فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در نگاه اول میان عبارت «یا لیتنی متُّ قبل هذا» در آیه 23 سوره مریم که حاکی از تمنای مرگ توسط حضرت مریم (س) می باشد و مقام و منزلت ایشان به عنوان یک انسان برگزیده تعارض وجود دارد. همین تعارض، باعث ایجاد اشکالی دیگر یعنی تنافی هدایت گری قرآن کریم با نقل این سخن از حضرت مریم (س) می گردد. از آن جا که رفع اشکال از آیه مزبور و حل این شبهات به خاطر مربوط بودن با مباحث کلامی و اعتقادات، حائز اهمیت می باشد و به جهت این که تا کنون پژوهشی مستقل پیرامون شبهه مذکور انجام نشده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی با عنایت به آراء مفسران، برای شبهه مذکور پاسخ هایی را ارائه می دهد. نتیجه حاصل از این پژوهش این است که سخن «یا لیتنی متُّ قبل هذا» هیچ گونه منافاتی با مقام حضرت مریم (س) نداشته و با مقام صبر، شکر و رضای ایشان نیز در تعارض نیست؛ بلکه این سخن حاکی از شدت عنایت ایشان به مقام حیا و عفت بوده، سخت و گران بودن تحمل اتهام به معصیتی خلاف عفت برای حضرت (س) را می رساند و این خود، کمالی برای ایشان بوده و شدت قربشان به حق متعال را نشان می دهد. با برطرف شدن شبهه اول، شبهه دوم نیز برطرف گشته و روشن می گردد که حکمت نقل این سخن از حضرت مریم (س) علاوه بر اشاره به منزلت رفیع ایشان به وسیله اشاره به سربلند بیرون آمدن حضرت (س) از امتحانی سخت و طاقت فرسا، نشان گر رحمت واسعه و الطاف بی کران خداوند در حق بندگان مخلص خویش است.
تحلیل اشتراک لفظی «ملأ» با کمک داده های ریشه شناختی زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم شاهد استفاده از ماده م لء در صورت های مختلف هستیم که در سه گروه می توان آنها را دسته بندی نمود: 1)تصاریف مختلف از ریشه مَلَءَ به معنای پُر کردن(10 مرتبه کاربرد)، 2)ملأ به معنای اشراف و بزرگان قوم(28 مرتبه کاربرد)، 3)کاربرد ملأ أعلی(2 مرتبه کاربرد).. در این پژوهش بناداریم تا با استفاده از روش پژوهش ریشه شناختی از طریق مطالعه ای کتابخانه ای به دنبال ارائه معنا و تفسیری نوین و روشمند برای کاربرد ملأ در قرآن کریم هستیم. از رهگذر تحلیل داده ها این نتیجه حاصل شد که همسانی صورت دو واژه ملأ (یک به معنای بزرگ قوم و دیگری به معنای پر کردن)، صرفا نوعی اشتراک لفظی است. کاربرد ملأ از ریشه ملی به معنای سخن گفتن تشکیل شده و پس از تغییر و تحولات ساختاری به صورت مَلَأ درآمده است که علی رغم ایده راغب، معنای اصلی آن برابر سخنگویان و سخنوران قوم است. نکته مهم آنکه از رهگذر تحلیل کاربردهای قرآنی ملأ نیز نتایج پژوهش حاضر تقویت می شود بدین معنا که مقوله سخن گفتن یکی از مهمترین جنبه های شخصیتی گروه ملأ است، حال آنکه تاکنون مفسران قرآن کریم بدان توجهی نداشته اند و نوآوری پژوهش حاضر تأکید برهمین خصوصیت شخصیتی ایشان است.
مؤلفه های تمدّن اسلامی از منظر قرآن با تأکید بر اندیشه امام خامنه ای
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
288 - 315
حوزههای تخصصی:
جهش بزرگی که در سده ی اخیر اتفاق افتاد، محصول اندیشه ی نمایندگان اندیشوران غربی است. در حالی که آبشخور آن تمدن کهن اسلامی است که ریشه در آموزه های وحیانی دارد و می بایست کشف و تحلیل شود. دراین میان تحولات عظیم فرهنگی، سیاسی، اقتصادی در دهه های اخیر آن هم در مقیاس جهانی که با روشنایی خورشید عالم تاب انقلاب اسلامی به ظهور پیوست، نوید یک چرخش عظیم و تحول جدی در مبانی فکری و ذهنی بشری در حال به وقوع پیوستن را می دهد. این مقاله با کاربست روش توصیفی- تحلیلی مؤلفه های تمدن اسلامی از منظر قرآن کریم را با توجه به اندیشه های مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بررسی و تبیین کرده است. یافته های تحقیق نشان می دهد مواردی از قبیل معنویت گرایی، خردورزی، عدالت محوری، کارآمدی از مهم ترین مؤلفه های تمدّن اسلامی است که در اندیشه قرآنی مقام معظم رهبری(مدظله العالی) بازشناسی و تبیین شده است. مؤلفه های یاد شده در صورت تحقق، منجر به تشکیل دولت اسلامی، تحقق جامعه اسلامی و تشکیل تمدن بزرگ اسلامی می شود که در صورت اجرای دقیق، خودباوری و نوآوری را در پی خواهد داشت و منجر به تعالی انسان می شود.
