فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۹)
213-249 صفحه
حوزههای تخصصی:
گر چه اساس نقد فرمالیستی با محور قرار دادن متن و نادیده گرفتن مسایل بیرونی آن همچون شخصیت مؤلف، مسایل اجتماعی، تاریخی و روانشناسی است و شاید از دیدگاه جامع نگر بر آن عیب باشد، اما از آن جا که در پی واکاوی ارزش ادبی اثر و برجسته سازی شکل و فرم و بررسی میزان انسجام و ادبیت متن است تا حدود زیادی ارزشمند است و می تواند اساس نقد برای تطبیق بر متون دیگر باشد. این نگاشته با الگو گرفتن از اصول نقد فرمالیستی قصد دارد به بررسی و تحلیل بافت اثر ادبی و عناصر تشکیل دهنده آن یعنی صامت و مصوتها، هجاها، صور خیال، صنایع بدیعی، و غیره در خطبه «اشباح» نهج البلاغه بپردازد تا بعد زیباشناسانه آن را با توجه به کارکرد هر جزء در ساختار کل متن به مخاطب نشان دهد. از پژوهش این گونه بر می آید که انسجام حروف، واژگان و جمله های متن یادشده به صورت کامل مشهود و مجموعه آواها و چینش خاص واژگان در پی القای معانی ای فراتر از معنای فرهنگ نامه ای آن است؛ این انسجام و کاربرد خاص واژگان علاوه بر ویژگی های ظاهری کاربست مجازی و صورت های استعاری و کنایی دیگری را برای بیان معانی تازه جلوه گر نموده است که تماماً در راستای هدف خطبه یعنی به تصویر کشیدن خداوند و قدرت بی انتهای او در خلقت به کار برده شده اند.
قضایا المکان بین الذاکره والرؤیا فی شعر (بدیع صقّور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یهدف هذا البحث إلى تسلیط الضّوء على أبرز قضایا المکان فی شعر بدیع صقور، هذا الشاعر الذی أطلّ على الحیاه فی إحدى قرى محافظه اللاذقیه، حیث الطّبیعه ترسم مشاهد للمکان تنبض بالثراء والحیویه، وحیث المکان یمارس سطوته على الشاعر فیسهم فی تشکیل عقله وسلوکه تشکیلاً یتداخل مع إلفه المکان وقیمه المختلفه، ممّا استدعى حرص الشّاعر على أن یحفظ للمکان حضوره فی ذاته، فاختزن تفاصیله، لیظلّ متصلاً به، یلجأ إلیه، ویطلّ علیه لیحکی خصائصه وتجلّیاته.
نقد و بررسی جلوه هایی از اندوه رمانتیک در شعر معاصر عراق (مطالعه موردپژوهانه: نوسروده های بلند الحیدری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم یک جنبش بزرگ هنری بود که در اواخر قرن هجدهم میلادی در اروپا پدیدار شد. این جنبش توانست اندیشه بسیاری از ملل جهان، ازجمله جوامع عرب، را تحت تأثیر آرا و اندیشه های نوین خود قرار دهد. در حوزه شعر و ادب، گرایش شاعران و نویسندگان عرب به رمانتیک غربی، زمینه های لازم را برای نفوذ و رسوخ این جریان در ادبیات عرب فراهم آورد. در این میان، «بلند الحیدری»، شاعر نوگرای عراق، از چهره ه ایی به شمار می آید که جل وه های ویژه رمانتیسم، به روشنی و گستردگی، در اشعار او بازتاب یافته است؛ به گونه ای که بخش عمده ای از ارزش های نوسروده هایش مرهون و مولود عناصر نقش آفرین مکتب رمانتیسم است. با نگاهی ژرف به نوسروده های الحیدری به آسانی می توان دریافت که رمانتیسم جاری در اشعار وی، رمانتیسمی اندوهگین و حسرت بار است. احساسات اندوه بار، گذر شتابان عمر، حس بازگشت به دوران کودکی، حسرت بر خاطرات گذشته، اندوه بر سیما و سیرت دگرگون شده روستا و غم سنگین غربت از عواملی اند که به رمانتیک شعر او فضایی غم انگیز داده است. این مقاله تلاش می کند وجهه گرفته و گریان رمانتیسم را ازخلال نوسروده های بلند الحیدری مورد نقد و بررسی قرار دهد. برآیند این تحقیق بیانگرآن است که شخصیت عاطفی الحیدری در سروده هایش، تحت تأثیر عواملی بوده است که با بن مایه های غم-انگیز مکتب رمانتیسم کاملاً تطابق دارد.
روان تحلیل گری کهن الگوهای رشد در تاییه کبرای ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناخودآگاه جمعی، دربردارنده احساسات، اندیشه ها و رفتارهایی است که حاصل اندوخته های اجداد کهن انسان به شمار می رود. این اندوخته ها و تجارب فراشخصی، در شکل کهن الگو ظاهر می شود. برخی از کهن الگوها که یونگ با نام کهن الگوهای رشد از آنها یاد می کند، از چنان اهمیتی برخوردارند که می توانند با داده های فراشخصی خود، فرد را در مسیر رشد و خود شکوفایی یاری دهند. شعر عرفانی به عنوان یک محصول روانی، عناصر و تصاویری دارد که فراتر از قلمرو تجارب شخصی شاعر بوده و ترجمان ناخودآگاه جمعی اوست. در چکامه عرفانی تاییه کبرای ابن فارض نیز که از خودکاوی های شاعر در ناخودآگاه جمعی اش تراوش نموده، کهن الگوهای رشد به خوبی نمایان است. جستار کنونی بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مکتب روانشناسی تحلیلی یونگ، شخصیت ابن فارض را با توجه به کارکرد این کهن الگوها، روانکاوی نماید. کهن الگوهای رشد مانند «سایه»، «آنیما» و «خویشتن» شخصیت ابن فارض را به دلیل «همانندسازی»، «فرافکنی» و... تحت تأثیر قرار داده اند؛ اما ابن فارض به وسیله فرایند «فردیت» و توجه آگاهانه به ارزش این انگاره ها، از آنها در مسیر تمامیت و خودشکوفایی بهره جسته است.
تبیین زبان شناختی روند تحول معنایی واژه بروج در قرآن کریم با تکیه بر ریشه های آن در زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع تغییر معنا و علل وقوع آن همواره مورد توجه زبانشناسان و محققان معناشناسی بوده است. مطالعات معناشناسی این تغییر و تحولات را در قالب های مختلف بررسی می کند. یکی از شیوه های نگرش به چرایی تنوع و تعدد معنایی واژگان، اهتمام به بررسی روند معنایی واژگانی است. مطالعه درزمانی حاضردرصدد است تا روند تحول معنایی واژه بروج را با رویکرد معناشناسی تاریخی، و ریشه شناسی واژه در زبان های سامی، با کنکاش در کتب لغت، تفاسیر، اشعار قدما و مترجمان کلام وحی تبیین نماید. تحلیل معناشناسی این واژه نشان می دهد دلالت های آن در زبان های سامی محدود بوده و زمانی که وارد زبان عربی وارد شده ، به مرور دایره معنایی آن گسترش یافته است. این روند تحولی در قامت معنای حسی ، معانی انتزاعی و معنای ایدئولوژیک تداوم یافته است.
دراسه نقدیه فی صحّه «حدیث الکساء المشهور» فی ضوء منهج تحلیل المحتوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذکرت واقعه الکساء بکیفیتین: روایه مشهوره فی قسم الملحقات لمفاتیح الجنان وروایات من الأئمه (ع) والصحابه فی الکتب الحدیثیه للشیعه وأهل السنه. هذا المقال بصدد استخدام منهج تحلیل المحتوی لدراسه إمکانیه صحه حدیث الکساء المشهور نظراً إلی مضامینه. یعتبر منهج تحلیل المحتوی آلیه منهجیه فی تحلیل النصوص فی المجالات المختلفه ویهدف استنطاق الوثائق والنصوص لمعرفه مضامینها ودلالاتها الظاهره والمضمره بتصنیف الدلالات الموضوعیه ضمن فئات رئیسه أو فرعیه أو ضمن مقولات تصنیفیه. إستخراج المضامین الرئیسه فی کل صنف من الروایات یوضِّح لنا أنّ الروایه المشهوره، منفرده فی مضامینها، فی الوقت الذی نسبه التلائم بین مضامین الروایات الوارده عن الأئمه (ع) والصحابه عالیه. هذا وأنّ إجراء المقارنه بین الهدف من صدور الروایه –الذی لایکون إلّا تعریف مصداقٍ لمفهوم «أهل البیت» فی آیه التطهیر بما أنّ صدور الروایه یلازم نزول الآیه- والمضامین الوارده فی کل صنف من الروایات، یبیّن أنّ مضامین روایات غیر المشهوره ملائمه تلائماً تاماً مع الهدف ولکن هذا التلائم مفقودٌ تماماً بین مضامین حدیث الکساء المشهور والهدف. کل ذلک یجعل من النقل المشهور لیس نصاً منفرداً غیرَ متلائم مع النقل المتواتر فقط بل بعیداً عن الهدف من صدوره ایضاً.
ادبیات
حوزههای تخصصی:
الکامیرا الشعریه فی قصائد عدنان الصائغ الملتزمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
47 - 68
حوزههای تخصصی:
تعدّدت الأجناس الأدبیه التی وردت فی الشعر ولاسیما السینما (الفن السابع)التی أصدرت ضجه هائله فی دعائم الشعر وأعادت بنائه فی هیکل متناسب مع تقاناته الدقیقه حیث یقوم الشاعر فی عصرنا الحاضر بکتابه الشعر فی الحقل السینمائی لنقل فضاء النص الشعری من الجمود إلى الصوره المرئیه المتحرکه وقد أدّى هذا النوع من الأسالیب إلى زعزعه هائله فی مضمون القصیده الحداثیه. لهذا قامت القصیده الملتزمه بفتح النافذه على التقنیات السینمائیهکالکامیرا التی تسبر أغوار السرد السینمائی بحرکاتها وزوایاها لقرابتها وشباهتها برؤیا ومخیله الشاعر،فتقوم بتسخیر تقنیاتها للقصیده الحداثیه کی تسمح للمتلقی قراءه القصیده بعین ثاقبه ونافذه وتقوم برفع مستوى القارئ إلى المشاهد. وقد إتجه بعض الشعراء المعاصرین فی الآونه الأخیره إلى هذا الأسلوب الحدیث ومن ضمن هؤلاء الشعراء الشاعر عدنان الصائغ حیث استلهم فی قسم من أشعاره الملتزمه فضاءاً واسع النطاق من الفن السابع مملوءاً بتقنیات الکامیرا. هذه الدراسه هی محاوله لإضاءه السرد السینمائی وبالأخص الکتابه بالکامیرا وتقنیاتها فی أشعار عدنان الصائغ الملتزمه، وفقاً للمنهج الوصفی - التحلیلی؛ والنتیجه الحاصله من هذه الدراسه ترتکز على استثمار الشاعرللصوره المرئیه المتحرکه والإتیان بها فی النصوص الملتزمه. السؤال الأساسی الذی نرید البحث عنه هو کیف تجلّت تقنیات الکامیرا الشعریه فی شعر الصائغ الملتزم؟والهدف الأساسی لهذه الدراسه هو الکشف عن موقع الکامیرا بحرکاتها الأفقیه والعمودیّه وأنواع الزوایا المتعلقه بها التی تبرز شعوراً خاصاً فی المتفرج کالشعور بالحرکه والفوقیه والارتباک. لا یخفی إنّ الکامیرا وتقنیاتها الدقیقه تسوق القارئ من الصوره الجامده الغنائیه نحو الحرکه ومواقع النظر المختلفه التی تشتمل على الزاویا المنخفضه والمرتفعه والمحایده.
الصناعه الشعریه فی مفهوم الشعراء الأمویین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتسم النظم عند الشعراء الأمویین بقدرٍ من العفویه؛ أی إنّ هذه العفویه لم تکن خالصه؛لأن تطلّع الشاعر إلى الوصول بإبداعه إلى أعلى مراتب الجوده والإتقان، وجو المنافسه الذی یحکم الإبداع الشعری، دفعاه إلى إنعام النظر فی نظمه، والبحث عن سبل تساعده فی تحقیق تفوقه الشعری، دون المساس بجوهر الخلق والإبداع لدیه، فکانت الصناعه الشعریه نهجاً سلکه الشعراء لتحقیق معادله الشعر الأجود بالمعاییر الفضلى.
وقد بحث الشعراء الأمویون عن أسالیب یدخلونها فی شعرهم بغیه تحسینه، وإخراجه بالصوره التی تمنحه الجوده والتفوق، وتُظهر هذه الأسالیب رؤیتهم الخاصه لمفهوم الشعر، ومفهوم الصناعه الشعریه، وتوظیف هذه الصناعه فی خدمه قصائدهم.
تعددت الأسالیب التی استعان بها الشعراء فی صناعتهم الشعریه، وراحوا یستقدمون من الصناعات النسیجیه ما یدعم صناعتهم، فکان النسج واللحم والنیر والحبک والطراز، تضاف إلیها أسالیب أخرى کالتحبیر والحوک والتثقیف، وغیرها من الأسالیب التی أسهمت فی تحسین الشعر.
واهتمام الشعراء بالصناعه لتجوید شعرهم دفعهم إلى الاهتمام بعیوب الشعر، فقد سعوا جاهدین إلى تجنبها والابتعاد عنها؛ بغیهالحفاظ على جوده شعرهم وقوته. کلمات مفتاحیه: بواعث، مفهوم،أسالیب الصناعه، الشعراء الأمویون، عیوب الشعر.
التثلیث للجذر اللغوی فی الأسماء الخمسة بحث مقارن فی اللغات السامیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعنى هذا البحث بمسألة تحدید الجذور فی ضوء المقارنات التی تظهر أهمیة مثل هذه الدراسات اللغویة المقارنة، مع الأخذ بالقوانین الصوتیة؛ فالبحث الحدیث ارتضى تطبیقها لتحدید أصالة الکلمة أو عدم أصالتها من الناحیة الاشتقاقیة. کما یسهم التحلیل والشرح اللغوی والمقارنة فی تتبع الأبنیة الصرفیة برصد التغیرات والتحولات التی طرأت على اللغة العربیة عبر الأزمنة. فالدراسة تأصیلیة لبنیة الجذر العربی فی الأسماء الخمسة، بالمقارنة مع اللغات السامیة، وفی نتائجها تفسیرات علمیة لظاهرة لغویة طالما دَرَسَها اللغویون العرب القدامى، فَذُکِرَتْ فی کتبهم ومصنفاتهم آراؤهم، وعلى فکرة المیزان الصرفی بَنَوا معاجمهم؛ فدرسوا الظواهر اللغویة، مثل: الاشتقاق، والإعراب.
إن البحث یقوم على منهج التحلیل المقارن، فیعمل على فحص التکوین الثنائی المعجمی، ووصف العلاقات الصوتیة والصرفیة والنحویة الخاصة بالأسماء الخمسة، وبالأبنیة والصیغ التی تفتح علیها فی مدونة المعجم العربی، وفی معاجم اللغات الأکادیة والأوغاریتیة والفینیقیة والآرامیة والعبریة.
لقد کشف البحث عن العلاقات الصوتیة والصرفیة والنحویة فی الأسماء الخمسة، وذهب إلى تطبیق القوانین الصوتیة، وتتبع الأبنیة والصیغ فی المعاجم العربیة والأکادیة والفینیقیة والآرامیة والأوغاریتیة، فنبه البحث لأهمیة رصد التغیر اللغوی؛ لأن لغتنا العربیة بعیدة العهد، مرت بمراحل زمنیة متعاقبة، لذلک فالحاجة شدیدة إلى معجم تاریخی، تؤرخ فیه الألفاظ وفق استعمالاتها خلال العصور المختلفة بدءاً من الأصل الأقدم.
الرؤیه الفیزیاویه للمکان فی شعر أدونیس (دیوان "التحولات والهجره فی أقالیم النهار واللیل" و "المسرح والمرایا" نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یهتمّ الشعراء بعنصر المکان فی أعمالهم الأدبیه کثیرا، لما یحمل من دلالات فی بنیه النص، إضافه إلی الدور الذی یؤدی فی تشکیل الفضاء الحیوی للنص. لقد أجاد أدونیس فی توظیف المکان ودینامیته بأشکالها المختلفه فی شعره؛ فیتّسم المکان فی شعره بالحرکه یجعل منه کائناً دینامیکیاً، له دور فاعل فی تبیین موقفه وأحاسیسه حیال حوداث مجتمعه وعصره، وربما وجد فی توظیفه هذا، تعبیرا سامیا عن التطلعات والأحلام التی تسکن فی باطن الشاعر. صور أدونیس الشعریه مکتظه بأنواع الحرکیّه المکانیه ومنها: الحرکه العمودیه، الحرکه السفلیه، الحرکه الدائریه، الترواح بین الحرکات ، الحرکه الافقیه أو العرضیه. یحاول هذا البحث رصد الرؤیه الفیزیاویه للمکان فی البناء الشعری عند أدونیس علی أساس المنهج النفسی، حینما یحاول أن یربط أبعاد دلالاتها بعواطف الشاعر ومشاعره مقترناً بالمنهج الوصفی التحلیلی – الإحصائی محاولاً الاستشهاد بنماذج شعریّه دالّه علی توظیف الحرکیه المکانیه فی أشعاره، کشفاً عن أنواع الحرکیه المکانیه ودلالاتها فی صوره الشعریه. وقد انتهی البحث إلی أنّ الحرکه العمودیه فی تجربه أدونیس تشکّل اتساعاً و شمولاً وهی ترتبط برؤیته التفاؤلیه والثوریه حیال قضایا موطنه، ثم تأتی الحرکه السفلیه موحیه الاتجاه الصوفی الوثنی عند الشاعر وتعدّ رمزاً للخصوبه وازدهار الحضاره العربیه بدل الضعف والموت، ووظّف الشاعر الحرکه الدائریه فی المرتبه الثالثه لتبیین هیمنه فکره اللامکان علی ذاته، والتداوم والاستمرار فی الثوره وعدم الاستسلام، ثم ظهر الترواح بین الحرکات لیتضح القلق المسیطر علی ذات الشاعر واصراره علی تغییر الظروف وأما الحرکه العرضیه فقد جاءت فی المرتبه الأخیره، وتمثّل الدعوه إلی رفض السکون بحثا عن الاکتشاف والبناء.
