فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
برپایه قوانین رایج، درشمار زیادی ازجرائم، از زمان توجه اتهام ومقدمات رسیدگی تا تکمیل پرونده قضائی برای صدور حکم نهائی، متهم تحت نظر قرارمی گیرد. این پرسش مطرح است که اقتضای مبانی شرعی واخلاقی درخصوص ملاقات آزادانه وی با افراد، ازجمله وکیل، چیست؟ پژوهش بنیادی حاضر، به روش توصیفی تحلیلی، به تحلیل اخلاقی مسأله با ریشه های فقهی و بررسی تعارض های احتمالی برخی قوانین می پردازد؛ یافته ها حاکی از آن است که بامحک اخلاق وملاک اعتدال میان رعایت حال متهم وحفظ حریم جامعه، منع مطلق ملاقات، چه بسا غیراخلاقی، آسیب زا وناموجّه بوده، جواز مطلق آن نیز ممکن است درتعارض با اخلاق، حکمت و قانون قرارگیرد. درواقع، هدف اصلی ازوضع چارچوب های متنوع درتدابیر سیاست مدن، تأمین فضائل ومکارم اخلاق، چون، قسط،عدل،انصاف واعتدال درامور بوده که عامل اصلاح رعیّت وبلاد دانسته شده است. نتایج، بیانگر آنست که اگر به تشخیص قاضی عادل، ملاقات بامتهم، فرایند کشف حقیقت را دچارتأخیر یاآسیب کند، مثل این که راه مجادله وگریز ازقانون را به او بیاموزد، بحکم عقل، فطرت واخلاق، باید تاسرحدّ تأمین مصالح، آن را محدودکرد. ازسوی دیگر، ممکن است منع مطلق ارتباط متهم با دیگران، آسیب های روحی یاجسمی ناروا برای او یا بستگانش بدنبال داشته، درتعارض با حقوق شهروندی قرار گیرد. بنابراین، درمجموع، باید با لحاظ مبانی عقلی واخلاقی، راه اعتدال پیموده و درجهت تأمین عدالت، ضمن به رسمیت شناختن حق ملاقات و حضور وکیل، بسته به چند وچون شواهد موجود علیه متهم، با تحدید یا نظارت برآن، باابزارهای نوین، راه تحریف حقیقت را تاسرحدّ امکان، بست؛ چه، یکسان پنداشتن متهمی که شواهد روشنی علیه او وجود دارد، اماهنوز حکم قطعی محکومیتش صادرنشده، با شهروند عادی غیرمتهم، درتنافی با ارتکاز عقلائی است.
واکاوی تجارب زیسته مربّیان عفاف گرایی: پیش برنده ها و بازدارنده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور واکاوی تجارب زیسته مربّیان عفاف گرایی صورت گرفته است تا امکان تحلیل فرصت ها و چالش های این حرفه مهم مهیا شود. جامعه پژوهش حاضر، مربّیان عفاف گرایی مرتبط با مدارس دوره ابتدایی و متوسطه شهر مشهد را شامل می شود که هفده نفر از ایشان به صورت هدفمند ازنوع با حداکثر تنوع» انتخاب شدند و با توجه به معیار اشباع داده ها و تکرار اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته با آن ها صورت گرفت. پس از انجام شدن مصاحبه ها، کاوش در تجارب مربّیان عفاف گرایی و تجزیه وتحلیل اطلاعات، یافته های پژوهش درقالب 103 مفهوم و 21 مقوله جای داده شد و درنهایت، مقوله های تدوین شده، تحت لوای شش مضمونِ پیش برنده فردی، پیش برنده تعاملی، پیش برنده دانشی و مهارتی، بازدارنده دانشی و مهارتی، بازدارنده تعاملی، و بازدارنده ساختاری و فرهنگی قرار گرفتند. بررسی یافته ها نشان می دهد آنچه مربّیگری را پیش می رانَد، تعامل و برهم کُنش مجموع عوامل پیش برنده است و حاصل جمعِ عوامل بازدارنده نیز اسباب بازدارندگی و اثربخش نبودن وظیفه مربّیگری می شود؛ از این روی، برآیند مجموعه عوامل پیش برنده با هم جمعیِ عوامل بازدارنده، درکنار دیگر عوامل، تعیین کننده موفقیت یا ناکامی جامعه در عفاف گرایی و تربیت جنسی مطلوب و درنتیجه، بروز رفتارهای سالم یا مخرب جنسی در نسل آینده خواهد بود.
تحلیل مبانی تربیتی کانون های فرهنگی - آموزشی مساجد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل مبانی تربیتی کانون های فرهنگی-آموزشی مساجد، درصدد پاسخ به این پرسش برآمد که این کانون ها به کدام مبانی پایبند بوده و از چه اهداف و اصولی پیروی می کنند؟
روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی و به کارگیری روش تحلیل محتوای قیاسی- استقرایی، به صورت مطالعه موردی «مجموعه تربیتی حضرت روح الله(ره)» مشهد را مورد بررسی قرار داد.
یافته ها: یافته های پژوهش شامل مبانی تربیتی، اهداف، اصول و روش های تربیتی بود که طی تحلیل محتوای اسناد این مجموعه تربیتی به دست آمد. مبانی تربیتی در دو سطح کلان و خرد طبقه بندی شد. مبانی سطح کلان (سیاست گذاری) ارائه شده در حوزه ساختاری (ناکارآمدی بسترهای نظام آموزش و پرورش موجود)، و در حوزه رویکرد (محوریت مسجد در امر تعلیم و تربیت، تقدم پرورش بر آموزش، مرجعیت علمی-اخلاقی مربی و اولویت نقش خانواده در تربیت) بودند. هم چنین مبانی تربیتی سطح خرد (اجرا) در حوزه محتوای تربیت (اولویت ساحت تربیت اعتقادی- عبادی- اخلاقی، ساحت های مختلف انسان و لزوم توجه به آن) و در حوزه روش های تربیت (اهمیت بسترسازی و تدریج در ارائه محتوا، تنوع ظرفیت متربی و توجه به آن) شناسایی شد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد این مجموعه ها علی رغم تنوع، از حیث مبنا و هدف از اشتراک بالایی برخوردار بوده اما در اصول و روش ها تفاوت بین کانون های فرهنگی-آموزشی مختلف قابل توجه می باشد. از این رو، یافته های حاصله در دو سطح کلان و خرد می تواند در نظام های تربیتی مورد استفاده قرار گیرد.
حق زیبایی طلبی و مدیریت اخلاقی آن در متقاضی جراحی زیبایی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
135 - 154
حوزههای تخصصی:
گرایش به زیبایی و زیبا خواهی در فطرت انسان است امروزه یکی از روش های ارضای این میل درونی عمل جراحی زیبایی است. در این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و توصیفی انجام گرفته است تلاش بر این است تا به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چگونه می توان این حق را منطبق با آموزه های اسلامی مدیریت کرد. فرضیه اول: زیبایی طلبی حق طبیعی و تکوینی آدمی است فرضیه دوم: زیبایی امر نسبی و مصادیق آن تابع شرایط زمان و مکان و تشخیص عرف است وعمل جراحی زیبایی در زمان امروزی مصداق رایجی از این خواسته به حساب می آید. فرضیه سوم: این حق می بایست به تراز اخلاق درآید و با معیارهای ارزشی سنجیده شود. نتیجه پژوهش نشان می دهد جراحی زیبایی که از مصادیق زیبایی طلبی انسان است برای این که مانند سایر حقوق طبیعی آدمی مدیریت شود می بایست خود را با اصول و مرزهای اخلاقی منطبق سازد.
«نگرش سازی»، راهبردی نوین در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«نگرش» در اصطلاح روان شناسی، نظامی هماهنگ و بادوام از افکار، احساسات و آمادگی های رفتاری فرد درباره یک موضوع است که به صورت اکتسابی ایجاد می شود و اغلب دارای ثبات و دوام بالایی است. می توان از این ظرفیت انسانی در حوزه تربیت اخلاقی بهره جست و آن را در قالب یک راهبرد تربیتی به کار گرفت؛ به این صورت که مربی با مداخله آگاهانه و توأمان برای ارائه اطلاعات، برانگیختن انگیزه، و آموزش مهارت های رفتاری لازم درخصوص موضوعات اخلاقی، «نگرش سازی» کند. با توجه به ناپایداری اغلب آموزه های اخلاقی در راهبردهای تربیتی موجود، پژوهش حاضر در نظر دارد با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد برون دینی، نگرش سازی را به عنوان راهبرد نوین تربیتی در حوزه اخلاق معرفی کند. یافته ها نشان می دهند که این راهبرد به دلیل سهولت در فراهم سازی شرایط، جامعیت داشتن، و ماندگاری آموزه ها، بر سایر راهبردهای تربیت اخلاقی برتری دارد و می توان با تعیین مبانی، اهداف، اصول و روش ها، آن را در قالب یک الگوی تربیت اخلاقی ارائه کرد.
جنسیت و فاعل اخلاقی در روان شناسی رفتارگرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
79-103
حوزههای تخصصی:
رفتارگرایی و رویکردهایی که رفتار، بخشی از بنیاد تئوریک آن را تشکیل می دهد متأثر از انگارهٔ تأثیرگذاری عوامل محیطی و درونی بر رفتار، پایه رشد اخلاقی را رفتار، تأثیر دیگران و موقعیت های محرک دانسته و مکانیسم اکتساب آن را از طریق شرطی شدن و الگو قرار دادن دیگران معرفی می کنند. البته، با توجه به ویژگی های الگوپذیر، الگو و نیز موقعیتی که رفتار اخلاقی در آن شکل گرفته و بروز می یابد، تأثیرگذاری و کارآییِ الگوبرداری رفتار اخلاقی، پیچیدگی خاص خود را خواهد داشت و با ورود مؤلفه های شناختی دیدگاه های تعدیل یافته تر رفتارگرایی مانند بندورا این پیچیدگی مضاعف می شود. در حالی که تحلیل یادگیری و آگاهی، جبر محیطی، داوری و ارزش اخلاقی از منظر طیف های مختلف رفتارگرایی از نوع رادیکال تا انواع تعدیل یافته تر متفاوت بوده و با ورود متغیّر جنسیت، احتمال تغییر در فرایند و مکانیسم کنش گری اخلاقی افراد وجود دارد در این مقاله تلاش شده تا به روش کتابخانه ای و با شیوه تحلیلی۔ توصیفی، بحث جنسیت پذیری اخلاق از منظر طیف های مختلف روان شناسی رفتارگرا و با تمرکز بر تحلیل مؤلفه های مؤثر در کنشگری اخلاقی واکاوی شود. طبق یافته های این تحقیق، تأثیر جنس بر فاعلیت اخلاقی در رویکردهای تعدیل یافته تر رفتارگرایی تأیید می شود؛ هرچند این تأثیر در رویکردهای رادیکال می تواند به صورت غیر مستقیم قابل پیگیری باشد.
امکان سنجی مسئولیت اخلاقی انسان در مواجهه با افعال جوانحی (با محوریت آیه 284 سوره بقره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۱۴۸-۱۲۷
حوزههای تخصصی:
مفسران در تفسیر آیه 284 درباره منسوخ بودن یا عدم نسخ این آیه توسط آیه 286 اختلافاتی دارند که از نقل های تاریخی نشئت می گیرد و نقش محوری ای در مسئولیت اخلاقی انسان در برابر افعال جوانحی اش ایفا می کند. با وجود تفاوت در نقل های تاریخی، مسلّم است که هم جواری کلمات «تبدوا» و «تخفوا» و عبارات «ما فی انفسکم» و «یحاسبکم به الله» درصدد بیان و اثبات معنای محاسبه افعال درونی انسان است. قابلیت ظهور و مخفی شدن این افعال ویژگی ای است که آنها را از بقیه افعال جوانحی متمایز می کند. بررسی ها نشان می دهد علامه طباطبایی به این خصوصیت توجه کرده و بر اساس قراین موجود در آیه معتقد است صرفاً «احوال نفسانی» هستند که به دلیل داشتن چنین ویژگی ای بر اساس آیه 284 محاسبه پذیر قلمداد می شوند؛ اما «ملکات» و «خواطر» از موضوع آیه خارج اند. روش مقاله توصیفی تحلیلی است.