The Role and Position of the "Spirit (Rūḥ)" in the Process of Revelation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The significance of revelation and God's communication with divine prophets has long been a focus of Islamic researchers. However, what holds substantial importance in this context is the role and position of the spirit in the process of Quranic revelation. The present study aims to analyze the verses and traditions through a descriptive-analytical method and an ijtihadi approach, considering previous research, to decode the true essence of the spirit in Quranic culture. Based on the analyses conducted, the "Spirit (Rūḥ)" is a creation that transcends angels, possessing a high and exalted rank, which God has attributed to Himself as a mark of honor and to express His greatness. Furthermore, the primary objective of this paper is to explore the role of the spirit in the process of revelation. According to the reasons and arguments derived from the verses and traditions, in direct revelation, the beginning and end of the process of transferring revelation to the heart of the prophet is carried out by the spirit (Waḥyan). In God's communication with humanity through the intermediary of the messenger, the spirit initially receives the content from the Lord, and Gabriel transmits it from the spirit (Yursilu Rasūlan) to the heart of the Prophet Muhammad (PBUH). It is also possible that there are other intermediaries in the process of transferring revelation from the spirit to Gabriel.
روش شناختی تربیت جنسی در فضای مجازی از منظر آیات و روایات
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۲)
100 - 131
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در جهت شکوفایی و رشد استعدادهای متربیان در رابطه با فضای مجازی توانسته است یکی از روش های مهم در این ساحت را کشف کند. با توجه به بُعد شناختی روش های تربیت جنسی در رابطه با فضای مجازی، می توان به کمک آیات و روایات، به بایدهای جزئی شناختی (روش) در این رابطه دست یافت؛ بنابراین در این مقاله روش های خاص در ساحت تربیت جنسی با تأکید بر اقتضائات فضای مجازی کشف شده است. هدف از نگارش مقاله، پرورش نسل سالم، ایجاد امنیت جنسی و سالم سازی محیط توسط والدین و مربیان است که در قالب روش های مناسب در جهت مواجه با فضای مجازی برای فرزندان در عصر نوین تدارک دیده شده است؛ بنابراین اگر والدین و مربیان در عرصه تبیین و روشنگری برای فرزندان از روش های شناختی کمک نگیرند، دچار آسیب های جبران ناپذیری می شوند. ارائه روش های تربیت جنسی در رابطه با فضای مجازی در این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادی نظری و روش اجرای آن به صورت مطالعات کتابخانه ای، تحلیلی و توصیفی است. نگارنده توانسته است به کشف بایدهای جزئی در زمینه شناخت ابعاد جنسی در رابطه با فضای مجازی همچون معرفت افزایی در زمینه درک حضور خدا، یادآوری نعمت ها، انذاردهی، معرفی الگوها، شناخت آسیب های فضای مجازی بپردازد.
بررسی سبک موسیقایی سوره تکویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر اسلوب زبانی از عبارت ها و کلماتی تشکیل شده است که آن زبان را دارای روح و معنا می کند. زبان نقش اساسی در برقراری ارتباط با دیگران دارد، حال اگر در کنار این کلمات به موسیقی هم توجّه شود، نتیجه بهتری حاصل می گردد و معنای مورد نظر با دقّت و به خوبی منتقل می شود. پس موسیقی در زبان بسیار اهمیت دارد و شاعران و نویسندگان می توانند با استفاده از آن ارزش ادبی کلام خود را بالا ببرند. قرآن کریم والاترین متن است که در آن الفاظ به بهترین شکل معانی مورد نظر را منتقل کرده اند. در قرآن کریم موسیقی الفاظ و عبارات به بهترین شکل ممکن انتخاب شده است و بررسی سوره های مختلف به خوبی نشان می دهد که چگونه موسیقی الفاظ و عبارات در آیه ها به انتقال معنا و مفهوم آن ها کمک کرده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای نوشته شده است تا سوره ی مبارکه ی تکویر را از نظر لایه ی موسیقایی آن مورد بررسی قرار دهد و نقش عناصر موسیقایی را در بیان معانی این سوره به خوبی آشکار سازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که موسیقی حاکم بر بخش های مختلف این سوره به خوبی با معانی و مفاهیم قصد شده، تناسب دارد؛ خواه موسیقی برگرفته از تکرار حروف و واژگان و خواه موسیقی درونی و نیز آهنگ موجود در حروف روی که از هجاهای کوتاه به سمت هجاهای بلند در نوسان بود و در مقوله هایی مانند بیان بعد از ابهام، هشدار و آگاهی دادن و سایر مفاهیم به خوبی خود را نشان داد.
تحلیل آفرینش عالَم از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
137 - 162
حوزههای تخصصی:
آفرینش، آن چه که خداوند در زمان و فراتر از زمان خلق کرده را شامل می شود و چون ما در زمان زندگی می کنیم پس در قسمتی از آفرینش هستیم که بی ثبات و متحرک و در تکامل و گسترش است و فلسفه آفرینش در مدت شش روز، از جمله موضوعاتی است که همواره ذهن بشر جستجوگر را به خود مشغول کرده و به عنوان یک مسأله اساسی همیشه مطرح بوده است. خداوند، عالم هستی را برای هدفی مشخص آفرید و این جهان، به سوی آن هدف در حرکت است و مسبوق به ماده اولیّه نمی باشد که در قرآن به بیان های مختلف، از این آفرینش، سخن به میان آمده است و از وجود «آب» در ابتدای آفرینش، نام برده و این که آفرینش، در شش روز اتفاق افتاد و نیز به صراحت از وجود هفت آسمان سخن به میان آورده است. مراحل آغازین آفرینش جهان هستی در قرآن که با نام مشترک «آسمان ها و زمین» بیان شده، به جهت هدایت انسان به سمت معرفی عظمت خداوند و فهم و تفسیر بهتر آیات قرآن می باشد که این ها لازمه شکرگزاری و حق شناسی است و این در حالیست که همه موجودات، دارای منشأ و مبدأ واحدی در آفرینش می باشند لذا به جهت اهمیت موضوع، آیات آفرینش «أرض و سماء» را با عنوان «فِی سِتَّه أَیَّامٍ» مورد بررسی قرار داده و عقاید و آراء مفسرین را بیان خواهیم نمود.
A Critical Analysis of the Jurisprudential Ruling on Insulting Religious Sanctities Based on Qur’anic Doctrine(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Qur’an is the most fundamental and authentic source of the Islamic law ( sharīʿah ) and the primary reference for attaining the principles of Islam among all Muslims. Throughout the history of Islamic civilization, scholars have derived answers to many of their religious questions on diverse issues from the noble verses of the Qur’an. Within this framework, the Qur’anic verses have also served as the primary fountainhead of fiqh (Islamic jurisprudence), guiding the practical lives of devout Muslims. Nevertheless, it appears that certain opinions expressed in the corpus of fiqh literature are not fully aligned with the recommendations and guidance offered in the Qur’an. One such area of tension concerns the Qur’an’s proposed model for dealing with those who show disrespect toward religious sanctities, which seems to be inconsistent with the prevailing jurisprudential approach. In view of the importance of this issue, the present study adopts a problem-oriented approach and employs a descriptive-analytical method. It first elucidates the manner in which the Qur’an addresses this phenomenon and then, based on the Qur’anic model, critically evaluates the Shia jurisprudential opinions in light of these teachings. The findings indicate that the current jurisprudential approach is not capable of withstanding the unequivocal principles ( muḥkamāt ) of the Qur’an or the practical conduct ( sīrah ʿamalīyyah ) of the Prophet and Shia Imams. At the very least, this approach destabilizes the basis of the prevailing jurisprudential ruling and suggests the adoption of a perspective that maximizes the protection of human life and does not permit coercive measures except on the basis of definitive evidence.
تحلیل رابطه میان محتوا و ساختار در داستان حضرت عیسی (ع): تأملی در کاربست شگردهای زبانی متفاوت در شیوه روایت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۲)
27 - 40
حوزههای تخصصی:
تحلیل شگردهای زبانی- روایی هر داستانی، زمینه فهم دقیق لایه های پنهان آن را فراهم می کند. این شیوه متن کاوی، در درک ابعاد داستان های قرآنی نیز می تواند کارآیی داشته باشد. این پژوهش با روش تحلیل محتوا، داستان حضرت عیسی (ع) را از این منظر بررسی نموده و کوشیده به این پرسش پاسخ گوید که از نگاه قرآن کریم، بستر لغزندگی جامعه در آن دوره چه بوده و به منظور پرهیز از آن، چه شگردهای زبانی- روایی متفاوتی در شیوه روایت به کار رفته است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد محور اصلی داستان حضرت عیسی (ع)، نفی صفت ربوبیت از اوست و به منظور پیشگیری از این کج روی، در آیات مربوط به زندگی آن حضرت، در مقایسه با دیگر پیامبران، شگردهای زبانی- روایی منحصر به فردی موضوعیت پیدا کرده است. شرح دوره جنینی و زایمان مادر، افزودن عبارت «ابن مریم» همراه با نام وی، برجسته سازی سبکی در گفت وگوی او با خداوند، تکرار «باذن الله» در تبیین معجزات او، ازجمله این شگردهای ویژه است که این روایت را از دیگر روایت های قرآنی متمایز نموده است.
تحلیل ساختار روایت در سوره های مدنی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
55 - 81
حوزههای تخصصی:
روایتگری داستان یکی از مفاهیم قرآنی است که در سراسر آن مشاهده می شود و به دوره مکّه یا مدینه اختصاص ندارد، گرچه طرح اولیه بیشتر داستان ها در سوره های مکّی است و در سوره های مدنی تکرار یا پیرفت دیگری از آن داستان روایت می شود. در پژوهش حاضر با کاربست چهار مؤلفه ی نحوه پراکندگی، ساخت و بسامد واژگان، ساخت نحوی و مخاطب به بررسی ساختار روایات سوره های مدنی پرداخته شده تا از رهگذر آن، ارتباط ساختار داستان ها با بستر کلام و فضای نزول تحلیل و تبیین شود. واکاوی مؤلفه های یاد شده در داستان های سوره های مدنی، این حقیقت را آشکار می سازد که روایتگریِ سرگذشتِ پیشینیان کاملاً متأثّر از زمینه ی سخن، فضای نزول آیات و احوال مخاطب است. به همین دلیل پیرفت های مختلف یک داستان در سوره های مختلف پراکنده است. همچنین با عنایت به حضور یهودیان در مدینه، داستان بنی اسرائیل بر سایر داستان ها در سوره های مدنی غلبه دارد. از سوی دیگر در سیاق روایتگری داستان، واژگانی اختصاصی و تکامد به کاررفته که زمینه بیشتر آن، داستان های بنی اسرائیل است. دو خطاب اختصاصی آیات نیز متوجه ایشان است.
واکاوی تفسیر آیات درباره جنسیت جنین با پاسخ به شبهات
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که بشر از دیرباز کنجکاو بوده است که از آن اطلاع پیدا کند، آگاهی از جنس جنین قبل از ولادت است. امروزه با پیشرفت علوم بشری، جنس جنین از زمان آغازین لقاح و باروری مشخص می گردد. براساس آیات، تعیین جنس جنین در چه مرحله ای است؟ برخی آیات 39 37 سوره قیامت را که به مذکر و مؤنث بودن آن تصریح کرده با چالش مواجه نموده است که این آیات تعیین جنس جنین را بعد از مرحله علقه بیان نموده اند و مفسران نیز دیدگاه متفاوت از این آیات ارائه کرده اند و منکران مدعی هستند، آگاهی از جنس جنین در عبارت قرآنی «یعلم ما فی الارحام» از علم انحصاری خداوند دانسته شده، در حالی که می توان از جنسیت جنین، قبل از تولد آگاهی پیدا کرد و این مسائل در قرآن با علم امروزی در تعارض است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی انتقادی و با بهره گیری از روش های صحیح تفسیری به این نتیجه رسید: هیچ مفسری تعیین جنس جنین را بعد از مرحله علقه ندانسته و دو دیدگاه مطرح نموده اند: یکی اینکه ضمیر در«فجعل منه» به انسان برمی گردد و در دیدگاه دیگر به نطفه برمی گردد و برخی آیات نیز به جنس مذکر و مؤنث بودن جنین در مرحله نطفه اشاره دارد. عبارت «یعلم ما فی الاحام» به معنای آگاهی تفصیلی و احاطه کامل با تمام خصوصیات در همه رحم هاست که منحصر به علم خداوندی است و با علم اجمالی به برخی از امور جنین در تعارض نخواهد بود.
بررسی مکر الهی در قرآن با تاکید بر آیات 123 و 124 سوره انعام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
۲۲۷-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در آیاتی از جمله آیات 123 و 124 انعام به وجود فریبکاران اجتماعی اشاره نموده است که با غرض ورزی و کینه توزی به فکر آسیب رسانی و ضربه زدن به ساحت قرآن کریم و آموزه های آن است. بی توجهی به پاسخ درخور به این گونه افراد ذهن فرهیختگان جامعه را نسبت به معارف دینی و حقانیت قرآن کریم با تردید مواجه خواهد ساخت. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای به دنبال تبیین مکر الهی در قرآن کریم با تاکید بر آیات فوق است. پرسش ها و ابهام های مطرح شده از سوی غربیان تازگی ندارد و در آثار و منابع تفسیری به آن پاسخ درخور داده شده است. از سوی دیگر عموم مفسران، هریک با مذاق و مشربی که دارند تلاش برای رفع این ابهام داشته اند. رایج ترین پاسخ درباره ناسازگاری این گونه آیات، وجود فریبکارانی با استفاده از اصل آزادی و اختیار و نیز عدالت الهی در این نکته است که «جعل» در آیه ناظر به فراهم بودن زمینه های خیر و شر است. البته عده ای «جعل» را به معنای آفرینش دانسته ولی اینکه چه کسی فریبکار باشد را بر اساس اصل آزادی و اختیار می دانستند. همچنین پاسخ مفسران درباره چگونگی گریبان گیر شدن فریب فریبکاران این است که مطابق سنت الهی و با توجه به عاقبت شومی که در انتظار فریبکار و عاقبت امیدوارکننده ای که در انتظار فریب خورده است، در اصل فریبکار متضرر اصلی است.
تحلیل مؤلفه های انسجام در سوره نبأ بر اساس الگوی فرا نقش متنی هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل مؤلفه های انسجام در سوره نبأ براساس الگوی فرا نقش متنی هالیدیچکیدهنگاه از منظر زبانشناسی به قرآن کریم چشم اندازهای نوینی را در پژوهش های قرآنی گشوده است. نظریات مایکل هالیدی یکی از رویکرد های زبان شناسی نقشگراست که هم اکنون توجه زبانشناسان فراوانی را به خود جلب کرده است. هالیدی برای بخش های گوناگون کلام فرانقش های سه گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی را قائل شده و مثل آنها سه لایه معنایی را ساماندهی کرده است. هدف این پژوهش بازبینی تحلیل گفتمان سوره نبأ در سطح فرانقش متنی طبق فرضیه نقشگرای هالیدی است از این رو با بررسی شکل مبتدا خبری و اطلاعی سوره نبأ و درک اجزاء و فنون خلق همبستگی دریافتیم که سوره نبأ از دیدگاه گفتمان بر اساس مکالمه پرسش و پاسخ بوده و در همبستگی متن آن ادات متعدد و گوناگونی موثر است که میزان بهره گیری از این فنون همبستگی دستوری لغوی یا معنایی با هم متفاوت است. اولین و مهمترین فاکتور اتحاد و همبستگی متن در این سوره عناصر واژگانی و لغوی است و عنصر تکرار با ابعاد مختلفش بیشترین بسامد را داراست. کلیدواژه: قرآن کریم، مایکل هالیدی، زبانشناسی نقشگرا ، فرانقش متنی ، سوره نبأ
بررسی کارکردگرایانه جهان های زیر شمول در قصه حضرت یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر متنی از یک جهان اصلی و جهان های زیرشمول متعددی تشکیل شده که در تشکیل معنا و مفهوم متن اصلی سهیم است و به خوانش بهتر و جامع تر متن توسط خواننده می انجامد. بر پایه نظریه «جهان متن» از «پُل ورث»، یک متن را از دیدگاه شعرشناسی شناختی و از طریق محور جهان گفتمان، جهان متن و جهان زیرشمول می توان بررسی و تحلیل کرد. سطح سوم این نظریه «جهان زیرشمول» یا «جهان های فرعی» نام دارد که خود از سه زیرمجموعه برخوردار است که عبارتند از جهان زیرشمول اشاری، نگرشی و معرفت شناختی. در این مقاله تلاش می شود با استفاده از مبانی نظریه «جهان متن» «پُل ورث» و با تکیه بر سطح سوم این نظریه یعنی جهان-زیرشمول، قصه یوسف در سوره ای به همین نام را بحث و بررسی کرد. هدف و ضرورت پژوهش فهم و شناخت تکثر گرایانه و شناختی قصه بدیعقرانی است و به نقش جهان های فرعی می پردازد که در متن نادیده گرفته می شود اما سهم بسزایی در جهان بینی متن دارد. . نتیجه نشان می دهد که روایت پردازی در قصه یوسف از ظرفیت ها و امکانات جهان های زیرشمول برای تکثر معنا، پویایی و پیشبرد روایت، دیالوگ محوری (بین یوسف و برادران و مخالفان) و انعکاس صداهای خاموش و در حاشیه (از هم بندیان و دیگر همراهان گمنام یوسف «ع») بهره گرفته و مهمترین مقاصد و درون مایه های قرانی نظیر قضا و قدر، قطعیت وقوع احکام الهی، تقابل خیر و شر، ایجاد گشایش و عزت بعد از سختی و ذلت با ساخت این جهان های زیرشمول متکثر انجام گرفته است.
تحلیلی بر جاودانگی عذاب مشرکان بر اساس آیه «إِنَّ اللَّهَ لَایَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِه ...»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۱۷۴-۱۴۷
حوزههای تخصصی:
محققان برای آموزه قرآنی «خلود در جهنم» دو معنای «جاودانه» یا «زمان طولانی» را در نظر می گیرند. ادله ارائه شده نشان می دهد هر دو دیدگاه در تحلیل های خود به آیه «إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ ...» توجه شایسته ای نکرده اند؛ در حالی که به نظر می رسد از این آیه بتوان برای تعیین دقیق معنای خلود بهره گرفت؛ از این رو «ضرورت تبیین دقیق آموزه های قرآنی جهت هدایت بندگان» و «امکان سنجی به کارگیری این آیه در تبیین معنای قرآنی خلود» اهمیت بررسی این مسئله را ثابت می کند. بررسی تحلیلی کشف «لمّی» و «إنّی» آیه مورد اشاره نشان می دهد گناه شرک در کنار عدم مغفرت خداوند «مقتضی عذابی بی نهایت» است. البته با توجه به سایر آیات مشرکان می توانند در دنیا با استفاده از «رحمت گسترده خداوند» خود در مقابل این «مقتضی»، «مانع» ایجاد کنند، اما برخی چنین کاری را انجام نمی دهند. هم چنین با توجه به این آیه «رحمت گسترده و حکمت خداوند» و «امکان اصلاح مشرکان» نمی تواند مانعی در برابر این اقتضا باشد؛ از این رو عذاب جاودانه برای آنان هماهنگ با این آیه و سایر آموزه ها است.
معاضدت عقل با وحی در جعل حکم الهی باتأملی بر اندیشه های علامه جوادی آملی
حوزههای تخصصی:
تردیدی نیست که عقل و وحی به عنوان دو عنصر محوری در هستی شناسی و معرفت شناسی دین شمرده می شوند.این امر همواره از سوی بسیاری از بزرگان دین محل مداقه و بررسی قرار گرفته است.انسان مسلمان نیاز به وحی برای فهم و کشف حکم الهی دارد تا بتواند نیازهای خود را بر طرف نماید در عین حال با مسائل جدیدی مواجه می شود که ای بسا با مراجعه به ظواهر نقل نتواند پاسخ های خود را در یابد لذا با توجه به حجیت عقل در کنار وحی، تلاش برای فهم حکم الهی دارد.از طواهر برخی سخنان استاد علامه جوادی آملی فهمیده می شود که عقل در هستی شناسی دین نقشی نداشته و حکم مستقلی نیز ندارد بلکه حکم آن در حقیقت کشف حکم نقل است لیکن از برخی دیگر از ظواهر سخنانشان هم بر می آید که با توجه به اهمیت حکم عقل ، عقل را منبعی مستقل برای فهم حکم الهی دانسته و فتوای آن را عین فتوای وحی می دانند.لذا این پژوهش بر آن بود تا با مراجعه به آثار استاد جوادی آملی این مهم را بررسی نماید.یافته های تحقیق بر آن است که از دو منظر ابزاری بودن و منبع مستقل بودن می توان نقش عقل را در کنار وحی برای فهم حکم الهی ملاحظه نمود.
تحلیل انتقادی اومانیسم براساس مفهوم «حی متأله» و نظریه «تفسیر انسان به انسان» از منظر آیت الله جوادی آملی
حوزههای تخصصی:
شناخت انسان و جایگاه او در نظام هستی همواره یکی از مهم ترین دغدغه های اندیشمندان به شمار می آید. اومانیسم، با تکیه بر اصل خودبسندگی انسان، او را به عنوان منبع و معیار اصلی ارزش و معنا معرفی می کند؛ به همین دلیل مدعی اند که می توانند به بهترین نحو ممکن ارزش و کرامت انسانی، عدالت، معنا، اخلاق و حقوق بشر را تأمین کنند. در مقابل، نظریه بدیع «تفسیر انسان به انسان» آیت الله جوادی آملی و تعریف قرآنی «حی متأله»، که برآمده از آن است، در پی ایجاد چارچوبی جامع و استوار در حوزه انسان شناسی است. هدف پژوهش، دستیابی به پاسخ این پرسش است: ارزش و کرامت واقعی انسان در کدام تبیین –انسان شناسی اومانیستی یا انسان شناسی مبتنی بر تعریف «حی متأله»– به نحوی اصیل و پایدار تأمین می شود؟ روش تحقیق این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. نتایج پذیرش تعریف انسان به عنوان «حی متأله» در نقد اومانیسم در هفت محور خلاصه می شود: امکان بازتعریف کرامت انسانی؛ نقد مفاهیمی چون آزادی، فردگرایی، اخلاق و غایت گرایی اومانیستی؛ بحران معنا و در نهایت عدم جامعیت تعریف انسان در تفکر اومانیستی. یافته های پژوهش نشان می دهد که از منظر آیت الله جوادی آملی، اومانیسم در تعریف انسان جانب افراط و تفریط را طی نموده است. از یک سو با ترجیح خواسته های طبیعی انسان بر خواسته های متعالی، او را تا مرز حیوان پایین آورده و از سوی دیگر با معیار قراردادن انسان، او را به جای خدا معرفی کرده است. انسان، برخلاف ادعای اومانیسم، جانشین خداست و نه جایگزین او؛ بدین جهت کرامت او نیز به سبب مقام خلافت الهی است. رویکرد قرآنی آیت الله جوادی آملی در تعریف انسان، افق جدیدی برای تبیین «چگونگی وصول انسان به کرامت حقیقی» می گشاید و درعین حال، با نقد جدی «خودبسندگی انسان»، زمینه ساز غنای نظری و عملی در مطالعات انسان شناسی خواهد بود.
بررسی و نقد قواعد تفسیری در روش تفسیری ابن عثیمین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۳)
45 - 64
حوزههای تخصصی:
ابن عثیمین، مفسّر برجسته وهابی و شاگرد بن ناصر السعدی و بن باز است که نگاشته های تفسیری وی، با عنوان « الکنز الثمین فی تفسیر ابن عثیمین » در چهارده جلد منتشر شده است. وی به خاطر شرح اغلب آثار ابن تیمیه و ابن قیّم، در میان مفسران وهابی معاصر از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و در رأس جریان تفسیری عربستان است. تفسیر او بر اساس مبانی، اصول و قواعدی سامان یافته است. مسأله اصلی این نوشتار، نقد قواعد تفسیری ابن عثیمین است. هفت قاعده از واکاوی آثار تفسیرپژوهی و آرای تفسیری ابن عثیمین به دست آمد. برآیند نقد ها، از تأثیر نگرش ظاهرگرایانه، انکار مجاز در قواعد معناشناختی تفسیر، نگاه خطی به جای نگاه ارتباطی به قواعد تفسیری، ساده نگری و ساده سازی قواعد تفسیری و از همه مهم تر، محدویت قواعد تفسیری او نشان دارد.
Semantic Analysis of the Word "Sawwal" in the Qur'an with Emphasis on the Semantic Fields of Companionship and Succession(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Examining the meaning of the words in the Qur'an plays a significant and special role in understanding the purpose of God and the precise application of divine commands. Semantics of the Qur'an is a methodical interpretation of the subject that, if based on the principles of the Qur'an, is able to present the meaning of words to mankind in the form of a divine worldview and explain it. Also the theory of semantic domain is very helpful in studying the semantic structure of words of any language and explaining the semantic limits of its lexical elements, because every word adopts a part of its meaning from other words of the same domain. The word "Sawwal" is one of the words that are used 4 times in the Quran. Examining words that have a low frequency in Quranic use will be able to be accurately understood only through semantic methods. One of these methods is constructive semantics, which will help to solve the problem of semantic analysis through the examination of lexical co-occurrence and substitution. Study the verses through constructivist semantics has made a great contribution to understand the divine meaning and purpose of the use of words, and it has been considered as an effective method in religious research. Examining the companionship and succession of the intended words in the Qur'an reveals the semantic areas related to the words and specifies the way of communication with each of the areas. The current research has discussed and investigated the word "Sawwal" with the aim of semantics in the semantic fields on the axes of companionship and succession. Semantic fields mean a set of words that have common semantic components. Therefore, in order to distinguish this type of words (having common semantic components) have been used the axes of companionship - verbal chain that are placed together - and succession - the connection of linguistic elements in the verbal chain with non-existent elements in that chain that can be placed Instead of any of the existing elements. Using the method of description and analysis, the present research has analyzed the word "Sawwal" in the Qur'an. The word "Sawwal" which in the dictionary analysis means seducing and adorning, has commonalities with many semantic fields. This word is used in the Qur'an to warn the audience and warns the believers about the possibility of falling into the trap of adorning. This word has been used in four verses, from "Tafʻīl" pattern which emphasizes plurality and gradualness, and it is in conjunction with the words "al-Shayṭān" and "Nafs". Therefore, in order to analyze the semantic fields involved with the word "Sawwal", investigated its substitutes, which include the words "Zayyin", "Iḍlāl", "Ighwā", "Nazgh" and "Vasvasah", and at the end, as result It was found that function of "al-Shayṭān" for "Taswīl" is to make religious affairs seem unimportant, which makes people dare to commit sins and ugly deeds. But "Nafs" is tool of "al-Shayṭān" for "Taswīl". The word "Zayyin" with the highest frequency in the relationship of succession with "Sawwal" emphasizes this fact that Satan adorns sin in the eyes of human. The word "Iḍlāl", like the word "Taswīl", uses the existential container of "Nafs" in the direction of deviating from guidance. "Nazgh" is the reason for strengthening the motivation of man to commit evil deeds, and "Waswasah" is the reason for his internal boiling in the process of "Taswīl". "Ighwāʼ" also, in the role of succession, intensifies the adorning which causes believable move toward sins. Therefore, the meaning that can be inferred from the interpretations and lexicographers of the word "S W L" is found in concepts such as "Adorning" and "Decorating", "Facilitating" and "Making easy", "Pretending" and "Making good". In Qur'anic research with the constructivist style, after examining the vocabulary and understanding the relationship between them and considering the lexical context, the overall structure and relationship between the words can be obtained. In the end, this method has been implemented in the figure (1) and has shown the way of semantic communication. The use of meaning in the recognition of words such as "Sawwal" can be effective in his attitude and lifestyle. For example, the role of the "Devil" and the "Nafs" in man's interpretation can be effective on self-control and change in his behavior. This is despite the fact that the understanding of this intellectual system could not be fully realized without a semantic view.
خوانش همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات؛ مطالعه موردی واژه های ضحک، داعب، فرح، سرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن، معجزه جاودان اسلام ابعاد گوناگونی از اعجاز بیانی را دارا است. هدف از تحقیق حاضر طرح و توصیف مفهوم با هم آیی شادی در قرآن کریم و روایات و توجه به نقش ترکیبات هم آیند در مسائل کاربردی است. شادی در قرآن و احادیث، به دو بخش ممدوح و مذموم تقسیم می شود. شادی ممدوح شادی توأم با اهداف الهی و انسانی بوده که انسان در آن از نظر روحی، سبک بال شده و از شرایطی که در آن قرار گرفته است رضایت، کسب می کند؛ حال سؤال این است واژه های دال بر شادی ممدوح در قرآن به لحاظ مفهوم شناسی چه معنا، وابعاد و ویژگیهایی دارد؛ پژوهش حاضر به بررسی تحلیلی- توصیفی همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات می پردازد. از این رو، در مقاله حاضر، در حوزه نظری مروری بر آرا زبان شناسی فرث، پالمر، در حوزه زبان شناسی کاربردی، داشته و در ادامه به تحلیل و توصیف مفهومی این پدیده زبانی در واژه های دال بر مفهوم شادی، می پردازد. نتایج بیانگر این است که یقین و رضامندی، نقطه اتّکای مطمئن، خوش رویی و محبت و دوری از شادی های ناپایدار، از جمله همایندهای علّی مرتبط با شادی ممدوح است. هفده واژه متناظر با مفهوم شادی در قرآن و روایات بکار رفته، که برخی جزء واژگان مشترکی بوده که هر دو مفهوم شادی ممدوح و مذموم را مد نظر داشته است. یکایک این واژگان دارای افتراق و تمایزهایی است که موجب امتیاز به کارگیری هر یک در موقعیت خاص و معین می شود.