فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
روابط انسانی برپایه نظرها و دیدگاه های فردی و گروهی شکل می گیرد؛ و بررسی این دیدگاه ها از جنبه های گوناگون، وظیفه تصویرشناسی است. این مبحث مهم علمی که در قلمرو های مختلف علمی مطرح می شود، در ادبیات تطبیقی نیز اهمیت بسیاری دارد.هدف از نگارش مقاله حاضر، معرفی تصویرشناسی در قالب روش نقد ادبی و هنری است؛ که در آن، ضمن تعریف این مبحث، نظرهای موافقان و مخالفان آن بررسی خواهد شد.
تحلیل سه قطره خون با رویکردِ جامعهشناسی ساختگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعهشناسی ساختگرا یکی از رویکردهای اساسی نقد ادبی معاصر است. جامعهشناسان ساختگرا چون گلدمن آلتوسر و ماشری گاه متون سمبولیستی و سوررئالیستی را مورد بررسی قرار میدهند. داستان سه قطره خون صادق هدایت دارای ظرفیتهایی است که میتواند قرائتهای متفاوتی داشته باشد. معمولاً داستان سه قطره خون را از دیدگاه روانشناختی تحلیل کردهاند، اما این مقاله داستان حاضر را با رویکرد ادبی متفاوت، یعنی بر اساس نظریات جامعهشناسان ساختگرا بررسی میکند. بررسی نموده است. جامعهشناسان ساختگرا، بازتاب ایدئولوژی و ساختارها و صورتبندیهای اجتماعی را در متن جستجو میکنند و آنگاه توانایی نویسندگان و فردیت آنها را در تحولات اجتماعی نشان میدهند. داستان سه قطره خون واقعیات اجتماعی زمان خود را بازتاب میدهد و ناتوانی شخصیتهای آن را در زیر سیطره ایدئولوژی آشکار میسازد
زبان و نوشتار زنانه؛ واقعیت یا توهم؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش زنان (feminism) در آغاز قرن بیستم برای احقاق حقوق زنان در مسائلی مانند استقلال مالی، تحصیلات و حق رای مطرح شده و در ادامه راه از جنبشی تماماً سیاسی به جنبشی فرهنگی و ادبی مبدل گشته است. در شاخه رادیکال و پست مدرن این جنبش ادعا می شود: «زبان و نوشتار زنانه» (ecriture feminine) به عنوان گونه ای تازه از زبان، توسط نویسندگان و شاعران این جنبش پا به عرصه حیات گذاشته است. طرح این نظریه در بستر تحولات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جوامع غربی ایجاد شده و ایدئولوژی غالب مانع نقد و بررسی علمی آن شده است. وجود چنین زبانی با منطق شکل گیری خودِ زبان سازگار نیست و عنصر جنسیت نمی تواند عامل مؤثری برای ایجاد زبانی مستقل باشد. بنابراین، زبان و نوشتار زنانه امری موهوم است. در این پژوهش، دلایل امتناع وجود این زبان را مطرح خواهیم کرد تا در نهایت اثبات کنیم در آثار ادبی زنانه، ما با «سبک نوشتار زنانه» که حامل تجربه، لحن و عناصر درون مایه ای زنانه است، مواجه هستیم و زبان و نوشتار مستقل زنانه چنانکه ادعا می شود، نمی تواند تعین داشته باشد.
سعدی و داستان نویسی ِ معاصر
حوزههای تخصصی:
با جستجو در حوادث و حکایات گلستان میتوان به نکات ارزشمندی از جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی روزگار سعدی دست یافت. در این مقاله کوشیده شده تا بدین امر پرداخته شود تا به جای موزهای کردن آثار کلاسیک، به بهره بردن از آنها برای غنا بخشیدن به ادبیات امروز بیاندیشیم و به دانشگاهها نیز اهمیت این امر را یادآور شویم. همچنین تأثیرپذیری نویسندگانی چون توللی، جمالزاده، حجازی، جلال آلاحمد، چوبک، گلستان، گلشیری، دولتآبادی و... از سعدی در این مقاله مورد بررسی اجمالی قرار گرفته است.
