فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش پیش رو کالبد شکافی و بازشناسی دوگونه تبیین از وحدت نفهته در تشکیک وجود بوده و در صدد نقد برداشت سنخی از آنف در مسئله تشکیک است؛ مصباح یزدی طبق تبیین سنخی از وحدت، تحقق خارجی برای او نمی بیند و وحدت را به وجودی بالقوه و بدون مابازاء خارجی، تقلیل می دهد؛ به گونه ای که تنها در ذهن مستقر بوده و صدق حقیقی ای بر خارج ندارد. اما آقاعلی مدرس به وحدت سریانی گرایش دارد و درنتیجه تحقق بالفعل وحدت، در خارج را می پذیرد. هستی از نگاه او فعل خداوند است که با وحدت سِعی و به گونه تشکیکی سریان می یابد. بنابراین کثرات در متن همین وجود منبسط پدید می آیند و درون همان می آرمند. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی- انتقادی نخست به تبیین این دو دیدگاه پرداخته و سپس وحدت سنخی را برپایه وحدت سریانی نقد می کند. یافته های اصلی این پژوهش عبارتند از: 1. وحدت مفهوم وجود، به وحدت خارجی آن می انجامد که تنها به گونه سریانی تصورپذیر است. 2. اصرار بر وحدت سنخی، به تباین وجودها خواهد انجامید. 3. وحدت سنخی، ویژه ماهیت هاست و نمی تواند وصف ذاتی وجود باشد. 4. وحدت سنخی، به تجافی در عالم می انجامد که با نگاه میانی اندیشیِ حکمت متعالیه سازگار نیست. 5. وحدت سنخی، امکان جریان در تمایز تشکیکی را نداشته و انگاره ای خودمتناقض است. 6. وحدت سنخی با اصالت وجود سازگاری ندارد. در نتیجه، به نظر می آید نمی توان زیر بار معنای سنخی از وحدت رفته و تشکیک در وجود را وحدت سنخی معنا کنیم.
کاربرد آموزه های فلسفل صدرایی در حلّ بحران معنا
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶
78 - 53
حوزههای تخصصی:
پیشرفت تکنولوژی، وسعت و سرعت تغییرات و در نتیجه ابهام و تضاد اطلاعات در جهان امروز، بحران هایی را فراروی بشر قرار داده است که زندگی افراد را روزبه روز بی معنا تر کرده و در خلائی پایان ناپذیر رها می کند. لزوم یافتن معنایی عمیق برای زندگی به جهت حل و درمان این بحران ها موجب گردیده، مکاتب مختلف فکری اقدام به تجویزهایی بنا به مبانی و اندیشه های خود نمایند. فلسفه اسلامی بخصوص مکتب حکمت متعالیه به عنوان یک مکتب فکری با مبانی عمیق نیز دارای آموزه های کارآمدی است که به نظر می رسد در تولید معنای اثر بخش در زندگی تاثیر بسزایی داشته باشد. مبانی همچون اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری، امکان فقری و برخی قواعد فلسفی مرتبط با اصل علیت، قوای نفس، از آموزه هایی است که به شکل گیری معنا کمک می کند. در درمان مبتنی بر آموزه های فلسفه اسلامی روش پیشنهادی یک سیر صعودی از رفتارهای بحرانی به جهان بینی فرد و سپس سیر نزولی از جهان بینی تصحیح شده به درمان رفتارهای ناکارآمد و بحرانی است. در حقیقت از آنجا که رفتارهای ما برخاسته از نگرش های ما هستند تغییر نگرش نسبت به هستی و ماهیت فرد موجب اصلاح رفتار و رفع نشانه های بحران خواهد بود. شناخت آموزه های اثر گذار در ساخت معنا وکیفیت اثر گذاری آنها، کاری است که با روش توصیفی- تحلیلی در این پژوهش صورت گرفته است.
نگاهی به عدالت در آزادی های سیاسی از منظر کلام سیاسی شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقق عدالت در جامعه به عنوان اصلی ترین هدف حکومت اسلامی در عرصه آزادی های سیاسی که با بسط مفاهیم لیبرالیسم و دموکراسی در جهان امروز به یک امر مهم بدل شده، موضوعی چالشی است که ضرورت اقتضاء می کند ابعاد آن مورد بررسی قرارگیرد. به همین منظور نوشتار حاضر برای بررسی نحوه تحقق عدالت در آزادی های سیاسی در پاسخ به این سوال اصلی که عدالت در آزادی های سیاسی مبتنی بر کلام سیاسی شیعه چگونه محقق می شود؟ با روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی نحوه تحقق عدالت در عرصه آزادی های سیاسی می پردازد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که عدالت مبتنی بر مؤلفه برابری، آزادی های سیاسی را در همه ابعاد برای همگان شامل می شود، اما مبتنی بر مؤلفه شایستگی به دلیل برخی از اقتضائات هم چون پایبندی به قوانین و احکام اسلام، امنیت، مصالح جامعه و اموری از این قبیل محدودیت هایی را برای آن قائل می شود.
خوانشی نو از سنت فکری فیلسوفان مسلمان در پرتو نسبت سنجی میان فلسفه و حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
259 - 282
حوزههای تخصصی:
مفاهیم حکمت و فلسفه از مفاهیم پر بسامد در آثار فیلسوفان مسلمان است. جایگاه و ارتباط مفاهیم حکمت و فلسفه در آثار فلسفی به روشنی تبیین نگردیده و در مواردی این دو مفهوم به جای یکدیگر نیز به کار رفته اند. تعابیر متفاوت از حکمت و فلسفه و عدم توجه به مرزبندی میان فلسفه و حکمت در آثار فیلسوفان مسلمان، موجب طرح اشکال ها و ابهاماتی گردیده است. از تعاریف حکمت و فلسفه می توان برداشتهای متفاوتی نمود که بر هم منطبق نمی گردند و لوازم معرفتی متفاوتی به دنبال خواهند داشت. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی از رهگذر نقد و بررسی ارتباط مفاهیم حکمت و فلسفه سعی می گردد تبیین جدیدی از ارتباط میان معنای فلسفه و حکمت ارائه گردد که به موجب آن حدود فلسفه از حکمت مشخص شده و از ابهامات و چالش های پیش رو رهایی یابد. بر این اساس، حکمت آخرین ایستگاه مقام اثبات در ساحت فلسفه است که فیلسوف با پذیرش عقلانی خداوند و پایبندی به لوازم آن - چه لوازم معرفتی و چه لوازم عملی - وارد در حیطه حکمت می گردد. بنابراین سنت فکری فیلسوفان مسلمان با فلسفه آغاز می گردد و در مسیر تکامل خود وارد در ساحت حکمت می گردد.
The Effect of Religious Worldview on the Metaphysical Principles Governing Science(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Abrahamic faiths, which are among the divine revelations, consider science to be the knowledge of the universe and humans. The proper understanding of science is the study of the natural world through the lens of religious metaphysics which takes into account all relevant factors from a religious viewpoint.This study aims to survey the effect of religious worldview on the metaphysical principles that govern science, and deals with the following questions:1) What effect do religious metaphysical foundations have on the interpretation of scientific theories? 2) How scientific work, in the light of the divine worldview, ensures the material and spiritual needs of mankind? 3) Is experimental science influenced by religious and philosophical values and insights? 4) Are various human and natural sciences far from value judgments?In this paper, we use the fact that all scientific theories are based on some metaphysical assumptions that are not taken from these sciences but are rooted in philosophies or religions and provide a worldview for the scientist. Furthermore, these worldviews affect scientists’ motivations and their choices of theories.We argue that the worldview of monotheistic religions puts the totality of scientific issues in the context of religious metaphysics.
مبانی فلسفه استعلایی کانت و حکمت متعالیه با تاکید بر قانون علیت
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
26 - 9
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که از ابتدا ذهن بشر را به خود مشغول کرده بیان نسبت بین پدیده هاست. هرکدام از فلاسفه نیز به فرا خور دیدگاه ها و نظریات مختلف خود درباره ی آن به بحث و گفتگو پرداخته اند که معمولا این مباحث ذیل سر فصل علیت گرد آوری شده اند. در این مقاله نویسنده سعی کرده است با بهره گیری از روش کتابخانه ای بعد از بیان مبانی مقدماتی کلی به بررسی تطبیقی دیدگاه دو تن از فیلسوفان بزرگ جهان یعنی امانوئل کانت و صدر الدین شیرازی بپردازد . در نهایت نگارنده به این نتیجه رسیده است که کانت با توجه به دیدگاه شناختی و ساختار فکری خود از علیت به عنوان یکی از مقولات فاهمه و ذهنی سخن به میان آورده و ملاصدرا با توجه به دیدگاه رئالیستی که زمینه فکری خود قرار داده است علیت را به عنوان رابطه حقیقی میان مراتب طولی وجود مطرح کرده است.
دفاع از اشکال های استاد مصباح به دو برهان صدرا برای اثبات اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
313 - 328
حوزههای تخصصی:
در مقاله ای چهار اشکال استاد مصباح به برهان تضایف ملاصدرا برای اثبات اتحاد عاقل و معقول و یک اشکال ایشان به برهان نور و ظلمت که ملاصدرا در ضمن برهان تضایف به آن اشاره کرده است، بدون اینکه به عنوان برهان مستقلی از آن یاد کند، مورد نقد قرارگرفته است. در مقاله حاضر که به روش تحلیلی-اسنادی نوشته شده است، با عیارسنجی نقد های مذکور، معلوم شده است که هیچ یک از این نقد ها وارد نیست. البته در عبارات استاد مصباح در دو مورد سهو واقع شده است، ولی این دو مورد به راحتی از عبارات ایشان قابل حذف است و حذف آنها به اصل اشکال ایشان ضرری نمی زند. بنابراین، هر دو مقدمه برهان تضایف مخدوش است. اشکال مقدمه اول این است که صورت معقول، درصورتی که خارج ازآن، عاقلی نباشد، بالذات معقول نیست، زیرا اگر صورت معقول عرض باشد، بدون معروضش یعنی عاقل، اصلاً وجود ندارد و صورت معقولی که وجود ندارد، بالذات معقول نیست. بنابراین، نمی توان گفت: صورت معقول صرف نظر از اغیار؛ یعنی، خواه خارج از آن، عاقلی باشد و خواه نباشد، بالذات معقول است. اشکال مقدمه دوم این است که متضایفان در وجود، متکافی نیستند. برهان نور و ظلمت هم مردود است، زیرا تمثیل نفس به چشم نابینا، قیاس مع الفارق است.
هسته ماهوی نظریه «وجود ذهنی» و سازگاری با اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
7 - 22
حوزههای تخصصی:
وجود سازگاری درونی برای یک نظام فلسفی از لوازم یک نظام منسجم و کارآمد است. اصالت وجود به عنوان اساس حکمت متعالیه روی اکثر مسائل فلسفه در این مکتب سایه انداخته و سرنوشت بسیاری از مباحث را تغییر داده است. هسته ماهوی مسئله وجود ذهنی نیز این انگاره را پدید آورده که نظریه «وجود ذهنی» با فضای اصالت ماهیت طرح شده و اگر هم فلاسفه صدرایی از وجود ذهنی بحث کرده اند از باب مماشات با قوم و نظریات ابتدایی است، نه مختار نهایی. ازاین رو هدف نگارش این نوشتار آن است که بررسی نماید اولاً، آیا با فرض قبول اتحاد ماهوی بین ذهن و خارج، وجود ذهنی با فضای اصالت وجود سازگاری دارد؟ ثانیاً، تقریرات متفاوت اصالت وجود در سازگاری با نظریه وجود ذهنی مؤثر است یا خیر؟ در این پژوهش سه نظریه «سازگاری نسبی»، «ناسازگاری مطلق» و «سازگاری مبهم» بیان شده و با نقد و بررسی این اقوال روشن شده که نظریه نزدیک به واقع نظریه «سازگاری مبهم» است و نگارنده با تکمیل آن، نظریه «سازگاری مطلق» را ارائه کرده که مطابق آن بنا بر همه تقریرهای رایج از اصالت وجود، نمی توان حکم به ماهوی بودن نظریه وجود ذهنی کرد و تهافت بالذاتی بین دو مسئله اصالت وجود و مسئله وجود ذهنی نیست.
همدلی در سنت پدیدارشناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
159 - 188
حوزههای تخصصی:
در چند سال گذشته، بحث پر جنب و جوشی حول این موضوع وجود داشته است که آیا و چگونه پدیدارشناسی می تواند به تحقیقات شناخت اجتماعی مدد رساند. به ویژه، برخی تشکیک نموده اند که آیا توصیفات پدیدارشناختی اول شخص از تجربه انترسوبژکیتو و کنش متقابل می تواند نظریه های مشخصی را درباره شناخت اجتماعی تایید یا رد کند (به عنوان مثال، Spaulding 2015). در برابر این گونه ارزیابی، هدف از همکاری حاضر ارائه بررسی اجمالی از بحث غنی و دقیق همدلی است که در سنت پدیدارشناختی یافت می شود، با تمرکز ویژه بر جنبه های این بحث که ما معتقدیم حاوی بینش های مهم و ظریف راجع به رابطه همزمان است.
تحلیل و بررسی تفسیر روایات معرفة الله بالله در نگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
151 - 174
حوزههای تخصصی:
متون دینی ضمن بیان طرق متعدد شناخت خداوند، راهی با مضمون «معرفهالله بالله» پیش روی انسان ها قرار داده است؛ برای نمونه از امیرالمؤمنین(علیه السّلام) نقل شده است: اعْرِفُوا اللهَ بِاللهِ.... که نظر بسیاری از بزرگان را به خود جلب کرده و از این جهت دیدگاه های مختلفی ذیل این روایت شریف شکل گرفته است. علامه طباطبایی از جمله کسانی است که به شرح این حدیث پرداخته و آن را به معنای نفی واسطه در شناخت خدا می گیرد و هرگونه شناختی غیر از این را شرک می داند. او می گوید: این معرفت برای هر موجود دارای درکی حاصل است اما چون مورد غفلت واقع می شود نیازمند رفع غفلت است. بنابراین نظر، تمامی براهین اثبات خدا براهین تنبیهی هستند. ایشان گرچه راه معرفت حصولی را برای شناخت خدا مسدود می داند اما راه معرفت حضوری را برای این مهم باز دانسته و معتقد است از طریق معرفهالنّفس می توان به سرمنزل مقصود رسید. این پژوهش در صدد است تا با روش تحلیلی- توصیفی و نقلی به تحلیل و بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر «معرفه الله بالله» بپردازد. آنچه پرداختن به این مسأله را مهم می کند این است که؛ اولا بر اساس جست وجوی نگارنده؛ دیدگاه علامه، با این تفصیل در جای دیگر نیامده است و ثانیا این بررسی، جایگاه مبانی فلسفی و عرفانی را در تبیین و تفسیر متون دینی روشن تر می کند.
دانشگاه تراز اسلامی، قلب تپنده تمدّن اسلامی و زمینه سازی ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
7 - 36
حوزههای تخصصی:
حاکمیت اسلام بر جهان، تحقق تمدّن اسلامی و زمینه سازی ظهور حضرت حجت؟عج؟ به عنوان چشم انداز نهایی، همواره مورد تأکید امامین انقلاب اسلامی بوده است. رسیدن به این آرمان های والا تنها با نقش آفرینی ویژه دانشگاه مطلوب امامین انقلاب اسلامی که در این مقاله از آن با عنوان دانشگاه تراز اسلامی یاد می شود، به مثابه قلبی تپنده که تغذیه فکری و علمی جامعه را بر عهده دارد، میسر خواهد شد. در این مقاله، جایگاه و چگونگی نقش آفرینی دانشگاه تراز اسلامی در تحقق تمدّن اسلامی و زمینه سازی ظهور، مبتنی بر بیانات و تدابیر امامین انقلاب اسلامی تشریح می گردد. برای رسیدن به این هدف از روش کیفی«تحلیل مضمون» استفاده شده و با استخراج 1932 مضمون اولیه، الگویی مشتمل بر دو بُعد، هشت مؤلفه و 36 شاخص، تدوین گردیده است. این الگو دارای دو بُعد اساسی «پرورش انسان» و «تولید و گسترش حکمت» است. «پرورش انسان» دارای 4 مؤلفه «ویژگی های کلی»، «تربیت فکری و اعتقادی»، «تربیت فرهنگی و اخلاقی» و «تربیت علمی و مهارتی» بوده و «تولید و گسترش حکمت» شامل 4 مؤلفه «ویژگی های کلی»، «تولید فکر»، «تولید علم» و «فنّاوری و نوآوری» است. در ذیل هرکدام از این مؤلفه ها نیز شاخص هایی وجود دارد که نقش دانشگاه تراز اسلامی را به عنوان قلب تمدّن نوین اسلامی، تبیین می نمایند.
بررسی علل و پیامدهای گرایش سلفیان به حس گرایی در فهم صفات خبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
62 - 81
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در فهم دین ، شناخت دقیق و مطابق با واقع صفات خبری است ؛ صفاتی چون وجه و ید و عین خدا و استواء خدا بر عرش و نظائر آن که توجه به معنای ظاهری و عدم تاویل آن سبب تفسیر جسمانی برای خدا خواهد شد. فهم صفات خبری بر مبنای شناخت حسی بیش از هر شناختی در معرض خطاست؛ زیرا ادراک حسی هرچند اطلاعاتی درباره هستی در دسترس ما می نهد و در تبیین آموزه های دینی معرفت بخش است ، لیکن در زمینه فهم صفات خبری بی اعتبار است. لیکن سلفیان در فهم این صفات ، رویکردی بر پایه معرفت حسی و با تاکید بر کیف داشتن صفات خدا هر چند مجهول ارائه کرده، توحیدی حس گرایانه و مادی را ترویج می کنند. این مقاله کوشیده است تا به این پرسش پاسخ دهد که حس گرا بودن سلفیان ، برخاسته از چه عللی است و چه پیامدهایی را در فهم صفات خبری داشته است. در این جستار تلاش می شود تا ضمن درنگ در کاستی های معرفت حسی در فهم صفات و بررسی انتقادی حس گرایی سلفیان ، عللی چون دوری از تفکر عقلانی، اعتماد تام به فهم سلف و تاثیر پذیری از پیروان ادیان و پیامدهایی چون تصویر انسانی خدا، فهم واژگونه از مراتب توحید و نص بسندگی را در زمینه حس گرایی سلفیان در فهم صفات خبری مورد بررسی و نقد قرار گیرد.
مبنای زبان شناسی چهره در فلسفه اخلاق لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایمانوئل لویناس یکی از مهم ترین فیلسوفان عصر جدید به شمار می آید. اهمیت فلسفه او در اخلاق نمایان می شود. در فلسفه اخلاق لویناس، سوژه محوری از اولویت خارج می گردد و «دیگری» و «چهره» او در اولویت قرارمی گیرد، به نحوی که چهره دیگری بر پیام های اخلاقی دلالت می کند و سوژه با دریافت این پیام های اخلاقی، در خود احساس وظیفه می کند خود را در برابر دیگری پاسخ گو و مسئولیت پذیر بداند. اما پرسش این است که در فلسفه اخلاق لویناس مقصود از «چهره» در مواجهه با دیگری چیست؟ و وجه اخلاقی آن با چه مبنایی قابل توجیه است؟. در ساختارگرایی و نشانه شناسی فیلسوفانی هم چون فردینان دوسوسور، امورات بیرونی در عالم واقع، نشانه هستند و این نشانه ها در محدوده مفاهیم و مقولات ذهنی سوژه، معنا می گیرند. این معنا، در نهایت به موضوعات هستی شناسی تقلیل پیدا کند. اما فلسفه اخلاق لویناس نوعی ساختارشکنی و عصیان گری در مقابل ساختارگرایی و نشانه شناسی فیلسوفانی هم چون سوسور است. در فلسفه اخلاق لویناس، چهره دیگری به مثابه نشانه اخلاقی است که سوژه را به پذیرش پیام های اخلاقی و مسئولیت پذیری در برابر دیگری دعوت می کند. در چنین موقعیتی؛ پیام ها و فرامین اخلاقی به موضوعات هستی شناسی تقلیل پیدا نمی کنند. به نظر می رسد لویناس تلاش می کند وجه اخلاقی چهره را بر مبنای زبان شناسی توجیه نماید.
ارزیابی این همانی دیدگاه ملاصدرا و هیوم پیرامون ادراک کلیات در بستر تحلیل مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادراک عقلی، از برجسته ترین مسائل حکمی و محل تضارب آراء فلاسفه است. مصباح یزدی در این باب، از دیدگاه ارسطو جانب داری و آن را به عنوان وجیه ترین دیدگاه برگزیده است. او دیدگاه ملاصدرا (شهود موجود مجرد از دور) را یادآور دیدگاه هیوم (ابهام ادراک حسی) و هر دو دیدگاه را با روش و تحلیل واحد، قابل مناقشه می خواند. وی با ارائه تنبیهاتی ازجمله: نحوه اتخاذ مفاهیم محال، معقولات ثانیه فلسفی و غیره می کوشد دیدگاه هیوم را مخدوش نماید و دیدگاه ملاصدرا را همچون دیدگاه هیوم دانسته و یکسره هر دو نظر را نفی نماید. ازاین رو معتقد است: مفاهیمی که از مثال عقلانی برخوردار نیستند؛ دال بر بی اعتباری دیدگاه ملاصدرا هستند و چون این مفاهیم در خارج وجود ندارند تا جزئی مبهم آن، منتج به ادارک عقلی شود، دیدگاه هیوم نیز بی اساس می باشد؛ لذا، با تحلیل هایی متخذ از روش تطبیقِ دو دیدگاه؛ تحلیل نقضی (بررسی تناقضات دیدگاه مصباح یزدی در آثار گوناگونش در مورد نظر ملاصدرا در باب ادراک کلیات) و تحلیل زبانی (به این صورت که واژه ابهام در نظر ملاصدرا و هیوم با یکدیگر مورد مقایسه واژگانی قرار می گیرد)، همچنین با تحلیل دلیلِ مدعا؛ در این مورد، دلیل مصباح یزدی مورد ارزیابی قرار می گیرد و ضمن نفی شباهت در باب ادراک عقلی، تبیینی دیگر در تطبیق دیدگاه ملاصدرا و هیوم ارائه می نماید. لذا در مقاله حاضر با اتخاذ دلالیل و روش های متعدد، شباهت میان ملاصدرا و هیوم در باب ادراک کلیات، نفی می گردد.
چالش ها، ظرفیت ها و راهبردهای تقریب مذاهب در نقشبندیه ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
231 - 255
حوزههای تخصصی:
اختلاف میان مذاهب اسلامی از جمله چالش های بزرگ جهان اسلام است که از گذشته تا کنون مانع اتحاد مسلمانان بوده و کشمکش هایی فراوان را ایجاد کرده است. این پژوهش که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده، می کوشد تا علل واگرایی میان تشیع و پیروان طریقه نقشبندیه در ترکیه را واکاوی نماید و بر اساس زمینه های مشترک، راهکارهایی را جهت تقریب ارائه نماید. یافته ها نشان می دهد که نقشبندیه ترکیه خاستگاهی ایرانی داشته و آثار اولیه این طریقه در آناتولی با زبان فارسی به نگارش درآمده اند؛ لذا حافظه تاریخی ایشان از هویت تاریخی خویش، با فرهنگ اسلام ایرانی آمیخته است. مشایخ نقشبندی بر محبّت اهل بیت علیهم السلام به عنوان یکی از لوازم سلوک تاکید دارند و بعضی از آنان، رسائلی را در مناقب ائمه علیهم السلام به نگارش درآورده اند. زیارت قبور اولیاء و توسل به ایشان هم جزو مبانی نقشبندیه است و درک نزدیکی از تشیع را برای آنان حاصل می نماید. چالش مهم در مسیر تقریب مذاهب، دشنام، لعن و تکفیر شخصیت های تاریخی است که البته از تعصبات مذهبی و اغراض سیاسی خالی نیست. برپایه برخی تجربه های زیسته، به نظر می رسد که فراهم آوردن امکان حضور مشایخ نقشبندی ترکیه در زیارتگاه های ایران، گفتگوهای دوجانبه و احترام آمیز میان علماء، و ممنوعیت سبّ اصحاب پیامبر علیه و آله السلام، بتواند مسیر تقریب را هموار سازد. اعطای آزادی بیشتر به نقشبندیان ایرانی برای برپایی تکیه ها و مجالس ذکر نیز گام بلندی است که هم بر آزادی های مذهبی در ایران شیعی صحه می گذارد و هم مانعی برای گسترش لجام گسیخته سلفی گری در میان اهل سنت ایرانی خواهد بود.
مهندسی فرهنگی انتظار و ظهور از منظر امام خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
210 - 233
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین عوامل تعالی فرهنگی بشر باورمندی معنوی ، بالاخص ایمان به غیب است ، که همچون روحی است که در کالبد نظام سیاسی و نظام اقتصادی جوامع دمیده می شود . از میان تمامی گزارههای دینی اعتقاد به امام حیِّ حاضر در مهندسی فرهنگی جوامع نقش بی بدیلی دارد؛ چرا که اولاً عامل پویایی و تحرک تمدن اسلامی است . و ثانیاً منجر به حذف گزاره های غلط از فضای ذهنیّت جامعه می شود و در مقابل موجب رواج گزاره های درست می گردد . در مهندسی فرهنگی مهدویت ، ابتدا راههای صیرورت و تکامل فرهنگ اسلامی به منجی باوری ترسیم می شود، و در مرحله بعد شناسایی اشکالات و نواقص فرهنگ انتظار است ؛ مانند انتظار منفعلانه ای که امید به معجزه آسمانی بدون هیچ گونه تکاپویی برای تغییر و یا انتظار توأم با روحیه ی یأس و ناامیدی . و در آخر بر اساس نگرش نوآورانه امام خامنه ای به روش تحلیلی - توصیفی درصدد پاسخ به این سوال هستیم که چگونه می توان با توجه به نقشه راه آیات قرآن کریم در مهندسی فرهنگی ظهور راه حلهایی کلی برای رفع نواقص فرهنگ انتظار یافت ؟ مهم ترین عامل راه گشای منتظران این است که در جهت و اهداف ظهورحضرت بقیه الله الاعظم علیه السلام از دو امتیاز اسلام یعنی منطق مستحکم و عدالت اجتماعی برای ظهور اسلام و حاکمیت قرآن با یاوری مستضعفان عالم و جوانان حزب اللهی از اقدامات مقتدرانه ی عالمانه لحظه ای غفلت نکنند .
رشد معنوی در عصر ظهور و ارتباط آن با توسعه ی اقتصادی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
250 - 269
حوزههای تخصصی:
اسلام به عنوان یک مکتب جامع، برنامه ای کامل برای هدایت انسان در ابعاد مختلف حیات فردی و اجتماعی ارائه کرده است. یکی از مهم ترین ابعاد زندگی انسان، بعد اقتصادی است که تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله رشد معنوی قرار دارد. در حکومت جهانی امام مهدی (ع) به واسطه ی رشد معنوی، استعدادهای انسانی شکوفا شده و به بالاترین سطح خود خواهد رسید.مسئله ی اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط میان رشد معنوی در حکومت امام مهدی(ع) و توسعه ی اقتصادی است. این تحقیق با روش توصیفی _ تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در حکومت مهدوی، پیوندی عمیق و منطقی میان معنویت و اقتصاد برقرار است، به گونه ای که شکوفایی معنوی انسان ها به رشد پایدار اقتصادی منجر می شود. همچنین، الگوگیری از این نظام اقتصادی می تواند زمینه ساز ترویج اخلاق صحیح و دستیابی به توسعه ی اقتصادی عادلانه در جامعه ی کنونی باشد.