تبیین چارچوب نظری تربیت اعتقادی از رهیافت انسان شناسی فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
107 - 129
حوزههای تخصصی:
تربیت اعتقادی به عنوان مهم ترین بخش تربیت دینی، بر مبانی مختلفی استوار است که تبیین کننده فرایند عملی آن خواهد بود. عدم انتخاب و تبیین صحیح مبانی نظری از رهیافت انسان شناسی ناقص، آسیب هایی از جمله یکسونگری و غالب شدن فرهنگ آموزشگری صرف را در تربیت اعتقادی به دنبال دارد. پژوهش حاضر درصدد است با تبیین چارچوب نظری تربیت اعتقادی از رهیافت انسان شناسی دینی، مبانی این ساحت تربیتی و مدلول های آن را ذیل فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی استنتاج نماید. رویکرد پژوهش، نظری است و با روش تحلیلی استنتاجی اقدام به توصیف، تحلیل و درنهایت استنتاج می نماید. مبانی به دست آمده به عنوان یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که استقلال ابعاد سه گانه نفس−بینش، گرایش و توانش− در مقام نظر است و در مقام عمل، نباید جدای از هم در نظر گرفته شود؛ عمل تربیتی حاصل درهم آمیختگی همه ابعاد است و در تربیت انسان نقش مؤثر دارند. در این میان، بعد گرایشی، پل ارتباطی بین بعدشناختی و بعد رفتاری است و غفلت و کم توجهی به این بعد در تربیت اعتقادی موجب یک سونگری وتنزل به آموزش گری صرف و درنهایت عدم دستیابی به هدف غایی تربیت اعتقادی یعنی ایمان می شود. ازاین رو، مقصد تربیت اعتقادی، ایجاد رفتارهای ارادی هماهنگ با آموزه های اعتقادی خواهد بود.
خشیت الهی: ملاک علم، عالم و دانشگاه اخلاق مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر خشیت الهی متمرکز است و آن را به عنوان کلید اصلی و ملاک حقیقی و بنیادین علم، عالم و دانشگاه اخلاق مدار، هدفگذاری می کند. بر این اساس، شناسایی پژوهش های کلیدی مرتبط جهت فراهم سازی مبانی نظری با نقطه نظر تحلیل محتوا، سنتز و تفسیر، هدفگذاری شده است. به واسطه پایگاه های معتبر در دسترس، مقالات معتبر با محوریت خشیت الهی به واسطه رویکرد گلوله برفی یا زنجیری، مورد جستجو و شناسایی قرار گرفته اند. خشیت الهی یا خداباوری و خداترسی، مفهومی بنیادین و راهگشا در سیر و سلوک و بندگی مبنی بر تسلیم، تعظیم و تکریم منسوب به عظمت و مهابت خداوند متعال و هم چنین خودباختگی، افتادگی و فروتنی منتج از علم و معرفت حقیقی و راستین است. مراد از عامل تحقق بخش خشیت، معرفت علمی متبلور در باور و عمل است که تلقی از آن، علم اخلاق مدار و عالم به آن، عالم اخلاق مدار به عنوان پیش نیاز دانشگاه اخلاق مدار است که با مختصات و ویژگی هایی که دارند، بینشی وسیع را عرضه داشته و در خدمت سعادت بشریت خواهند بود. این چنین، علم، عالم و دانشگاه اخلاق مدار، خشیت آفرین، تزکیه کننده، هدایت آفرین، مسئولیت پذیر، عمل گرا، پاسخگو، جامع نگر، تخصصی، نافع، فرازمان، فرامکان، یقینی و اصیل و در یکپارچگی با ایمان به مفهوم درک معنای جهان خواهند بود.
تبیین فلسفی نسبت میان حیا و حجاب و دلالت های تربیتی آن در تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
29 - 55
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین فلسفی نسبت میان حیا و حجاب در تربیت اسلامی و ارائه دلالت های تربیتی این رابطه است. پژوهش با رویکرد کیفی و با استفاده از روش توصیفی−تحلیلی انجام شد. ابتدا به شیوه توصیفی به بررسی مفهوم و جایگاه حیا و حجاب در متون تربیت اسلامی با بهره گیری از آیات قرآن، احادیث و روایات مبادرت شد. سپس تحلیل ها در ارتباط با نسبت میان حیا و حجاب به عمل آمد. نتایج نشان داد حیا در مقایسه با حجاب امری فطری، درونی و زیربنایی است. نسبت میان حیا و حجاب به شیوه ای نمادین اینگونه است که حجاب لباس حیا بوده و امری بیرونی و روبنایی است. هر چند حفظ آن در جامعه اسلامی ارزش محسوب شده و واجب است. لذا بیدارساختن و زنده نگاه داشتن فطرت حیا مقدم بر توصیه صرف به حجاب است. نتیجه آنکه از منظر تربیت اسلامی، دستور مستقیم به رعایت حجاب بدون پرورش بعد فطری حیا که از دوران کودکی صورت می گیرد، نوعی شتابزدگی در تربیت به حساب می آید. براین اساس، پیشنهاد می شود در برنامه ها و اقدامات تربیتی، توصیه به رعایت حجاب همراه با بیدار ساختن امر فطری حیا صورت گیرد و بدون پرورش فطرت حیا و بدون ملاحظه نقش مقدمه ای حیا، اقدامات در خصوص توصیه به رعایت حجاب مؤثر نخواهد بود.
تربیت در مکتیب توحیدی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
51 - 68
حوزههای تخصصی:
ظرفیت ها در تربیت توحیدی همواره سبب توجّه اندیشمندان بوده است. شیوه های تربیتی بر مبانی و اصولی از قبیل تفکرات دینی، قومیتی و فلسفی استوار است. عقاید و آموزه ها آثار خود را در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها نشان می دهند. لذا بهره مندی از نظرات فیلسوف برجسته جهان اسلام، صدرای شیرازی که برگرفته از عقل، وحی و عرفان است در این راستا رهگشاست. در این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر برخی از اصول فلسفی در مکتب صدرا، مانند فطری بودن بحث توحید و نگاه ویژه به خالق و باور به اینکه تنها وجود مستقل اوست و سایر موجودات عین الربط و تعلق به او هستند؛ همچنین شناخت ساحت وجودی انسان به عنوان وجودی سیال که قابلیت رشد و اشتداد وجودی به صورت حرکت از مرحله نباتی به حیوانی و انسانی و درنهایت عقلانی است بررسی شده است، و نتیجه آن شد که این مکتب می تواند ازجمله کارآمدترین و جامع ترین برنامه ها و روش های تربیت محسوب شود.
ملاک فضیلت اخلاقی براساس دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«فضیلت اخلاقی» از موضوعات مدنظر دانشمندان علومی همچون روان شناسی، جامعه شناسی و اخلاق است که با توجه به روایات منقول، مطمح نظر علمای اسلام قرار گرفته و در زمینه ﻣﻌﺮﻓﯽ، ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ، اقسام و ملاک ﻓﻀﺎیل اخلاقی، دﯾﺪﮔﺎهﻫای ﻣﺘﻔﺎوﺗﯽ اراﺋﻪ ﺷﺪه است. علامه مصباح یزدی یکی از اندیشمندان صاحب نظر در این موضوع است. ازاین رو در پژوهشی کیفی و با هدف دستیابی به ملاک «فضیلت اخلاقی» براساس دیدگاه ایشان، آثار مکتوب معظمٌ له به روش «خط به خط» مطالعه و نکته برداری شده و نکات به دست آمده به روش «تحلیل محتوای کیفی» تحلیل گردیده است. بر این اساس مشخص شد حد وسط به تنهایی نمی تواند ملاک درستی باشد و ملاک اصلی فضایل اخلاقی سازگاری با روح عبودیت است که در بسیاری از موارد بر حد وسط منطبق می شود و حد وسط می تواند به مثابه نشانه فضیلت مورد استفاده قرار گیرد.
راهکارهای خانواده در افزایش عزت نفس کودکان ازمنظر اسلام
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
93 - 107
حوزههای تخصصی:
چکیده
در نگرش اسلامی انسان موجودی شریف است. ازاین رو عزت نفس یکی از مهمترین شاخصه های انسان سالم (مؤمن) ازمنظر دینی است؛ زیرا او را در رسیدن به کمال و رستگاری یاری می کند. ازاین رو حفظ و تقویت این ویژگی مهم بر هر فردی لازم و ضرورت است. پایه های عزت نفس از کودکی بنا نهاده می شود و نوع ارتباط والدین و چگونگی رفتار آنها تأثیر زیادی بر خودارزشمندی کودکان دارد. پژوهش حاضر با پارادایم تفسیرگرایی به تحلیل محتوای متون دینی می پردازد و بااستناد به آیات و روایات باروش قیاسی و استقرایی ابعاد رفتاری و روان شناختی مرتبط با عزت نفس و راهکارهای ارتقای آن در فرزندان را استنتاج می کند. آنچه از این مطالعه به دست آمده این است که والدین با راهکارهایی مانند محبت، تکریم، توجه به تفاوت های فردی و واگذاری مسئولیت به کودکان می توانند عزت نفس و اعتمادبه نفس را در آنها افزایش دهند.
کاربست های قیود اخلاقی در ادبیات کردی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
231 - 250
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی و کردی با هم قرابت و خویشاوندی دارند و این قرابت و نزدیکی را می توان در مقوله های دستوری و زبانی نیز مشاهده کرد. هدف اصلی این پژوهش کاربست های قیود اخلاقی در ادبیات کردی و فارسی است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تطبیقی است دقیق تر دستور، بخشی است از زبان شناسی که درباره ساخت آوایی و صرفی و نحوی و معانی زبان بحث می کند. به هرروی، این پژوهش، پژوهشی دستوری است که به تحلیل تطبیقی قید از منظر ساختار، وابستگی، کاربرد و ... در زبان فارسی و کردی می پردازد.هر بخش، خود به زیر بخش های کوچک تری نیز بنا بر اقتضائات پژوهش، تقسیم می شود. در هر مورد، تعاریف مربوطه از منابع معتبر استخراج شده و سپس شاهد مثال هایی برای آن ذکرشده است و درنهایت نیز، با نگاهی انتقادی به تعاریف و مفاهیم نگریسته شده و هر جا نیاز بوده است نقدهایی بر آن ها واردشده است.. نتایج نشان داد که اگرچه بررسی چگونگی ساختمان قیدر به سب اینمه در گروه و در جمله واجد بررسی می باشد اما به صورت کلی در دو زبان مورد بررسی مانند هم می باشند. به گونه ای که قیدها در زبانهای فارسی و کردی در دستور گروه قیدی به یک گونه هستند و در شرایط ساختی قید در زبان کردی و فارسی مشابه همدیگرند. همچنین قید در شرایط واژه سازی در کردی و فارسی تغیرپذیر نیست. از نظر معنایی همه واژه های قیدی کردی و زبان فارسی هم مانند هستند.
من» حقیقیِ انسان: مقوله پیونددهنده خداشناسی و اخلاق در اندیشه شهید مطهری (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
143 - 162
حوزههای تخصصی:
استاد شهید مرتضی مطهری از جمله متفکران مسلمان است که کوشیده است نشان دهد وجود و حجیت اخلاق متکی بر خداوند است. مسأله ی محوری ما در این مقاله آن است که با نگاهی جامع به آثار شهید مطهری و بازسازی بخش های مختلف این آثار نشان دهیم که وی ابتنای وجود اخلاق بر خداشناسی را چگونه و با چه ایده ی وحدت بخشی توضیح می دهد. پاسخی که از متن آثار شهید مطهری به این پرسش می دهیم آن است که «من» انسان یک حقیقت ذومراتب است که مراتب پایین آن را می توان «من» پنداری نامید و مرتبه ی عالی را «من» حقیقی یا برتر.«من» حقیقی زاینده ی اخلاق است و خداوند «من» برتر انسان است. بنابراین، در واقع خداوند مبدأ، غایت و پشتوانه ی اخلاق است. بر این اساس، می توان گفت که من حقیقی انسان، مقوله ی پیونددهنده ای است که شهید مطهری از طریق آن ابتنای اخلاق بر خداشناسی را توجیه می کند.
بازخوانی انتقادی مؤلفه های سعادت در نظریه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
135 - 165
حوزههای تخصصی:
هرگونه نظریه پردازی دربارهٔ مفهوم سعادت، مستلزم تبیین مؤلفه های مختلف آن (از جمله مقدمات، شروط، مصادیق و اجزا) است. توجه به نقش بنیادین سعادت در حکمت عملی که به عنوان واسطه و تضمین کنندهٔ امتداد عملی فلسفه شناخته می شود، بیانگر اهمیت مضاعف چنین تبیینی در کاربست عملی نظریه خواهد بود. در نظریهٔ سعادت ارسطو که بر عناصر مفهومی خاصی مانند خیر/غایت أعلی، خودبَسندگی، کارکرد، فضیلت و فعالیت مُبتنی است، دو فضیلت نظری و اخلاقی به عنوان اجزای سعادت و مواردی همچون ثروت، دوستی و سلامتی به مَنزلهٔ شروط آن مطرح شده اند؛ اما ابهام موجود در سخنان ارسطو سبب بروز اختلافی اساسی در میان مفسران آثار وی و نیز در آراء فیلسوفان مسلمان گردیده و آنها را به دو گروه طرفداران «سعادت غالب» و «سعادت جامع» تقسیم کرده است که در دیدگاه اول تنها فضیلت نظری دارای اهمیت ذاتی و اولی است و در دیدگاه دوم، فضایل نظری و اخلاقی به طور همزمان مورد توجه ذاتی قرار می گیرند. ریشه یابی ابهام مذکور و ارائهٔ راهکاری برای رفع آن در جهت افزایش کارآمدی عملی اهدافی هستند که در این نوشتار از طریق بازخوانی انتقادی نظریهٔ ارسطو به روشی تحلیلی مورد پِی جویی قرار گرفته اند. به نظر می رسد می توان با پایبندی به تعریف سعادت به عنوان «غایت بالذات» (در مقابل غایت نهایی) و توجه به کلّ ماهیت نوعیه (به جای فصل) در استدلال موسوم به «برهان کارکرد»، نظریه «سعادت شامل» را پیشنهاد نمود که مؤلفه های سعادت را توسعه می دهد، طبقه بندی مناسبی از آنها ارائه می نماید و درنتیجه کارآمدی عملی بیشتری در حلّ تزاحم های میان آنها خواهد داشت.
تحلیل برداشت اساتید دانشگاه از مولفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و ارائه الگوی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تحلیل برداشت اساتید دانشگاه از مؤلفه های برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره ابتدایی و ارائه الگوی مطلوب است.
روش: روش پژوهش، آمیخته اکتشافی است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل اساتید حوزه تعلیم و تربیت و در بخش کمّی کلیه معلمان دوره دوم ابتدایی نواحی یک و دو شهر کرمان در سال تحصیلی 1401- 1402 است. نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی از روش نمونه گیری هدف مند، در بخش کمّی از روش تمام شماری استفاده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختار یافته با 20 نفر از صاحب نظران حوزه تعلیم و تربیت در دانشگاه شهید باهنر و دانشگاه فرهنگیان کرمان در سال 1401 و در بخش کمّی پرسش نامه استخراج شده از نتایج مصاحبه بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی، از روش سه مرحله ای (استراوس و کوربین (2006) و در بخش کمّی از تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. جهت تأمین روایی و پایایی بخش کیفی از روش لینکلن و گوبا (1985) که مشتمل بر شاخص های چهارگانه مقبول بودن، قابلیت انتقال، اطمینان پذیری و تأییدپذیری است، استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که 13 مقوله اصلی و 33 مقوله فرعی شناسایی شدند. سپس پرسش نامه ای جهت اعتبارسنجی الگو طراحی شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از آلفای کرونباخ (92/0) و روایی (صوری و محتوایی) بر اساس نظرات اساتید در حوزه تعلیم و تربیت و با استفاده از روش سیگمای شمارشی (85/0) محاسبه شد. در بخش کمّی نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری ضمن تأیید برازش مدل نشان داد که هر 33 مؤلفه مورد بررسی دارای تأثیر معناداری بر برنامه درسی تربیت اخلاقی هستند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این بررسی و با تمرکز بر الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی می توان به بهبود تربیت اخلاقی دانش آموزان ابتدایی کمک کرد.
نقش خودآگاهی مادر در هویت دینی دختران
حوزههای تخصصی:
خودآگاهی یکی از مهمترین مهارت ها در زندگی انسان است. خودآگاهی ابعاد مختلفی دارد ازجمله: خودآگاهی جسمی، روحی، اجتماعی و معنوی. خودآگاهی معنوی جایگاه ویژه ای دارد؛ زیرا افراد با دستیابی به خودآگاهی معنوی، معنای زندگی خود را کسب می کنند و این امر در کیفیت زندگی آنها تأثیر عمیق و قابل توجهی دارد. ازآنجاکه خانواده و به ویژه مادر در شکل گیری هویت دینی فرزندان تأثیر بسزایی دارد پژوهش حاضر باروش توصیفی-تحلیلی و باهدف بررسی نقش معنویت و خودآگاهی معنوی مادر در هویت دینی فرزندان انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که خودآگاهی معنوی مادر در سه بعد: شناختی، عاطفی و رفتاری موجب ایجاد خودپنداره مناسب در فرزندان، رضایت مندی فرزندان از قابلیت ها، هویت جنسی و جایگاه خانوادگی، نگرش مثبت نسبت به ازدواج و تداوم نسل، توانمندی و پویایی، پایداری در سختی ها، سعی و تلاش در ارتقاع کیفیت وظایف دخترانگی خود و تلاش برای استحکام و دوام خانواده خود می شود.
عوامل توفیق معراج السعاده در اقناع مخاطب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
153 - 180
حوزههای تخصصی:
از میان انواع آثار، کتب اخلاقی باید به اقناع مخاطب توجه بیشتری داشته باشند، زیرا اصولاً با این هدف نوشته شده اند که بر رفتار مخاطبان تأثیر بگذارند؛ رذایل اخلاقی شان را بزدایند و آنان را به انجام کارهای نیک برانگیزند. یکی از مهم ترین آثار اخلاقی شیعی به زبان فارسی، معراج السعاده نام دارد. ملّا احمد نراقی (درگذشته به سال 1244 یا 1245 ق) جامع السعادات پدرش ملّا مهدی (متوفّی 1209 ق) را از عربی به فارسی به صورت آزاد ترجمه کرده، مطالبی به آن افزوده و در تنظیم مطالب هم اصلاحاتی انجام داده است؛ به گونه ای که خود در مقدمه کتاب که نامش را معراج السعاده گذاشته، از «تألیف» سخن می گوید. نراقی در طرح مباحث اخلاقی این کتاب از آیات قرآن مجید، احادیث و روایات معتبر شیعه، کتب اخلاقی پیشین، دیدگاه های حکمای یونانی و ادبیات غنی فارسی بهره برده است. این کتاب از همان دوران جایگاهی والا در میان کتب اخلاقی فارسی یافت. نشانه های این توفیق در مقاله شرح داده خواهد شد. رواج و اشتهار این اثر علاوه بر اینکه به ارزش مطالب مندرج و اعتبار فاضلین نراقی (ملّا مهدی و ملّا احمد نراقی) مربوط است، به ویژگی هایی از متن بازمی گردد که منجر به اقناع مخاطب می شود. در این مقاله بر متن کتاب معراج السعاده تمرکز خواهد شد و عوامل توفیق ملّا احمد نراقی در ارتباط گیری با مخاطبان و اقناع آنان از نظر خواهد گذشت.
همایندی ادراک دانش آموزان دربارۀ نقش متوازن خانواده و مدرسه در تربیت دینی: پژوهشی پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش خانواده و مدرسه در تربیت دینی و ادراک دانش آموزان درباره همایندی میان آن ها با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناختی انجام شد. مشارکت کنندگان در این تحقیق، هجده دانش آموز دختر از مقطع متوسطه بوده اند که با استفاده از روش انتخاب هدفمند گزینش و براساس اصل اشباع به فرایند پژوهش وارد شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده های به دست آمده با استفاده از روش اسمیت تحلیل شد. یافته های پژوهش در چهار مقوله نقش خانواده و مدرسه در دین داری، همایندی/ تعارض میان آن ها، راهبرد دانش آموزان در مواجهه با تعارض و راهکار پیشنهادی جهت ارتقای همایندی دسته بندی شد. نقش خانواده در بُعد مثبت، شامل الگوی عمل گرا، جلب مشارکت خانوادگی و انعطاف پذیری در آداب دینی، و در بُعد منفی، مشتمل بر انفعال در تربیت دینی و تعارض های خانوادگی بوده است. نقش مدرسه در بُعد ثمربخش با توانمندی های معلم، انعطاف پذیری و احترام در رفتار مرتبط بوده و در بُعد تخریب کننده، رفتارهای خشن و تبعیض آمیز، و اجبار بدون آگاهی بخشی شناسایی شد. در بُعد همایندی مدرسه و خانواده، طیفی وسیع، از همایندی کامل تا اختلاف در روش های تربیتی و مبانی اعتقادی دیده شد و اهداف این دو بافت نیز دارای تنوع و طیفی وسیع بود. نتیجه همایندی، تقویت و رشد دانش آموزان در باورهای دینی و نتیجه ناهمایندی، سردرگمی آنان، اجبار به گزینش یک سو و گاه انحراف آن ها از مسیر برنامه ریزی شده به سمت دین داری بوده است. در بُعد راهبردها، سه شیوه قانون مداری، همراهی با خانواده و انتخاب مسیر بهینه دیده شد. جهت ارتقای همایندی، سه راهکار آگاهی از ویژگی های نوجوانان، تعامل بهتر خانواده و مدرسه، و تشویق دانش آموزان پیشنهاد شد.