فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۶٬۰۳۵ مورد.
فطرت و نقش آن در معرفت شناسی
حوزههای تخصصی:
مساله معلومات و گرایشات پیشین آدمی، مساله ای مهم در انسان شناسی و معرفت شناسی فلسفی است که در میان اندیشمندان شرق و غرب مطرح بوده است، عده ای وجود این ادراکات در انسان را پذیرفته و عده ای آنها را به کلی انکار نموده اند، در زبان دینی از این مساله به فطرت تعبیر شده است، متفکران مسلمان تحلیلهای وجودی و معرفتی خود را درباره فطرت و کیفیت آن بیان کرده اند، بنا به اهمیت و نقش تعیین کننده و سرنوشت ساز فطرت در بسیاری از مسائل انسانی و معرفت شناسی، ضروری است دیدگاههای اندیشمندان مسلمان در این زمینه تبیین و تحلیل گردد ، این مقاله با بیان نقش فطرت در معرفت شناسی به بررسی دیدگاه تفکیک در معرفت فطری ازمنظر حکما پرداخته است.
ابن سینا و گستره علم الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظر ابن سینا، باری تعالی به همه اشیا، خواه جزیی باشند یا کلی، پیش از حدوث آنها علم دارد. این علم لازمه علم ذات به ذات بوده و از طریق علل و به سبب ارتسام صور موجودات در ذات، به آنها تعلق گرفته است. طرح نظریه ارتسام در علم الهی انتقادهای فراوان فلاسفه و متکلمان را به دنبال داشته است. این کوشش نشان می دهد ابن سینا خود از چنان ایرادهایی که بر یک قرائت اولیه از نظریه ارتسام وارد کرده اند، آگاه بوده است. او می کوشد ارتسام را چنان توضیح دهد که نتیجه آن تاثر ذات از غیر نباشد. در این نوشته، ضمن مرور بر دیدگاه های ابن سینا، نظر وی در عرصه مفهوم صحیح «ارتسام» بررسی می گردد.
درآمدی بر آرای ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بیان دیدگاه ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت می باشد. این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد تحلیلی استنباطی انجام شده و با استفاده از منابع موجود و در دسترس به تحلیل و استنباط دیدگاه ابن سینا و جاحظ در باب اصول تربیت پرداخته است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که اصول تربیتی استنباط شده از اندیشه های ابن سینا و جاحظ، شباهت ها و تفاوت هایی دارد. از جمله این شباهت ها، می توان به مواردی همچون اصل توجه به تفاوت های فردی، توصیه به عقل گرایی، تغییرپذیری صفات، اعتدال در یادگیری، یادگیری مشارکتی، ایجاد شرایط مناسب برای یادگیری، تنظیم برنامه با توجه به مراحل رشد انسان و توجه به علاقه فراگیران در کسب علوم اشاره کرد. همچنین، تفاوت ها به این قرار است که ابن سینا به اصل خودشناسی و خودسازی، تربیت شغلی، توجه به صلاحیت و تخصص معلم و اصل توجه به امکانات در فرایند عمل تربیتی توجه اساسی داشته، اما جاحظ به آن توجه نکرده و از آن غافل مانده است.
بررسی تطبیقی آرای تربیتی ملامحسن فیض کاشانی و جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
این پژوهش به بررسی تطبیقی آرا و اندیشه های تربیتی فیض کاشانی و جان دیویی در زمینه-های مبانی، اصول و اهداف تربیت به منظور بهره گیری در تعلیم و تربیت می پردازد. این تحقیق از نوع تحلیل اسنادی است که با هدف مقایسه و تطبیق، و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است. در این راستا یافته های پژوهش دلالت دارد که دیدگاه فیض کاشانی در مقایسه با دیویی تفاوت و تشابهاتی دارد. مبنای اختلاف نظر این دو اندیشمند در نگاه ایشان به انسان است. فیض انسان را موجودی مرکب از روح و جسم و دیویی آن را مادی محض می داند. در زمینه هدف تربیت، فیض هدف غایی را قرب الهی و دیویی آن را رسیدن به جامعه دموکراتیک می داند و در زمینه اصول تربیت، هر دو متفکر، اصل فعالیت و همراهی علم و عمل را جز اصول خود می دانند.
توحید افعالى
الکندی فیلسوف العرب
تحلیل حقیقت نبوت از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی نبی کیست، وحی چیست
مسئلة «نبوت» از دیرباز کانون گفت گوهای متکلمان و فلاسفه اسلامی بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای به تحلیل و بررسی دیدگاه ملاصدرا دربارة حقیقت نبوت، می پردازد. صدرالمتألهین براساس مبانی فلسفی خود ازجمله تشکیک در وجود، حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول و با توجه به شایستگی های نفسانی پیامبر، به تبیین و تحلیل حقیقت نبوت پرداخته است. از دیدگاه او نبی انسانی است که با گذر از مرحله حس، خیال و عقل، به بالاترین مرتبه عقل نظری (عقل مستفاد) و عقل عملی (فناء) برسد که دراین صورت، نفس نبی با صور معقوله و عقل فعّال متحد می شود و این بالاترین مقام انسان، یعنی مقام نبوت است.
صدرالمتألهین انبیاء را صاحب کمالات اولیه و ثانویه ای می داند که براساس آنها به مرتبه خلافت الهیه نایل می شوند و استحقاق آن را دارند که ریاست خلق را بر عهده گیرند. وی شریعت را ظاهر نبوت و باطن آن را ولایت می داند و معتقد است مقام نبوت یکی از مراتب ولایت است.
این نوشتار برای تبیین هرچه بهتر نظریه ملاصدرا دربارة حقیقت نبوت، به بررسی مباحث دیگری همچون تفاوت نبی و ولیّ، نبی و فیلسوف، مقام نبوت و رسالت و تفاوت نبوت و کهانت از دیدگاه ملاصدرا می پردازد.
روش های تربیت نفس از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
یکی از سرآمدان معرفت دینی از منظر اخلاقی - تربیتی، صدرای شیرازی است. در این مقاله می کوشیم با استفاده از روش کتاب خانه ای آرای وی را بکاویم تا به الگوها و روش های تربیتی مد نظرش دست یابیم. پرسش محوری ما این است که صدرا در آرای نفس شناسی خویش به چه روش های تربیتی، اشاره صریح یا ضمنی کرده است. وی آرای تربیتی خود را بر اساس مبانی فلسفی اش، خصوصاً دو اصل حرکت جوهری و اتحاد نفس و قوا استوار کرده است. مطالعه آرای وی روشن می کند که اهتمام به انس با حق و ذکر مداوم، الزام به محاسبه و مراقبت از نفس در مسیر حرکت استکمالی نفس و پالایش نفس و غور در باطن از راه های اصلی تربیت نفس به شمار می رود. اجرای عدالت تربیتی بر اساس انعطاف پذیری روح، حفظ بدن و اعتدال گرایی در این مسیر، تقویت تمرکز و حضور نفس، تربیت بر اساس تکرار و عادت، تقویت اعتماد و عزت نفس، و تربیت بر اساس پرورش خلاقیت نیز سایر مراحل تربیت نفس را تشکیل می دهند.
استاد مطهری و ادراکات اعتباری علامه طباطبایی (ره)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
علوم و ادراکات آدمی یا حقیقی هستند یا اعتباری. ادراکات حقیقی از هستی خارجی حکایت می کنند که برآیند فعل و انفعالات حاصل میان مادّة خارجی با حواس هستند، امّا ادراکات اعتباری (گرچه منشاء هستی شناختی دارند،) از خارج حکایت نمی کنند، بلکه مقام آنها مقام جعل، آفرینش، قرارداد و فرض است. اعتبار با ظهور علم حضوری در ساحت علم حصولی معنا می یابد و وجود انسان به تمامیّت می رسد. در واقع، ادراکات اعتباری یک سلسله افکار میانجی بین طبیعت انسانی و خواصّ و آثار تکوینی هستند. نظریّة ادراکات اعتباری به عنوان ابتکار علاّمه طباطبائی(ره) بر رئالیسم تعاملی مبتنی است، چراکه دریافت ما در تعامل با واقعیّت تصحیح می شود و تکامل می یابد. همچنین طرح ادراکات اعتباری نتیجة مواجهة علاّمه با مسئلة تکثّر است که بر اساس آن، تکثیر ادراکات انسان توضیح می یابد و به تبع آن، ماهیّت گزاره های اخلاقی تبیین می شود، بدین گونه که استدلال علاّمه برای اعتباری بودن حُسن و قبح و نفوذ احساسات در اعتباریّات، ناخودآگاه به نسبیّت گرایی هنجاری منجر می شود، هرچندکه مطهّری با پذیرش نظریّة اعتباریّات سعی در ثابت نگه داشتن پایه های اخلاقی دارد. استاد مطهّری معیار ادراکات اعتباری را وابسته به قوای فعّالة انسان دانسته است که وی را برای رسیدن به کمالات خود برمی انگیزد تا بتوان در آنها نسبت «باید»، «وجوب» یا «ضرورت» اعتباری را فرض کرد. همچنین عطف توجّه به ادراکات اعتباری، راه گفتگو با دیگر اندیشه ها و فرهنگ ها را می گشاید، گرچه جهت گیری علاّمه طباطبائی(ره) و استاد مطهّری در مواجهه با تکثّر متفاوت است.
وجدان فقر ذاتی و تاثیر آن در افعال و نگرش انسان از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه سید محمدحسین طباطبایی از مفسران بزرگ معاصر با رویکرد توحیدی خاص و از تربیت یافتگان مکتب مرحوم سید علی قاضی، ضمن تفسیر آیات قرآن کریم در پاره ای مواضع، به مساله ای مهم در معرفت ربوبی با عنوان وجدان فقر ذاتی پرداخته است. نوشتار حاضر به تحلیل این مساله از نگاه مرحوم علامه می پردازد. لذا در ابتدا متذکر شرافت و عظمت مساله توحید می شویم. آنگاه به ارتباط توحید و وجدان فقر ذاتی می پردازیم و با طرح پاره ای از اوصاف الاهی، تاثیر آن در افعال و نگرش انسان را بررسی می کنیم
نیایش فیلسوف
حوزههای تخصصی:
نقش انسان شناسی در اخلاق بر مبنای تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان بینی الهی، هر موجودی که در جهان امکانی سهمی از هستی دارد، از سه مبدأ «فاعلی»، «داخلی» و «غایی» برخوردار است. انسان نیز دارای این مبادی سه گانه است و علامه طباطبایی این مبادی را مدخلی برای ورود به نظام اخلاق ترسیم نموده که براساس آن می توان نقش انسان شناسی در اخلاق را در نظر ایشان تبیین نمود. ایشان به مقتضای مبدأ فاعلی انسان، الگوی «اخلاق توحیدی» را مطرح نموده که نه تنها نگرش انسانِ محدود در این عالم مادی را به سمت اخلاق مابعدالطبیعه ترغیب می کند، در تحقق عینی ارزش های اخلاقی و نیز ایجاد انگیزه در عاملِ اخلاقی نیز تأثیر قابل توجهی دارد. همچنین به مقتضای مبدأ داخلی، ضمن تحلیل قوای نفس انسان، الگوی «اخلاق عقلانی» را ارائه نموده و مسئولیت اخلاقی انسان را منوط به بهره مندی از درک اخلاقی او دانسته است. ایشان به مقتضای مبدأ غایی، داشتن انگیزه الهی را مهم ترین عنصر در اخلاقی بودن فعل قلمداد کرده است. در این مقاله تلاش خواهد شد تا ضمن تبیین این مبادی سه گانه ناظر به انسان، دیدگاه علامه درباره نقش انسان شناسی در اخلاق تبیین و بررسی گردد. روش این مقاله در مراجعه به آرا، استنادی و در تبیین محتوا توصیفی تحلیلی است.
معرفتشناسى
منبع:
معرفت ۱۳۷۵ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
بررسی و نقد دیدگاه ابن رشد در چگونگی ضرورت نبوت و شناخت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ظاهر برخی عبارت های ابن رشد چنین استفاده می شود که وی حکمت را برای تحصیل سعادت عقلی خواص(فیلسوفان) کافی می داند و شریعت را از این جهت ضروری نمی داند. هرچند فیلسوفان را از جهات دیگری نیازمند شریعت می داند. مثلاً از این جهت که تنها با سعادت عامه مردم است که می توان از امکان تحقق سعادت خواص سخن گفت و چون سعادت عوام از طریق شریعت ممکن است، پس شریعت برای فیلسوفان هم ضروری است. این مقاله ضمن ارائه شواهدی درباره این ادعا، می کوشد تا آن را در ارتباط با دیدگاه ابن رشد در مورد چگونگی شناخت پیامبران و نقش معجزه در شناسایی آنها مورد بررسی قرار دهد.