ولایت درتصوّف وعرفان اسلامی و باور شیعی با تکیه بر آراء ابن عربی ، سیّد حیدر آملی و علّامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مفهوم ولایت در تصوف و عرفان اسلامی و شیعه، با تکیه بر آیات و روایات، مسأله اصلی این مقاله است. هدف این است تا وجوه اشتراک و تفاوت های دیدگاه های عرفای اسلامی و شیعه را در مورد ولایت، با تمرکز بر نظرات ابن عربی و علمای برجسته شیعه مانند علامه طباطبائی، نشان دهد. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و از آیات، روایات و منابع معتبر از هر دو مکتب بهره گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بنیاد تفکر شیعی و عرفان اصیل در امر ولایت بر آیات و روایات متکی است. با این حال، دیدگاه عرفا و شیعه از جهاتی با یکدیگر مشابه و از جهاتی متفاوت است. از دیدگاه هر دو مکتب، ولایت اصلی متعلق به خداوند است و ولایت انبیا، ائمه و اولیای الهی به عنوان تجلی این ولایت الهی در نظر گرفته می شود. نتیجه این مقاله نشان می دهد که آیات قرآنی نقش مهمی در شکل گیری مفهوم وحدت وجود در تصوف داشته اند و به طور مشابه، تفکر شیعی نیز تأثیر زیادی بر برداشت متصوفه از ولایت دارد. در اندیشه شیعی، امامت یکی از مباحث پایه ای است و اسلام حقیقی را تنها با وجود امام معصوم و ولی خدا می توان تصور کرد
جایگاه تاریخی تصویرسازی هستی شناسانه صدرایی در طبقه بندی [جدول] فضایل و رذایل (در تناظر با تحلیل قوای نفس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با استقصا تصویرسازی های متعدد ملاصدرا، از طبقه بندی فضایل و رذایل (متناظر با طبقه بندی قوای نفس) با نوعی رویکرد تطبیقی-تاریخی، به تحلیل هستی شناسانه مبانی و نوآوری های خاص صدرا در تحلیل فضایل معطوف است تا در نهایت جایگاه تاریخی دیدگاه وی را نیز از میان انواع طبقه بندی ها تحلیل نماید. ملاصدرا، در آثار خویش سه نوع طبقه بندی از فضایل و رذایل ارائه داده است: 1) تقسیم دوتایی: براساس دو فضیلت حکمت (قوه عالمه) و حُریّت (قوه عامله)؛ 2) براساس قوای چهارگانه انسان (بهیمی، سبعی، شیطانی و ملکی)؛ 3) تقسیم فضایل براساس رویکرد افلاطونی-ارسطویی. در این مقاله علاوه بر توصیف طبقه بندی های صدرا از فضایل و تحلیل جایگاه تاریخی نظریه وی، نوآوری های دیدگاه او در تحلیل هستی شناختی فضایل نیز رصد شده است. بستر تحقق فضیلت نزد صدرا، با تأثیرپذیری از قانون «وسط» ارسطویی، در مفهوم هستی شناختی وسط، با توضیحی از روایت «فخیر الأمور أوسطها» آمده است. مبانی نوآورانه هستی شناختی صدرا، بسان اصالت وجود، حرکت جوهری و ...، سبب شده که وی فضایل را، به شدت وجودی و هستی شناختی فرد تحلیل کند و نه آنکه صرفاً، صفات و عوارضی زودگذر باشد. ریشه های وجودی تحقق فضایل، نظیر سرشت، فطرت و اکتساب نیز، در این تحلیل اهمیت دارد مثلاً تقسیم دوتایی وی، برمبنای فطریات و ویژگی های ابتدایی وجودی فرد است که با تحلیل وجودی استکمال انسان متلائم است. تقسیم چهارتایی ملاصدرا نیز، با تکیه بر فطرت ثانی و حرکت جوهری است.
«مواد ثلاث» بر مبنای سه رویکرد فلسفی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
5 - 28
حوزههای تخصصی:
اندیشه صدرالمتألهین در سیر تکامل خود، سه رویکرد را شاهد بوده است؛ نگرش اصالت ماهوی، نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت تشکیکی و نگرش اصالت وجودی با نگاه وحدت شخصی. مبحث «مواد ثلاث» بتبع این سه رویکرد فلسفی صدرایی، دچار تحول اساسی شده است. در مرتبه یی متناسب با رویکرد اول، مقسَم، ماهیت است و به «وجوب، امکان و امتناع» تقسیم میشود. مراد از امکان در این مرتبه، امکان ماهوی است. در رویکرد دوم، مواد سه گانه مرسوم، به وجوب و امکان ارتقا می یابند. مراد از امکان در این مرتبه، امکان فقری و وجودی است. در رویکرد سوم، این سه ماده، به دوگانه «حق و باطل» تحول پیدا میکنند. تعبیر «حق» در این مبحث، با سه معنای دیگر از «حق» که در رویکرد سوم مطرح شده است یعنی تقدم بالحق، وجود حق و وحدت حقه اشتراک معنوی و اتحاد مصداق ی، و با ح ق مط رح در ام القضایا، رابط ه «مَثَل و ممث ل له» دارد؛ یعن ی ام القضایا مَثل ح ق تعالی در می ان قضایاست. از حق تعالی به احق الوجودات و از اصل عدم تناقض، به احق الاقاویل و احق الاوایل تعبیر میشود. همه «حق»های یاد شده، بر اساس مبانی رویکرد فلسفی سوم صدرالمتألهین، قابل طرحند.