فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
According to historiographical evidence, Surah al-Baqarah was the first Surah that was revealed after the Hijrah in Madinah. The variety and extent of the topics in this Surah caused it to be revealed two times during the first and second years of the Hijrah. During its revelation, the society in which the Messenger of God (PBUH) appeared was not uniformed, rather it was formed by scattered tribes, groups, and masses. The lack of a central government and a single religion had caused them not to have a common identity. Therefore, an important part of their political-social life was spending in war with each other. With the efforts of the Messenger of God (PBUH), this scattered society turned into a united form with an Islamic identity. Surah al-Baqarah has advanced the process of building a religious community in Medina step by step, and in this way, there have been suitable platforms for the vulnerability of the prophetic community. Since these platforms could create favorable conditions for the weakening and collapse of the internal cohesion of the prophetic community and as a result of the violation of the collective covenant and the scattering of the believers from around the Prophet (PBUH), in Surah al-Baqarah, through designing an engineering model, God provided the path of integration and cohesion in the prophetic society
حجّیت خبر واحد در تفسیر: بازخوانی دیدگاه سیدعبدالاعلی موسوی سبزواری در مواهب الرحمن
حوزههای تخصصی:
حدیث پس از قرآن کریم عمده ترین منبع معرفت دینی است که دسترسی به آن تنها از طریق اخبار آحاد و متواتر امکان پذیر است. خبر متواتر و خبر واحدِ هم راه با قرائن قطعی در تمامی حوزه های دین معتبر است و در این امر اختلافی نیست؛ اما اعتبار خبر واحد معتبرِ بی قرائن در تفسیر اختلافی است. ش یخ م فید و شیخ طوسی و طباطبایی، تمسّک به خبر واحد در حوزه عقاید و تفسیر و تاریخ را معتبر نمی دانند. پرس ش اصلی پژوهش این است که آیا از منظر سبزواری، خبر واحدِ بی قرینه در تفسیر حجت است یا نه. سبزاوری، مراجعه به اخبار معتبر و ثقه را از ضروریات مذهب دانسته، و مهم ترین دلیل حجیت خبر واحد را سیره عقلاء می داند و بر این باور است که خبر موثَّق، همه جا اعتبار دارد. فرقی میان احکام فرعی و تفسیر و تاریخ و اعتقادات نیست. به زعم نگارنده این مدّعا بسامان نیست و خبر واحد در تفسیر معتبر نیست؛ اما مراجعه به آن ها به عنوان یک روش علمی جاری و به عنوان فحص از قرائن و رسیدن به علم عرفی ضروری است. روش تحقیق در این مطالعه روش توصیفی تحلیلی است و نگارنده درصدد است تا حجیت و جایگاه خبر واحد در تفسیر مواهب الرحمن را بازکاود.
کاربست رویکرد اقناعی در تفسیر، مطالعه موردی تفسیر الکاشف مغنیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
417 - 446
حوزههای تخصصی:
دین به مثابه مجموعه ای از تعالیم و مضامین والای فردی و اجتماعی از سوی خداوند بزرگ و توسط برگزیدگان او برای نیل بشر به سعادت آورده شده و از اهدافی بلند برخوردار است بسیاری از عالمان دین بر فایده و لزوم دین که دارای پشتوانه های عقلانی است تأکید ورزیده اند. در کنار فوایدی که دین برای انسان به ارمغان آورده باید به جنبه های فردی و اجتماعی آن توجه داشت. آموزه های فراوانی در قرآن وجود دارد که به جنبه های اجتماعی دین پرداخته و مفسران قرآن نیز به این مهم عنایت داشته اند. تبیین این فوائد گاهی با به کارگیری روش های اقناعی توسط مفسران در تفاسیر خود انجام یافته است. و جلوه ای بارز از رویکرد اجتماعی و ارائه الگویی همه فهم برای مخاطبان خود به منصه ظهور گذارده است. ازجمله این مفسران در دوره معاصر مرحوم مغنیه است که به تفسیر اجتماعی به عنوان یک رویکرد عصری اهتمام ویژه ای داشته است که از جلوه های بارز این رویکرد کاربست عنصر اقناع در تفسیر است. به نظر این مفسر ازآنجاکه هدف دین، ارائه شیوه صحیح زندگی برای نیل به سعادت جاودانه است؛ تحقق چنین سعادتی درگرو رعایت وظایف فردی و اجتماعی یک انسان است. به باور این مفسر ازآنجاکه انسان مدنی الطبع است لذا ضرورت زیست اجتماعی انسان اقتضا می کند که آموزه های قرآنی بر خیرخواهی نوع انسان فارغ از هر آیین و مذهب معطوف گردد، نه صرفاً متدیّنان و یا فقط مسلمانان. این مهم درگرو توجه به عنصر اقناع در مقام تفسیر آیات قرآنی و برجسته نمودن این شیوه قرآنی است. بدین سان هدف از این جستار توجه به اهمیت و جایگاه این شیوه از تبیین قرآنی توسط مفسری همچون مغنیه است. دستاورد این تحقیق که به روش توصیفی و تحلیلی است ازاین قرار است: به عقیده مرحوم مغنیه مفسّر قرآن می باید برای تبیین و تفسیر آموزه های اجتماعی قرآن و رسیدن و درک و تفهیم این غایتِ استوار به مخاطبان، از شیوه ای ویژه بهره گیری نمود که ازنظر وی، عبارت است از اقناع و ساده سازی مطالب؛ به گونه ای که با کاربست اسلوب متناسب با فهم و شرایط فکری و اجتماعی و روان شناختی مخاطبان همسان باشد. اقناع مخاطب به معنای نادیده گرفتن جنبه های استدلالی در تفسیر نیست بلکه از مؤلفه های تفسیر عصری تأکید بر این رویکرد اقناعی است. این جستار در پی بررسی چراییِ اولویت شیوه اقناعی در تفسیر و ذکر برخی چالش های بحث استدلالی در تفسیر قرآن از منظر این مفسر است.
بررسی منظومه دلالت های تربیتی ارتباط وجودی در ساحت قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
191-210
حوزههای تخصصی:
رابطه با خدا از حاجت های ضروری در حیات بشری است. این نوع رابطه فواید زیادی برای آدمی به دنبال دارد، بلکه اساساً زندگی انسان را معنادار می نماید. انسان با توجه به استعدادها و حقایق نهفته، گمشده ای را در خود احساس می کند و لذا به هر کمالی که برسد کمالی برتر در نظرش از دور جلوه می کند و به این ترتیب همواره در تلاش و حرکت و کوشش است تا اینکه خود را به کامل مطلق نزدیک نماید. برای وصول به چنین قرب معنوی که ماهیتی روحانی و نفسانی دارد، به نماز، دعا، نجوی و مانند آنها روی می آورد تا بتواند به رضایت کامل مطلق تقرب پیدا کند. با واکاوی معارف دینی انواع ارتباط با خدا و مراحل آن کشف می شود که هر کدام دارای دلالت های تربیتی خاص خود است. لذا برای طی مراحل قربی شناسایی این مراحل و ویژگی های آن ضروری است. در این مقاله با روش توصیفی_تحلیلی، منظومه دلالت های تربیتی ارتباط وجودی در دو ساحت دلالت ها و ویژگی ها در دیدگاه دین مورد بررسی قرار گرفته که هر کدام مستقلا پردازش شده است.
بررسی دیدگاه تفسیری علامه طباطبایی در خصوص حمل قرآن بر خلاف ظاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
۲۰۴-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
یکی از مسئله های بنیادین حوزه تفسیر کلام خدا، چگونگی کشف منظور متن است. گروهی برای آن، تمسک به ظاهر و گروهی دیگر تأویل متن و گروهی تلفیق آن دو را راهکار می دانند. مقاله حاضر کوشیده است تا به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع تفسیری دو طیف تفسیری سنی و شیعی، نخست به دو تفکر عمده در تفسیر قرآن؛ یعنی تاویل گرایی و ظاهرگرایی اشاره نماید و ابتکار علامه طباطبایی را که تفسیر درست را تمسک و استناد به ظواهر الفاظ می داند تبیین نماید، و در پی آن، ریشه های روآوری مفسّران به حمل آیات قرآن بر خلاف ظاهر از دیدگاه نگارنده المیزان بررسی و در معرض دید علاقه مندان به مباحث تفسیری قرار دهد. این نوشته با استقراء در تفسیر المیزان، موارد متعددی از ریشه ها و علل این روآوری به خلاف ظاهر، از جمله: تأویل نحوی را بازتاب داده، که از دیدگاه نویسنده المیزان، همه از مصادیق تفسیر به رأی است.
تنغیم و کارکردهای آوایی و دلالت های معنایی آن در فهم قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم صحیح و انس با قرآن کریم، به عنوان انگیزه ای ریشه دار در کلام وحی و سیره بزرگان دین، نیازمند توانایی در ساحت های متعدد دانش با محوریّت علوم اسلامی و علوم ادبی است. در این میان برخی مفسّران گاه با بهره گیری از شیوه های خاص امّا اثرگذار به واکاوی معنایی معجزه خاتم پرداخته اند. تنغیم یا همان به کارگیری ریتم و آهنگ کلام در قرائت و معناسنجی آیات قرآنی یکی از این روش ها به شمار می رود. این درحالی است که به زعم برخی کاربست آوایی دلالی تنغیم در زبان عربی و به تبع آن زبان قرآن، امری نو و فاقد هرگونه پیشینه است. مسأله ا ی که پژوهش کتابخانه ای حاضر را بر آن داشت تا با توصیف و تحلیل برخی از آیات کلام الله به شناسایی گونه ها و کارکردهای آوایی و دلالت های معنایی تنغیم در تفسیر قرآن بپردازد. پژوهش حاضر دریافت که نظم و انسجام شفگت آوری میان الفاظ قرآن کریم و معانی جای گرفته در پس آن وجود دارد. نغمه های آیات قرآن افزون بر توانمندی خود در تأثیرگذاری و گوش نوازی اعجازانگیز، ارتباطی تمام با مفاهیم دربردارنده خود داشته و دقّت در به کارگیری آن ها زمینه ساز تداعی و درک بهتر مضامین و مقاصد آیات الهی می گردد. حسن نظر و توجّه دقیق به سازواری و استواری نظام آوایی و معنایی قرآن کریم که حاصل تمایز نهادن میان مقام های حاکم بر کلام و دقّت در انتخاب آهنگ متناسب با آن در نغمات سه گانه یکنواخت، رو به بالا و رو به پایین است، رویکردی کارآمد در فهم قرآن کریم و انس با کلام الله به حساب می آید
تحلیل گفتمان خداوند در مقابل مخالفان در سوره انعام بر اساس دو نظریۀ داده بنیاد و لاکلا و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه لاکلا و موفه به بررسی گفتمان خداوند متعال در مقابل مخالفان در سوره انعام می پردازد؛ لذا ابتدا داده ها بر مبنای نظریه داده- بنیاد کدگذاری گردید سپس بر اساس این نظریه تحلیل شد. بررسی داده ها نشان می دهد که گفتمان خداوند با دال مرکزی «توحید» در تقابل با گفتمان مخالفان با دال مرکزی «شرک» قرار می گیرد. مخالفان به منظور حفظ هژمونی و قدرت خود اقدام به طرد و حاشیه رانی گفتمان خداوند از طریق ایجاد شک و دودلی، بهانه جویی و نافرمانی می کنند اما خداوند، در مقابل، از طریق برجسته سازی گفتمان خود به بازنمایی هژمونی خود می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد خداوند مدلولی است مقتدر که در کنار دال شناور «مهربان بودن»، «عقاب دهنده» نیز هست. در نظام معنایی گفتمان خداوند برخی از دال ها مانند دال شناور «یکتا بودن» در تضاد با دال محوری گفتمان مخالفان در بازنمایی گفتمان هژمونیک خداوند نقش عمده ای را ایفا نموده اند.
