، با ایشان بیعت کند؟! از این رو، برای رهایی از بیعت با طاغوت ها نگزیر به غیبت و نهان زیستی خواهد بود.
تصویرسازی الکوی سازوکار و فرآیند تحول اخلاقی انسان از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرسازی سازوکار و فرآیند رشد و تحول اخلاقی انسان از منظر ملاصدرا، مسأله این جستار است که برای پاسخ به آن، ناگزیر از تحلیل مسائلی چون 1) منشأ اخلاق و کانون بروز تغییرات اخلاقی، 2) عوامل تحول اخلاقی، 3) کیفیت و ماهیت رشد اخلاقی هستیم. ملاصدرا با پذیرش اصل تغییر پذیری انسان، اخلاق را چیزی بین طبیعت و اراده های فکری می داند. یعنی نیروهای طبیعی و ذاتی اگرچه در جریان رشد اخلاقی دخیلند، اما این نقش جبری نیست بلکه با اراده های فکری صورت می بندد که با تمرین و عادت، سبب اکتسابات رشدی اند. براساس تحلیل اراده های فکری نزد صدرا در فرآیند کنش های درونی که مبتنی بر نوعی تحلیل رشد پیوسته و ذومراتبی است، سازوکار اخلاقی انسان، متضمن نوعی تفکر و استدلال اخلاقی است که برانگیزاننده گرایش ها و نظام بندی عواطف است که تحت تأثیر کشمکشی پیچیده از تأثیر و تأثرات متقابل نیروهای درون و القائات برون و اراده آدمی است. نیروهای درونی جنبه های متنوع شناختی (علوم و باورها)، گرایشی (عواطف، احساسات، فطرت گرایشی، غرایز) و حتی بدنی (مزاج، تغذیه، مغز، ابزارهای حسی، زمنیه-های وراثتی) دارند و یا نظیر مکلات و شاکله شخصیتی ثانوی، تهذیب نفس و ... ، زمینه ساز و مؤثر در این ساحت اند. عوامل محیطی متنوعی نیز، همچون انتقال قوانین و هنجارهای اجتماعی یا شرعی (از طریق دین/ انبیاء) و یا الگودهی (با تأثیر مربی، والدین و ..)، و پیامدهای محیطی و همانندسازی (هم نشینی با دیگران، اجتماع با نیکوکاران) جریان رشد اخلاقی انسان را تحت تأثیر قرار می دهد که در تعامل با ارگانیسم درونی-زیستی-اکتسابی است.
رویکردی نو در معناشناسی «اتحاد عقل و عاقل و معقول» ازدیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
201 - 221
حوزههای تخصصی:
برخی از عبارات ابن سینا درباره نفس ناطقه و رابطه آن با معقولات، به اثبات اتحاد عاقل و معقول تصریح دارد و برخی دیگر، آشکارا بیانگر بطلان این نظریه است. همین امر، موجب اختلاف میان فیلسوفانِ پس از وی درخصوص نظر نهایی او درباره این مسئله شده است. عده ای از ایشان بیان ابن سینا را درباره این مسئله متناقض دانسته، و رویکردی انتقادی نسبت به آن داشته اند. گروهی دیگر سعی کرده اند تا به گونه ای این تناقض را رفع کنند؛ اما ظاهراً هیچ یک از دو دسته مذکور، راه صواب را نپیموده اند. در این مقاله، پس از ارزیابی آراء مطرح شده، اولاً: با نگاهی جامع به آثار ابن سینا به بیان معانی اصطلاحات مهم در مسئله اتحاد عاقل و معقول پرداخته ایم؛ ثانیاً: رابطه نفس با قوای عقلی را کاویده ایم؛ ثالثاً: معناشناسی اتحاد عقل، عاقل و معقول ازدیدگاه ابن سینا را تبیین کرده، و در ضمن آن، کیفیت اتحاد نفس با معقولات را در معیت بدن و در مفارقت از آن توضیح داده ایم. درمجموع، چنین به نظر می رسد که عبارات ابن سینا درخصوص نظریه اتحاد، هیچ تناقضی باهم ندارند و بی توجه به معانی مختلف اتحاد در آثار او و نیز تفکیک نکردن مواطن گوناگونی که ابن سینا درخصوص رابطه نفس با معقولات بیان کرده است، به توهم تناقض در مسئله مذکور انجامیده است. ابن سینا اتحاد نفس با معقولات را اثبات می کند و آن را از جهتی شبیه اتحاد ماده و صورت می داند. ازدیدگاه وی این اتحاد، در نفسِ همراه با بدن، با صورت معقول خاص تا زمان عدم اِعراض نفس از آن برقرار است؛ اما نفس با پیمودن مراحل کمال و مفارقت از بدن می تواند با دریافت دفعی همه معقولات و اتحاد با آن ها عالَمی عقلی مطابق با عالَم عینی شود.
نقد معرفت شناختی تقریر استقرایی برهان اختفای الهی شلنبرگ از منظر تجربه عرفانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۷
136 - 159
حوزههای تخصصی:
شلنبرگ در خوانش استقرایی خود از برهان اختفای الهی معتقد است فقدان شواهد کافی برای اثبات حضور خدا در عالَم دلیلی بر پدیدآمدن نوعی ناباوری به وج ود خ دا می باش د ک ه آن را «ناباوری مع قول» می نامد. وی در عین حال معتقد است برخورداری انسان ها از تجارب دینی به خوبی می تواند این نوع ناباوری را از بین ببرد؛ لکن انسان ها یا واجد چنین تجاربی نیستند یا تجاربی که برای بعضی رخ داده است، فاقد وجاهت معرفت شناختی لازم برای اثبات حضور خدا می باشد. این نوشتار در صدد است با روش تحلیلی – اسنادی و رویکردی معرفت شناختی به بررس ی تج ربه ع رفانی به عنوان یکی از مه م ترین اقسام تجربه دینی پرداخته، برهان اختفای الهی را از این منظر نقد کند. از این رو مسئله اصلی این نوشتار آن است که چگونه می توان قرائت استقراییِ برهان اختفای الهی شلنبرگ را از منظر تجربه عرفانی نقد کرد؟ با قبول امکان معرفت توسط تجارب عرفانی و ارزشمندبودن آنان، همچون بحث تواتری بودنِ این دست تجارب و حضوری بودن علم حاصل از آنها، فقدان شواهد کافی برای اثبات وجود خدا در عالَم، مرتفع گشته و درنتیجه مدعای قرائت استقرایی برهان اختفای الهی شلنبرگ مردود می گردد.
Comparative Theology in the Islamic Sciences(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This article provides a brief background of how Comparative Theology is understood today, to point out features of how it is practiced that are responsive to issues peculiar to contemporary Catholicism, and to suggest how a version of CT might be developed that is more consistent with Islamic traditions of thought on related issues. In order to accomplish this last goal, a brief introduction to the traditional “Islamic sciences” is provided. It will be suggested that an Islamic Comparative Theology (ICT) can be understood as a multidisciplinary field that draws on several Islamic sciences, as well as research in religious studies. I argue in favor of a blurring of the distinction between Comparative Religion and Comparative Theology, and point out that relevant discussions are to be found across a variety of traditional Islamic sciences, but that it would be advantageous to collect these discussions together and to augment them with information gleaned from both secular and Islamic approaches to the teachings of Muslim thinkers about theological issues, broadly understood, in comparison with what is found in non-Islamic traditions in such a manner to enrich our own understandings of the issues and those with whom we engage in dialogue.
پیشینه بُعد چهارم پیش از فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرچه بعد چهارم از مسائلی است که مرزهای فلسفه را درنوردیده و امروزه یکی از دغدغه های اصلی فیزیک دان ها است، بااین همه پیشینه و تاریخچه دقیق آن هنوز در هاله ای از ابهام است. بنابراین، باید بررسی شود بعد چهارم در بستر کدامین دشواره های فلسفی در جهان اسلام شکل گرفت و سپس، چه تطوری یافت. خواهیم دید در جامعه فلسفی کشور ما آن را تا ملاصدرا ریشه یابی کرده اند؛ ولی نشان خواهیم داد در جهان اسلام پیش از صدرا عبارت های کاملاً صریحی در آثار خواجه نصیر طوسی و کسانی چون ابن کمّونه، قطب الدین شیرازی، میرک بخاری، قوشچی، میرداماد و... وجود دارد.در فلسفه غرب نیز بعد چهارم را با تکلف در آرای برخی از اندیشمندان غربی در سده های میانه، مانند آنسلم، ریشه یابی کرده اند؛ ولی برخی از اندیشمندان غربی به درستی نشان داده اند که هیچ عبارت صریحی در این باره در آثار آن ها وجود ندارد.کوتاه اینکه، در این مقاله به روش تاریخی دیدگاه های اندیشمندان یادشده را گردآوری کرده و به تحلیل عقلی آن ها خواهیم پرداخت. در پایان به مناسبت، به پیشینه بعد چهار کاهشی نزد ابن عرفه نیز اشاره خواهیم کرد.
بررسی مهمترین براهین ابطال تناسخ (برهان ابن سینا و برهان ملاصدرا) و ضرورت استخدام مفهوم زمان در برهان صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
99 - 112
حوزههای تخصصی:
متفکران و اندیشمندان اسلامی اعم از فلاسفه و متکلمان در رد باور به تناسخ، براهین مختلفی اقامه نموده اند که البته بعضی از این براهین توسط دیگر اندیشمندان مورد اشکال واقع شده است و در این میان دو برهان یکی منسوب به شیخ الرئیس ابن سینا و دیگری برهان صدرالمتألهین از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است، در این مقاله سعی می شود پس از نقد و بررسی دو برهان فوق الذکر و بیان اشکالات آنها، تقریری جدید از برهان صدرالمتألهین با تکیه بر مفهوم زمان ارائه شود. با توجه به اینکه مفهوم زمان مشترک بین فلسفه و علم است، به جنبه دیگری از برهان صدرالمتألهین توجه شده و اتقان این برهان از این جهت بررسی می شود. همچنین این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی نشان می دهد که برهان صدرالمتالهین که ریشه در حرکت جوهری دارد متقن ترین برهان در ابطال تناسخ است. لازم به ذکر است که با استفاده از مفهوم زمان در این برهان و ارائه تقریر مبتنی بر مفهوم زمان از آن، می توان به این هدف دست یافت.
منطق قضایای خارجیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
5 - 35
حوزههای تخصصی:
برای تفسیر و تحلیل قضایای حقیقیه و خارجیه، دو روش کلی وجود دارد: نخست تحلیل آن ها درون یک منطق واحد، دوم اختصاص منطق های جداگانه به آن ها. تاکنون بیشتر تفسیرها و تحلیل های قضایای خارجیه و حقیقیه به روش نخست، و درون منطق قدیم یا شاخه ای از منطق جدید صورت گرفته و به ندرت از روش دوم برای این منظور بهره برداری شده است. در این مقاله، می خواهم روش دوم را به کار ببرم و نشان دهم که هرچند منطق مناسب برای قضایای حقیقیه، منطق کلاسیک محمول ها است، منطق مناسب برای قضایای خارجیه، منطق آزاد محمول ها است. نشان می دهم که منطق آزاد محمول ها، که منطقی ناکلاسیک و غیراستاندارد است، قواعد معرفی و حذف سورها را به وجود خارجی اشیا مقید می سازد؛ ازاین رو، مناسب ترین منطق برای قضایای خارجیه است، برخلاف منطق کلاسیک محمول ها که تقیدی به وجود خارجی اشیا ندارد و ازاین رو، برای قضایای حقیقیه مناسب تر است. هم چنین، نشان می دهم که با افزودن منطق موجهات و منطق زمان به منطق های کلاسیک و آزاد محمول ها، تمایز اصول و قواعد قضایای حقیقیه و خارجیه بیشتر می شود و درنتیجه، منطق هایشان متمایزتر می شوند. به طورویژه، نشان می دهم که فرمول های بارکن، بوریدان و عکس بارکن برای قضایای حقیقیه صادق اند و در منطق موجهات و منطق زمان کلاسیک اثبات می شوند؛ درحالی که برای قضایای خارجیه کاذب اند و در منطق موجهات آزاد و منطق زمان آزاد اثبات ناپذیرند.
صناعات خمس از نگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
225 - 249
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر، چیستیِ صناعات خمس ازدیدگاه فارابی است که با روش توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است. صناعات پنج گانه منطق به عنوان ارکان اصلی این علم، برپایه تعلیم، و توجه فارابی به بُعد اجتماعی انسان ها جهت وصول به سعادت استوار است. فارابی هریک از معارف تصوری و تصدیقی حوزه تعلیمی را به دو قسمِ تامّ و ناقص تقسیم کرده است که دو طریق تعقلی و برهانی، و تخییلی و اقناعی را شامل می شوند. معرفت های تصوری و تصدیقیِ ناقص به ازای کمیت و کیفیت ظهور و خفا دارای مراتبی هستند. فارابی علت گزینش طرق اقناعی و تخییلی تعلیم برای آموزش جمهور را ضعف قوای ادراکی آن ها می داند که ناشی از نشئه حسنی، ملابست با هیولی، و اشتغال به معارف حسی و خیالی است. صناعت برهانی، هدف نهایی تمام صناعات منطق برحسب ماده و صورت است و اصل واقع گرایی معرفت شناسی به نحو ذاتی، متعلَّق آن قرار می گیرد. برهان، با برخورداری از خواص عدم امکان برگشت انسان از باور خود، عدم امکان برگشت از همین اعتقاد و صدق ذاتی قضیه ، اشرف صناعات قرار می گیرد. فلسفه به عنوان شیوه برهانی نیل به زیبایی، مرتبه حقیقی معرفت در دو حوزه نظری و عملی به شمار می رود. وجه اشتراک مواد صناعات اقناعی، امکان رخداد تخالف اعتقاد با خارج و وجه اختصاصی آن ها در میزان کشف معاندات است. وضع شدن واژه ه ای «طریق» و «ملکه» به عنوان مفهوم کالجنس جدل، نشان دهنده مفهوم کالفصل جدل در ممارست مجادلات است. مرتبه معرفتی ظنیِ خطبی، دارای عناد بیشتری از معرفت جدلی است. مغالطه، صناعتی با مقدمات شبیه و مظنون به مقدمات جدلی و فلسفی، و صناعت اغواگر مخاطب و تنبه بخش بر مغالطات است. نسبت میان شبیه سازی حق با باطل در تعریف مغالطه با غایت محاکات، نشان دهنده قلمرو گسترده محاکات و نقش آن ها به عنوان مهم ترین ابزار مغالطه است. صنف مخیلات با نقش انگیزشی از قوه سنجش در انجام دادن افعال پیشی می گیرد.
بررسی اصول اعتقادی و شیوه های اجرایی تبلیغی - جماعت التبلیغ
منبع:
کلام حکمت سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱
49 - 65
حوزههای تخصصی:
جماعه التبلیغ یکی از بزرگ ترین و پرنفوذترین جماعات اسلامی سلفیاست که در نقاط مختلف جهان دارای پایگاه تبلیغی بوده و توانسته است افراد بی شماری را جذب کند. این گروه دارای مانیفست خاصی برای مبلیغن خود می باشد که علاوه بر طرح اصول تبلیغ ، منع ورود به مباحث سیاسی را نیز مطرح می کنند. اما علی رغم اعلام این سیاست، اعضایی از جوانان آن، جذب جنبش های سلفی جهادی و اخوان المسلمین و حتی وهابیت شده اند. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و اسناد مکتوب این فرقه، ضمن بررسی اصول اعتقادی و شیوه های تبیلغی این گروه به علل جذب اعضای آن به جنبش های جهادی نیز پرداخته شده است. در نهایت این پژوهش به این نتیجه دست یافته که جماعت تبلیغ دارای اصول اعتقادی تبلیغی فردی و اجتماعی و روش های تبلیغی خاص می باشد. اصول تبلیغی فردی آنان عبارت از کلمه طیبه ، نماز ، علم و ذکر ، اکرام مسلمین ، و تفریق وقت؛ و در بخش روش های تبلیغی از ابزازهای تبلیغی و رسانه ای و از اقسام شیوه های تبلیغی بصورت عمومی، فردی، خصوصی و اجتماعی بهره برده اند.
نقش میانجی گرانه نگرش های مذهبی در رابطه بین امیدواری و تاب آوری با بی ثباتی ازدواج در زوجین متقاضی طلاق
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰)
97 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی نقش میانجی گرانه نگرش های مدهبی در رابطه بین امیدواری و تاب آوری با بی ثباتی ازدواج در زوجین متقاضی طلاق بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی بود، که از طریق روش تحلیل مسیر انجام شد. در این پژوهش 211 نفر افراد متقاضی طلاق در استان گیلان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس اقدام به تکمیل پرسشنامه های پژوهش کردند. به جهت تحلیل داده ها از نرم افزار های SPSS25 و AMOS22 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر بیانگر این بود که بین تاب آوری و امید با بی ثباتی ازدواج رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین بررسی متغیرهای میانجی نشانگر این بود که در رابطه بین تاب آوری و بی ثباتی ازدواج هر سه بُعد باور، عواطف و رفتار دینی میانجیگری معنی داری داشتند (05/0p<). اما در رابطه با امیدواری فقط مولفه عواطف دینی رابطه امیدواری و بی ثباتی ازدواج را میانجی گری کرد (0001/0p<). نتیجه گیری: به جهت کاهش بی ثباتی ازدواج زوجین می توان از راهبردهای افزایش تاب آوری و امید بهره برد. همچنین با آموزش در زمینه نگرش های مذهبی و افزایش باور، رفتار و عواطف دینی می توان اثرگذاری تاب آوری بر بی ثباتی ازدواج را افزایش داد.
