گستره و تسلط فرهنگ و تمدن غرب بر مشرق زمین و انفعال و تاثیرپذیرى برخى از مشرق زمینیان، بحث و کاوش در این باره را ضرورى مىسازد . به علاوه نسبت میان فرهنگ اسلامى و فرهنگ مدرن و سازگارى یا تضاد و ناسازگارى میان آن دو، شناخت مؤلفههاى جهانبینى مدرن را براى مسلمانان امرى مهم و حیاتى مىگرداند . این نوشتار در صدد تبیین رابطه میان اندیشه اسلامى و مدرنیسم است .
از آثار و نوشته های ابوحیان توحیدی پیداست که وی با وجود زندگی در کانون تصادم و اصطکاک میان عقاید و مذاهب مختلف در بصرة قرن چهارم، شخصیتی آزاداندیش و تا حدود زیادی بدور از تعصب دینی و مذهبی بوده است. این بی تعصبی می تواند علاوه بر جنبه های درونی او، متأثر از نفوذ افکار استادش ابو سلیمان منطقی، مراودة توحیدی با اخوان الصفا و نیز قدری گرایش او به زهد و تصوف بوده باشد؛ با این حال، در برخی آثار ابوحیان چیزی بیش از بی تعصبی و تسامح در دین، و در واقع گونه ای قول به کثرت باوری دینی نیز ملاحظه می شود. از این رو ارائه هر تفسیری از حکایت فیل شناسی کوران در کتاب المقابسات- به مثابه یک متن که به دست توحیدی پدید آمده بدون توجه به نیت او که احتمالاً با مراجعه به شخصیت تاریخی او قابل اکتشاف است بهرة شایانی از حقیقت نتواند داشت. با چنان مراجعه ای، در نهایت به نظر می رسد که توحیدی از گرایشهای کثرت باورانة دینی بر کنار نبوده است.
«پلورالیزم دینى» از مباحث نوظهورى است که در سالهاى اخیر به طور گسترده در مجامع فرهنگى مطرح شده است . بررسى اجمالى خاستگاه و سیر تاریخى آن در میان متکلمان و فیلسوفان شرقى و غربى، گزارشى از انگیزههاى طرح پلورالیزم، قرائتهاى سه گانه از پلورالیزم دینى (پلورالیزم رفتارى، پلورالیزم رستگارى و پلورالیزم در عرصه معرفتشناسى) و بررسى و تحلیل آن، از جمله مباحثى است که در این مقاله آمده است .