امام غایب را تعبیر متناقض نما گفته اند؛ زیرا امام هدایت گری را بر عهده دارد و ناپیدایی و ناشناختگی امکان هدایت گری را از بین می برد. این شبهه، از غفلت از نقش امام در عصر غیبت برمی خیزد. امام در عصر غیبت، همه شئون و مسئولیت های امامت را بر عهده دارد و تفاوت او در شیوه ای است که به سبب حفظ ناشناختگی باید به کار گیرد. این نوشتار بر آن است که تخمینی از این شیوه ارائه کند. این تخمین می تواند بر پایه درک نقش و وظایف امام و شرایط خاص غیبت استوار شود. راه دوم، رجوع به روایات است؛ روایاتی که به تصریح یا اشاره از شیوه مدیریتی امام در عصر غیبت خبر می دهد.
مهم ترین یافته این پژوهش، درک شیوه ای است که ناشناختگی امام را از یک تهدید به فرصت بدل کرده است. همچنین فهم چگونگی حراست از حرکت دینی در برابر مشکلات و دشمنان بدون ایجاد اختلال در سامانه خودبسنده ای که امامان شیعه پایه گذار آن بوده اند.
سازمان وکالت، شبکه ای از وکلای به هم پیوسته بود که در عصر حضور ائمه(علیهم السلام) وظیفه سامان دهی امور شیعیان را در امور مرتبط با امام بر عهده داشت. به دلایل خاص سیاسی آن روزگار، باید این سازمان به صورت سرّی به فعالیت می پرداخت. اهمیت مسئله به قدری بود که هر گونه تنش در پی تعارض های روی داده می توانست موجودیت آن را با خطر مواجه سازد. از این رو می طلبید دست اندرکاران و گردانندگان آن با شناخت بسترهای بروز تعارض و تنش در مجموعه خود، به مدیریت تعارض ها همت گمارند تا بتوانند به سلامت از خطرهای پیش رو گذر کنند. استقرای اطلاعات تاریخی مرتبط با وکلای ائمه(علیهم السلام) از منابع کتاب خانه ای و سپس بررسی و تحلیل آن ها مؤید این فرضیه است که ائمه(علیهم السلام) با آگاهی از بسترهای بروز تعارض و تنش در سازمان وکالت ابتدا درصدد پیش گیری از بروز تعارض بوده اند و به هنگام رویارویی با تنش ها با بهره گرفتن از راه کارهای مناسب، سازمان را از خطرهای احتمالی حفظ کرده اند.
این گفتار، به معرفی کتاب ""المختار من کلمات الامام المهدی علیه السلام "" نوشته آیة الله شیخ محمد غروی (1345-1430ق) می پردازد که برای نخستین بار، به شرح و تبیین کلمات امام مهدی علیه السلام پرداخته است. ضرورت توجّه به روایت و درایت سخنان آن حضرت، همراه با توضیح روش نگارش این کتاب، منابع آن، رویکردهای رجالی و فقه الحدیثی و فقهی و اعتقادی کتاب، در این مقاله آمده است.
این نوشتار به بررسی تطبیقی مدل ارزش های خبری گالتونگ و روگ و مدل ارزش های خبری در حاکمیت موعود می پردازد. نخست، دو کارکرد راهبردی خبر و خبررسانی در اسلام را تبیین کرده و بیان می کند که از جمله مهم ترین نقش های خبررسانی در اسلام، یکی مبارزه با انحراف، و دیگری آفرینش و تقویت ارزش هایی است که برآیند آن ها فرهنگ جامعه عدل کل را شکل میدهد.
پس از تبیین کارکردهای راهبردی خبر و رسانه از نظر اسلام، به مقایسه تطبیقی میان نظریه ارزش شناختی گالتونگ و روگ و نظریه موعود پرداخته و توضیح می دهد که نظام ارزش شناختی موعود از مجموع دوازده ارزش خبری مطرح شده توسط این دو اندیشمند غربی (هشت ارزش عمومی و چهار ارزش اختصاصی)، برخی را تایید میکند و برخی دیگر را کنار میزند. از چگونگی این پذیرش یا عدم پذیرش نیز سخن گفته شده و فلسفه نهفته در برخی ارزش های خبری نقد گردیده است.