تحلیل آرای مفسّران درباره نقص تعقّل زن، ذیل آیه 18 سوره زخرف
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
130 - 155
حوزههای تخصصی:
آیه 18 سوره زخرف از آیاتی است که مفسّران برای تفسیر آن با چالش روبه رو شده اند. بحث درباره این آیه آن است که آیا محتوای این آیه -آن فردی که در ناز، آرایش و لطافت پرورش یافته است و در مقابل جدال و دشمن، شخصی ناتوان است- از آنِ خدا است یا از قول و منظرِ عرب جاهلی صادر شده است؟ بنابراین، نکته مورد اختلاف مفسران این است که آیا این آیه، از قول و منظرِ عرب جاهلی صادر شده است یا مورد نظر خداوند است. مقاله پیشِ رو با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آرای مفسران در این خصوص می پردازد و دیدگاه آن دسته از مفسران که این آیه را کلام و نظر خداوند دانسته و از آن نقص تعقّل زن را برداشت کرده اند با ادلّه تفسیری و عرضه نظریه مختار رد کرده است؛ زیرا چگونه ممکن است خداوند ناپسند بودن دختر را در نگاه مشرکان مردود و این برداشت را حکم زشتی از جانب آنان بداند و خود چنین مطلوبی داشته باشد؟ با فرض اینکه محتوای این آیه منویّ خدا باشد آیا در این شکل خداوند می تواند حکم عرب جاهلی را درباره دختر، زشت و ناپسند بداند؟ افزون بر اینکه با تساوی شخصیت معنوی زن و مرد که فرهنگ کلّیِ حاکم بر قرآن است ناسازگار خواهد بود
واکاوی عبارت «فی قلوبهم مرض» در قرآن کریم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
156 - 188
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در مقابل مؤمنان واقعی از گروه هایی مانند مشرکان، کافران، اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و مجوسیان)، منافقان و... نام می برد. یکی از این گروه ها که قرآن از آنها یاد می کند کسانی اند که «فی قلوبهم مرض» (بیماردلان) هستند. این عبارت در 11 آیه به کار رفته است که در 8 مورد همراه با موصول «الذین» است و 2 مورد بدون اسم موصول «الذین» است و در یک آیه به شکل «الذی فی قلبه مرض» آمده است. در بعضی از موارد، قرآن این گروه را در کنار منافقان به کار می برد و صفاتی را به هر دو گروه نسبت می دهد. همین کاربرد موجب شده که برخی مفسران، این گروه را همان منافقان بدانند، در حالی که این دو گروه در عین حال که اشتراکاتی دارند، از یکدیگر متفاوت هستند. عبارت «فی قلوبهم مرض» هم در سوره های مکی و هم در سوره های مدنی کاربرد دارد، اما بیشتر در سوره های مدنی دیده می شود. در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، مشخصه های دقیق بیماردلان براساس آیات قرآن و نظرات مفسران، شناسایی می شود، و نیز روشن می شود این گروه، گروهی جدا از منافقان هستند؛ اگرچه در برخی صفات با آن ها مشترک هستند، اما انگیزه و اهداف آن ها متفاوت است. در مورد این عبارت، سه دیدگاه در میان مفسران وجود دارد. یک. این عبارت به منافقان اشاره دارد وتعبیر دیگری از منافقان است؛ دو. این افراد جزء دسته منافقان هستند با این تفاوت که شدت نفاق میان آنها و منافقان متفاوت است؛ سه. این افراد منافق نیستند و در واقع مسلمانان ضعیف الایمان و سست ایمان هستند. دیدگاه راجح همین دیدگاه سوم است
بررسی تطبیقی آرای علامه محمدحسین طباطبایی و دکتر محمود البستانی در تفسیر ساختاری سوره غافر از سوَر حوامیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
168 - 191
حوزههای تخصصی:
تفسیر ساختاری قرآن، روش و شیوه فهم متن آسمانی ازجمله حوزه های نوین و جذاب در عرصه مطالعات دانشگاهی معاصر بوده و در چند دهه اخیر فراوانی چشمگیری داشته و مفسران و محققان بسیاری در این حوزه پا به عرصه نهاده اند. این روش در پی کشف مقصد نص الهی بوده و آن را مرهون شناخت عمیق غرض و موضوع سوره می داند. بخشی از بررسی های علمی یک روش از گذر مقایسه و تطبیق آن با دیگر روش های علمی صورت می پذیرد. بدین لحاظ، این پژوهش و روش تحقیق نوآورانه ملاک محور و پرسش نهاد «استنطاقی»، با هم سنجی و تطبیق روش ها، تکمله ای کاربردی بر بررسی تطبیقی روش تفسیری مفسّران است و در نحوه انجام کار از گذر فرو گرفت اندیشه ها، مبانی، منابع، ابزار، قواعد و معیارهای رویکردی تفاسیر جامع و ساختاری آثار دو دیدگاه کمابیش مشابه و مشترک، تفسیر جامع المیزان علامه طباطبایی و تفسیر ساختاری و البنائی دکتر محمود بستانی به بررسی تطبیقی آرای آنان پرداخته و با در نظر گرفتن ضرورت کشف اشتراکات و افتراقات عملکردی، بعنوان ملاک بنیادین و کارگشا در تفسیر تطبیقی، قواعد نظری و عملی ایشان در مناسبات، تنسیقات، کشف اغراض آیات و موضوعات حاکم بر مقاطع و فصول سوره غافر، بعنوان یک مصداق از سوره های حوامیم معلوم نموده، و در جهت تولید و توسعه مفاهیم نوین و ایجاد یک روش ترکیبی از اقسام روشها و گرایش های تفسیری، با ساخت زبان و ادبیات مشترک و نوین جامع ساختاری، به کشف و فهم صحیح و مؤثر در معانی و اسرار تفسیری سوره بیانجامد و الگوی جدید و دستاورد کامل خویش را به عرضه نمایش و اشتراک گذارد.
گونه ها و شیوه های تحول سیاسی - اجتماعی مطلوب در چهارچوب الگوی متعالی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
58 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، تبیین گونه ها و شیوه های تحول سیاسی - اجتماعی مطلوب در چارچوب الگوی متعالی قرآن کریم است و در این راستا سعی نموده تا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی توأم با رویکرد تفسیر موضوعی، پس از بررسی آیات سیاسی اجتماعی قرآن کریم که مرتبط با موضوع تحول اجتماعی است، به ارائه الگویی مبتنی بر آموزه های قرآنی در این زمینه بپردازد. ازاین رو، تحقیق درصدد آن بوده که با تأثر از نظریه «ایده آلیسم معرفتی» بر تحلیل و استنباط آرمان های قرآنی (ایده آلیسم مبتنی بر قرآن کریم)، به استناد سیاق و مضمون تعدادی از آیات قرآن در زمینه تحول سیاسی اجتماعی بپردازد، لذا آنچه این مطالعه بدان دست یافته است، نشان می دهد که قرآن کریم برای ایجاد تحول در جامعه و در نهادهای سیاسی اجتماعی، بر موضوعاتی نظیر تحول باورها و اعتقادات انسان ها، گسترش توحید باوری در عرصه فکری و عملی، اقامه قسط و گسترش عدالت اجتماعی، اخوت و برادری دینی، مسئولیت فردی (تحول درونی)، و نهایتاً مسئولیت اجتماعی به عنوان متغیرهای اصلی ایده تحول در جامعه ایمانی تأکید می ورزد.
راهکارهای قرآنی نیل به امنیت روانی فردی و کارکردهای آن در زندگی اجتماعی
منبع:
مطالعات فرهنگی قرآن سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۱۹۰-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، با وجود آن که بشر تمام ساحت های انسانی را تا کرانه پیموده و به تعبیر برخی از دانشمندان غربی، پایان جهان را به چشم خود دیده، اما نتوانسته است راهکاری مطمئن و ماندگاری برای کاهش و یا تسکین بحران های روانی و آلام روحی خویش، کشف نماید؛ و لذا ندای نیاز به دین را از عمق جانش فریاد می زند و بانگ برمی آورد که تنها طریق نجات، پذیرش وحی الهی و تمکین رهاورد انبیاست. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال آن است که دریابد، دین اسلام به عنوان کامل ترین دین الهی که ضامن سعادت دنیوی و اخروی بشر است، چه راهکارهایی را برای ارتقا و تضمین امنیت روحی انسان ارائه داده است؛ و این راه حل ها، چگونه امنیت روانی انسان را محقق می سازند. در پاسخ، به این نتیجه نائل آمده است که امنیت روانی واقعی و اثر بخش جز در پرتو ایمان و توکل بر یگانه مدیر و مدبر جهان، باور به هدفمند بودن زندگی و وجود حیات پس از مرگ، تقوا و استعانت از قدرت لا یزال الهی و راز و نیاز با محبوب حقیقی محقق نمی شود؛ همچنین ارتباط با وجودی متعالی، زمینه های یکپارچگی شخصیت را در انسان فراهم می کند و در تشکیل ارزش های عالی در وجود آدمی، ایجاد انگی زه در زندگی اجتماعی و مسئولیت های فرهنگی و اقتصادی و امید به زندگی نقشی جدی دارد.
تحلیل و بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری حبّ و بغض منافقان اعتقادی از منظر قرآن کریم
منبع:
مطالعات فرهنگی قرآن سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۳۰۸-۲۷۷
حوزههای تخصصی:
نفاق از موضوعاتی است که خداوند در سوره های متعدد و با تأکید خاصی به آن پرداخته است. منافقان از دین به عنوان ابزاری برای رسیدن به منافع دنیوی استفاده می کنند؛ بنابراین نقش مهمی در انحراف حرکت نظام اسلامی ایفا می کنند که توجه به آن ضرورت پرداختن به موضوع را مشخص می کند. جستار فرارو به روش توصیفی – تحلیلی با بررسی گفتمان قرآن درباره ی منافقان به بررسی عوامل مؤثر در سوگیری حب و بغض آن ها و بازتاب آن در عمل و اندیشه ی آن ها همت گماشته است؛ سپس جلوه های دنیاپرستی و هواپرستی ذیل عوامل مؤثر بیرونی و درونی از نگاه قرآن مورد تحلیل قرار گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش ریشه ی اصلی حب و بغض منافقان را می توان در دو قالب بیرونی و درونی تحت عنوان دنیاپرستی و هواپرستی جستجو کرد؛ که نتایج آن در اندیشه و عمل آن ها با همدلی و همدستی با کافران، خیانت و تضعیف روحیه ی مشارکت در مسائل جامعه ی اسلامی متجلی می شود.
تحلیل و بررسی نام شناسانه تفاسیر عرفانی از منظر هسته معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش نام شناسی (Onomastics) یکی از شاخه های زبان شناسی است که حوزه ای گسترده از علوم گوناگون را در خود گنجانده است؛ پیشینه نام شناسی به اواخر قرن نوزده میلادی برمی گردد که دوره تدوین اصول و قواعد زبان شناسی تاریخی است. در نام شناسی، مطالعه نام ها از زوایای مختلف جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی و زبانی بررسی می شود. این دانش می کوشد قلمروهای مختلفی از نام ها را بکاود و درباره ساختار نام، وجه تسمیه و دلایل و توجیهاتی را برملا سازد که در ورای نام گذاری نهفته است. در پژوهش حاضر، به شیوه ای توصیفی تحلیلی، عناوین تفاسیر عرفانی گرد آمده و از جهت هسته معنایی، بررسی شده اند. نتایج به دست آمده پژوهش نشان می دهند در نام هایی که واژه «حقائق» به عنوان مرکز نام استفاده شده و نام دارای ساختار اضافی است، باید بخش دوم را هسته ترکیب در نظر گرفت. این ویژگی در نام هایی که واژه «اسرار» در آنها به کار رفته است نیز دیده می شود؛ در حالی که در بسیاری از نام های تفاسیر که واژه «بیان» در آنها استفاده شده، هسته ترکیب همان بخش اول نام است. به عبارت دیگر، این نام ها جزء اسامی درون مرکز شمرده می شوند؛ اما نکته بسیار مهم در این تحقیق نام هایی هستند که در ساختار آنها جار و مجرور دیده می شود. می توان این ساختارها را در گروه اسامی مرکب اضافی قرار داد؛ البته در این بین، اسامی و عناوینی وجود دارند که فاقد هسته مشخص اند.
بازخوانی انسجام سوره «غاشیه» در پرتو نظریه بلاغت سامی (با تکیه بر پژوهش های میشل کویپرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الگو هایِ تحلیلِ انسجامِ متون، الگوی بلاغت سامی است که خاستگاه آن مطالعات کتاب مقدس است. تحلیل بلاغی مبتنی بر اصل بنیادین تقارن، به تبیین تألیف متن و تعیین ساختار آن می پردازد. به منظور این مهم ابتدا متن به سطوح مختلف تقسیم و سپس تقارن میان سطوح تعیین می شود. برای تعیین تقارن های موجود در کلام باید روابط بین عناصر سازنده متن را شناخت. این روابط به دو نوع رابطه تطابق و تعارض منحصر و خود از چهار جنبه واژگانی، صرفی، نحوی و گفتاری ملاحظه می شود. میشل کویپرس پژوهشگر بلژیکی برای اولین بار الگوی بلاغت سامی را در بررسی نظم سوره های قرآن به کار گرفت و پس از تطبیق قواعد نظم متقارن بر سوره های مختلف مکّی و مدنی، به توصیف و تفسیر آن سوره ها پرداخت. در پژوهش حاضر انسجام سوره غاشیه در پرتو نظریه بلاغت سامی و با تکیه بر پژوهش های کویپرس بررسی و بازخوانی شد و مشخص شد قواعد نظم متقارن در همه سطوح این سوره قابل تطبیق نیست؛ زیرا از میان سه سطح مفصل، فرع و جزء، قواعد نظم متقارن تنها در سطح جزء کارآمد و نظم آن از نوع نظم آینه ای و معکوس است.
