فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر کوشش شده است رنگ جامه صوفیان و نمادهای آن، بر اساس شواهد مندرج در متون به محک عقلانیت و اشارات اهل شریعت و طریقت سنجیده شود. برای این منظور، بناچار ابتدا فهرست رنگهای جامه درویشان و رموز آنها بازنموده شده است. این رنگها، شامل ازرق، الوان، بور، پیروزه، تراب رنگ، خاکی، رنگین، زنگاری، سبز، سرخ، سفید، سیاه، شتری، عسلی، عودی، فوطه، کبود، کحلی، مرقع، ملمع، ملون و نیلگون یا نیلی است که در نُه دسته اصلی طبقه بندی می شود. مقاله با ذکر معیارهای انتخاب رنگ خرقه ادامه و با نقد رنگ گرایی صوفیه؛ یعنی موضوع غایی این نگارش، پایان می یابد.
طی این مطالعه، امهات متون نظم و نثر فارسی و پاره ای از متون نثر عربی تا قرن هشتم هجری بررسی و شواهد مربوط از میان آنها استخراج و دسته بندی گردیده است. پژوهش حاضر می تواند گامی کوتاه در بازنگری ناقدانه بخشی از میراث تصوف تلقی گردد.
جستاری در مناسبت عقل و وحی از نگاه ابن عربی و پل تیلیش
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بحث از نسبت عقل و وحی پرداخته شده و عقاید یکی از بزرگترین عرفای اسلامی یعنی ابن عربی را با یکی از اندیشمندان غربی یعنی پل تیلیش در این زمینه مقایسه نموده و دیدگاه های آنها را بررسی نموده است. در عرفان و تصوف محدوده علم و دانش به حدودی خاص منحصر می شود و از عقل نمی توان انتظار داشت که به همه پرسش های انسان پاسخ دهد. پل تیلیش هم که متکلمی مسیحی است در بسیاری از موارد با اندیشه های عرفانی و عقاید ابن عربی هم سویی داشته که پنج مورد از موارد اشتراک در اینجا ارائه گردیده و در مقایسه به پنج مورد اختلاف نظر آنها نیز اشاره شده است.
جنید نهاوندی
مفسران و شارحان مکتب عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۲۸
حوزههای تخصصی:
در میان آثار عرفانی ابنعربی، کتاب فصوصالحکم از ویژگیهای خاصی برخوردار است. این اثر عمیق بسیاری از دقایق معارف دینی و اسرار و رموز عرفان نظری را بیان نموده است و تأثیر غیرقابل انکاری در سیر اندیشه معنوی مسلمانان نهاده و سالهای متمادی در مجامع علمی از مهمترین کتب درسی در عرفان نظری به شمار آمده است. همچنین سالیان درازی استادان این فن در سطوح بسیار عالی به تدریس آن پرداخته، و شارحان بسیاری با نهایت دقت به شرح مشکلات و توضیح اشارات و کنایاتش همت گماشتهاند.
پس از ابن عربی اصول عرفان وی همواره محل تأمّل و موضوع بررسی عرفانپژوهان بزرگ قرار گرفته است، شارحان برجسته بسیاری به شرح و بررسی، و نقد اندیشههای عرفانی او پرداخته، در این زمینه آثار گرانسنگ فراوانی به رشته تحریر درآوردهاند. نوشتار حاضر عهدهدار معرفی شارحان مکتب عرفانی ابن عربی میباشد.
عرفان و شبه عرفان
منبع:
نامه جامعه ۱۳۸۷ شماره ۵۴
حوزههای تخصصی:
عرفان سهروردی و زیبایی پرستی
حوزههای تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی (587ـ550 هـ.ق) معروف به شیخ اشراق پیش از آنکه فیلسوف باشد، عارفی بزرگ بوده و شرح زندگی او بهترین دلیل بر گرایش کامل او به تصوف ایرانی است. شیخ چون سالکی کامل به جهانگردی پرداخته و ریاضت های دشوار برای تزکیه خود کشیده و همواره با مشایخ بزرگ و صوفیان برجسته هم نشینی داشته و به برکت مکاشفات صوفیانه به حکمه الاشراق رسیده است. او در نهایت به مکتب جمال یا زیبایی پرستی در عرفان ایرانی و اسلامی می پیوندد و اصول عقاید این مکتب را می پذیرد و در آثار خود بروز می دهد و از عرفان زرتشتی بهره می گیرد و عرفان ایرانی را با چنان زمینه ای به مکتب جمال می رساند و به نظر بازی، سماع و رقص عارفانه با اصالت به زیبایی و عشق پایبند می گردد و عشق و جمال مجازی را پلی برای رسیدن به زیبایی حقیقی می داند.
تصوف در دنیای غرب
عرفان و سیاست
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های بنیادین و تاریخی در ساحت عرفان اسلامی، نسبت و رابطه «عرفان و سیاست» است، که هماره مورد توجه و موضوع تفکر و خاستگاه آراء و انظار اصحاب معرفت و معنا و حکمت و حکومت بوده است، که هم با رویکردی «درون عرفانی» و هم با رویکردی «برون عرفانی» میدان برخورد نظریه ها و چالش های معرفتی شد که آیا عرفان که از مقوله معنا، خلوت و خلسه، جذبه و سلوک است و با درون گرایی تولد و توسعه می یابد، با سیاست که پدیده ای بیرونی، اجتماعی و مرتبط با دنیای مردمان و معیشت آدمیان است قابل اجتماع هستند یا نه؟ اساساً چه رابطه ای بین معنویت گرایی عرفانی با سیاست ورزی اجتماعی وجود دارد؟ مقاله حاضر با توجه به مؤلفه و عناصر درون ذاتی هر کدام از عرفان و سیاست و چگونگی ارتباط «ولایت باطنی و ظاهری» و طی مقامات معنوی و منازل سلوکی با نظام بخشی اجتماعی و سیاست ورزیدن سؤال های یاد شده را از منظر «عرفان ناب اسلامی» و سنت و سیره پیامبر اعظم(ص) و عترت طاهر اش(ع) و برخی شاگردان مکتب قرآن و عترت مورد بررسی و ارزیابی قرار داد و به این نتیجه رسید که در عرفان اصیل اسلامی سلوک و سیاست، معنویت و مدیریت، سیر من الخلق الی الحق و سیر من الحق الی الخلق بالحق، درد خدا و خلق، درون گرایی و برون گرایی و ... کاملاً مرتبط با هم و اساساً ولایت ظاهری بدون ولایت باطنی امکان ناپذیر است و مانعه الجمع دیدن سلوک و سیاست با هم ناشی از سوء فهم هر کدام از عرفان و سیاست و کارکردهای تاریخی متصوفه و عرفا، با توجه به اقتضاء زمان و عدم شناخت همه جانبه عرفانِ قرآنی ـ ولایی است.مقاله حاضر از دو قسمت رهیافت معرفت شناختی و تاریخی ـ اجتماعی؛ دیدگاه موافقان و مخالفانِ رابطه عرفان و سیاست را بررسی و نقل و نقد نموده است و سپس پنج نکته را در تکمیل اثبات مفهومی و مصداقی نظریه توامان و ترابط و تعامل سازنده عرفان و سیاست به رشته نوشته درآورده و فراروی فرزانگان وادی معرفت و معنویت نهاده است تا چه در نظر آید و چه قبول افتد.