از آغاز هبوط آدم به کره خاکى جدال میان حق و باطل درگرفت و طرفداران حق با جان و دل از آن دفاع کردند. دین خاتم نیز مورد آماج مشرکان و کافران قرار گرفت و در نیمه دوم قرن اول مى رفت که تا به نابودى کشیده شود. ولى فرزنددلاور على و فاطمه در برابر حزب کافر اموى قد علم کرد و ازکیان شریعت خاتم صیانت کرد. پس از رخداد حماسى سیدالشهدا(ع) در کربلا اسلام جانى تازه یافت وکربلا و عاشورا یک مکتب شد که همیشه از شریعت مقدس اسلام صیانت مى کند. آنچه پیش روى شماست دورنمایى ازآن واقعیت عظیم است.
موضوع دخالت کردن یا دخالت نکردن یزید در شهادت امام حسین(ع) و پدیدآوردن واﻗﻌﮥ کربلا از همان آغاز، محل اختلاف بود. تبرئه جستن یزید از قتل امام(ع) به این اختلاف دامن زد و در طول زمان، بر شدت آن افزوده شد. شماری از علمای سنی ضمن تأیید نقش داشتن یزید در واﻗﻌﮥ کربلا، او را به علت های متعدد مستوجب لعن و حتی تکفیر دانسته اند؛ اما گروهی دیگر در دفاع از عقیدﮤ مشروعیت خلفا، او را از این اتهام مبرّا کرده اند و ابن زیاد را عامل این واقعه دانسته اند. این پژوهش در پی آن است تا مسئولیت یزید را در پدیدآمدن واﻗﻌﮥ کربلا واکاوی کند. به همین منظور، نخست علت های کسانی را بررسی می کند که قائل به تبرئه یزید هستند و سپس علت های خود را مبنی بر نقش داشتن مستقیم یزید در شهادت امام حسین(ع) و رخ دادن فاﺟﻌﮥ کربلا مطرح خواهد کرد.
احتجاجات امام سجاد(ع) از نیرومندترین عوامل جاودانه ساختن قیام عاشورا و اهداف نهضت امام حسین (ع) می باشد. آن حضرت از عصر عاشورا تا بازگشت و استقرار در مدینه احتجاج هایی با عوامل حکومتی و مردم شهرهای مختلف از جمله کوفه و شام داشته اند که بر این احتجاجات منطق خاصی حاکم بوده که باعث رسوایی دستگاه بنی امیه و تاثیر و ماندگاری قیام عاشورا بعد از شهادت امام حسین (ع) در جامعه آن روز بوده است. لذا این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، با شیوه کتابخانه ای، به تحقیق و بررسی احتجاجات امام سجاد (ع) پیرامون نهضت عاشورا جهت کشف واستخراج منطق حاکم بر این احتجاجات پرداخته است.