فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
113 - 126
حوزههای تخصصی:
ورود اسلام به ایران سر آغاز دوره ی تازه ای برای ایرانیان و دنیای اسلام بود. این دوره دارای پستی و بلندی های فراوانی بود. نفوذ اعتقادی اسلام گسترده بود و تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی غیر قابل انکار. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که به چه میزان آداب و رسوم و جشن های ایرانی به حیات خود ادامه داده و دنیای اسلام تا چه حد آن را پذیرفته و با آن مدار کرد؟ آیا با سقوط ساسانیان همه ابعاد زندگی ایرانیان دچار تغییر شد؟ فرضیه اصلی تحقیق ادامه حیات جنبه های گوناگون آداب و رسوم و سنن ایرانی در بعد اسلام است که در دوره خلافت اول عباسی جامعیت می یابد و در دیگر حوزه های تمدنی گسترش می یابد. شواهد تاریخی به ما نشان می دهد بسیای از این آداب و رسوم دستکم در سه قرن اول به قوت خود باقی بوده و حتا حاکمان مسلمان با آن همراهی می کرده اند.
طبقه بندی علوم؛ بنیانی برای آموزش و پژوهش نظام مند در اندیشه ابن سینا، فارابی و اخوان الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
225 - 251
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی علوم در سنت فلسفی متفکران مسلمان، صرفاً سامان دهی موضوعات علمی نیست، بلکه بازتابی از نظم عقلانی و غایت مند در فهم هستی و انسان است. در این مقاله، با تأکید بر آراء ابن سینا، فارابی و اخوان الصفا، نشان داده شده است که طبقه بندی علوم نه تنها در تعیین نسبت میان شاخه های معرفت نقش دارد، بلکه چارچوبی عقلانی برای سازمان دهی آموزش و هدایت پژوهش فراهم می آورد. فارابی با تأکید بر غایت مندی و پیوند علم و سیاست، ابن سینا با طرح مراتب ادراک و تنظیم سیر آموزش، و اخوان الصفا با تلفیق معرفت و تزکیه، هر یک الگویی جامع برای تعلیم و پژوهش ارائه می دهند. نتیجه پژوهش آن است که احیای عقلانیت طبقه بندی شده می تواند گامی در جهت رفع پراکندگی معرفتی، اولویت بندی آموزشی و بازسازی پیوند میان علم، اخلاق و تربیت باشد.
بررسی تحلیلی تمایز عادت و ملکه از دیدگاه ملاصدرا در پرتو مقایسه با حکمت مشاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
۱۳۲-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
در فلسفه مشاء ملکات نفسانی به عنوان حالتی تلقی می شوند که صدور رفتار از آنها با سهولت تحقق می یابد؛ از این طریق، مفهوم ملکه در اخلاق، کاربرد پیدا می کند و شالوده ی اخلاق فضیلت گرایانه نزد فیلسوفان مسلمان ریخته می شود. در گفتمان مشائی ملکه حالتی است حاصل از تکرار فعل که این بیان، مرز عادت و ملکه را نشان نمی دهد و ملکه را به عادت، فرو می کاهد. از یافته های پژوهش حاضر اینکه از ارسطو تا ملاصدرا تمایزی میان ملکه و عادت یافت نمی شود و ملاصدرا اولین فیلسوف مسلمانی است که با فروکاستن ملکه به عادت به مخالفت پرداخته است. یکی از مرزهای متمایز کننده عادت و ملکه حالت عارضی عادت بر نفس است درحالی که ملکات، اگر راسخ شوند، ذاتی نفس خواهند شد. هدف از پژوهش حاضر نشان دادن این تمایز با تکیه بر نوآوری ملاصدرا در تبیین نسبت عادت و ملکه است که با روش و رویکرد تحلیلی از حیث لوازم منطقی تحقق می یابد.
بازخوانی جایگاه پدر در تربیت اخلاقی با تأکید بر آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۵
۱۷۲-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
در بحث های مربوط به نقش والدین در فرایند فرزندپروری، باید به نقش پدر و مادر به طور عادلانه توجه کرد و نقش پدر را در این فرایند تنها به برآورده کردن نیازها و تأمین منافع مادی و اقتصادی خلاصه نکرد؛ زیرا آموزه های دینی همسو با مطالعات و پژوهش های علمی و تجربی جایگاه پدر را بسیار با اهمیت دانسته اند و پدر را مسئول زندگی فرد می دانند. در این پژوهش با هدف نشان دادن ضرورت نقش آفرینی پدران در تربیت اخلاقی فرزندان و مؤلفه های اثربخش در این رابطه، از روش توصیفی تحلیلی با تأکید بر آیات و روایات اسلامی استفاده شده است. این مسئله که آیا پدر در تربیت اخلاقی سهمی معادل مادر دارد یا خیر و اساساً آیا تربیت اخلاقی به واسطه پدران از دیدگاه اسلامی ضرورت دارد مهم ترین مسئله پژوهش پیش رو است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ضرورت تربیت اخلاقی به واسطه پدران هم راستا با نقش تربیتی مادران دارای دلایل عقلی و نقلی بسیاری در آموزه های اسلامی است و پدران با ایجاد رابطه عاطفی مناسب، الگودهی صحیح، تنبیه و تشویق درست و بجا، نظارت و تأیید مثبت و راهنمایی و نصحیت مدبرانه و به موقع می توانند این نوع تربیت را از جانب خود تسهیل بخشند.
