ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۱۶۴ مورد.
۲۴.

معرفت نفس در تفسیر المیزان

نویسنده:
حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۱۲۴۸۵
هدف آفرینش انسان، عبادت خداى متعال و رسیدن به کمال مطلوب است، چنان که در سوره ذاریات آیه 56 مى‏فرماید: «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون‏» . بهترین راه شناخت پروردگار و عبادت او، شناخت‏خویشتن است چنان که در حدیث نبوى آمده است: «من عرف نفسه فقد عرف ربه .» نویسنده مقاله به کاوشى پیرامون معرفت نفس در تفسیر المیزان پرداخته و اثبات مى‏کند که تنها عرفان کامل و سعادت‏بخش، عرفان ولایى و علوى است . طبق نظر علامه طباطبایى، شاه‏راه عرفان همانا خودشناسى و خودسازى است و بستر اصلى آفاق اندیشه‏هاى علامه در حوزه عرفان، آیه کریمه «یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم‏» (2) مى‏باشد و آن را کلید سلوک و شهود معرفى مى‏نماید . در پایان نتیجه‏گیرى مى‏کند که مرحوم علامه، قرآن، احادیث و روایات را منبع مستقل و اصیلى براى عرفان جامع مى‏دانند و عرفان قرآنى و اهل بیت علیهم السلام; یعنى وصول به مقام شهود حق در عالم و آدم را بر روى همه آدمیان و طبقات و صنوف، گشوده مى‏داند و هر کس را طبق ظرفیت وجودى، تلاش، جهاد و اجتهادش از حقایق معنوى بهره‏مند مى‏نماید .
۲۵.

مراحل سیر و سلوک عرفانی از منظر امام خمینی (س)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیر و سلوک اسفار اربعه منازل سلوک مقامات عرفانی اهل سلوک

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان عملی
تعداد بازدید : ۱۲۴۳۳ تعداد دانلود : ۴۷۶۳
آنچه در این مقاله مورد بحث و بررسی قرار می گیرد، گامهای اساسی سلوک و چگونگی طی منازل و مقامات، از زبان کسی است که خود با پای دل، گام در راه نهاده و کششهای الهی را با عمق وجود خویش لمس کرده است و به عنوان عارفی کامل، علاوه بر سیر و سلوک عرفانی خود، توانست ترسیم گر راهی روشن برای ره پویان راه حقیقت نیز باشد. درباره تعداد و تنوع منازل سیر و سلوک، جای سخن فراوان است و عارفان برای سیر و سلوک عرفانی، منازلی را در کتب خود معرفی کرده اند. این منازل از یک منزل گرفته تا هزار منزل و بلکه بیشتر، ذکر شده است. البته باید گفت، تعداد و تنوع منازل، متناسب با احصاء اسماء و صفات الهی است. امام خمینی در آثار خویش به تمام مقامات و منازل سیرو سلوک در آثار اغلب عرفا اشاره دارند. ایشان، اختلاف در تعداد این منازل را اعتباری می دانند و به نظر می رسد به گونه ای به جمع نظرات عرفا قائل بوده و چندان مصر نیستند که در اعداد باقی بمانند. ایشان به نوع نگرش و مبنای اعتباری عرفا توجه داشته و هفت اقلیم، هفت شهر عشق، مقامات چهارگانه یا سه گانه و... در نظر ایشان نتیجه ای واحد دارد که در گفتار افراد متفاوت است.
۳۴.

تمثیل و مثل در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ضرب المثل مولوی مثنوی ارسال المثل