لغة الصوصمتیّة فی دیوان أصابع المطر للشاعر العراقی حبیب السامر#,(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفردة ""الصوصمتیّة"" منحوتة من لفظتین هما ""الصوت والصمت""، وتدلّ على اقتران وامتزاج هاتین الظاهرتین فی النص الواحد. للصوصمتیّة دلالات خاصّة یرکز علیها الشاعر لنقل مشاعره وانفعالاته للمتلقی، وقد نجدها حاضرة بقوّة فی بعض القصائد النثریّة التی اعتمدت فی بناءها الفنی على لغة ثنائیّة قائمة على الإیحاء. ظاهرة الصوصمتیّة تُعتبَر من الثنائیات والمفارقات الضدیّة التی یوظّفها الشاعر فی النص للتعبیر عن اللاجدوى والواقع المتناقض. وتُعدّ من أهمّ التقانات الأسلوبیّة التی شکلت حضوراً واسعاً ومکثّفاً فی دیوان ""أصابع المطر"" للشاعر العراقی حبیب السامر. هذا المقال وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، یهدف إلى دراسة لغة الصمت وما تنتجه من أصوات ودلالات فی دیوان ""أصابع المطر"" لکی یکشف الجوانب المسکوت عنها فی خفایا النص الشعری. تظهر الصوصمتیّة فی نصوص السامر کلغةٍ وسطیّة فی أشکال مختلفة منها استنطاق الصمت وامتزاجه بالأصوات، والهرطقة الصمتیّة التی تثیر المتلقی وتحرّضه على اقتحام العالم الداخلی للنص، وأخیراً الصوصمتیّة المتجسّدة بالصور البصریّة کالتنقیط والتفتیت والأشکال الهندسیّة. وقد توصّل البحث إلى نتائج أهمّها أنّ الشاعر استخدم ""الصمت"" استعمالاً مجازیاً لیعبّر عن حالة التناقض والتمزّق، وعن حالاته النفسیّة وإسقاطاته الروحیّة فی مواجهة اللاجدوى. وفی ظل الظروف القاسیّة التی تسود العراق، الصوت عند السامر یمثّل العجز والخواء، ویصبح عاجزاً عن إیصال الفکرة، فیمتزج مع الصمت ومدلولاته لتتشکل لغة ثالثة (صوصمتیّة) أکثر إیحاءاً وعمقاً.
بررسی نظام طرح داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم با تکیه بر نظریه ی پیرنگ لاری وای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
157-172
حوزههای تخصصی:
داستان به عنوان یک فن مهم ادبی مورد توجه ادیان الهی به ویژه اسلام قرار گرفته است. تا آنجا که یکی از مهم ترین ویژگی های ادبیات قرآنی ساختار روایی و داستانی آن است. پرنمودترین داستان قرآنی که در قالبی هنری و با اسلوبی منحصربه فرد بیان شده، داستان حضرت ابراهیم (ع) است. از ویژگی های بارز این داستان طرح منسجم و پیوند محکم بین اجزای آن است. در پژوهش حاضر با تکیه بر الگوی پیرنگ «لاری وای» و به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی طرح داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم پرداخته ایم تا بخشی از جلوه های هنری این داستان را نمایان سازیم. یافته های این پژوهش حاکی از این است که مدیریت دقیق و گزینش مناسب اطلاعات، خلق معما و تعلیق پی درپی در کمترین حجم متن و کنش، همسویی کنش ها و وحدت حوادث و یکدستی روایت در حادثه پردازی در کل داستان از ویژگی های خاص پیرنگ در داستان ابراهیم (ع) است.