الگوی مربی تراز اسلامی از منظر نهج البلاغه و تأثیر آن بر آموزش معارف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۳
۹۰-۶۷
حوزههای تخصصی:
لازمه آموزش اثربخش در دروس الهیات، رسیدن متربی به حیات طیبه و کمال نهایی است. در نهج البلاغه ابعاد مختلف نیازهای انسان تبیین شده؛ لذا تعلیم و تربیت مربی بر اساس ساحت های شش گانه، امری ضروری است. مربی تراز اسلامی باید دارای ساحت های اعتقادی، عبادی و اخلاقی؛ سیاسی و اجتماعی؛ علمی و فناوری؛ اقتصادی و حرفه ای؛ زیستی و بدنی؛ زیباشناختی و هنری، باشد. در پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، ضمن تبیین این ساحت ها، با مقایسه کمّی، به لحاظ نموداری و آماری، مشخص گردید در میان این ساحت ها، ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی، همچنین در این ساحت، دو مؤلفه دین داری و اخلاق، و مؤلفه اعتدال که مراد از آن میانه روی و تناسب و هماهنگی در صفات و افعال است، از بالاترین میانگین برخوردار است.
الگوی پیشنهادی ارزیابی راهبردی نظام آموزش و پرورش مبتنی بر تحلیل اسناد و سیاست های جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام آموزش و پرورش نقش حائز اهمیتی در تحول فرهنگی و تربیت نسل آتی کشور دارد. از این حیث بازطراحی و اصلاح سازوکارهای برنامه ریزی و نظارت بر این نهاد، نیازمند توجه بیشتری از جانب سیاستگذاران است. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر، استخراج الگویی برای ارزیابی راهبردی نظام آموزش و پرورش مبتنی بر اسناد و سیاست های کلان کشور میباشد. تحقیق حاضر از نوع تحقیق کیفی بوده که با روش مطالعات اسنادی انجام گرفته و به منظور تحلیل و دسته بندی یافته ها، از روش تحلیل مضمون بهره گیری شده است در یافته ها، در بعد «مدیریت و حکمرانی»؛ مؤلفه هایی مانند برنامه و بودجه، ارزشیابی و تضمین کیفیت، اصلاح ساختارها و رویه ها و گسترش عدالت آموزشی، در بعد «نظام آموزشی»؛ مؤلفه های محتوا و کتب درسی، الگوهای یاددهی-یادگیری و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی، در بعد «نظام تربیتی»؛ مؤلفه های شش ساحت تربیتی سند تحول، در بعد «نیروی انسانی»؛ مؤلفه هایی از جمله گزینش و جذب، آموزش و تربیت و منزلت اجتماعی، در بعد «زیرساخت»؛ مؤلفه های تجهیزات و فناوری های مدارس و فضاهای آموزشی، معماری و کالبد مدارس و فضاهای آموزشی، زیرساخت های آموزشی-تربیتی و در بخش «ارتباطات و تعاملات» مؤلفه های تعاملات بیرونی، به همراه شاخص های اصلی هریک، استخراج و با نشان دادن ساختار مفهومی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های مذکور در قالب یک نظام جامع، الگوی ارزیابی راهبردی ارئه شده و در نهایت، توصیه های سیاستی، جهت تقویت نظام ارزیابی راهبردی نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد گردیده است.
الگوی تربیت دینی در گستره تولد تا 3 سالگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
55 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش با هدف ارائه «الگوی تربیت دینی در گستره تولد تا سه سالگی» انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که مرتبه قابل تحقق هدف غایی در این گستره سنی چیست و نقشه راه تحقق آن چگونه است. نقشه راه دربرگیرنده مباحثی درباره ماهیت محتوای خاص این گستره سنی، روش های شکل دهی به پایه های اولیه دینداری، نقش مربی و ویژگی های شناختی، عاطفی و مهارتی مورد نیاز و شیوه ارزشیابی است.روش: روش پژوهش، روش توصیفی − تحلیلی − استنباطی مسئله محور است. پرسش ها بر مبانی نظری تدوین الگوی تربیت دینی عرضه می شود و با جمع آوری اطلاعات مرتبط و تحلیل آنها پاسخ ها استنباط می شود.یافته ها: نتایج یافته در بخش اهداف به کشف نظامواره اهداف تربیت دینی در قالب مرتبه قابل تحقق هدف غایی از تولد تا سه سالگی و اهداف واسطی انجامیده است. در بخش روش ها از چهار روش: درونی سازی پایه های اولیه احساسات دینی و شناخت خدا، افزایش تعالی جویی و توانمندسازی بعد جسمی بحث شده است. در مبحث نقش مربی، به نقش مربی در ذیل نقش خداوند به عنوان مربی اول اشاره شده و ویژگی های شناختی، عاطفی و مهارتی لازم برای انجام مطلوب فعالیتی توضیح داده شده است. در پایان شیوه ارزشیابی میزان رشدیافتگی دینی آمده است.
برنامه درسی معنوی از منظر دوآین هیوبنر: از چرخش موضوعی تا تکثرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
85 - 107
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: دوآین هیوبنر صاحب نظر معاصر و برجسته رشته مطالعات برنامه درسی به طور عام و برنامه درسی معنوی به طور خاص است که به لرزه انداختن بر مبانی رشته برنامه درسی شناخته می شود. شخصیتی که صاحب نظرانی مانند پاینار او را اسوه قلمداد کرده و از درک وی بدون رشد و توسعه حوزه مطالعاتی برنامه درسی ناامیدند. پژوهش حاضر با هدف آشنایی با هیوبنر و آرای وی در خصوص برنامه درسی معنوی است؛ به عبارتی این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال ها است که ماهیت معنویت هیوبنر چگونه است؟ تربیت معنوی از نگاه وی چه ویژگی هایی دارد؟ و مولفه های برنامه درسی معنوی در نظریه هیوبنر دارای چه خصوصیاتی هستند؟روش: این پژوهش از حیث روش، تحلیلی − استنتاجی از نوع تحلیل منطقی فرارونده است. در این نوع تحلیل که مناسب فعالیت هایی از نوع استعلایی است با ویژگی هایی چون کلیت و ضرورت ملازم است؛ چرا که از شرط های لازم تحقق یافتن چیزی سخن به میان می آورد. این روش دارای دو مرحله توصیف و تعیین شرط لازم است. در مرحله نخست پدیده ای توصیف می شود و در مرحله دوم با این سوال روبه رو که شرط یا شروط لازم برای وجود چنین توصیفی چه می باشد و به عبارتی نقطه آغاز چه بوده است؟ به عبارت دیگر، در روند این پژوهش، در مرحله ابتدا ویژگی های برنامه درسی معنوی در نگاه هیوبنر توصیف، و در مرحله بعد، شرط لازم برای این پدیده یا همان برنامه درسی معنوی وی، که ماهیت تربیت معنوی از نگاه هیوبنر است تشریح و در مرحله انتهایی، شرط لازم دوم یعنی شرط لازم برای چنین ماهیتی برای تریبت معنوی که همان نوع نگاه هیوبنر به معنویت است، استنتاج می گردد.یافته ها: هیوبنر بعد از سال ها تلاش و پژوهش در حوزه سیاست، با درک اهمیت معنویت در برنامه درسی تغییر رویه داده و نظریه تعالی خود را در این باب ارائه می کند. در واقع او در حیطه تخصصی خود چرخش موضوعی به سمت الهیات برنامه درسی دارد و باقی عمر پژوهشی خود را به تبیین این موضوع می گذراند. معنویت از منظر او معنویتی پست مدرن است که حیطه وسیعی دارد و در انواعی از طبقه بندی های موجود از معنویت در یک طبقه واحد نمی گنجد. معنویت مدنظر وی هم دینی است و هم سکولار؛ هم سنتی است و هم انسان گرا و البته پست مدرن تأییدگرا را هم در خود جای داده است. او معناباوری فارغ از شریعت است؛ و نگرش او را به معنویت می توان از نوع تکثرگرایانه دانست. نگرشی که نتیجه آن را در مفهوم تربیت معنوی از منظر هیوبنر و به تبع آن مولفه های برنامه درسی معنوی می توان مشاهده کرد. تربیت معنوی از منظر وی دارای ده ویژگی است. 1. مذهبی باشد. 2. به وظیفه منجر شود. 3. همراه با اهمیت دادن به خداوند. 4. همراه با احترام. 5. وسیله جذبه تعالی باشد.6. همراه با گشودگی. 7. از نوع شخصی، مشارکتی و بیرونی. 8. متوجه غریبه 9. درک ضرورت عشق. 10. درک حدود جهل و دانش. نوع نگاه به معنویت و تربیت معنوی از دید هیوبنر را نباید در بررسی مولفه های برنامه درسی معنوی نادیده گرفت؛ بلکه معنا و ویژگی های هر یک مرهون تفکر و باورهای هیوبنر از معنویت بوده و در تمام نظریه تعالی و برنامه درسی معنوی از منظر وی ریشه دوانده است. او چشم اندازهای آموزشی را اهدافی با آزادی بسیار در مسیری مشخص می داند. محتوا را غریبه، ارزشیابی را نقادانه و معلم را همسفری عاشق قلمداد می کند.نتیجه گیری: نظریات برنامه درسی هیوبنر و نوع پیوندشان با معنویت می تواند در صورت بندی و بهره برداری ما ازمعنویت اسلامی در حوزه تعلیم و تربیت راهنما و کمک کننده باشد؛ اما مراد ما از طرح این مسئله الزاماً بهره برداری عملی نیست، بلکه تبیین این نکته است که دریچه نظری جدیدی که هیوبنر نسبت به برنامه درسی گشوده است می تواند بستری مناسب برای گفتگو و ورود به بحث دانش برنامه درسی باشد. میراثی که هیوبنر از خود به جای گذاشته است بازکننده راه و مسیر نگاه الهیاتی به برنامه درسی و آن اصلاح بنیادینی می باشد که مدنظر متخصصان این حوزه در کشور است. هیوبنر بعد از صرف نیمی از عمر پژوهشی خود، به طور جرات ورزانه حیطه تخصصی خود که بحث سیاست برنامه درسی بود را رها کرد و به الهیات برنامه درسی روی آورد؛ این امر نشان از اهمیت این موضوع دارد. همچنین باید به نوع مواجهه ای که با این نوع نظریات می شود توجه کرد. به طور معمول این نظریات یا به طور مقتبسانه قبول و مورد سجده اهل تخصص قرار می گیرند و یا بدون تاملی بر آن ها به طور تکفیری رد می شوند؛ درحالی که باید توجه داشت که رد غیرمعقولانه و پذیرش غیرمسئولانه نظریات غربی کمکی در پیشرفت تعلیم و تربیت کشور نخواهد داشت. این پژوهش و پژوهش های مشابه می تواند زمینه گفتگو را ایجاد کنند.