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک تمثیل
تعداد بازدید : ۹۴۴۶ تعداد دانلود : ۲۹۶۸
شاعران و نویسندگان فارسی هر یک به فراخور زمینه­های فرهنگی و ادبی خود از ضرب­المثل­ به طریق ارسال مثل بهره­گیری کرده­اند. برخی شاعران تأثیرگذار ادب فارسی نیز کلام آنها خود در حکم ضرب­المثل درآمده و امثال منظوم فراوانی از آنان در گنجینه­ی زبان و ادب فارسی به یادگار مانده است. یکی از شاعران بزرگ مولانا جلال­الدین است که هم بسیاری ازمثل­های فارسی را به طریق ارسال مثل در شعر خود به کار برده و هم تعداد زیادی از ابیات و تمثیل­های او زبانزد عام و خاص شده است. در این مقاله کوشیده­ایم حدود پانصد مثل از هر دونوع را استخراج و به ترتیب الفبایی بیاوریم. انتخاب این مثل­ها بر اساس شهرت و ضبط و درج آنها در کتاب­های معروف امثال؛ نظیر امثال و حکم دهخدا، دوازده هزار مثل فارسی شکورزاده، فرهنگ امثال سخن دکترانوری و نظایر آن بوده است والاّ ابیاتی که قابلیت­های بالای مثلی دارند و یا حکمتی استوار در آن طرح شده در مثنوی کم نیستند. این تعداد آنهایی هستند که به شهرت بیشتری رسیده­اند. بیشترین امثال مولانا مربوط به مثنوی است ؛ازینروتنها امثال مثنوی را برگزیدیم. این تعداد مثل از مولانا وکاربرد آنها نزد مردم نشانگر عمق نفوذ کلام الهی و عرفانی مولانا در ذهن،زبان و ضمیر مردم است.
۳۸.

ابن عربى، مولانا و اندیشه وحدت وجود

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
تعداد بازدید : ۸۷۷۰
چکیده در این بخش، چیتیک به اصطلاح وحدت وجود از دیدگاه موافقان و مخالفان توجه کرده، در ضمن اشاره‏اى نیز به وحدت شهود و نظریه احمد سرهندى کرده است . موضوع اصلى این بخش که هدف اصلى این مقاله را نیز تشکیل مى‏دهد، بحث در مسئله مشهور تاثیر یا عدم تاثیر ابن‏عربى بر مولاناست .
۳۹.

بررسی و تحلیل تطبیقی مرگ و معنای زندگی از دیدگاه مولوی و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر عرفان اسلامی مولوی معنای زندگی مرگ فلسفه ی غرب

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
تعداد بازدید : ۸۶۴۱ تعداد دانلود : ۱۹۹۴
مرگ و تأثیر آن بر معنی زندگی از دغدغه های همیشگی بشر بوده است؛مولوی در شمار اندیشمندانی است که موضوع مرگ و رابطه ی آن با معنای زندگی را در مثنوی و کلّیّات شمس به تفصیل بیان نموده است. مولویِ عارف، بسیار «مشتاق مرگ» است و از آن با تعبیر «عروسی ابدی» یاد می کند.از دیدگاه وی، مرگ به معنی«قطع و پایان زندگی» نیست، بلکه« آغاز زندگی جاودانه ی دیگری» است.در اندیشه ی مولوی ، معنی زندگی ، تولّد دوباره یافتن، تکامل انسانی، روی کردن به صفای باطن، به دنیای قلب پا نهادن ، زمام عقل را به عشق الهی سپردن ، ایجاد تغییر و تحوّل در جریان زندگی و پرهیز از خشک اندیشی ، همراهی با زمان و...است. هایدگر نیز در شمار فیلسوفان معاصری است که بخش عظیمی از اندیشه ی فلسفی خویش را به مرگ و معنای زندگی اختصاص داده است.از دیدگاه هایدگر ، مرگ ، نوعی «انتخاب اجباری» و گاهی «هراسناک» توصیف شده است.از نظر وی، معنای صحیح مرگ، واقعیّتی بیرونی و عمومی در جهان نیست، بلکه «امکان درونی هستی» خود انسان است که نقطه ی پایانی بر زندگی اوست؛ انسان، تنها با مرگ است که« هستی غیر اصیلش» به «ساحت اصیل» در می آید و مرگ، حدّ پایان زندگی اوست. وی بر این عقیده است که مرگ واقعه ای نیست که در آینده اتفاق بیفتد، بلکه ساختاری بنیادی و جدایی ناپذیر از «در جهان بودن» ماست.ازاین رو ، رویارویی انسان با مرگ، نه تنها«کلید خودمختاری»، بلکه «کلید تمرکز» نیز هست. افزون بر این،هایدگر بر این باور است که زندگی دارای معناست و این معنی ،وظیفه ای است که سازنده ی «ماهیّت» انسان است..این پژوهش بر آن است تا به تحلیل تطبیقی موضوع مرگ و معنای زندگی از نگاه این دو اندیشمند بپردازد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان