فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۸۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
با اینکه در مطلوبیت کمال اختلافى نیست، درباره خود مفهوم کمال، چه در عمل و چه در نظر اختلاف وجود دارد. ریشه بیشتر این اختلافات، مبانى بحث کمال نهایى انسان است؛ تا آنجا که اختلاف در مبانى کمال نهایى، به ایجاد مکاتب مختلف اخلاقى انجامیده است. یکى از مهم ترین این مبانى، مبانى معرفت شناختى است. در این مقاله به بحث درباره مبانى معرفت شناختى کمال از دیدگاه آیت اللّه مصباح مى پردازیم که بر اساس آن، معرفت امرى ممکن بلکه متحقق است و مى توان آن را با تبیینى یقین آور اثبات کرد. به علاوه، ابزار معرفت منحصر به عقل و حس نیست، بلکه وحى و شهود نیز جزو ابزارهاى اصلى معرفت هاى بشرى اند. همچنین بر اساس دیدگاه ایشان میان فعل و هدف اخلاق رابطه اى ضرورى (ضرورت بالقیاس) برقرار است.
ادراک حسى در دیدگاه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادراک حسى که از اساسى ترین و چالش برانگیزترین مسائل فلسفه و معرفت شناسى است، جایگاه نوینى در اندیشه افلاطونِ ایده آلیست و عقل گرا مى یابد. در معرفت شناسى افلاطون، معرفتِ حقیقى خطاناپذیر بوده و به حوزه مُثُل یا هست ها که لایتغیرند تعلق مى گیرد. درحالى که ادراک حسى نه تنها خطاپذیر است، بلکه به جهان محسوس متغیر تعلق دارد و ازاین رو، نمى تواند معرفت حقیقى باشد.
در این نوشتار برآنیم تا امکان و نقش آفرینى ادراک حسى در اندیشه افلاطون را بررسى کنیم و این کار مستلزم نگاهى تحلیلى به معرفت شناسى و هستى شناسى افلاطون مى باشد. حاصل مقاله آنکه ادراک حسى به دلیل بهره مندى جهان محسوس از عالم مُثل و قرار گرفتن میان وجود و عدم، همچنین ذى نفس بودن و اندام هاى حسى صرف نبودنِ انسان به عنوان فاعل شناسا و یادآورى بودنِ علم، نه تنها ممکن است، بلکه مقدمه اى براى معرفت حقیقى است.
ادراک حسی
حوزههای تخصصی:
علم حضوری نفس از دیدگاه شیخ اشراق و محقق دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که نفس، در کلام شیخ اشراق، واجد دو جه علوی و سفلی ست، ضرورتاً، واجد دوگونه فعل است: فعلی که با عنوان «تدبیر جسم» شناخته می شود و فعلی که متضمن معرفت و سیر و سلوک عرفانی است؛ اما از آن حیث که نفس، به عالم نور تعلق دارد و از جنس نور است، بنا به تعریف نور، نخست «آشکار بر خود» است و دوم «آشکار کننده ی غیر خود». بنابراین، شیخ اشراق، در اثبات تجرد نفس، نخست از «ادراک مستمر نفس» یا «خودآگاهی نفس» سخن می گوید و سپس، از دیگر اقسام علم حضوری بحث می کند. تقدم این سنخ از علم حضوری بر دیگر انواع آن نشانگر ضرورت آن برای دیگر اقسام معرفت است. به طوری که شناخت نفس از مفارقات علوم و امورات جسمانی سفلی، حاصل شدت و ضعف در همین سنخ ضروری و متقدم علم حضوری است.
نقد و بررسی نظریه معرفت شناسی اصلاح شده بر مبنای تقریر پلانتینگا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در طی قرون متمادی فیلسوفان بسیاری مبناگروی سنتی را پذیرفته و از آن در استدلالات خود بهره می گرفتند. در مقابل برخی فیلسوفان جدید مانند پلانتینگا نظریه معرفت شناسی اصلاح شده را ارائه داده اند. مطابق این نظر قضایای پایه به تعداد محدودی که در نظر مبناگروان سنتی است، محدود نمی شود. بلکه قضایای بیشتری را شامل می شود که از جمله آن ها اعتقاد به وجود خداوند است. مطابق این نظر، ضرورتی ندارد که فیلسوفان برای اثبات وجود خداوند، دلیل بیاورند؛ بلکه وجود خدا خود قضیه ای پایه و بی نیاز از استدلال است. پلانتینگا برای اثبات مدعای خود، با سه دلیل مدعای مبناگروان سنتی را رد می کند. اما در این مقاله اثبات شده که دلائل سه گانه وی درست به نظر نمی آید. سپس پنج دلیل در نقد دیدگاه پلانتینگا آورده شده است؛ دلائلی که خود پلانتینگا به برخی از آن ها پاسخ داده است، اما به نظر می رسد که هیچ یک از پاسخ های وی قانع کننده نباشد.
نگاهی معرفت شناختی به یقین در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین یا دست کم یکی از مهم ترین پرسش های معرفت شناسی، امکان یا عدم امکان شناخت یقینی است. در پژوهش حاضر، تلاش بر این است که «امکان یقین» از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار گیرد. رهاورد این پژوهش آن بوده است که قرآن کریم، علاوه بر پذیرش امکان یقین و دعوت به تحصیل آن، چهار راه حس، عقل، وحی و کشف و شهود را راه های معتبر نیل به یقین می داند. روش تحقیق در این مقاله، کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی بوده است.
عقلانیّت فضیلت محور و باورهای دینی؛ با تأکید بر نظریة سوسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی فضیلت محور، یکی از جدیدترین رویکردهای معرفت شناسی است که به دلیل تمرکز بر فاعل شناسا و فضیلت های معرفتی او، از سایر رویکردهای موجود متفاوت می باشد. این رویکرد، به جهت شباهت با رویکردهای برون گرایی که در ذیل معرفت شناسی اصلاح شده قرار می گیرند، از ظرفیت های قابل توجّهی برای نظریه پردازی در معرفت شناسی باورهای دینی برخوردار است. لذا می توان با تعریف پیش فرض هایی چون فضائل معرفتی دینی و منظر دینی، به مفهوم جدیدی از عقلانیّت دست یافت. این نظریه، در مقابل استدلال های شکّاکان مبنی بر عدم امکان معرفت در حوزة باورهای دینی و نیز استدلال ملحدان مبنی بر عدم وجود خدا، دفاع قابل قبولی از باورهای دینی ارائه می کند.
تحلیل انتقادی کاربرد «حکمت الهی» در کلام شیعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صفت حکمت الهی در کلام شیعه برای اثبات برخی قواعد و اصول اعتقادی به کار رفته است. متکلمان شیعه در استدلال های خود هدف آفرینش انسان یا مکلف نمودن او را تعیین می کنند و وسیله های لازم برای رسیدن به هدف را بر او واجب می دانند و آنچه را که مانع رسیدن به هدف می بینند بر خدا قبیح می شمارند. در این نوشتار با روش تحلیل منطقی کفایت ادله مبتنی بر حکمت الهی، در قاعده لطف، عدل الهی، ضرورت نبوت و امامت، و ضرورت معاد، در آثار معروف ترین متکلمان شیعه مورد بررسی قرارگرفته اند. در این ادله خلل های مشترکی وجود دارد که ریشه در روش به کارگیری حکمت الهی در استدلال های کلامی دارد. به نظر می رسد که ادلّه متکلمان در تعیین غرض الهی فاقد کفایت است: آنچه آنان واجب علی الله می دانند ابزارهای منحصر به فرد و غیر قابل جایگزین برای اهداف الهی نیستند؛ و گاهی افعال ربوبی با افعال بشری قیاس می شوند.