شایستگی های مورد نیاز مربّی برای گذار از نظریه به عمل تربیتی؛ تبیینی مبتنی بر حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
7 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مسئله های مورد دغدغه معلمّان و مربیان این است که چگونه می توانند در موقعیت های عملی، از آموخته های نظری خود (که معمولاً کلّی و ناوابسته به موقعیت هستند) استفاده کرده و بتوانند به درستی تشخیص دهند که به صورت خاص، چه باید کنند؟ در میان اندیشنمدان تعلیم و تربیت مدرن، برخی به پیش بینیِ یک قلمروی معرفتیِ واسطه میان نظریه های کلی و عمل تربیتی یا پیشنهاد مجموعه ای از دستورالعمل ها برای پیمودن این فاصله پرداخته اند و برخی نیز، بعضی از ویژگی های شخصیتی معلم را به عنوان عامل پل زدن میان نظریه و عمل معرفی نموده اند و برخی رویکردها نیز از اساس، توجه اندکی به این چالش داشته اند. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی و تحلیل دیدگاه های فیلسوفان مسلمان درباره ی پاره ای حقایق انسانی مرتبط همانند انواع و مراتب علوم، فعل ارادی انسان و مقدمات آن، عقل عملی و ملکات عملی، به استخراج مهم ترین شایستگی های مورد نیاز مربی برای گذار از نظریه به عمل تربیتی بپردازد. روش تحقیق: روش استفاده شده در پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی است. یافته ها: براساس یافته ها، مربی علاوه بر مجموعه ای از شناخت های کلّی، نیازمند شایستگی هایی همانند تجربه ی عملی، تروّی (به معنای کلّی توانایی تأمل و اندیشه ورزی در یک موقعیت عملیِ جزئی)، برخورداری از ملکات اخلاقی و حرفه ای مرتبط و همچنین تقواست. آنچه شکاف میان نظر تربیتی (که همیشه از جنس دانش حصولی و غالباً کلّی است) و عمل تربیتی (به معنای تشخیص مصداقی در موقعیت عمل) را پر می کند، شخصیتی برخوردار از این مجموعه شایستگی هاست که توانایی شناساییِ شایسته ترین اقدام را داراست.
مدل معادلات ساختاری بین دینداری با سلامت روان: با آزمون نقش میانجی هوش معنوی در دانشجویان دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش میانجی هوش معنوی در رابطه بین دین داری با سلامت روان دانشجویان دانشگاه ارومیه است. روش: روش پژوهش هم بستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال 1402 بود (13567N=)، که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 200 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. داده ها به وسیله سه پرسش نامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1979)، دین داری صافدل (1393) و پرسش نامه هوش معنوی فرهوش و همکاران (1398) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسش نامه ها از روش مدل یابی بر اساس نرم افزار اس پی اس اس 27 و لیزرل 8/8 انجام پذیرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مسیر مستقیم دین داری با سلامت روان (73/0=β، 07/8=T) مثبت و معنادار است (001/0P<). هم چنین مسیر مستقیم هوش معنوی با سلامت روان (75/0=β، 32/8=T) مثبت و معنادار است (001/0P<). هم چنین مسیر غیر مستقیم دین داری با سلامت روان از طریق هوش معنوی (51/0) نیز مثبت و معنادار بود (005/0P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که مدل طراحی شده بر اساس داده های پژوهش، برازش مناسب داشته و هوش معنوی، به عنوان یک عامل میانجی، رابطه بین دین داری با سلامت روان را تحت تأثیر قرار می دهد.
الگوی مفهومی یکپارچگی شخصی بر پایه قرآن و روایات معصومین: استنتاج اصول تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
53 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی مفهومی یکپارچگی شخصی بر پایه قرآن و روایات معصومین انجام شد. گام نخست برای ایجاد یک جامعه سالم و متعادل، توجه به تربیت انسان سالم و یکپارچه است. بدین منظور پژوهش حاضر به استنتاج اصول یکپارچگی شخصی در ساحات درونی و بیرونی انسان پرداخته است تا افراد بتوانند با دریافت این آموزش ها و قرار دادن آن ها به عنوان راهنمای عمل خویش، وضعیت مطلوبی در سطح فردی و اجتماعی فراهم آورند. روش شناسی: این پژوهش با به کارگیری صورت بازسازی شده الگوی استنتاج عملی فرانکنا انجام شد. جامعه مورد تحلیل، منابع اصیل اسلامی یعنی قرآن کریم و روایات معصومین (ع) بوده است که پس از متن خوانی و فیش برداری اطلاعات موردنظر هدفمندانه گردآوری شده اند. یافته ها: بر پایه قرآن و روایات معصومین، انسان موجودی آزاد و مختار است که قادر است با انتخاب آگاهانه ی خود، یکپارچگی را در خود رقم بزند و به قرب الی الله نائل آید. نتایج: اصول مستخرج عبارتند از: یک رو بودن، صداقت، فضیلت مندی، ثبات در رفتار، پایبندی به باورها و ارزش ها، تعهد، هماهنگی ظاهر و باطن، همسویی گفتار و عمل.
