فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۲
حوزههای تخصصی:
موعظه، مسئله اى رایج در جوامع مذهبى است که در آموزه هاى دینى به آن توجه خاص شده است. این مقاله درصدد است تا ابعاد این پدیده را از منظر آیات و روایات مورد بررسى قرار داده، سپس ارتباط این مفهوم را با روان شناسى بررسى نماید تا معلوم شود آیا مفهومى مانند «وعظ و موعظه» را مى توان در روان شناسى نیز پى گیرى کرد یا خیر؟ و اگر جواب مثبت است، کیفیت آن چگونه مى باشد؟ در نهایت، به شرایط تأثیرگذارى موعظه پرداخته و آن را از منظر دینى و روان شناختى مورد بررسى قرار داده است.
بررسی دو رویکرد حافظه محور و اندیشه محور؛ به روش های آموزش با تأکید بر روایات منقول از امام علی(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امام علی(ع)، علم را بر دو نوع «مسموع» یعنی شنیده شده از خارج و «مطبوع» یعنی نشئت گرفته از عقل تقسیم می کند. بر این اساس، حافظه محوری و اندیشه محوری دو نگرش عمده حاکم بر روش های آموزش شمرده می شوند. هرچند امروزه بیشتر بر روش های اندیشه محوری تأکید می گردد، حافظه محوری نیز یکی از رویکردهای پرکاربرد به شمار می آید. نوشتار حاضر با هدف نشان دادن جایگاه و تفاوت های این دو رویکرد، با تأکید بر روایات منقول از امام علی(ع) به روش توصیفی ـ تحلیلی، نخست با تعریف دانش و خرد و رابطه میان آن دو، اهمیت آنها را در آموزش بررسی می کند، سپس به معرفی هریک از دو نگرش حاکم و روش های مورد حمایت آنها می پردازد. بررسی موضوع، اگرچه برتری به کارگیری تربیت عقلانی در آموزش را نشان می دهد، درعین حال، مشخص می کند که نباید روش تکرار و حافظه محوری را به طور کلی از نظر دور داشت.
دنیاگرایى و دنیاگریزى از دیدگاه قرآن
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۱شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
آیات قرآن کریم و احادیث پیشوایان معصوم، از یک سو به نکوهش دنیا پرداخته و از دیگرسو نظام عالم را به حق دانسته و گاه بر بهرهگیرى از آن تاکید ورزیدهاند . نویسنده در این نوشتار در پى آن است که نگاهى گذرا به این موضوع بیاندازد و دنیاى مذموم و نکوهیده را از دنیاى ممدوح و ستوده بازشناسد .
خودفریبی از منظر روان شناسی و اخلاق با تأکید بر اندیشة آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودفریبی پدیده ای شایع است که هرکس آن را در حیات خود تجربه می کند؛ بااین حال تبیین چیستی و عوامل شکل گیری آن چندان ساده نیست. در خودفریبی شخص به عملی اقدام می کند که باعث ایجاد باور و شناخت خطا برای او می شود. این تعریف اجمالی بسیاری را قانع نکرده و آنان را برآن داشته است تا با نظر به مفهوم فریب، خودفریبی را تعریف کنند. مشابه سازی این دو پدیده به تناقض و چاره اندیشی برای برون رفت از آن منجر شده است.
در تراث اسلامی اگرچه واژه خودفریبی به کار نرفته، اما به نیکی به زمینه های رخ دادن این پدیده ذیل بحث غرور اشاره شده است. از منظر اسلامی می توان ده عامل را برای خودفریبی برشمرد که با التفات به آن ها از خودفریبی پرهیز کرد.
این مقاله که از شیوه توصیفی تحلیلی بهره می برد، نخست نگاه گذرایی به تعریف و ماهیت خودفریبی می کند، سپس عوامل روان شناختی معرفتی شکل گیری آن را از منظر اسلامی، به ویژه با تکیه بر اندیشه آیت الله جوادی آملی بررسی می کند. درنهایت به بررسی اخلاقی این پدیده خواهد پرداخت.
انسان شناسی در اندیشة امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی علم به انسان و احوالات انسانی در بعد امور کلی و جزیی، فردی و اجتماعی، تئوریک و عملی است. بر این اساس علم انسان شناسی حوزه های بسیار گسترده ای از علوم را در برمی گیرد. لذا باید ریشه های علم انسان شناسی را در علوم انسانی، هنر، علوم تجربی و علوم اجتماعی جستجو کرد. با ظهور اسلام و تعالیم وحیانی، قرآن به عنوان مهم ترین منبع، افق های جدیدی را دربارة ماهیت انسان گشود. جالب ترین نکته هم در مورد مباحث قرآن پیرامون انسان، جامعیت موضوعات و گاه انحصاری بودن مطالب آن است که در کنار هم قرار گرفته اند. در میراث اسلامی سخن بسیاری از سوی عالمان دینی دربارة انسان با صبغه روایی، کلامی، فلسفی و عرفانی بیان شده است.
در این میان امام خمینی نیز به مباحث انسان شناسی های بشری و انسان شناسی قرآنی و تفاوت های این روش ها پرداخته اند و علم انسان شناسی وحیانی، صحیح و جامع را برای زندگی فردی و جمعی ضروری می دانستند.
ارتباط عقل و حس در اندیشه معرفت شناختی ابن سینا و نقش آن در برنامة درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی و استنتاجی و به منظور بررسی ارتباط میان مهم ترین راه های کسب معرفت یعنی عقل و حس از نظر ابن سینا و تأثیر آن در برنامة درسی انجام شده است. در این تحقیق، مشخص گردید که عقل و حس در کسب بیش تر معرفت های بشری به هم وابسته اند. حس، زمینه رشد، شکوفایی و توانایی عقلانی انسان را فراهم می آورد و عقل نیز در شفاف سازی و اعتباربخشی به معرفت های حسی یاری می رساند. با اینکه این دو با هم در ارتباطی متقابل می توانند بر شناخت و دانش آدمی بیفزایند، ولی عقل به عنوان نیروی ممیز انسان از حیوان و اعتباربخش معارف بشری، در جایگاه برتر قرار دارد و با عقل فعال در ارتباط است. چنین نگرشی، دلالت هایی در برنامة درسی در پی دارد که در این تحقیق برخی از مهم ترین آن ها در قالب هدف، محتوای برنامة درسی و روش های آموزش و یادگیری مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها حاکی از آن اند که شناخت و قرب به خداوند، هدف غایی برنامة درسی را تشکیل می دهند. اهمیت و اعتبار عقلی و قابلیت فهم نیز مهم ترین اصول حاکم بر محتوای برنامة درسی است. فعال بودن فراگیران و به کارگیری حواس مختلف آنان نیز از جمله اموری اند که در آموزش و یادگیری باید مورد توجه واقع شوند.
فرهنگ دینی و ملی
درآمدی بر فلسفه اخلاق
نقش پذیری جنسی در کودکان و نوجوانان
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی رشد و تحول دوره کودکی اول
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی رشد و تحول دوره کودکی دوم
- حوزههای تخصصی روانشناسی روانشناسی رشد و تحول دوره نوجوانی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
رسانه نماز جمعه
«حلقه کندوکاو اخلاقی»، رویکردی نوین در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه برای کودکان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
هدف اصلی این پژوهش مقایسه رویکرد فلسفه برای کودکان با سایر رویکردهای مهم در موضوع تربیت اخلاقی است. بدین منظور با طبقه بندی رویکردهای تربیت اخلاقی بر اساس ابعاد وجود آدمی (باور، عاطفه، اراده و رفتار) به رویکردهای باورمحور، عاطفه محور، اراده محور و رفتارمحور، مهم ترین نظریه ها ذیل هر یک از این رویکردها به طور مختصر تبیین شده است. در رویکرد باورمحور، نظریه تبیین ارزش ها و نظریه رشد قوه قضاوت اخلاقی پیاژه-کلبرگ، در رویکرد عاطفه محور، نظریه مراقبتیِ گیلیگان، در رویکرد اراده محور، نظریه سنتی-ارسطویی و در رویکرد رفتارمحور، نظریه رفتارگرایی اسکینر به اختصار تبیین شده اند و سپس مزایا و معایب هر یک به ویژه انتقادات وارد بر آن ها از منظر برنامه فلسفه برای کودکان مورد بحث قرار گرفته است. در ادامه تلاش شده است ضمن یک مقایسه تطبیقی نشان داده شود چه اشتراک ها و افتراق هایی میان رویکرد برنامه فلسفه برای کودکان در تربیت اخلاقی که آن را به طور مختصر «حلقه کندوکاو اخلاقی» می نامیم، با هر یک از نظریه های رقیب وجود دارد. نتیجه نهایی این است که «حلقه کندوکاو اخلاقی» از تمام رویکردها و نظریه های دیگر در تربیت اخلاقی متمایز است و بنیان گذاران این برنامه به صورت آگاهانه تلاش کرده اند نظریه ای در تربیت اخلاقی ارائه دهند که ضمن پوششِ تمام ابعاد وجود آدمی، جامع مزایای نظریه های رقیب و مانع نواقص آن ها باشد.
بررسی تطبیقی دیدگاه های امام محمد غزالی و نل نادینگز درباره تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
نقش ابزاری موسیقی در اتصاف نفس به فضائل اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر موسیقی بر اخلاق انسان با توجه به قدمت تاریخی کاربرد اخلاقی و تربیتی آن، امری انکارناپذیر است. دیدگاه اخلاق غیردینی با استقبال از موسیقی، از آن به عنوان ابزاری برای تربیت روح و کسب خصال خوب انسانی بهره گرفته است. البته در این دیدگاه، جایی برای موسیقی های غیرمعتدل و معارض با خصال اخلاقی و انسانی وجود ندارد و تنها به آن نوع از موسیقی توجه شده که از نظر فرم و محتوا در جهت اعتدال و ارزش های اخلاقی قرار داشته است. گرچه به لحاظ منطقی، نسبت بین موسیقی و غنا عموم و خصوص مطلق است، در دیدگاه اخلاق اسلامی، حساسیت های شدید در باب غنا جایگاه موسیقی های ارزشی را نیز متزلزل کرده است. این مقاله درصدد بررسی کیفیت تأثیرگذاری موسیقی بر خُلقیات نفسانی انسان و تبیین جایگاه ابزاری موسیقی در کسب اوصاف اخلاقی انسان در دانش اخلاق است.
آسیب شناسى تربیت اخلاقى (تربیت تحمیلى)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۲
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقى بخش قابل توجهى از برنامه ها و فعالیت هاى تربیتى ما را در خصوص نسل آینده به خود اختصاص داده است. در عین حال، این ساحت از تربیت نیز همچون دیگر ساحت ها، از بروز آفت ها و آسیب هایى که در روند آن اختلال ایجاد مى کند، در امان نیست. نوشتار حاضر در پى آن است که «تربیت تحمیلى» را به عنوان مانع و آفتى در مسیر تربیت صحیح اخلاقى مورد بررسى قرار داده، با ارائه تعریفى از آن، برخى از نمودها و جلوه هاى آن را ترسیم نماید. همچنین با بازشناسى عوامل و ریشه هاى تحقق تربیت تحمیلى، آثار و پیامدهاى آن را مورد توجه قرار داده و در پایان نیز راه کارهایى براى مقابله با آن ارائه دهد.