امتداد مبانی فلسفی انسان شناختی در تحول علوم انسانی بر اساس منظومه فکری امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
77 - 105
حوزههای تخصصی:
مبانی انسان شناسی، مرکز ثقل علوم انسانی است. مطالعه در این ساحت پیش نیاز هر گونه نظریه پردازی و تحول در علوم انسانی به شمار می آید. امام خمینی به عنوان یک متفکر برجسته و تأثیرگذار اجتماعی، دارای منظومه فکری منسجم است. یکی از اضلاع مهم فکری ایشان، مباحث و مبانی فلسفی و عقلی است. در مبانی فلسفی، مبانی انسان شناختی جزو مهم ترین مبانی است که تأثیرات مستقیم و بنیادین در کلیه علوم انسانی می گذارد. سؤال تحقیق این است که مبانی امام در حوزه انسان شناسی چیست و چگونه در تحول علوم انسانی امتداد یافته است؟ هدف این مقاله ترسیم این مهم در دو حیطه است: «مبانی فلسفی انسان شناختی امام خمینی» و «امتداد آن مبانی در تحول علوم انسانی» که در ضمن مقاله به مبانی و جزئیات هر دو حیطه پرداخته شده است. مبانی فلسفی گفته شده دارای دلالت هایی اند که می بایست برای تحول، تعالی و شکل دهی علوم انسانی مطلوب، پی ریزی شوند و امتداد یابند. ازاین رو، این مقاله می تواند نمونه و مدخلی بدیع باشد برای امتداد اندیشه امام خمینی در تحول و تعالی علوم انسانی، که در عین تبیین بنیادهای فلسفی، دلالت های کاربردی بسیار وسیعی در علوم انسانی و مسائل جامعه و نظامات کشوری و تمدنی دارد.
حکمت متعالیه و مسئله معناداری و عدم معناداری در زندگی بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
129 - 147
حوزههای تخصصی:
معناداری و عدم معناداری یکی از مسائل فلسفی جدیدی است که پیش روی فیلسوفان قرار دارد. فلسفه اسلامی به عنوان فلسفه ای که دغدغه شناسایی حقایق عالم را دارد نیز از این قاعده مستثنا نیست و باید جوابی برای این مسئله ارائه دهد. هدف از تحقیق پیش رو، بازسازی نظرگاه حکمت متعالیه بر اساس روش توصیفی - تحلیلی در باب این مسئله بوده است. یافته های تحقیق بر اساس مبانی حکمت متعالیه را می توان این گونه تبیین کرد که حکمت متعالیه معناداری و عدم معناداری را از مفاهیم و معقولات ثانیه فلسفی دانسته که از حیات انسانی قابل انتزاع هستند و اهداف موجود در زندگی بشری سبب انتزاع این مفاهیم می شود. حکمت صدرایی مدعی است هر چه اهداف، واقع تر و هماهنگ تر با حیات انسانی باشد زندگی انسان به همان میزان، زندگی معناداری خواهد بود. راهکار حکمت متعالیه دراین باره بازگشت به فطرت و بازتعریف اهداف توحیدی و حیات ابدی برای انسان است که این مفاهیم سبب معنادار شدن حیات انسانی می شود.
رتبه سنجی علم امام از نگاه فیلسوفان صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امامت آموزه ای کلامی است که همه پیروان فرق و مذاهب اسلامی درباره ضرورت آن اتفاق نظر دارند و هرکدام با در نظر گرفتن اوصاف وخصایصی به آن نظر انداخته اند. شیعیان از بدو پیدایش مسئله امامت تاکنون علاوه بر ویژگی های مشترک، بر سه ویژگی اختصاصی (نص، عصمت وعلم) تأکید فراوان کرده اند و ازاین جهت، امامت را در نظام اعتقادی خود متمایز از امامت های دیگر مذاهب اسلامی قرار داده اند و هویت و قوام تشیع خود را به امامتی با ویژگی های مذکور پیوند زده اند؛ ازاین رو، مشاهده می شود بخش درخور توجهی از تلاش های علمی متکلمان امامیه در بحث امامت به این سه ویژگی با ترتیب اولویت اختصاص یافته است. این جستار بنا دارد صرف نظر از تحقیقاتی که بیشتر به تبیین، توجیه و دفاع از آموزه های یادشده با در نظر گرفتن ترتیب یادشده پرداخته اند، برگ نوینی به پرونده علمی علم امام بیفزاید و با ارائه شواهد و قرائن، نقش علم امام، اهمیت و جایگاه زیربنایی و رتبی آن نسبت به دو ویژگی دیگر را با روش توصیفی تحلیلی ازنگاه فیلسوفان صدرایی بیان کند. همچنین، بسترساز توجه بیشتر کلامیان به آموزه علم امام در نظام تدوین و آموزش علم کلام باشد.