تبیینی از شبکه حقوق و تکالیف تربیتی از منظر فقه تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
57 - 70
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: مطالعات اسلامی در تربیت به دلیل اهمیت نگاه بومی و اسلامی لازم و ضروری است. فقه تربیتی هم جریان تازه ای در تربیت پژوهی اسلامی است و ضرورت دارد مطالعات نظام واره در آن برای استنباط سیستم تربیتی توسعه یابد و از رویکرد فقه فردی گذر نماید. به بیان دیگر از آنجا که تربیت، ذاتاً امری اجتماعی است و در عصر حاضر، عرضَاً امری سازمانی، فرهنگی و حتی حکومتی / حاکمیتی است، اقتضاء چنین نگاهی به تربیت در فقه تربیتی چیست؟ در اینباره نگاه نظام وار، کل نگر و جامع در تفقه تربیتی ضروری است. یکی از این مسائل بنیادین این است که آیا تربیت یک مکلف خاص دارد و یا اینکه گروه های مختلف به آن مکلف شده اند؟ آیا تربیت به مثابه یک تکلیف شرعی است که جایگاه بسیار مهمی در شریعت دارد و به مثابه «یکی از امور مهمه شریعت که لایرضی الشارع بترکه» می باشد؟ آیا با نگاه نظام وار و شبکه مند و با هدف استخراج الگویی از حکمرانی تربیتی، می توان احکام تربیتی را ناظر به مکلفان و عاملان تربیتی، صورت بندی کرد؟ بنابراین پرسش های نوشتار حاضر به قرار زیر است: 1. تربیت (به مثابه امری اجتماعی) از منظر فقه تربیتی در پهنه اجتماع، چه مکلفانی دارد؟ 2. تکالیف تربیتی برای هریک از عوامل / بازیگران / مکلفان در چه سطحی از الزام و رجحان است؟ 3. تکالیف تربیتی عوامل / بازیگران نسبت به همدیگر چیست؟ 4. و آیا می توان این تکالیف را به صورت شبکه ای از حقوق و تکالیف تنظیم کرد؟ در ادامه در بخش اول به سوال 1و2 و در بخش دوم به سوال 3و4 پاسخ داده می شود.
روش: روش تحقیق در نوشتار حاضر، روش توصیفی استنباطی است و محقّق برای کشف حقوق و تکالیف و احکام تربیتی مکلفان به تربیت از روش اجتهادی و استنباطی و اصطلاحاً «تفقه تربیتی» بهره می جوید و برای کشف و صورت بندی تناسب احکام مستنبطه و ترسیم شبکه حقوق و تکالیف تریبتی از روش تحلیلی و استنتاجی بهره می برد.
نتایج: طبق بررسی های تفصیلی هدایت و تربیت برعهده چند نهاد در اجتماع گذاشته شده است که عبارتند از: خانواده، نخبگان، عموم مکلفان و حاکمیت. بنابراین تربیت امری است که در میانه وظایف والِد، عالِم، حاکِم و مردم جای دارد. در این پژوهش تلاش شد به اجمال و اختصار، مهمترین ادله وظیفه مندی اصناف مذکور اشاره شود. این پژوهش نشان داد که تربیت در فقه تربیتی و شریعت اسلامی به میزانی مهم است که هیچ گاه بدون متولی نخواهد ماند. به صورت همزمان و درعرض یکدیگر، تربیت بر والد و حاکم واجب و بر عالِم و توده های مردم مستحب و در مواردی نیز واجب است. همچنین در کنار این مسئولیت / ولایت تربیتی در برخی موارد، ولایت طولی و ترتّبی با سازوکار ولایت، تسبیب، نیابت و وصایت نیز قابل تصویر است و درنهایت شبکه ای طولی و عرضی از احکام تربیتی و ناظر به خانواده، عالمان، حاکمان و عموم مکلفان ترسیم می شود که می تواند آغازی برای طراحی یک الگو از حکمرانی تربیتی برای تسهیم اقتدار تربیتی قرار گیرد.
بحث و نتیجه گیری: مساله نوشتار حاضر عبارت است از تبیین شبکه حق و تکلیف تربیتی از منظر فقه تربیتی که به چهار پرسش باید پاسخ می داد. برای این منظور در بخش اول تلاش شد احکام تربیتی عموم مکلفان، عالمان، حاکمان و خانواده تعیین گردد و وجوب و استحباب تربیت برای آنان استنباط شد. در ادامه در بخش دوم برای پاسخ به سوال سوم و چهارم، تلاش شد نسبت ادله و اطلاقات تربیتی در مورد مکلفان چهارگانه فوق با یکدیگر تعیین شود و شبکه حق و تکلیف تربیتی که به صورت طولی و عرضی درهم تنیده است، ترسیم شود و این نتیجه حاصل شد که تربیت به مثابه امری مهم که «لایرضی الشارعُ بِترکه» می باشد و در سپهر جامعه در هر شرایطی، کسی به تربیت تکلیف شده است که تکلیف آن یا به صورت
ترتّبی و لولایی و یا به صورت عرضی، تنجّز می یابد.
دلالت این نتیجه در شبکه طولی و عرضی حقوق و تکالیف تربیتی، تمهید شرایط برای نقش آفرینی اَصالی و بالعرضِ خانواده، نهادهای مردمی و نخبگان در تربیت (رسمی و غیررسمی) است که این مهم نیز، برعهده حاکمیت است. تجربه حکمرانی تربیتی در جمهوری اسلامی ایران با فراز و فرودهایی مواجه بوده و هست و تربیت در وجه رسمی و مدرسه ای آن مطابق دیدگاه فوق، به مشارکت خانواده ها، دیگر عوامل / ذی نفعان / بازیگران نیازمند است و الگوی مشارکت و تسهیم اقتدار / نفوذ در تربیت جای تاملات جداگانه ای دارد که در این مجال نمی گنجد. لزوم احیای ولایت های طولی و عرضی تربیتی مبتنی بر فقه اسلامی را با برخی تجارب در مسائل فتنه و اغتشاشات سال 1401 می توان تایید کرد. توضیح آنکه بنابر برخی گزارشات، میانگین سنی بسیاری از دستگیرشدگان، 15 سال بوده است. این وضعیت درحالی بوده که نقش های تربیتی و ولایت های طولی و عرضی تربیتی در خانه، محله و جامعه حذف شده و در پایان این فرایند، نوبت اقدام قضایی و پلیسی رسیده است. باید سهم ولایت های تربیتی و تعاضد تربیتی را افزایش داد و پیش و بیش از اقدام قضایی و امنیتی به احیای نقشهای تربیتی حذف شده (مانند نقش بزرگان فامیل و عشیره، نقش های محله محور مسجد و امام جماعت، نقش های اصلاحی معلمان و فرهنگیان و اساتید حوزه و دانشگاه) همت گماشت. اساساً در نظم اجتماعی مدرن و از منظر مکتب لیبرالیستی که با ابزار رسانه در جامعه ایرانی در حال نهادینه سازی است، چنین نقش هایی هیچ جایگاهی ندارند.
نقش ویژگی های اخلاقی رسول خدا (ص) در گرایش به اسلام در دوران بعثت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
27 - 53
حوزههای تخصصی:
پیامبر اکرم (ص) برای همه انسان ها در همه زمان ها و در همه زمینه ها الگو و سرمشق است. یکی از ابعاد مهم زندگی پیامبر (ص) شخصیت اخلاقی رسول خدا(ص)است. حضرت محمد(ص) شخصیتی معروف گرا داشت که این مهم در سیره و عملکرد ایشان نمود عینی و عملی یافته بود. آنچه در این مقاله مدنظر است، بررسی نقش ویژگی های اخلاقی پیامبر(ص) در گسترش اسلام در عصر بعثت است که می تواند به عنوان یک الگو در همه دوران ها استفاده شود. یافته های مقاله حکایت از آن دارد که شخصیت اخلاقی والای پیامبر(ص) از اصلی ترین عوامل بنیادین در گرایش به اسلام است. جایگاه و موقعیت اخلاقی پیامبر(ص) پشتوانه گران بهایی بود که قدرت فراوانی به حضرت بخشید. این امر در میزان نفوذ و تأثیری که بر افراد داشت، تجلی یافت. تأثیر این امر به اندازه ای بود که از آن به «معجزه دوم» یاد می شود و در میان گروندگان به آیین اسلام در دو محور نمودار شده است: گرایش به اسلام و پذیرش آیین جدید و تحمل شدیدترین دشواری ها و سختی های طاقت فرسا که در این مسیر بر نومسلمانان تحمیل شد.
پیشگیری از ضعف اخلاقی در روان شناسی شناختی؛ با تأکید بر نظریه های پیاژه، کلبرگ و بندورا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
141 - 168
حوزههای تخصصی:
ضعف اخلاقی یکی از مسائل مهم دانش روان شناسی اخلاق است که به چرایی و چگونگی پدیداری شکاف میان معرفت و عمل اخلاقی می پردازد. این پدیده را می توان در یک تعریف جامع، کنش آگاهانه بر خلاف باور، قضاوت و اصولی که شخص به لحاظ اخلاقی پذیرفته است دانست. ضعف اخلاقی یا مسئله شکاف میان باور و عمل اخلاقی و راه حل پر نمودن این فاصله از جمله دغددغه های بنیادین همه افرادی است که دل در گرو حیاتی فضیلت مندانه دارند. در این میان یکی از دانش هایی که دارای ظرفیت مناسبی جهت تبیین این پدیده و بیان راهکار جهت درمان یا پیشگیری این پدیده را داشته و کمتر بدان توجه شده است دانش روان شناسی است. بدین جهت پژوهش پیش رو با روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای بر آن است تا با عطف توجه به ظرفیت فراوان این دانش و معطوف به رویکرد شناختی آن، عوامل مؤثر بر پدیداری این مسئله و نیز راهکار پیشگیری از این پدیده را تبیین نماید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تقلید، عدم تقویت قدرت و استدلال عقلی و نیز توجیه غیرمنطقی می توانند از عوامل پدیدایی ضعف اخلاقی به شمار آیند که این ضعف را می توان با دوری از پذیرش سخنان تقلیدی و عمدتاً از طریق بحث و گفتگوی استدلالی میان متربیان و نیز طرح معماهای اخلاقی جهت تقویت این امر توسط مربیان و همچنین الگوپذیری از افراد اخلاقی برطرف نمود.
کارکردهای اصل کرامت در سیاست گذاری های جنایی در پرتو آموزه های شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
193 - 216
حوزههای تخصصی:
از آنجا که کرامت انسانی، به منزله یک حق یا مجموعه ای از حقوق غیر قابل سلب و انتقال محسوب می شود که دارای ظرفیت ها و زمینه های تکوینی و تشریعی فراوان در قاعده سازی یا تدوین اصول اساسی در عرصه مدیریت و کنترل جرائم یا همان سیاست جنایی است، لذا به نظرقادر است در عرصه سیاستگذاری های کلان و راهبردی جنایی به نحوی فراقانونی، نقشی سازنده و اثرگذار را ایفا نماید. در آموزه های دینی اسلام نیز کرامت انسانی، نه بر مبنای یک امر قراردادی و اعتباری، بلکه بر اساس امری هستی شناختی، اخلاقی و اصیل، که منشأ آن ذات خلقت بشری و موضوعی تکوینی است که بر مبنای احکام الهی و در بعد تشریعی توجیه می شود. حال سوال این است که با تمام این ظرفیتها چگونه می توان، در بستر سیاستگذاری های جنایی و در عرصه مدیریت و کنترل جرائم، در یک حکومت دینی به این موضوع جنبه کاربردی داد؟ به بیان دیگر جایگاه و کارکردهای کرامت مداری در سیاستگذاری های کلان جنایی و کیفری چیست؟ یافته های این مقاله که با روش توصیفی و تحلیلی تهیه شده بیان می دارد که حفظ کرامت انسانی که دارای منشاء اخلاقی از یک سو و همچنین موجد آثار اخلاقی فراوانی نیز هست، این قابلیت را دارد که به عنوان مهمترین رکن سیاستگذاری های جنایی در مفهوم عام و سیاستگذاری های -کیفری در مفهوم خاص شناخته شود. از آنجایی که این اصل عامل موجه و مبنای وجودی بسیاری از نهادها و سازوکارهای کیفری و اخلاقی موجود در نظام دادرسی کیفری مانند اصل تساوی، تناسب، عفو، برائت، تساوی سلاح ها، احتیاط، درأ و ..می باشد لذا با بازتعریف کارکرد قاعده کرامت، که این مقاله به بررسی آن پرداخته، می توان سیاستگذاری های کلان و راهبردی کیفری و جنایی را متحول نمود.
تحلیل مبانی انسان شناختی آکراسیا در فلسفه سقراط و ارسطو
منبع:
مطالعات اخلاقی سال اول تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 108
حوزههای تخصصی:
«آکراسیا» یا ضعف اخلاقی یکی از مباحث کاربردی و دیرینه در فلسفه اخلاق است. نظام چند لایه و درهم تنیده اخلاقِ فلسفی یونان باستان، بحث از ریشه های ناپیدای این بحث را ضروری می سازد. یکی از ریشه ها مبانی انسان شناسانه بحث است. در این پژوهش - با نگاهی انسان شناسانه - به تبیین دیدگاه سقراط و ارسطو در این موضوع پرداخته شده است. سقراط متقدم، لذت گرایایی روان شناختی را یک ویژگی انسان می داند که بر اساس آن «آکراسیا» نابخردانه جلوه می کند. در دیدگاه متأخر او سه منبع عقلانی، شهوانی و فعال را برای انگیزه های نفس انسان معرفی می کند. بر این اساس، عمل بر اساس انگیزه های شهوانی می تواند به «آکراسیا» منجر شود. در ادامه، ارسطو نیز با طرح مبانی انسان شناسانهٔ جدیدی تلاش می کند تا برداشتی شهودی تر از «آکراسیا» ارائه نماید. او بر این باور است که «آکراسیا» در نتیجه نادیده انگاشتن مقدمه جزئی قیاس عملی محقق می شود و این امر متاثر از غلبه میل حیوانی یا «اپیتومیا» به وجود می آید. در نتیجه، «آکراسیا» - که عملی ارادی، ولی غیر انتخابی است - از انسان صادر می شود. این پژوهش نشان می دهد که بحث آکراسیا از مسائل انسان شناسانه آن جدایی ناپذیر است.
کارکردهای عقل عملی بر اساس روایات امامیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
5 - 28
حوزههای تخصصی:
عقل انسان کارکردهای ادراکی و عملی گوناکونی دارد. مکاتب فکری کارکردهای مختلفی را برای عقل عملی بیان کرده اند. مسئله اصلی این پژوهش کشف کارکردهای عملی۔اخلاقی عقل انسان بر اساس نصوص دینی است. در این مقاله با روش فقه الحدیثی تحلیلی نصوص دینی نتایج زیر حاصل شده است؛ عقل در ساحت حیات انسانی سه کارکرد عملی۔اخلاقی دارد؛ 1. کشف الزام ها و ارزش های اخلاقی 2. حکم به بایستگی و شایستگی 3. انگیزش و مدیریت رفتار و منش. در کشف الزام و ارزش به ذات فعل و گاه به ارزش گذار خارجی نظر می کند. در کارکرد دوم، عقل به مثابه قانون گذار، حکم به بایستگی و شایستگی می کند، فارغ از این که دیگران در مورد آن چه قضاوتی و یا خود آن فعل به ذاته چه ارزشی داشته باشد. در این کارکرد، عقل ارزش افزوده ای برای فعل ایجاد می کند. کارکرد سوم عقل نیز مدیریت کُنش و منش انسان است. مهم ترین عنصر در مدیریت عقل عنصر «خیر» است که عقل با استفاده از آن تمام جنود درونی را سامان می دهد.
سناریوهای آینده نگر در مبانی اخلاق اسلامی: روش های علمی در پاسخگویی به چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
111 - 124
حوزههای تخصصی:
اخلاق اسلامی به عنوان یک سیستم ارزشی و راهنمای زندگی برای مسلمانان، بر پایه تعالیم قرآن و سنت پیامبر اسلام (ص) استوار است. در حال حاضر، با توجه به تغییرات سریع در جوامع مختلف و پدیدار شدن مسائل جدید، نیاز به آینده نگری در حوزه اخلاق اسلامی برجسته شده است. در حوزه مبانی اخلاق اسلامی، استفاده از روش های علمی مانند سناریوهای آینده نگری برای پاسخگویی به چالش ها و تحولات آینده بسیار مهم است. با استفاده از این روش، می توان به وسیله تصور و پیش بینی ممکن های آینده، تحلیل اثرات احتمالی آن ها و ارائه راهکارهای منطقی، به شکل هوشمندانه و علمی به چالش های اخلاقی پاسخ داد.روش های مورد استفاده در آینده نگری اخلاق اسلامی شامل تحقیقات علمی، تفسیر قرآن و سنت، مشورت با عالمان دین و فعالان اجتماعی و همچنین برگزاری کارگاه ها و همایش های متخصصان است. با استفاده از روش های علمی و دقت در تحقیقات، مبانی قرآن و سنت به خوبی بررسی و تفسیر می شوند. همچنین، مشورت با عالمان دین و فعالان اجتماعی که در حوزه اخلاق اسلامی تخصص دارند، می تواند به دست یابی به راهکارهای مناسب برای آینده نگری کمک کند. با وجود روش های متعدد، چالش های زیادی در آینده نگری اخلاق اسلامی وجود دارد. لذا در این مقاله قصد داریم با شناسایی سناریوهای آینده نگر در مبانی اخلاق اسلامی: روش های علمی در پاسخگویی به چالش ها، گامی روشن را برای آیندگان هموار سازیم.
کاربست ارزش های اخلاقی در معماری مهد کودک بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
71 - 90
حوزههای تخصصی:
اخلاق دانش چگونه زیستن است. ارزش های اخلاقی یکی از عوامل بسیار مهم در روند شکل گیری معماری اسلامی هستند. معماری عرصه ایی برای بروز و ظهور زندگی فردی، اجتماعی و نمود ارزش های اخلاقی است. توجه به ارزش های اخلاقی وجودی انسان و جامعه، از نیازهای اساسی شکل گیری محیط و زندگی انسان است. با توجه به تاثیرات محیط به عنوان یکی از عوامل موثر بر تربیت اخلاقی کودک، نیازمند شناخت دقیق از ویژگی های موثر بر تربیت اخلاقی کودک می باشیم تا بر این اساس بتوانیم محیطی طراحی کنیم که به رشد اخلاقی کودک کمک کند و در واقع تربیت اخلاقی کودک را به دنبال داشته باشد. در اینجا این سوال مطرح است که آموزه های اسلامی چه راهبرد و راهکارهایی را در خصوص محیطی مناسب تربیت اخلاقی کودک ارایه داده است؟ و ویژگی های یک مهد کودک مناسب برای تربیت اخلاقی کودک براساس آموزه های اسلامی چیست؟ بر همین اساس هدف این پژوهش ارایه اصول و الگویی برای طراحی مهد کودک براساس آموزه های اخلاقی می باشد. در این پژوهش سعی گردیده است با استناد به آموزه های اسلامی و با روش استدلال منطقی و تفسیر و تحلیل آن ها، مولفه ها محیطی و معماری مکانی مناسب برای تربیت اخلاقی کودک استنتاج و ارایه گردیده است.
حکمت متعالیه در آیینه الشواهد الربوبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه که به قلم مؤسس حکمت متعالیه صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی به رشته تحریر درآورده شده است، در واقع عصاره اى افکار فلسفی و بخصوص کتاب مطولش به نام الاسفار الاربعه همان حکیم و چکیدهای آرا فلسفی-عرفانی مکتب حکمت متعالیه می باشد که آثار این فیلسوف و افکار فلسفی-عرفانی-دینی اش، در همه دنیا، اعم از شرق و غرب معروف و تاثیرگزار است. اما بر اساس محتوی و مطالبی که کتاب شواهد با عناوین چون مشهد، شاهد، اشرق و... پوشش می دهد به نظر می رسد که نظر نهایی مؤسس حکمت متعالیه و آرا فلسفی اش را در در بر می گیرد. این کتاب با محتواى پر از حکمت و معرفت عقلى و دینى و عرفانی، از قدیم الایام در مدارس و حوزه هاى علمیه، کتاب درسى و مرجع اهل حکمت و عرفان بوده است. این أثر فلسفی که بر اساس استدلال های حکمت صدرایی به موضوعات فلسفی پرداخته است، در توسعه یافتن حکمت گامی بزرگ بوده، لذا شروح و تعلیقات زیادی بر آن نوشته شده و برای آگاه شدن از استدلال و براهین فلسفی این حکمت، حکمای ماهر و حاذق، به آن مراجعه کرده و هرکس به نوبه خود و به مقدار استعدادش از آن بهرمند شده است.