فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱٬۷۹۱ مورد.
«دیدگاه های حدیثی ملاصدرا در «شرح أصول الکافی
حوزههای تخصصی:
پژوهشی در روایات فُطرس ملَک
حوزههای تخصصی:
چگونگی و چرایی رویکردهای ناهمگون ابن حبان بستی به امام رضا(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی های ناهمگونی در باره «ابن حبان بُستی»، حدیث پژوه نامبردار قرن چهارم وجود دارد. وی در نگاشته های خویش در ارتباط با عترت(ع) ، نسبت به دیگران از مکتب خلافت، اخبار بیشتری آورده و از این رهگذر در برخی منابع، شیعه خوانده شده است. در عین حال در جرح و تعدیل عترت(ع) دچار تناقض گشته و اعتبار روایات برخی امامان(ع) را دستخوش تردید قرار داده است؛ وی گاهی امام رضا(ع) را ستوده و از تجربه موفق خود در زیارت قبرش(ع) گفته و گاه، گرفتار خطا، پندار و راویِ اخباری شگفت شمرده است. او همچنین برخی روایات و راویان امام رضا(ع) خاصه «اباصلت» را، تضعیف کرده است. پژوهش حاضر که تلفیقی از روش توصیفی و تحلیلی و جامعه آماری آن، منابع رجالی - حدیثی فریقین است، در ارزیابی رفتار ناهمسان وی دست کم چهار عامل: تعصبات شدید مذهبی، عدم توازن شخصیت، غرور علمی و اشتغالات گوناگون را دخیل می داند. ارزیابی پژوهانه و منصفانه، حاوی این امرند که امام رضا(ع)، در بلندای وثاقت بوده، روایاتشان(ع) استوار و راویان آن حضرت(ع) در عِداد راویان موثق به شمار می آیند.
نگاهی دوباره به قرب الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقال شرحی است بر کلام سیدالساجدین در مناجات... . این بحث بازتفسیری بر مفهوم قرب الهی است. قرب گاهی بر مصادیق جسمانی و گاهی بر ادراکات غیرطبیعی و مجرد حمل می شود. این مفهوم از شایع ترین اصطلاحات در معارف اسلامی و ادیان توحیدی است. در یک برداشت، قرب به قرب خداوند، قرب جسمانی و مکانی و یا زمانی نیست، بلکه مراد قرب و نزدیکی معنوی به خداست. در برداشت دوم، قرب الهی امری معنوی، واقعی، به معنای در نزد خدا بودن است؛ نه به معنای اعتباری. در برداشت سوم، قرب، به معنای تکوینی است که هم بندگان خدا از آن برخوردارند. اینکه خداوند لحظه به لحظه افاضه وجود می کند به متوقف بر قرب الهی است.
مراد از تقرب به خدا در پرتو عبارات دینی است که انسان به مرتبه ای می رسد که خداوند را بهتر شهود و درک می کند. هرچند مشاهده خداوند با چشم دل، دارای مراتبی است.
نهجالبلاغه(بخش چهارم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی خطبه آفرینش در پرتو نقد فرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد نخستین خطبه نهج البلاغه را از دیدگاه نقد فرمالیستی ارزیابی کند و به این که بی گمان باید مفهوم و معنا اصل قرار گیرد، جانب « آفرینش » مسئله بپردازد که در متن دینیِ خطبه فرم و شکل و انسجام تا چه اندازه رعایت شده و به ادبیت متن از سوی صاحب سخن تا چه میزان توجه شده است. نویسندگان بدون توجه به مسائل فرامتنی همچون شخصیت و جایگاه مؤلف، مسائل اجتماعی، تاریخی و روان شناسی که در نقد فرمالیستی جایگاهی ندارد، فقط بر متن مورد نظر تمرکز کرده و از نظرگاه اصول آن نقد، در پی کشف زیبایی های خطبه یادشده هستند. برداشت این است که متن پیش روی، صرف نظر از محتوا و مفهوم گنجانده در آن، کاملاً منسجم و یکپارچه بوده و حرف ها، واژه ها، ترکیب ها و جمله ها در پیوند با هم، هارمونی و نظمی بسیار شگفتی را ایجاد کرده اند. کاربردهای مجازی و کنایی، توجه به آواهای القاگر و رعایت جانب توازن آوایی و واژگانی و نحوی، دخالت دادن گونه های متفاوت آشنایی زدایی ادبی، پیوند با دیگر متون و... متن را از روساخت و زیرساخت چشمگیری برخوردار کرده و ما را به این نتیجه رسانده که ادبیت و زیبایی متن، نه قربانی ترسیمِ مفهوم و معنا، که در خدمت یکدیگرند و شیوه سخن و شگردهای بیانی به همان اندازه اهمیت می یابد که مفهومِ مورد نظر اهمیت دارد.
نحوه استفاده از متن کهن نهج البلاغه در دنیای امروز
حوزههای تخصصی:
سخنان حجة الاسلام والمسلمین ری شهری و سخنان مقام معظم رهبری
حوزههای تخصصی:
نقش و کارکرد تقابل های معنایی در ترجمه نهج البلاغه (مطالعه موردی ترجمه های دشتی، شهیدی، فقیهی، جعفری و فیض الاسلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمینه ی تحلیل متن و درک مفاهیم دقیق آن می توان از ساز و کارهای فراوانی مدد جست که در این بین، توجه به تقابل های دوسویه بین واژگان، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در حوزه ی با هم آیی که یکی از مباحث بسیار مهم معنی شناسی به شمار می رود، تقابل های معنایی با انواع خاص خود می تواند مترجمان را به معنای دقیق واژگان متن رهنمون شود. بدین معنا که مترجم با شناخت تقابل های دوسویه ی بین واژگان جملات مقارن با یک دیگر، می تواند بسیاری از چالش های دست یابی به ترجمه ی دقیق را پشت سر بگذارد. از آنجا که کتاب گهربار نهج البلاغه سرشار از واژگان متقابل با یک دیگر می باشد، در این جستار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که آیا مترجمان فارسی خطبه های نهج البلاغه در برگردان تقابل های دوسویه ی واژگانی به خوبی عمل کرده اند و تا چه اندازه بافت کلام را مورد اهتمام قرار داده اند؟ بدین منظور ابتدا به انواع با هم آیی واژگانی و تقابل های معنایی اشاره ای خواهیم نمود و در ادامه، فرازهایی از خطبه های نهج البلاغه را که حاوی چنین تقابل هایی هستند ارائه می نماییم و سپس به تبیین عملکرد ترجمه ها ی فارسی دشتی، شهیدی، فقیهی، جعفری و فیض الاسلام در انتقال معنای صحیح این تقابلات خواهیم پرداخت. برآیند این جستار نشان می دهد که در بسیاری از موارد، مترجمان با بی توجهی به جملات متقابل، از معنای دقیق دور شده اند و با در نظر گرفتن بافت کلام این نقیصه را می توان بر طرف نمود.