«اهل کتاب» به عنوان پیروان ادیان الهی پیش از اسلام، رفتار ثابتی در برخورد با مسلمانان نداشتند. هرچند دست کم گروهی از آنان، با ابراز دشمنی نسبت به مسلمانان، هجمه های گوناگونی را بر آنان وارد کردند که تهاجم اقتصادی یکی از آنهاست. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی تهاجم اقتصادی اهل کتاب بر اسلام پرداخته، نشان می دهد که اسلام در برابر این هجمه ها با اتخاذ رویکردها، روش ها و ابزارهای مؤثر، واکنش های لازم را از خود نشان داده، و با رصد دقیق و کنترل اوضاع اهل کتاب و مسلمانان، گام های مؤثری برای کاهش خطرات این تهاجم ها برداشته است. قرآن، و سیرة معصومان علیهم السلام، هدایت فکری و عملی مسلمانان، را در حفظ امنیت اقتصادی و صیانت از اقتدار همه جانبة جامعة اسلامی بر عهده داشتند. توجه به سلامت اقتصاد داخلی، قطع وابستگی به بیگانگان، کنترل امور اقتصادی اهل کتاب و هزینة مالی برای پیشبرد امور دفاعی، از بارزترین اموری است که در این راستا اسلام بدان ها توجه کرده است.
جامعه فرهمند، چگونه جامعه ای است؟ فرهمندی (Charisma) و اجتماع در یک جامعه اسلامی، چه پیوندی باهم دارند؟ فرهمندی چگونه در بستر جامعه باقی و جاری است؟ نگاه مسلمانان در قرون اولیه به فرهمندی چگونه بوده است؟ اینها مهم ترین سؤالاتی هستند که پژوهش حاضر به صورت تطبیقی بدانها می پردازد و نگاه فرق اصلی مسلمانان را در این مورد واکاوی می نماید. در نتیجه می توان گفت: اهل سنت بعد از رحلت پیامبر(ص)، قائل به تجزیه فرّه بوده، در حالی که، شیعه آن را تجزیه نکرده و بلکه دست نخورده تسرّی داده است.
جابه جایی کانون تجارت خلیج فارس از «هرموز» به «بندر گمبرون» در اوایل قرن یازدهم هجری/ هفدهم میلادی را می توان آغاز دوره ای جدید در مناسبات اقتصادی و سیاسی این منطقه مهم به شمار آورد. این دوره با فتح «هرموز» در سال 1031 ه./1622 م. آغاز شد و با سقوط اصفهان در سال 1135 ه./1722م. پایان یافت. در این دوره تحولات مهمی در ایران و خلیج فارس و حوزه اقیانوس هند به وقوع پیوست و شرایط نوینی به وجود آمد که در تحقیقات تاریخی کمتر به آن توجه شده است. در مقاله حاضر با تکیه بر بازسازی رویدادهای تاریخی، تحولات مهم اقتصادی و سیاسی این دوره و تاثیرات آن بر تثبیت حاکمیت ایران بر خلیج فارس بررسی شده است.
بدون شک، فهم و معرفت عمیق روایات نبوی و ائمه اطهار (ع) نقش مهمی در آگاهی بر فهم دین و شریعت اسلام دارد؛ لکن فهم برخی از آن روایات به ظاهر ناسازگار با یکدیگر و یا دستخوش تحریف و یا تصحیف مشکل است. به استناد کلام ائمه اطهار (ع)، این گروه از روایات، می باید بر یکدیگر تطبیق شوند. بدین جهت تردیدی نیست که تطبیق و عرضه آنها بر یکدیگر امری ضروری و لازم باشد تا به تبیین هم بپردازند و روابط آنها از جهت تخصیص و یا نسخ و بیان محکم و متشابه معین گردد و یا روایات مجعول و نادرست آنها آشکار شود.
در این پژوهش به تبیین روایات تطبیق و چگونگی عرضه و تطبیق آنها بر یکدیگر پرداخته شده و بیان شده است که روایات ناسازگار و مبهم، نخست می باید قرآن و سپس بر یکدیگر عرضه و تطبیق گردند تا فهم و مقصود آن از روایات و یا درستی و یا نادرستی آنها معین گردد روشن است که تطبیق و عرضه برای همه حدیث پژوهان ممکن بوده و هست و سودمندی های فراوان از آن حاصل شده است.