تحلیل روایت شناسانه داستان گنبد پیروزه هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بررسی الگوهای پیرنگ در نظریه های روایت شناسی به این پرسش پاسخ می دهیم که «الگوی کنشهای» طرح داستان گنبد پیروزه چیست واین الگو بیانگر و نشاندهنده چیست. با این پژوهش ساختاری به شناخت ذهن بشر آنگاه که در حالت خلق روایت عرفانی است دست می یابیم. برای تحلیل این روایت از روش تودورف و گریماس استفاده شده است. اساس روش تودورف به شناسایی الگوی کنشهای داستانی و عنصر ثبت بنمایه اصلی اختصاص دارد. با شناسایی این دو مورد تایید می شود که روند شکل گیری و پیشرفت کنشهای داستانی در داستان ماهان با داستان هبوط تطابق دارد و بنمایه اصلی این داستان یکسان است. برای اثبات این یکسانی از روش گریماس استفاده می شود که بر پایه جفتهای متقابل داستانی و الگوی کنشگرها (شخصیتها) استوار است که از این طریق تناظر و برابری شخصیتهای دو داستان نشان داده می شود.
با توجه به شواهد نتیجه این می شود که داستان ماهان در طبقه بندی قصه های عرفانی قرار می گیرد و سرچشمه و ریشه آن داستان هبوط است.
فرایند فراهنجاری واژگانی در اشعار شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر شاعری برای آفرینش شعر خود از برخی تکنیک ها و شگردها سود می جوید. یکی از این شگردها، رویکرد به ابداع واژه و ترکیبات بدیع است که از دید فرمالیست ها، فراهنجاری واژگانی نامیده می شود. در این شیوه، شاعر برای ایجاد رستاخیز در زنجیره کلام، واژگانی را وارد زبان شعر می کند که تا آن زمان وجود نداشته است. واژگان ابداعی، زمانی کارکرد هنری و زیبایی شناسانه دارند که باعث سستی و رکاکت لفظ نشده و در هم نشینی با سایر واژگان، از نوعی وحدت و انسجام نیز برخوردار باشند. شفیعی کدکنی (م. سرشک) از جمله شاعران نیمایی است که این شگرد در اشعارش نمود بارزی یافته است. به نظر می رسد احاطه کم نظیر او بر ادبیات سنتی از سویی، ترکیب پذیربودن زبان فارسی و انعطاف پذیری آن از سویی دیگر، بستر لازم را برای ابداع واژگان جدید در اشعار او مهیا کرده اند. در این پژوهش، شیوه ابداع واژگان در اشعار او مورد کندوکاو قرار گرفته و نشان داده شده که گنجینه پربار لغات و ترکیبات تازه در اشعار او مدیون وسعت اطلاعات او و امکانات بیکران زبان فارسی است.
مقایسه نمودهای جنگ در رمان سووشون سیمین دانشور و رمان اسیر خشکی ها اثر دوریس لسینگ در پرتو نقد زنانه شوالتر (عنوان عربی: دراسة تجلیات الحرب فی روایة سووشون لسیمین دانشور وروایة أسیر البراری لدوریس لیسنج فی ضوء نقد شوالتر النسوی)
حوزههای تخصصی:
رمان اسیر خشکی ها، چهارمین جلد از سری رمان های بچه های وحشت لسینگ است. طبق آنچه کلین به نقد از لسینگ نوشته، در نگارش سری رمان های بچه های وحشت، لسینگ بیش از پیش مصاحبه های زندگی اجتماعی و شخصیتی خود را شرح داده است (15). از سویی دیگر، طبق مصاحبه های انجام شده با دانشور که نمونه ای از آن در کتاب شناخت و تحسین هنر او به چاپ رسیده وی در نگارش سووشون، از حقایق زندگی خود و پیرامون اجتماعی اش الهام گرفته است (467). با توجه به تفاوت تجربه شخصی و اجتماعی دانشور و لسینگ از جنگ، در مقاله حاضر برآنیم تا با استفاده از تئوری نقد زنانه شوالتر، نمودهای جنگ را در دو رمان اسیر خشکی ها و سووشون مقایسه کنیم. به نظر شوالتر، زنان نویسنده، هرچند ازنظر جغرافیایی از هم دور باشند، در واکنش به یک واقعیت اجتماعی مشترک (نظیر جنگ)، سبک نوشتاری مشترکی به کار می گیرند و از رفتار نوشتاری مشابهی پیروی می کنند.چکیده عربی:تعدّ روایة أسیر البراری الجزء الرابع من سلسلة روایات أطفال العنف للیسنج. وبالنظر إلی ما کتبه کلاین نقدا علی لیسنج، فإنها شرحت فی مجموعة روایات أطفال العنف حیاتها الشخصیة والاجتماعیة أکثر من ذی قبل. ومن ناحیة أخری تصرح سیمین دانشور فی حوارات أجریت معها، وطبع نموذج منها فی کتابها معرفة الفن والإشادة به، أنها کانت متأثرة فی روایتها سووشون من حیاتها الشخصیة والاجتماعیة. حاول هذا المقال دراسة تجلیات الحرب فی روایتی أسیر البراری وسووشون فی ضوء النقد النسوی لشوالتر، وعلی أساس تباین التجارب الشخصیة والاجتماعیة عند الأدیبتین عن الحرب. یری شوالتر أن الأدیبات، بالرغم من بعد المسافات الجغرافیة، یستخدمن أسلوبا مشترکا فی کتابتهن عندما یعالجن واقعا اجتماعیا مشترکا کالحرب.
عملکرد نشانه زبان در آفرینش متن ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعی نگارنده بر این است تا در نوشته حاضر به چگونگی عملکرد نشانه های زبان در آفرینش های ادبی بپردازد. برای دستیابی به این هدف، ابتدا به معرفی نشانه زبان به مثابه واحد نظام زبان توجه شده است و سپس، برحسب مفروضات مورد تایید نگارنده، بحثی درباره شیوه حضور نشانه زبان در خلقت ادبی به پیش کشیده شده است.
سیر تحول نقد در ادبیات عرب
حوزههای تخصصی:
ادبیات: سووشون و رویکرد اصالت زن
منبع:
هنر بهار ۱۳۸۸ شماره ۷۹
حوزههای تخصصی:
معنا در تعامل متن و تصویر مطالعه نشانه - معناشناختی دو شعر دیداری از طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر اساس رویکرد نشانه – معنا شناختی تحلیل گفتمان، فرضیه اساسی این است که عناصر کلامی و تصویری متن جز در فضایی گفتمانی نمی توانند با یکدیگر تعامل معنادار ایجاد کنند. بنا به این فرض می توان گفت این رابطه نوعی رابطه تنشی خواهد بود که عناصر و نیز کنشگران متن، جایگاه گفتمانی «خود» را در مقابل «دیگری» و در فضای جبر گفتمانی و بینا ذهنی باز خواهند یافت.
مهمترین دستاورد این مقاله به کارگیری نظریه نظامهای گفتمانی لاندوفسکی در زمینه مطالعاتی جدید و ارایه طرحواره ای نشانه – معنا شناختی از نظام گفتمانی تحت عنوان «نظام گفتمانی مرامی» بود که فرایندهای آن از درون متنها استخراج و روی محور تنشی ارایه شد. همچنین در بررسی جوانب متعدد رابطه میان عناصر کلامی و تصویری، ملاحظه گردید که در عبور از متن نوشتاری یا کلامی به تصویر، ما با اتفاقاتی نشانه - معنا شناختی به این ترتیب رو به رو می شویم: تغییر کارکرد روایی به نمادین و اسطوره ای و برعکس، تغییر کارکرد مرامی به روایی و برعکس، ادغام نظامهای نشانه ای: کلام و تصویر، فرصت تجلی نمادین برای مدلولها و ارزش سازی از طریق رابطه تنشی، تکثر دالهای هم شکل در نظامی هندسی، ایجاد فرصت خوانش چند جهتی یا چند سویه، تجلی لایه های زیرین در رو ساخت متن به طوری که مدلولها کارکردی صوری بیابند.
مؤلفههای زمان و مکان روایی در قصص قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله زمان و مکان روایی را در قصص قرآنی بررسی میکند. ابتدا به عنصر زمان روایی از دیدگاه ژنت اشاره میشود و بر این اساس رابطه میان زمان داستان و زمان متن، مفاهیم «نظم»، «تداوم» و«بسامد» را با ذکر نمونههایی از قصص قرآنی تبیین میکنیم. سپس به سنخشناسی، شاخصهای متنی و کارکردهای مکان روایی با اشاره به سوره یوسف (از میان سایر قصص) میپردازیم. میتوان گفت که تحلیل زمان و مکان روایی در قصص قرآنی اولاً، به بسط و گسترش پیرنگ قصص، ثانیاً، شخصیتپردازی و در نهایت، تفسیر و درک سورهها کمک میکند
بررسی زیبایی شناخت عنصر مکان در داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مکان» یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده ساختار هر داستان کوتاه و بلند است که به گونه ای در آن خودنمایی می کند. نقد هر داستان بدون در نظر گرفتن این عنصر اساسی، بی ارزش و ناقص خواهد بود. مطالعه عنصر مکان در ابداعات داستانی در عرصه نقد ادبی ما بسیار نادر و اندک بوده است و منبع قابل ذکری به زبان فارسی در این زمینه یافت نمی شود، بنابراین در این مقاله کوشش شده است که مقدمه ای نظری برای مطالعه عنصر مکان ارایه شود و در این راه عمدتا از منابع غیر فارسی استفاده شده است.
هدف نهایی این تلاش، این است که انگیزه ای برای مطالعه عنصر مکان و کمکی در جهت بررسیهای زیبایی شناختی بیشتردر مورد آن باشد. بدین سبب این مقاله کاملا مختصر و عاری از مثالهای تطبیقی است تا مخاطبان و علاقه مندان عرصه رمان، بتوانند آن را مبنایی برای مطالعات خود در این عرصه قرار دهند.
بررسی نشانه شناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی ساختگرا تقابل های دوتایی را عناصر دلالتمندی می داند که ساختار پنهان متن را تشکیل می دهد و با تحلیل آن ها می توان به تفسیر و تأویل معنا پرداخت. تقابل ها که از دیدگاه زبان شناسی، روان شناسی و مردم شناسی ساختارگرا عامل شناخت و ادراک هستند، در متون فرهنگی اعم از آثار مکتوب ادبی یا هنرهای دیداری و شنیداری بروز و ظهورهای متفاوتی دارند. بررسی انواع تقابل هایی که مؤلف به کار برده است و شیوه پردازش آن ها، نتایج سبک شناختی به دست می دهد؛ چنان که بررسی نشانه شناختی عناصر متقابل در تصویرپردازی اشعار مولانا نشان می دهد: 1. همه تقابل های ذهنی و عینی که نوعی تعالی و تنزّل را القا می کنند در جهت تبیین پدیده های مادی و امور معنوی به کار رفته اند. 2. تقابل ها در نقطه ای به وحدت می رسند و هویت تقابلی آن ها مرتفع می شود. 3. سلب ماهیت تقابلی از عناصر دوگانه با شگردهای بیانی و بلاغی صورت می پذیرد که دسته بندی آن ها به توصیفات سبک شناختی اشعار مولانا در مثنوی و کلیات دیوان شمس رهنمون است.
دیدگاه های اخلاقی و اجتماعی محمد بن حسام خوسفی در منظومه ی «خاوران نامه»
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختار داستانی پند و اندرز اهل دانش و هوش به زبان گربه و موش اثر شیخ بهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تداعی و روایت داستان جریان سیال ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه ارتباط خاطرات در لایه های پیش گفتاری ذهن با تداعی برقرار می شود، یکی از شیوه هایی که در نمایش ذهنیات شخصیتها مورد استفاده نویسندگان قرار می گیرد، استفاده از تداعی است تا به وسیله آن بتوانند بین جهان عینی و جهان ذهنی شخصیتها ارتباط برقرار، و سیلان مداوم ذهن از خاطره و ذهنیتی به خاطره و ذهنیتی دیگر و از تصویری به تصویر دیگر را ترسیم و توجیه کنند. مساله اساسی این مقاله بررسی تداعی و ویژگیهای آن در لایه های پیش گفتاری ذهن و کیفیت آن در داستانهای جریان سیال ذهن و تطابق آن با ساز و کارهای ذهن است. به این منظور ابتدا تداعی و قوانین حاکم بر آن بیان، و اهمیت تداعی در روایت این گونه رمانها و تفاوت آن با «بازیابی» تبیین شده است. در ادامه، نحوه ارایه ذهنیات در شیوه های مختلف روایت با ذکر نمونه هایی از این رمانها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این بررسی در رمانهای موفق جریان سیال ذهن نشان می دهد که در میان شیوه های مختلف روایت، شیوه تک گویی درونی بیش از سایر شیوه ها تداعیها را در خود شکل می دهد و با تداعیهای فراوان گسترش می یابد. علاوه بر این، استفاده از بازیابی خاطرات و ذهنیات در تک گویی درونی به دلیل تناقض با ماهیت لایه های پیش گفتاری ذهن، ضعف شیوه به شمار می رود.
نظام نشانه ها در داستانی از هفت پیکر نظامی
منبع:
شعر بهار ۱۳۸۸ شماره ۶۵
حوزههای تخصصی: