فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
حکایت ما و داستان نقد ادبی
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی داستان «حسن کچل» از سه دیدگاه - ولادیمیر پروپ، جولیوس گریماس و تزوتان تودوروف
حوزههای تخصصی:
جور دیگر باید دید(سخنی در آسیب شناسی نقد شعر مدرن فارسی )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی غزلیات حافظ از دیدگاه نظریه زیبایی شناسانه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه پدیدارشناسی، کل عالم، فرآیندی هستی شناسانه دارد و انسان دارای آگاهی استعلایی است و غایت آن نموداری پدیده ها نسبت به هم و شناخت حسی و عینی از یکدیگر است. نیچه در بررسی دوران اساطیری و تاریخ کهن بشری معتقد است که انسان یونان باستان، نوعی شناخت هستی شناسانه داشته و طبیعت و فرآیند آن را چنانکه بوده، می شناخته و زندگی وی با آن هماهنگ بوده و به واسطه آن معنا پیدا می کرده است. او زندگی را تراژدی می داند و با خلق خدایان، الهه ها و رب النوعها و انتساب حوادث هولناک به آنها و یاری جستن از آنها، زندگی را تحمل پذیر ساخت و در این زمینه از تلفیق دو عنصر بهره جست: یکی، عنصر دیونوسوسی که به دیونوسوس، خدای بی نظمی و آشفتگی، رقص و شادی و شراب و مستی منسوب بوده و دیگری، عنصر آپولونی که به آپولون، خدای نظم و آرامش، عقل و فرهنگ، شعر و موسیقی و زیبایی منسوب بوده است. بنابراین، نیچه هنر تراژدی را به عنوان اولین آفرینش هنری یونانیان باستان، زاده دو عنصر تقابلی دیونوسوسی و آپولونی می داند و فلسفه هنر و زیبایی شناسی خود را بر آن دو بنا می نهد. در این مقاله، غزلیات حافظ بر اساس این نظریه بررسی، و خوانشی نیچه ای، اما متناسب با مقتضیات هنری، فرهنگی، دینی و آیینی ایرانیان ارایه می شود. عنصر دیونوسوسی در بیتهایی از غزلیات حافظ، که رابطه انسان با دنیا، آشوب زمانه، بی اعتباری و نا امنی کار و بار جهان را تشریح می کند، حضور دارد و عنصر آپولونی در بیتهایی که به تبیین رابطه انسان با خدا و پناه بردن به عشق و عرفان و رندی می پردازد، حافظ را به شادی فرا می خواند و اعتبار یار به عرفان. بدین ترتیب، میان آن بی نظمی (دیونوسوسی= بی اعتباری دنیا) و این نظم (آپولونی= عاشقی) اعتدال و ارتباط ایجاد می کند.
احسن القصص: رویکرد روایت شناختی به قصص قرآنی
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر، قصص قرآنی را از دیدگاه روایت شناسی بررسی می کند. فرضیه این پژوهش مبنی بر این است که میان قصص قرآنی و روایت شناسی رابطه ای وجود ندارد. در ادامه به پیشینه مطالعه ادبی قرآن و کتاب مقدس اشاره می شود. در پیکره اصلی مقاله، تبارشناسی واژگان قصص قرآنی مشاهده می شود. آن گاه، مؤلفه های روایت شناسی، یعنی سطوح داستان و متن معرفی و این مؤلفه ها در قصص قرآنی به کار گرفته، سپس، نمونه هایی از داستان های قرآنی در پرتو رویکرد روایت شناختی مطالعه می شوند. در پایان، بیش از ده یافته تازه درباره ارتباط میان قصص و روایت شناسی بازگو می شود و این نتیجه حاصل می آید که در مجموع، میان قصص قرآنی و روایت شناسی ارتباط مثبت وجود دارد.
از مرگ مؤلف تا قتل مؤلف
حوزههای تخصصی:
نگاهی گذرا به پیشینه نظریه های روایت
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا به اختصار تبارشناسی پژوهش های روایت شناختی را در آغاز قرن بیستم (یعنی پیش از شکل گیری رشته ای به نام روایت شناسی) بیان، و به طور مشخص ریخت شناسی روایت را در آلمان، روسیه و سنت آنگلو-آمریکایی معرفی می کنیم. سپس بخش عمده مقاله را به بررسی روایت شناسی ساختارگرا و تقابل های دوگانه، مقوله بندی عناصر روایی و رده شناسی روایت اختصاص می دهیم. در این بخش، مهم ترین آرای ژرار ژنت، استانزل، جرالد پرینس، میکی بال و سیمور چتمن به اجمال بازگو می شود. در پایان، نگاهی می افکنیم به تحولات غیرصورتگرای متأخر در این حوزه که بیشتر مبتنی بر مطالعات شناختی بوده اند. در این میان توجه خود را بر کاربردشناسی زبان شناختی و به ویژه روند احیای الگوهای زبانی توسط مطالعات شناختی متمرکز می کنیم؛ به این ترتیب، روش پژوهش حاضر، نظری می باشد.
