فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه سبک شناسی لایه ای، قرآن کریم با شیواترین تکنیک های سبک ساز، آموزه های اخلاقی_تربیتی را مفهوم سازی نموده است؛ هر یک از لایه های زبانی فی نفسه بنیانِ ارتباط نبوده بلکه روابط بینافردی با زایش معانی نوین شکل می گیرد. در میان مفاهیم قرآن کریم، «ادعیه قرآنی» به عنوان هسته ی عبادت، بسامد بالایی از ظرافت های معنایی را در زیر و بم شاخصه های ممتاز زبانی و به ویژه لایه ی واژگانی به خود اختصاص داده است؛ براین اساس نوشتار حاضر بر آن است تا با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد سبک شناسی لایه ای و مطالعه ی موردی لایه ی واژگانی، آموزه های تربیتی را در هفده ادعیه قرآنی استخراج نموده و به این سوال پاسخ گوید که از چه اختیارات زبانی جهت زایش مفاهیم تربیتی استفاده شده است؟ رهیافت های حاصل آنکه، واکاوی لایه ی واژگانی در قالب مؤلفه های آوایی، ساخت واژی و جایگزینی واژگانی، مفاهیمی مانند کمال گرایی، ادب گفتمانی، فروتنی داعی مقابل مدعوّ، ضرورت شکر نعمات و...را فراهم ساخته تا الگویی قرآنی جهت کاربردینه سازی انسان کامل و تجسم سعادت ابدی شکل گیرد. گفتنی است نوع تقاضاها، رتبه بندی و اولویت بندی درخواست ها وعوامل دستیابی به تقرب الهی با بررسی الگومدار و روشمند سطوح سبک شناختی قابل ارزیابی می باشد.
خوانش همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات؛ مطالعه موردی واژه های ضحک، داعب، فرح، سرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن، معجزه جاودان اسلام ابعاد گوناگونی از اعجاز بیانی را دارا است. هدف از تحقیق حاضر طرح و توصیف مفهوم با هم آیی شادی در قرآن کریم و روایات و توجه به نقش ترکیبات هم آیند در مسائل کاربردی است. شادی در قرآن و احادیث، به دو بخش ممدوح و مذموم تقسیم می شود. شادی ممدوح شادی توأم با اهداف الهی و انسانی بوده که انسان در آن از نظر روحی، سبک بال شده و از شرایطی که در آن قرار گرفته است رضایت، کسب می کند؛ حال سؤال این است واژه های دال بر شادی ممدوح در قرآن به لحاظ مفهوم شناسی چه معنا، وابعاد و ویژگیهایی دارد؛ پژوهش حاضر به بررسی تحلیلی- توصیفی همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات می پردازد. از این رو، در مقاله حاضر، در حوزه نظری مروری بر آرا زبان شناسی فرث، پالمر، در حوزه زبان شناسی کاربردی، داشته و در ادامه به تحلیل و توصیف مفهومی این پدیده زبانی در واژه های دال بر مفهوم شادی، می پردازد. نتایج بیانگر این است که یقین و رضامندی، نقطه اتّکای مطمئن، خوش رویی و محبت و دوری از شادی های ناپایدار، از جمله همایندهای علّی مرتبط با شادی ممدوح است. هفده واژه متناظر با مفهوم شادی در قرآن و روایات بکار رفته، که برخی جزء واژگان مشترکی بوده که هر دو مفهوم شادی ممدوح و مذموم را مد نظر داشته است. یکایک این واژگان دارای افتراق و تمایزهایی است که موجب امتیاز به کارگیری هر یک در موقعیت خاص و معین می شود.
الگوی کنترل ناکامی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
29 - 62
حوزههای تخصصی:
ناکامی به حالتی روحی گفته می شود که هنگام ایجاد مانع و دست نیافتن به هدف یا یک نیاز یا به تأخیر افتادن آن، در فرد پدید می آید. مدیریت نکردن صحیح ناکامی ها ممکن است موجب بروز آسیب های متعدد روانی، اعتقادی و جسمی در افراد شود. قرآن، اصول و راهکارهایی برای مواجهه با سختی ها و موقعیت های ناکام کننده بیان کرده است. این تحقیق در پیِ کشف الگوی قرآن در نحوه کنترل ناکامی هاست. با استخراج مجموعه این اصول و راهکارها و روشن نمودن ارتباط آن ها با مبانی و اهداف کنترل ناکامی، نظام و الگوی کنترل ناکامی در قرآن برای توانمندسازی انسان در موقعیت های ناکام کننده تبیین می شود. روش گردآوری اطلاعات، در این تحقیق، کتابخانه ای و از لحاظ روش پردازش، توصیفی - تحلیلی است. مهم ترین مبانی کنترل ناکامی در قرآن در چهار قسمت مبانی خداشناسی (مثل توحید و برخی صفات الهی)، انسان شناختی (مثل دوبُعدی بودن انسان، فلسفه ناکامی ها، قضا و قدر و اختیار انسان)، جهان شناسی (مثل گذار دنیا بر مدار سختی ها و معاد) و دین شناسی (مثل بر اساس مصلحت بودن قوانین الهی) طرح شده است. اصول کنترل ناکامی، در قرآن در سه دسته اصول شناختی (مثل اصل تنظیم خواسته ها با واقعیت دنیا، اصل معنادار بودن بلاها، اصل مقدر بودن حوادث، اصل کوچک سازی سختی ها...)، اصول رفتاری، و گرایشی - عاطفی (مثل اصل پذیرش ناکامی ها، اصل ارتباط با خداوند، دعا، ذکر و توبه) طرح شده است. طبق اصول مطرح شده نیز روش هایی جزئی تر برای کنترل ناکامی بیان شده است، مثل روش مقایسه و توجه به مصیبت های بزرگ تر دیگران در ذیل اصل کوچک سازی سختی ها.
معناشناسی واژه «تسویل» در قرآن کریم با تأکید بر روابط مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های دستیابی به ظرافت های معنایی و تعمیق فهم متون، توجه به روابط مفهومی میان واژگان است. این امر درباره واژگان قرآن کریم جایگاه ویژه ای پیدا می کند. بر این اساس، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، روابط مفهومی واژه «تسویل» در قرآن کریم با سایر واژگان همنشین و جانشین بررسی و تحلیل شده است. مؤلفه هایی که در معناشناسی واژه «تسویل» تأثیرگذار هستند، با هدف جانشینی عبارت اند از: «اغوا»، «تزیین»، «زخرف»، «تحلیه»، «تحسین» و «تبرج» و در بخش واژگان همنشین، واژگان: «نفس»، «شیطان» و «املا» بررسی شده اند. درنهایت، بر این نکته صحّه گذاشته می شود که «تسویل» عمل نفس انسان بوده و بر معنایی خاص از تزیین اشاره دارد که مربوط به تمنیات نفسانی انسان است. به همین مناسبت، این قوه نفسانی، به نفس مسوّله نیز نامیده می شود؛ به این معنا که آنچه با حقیقت فاصله بسیاری دارد، در نظر انسان پسندیده جلوه داده می شود و سبب لغزش و خطا در تصمیم گیری انسان می شود.
رهیافتی زبان شناختی بر جایگاه و نقش آفرینی «کلمه» و «جمله» به عنوان واحدهای زبانی در فرآیند ترجمه قرآن کریم (موردکاوی سوره مبارکه فاتحه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مترجمان قرآن کریم در ترجمه های خود به واحدهای زبان اعم از واج، واژه، ترکیب، عبارت و جمله توجه کرده اند و روش ترجمه خود را لفظ به لفظ، تحت اللفظی، آزاد (اقتباسی)، تفسیری و معنایی (مفهومی، گویا، محتوا به محتوا) انتخاب نموده اند. هر یک از روش های ترجمه، به یک واحد زبانی متکی است و مترجمان رویکرد خود را بر اساس آن تعریف می کنند. پژوهش حاضر با رویکرد درزمانی و به روش توصیفی- تحلیلی، فرآیند تحولی واحدهای زبانی را در انواع روش های ترجمه قرآن کریم و سیر تحولی آنها را در طول زمان و با تکیه بر ترجمه های سوره فاتحه توضیح و تمایز هر کدام را با دیگری بررسی کرده و از طریق تعیین واحد های زبانی، نکات مثبت و منفی هر یک از این روش ها را به همراه چالش های موجود در فرآیند ترجمه قرآن تببین نموده است. نتیجه نشان می دهد تحولات مربوط به روش ها ی ترجمه قرآن کریم در دو زمینه رویکرد و واحدهای زبانی بوده است؛ به این معنی که از نویسنده محوری یا مخاطب محوری به واحدهای زبانی تکیه داشته و از کلمه به جمله تحول یافته است؛ همچنین مترجمان قرآن کریم در ابتدا برای رعایت دقت و امانت، از واحد زبانی کلمه بهره مند شدند و روش ترجمه لفظ به لفظ را پیشنهاد کردند، سپس به جمله محوری روی آورده و روش هایی از قبیل ترجمه معنایی و تفسیری را به کار گرفتند؛ بنابراین تفاوت غالب ترجمه های سوره فاتحه در سطح معانی اولیه کلمات، آیات و کل سوره می باشد که این مسأله از نگاه نویسنده محوری یا مخاطب محوری به قرآن ناشی شده است.
نقد شبهه وجود گفتار مخالف با واقع در قرآن
حوزههای تخصصی:
عُقلا برای نیل به شماری از مقاصد خود از طریق فعل گفتار، خود را ملزم به رعایت برخی اصول می دانند. یکی از این اصول پرهیز از گفتار مخالف با واقع است. مطابق این اصل، انسان ها تلاش دارند گفتارشان با واقعیت های موجود مخالفتی نداشته باشد. آنان به هنگامی که مخاطب سخن گوینده ای هم قرار می گیرند از او انتظار دارند چنین اصلی را رعایت کرده باشد. برخی از مستشرقان با التفات به همین اصل کوشیده اند این شبهه را القا کنند که قرآن به این اصل پایبند نبوده است. آنان برای این مدعا شواهدی را از آیات قرآن ذکر می کنند. البته مسلمانان قرآن را کلام الهی می دانند معتقدند گفتار قرآن بر خلاف واقعیت های مسلم سخنی نگفته است. پژوهش حاضر که با مطالعه کتابخانه ای و انتقادی در آثار قرآن پژوهان مسلمان و مستشرقان سامان یافته، به این نتیجه رسیده است که بیشتر شبهات مستشرقان در این راستا به این دلیل است که ملاک مخالفت برخی از آیات قرآن با واقع را عدم تطابق آن آیات با کتابهای مقدس یهودیان و مسیحیان دانسته اند و البته که به دلیل محرّف بودن آن کتب مقدس این قبیل شبهات قابل پاسخ است؛ بلکه قرآن به دلیل مصون بودن از تحریف نسبت به کتب مقدس دیگر اولویت دارد. همچنین برخی از شبهات مستشرقان ناشی از عدم تسلط به ادبیات عرب و علوم قرآنی رخ داده است و گفتار قرآن در تمامی آیاتِ مورد ادعای مستشرقان کاملاً معقول و مطابق حقیقت بوده و با حقایق و واقعیت های مسلم مخالفت ندارد.
تحلیل اشتراک لفظی «ملأ» با کمک داده های ریشه شناختی زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم شاهد استفاده از ماده م لء در صورت های مختلف هستیم که در سه گروه می توان آنها را دسته بندی نمود: 1)تصاریف مختلف از ریشه مَلَءَ به معنای پُر کردن(10 مرتبه کاربرد)، 2)ملأ به معنای اشراف و بزرگان قوم(28 مرتبه کاربرد)، 3)کاربرد ملأ أعلی(2 مرتبه کاربرد).. در این پژوهش بناداریم تا با استفاده از روش پژوهش ریشه شناختی از طریق مطالعه ای کتابخانه ای به دنبال ارائه معنا و تفسیری نوین و روشمند برای کاربرد ملأ در قرآن کریم هستیم. از رهگذر تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که همسانی صورت دو واژه ملأ (یک به معنای بزرگ قوم و دیگری به معنای پر کردن)، صرفا نوعی اشتراک لفظی است. کاربرد ملأ از ریشه ملی به معنای سخن گفتن تشکیل شده و پس از تغییر و تحولات ساختاری به صورت مَلَأ درآمده است که علی رغم ایده راغب، معنای اصلی آن برابر سخنگویان و سخنوران قوم است. نکته مهم آنکه از رهگذر تحلیل کاربردهای قرآنی ملأ نیز نتایج پژوهش حاضر تقویت می شود بدین معنا که مقوله سخن گفتن یکی از مهمترین جنبه های شخصیتی گروه ملأ است، حال آنکه تاکنون مفسران قرآن کریم بدان توجهی نداشته اند و نوآوری پژوهش حاضر تأکید برهمین خصوصیت شخصیتی ایشان است.
مؤلفه های تمدّن اسلامی از منظر قرآن با تأکید بر اندیشه امام خامنه ای
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
288 - 315
حوزههای تخصصی:
جهش بزرگی که در سده ی اخیر اتفاق افتاد، محصول اندیشه ی نمایندگان اندیشوران غربی است. در حالی که آبشخور آن تمدن کهن اسلامی است که ریشه در آموزه های وحیانی دارد و می بایست کشف و تحلیل شود. دراین میان تحولات عظیم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی در دهه های اخیر آن هم در مقیاس جهانی که با روشنایی خورشید عالم تاب انقلاب اسلامی به ظهور پیوست، نوید یک چرخش عظیم و تحول جدی در مبانی فکری و ذهنی بشری در حال به وقوع پیوستن را می دهد. این مقاله با کاربست روش توصیفی- تحلیلی مؤلفه های تمدن اسلامی از منظر قرآن کریم را با توجه به اندیشه های مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بررسی و تبیین کرده است. یافته های تحقیق نشان می دهد مواردی از قبیل معنویت گرایی، خردورزی، عدالت محوری، کارآمدی از مهم ترین مؤلفه های تمدّن اسلامی است که در اندیشه قرآنی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بازشناسی و تبیین شده است. مؤلفه های یاد شده در صورت تحقق، منجر به تشکیل دولت اسلامی، تحقق جامعه اسلامی و تشکیل تمدن بزرگ اسلامی می شود که در صورت اجرای دقیق، خودباوری و نوآوری را در پی خواهد داشت و منجر به تعالی انسان می شود.
چالش های مدیریتی جامعه اسلامی بر اساس خطبه غدیر
حوزههای تخصصی:
خطبه غدیر یکی از اسناد مدیریتی پیامبر خاتم (ص) به عنوان راهبر و هادی امت اسلامی و جامعه انسانی است. این خطبه، ترسیم جامعی از منطق، مبانی و چالش های رشد، تعالی و پیشرفت همه جانبه انسان (و نیز جامعه، حکومت و سازمان ها) می باشد. رسالت و مأموریتی که به عهده پیامبران و امامان معصوم (ع) و انسان های مؤمن و صالح گذاشته شده است. در این نوشتار تلاش شده است چالش های مدیریت و رهبری جامعه اسلامی بر اساس تحلیل گزاره های مرتبط از خطبه غدیر در قالب شبکه چالش های مدیریتی استنباط و تبیین گردد. اندکی پاکان و فزونی چند رویان، دسیسه ملامت گران، حسادت ملازمت و همراهی مدام امام علی (ع) با پیامبر (ص)، اندیشه انکار حقیقت و مخالفت با ولایت، طراحی شکاف بین قرآن و عترت، نقض عهد و پیمان شکنی، بازگشت به اندیشه جاهلیت، وجود ناکثین، مارقین و قاسطین در میان امت و ... از جمله عناصر اصلی شبکه چالش های مدیریتی در جامعه اسلامی است که از استنطاق و توصیف و تحلیل فرازهایی از خطبه غدیر استنباط و بر اساس شواهد و تأییدات آیات قرآن و جوامع روایی تبیین شده است.
پژوهشی بر تفسیر واعظانه قرآن کریم و تبیین برخی از نمونه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
205 - 240
حوزههای تخصصی:
تفسیر به مثابه یک علم، در طول تاریخ گسترده خود، همانند دیگر علوم، ساختاری عمدتاً قابل استفاده برای دانشمندان داشته و استدلال، بیان آرای موافقان و مخالفان، و نقد، بخشی از شاکله آن را تشکیل داده است. تفسیر واعظانه، نامی نوآشنا اما گرایشی کهن از تفسیر قرآن کریم است که تا کنون مطالعه دقیقی پیرامون چیستی و جایگاه آن در میان تفاسیر انجام نشده است. این نوع تفسیر با انگیزه تبیین قرآن و همراه با وعظ و اندرز مخاطبان، به منظور تأثیرگذاری آموزه های قرآنی بر ایشان، با استفاده از ابزارهایی همچون شعر، حکایت، امثال، اشارات عرفانی و مأثورات روایی، به تفسیر آیات می پردازد. تفسیر واعظانه، تفسیری همسو با روح قرآن، یعنی هدایت و موعظه، است و شواهد و قراین نشان می دهد که رگه هایی از آن به عصر نزول بازمی گردد. با این حال، در شکل مصطلح خود، با تفسیر حسن بصری آغاز شد و با ترجمه تفسیر طبری ادامه یافت تا سرانجام با تفسیر ابوالفتوح رازی به یک تفسیر کامل با نشانه های تفسیری که از آن به «واعظانه» یاد می شود، نمود جدی در جهان تفسیر پیدا کرد. برخلاف تفاسیر اجتهادی-علمی که گرایش تنها نخبگان جامعه را به سوی خود جلب می کند، تفسیر واعظانه مانند خود قرآن، قابل استفاده علمی، تربیتی و اخلاقی برای عموم مردم بوده و هست؛ با این حال، با تفاسیر تربیتی و هدایتی تفاوت هایی دارد. این نوع تفسیر می تواند فاصله میان دانش تفسیر و توده مسلمان را کاهش داده و به پیوند بیشتر عامه مردم با مفاهیم قرآنی منتهی گردد. در این مقاله، با به کارگیری روش توصیفی-تحلیلی و شیوه منبع یابی کتابخانه ای، جایگاه تفسیر واعظانه بین گونه های مختلف تفاسیر، معنا و چیستی آن با عنایت به مفردات و معناشناسی وعظ تبیین و برای نخستین بار، تعریف کاملی از آن ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تفسیر واعظانه، تلفیقی از تفاسیر نقلی و عرفانی به حساب می آید که ادبیاتی سرشار از بدیع و آمیخته با شعر، داستان و امثال دارد. همچنین به دلیل ورود متنی از یک یا چند منبع بیرونی و غیر از تحلیل مفسر، جایگاه این نوع تفسیر را در بین تفاسیر توسعه ای قرار می دهد.