بررسی تفسیری نقش اعتقاد به قیامت بر سرنوشت انسان در سوره های حاقه و معارج
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
13 - 39
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی با اراده است که در تعیین سرنوشت دینوی و اخروی خود دخیل است. سرنوشت انسان از عواملی چون عقیده، عمل، محیط، وراثت، عملکردهای معنوی و... تاثیر پذیرفته، اما اختیار و اراده انسان غالب بر همه آنهاست. اعتقاد به قیامت از عوامل مهم در سرنوشت انسان است که در سرنوشت دنیوی و اخروی مومنان و منکران مؤثر است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ گویی به این سوال است که براساس دیدگاه مفسران فریقین آموزه های سوره های حاقه و معارج اعتقاد به قیامت چه نقشی در سرنوشت دینوی و اخروی انسان دارد. بررسی توصیفی تحلیلی این مسأله نشان می دهد سوره های حاقه و معارج که به صورت توالی در ترتیب نزول و مصحف بوده در فضای نزول یکسان نازل شدند. خداوند در این دو سوره اثبات حقانیت، عظمت و قطعیت قیامت را به تصویر کشیده و با بیان سرنوشت دنیوی و اخروی دو گروه منکر و مومن قیامت در این دو سوره توجه مخاطب را جلب می کند. همانگونه که برای منکران قیامت سرنوشت دنیوی هلاکت و نابودی است، برای مومنان نجات و رهایی است. سرنوشت اخروی منکران قیامت نیز پس از احساس شرم و حسرت، جهنم بوده، در مقابل سرنوشت اخروی مومنان قیامت احساس رضایت و متنعم بودن بهشت و رضوان الهی است.
گونه شناسی افزودههای تفسیری در 7 ترجمه معاصر (مورد کاوی دو جزء پایانی قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
387 - 415
حوزههای تخصصی:
ترجمه واژه به واژه قرآن کریم ممکن است مانع از انتقال مفاهیم عمیق آن شود. به همین دلیل، مترجمان گاهی ناچارند افزوده هایی به متن ترجمه اضافه کنند تا شفاف سازی معنایی و ساختاری متن به خوبی انجام گیرد. در ترجمه های فارسی معاصر قرآن کریم، افزوده های تفسیری جایگاه ویژه ای دارند و بسیاری از مترجمان معاصر، این افزوده ها را به صورت داخل پرانتز یا به صورت جداگانه در مورد ترجمه برخی آیات مطرح کرده اند. پژوهش حاضر در صدد است تا با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، به گونه شناسی افزوده های تفسیری مترجمان معاصر در دو جزء پایانی قرآن کریم بپردازد. بررسی ها نشان می دهد که بیان معنای برخی حروف مقطعه قرآن، بیان سبب نزول آیات به صورت افزوده های تفسیری، بیان مصداق برخی گزاره های قرآنی، بسط معنایی برخی واژگان، بهره گیری از سیاق آیات در ترجمه و تأویل صفات متشابه خداوند از مهم ترین گونه های افزوده های تفسیری در ترجمه های معاصر فارسی به شمار می روند.
فرهنگ سازی الزامات غیر اقتصادی تمدن سازی در واژگان اقتصادی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
132 - 156
حوزههای تخصصی:
تحقق آرمان شهر قرآنی مبتنی بر درک همه زوایای فرهنگی و تمدنی کتاب وحی است. مسئله این پژوهش آن است که در نگاه موردی به واژگان اقتصادی قرآن کریم، الزامات تمدنی امّت اسلامی در بخش غیراقتصادی با چه مؤلفه هایی فرهنگ سازی می شود؟ براساس یافته های پژوهش به روش تحلیلی، زدایش آسیب های فرهنگی به عنوان حجیم ترین موضوع، هم چنین افزایش تعاون و همیاری اجتماعی و نیز افزایش و ثبات امنیت جانی و سرزمینی، الزاماتی است که در این گونه از واژگان قرآن جانمایی شده است. درنتیجه مشخص گردید قرآن با کاربست واژگان اقتصادی که همه فهم و برای عموم جامعه کاربردی است، می کوشد تا با این مضامین جامعه را به سمت آنچه تمدن تراز اسلامی بدان نیاز دارد، سوق دهد و با ایجاد گفتمانی رایج در فضای امت اسلامی، نسبت به نقش آفرینی تمدنی هرچه بیشتر آحاد مسلمانان هدف گذاری نماید. به علاوه قرآن در کاربست این واژگان، هم به آسیب های اقشار مسلمان توجه می کند و هم آسیب های غیرمسلمانانی را که بر فرهنگ و تمدن امت اسلامی اثر می گذارند، مطمح نظر قرار می دهد.
Rukūʿ as a Semantic Unit: A Novel Approach to Interpreting the Qur’an with a Case Study of the Tenth Rukūʿ of Surah al-Naḥl(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the internal divisions of the Qur’anic text is the rukūʿ , which, as a semantic unit, provides significant potential for rereading the text and uncovering new interpretive levels. Nevertheless, this division has been largely neglected in many contemporary Qur’anic codices and rarely addressed in Qur’anic studies. The present study aims to propose and apply an approach of Qur’anic interpretation based on rukūʿ analysis, focusing on the tenth rukūʿ of Surah al-Naḥl (Q. 16:71–76). Conducted through a descriptive-analytical approach, the research proceeds in three stages: first, elaborating the proposed approach of understanding the Qur’an through rukūʿ units; second, applying this approach to the tenth rukūʿ of Surah al-Naḥl as a paragraph-like semantic unit; and third, assessing the findings by comparing them with the exegetical categorizations of other commentators. The results indicate that verses 71–76 of Surah al-Naḥl form a structurally and thematically coherent passage that can be identified as an independent semantic unit. Within this framework, the topic sentence, supporting statements, transitional sentence, and concluding sentences were identified. Furthermore, a comparative critique of three exegetes’ approaches revealed that neglecting rukūʿ divisions in existing commentaries has often led to semantic discontinuity, disruption of textual coherence, deviation from the surah’s main objective, and reader confusion. Accordingly, it can be concluded that a rukūʿ -based reading of Qur’anic surahs not only highlights the thematic independence of each semantic unit but also ensures their internal coherence and contributes to identifying the overarching purpose of the surah. This approach may thus serve as an effective model for Qur’anic exegesis and a means of avoiding the interpretive challenges resulting from fragmented exegetical categorizations.
رهیافتی تطبیقی بر مؤلفه های معنایی «ذائقه» در قرآن کریم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
132 - 154
حوزههای تخصصی:
درک معانی واژگان قرآن کریم نقش بسزایی در فهم عمیق پیام الهی دارد. در پژوهش پیش رو با روش توصیفی-تحلیلی، ظرافت های معنایی واژگان مرتبط با مفهوم «ذائقه» مورد ارزیابی و تحلیل معنایی قرار گرفته است. در این مرحله با قراردادن کلمه «ذائقه» در نقطه کانونی این حوزه، بعضی کلماتی که بیشترین مؤلفه های معنایی مشترک با این واژه را در قرآن کریم داشته اند مورد تحلیل معنایی قرار گرفته است. واژگانی همچون: «طعم»، «خبر»، «أنبا»، «آنس»، «بصر»، «رأی»، «شاهد»، و «عرّف». نتایج تحقیق حاکی از آن است که واژه ی «ذوق» هرچند به معنای چشیدن و به ظاهر معنای اندک بودن را می رساند، در واقع به مفهوم عمق آنچه را که باید درک شود به مخاطب منتقل می نماید. این کلمه در معنای دانستن، علم داشتن، قدرت شناختی، ادراک قلبی، احساس کردن، امتحان، تجربه کردن و نیز دیدن مجازات، استعمال شده است. این واژه بیشتر به معنای چشیدن عذاب به کار رفته است، ولی در مواردی نیز به معنای چشیدن رحمت آمده است. به نظر می رسد استفاده ی این کلمه برای چشیدن مرگ نه از باب کاربرد آن برای عذاب، بلکه از باب درک معنا با عمق وجود و تجربه کردن استفاده شده است. دیگر واژگان در این حوزه نیز هرکدام دارای وجوه معنایی تمییزدهنده ای اند که آن را از دیگر واژگان متمایز می سازد.