فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۴۷۵ مورد.
محقق ثانی
علی بن مهزیار الأهوازی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مناقب نگاری ائمه(ع) نزد فریقین (با تکیه برکتب مناقب قرون دهم و یازدهم هجری)
حوزههای تخصصی:
امام راحل و فقه سنتی
بررسی گوشه ای از جایگاه علمی و مقام روایی زینب (س)
منبع:
سفینه ۱۳۸۸ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
ابوعلی سیرجانی در رأس یک خانواده محدث در بغداد قرن پنجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است تا اطلاعات پراکنده ای که در متون مهمّ تاریخی و رجالی درباره ابوعلی سیرجانی یافت می شود، طبقه بندی تنقیح و تحلیل شود و یک تک نگاری از زندگی و فعالیّت های فرهنگی و معنوی او به دست داده شود. ابوعلی، حسن بن محمد بن احمد سیرجانی کرمانی از محدّثین و صوفیان و زاهدان قرن پنجم هجری است. سیرجانی در سال 408 ه . ق متولّد شده و در 495 ه .ق وفات یافته است. وی ساکن بغداد بوده و سفرهای بسیار در بلاد اسلامی از جمله کرمان، فارس، عراق، شامات، مصر و حجاز کرده است. سیرجانی در طلب حدیث و نوشتن آن رنج بسیار برده و استادان و شاگردان فراوان داشته است. از آنجا که آثاری از سیرجانی در دست نیست نمی توان راجع به کمّ و کیف آنها نظر داد. بر طبق منابعی که از او سخن گفته اند، وی در نقل و روایت حدیث ثقه نبوده و متّهم به جعل بوده است. با این وصف، ابوعلی سیرجانی در عصر خود در ردیف مشایخ صوفیّه و اهل زهد و ورع قرار داشته است و همسر او، ستّ البلد و دختر او سُعدی مکنّی به امّ النسب هر دو از راویان و حافظان حدیث بوده اند.
نقش معتزله در تخریب شخصیت هشام ابن حکم و نسبت دادن تجسیم به او و تأثیرآن بر محدثان شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجسیم به معنای اطلاق جسم بر خالق هستی، یکی از مفاهیم جنجالی کلام اسلامی است. در باب پیشینة تاریخی تجسیم و نفوذ اندیشه هایی از این دست باید گفت تجسیم در اندیشة فرق دیگر مجال بروز و ظهور بیشتری داشته است، اما معتزلیان نخستین به هشام بن حکم، متکلم بزرگ عصر امامت نسبت تجسیم داده اند. این نسبت کانون توجه فرق نگاران غیرشیعی و نیز برخی محدثان شیعی قرار گرفته و آن را در آثار خود آورده اند. باتوجه به نوشته ها و آثار و مباحثات پیشین کلامی، باید معتزله را نخستین نسبت دهندگان دانست. در علل و چرایی این نسبت، برخی محققان به انگیزه ها و رقابت و کینه جویی معتزله اشاره کرده اند. ادعای معتزله علاوه بر منابع غیرشیعی، بر آثار شیعی نیز اثر گذاشته است. پیامد این نسبت را می باید ابهام در شخصیت هشام شمرد. برای نمونه دست کم بیش از پنج روایت در اصول کافی و روایاتی در توحید صدوق و رجال کشی، در زمینة نسبت تجسیم به هشام وارد شده است. دربارة هشام کمتر نوشته و یا پژوهشی را می توان یافت که به اثبات و یا نفی این موضوع نپردازد.
امام راحل و فقه سنتی
علامه مجلسی
روش شناسی، سنجش و نقد نسخه خطی «خلق الکافر» شیخ حر عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ حر عاملی (1104- 1033ق) به عنوان یکی از بزرگان عرصه ی علم و فقاهت شیعه، در نسخه ای خطی تحت عنوان «خلق الکافر و الغرض منه» که به زیور طبع آراسته نشده، اختصاصاً به موضوع خلقت کافر پرداخته و تلاش نموده تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا خداوند کافر را درحالی که اوصاف او در علمش معلوم بود، آفرید، مهلت داد و بر مؤمنین مسلط ساخت؟
این در حالی است که بعضی از معارف قرآن و حدیث مانند طینت خاص، قضا و قدر، مشیت و اراده ی الهی نیز به موضوع دامن زده و اعتقاد به جبر را تقویت می کند.راه کار اصلی شیخ در این رساله، مسلط کردن معیار و ادلّه عقلی بر حل مسئله است. وی ابتدا مبانی اعتقادی را بر عقل عرضه کرده و سپس نتایج عقلی را همراه با شواهد قرآنی و حدیثی مؤید بیان می کند.
از آنجا که مؤلف در نسخه خطی حاضر، از روایات بسیار استفاده نموده است، در این مقاله ابتدا به این پرسش پاسخ داده می شود که کیفیت روش مؤلف و «نظام فقه الحدیث» وی در استفاده از روایات اعتقادی چگونه است؟ برای رسیدن به سؤال مطرح شده، بر اساس مبانی فقه الحدیث، روش شیخ در دو مرحله: «فهم متن» و «فهم مقصود» مورد بررسی قرار گرفته است. سپس از آنجا که شیخ به دنبال ارائه پاسخی اقناعی و کاربردی است، به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که پاسخ های مؤلف به چه صورت ارائه شده و پاسخ ها تا چه اندازه کاربردی می باشند؟ و به این منظور، بر اساس توجه به نظام فکری و رده بندی، مطالب مورد سنجش و نقد قرار گرفته است.
امام راحل و فقه سنتی
سرگذشت حدیث
حوزههای تخصصی:
تحلیل انتقادى دیدگاه مدرسى طباطبایى در کتاب «مکتب در فرایند تکامل» در مورد احادیث شیعى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مؤلف کتاب «مکتب در فرایند تکامل» در طرحی که در مورد تاریخ اندیشه شیعه امامیه پی ریزی کرده است، درخصوص مواردی از احادیث شیعه که با این طرح ناسازگار به نظر می رسد، مسئله جعلی بودن آن روایات را مطرح کرده است. مواردی را که مؤلف در مورد آن ها به جعلی بودن حکم داده است می توان به سه دسته تقسیم کرد؛ مواردی که توضیح های مؤلف درباره علت جعلی بودن آن ها ناکافی به نظر می رسد، مواردی که توضیح های مؤلف درباره علت جعلی بودن آن ها نادرست به نظر می رسد و مواردی که مؤلف درباره علت جعلی بودن این روایات، دلیلی ارائه نکرده است. به همین دلیل، در هیچ یک از مواردی که وی مسئله جعلی بودن را مطرح کرده است، از نظر علمی نمی توان به جعلی بودن آن ها حکم داد.