أنماط التداعی الطّلیق فی قصّة ""ساعةِ الکوکو"" القصیرةِ من مجموعة ""کان ما کان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یستعین الکاتب أو الراوی فی الأدب القصصی، بمختلف القوالب للتطّرق إلی أحداث القصّة وشخصیّاته القصصیّة ویُعدُّ التداعی الطّلیق واحداً منها. فی التداعی الطّلیق یستحضر مفهومٌ واحد مفاهیم أخری إلی الذهن بناءً علی أصول التجاور أو التشابه أو التضاد فمن جرّاء ذلک یتبع الکاتب الموضوعات الجدیدة بصورةٍ متتالیةٍ مستعیناً باستدعائها کما نلاحظ فی قصّة ""ساعة الکوکو"" القصیرة من مجموعة ""کان ما کان"" القصصیّةِ لمیخائیل نعیمة، الأدیب والمجُدِّد اللبنانیّ الکبیر. تستحضر فی هذه القصّة، أجزاءُ تصویرٍ واحدٍ أو حدثٍ واحدٍ، أجزاءً أخری أو حدثاً آخر.
وقد خلق الکاتب هذا الأثر الثمین مُوَظِّفاً فیه التقنیاتِ السردیّةَ المختلفةَ عن وعی أو غیر وعی، مما أدّی تشابک عنصر العمل القصصیّ مع الشعور وتجربة الراوی، إلی تسلُّل کثیر من الأحداث الموجودة فی القصّة إلی ذهن الکاتب إثرَ تأثّره بأصل تداعی المفاهیم. تأتی أهمیّةُ ودورُ التداعی الطّلیق، فی هذا البحث، فی استدعاء الأحداث وتشکیلها، وأنماطه المختلفة بعد الإتیان بالأصول والأسس التی تحکمه. وأُثبِتَ أنَّ میخائیل نعیمه- بالاستفادة من التداعی الطّلیق وهروباً من التکرار الذی لافائدة فیه- أقبل علی استحضار ذکریات شخصیّات القصّة ثمّ تَطرّقَ إلی بیان تفاصیل حیاة شخصیّات القصّة وحلّ مشاکلهم بواسطة أصل التشابه الذی کان أکثرَ تطبیقاً فی القصّة وکذلک بمساعدة أصلی التجاور والتضادّ.
جمالیّات الإغراب بین الإبداع والتلقّی فی النقد العربیّ القدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الإغراب قدیمٌ قِدَمَ الإبداع؛ مستمرٌّ استمرارَه، ظلَّ حاضراً فی جهود النقّاد من عصر أرسطو حتّى الیوم على اختلاف بینهم فی درجاتِ الاهتمام به، وفی تجلّیاته التی اجتذبتهم إلى حلباتها؛ فجاءت جهودهم آراء مبثوثهً فی تضاعیف مؤلّفاتهم، أو مجموعهً فی فصلٍ، أو بابٍ من کتابٍ، أو آراء مشفوعهً بالاختیارات، أو اختیاراتٍ عنوانُها الإغرابُ. وهکذا انتظمَ جهودَهم حبُّ الإغرابِ عند کلٍّ من المبدع والمتلقّی، واللفظُ الغریبُ، وغرائبُ الأبیاتِ، وغرائبُ المبانی والمعانی، وغرائبُ الصور.
بید أنّنا نصرفُ النظرَ فی بحثنا هذا عن المستوى العمودیّ؛ ممثَّلاً باللفظِ الغریبِ الذی شُغِفَ به اللغویُّونَ والرواهُ، ونجعل وکْدنا الإغراب على المستوى الأفقیِّ ممثَّلاً بالتألیف، والتخییل، زاعمینَ أنَّه المحورُ الخفیُّ أوالصریحُ الذی انتظمَ الدرسَ النقدیَّ عند العرب؛ فاستغرق حفریّاتهم على عروق الذهب فی صنعه الشعر، وجهودَهم للقبض على أسرارِ ارتقاءِ المنظومِ إلى مراتبِ الشعریِّ التی عبَّروا عنها بالبیان والفصاحه والبلاغه.
نحو إضاءة نقدیة لشعر ممدوح عدوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ینعقد هذا البحث لتقدیم قراءة استکشافیة لشعر ""ممدوح عدوان"" تأتی على أهمّ رکائزه ومُنطلقاته، وتکشف عن سماته وخصائصه العامّة من خلال معاینة النصوص والشواهد والإبانة عن المقوّمات الأسلوبیة التی تعیّن شعره بین حدّی البلاغة والإبلاغ بما یتفرّع على ذلک من الکلام على الطوابع الأدبیة والسیاسیة التی تَسِمُ الأداء فی ترجّحه بین الجانبین، وفی إنتاجهما معاً فی سبیکةٍ قولیة واحدة.
من هنا کان یجری الترکیز على تخیّر الشواهد المناسبة فی تمثیلها للتجربة، والعکوف على فحصها، لإعادة بناء المکوّنات العلامیة من جهة، ولاستخلاص ما ترشّحه من طاقات دلالیة ومصاحبات إیحائیة، ولوصل ذلک، من بعد، فی مراکز تجمیع تتقاطع عندها الشواهد، ویتقوّى بعضها بأثر من بعض فی عملیات الضمّ والتوجیه القرائی.
على أساس هذا النهج أشرنا إلى الرموز المتکررة فی شعر "" ممدوح عدوان""، وإلى طرائق توظیفها، وصولاً إلى بیان ما یترتب على أشکال التوظیف هذه من لوازم فکریة، أو من مقولات ضمنیة، أو بیان ما تشف عنه من منظورات محددة، تنطلق منها التجربة وتعود إلیها فی الممارسة، بما تحفل به من آلیات التنظیم، ومن متغایرات إنتاج القیمة وسبل التدلیل.
خوانش پسااستعماری تجربه ی مهاجرت در رمان أصابع لولیتا اثر واسینی الاعرج از دیدگاه هومی بابا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۳ (پیاپی ۷۱)
171-198 صفحه
حوزههای تخصصی:
مهاجرت یکی از موضوعات مهم نقد پسااستعماری است و رمان اصابع لولیتا اثر واسینی الاعرج، رمان نویس معاصر الجزایری از جمله رمان هایی است که به مساله مهاجرت از شرق به غرب می پردازد. این پژوهش برآن است این مساله را در رمان یادشده از دیدگاه هومی بابا- از نظریه پردازان این نقد، مورد ارزیابی قراردهد. هومی بابا، مهاجر را در ارتباط با یادآوری خاطرات، تغییر هویت و برخورد «من» (استعمارگر) و «دیگری» (استعمارزده)، می داند. مساله اصلی این پژوهش، بررسی این مولفه ها در این رمان است و در این راستا از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد در این رمان، شخصیت های مهاجر با وجود تفاوت در اتکا به خاطرات، زمان و مکان گذشته را از طریق اموری چون: قراین حالیه، اشیاء، یادگاری های الجزایر، مکان ها، سخنان اشخاص و امور طبیعی به یاد می آورند و با زندگی در فضای سوم، دچار پیوندخوردگی هویتی شده اند و این امر در مولفه هایی چون زبان، دین، ملیت، نام و دین نمود یافته است و به دلیل ارتباط مستقیم «من» و «دیگری» با وجود تلاش «دیگری» برای از بین بردن فاصله، همچنان در مقام «دیگری» است و دیگریت سازی از طریق تاکید بر تفاوت ها، ضمایر جمع غایب، رسانه و بازنمایی کلیشه ها، نژادپرستی، تکیه بر گذشته صورت پذیرفته است.
دراسه روایه "لعبه النسیان" لمحمد براده فی ضوء نظریه سیغموند فروید النفسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الیوم أصبح النقد النفسی جزءا لا یتجزأ من الأدب. ولفهم النص الأدبی بشکل صحیح، یقتضی بالضروره، الحدیث عن الحالات النفسیه والوجدانیه للکاتب ویتم تحدیده فی سیاق کلمات وسلوک شخصیات الروایه لذلک، لفحص عقلیه الکاتب وحالاته النفسیه والروحیه، یجب علینا أن نفحص کیف یتم التعبیر عن أفعال وکلام الشخصیات خلال الروایه. من أشهر علماء النفس "سیغموند فروید" الذی یؤمن بوجود ثلاثه أقسام للجهاز النّفسی؛ هی الشّعور وما قبل الشعور واللاشعور. والقسم الثالث یحتوی على الدوافع الغریزیه البدائیه الجنسیه والعدوانیه؛ أی أنّ الحیاه النفسیه مکوّنه من الأنا، الهو، والأنا الأعلى وهو یلعب دوراً هاما فی تکوین حیاه الفرد. تعتبر روایه "لعبه النسیان" من أهم أعمال الکاتب محمد براده (1987م.) التی هی موضع دراستنا فی ضوء النقد النفسی حسب نظریه فروید- ومتمسکا بالمنهج الوصفی – التحلیلی. وقد أوحی بعض النتائج من خلال هذا البحث على أن یتحدث محمد براده فی روایته عن الألم والصراع النفسی بین الناس والمجتمع. الموضوع الرئیس للروایه هو حاله بعض أفراد الأسره النفسیه بعد وفاه والدتهم والمشاکل والمصاعب التی یواجهونها فی مجتمعهم. ونرى من خلال التحلیل النفسی أنّهم یعانون من الکآبه والحزن والصراع النفسی والحنین إلى الماضی. یعد الصراع النفسی والشعور بالنقص والنوستالوجیا والحب والأحلام من أهم الأغراض النفسیه فی الروایه ویصوّر الراوی حیاه شخصیات مجتمعه من خلال هذه الأغراض. توجد داخل الشخصیات العقد والأمراض والآلام بسبب مصائب الحیاه أو نتیجه ندم على خطاء یرتبکونهم.
تحلیل گفتمان در سروده های باییه «مصعب العبدی» و هاییه «ابوفراس الحمدانی» باتکیه بر نظریه کنش گفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
27-55
حوزههای تخصصی:
یکی از اغراض مهم شعر شیعی، مدح است که شاعر آن را در دوره های مختلف با توجه به وجود الگوی یکسان مدحیات کلاسیک شعر شیعی که شامل مقدمه غزلی، ذم معاندان، بیان حقانیت امامت و سرانجام عرض ارادت به ساحت امام (ع) می شود به مخاطب سروده ها ارایه داده است. آنچه بایسته توجه است نوع و نحوه پردازش مواضع یکسان در این دست از اشعار می باشد که بررسی آن در گفتمان شعر آیینی ضروری است. در مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی ابیاتی از دو شاعر شیعی (مصعب عبدی و ابوفراس حمدانی) انتخاب و بر اساس طبقه بندی پاره گفتارها مبتنی بر نظریه «جان سرل» به تحلیل آن ها پرداخته شده است. از ویژگی های بارز کنش گفتارهای مصعب می توان به جزءنگری و انعکاس انگیزه ها و احساسات متفاوت اشاره کرد و در مقابل، گفتمان ابو فراس دارای صراحت بیان و یکپارچگی بیشتری است.
طرحواره های تصویری قدرتی وجهتی در حبسیه های محمد جواد جزایری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
طرحواره های قدرتی و جهتی از گونه های طرحواره تصویری اند و این تصاویر فرایند شناختی را که در اثر تجربه های فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج شکل می گیرند فراهم آورده است و امکان درک مفاهیم انتزاعی را به وجود می آورند. این پژوهش در چهارچوب نظریه طرحواره، اشعار حبسیه دارای طرح واره قدرتی و جهتی محمدجواد جزایری را با رویکرد زبان شناسی شناختی مورد تحلیل قرار می دهد. براین مبنا پژوهش حاضر باهدف تحلیل انواع استعاره های مفهومی جهتی و قدرتی در اشعار محمدجواد جزایری به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است که تاکنون از این دیدگاه اشعار وی مورد تحلیل قرار نگرفته است. نتیجه بررسی اشعار محمدجواد جزایری چنین بوده که مفاهیم انتزاعی طرحواره های قدرتی در حبسیه های این شاعر درکنار زدن مشکلات و سد های پیش روی مقاومت و پایداری و طرحواره های جهتی برای تلاش و مبارزه، عزم و اراده و ثبات عمل که همگی احساس مثبت را القا می کنند، جای می گیرند و شاعر به کمک آن ها و الگوبرداری از حوزه مبدأ(عینی و تجربی) و تعمیم آن به حوزه مقصد(باطنی و انتزاعی) در تبیین این مفاهیم سود می جوید که همگی جهت ملموس تر نمودن مفاهیم ذهنی و عینیت بخشی مفاهیم بوده است.