فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۱۱٬۳۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
ایدئولوژی در حوزه های مختلف علوم انسانی، مانند فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی و دین شناسی مورد مطالعه قرار می گیرد. هدف از این پژوهش واکاوی ایدئولوژی در اندیشه شریعتی وسروش است، و به دنبال پاسخ به این سئوالات است: ایدئولوژی در هر یک از حوزه های مذکور به چه معنا است؟ سروش و شریعتی، هریک، در کدام یک از این حوزه ها جای دارند؟ آیا سروش در نقد شریعتی راه را به درستی رفته است؟ در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، نتیجه گرفته شده است که فلسفه ایدئولوژی را به معنای مبنای تجربی اندیشه ها یا آگاهی کاذب دانسته و جامعه شناسی آن را به معنای مبنای واقعیت اجتماعی یا آگاهی راستین تلقی نموده است. سروش، با غفلت از گستره معنایی ایدئولوژی، نقشی ابزاری و گزینشی عمل نمودن به آن داده است و به نفی همه ایدئولوژی ها و به نقد اندیشه شریعتی پرداخته است، در حالی که شریعتی ایدئولوژی را بیان کننده یک واقعیت اجتماعی می داند و نقشی پویا و حرکت آفرین به آن می دهد و، با عنصر اجتهاد، آن را از خطر ایستایی و دگم اندیشی دور می داند. لذا، وجود ایدئولوژی را ضرورت همه جوامع بشری در همه اعصار می داند و صلای پایان ایدئولوژی ها را از توطئه های نظام سلطه سرمی دهد، هرچند شریعتی نیز در مفهوم و مصداق ایدئولوژی دچار مغالطاتی شده است.
ارزیابى نظریه نولدکه در اقتباس قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تئودور نولدکه آلمانى ازجمله خاورشناسانى است که درباره اصالت قرآن پژوهش کرده است. این پژوهش، با روش توصیفى تحلیلى و با رویکرد انتقادى، به ارزیابى نظریه وى در مورد اقتباس قرآن پرداخته است. به اعتقاد او، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اغلب آموزه هاى قرآن را از طریق ارتباط با ادیان و سایر فرهنگ ها به دست آورده است. نولدکه در نظریه اقتباس قرآن، بیش ترین سهم را به آموزه هاى یهودى و سپس مسیحى و در نهایت، فرهنگ جاهلیت مى دهد. وى براى ادعاى اقتباس قرآن از منابع یهودى مسیحى، دو دلیل مى آورد: نخست، مشابهت قرآن به کتب یهودى مسیحى و دیگرى، ارتباط پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى مسیحى است. نولدکه میان فرهنگ جاهلى و قرآن شباهت هایى را برشمرده و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را مؤدب به آداب جاهلى معرفى مى کند. ادله وى درباره مسئله اقتباس قرآن مردود مى باشد؛ زیرا اولاً، مشابهت چشمگیرى بین قرآن و کتب یهودى و مسیحى و فرهنگ جاهلیت وجود ندارد. ثانیا، ادعاى ارتباط علمى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى و مسیحى، و مطابق بودن رفتار آن حضرت با فرهنگ جاهلى، عارى از استناد صحیح تاریخى است.
بررسی و نقد دلالت عقلی معجزات بر صدق ادعای نبوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶
5 - 24
حوزههای تخصصی:
دیدگاه اندیشمندان دینی در تبیین رابطه معجزات و مدلول آن، یعنی صدق ادعای نبوت به دو رویکرد عقلی و اقناعی قابل تقسیم است. بر اساس رویکرد اقناعی، هیچ رابطه منطقی و ضروری میان معجزات و مدلول آن در عالم واقع وجود ندارد، در حالی که بر اساس رویکرد عقلی این رابطه منطقی و ضروری و کاملاً قابل تبیین است و معجزات از براهین صدق نبوت هستند. با توجه به نقش بسیار مهم معجزات در ایمان دینی، در این مقاله تلاش شده است دلایل دیدگاه دلالت عقلی معجزات از جهت تمامیت و استحکام مورد بررسی و نقد قرار گیرد. دستاورد این پژوهش نشان خواهد داد که تبیین های رایج از دلالت عقلی معجزات، دلالت آشکار آن بر صدق ادعای نبوت را به روشنی نشان نمی دهد.
دفاع از احادیث نشانه هاى ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اعتبارسنجی و طبقه بندی دلالی روایات رجعت معصومین بعد از امام زمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقایسه و ارزیابی رابطه جاودانگی و معنای زندگی در اندیشه تولستوی وملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسئله رابطه و تاثیر مرگ و جاودانگی بر معنای زندگی در آثار متفکرانی چون تولستوی و ملا صدرا به عنوان یکی از مسائل بنیادی مورد توجه بوده است ،تولستوی که زمانی احساس پوچی می کرده تصمیم می گیرد راه حلی بیابد،پس از سفرهای متعدد و مطالعه علوم مختلف و بالاخص کنکاش در زندگی واحوالات گروه های مختلفی از مردم اعم از پوچ گرایان و کسانی که زندگی را معنادار می دانند به این نتیجه می رسد که لازمه معنادار بودن زندگی جاودانه بودن انسان است والا سعادت و بامعنا بودن زندگی توهم وخیالی بیش نیست واین نتیجه حاصل استقراء و مطالعه در زندگی مردم است نه حاصل یک نظام فلسفی نظاممند. اما ملاصدرا با توجه به نظام فلسفی خاص خود که بر اساس مبانی واصول نظاممندی طراحی شده،اثبات می کند که انسان جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء است و نفس و بدن رابطه اتحادی دارند ونفس انسان بواسطه اتحاد با ادراکات وتاثیر پذیری از فضایل اخلاقی وانجام دستورات شریعت ، سعه وجودی پیدا کرده و به تدریج به تجرد وروحانیت وجاودانگی می رسد و هدف نهایی وحقیقی از زندگی انسان رسیدن به مبداء هستی است وچون مبداء هستی نهایت ندارد پس انسان در صورتی می تواند در مسیر هدف ومعنای زندگی گام بردارد که جاودانه باشد لذا با اثبات عالم برزخ وقیامت سیر انسان را بی نهایت می داند واین تفسیر از زندگی ومرگ نه تنها ترسناک نیست وباعث پوچی نمی شود بلکه موجب پویایی ، امید ، آرامش و معناداری زندگی می شود .
سنت پژوهی؛ رویکردی نوین به آینده پژوهی مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تحلی زبان گزاره های حاکی از علائم حتمی ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی نظریه روان کاوی فروید از منظر معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه روان کاوی فروید، یکی از نظریات مهم در قرن نوزدهم بوده که تأثیر شگرفی در تربیت داشته است. این نظریه از منظر روش، بر روش تجربه گرایی در غرب تکیه دارد و از منظر ماهوی، با مکتب مادی گرای اومانیسم هم سان است. نظریه پیش گفته دو رکن اساسی دارد؛ یکی ساختهای سه گانه ذهنی و دیگری حالات سه گانه روانی. به باور فروید، از میان ساخت های سه گانه ذهنی، نهاد برترین و بنیادی ترین ساخت است و منبع انرژی های غریزی جنسی به شمار می آید. وی ناخودآگاه را عامل اساسی در تربیت معرفی می کند. نظریه فروید از منظر معارف دینی به ویژه نهج البلاغه، در هر دو رکن پیش گفته، مخدوش است: نخست، روش تجربه گرایی انحصارگرا، روشی درست در شناخت انسان نیست. دوم، اومانیسم مکتبی انحرافی در شناخت انسان است که به ابعاد مترقی انسان توجهی ندارد. سوم، انسان دارای ساختهای سه گانه ذهنی نیست و صرفاً یک ساخت ذهنی دارد و چهارم، برخلاف نظر فروید، ضمیر ناخودآگاه بیشترین تأثیر را در رفتارهای انسان ندارد.
ارائه آموزه های مهدویت از سوی امام مهدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این همانی شخصیت انسان از نظر سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
یکی از مباحثی که در مسائل حقوقی در عالم دنیا و عالم آخرت (معاد) نقش دارد، مسئله این همانی شخصیت انسان است. مسئله این است که ملاک شخصیت انسان چیست و به چه ملاکی می گوییم شخص در زمان دوم همان شخص در زمان اول است؟ دیدگاه های گوناگون در این باب مطرح شده است. در این نوشتار، مسئله این همانی شخصیت انسان را با روش توصیفی - تحلیلی از دیدگاه سهروردی و ملاصدرا بررسی کرده ایم تا معلوم شود پاسخ مسئله مزبور با توجه به دیدگاه آنان به دست می آید یا خیر. طبق نظر سهروردی، ملاک این همانی شخصیت انسان نفس او است و بر اساس دیدگاه ملاصدرا، مجموع نفس و بدن شخصیت انسان را تشکیل می دهد. بسیاری از ادله سهروردی مدعای او را اثبات نمی کند و دیدگاه ملاصدرا نیز خالی از ابهام نیست.
بررسی قدسی بودن هنر سماع و رقص از منظر آیات و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هنر در نزد سنت گرایان اهمیت ویژه ای دارد؛ آنها هنر را به سه قسم قدسی، سنتی و مذهبی تقسیم می کنند و بر این باورند که هنر قدسی از خاستگاه الهی برخوردار است. از نگاه نصر، سماع و رقص هنرهایی قدسی به شمار می آیند. ولی پرسش اینجاست که کدام آیه یا روایت بر جواز سماع و رقص دلالت دارد؟ به دیگر سخن، آیا می توان از ظاهر آیات و روایات به خاستگاه الهی آنها پی برد؟ ازآنجاکه هنر قدسی پیوندی عمیق با طریقت های معنوی دارد، سعی شد تا با مراجعه به کتب صوفیه و با روشی توصیفی تحلیلی به این مسئله پاسخ داده شود. یافته های این مقاله گویای آن است که اگرچه صوفیه کوشیده اند تا برای جواز سماع و رقص به آیات و روایاتی استناد ورزند و حتی از ایرادات مخالفان نیز پاسخ دهند، اما دلیل نقلی آنها خدشه پذیر است، زیرا ظاهر آیات بر جواز سماع و رقص دلالتی ندارد و محتوای روایات نیز با ایرادهای جدی مواجه است
انسجام اخلاقی و موازنه متأملانه گسترده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، شاهد سطحی از انسجام اخلاقی با عنوان «موازنه متأملانه گسترده» هستیم که از درجه اعتماد بالاتری نسبت به سطح محدود انسجام اخلاقی برخوردار است؛ زیرا برای توجیه یک باور اخلاقی، علاوه بر انسجام آن با باورهای اخلاقی دیگر، ضروری است آن باور اخلاقی با باورهای غیراخلاقی مناسب و مرتبط از قبیل باورهای روان شناختی، زیست شناختی، جامعه شناختی و انسان شناختی نیز منسجم باشد. آنچه اهمیت دارد این است که چنین سطحی از انسجام نیز با چالش هایی مواجه بوده و نسبت به نظریه رقیب، یعنی مبناگرایی اخلاقی موفق نیست. این نوشتار می کوشد پس از تبیین سطح گسترده انسجام اخلاقی، یعنی موازنه متأملانه گسترده، این رویکرد کلی را نقد کند. درنهایت روشن خواهد شد که اگر تصور شود یک باور اخلاقی در موازنه متأملانه گسترده، موجه است، اما این باور تنها به طور مسامحه ای موجه است؛ یعنی تا این اندازه موجه است که فاعل دلیلی معرفتی برای پذیرش یا ردّ آن گزاره ندارد و لذا نمی توان آن را به طور معرفتی موجه دانست.
تحلیل آموزه امامت در زیارت نامه اربعین
حوزههای تخصصی:
یکی از زیارت نامه های معتبر در زیارت امام حسین(ع)، زیارت نامه اربعین آن حضرت است که در روز اربعین خواندن آن بسیار سفارش شده تا جایی که طبق روایت امام حسن عسکری(ع) یکی از علامت های مؤمن، زیارت امام حسین(ع) در روز اربعین شمرده شده است. این زیارت نامه گنجینه-ای ناب در باب شناخت آموزه امامت ولایت است. در این نوشتار برآنیم تا با تحلیل فرازهایی از این زیارت نامه، این آموزه شیعی - یعنی اعتقاد به امام به عنوان حجت خداوند بر خلقش - و اوصاف ویژگی های او را بازشناسیم.
معاد از دیدگاه ابن سینا
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
ابن سینا فیلسوفی اثرگذار در فلسفه اسلامی است، قرن ها پس از او بسیاری از فیلسوفان مسلمان و حتی متکلمان خود را شارح اندیشه های او می دانستند. ابوعلی سینا برای اثبات معاد روشی کاملاً عقلی برمی گزیند و از راه اثبات تجرّد نفس، دلیلی بر بقای آن اقامه می کند. به عبارت دیگر، او برای اثبات معاد روحانی صرفأ به عقل استناد می کند و روش فلسفی را کاملاً ممکن می داند، اما برای اثبات معاد جسمانی به وحی استناد می جوید و کمیت عقل را در این میدان لنگ می داند. وی درکل پیرامون مباحث نفس و معاد از استدلال عقلی و فلسفی مدد می گیرد و جز در مواردی که مرتبط با معاد جسمانی است، به متون دینی استناد نمی کند. او به معاد روحانی و جسمانی اعتقاد دارد، ولی صرفأ به بررسی فلسفی معاد روحانی می پردازد و معاد جسمانی را به دین واگذار می کند، تصویری که او از معاد روحانی به دست می دهد، بر فیلسوفان پس از او بسیار اثرگذار بوده است. در این مقاله کوشیده شده-است دیدگاه ابن سینا پیرامون معاد مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
نقد و بررسی کتاب «جبر و اختیار» اثر استاد محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
کتاب «جبر و اختیار» از جمله آثار نوشته شده در مورد بحث جبر و اختیار به قلم مرحوم استاد محمدتقی جعفری می باشد. از آنجا که این بحث در علوم گوناگونی از جمله فلسفه، کلام و مباحث انسان شناسی مورد دقت و بررسی قرار می گیرد، کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده اند و هریک از زوایای مختلف به موضوع نگاه کرده اند. استاد محمد تقی جعفری خواسته نگاه جامعی به موضوع جبر و اختیار داشته باشد. همین ویژگی آن را از سایر کتب نوشته شده در این زمینه متمایز ساخته است. این نوشتار درصدد بررسی و نقد این اثر می باشد.
بررسی و نقد رویکرد پدیدارشناسی دینی هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی کربن، بر دو ستون اسلام ایرانی و تأویل استوار شده است، اساساً ماهیتی دینی دارد و شناخت پدیدارشناسانه از امور و چیزها در منشور پدیدارشناسی کربن، به معنای سنجش نسبت میان آن ها و امر قدسی است. با این اوصاف باید در انتساب کربن به سنت پدیدارشناسی و پدیدارشناس خواندن کربن جانب احتیاط را رعایت کرد؛ پدیدارشناسی مدنظر کربن اساساً صبغه ای دینی دارد و کربن به دنبال طرح چهارچوبی است که پروژه ی دین شناسانه اش در آن جای بگیرد؛ او در این مسیر آنچه را فراخور کار خود می یابد، به کار می بندد: چه پدیدارشناسی هیدگر و چه عرفان ابن عربی یا فلسفه سهروردی. این پدیدارشناسی راستین یا تأویل، چیزی نیست که مشابهی در مکاتب غربی داشته باشد؛ لذا اگر سخن از پدیدارشناسی هم در میان است، مراد، نوعی خاص از پدیدارشناسی است که اگر حتی بپذیریم در روش متأثر از هوسرل یا هیدگر است، در جهان بینی نمی تواند با آن ها هم داستان باشد و چنین نیز نیست. پدیدارشناسی کربن یا تأویل، با فراهم ساختن امکان به اول بردن چیزها، نسبت آن ها را با امر قدسی روشن می کند؛ چیزی که منجر به آشکارشدن ساختارهای مشترک ادیان می شود و به مبنایی برای «دین شناسی تطبیقی» و «تقریب ادیان» تبدیل می شود. نوشتار حاضر پس از مقدمه، با بخشی پیرامون «پدیدارشناسی کربن» ادامه می یابد و پس از طرح هایی پیرامون «اسلام ایرانی» و «تأویل»، با بخشی با عنوان « پدیدارشناسی دینی کربن: از اسلام ایرانی تا تأویل » خاتمه می یابد.
تأثیر متقابل باورها و کردارها از دیدگاه علم سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل کلیدی که باید در عرصه بسیاری از علوم انسانی به گونه عام و در عرصه دانش سلوک به گونه خاص، به آن پرداخت و از بعد انسان شناسی سلوکی آن را بررسی کرد، تأثیر متقابل باورها و کردارها بر یکدیگر است که در گستره حقیقت انسانیه رخ می دهد و در چهار ساحت امکان بررسی دارد: تأثیر علوم قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال بدنی بر اعمال قلبی و تأثیر اعمال بدنی و قلبی بر علوم قلبی. چون تصدیقات پایه اعمال هستند، پس بر اعمال مؤثرند و از آن رو که اعمال بدنی از آثار ملکات قلبی هستند و ملکات قلبی از اعمال قلبی به شمار می آیند، بر اعمال قلبی مؤثرند و چون تکرار اعمال بدنی موجب ایجاد هیأت راسخ و صورت جوهری در حقیقت انسانی می شوند و ملکات قلبی را به وجود می آورند، بر اعمال قلبی مؤثرند و اعمال، چه قلبی و چه بدنی نیز به تناسب، موجب فعلیت خصایص کرداری هر یک از دو قوه عقل و جهل هستند و فعلیت هر یک از آن خصایص، به ضعف و قوّت هر یک از دو قوه عقل و جهل منجر می شود که این ضعف و قوّت تصدیق و تکذیب معارف و علوم قلبی را در پی دارد، لذا بر این علوم تأثیرگذارند. .