چیستى اعتبار از نظر آیت اللّه محمدحسین غروى اصفهانى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اعتباریات از مسائل مهم در قلمرو مباحث فلسفه هاى مضاف به ویژه فلسفه حق، فلسفه سیاست، فلسفه حقوق و فلسفه اخلاق است. حقیقت اعتبار و امور اعتبارى، تمییز میان معانى گوناگون آن و نیز رابطه میان اعتبار و انشا، اعتبار و تنزیل، انواع اعتباریات، اعتباریات و واقعیت و همچنین مسئله صدق و کذب در اعتباریات، از مهم ترین مباحثى اند که در بحث اعتباریات باید بدانها پرداخت. اندیشمندان بسیارى به مسائل یادشده پرداختند و مباحث ارزشمندى را ارائه داده اند؛ اما دو تن از متفکران برجسته مسلمان، یعنى مرحوم اصفهانى و علّامه طباطبائى، دقیق ترین مباحث را در این حوزه مطرح کرده اند. در این نوشتار دیدگاه مرحوم محمدحسین غروى اصفهانى را درباره مسئله اعتباریات توضیح داده ایم.
اسلامی سازی معرفت: بررسی دیدگاه های اسماعیل راجی الفاروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان اسلامی سازی معرفت که از حدود دو قرن پیش آغاز شده طرف دارانی جدی در برخی ملل اسلامی و عربی دارد، از جمله اسماعیل راجی الفاروقی و هم فکران او توجه خاصی به این امر کرده اند. آن ها در مقام نظریه پردازی بر بازخوانی میراث علمی گذشته، شناسایی علل عقب ماندگی مسلمانان معاصر، تأسیس روش شناسی اسلامی ملهم از قرآن، ایجاد ادبیات انگلیسی اسلامی و اصلاح نظام آموزشی کنونی جوامع اسلامی تأکید کرده اند، و در عمل، برخی مؤسسات و دانشگاه های اسلامی، انجمن های علمی و اسلامی و موارد شبیه آن ها را تأسیس کرده اند و برای شناسایی استعدادهای کشورهای اسلامی کنفرانس هایی برگزار کرده اند و در مجموع توانسته اند ادبیات اسلامی سازی معرفت را به متفکران جهان اسلام معرفی کنند؛ اما نگرش های قشری و گاه سلفی گری و انتظارات روش شناختی نابه جای آنان از قرآن برای تمهید نظریه های علمی شان مانع از موفقیت این اندیشه شده است. در این مقاله، ضمن بررسی دیدگاه ها و اقدامات فاروقی و هم فکران او درباره اسلامی سازی معرفت، ابعاد مثبت و منفی آن بررسی و نقد شده است، تا ابعاد امکان استفاده از تجربیات آنان در اسلامی سازی علم در عصر حاضر آشکار شود.
دین و دانش
حوزههای تخصصی:
راههای شناخت حقیقت
درآمدی بر نظریه فطرت
منبع:
نامه حکمت ۱۳۸۴ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
ادراکات فطری در منظومه معرفتی ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با نظر به اینکه اساس زندگی انسان مبتنی بر معلومات و معارف او است، توجه به اینکه نظام معرفتی وی بر چه اصولی استوار است و تا چه حد می توان بر استحکام و اتقان آنها اعتماد کرد ضروری است. هرچند مباحث معرفت شناسی در آثار ملاصدرا به طور پراکنده بیان شده است، ولی ایشان این مباحث را، بر اساس مبانی فلسفی خویش، با ظرافت و استحکام بالایی مطرح کرده است که خود گویای ژرف نگری و توجه وی به مباحث معرفت شناسی است. یکی از بنیادی ترین مباحث معرفت شناسی مسئله ادراکات فطری یا همان شالوده و بنیانِ یقینیِ معارف بشری است که اعتقاد و اعتماد به این شالوده معیارِ ارزشمندی و اعتبار ادراکات بشر است. غرض از طرح این بحث این است که با بررسی مبانی معرفتی ملاصدرا، دقت و توجه او را در بیان مبناگروی خود و ذکر مصادیق و کارکردهای آن جویا شویم.