نسبت سنجی سنّت های مقید الهی مربوط به صالحان در قرآن و عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
34 - 55
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش چشمگیر ارتباطات، شناخت سنّت های دینی پیروان ادیان الهی از یکدیگر و درک نسبت های موجود میان آن ها، امری اجتناب ناپذیر بوده و از مقدمات تقریب ادیان به شمار می آید. یکی از تعالیم مشترک ادیان ابراهیمی، سنّت های الهی هستند که به عنوان قوانینی فراگیر بر جوامع بشری و جهان حاکم اند. بخشی از سنّت های الهی، سنّت هایی مقیّد و متوقف بر کنش انسان هاست که به تبع آن آثارشان نمایان می شود. در پژوهش پیش رو، صرفاً سنّت های مقیّد و مختص به اهل ایمان، به روش تطبیقی در سه دین آسمانی مورد تحلیل قرارگرفته و هدف از ارائه آن پاسخ به این پرسش است که سنّت های مقیّد الهی مربوط به اهل ایمان در قرآن و عهدین چه نسبتی (اشتراک و افتراق) با هم دارند؟ این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و به صورت توصیفی و تطبیقی- تحلیلی سامان یافته و تاکنون پژوهش مشابهی به صورت مستقل ارائه نشده است. می توان گفت با توجه به وحدت منبع وحیانی، همسانی قابل توجهی میان سنّت های مقیّدِ مختص به صالحان در ادیان سه گانه وجود دارد؛ با این حال تفاوت اشارات مستقیم و غیرمستقیم به سنّت های مذکور را می توان متأثر از وجود مناسبات و ملازمات فرهنگی مختص به پیروان هریک از این کتب دانست؛ چنانکه قرآن کریم با طرح عناوین «سنّت» و «سنن» و اشارات متعدد و مستقیم به سنت های موردبحث، نسبت به کتب عهدین از برتری ویژه ای برخوردار است. می توان سنت های مذکور را در قالب دو دسته کلّی افزایش نعمت های معنوی همچون برخورداری از قوه تشخیص حق از باطل و افزایش نعمت های مادی مانند نجات از تنگناهای گوناگون فردی و اجتماعی دسته بندی نمود.
The Semantics of the Word "Wizr" in the Qur’an with Emphasizing on Syntagmatic and Paradigmatic Relationships(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۹
169 - 198
حوزههای تخصصی:
The Qur'an holds individuals accountable for all their actions and behavior, asserting that the consequences of one’s deeds will be borne by the individual on the Day of Judgment. One of the key terms in the Qur'an is wizr, whose meaning has not been fully comprehended. This term appears in fourteen verses of the Qur'an, in various forms, with the phrase "Wa lā Taziru Wāziratin Wizra Ukhrā" (And no one shall bear another’s burden) being repeated in five verses. The common theme underlying these formulations is the weight of the burden, which manifests both materially as a "Bār (burden)" and spiritually as "Sin." The present study aims to examine the word Wizr through a linguistic lens, employing semantic analysis by extracting its syntagmatic and paradigmatic relationships. To this aim, explore the semantic fields and interrelations of the term Wizr, revealing associated words such as Ḥaml (to carry), Iḍlāl (misguidance), Kufr (disbelief), Mafarr (escape place), Marjiʻ (reference), Ḥarb (war), and I‘rāḍ (turning away), all of which exhibit a strong semantic connection to Wizr. Additionally, words such as I‘rāḍ (turning away), Kasb (acquisition), Thiql (heaviness), Athar (effect), Masʻūlīyyat (responsibility), and Jazāʼ (reward) function as substitute terms for Wizr, aligning more closely with its core semantic meaning.
The Concept of al-Adhā (Harassment) in the Qur’an: Toward Deriving Principles of Moral Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Exploring Qur’anic keywords through an educational lens presents a fruitful approach for uncovering the foundational principles of Islamic pedagogy. Among these, the term al-adhā (harassment)—frequently occurring and semantically rich—holds particular significance for moral education. By examining the contexts in which al-adhā appears and analyzing the associated discursive patterns, one can gain insight into Qur’anic conceptions of harassment and their ethical implications. This study seeks to engage the word al-adhā from a pedagogical perspective to extract actionable principles for moral education. Due to the multidimensional scope of the inquiry, a hybrid research methodology was employed: a descriptive-phenomenological reading of relevant verses, followed by grounded theory coding (open, axial, and selective) using MAXQDA software, and culminating in an inductive qualitative content analysis of the educational implications. The findings demonstrate that the Qur’anic conceptual model of al-adhā can be organized into five thematic categories: types of harassment, responses to harassment, consequences of harassment, the interplay between harm and facilitation, and the notion of constructive suffering ( al-adhā in a positive sense). From this conceptual structure, five core principles and approaches for moral education are derived: the approach of recognizing the importance of language as a moral force in ethical education; a motivational approach toward hardship; adopting the perspective of others; a focus on the layered outcomes of behavior; a facilitative approach in moral education, especially in contexts where harm might hinder spiritual growth.
A Critical Analysis of the Jurisprudential Ruling on Insulting Religious Sanctities Based on Qur’anic Doctrine(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Qur’an is the most fundamental and authentic source of the Islamic law ( sharīʿah ) and the primary reference for attaining the principles of Islam among all Muslims. Throughout the history of Islamic civilization, scholars have derived answers to many of their religious questions on diverse issues from the noble verses of the Qur’an. Within this framework, the Qur’anic verses have also served as the primary fountainhead of fiqh (Islamic jurisprudence), guiding the practical lives of devout Muslims. Nevertheless, it appears that certain opinions expressed in the corpus of fiqh literature are not fully aligned with the recommendations and guidance offered in the Qur’an. One such area of tension concerns the Qur’an’s proposed model for dealing with those who show disrespect toward religious sanctities, which seems to be inconsistent with the prevailing jurisprudential approach. In view of the importance of this issue, the present study adopts a problem-oriented approach and employs a descriptive-analytical method. It first elucidates the manner in which the Qur’an addresses this phenomenon and then, based on the Qur’anic model, critically evaluates the Shia jurisprudential opinions in light of these teachings. The findings indicate that the current jurisprudential approach is not capable of withstanding the unequivocal principles ( muḥkamāt ) of the Qur’an or the practical conduct ( sīrah ʿamalīyyah ) of the Prophet and Shia Imams. At the very least, this approach destabilizes the basis of the prevailing jurisprudential ruling and suggests the adoption of a perspective that maximizes the protection of human life and does not permit coercive measures except on the basis of definitive evidence.
Linguistic Differentiation in the Science–Religion Debate: A Comparative Study of Contemporary Shi’i Thought and Modern Philosophy of Language(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
One of the common responses to the conflict between science and religion is the strategy of linguistic differentiation . This strategy—which holds that the language of science and the language of religion differ in purpose, method, and worldview—is so broad that it encompasses theories ranging from the philosophical interpretation of Allameh Tabataba’i and Ayatollah Javadi Amoli, to the symbolic language theory of Shahid Motahhari, the metaphorical language theory of Mojtahed Shabestari, the interactive interpretation between science and religion proposed by Albert Einstein, and Ludwig Wittgenstein’s complete separation of the domains of science and religion. This breadth has led some scholars in Islamic studies to assign a significant place to the linguistic differentiation strategy in discussions of the science-religion conflict. However, it must be noted that, although the broad semantic scope of linguistic differentiation includes these theories, they are so distinct that each may be interpreted as an independent strategy for resolving the science-religion conflict. This study briefly examines the meaning of linguistic differentiation in its philosophical origins and analyzes selected Islamic–Shi’i theories that align with this strategy, highlighting their differences from modern philosophy of language. Special emphasis is placed on theories rooted in the works of Tabataba’i, particularly his exegesis. The findings show that although many Islamic theories may be subsumed under the general concept of linguistic differentiation, enduring principles of Shi’i theology produce fundamental differences in their premises and interpretations compared with Western traditions.
تحلیل مؤلفه های انسجام در سوره نبأ بر اساس الگوی فرا نقش متنی هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل مؤلفه های انسجام در سوره نبأ براساس الگوی فرا نقش متنی هالیدیچکیدهنگاه از منظر زبانشناسی به قرآن کریم چشم اندازهای نوینی را در پژوهش های قرآنی گشوده است. نظریات مایکل هالیدی یکی از رویکرد های زبان شناسی نقشگراست که هم اکنون توجه زبانشناسان فراوانی را به خود جلب کرده است. هالیدی برای بخش های گوناگون کلام فرانقش های سه گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی را قائل شده و مثل آنها سه لایه معنایی را ساماندهی کرده است. هدف این پژوهش بازبینی تحلیل گفتمان سوره نبأ در سطح فرانقش متنی طبق فرضیه نقشگرای هالیدی است از این رو با بررسی شکل مبتدا خبری و اطلاعی سوره نبأ و درک اجزاء و فنون خلق همبستگی دریافتیم که سوره نبأ از دیدگاه گفتمان بر اساس مکالمه پرسش و پاسخ بوده و در همبستگی متن آن ادات متعدد و گوناگونی موثر است که میزان بهره گیری از این فنون همبستگی دستوری لغوی یا معنایی با هم متفاوت است. اولین و مهمترین فاکتور اتحاد و همبستگی متن در این سوره عناصر واژگانی و لغوی است و عنصر تکرار با ابعاد مختلفش بیشترین بسامد را داراست. کلیدواژه: قرآن کریم، مایکل هالیدی، زبانشناسی نقشگرا ، فرانقش متنی ، سوره نبأ
بررسی کارکردگرایانه جهان های زیر شمول در قصه حضرت یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر متنی از یک جهان اصلی و جهان های زیرشمول متعددی تشکیل شده که در تشکیل معنا و مفهوم متن اصلی سهیم است و به خوانش بهتر و جامع تر متن توسط خواننده می انجامد. بر پایه نظریه «جهان متن» از «پُل ورث»، یک متن را از دیدگاه شعرشناسی شناختی و از طریق محور جهان گفتمان، جهان متن و جهان زیرشمول می توان بررسی و تحلیل کرد. سطح سوم این نظریه «جهان زیرشمول» یا «جهان های فرعی» نام دارد که خود از سه زیرمجموعه برخوردار است که عبارتند از جهان زیرشمول اشاری، نگرشی و معرفت شناختی. در این مقاله تلاش می شود با استفاده از مبانی نظریه «جهان متن» «پُل ورث» و با تکیه بر سطح سوم این نظریه یعنی جهان-زیرشمول، قصه یوسف در سوره ای به همین نام را بحث و بررسی کرد. هدف و ضرورت پژوهش فهم و شناخت تکثر گرایانه و شناختی قصه بدیعقرانی است و به نقش جهان های فرعی می پردازد که در متن نادیده گرفته می شود اما سهم بسزایی در جهان بینی متن دارد. . نتیجه نشان می دهد که روایت پردازی در قصه یوسف از ظرفیت ها و امکانات جهان های زیرشمول برای تکثر معنا، پویایی و پیشبرد روایت، دیالوگ محوری (بین یوسف و برادران و مخالفان) و انعکاس صداهای خاموش و در حاشیه (از هم بندیان و دیگر همراهان گمنام یوسف «ع») بهره گرفته و مهمترین مقاصد و درون مایه های قرانی نظیر قضا و قدر، قطعیت وقوع احکام الهی، تقابل خیر و شر، ایجاد گشایش و عزت بعد از سختی و ذلت با ساخت این جهان های زیرشمول متکثر انجام گرفته است.
تحلیل انتقادی اومانیسم براساس مفهوم «حی متأله» و نظریه «تفسیر انسان به انسان» از منظر آیت الله جوادی آملی
حوزههای تخصصی:
شناخت انسان و جایگاه او در نظام هستی همواره یکی از مهم ترین دغدغه های اندیشمندان به شمار می آید. اومانیسم، با تکیه بر اصل خودبسندگی انسان، او را به عنوان منبع و معیار اصلی ارزش و معنا معرفی می کند؛ به همین دلیل مدعی اند که می توانند به بهترین نحو ممکن ارزش و کرامت انسانی، عدالت، معنا، اخلاق و حقوق بشر را تأمین کنند. در مقابل، نظریه بدیع «تفسیر انسان به انسان» آیت الله جوادی آملی و تعریف قرآنی «حی متأله»، که برآمده از آن است، در پی ایجاد چارچوبی جامع و استوار در حوزه انسان شناسی است. هدف پژوهش، دستیابی به پاسخ این پرسش است: ارزش و کرامت واقعی انسان در کدام تبیین –انسان شناسی اومانیستی یا انسان شناسی مبتنی بر تعریف «حی متأله»– به نحوی اصیل و پایدار تأمین می شود؟ روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. نتایج پذیرش تعریف انسان به عنوان «حی متأله» در نقد اومانیسم در هفت محور خلاصه می شود: امکان بازتعریف کرامت انسانی؛ نقد مفاهیمی چون آزادی، فردگرایی، اخلاق و غایت گرایی اومانیستی؛ بحران معنا و در نهایت عدم جامعیت تعریف انسان در تفکر اومانیستی. یافته های پژوهش نشان می دهد که از منظر آیت الله جوادی آملی، اومانیسم در تعریف انسان جانب افراط و تفریط را طی نموده است. از یک سو با ترجیح خواسته های طبیعی انسان بر خواسته های متعالی، او را تا مرز حیوان پایین آورده و از سوی دیگر با معیار قراردادن انسان، او را به جای خدا معرفی کرده است. انسان، برخلاف ادعای اومانیسم، جانشین خداست و نه جایگزین او؛ بدین جهت کرامت او نیز به سبب مقام خلافت الهی است. رویکرد قرآنی آیت الله جوادی آملی در تعریف انسان، افق جدیدی برای تبیین «چگونگی وصول انسان به کرامت حقیقی» می گشاید و درعین حال، با نقد جدی «خودبسندگی انسان»، زمینه ساز غنای نظری و عملی در مطالعات انسان شناسی خواهد بود.
A Critical Review of Qaffārī's Opinion on Infallibility with Regard to Shiite and Sunni Commentaries(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The infallibility of Imams (AS) is one of the true beliefs of Shiites, for the Imam is the messenger of God and the guardian of the Divine religion. This fundamental belief has been disputed and challenged by the Shiite opponents, among them are the misconceptions raised by Dr. Qaffārī. His doubts include, for instance, the doubt that this belief has been innovative concerning its background, the rejection of Shiite reasons for infallibility regarding the Qur'an and intellect, and the fruitlessness of this belief for Shi’a. This study, first, deals with the doubts of Qaffārī about infallibility and then answers the doubts and objections raised in this regard, relying on the verses of the Holy Qur’an and Shiite and Sunni commentaries. Referring to the Holy Qur'an, it is proved that the subject of infallibility is mixed with the position of Imamate and succession. Accordingly, the source of division among the Islamic Ummah is the lack of belief in the infallibility of the Messenger of God (PBUH) and his successors, which has caused seditions and disputes since the death of the Prophet (PBUH) until now. As a result, to come out of the current conditions of the Islamic world, Muslims should believe in the necessity of obeying the Infallible 'Ul al-'Amr.
تأثیر رفتار انسان بر سرشت وی از دیدگاه قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۳)
25 - 43
حوزههای تخصصی:
«تأثیر رفتار انسان بر سرشت وی» مسئله ای مهم در انسان شناسی است که در پژوهش های روایی کانون توجه بوده، اما در پژوهش های قرآنی بررسی نشده است. پژوهش حاضر دیدگاه قرآن را درباره مسئله یادشده به روش تفسیر موضوعی بررسی می کند. بر اساس این پژوهش، ظاهر آیات این است که رفتارهای اختیاری انسان ها در ایجاد اصل مؤلفه های سرشت ایشان تأثیری نداشته و خداوند متعال صرف نظر از اختلاف رفتار انسان ها، اصل مؤلفه های سرشت ایشان را به صورت مشترک آفریده است؛ اما در خصوص فعلیت و قوه یا شدت و ضعف مؤلفه های سرشت، مفاد آیات این است که خداوند مؤلفه های سرشت را در برخی انسان ها (مانند معصومان) بالفعل یا قوی، و در برخی دیگر (مانند منافقان) بالقوه یا ضعیف آفریده است. با توجه به لازمه مفاد آیات و تأیید آن توسط نص برخی روایات و ظاهر برخی دیگر، علت این تفاوت، تفاوت رفتارهای انسان هاست که در هنگام آفرینش سرشت ایشان، نزد خداوند معلوم بوده است.