نگاهی معرفت شناختی به گزاره های متواتر در اندیشة اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متواترات که گونه ای از دلیل های نقلی اند، در دانش هایی همچون کلام، فقه، تاریخ و دیگر دانش های همگن که ادله نقلی در آنها کارآمدند هستند، نقشی بسیار دارند. در نوشتار حاضر، دربارة گزاره های متواتر با نگاهی معرفت شناختی و از این جهت که مفید یقین اند و می توانند مبدأ برهان قرار گیرند، بحث می کنیم. پیش از آن، از باب مقدمه، لازم است دربارة تعریف خبر یا گزارة متواتر بحث، و تعریف های ارائه شده را ارزیابی کنیم و دربارة نیز شرایط اعتبار خبر متواتر بحث کنیم و، سپس ببینیم متواترات چه معرفتی به ما می دهند: معرفت ظنی یا یقینی؟ و اگر یقینی، آیا نوعی معتبر است یا شخصی؟ سرانجام به مسئلة اصلی، یعنی بدیهی و مبدأ برهان بودن آنها می رسیم. در این باره، نقدهایی را که متوجه بداهت و بلکه یقینی بودنشان شده است طرح و ارزیابی می کنیم و بدین نتیجه رهنمون می شویم که درجة معرفتی آنها فروتر از یقین بالمعنی الاخص است.
بررسی نقش فاعلیت نفس در فرایند ادراک از نظر صدرالمتالهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألّهین بر خلاف پیشینیان خود، نقش قوه ادراکی را از انفعال، به سمت فاعلیت سوق داد. از نظر وی نفس در ادراک های حسی و خیالی شبیه فاعل مخترع است که به ایجاد صورت های ادراکی در فضای نفس می پردازد. لازمه سخن صدرا این است که علم نیز از مدار ماهیت خارج شده و امری وجودی گردد؛ چون جعل فقط به وجود تعلق می گیرد. با این حال، فاعلیت نفس نسبت به صورت هایی که واجد آن ها نیست، به مشکلاتی مثل نقض قاعده «معطی شیء باید واجد آن باشد» روبه رو می شود که این مشکل با دخالت موجود مفارق، قابل حل است.
«معرفت» و الزامات فراروى رسانهاى
منبع:
معرفت ۱۳۸۱ شماره ۶۲
حوزههای تخصصی:
تأثیر نگاه وجودشناسانة ملاصدرا به علم در برخی مباحث هستی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در باب علم، دارای ابتکاراتی است که فلسفة او را از نظام های فلسفی پیشین، متمایز می سازد. وی با رویکردی وجودشناختی به علم، نگاهی متفاوت به مسائل مربوط به آن دارد. ابداعات صدرالمتألهین در این موضوع، زمینه ا ی مناسب برای حل مسائل دشواری که تا پیش از وی، پاسخ کامل و صحیحی برای آن ارائه نشده بود، فراهم کرد. در این نوشتار، تنها برخی از پیامدهای هستی شناختی نگاه وجودشناسانة ملاصدرا به علم، مورد بررسی قرار گرفته است، لیکن تبیین این مسائل، از چنان درجة اهمیتی برخوردار است که نگاه ما را به هستی، کاملاً دگرگون می سازد، مسائلی چون علم خداوند به مخلوقات، معرفت به خداوند، اثبات شوق و عشق در همة موجودات. بی شک ملاصدرا بدون اصول فلسفی خود و مسائلی که در حوزة علم به اثبات می رساند، قادر به تبیین عقلانی و صحیح این مسائل بسیار مهم نبوده است