نمادپردازی نباتی از منظر نقد اسطوره ای در شعر فارسی
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها، رؤیاهای جمعی بشر؛ و نمادهای اساطیری ، زبانِ هنری و رازناکِ اسطوره ها هستند که با پای نهادن به ساحت شعر، ایجازگونگی ، فشردگی و ژرفایی معنایی آن را دو چندان می کنند. نمادها با ماهیت سیال، شکل پذیر و منعطفِ خود، به مقتضایِ شرایطِ زمان و مکان، قادرند مفاهیم و موضوعات عمیق و ریشه داری را به شیوه ای جامع و گسترده آینگی کنند، از صورتی واحد، معانی و کاربردهای گوناگونی را ارائه دهند و با رویندگی و پویایی مداوم، تازگی و ماندگاریِ خود را استمرار ببخشند.
البتّه شاعران و هنرورانِ نمادگرا به فراخور پشتوانه های فرهنگی، دغدغه های ذهنی و نیازهای اصیل فردی و اجتماعی خود، ممکن است توجه و اقبال ویژه ای به بهره گیری از نمادهایی خاص در آثار هنریِ خویش از خود نشان دهند. نگارنده در این مقاله بر آن است تا ضمن پرداختن به مبانی تئوریک کاربرد نمادها و موضوعات مرتبط با آن، به گونه ای محوری ، مهم ترین عوامل روی آوریِ شاعران به کاربستِ اسطوره های گیاهی و نمادهای نباتی را مورد پژوهش و مداقّه علمی و مستند قرار دهد و در این رهگذر نیم نگاهی هم به بازتاب مضامین و کاربردهایی از این دست در اساطیرِ اقوام و ملل گوناگون داشته باشد تا امکان مقایسه و تطبیق و تطابقی روشن و حقیقت نما فراهم شود.
نقش ارجاع شخصی و اشاره ای در انسجام شعر عروضی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط جمله های هر متن با یکدیگر در دریافت مفهوم نهایی آن نقش اساسی دارد. به همین دلیل برخی از نظریه های زبانشناسی بخش مهمی از نظریه خود را به تحلیل این ارتباط اختصاص می دهند. یکی از این نظریه ها نظریه نقشگرای هالیدی است. وی در این نظریه ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی جمله های هر متن را با یکدیگر انسجام نامیده است. از این دیدگاه انسجام عواملی دارد که عبارت است از: 1) ارجاع 2) جایگزینی و حذف 3) انسجام واژگانی 4) ربط. به دلیل گستردگی مطلب، نگارندگان این مقاله تنها به بررسی یکی از این عوامل، یعنی ارجاع، می پردازند. ارجاع رابطه ای است که طی آن تعبیر یکی از طرفین ارجاع، یعنی عنصر پیش انگار بر اساس ویژگیهای معنایی آن عنصر انجام نمی شود، بلکه برای این منظور به طرف دیگر رابطه، یعنی مرجع، رجوع می شود. ارجاع سه گونه دارد: شخصی، اشاره ای و مقایسه ای. در این مقاله تنها به انواع شخصی و اشاره ای آن پرداخته می شود. ارجاع شخصی به مقوله شخص ارجاع می دهد. ارجاع اشاره ای به محل و میزان نزدیکی یا دوری اشاره می کند. ارجاع شخصی در زبان فارسی شامل ضمایر شخصی و اختصاصی است و ارجاع اشاره ای شامل ضمیر اشاره و قیدهای اشاره ای است.
روایت و دامنة زمانی روایت در قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۷ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
هر پدیدة نسبتاً دامنه¬داری که دارای سیری پیش¬رونده باشد، ساختار روایی ساده¬ای را در بطن خود میپروراند. در این ساختارِ ساده¬گویی، عناصر تشکیل دهندة پدیده از نقطة¬ A به سمت B ، از Bبه سمت C و ... حرکت می¬کنند؛ شبیه رشد تکاملی دانه تا مرحلة درخت شدن و میوه دادن. آنچه به ساختاری پیشرونده و روایی شکل داستانی می¬بخشد، گشتارهایی است که از سوی نویسنده/ راوی بر پیکرة موضوع تحمیل می¬شود؛ این گشتارها در توالی خطی- زمانی داستان قابل تحلیلاند. مقالة حاضر، در تحلیل ابعاد زمانی روایت داستانی، بر دو مدخل اصلی زمان روایت و دامنة زمانی روایتشدگی تأکید دارد: در مدخل نخست با سه گونة زمان تقویمی، زمان حسّی و زمان روایت مواجه می¬شویم. در مدخل بعدی مقاله نیز، پنج محور کلی صحنه، گسترش، چکیده، حذف و زمان حال اخلاقی مطرح خواهد شد؛ توضیـح اینکه ضمن تطبیق مباحث مطرح شده با نمونه¬هایی از رمانهای معاصر، در پایان هر مدخل، قصه¬هایی از مثنوی نیز، متناسب با موضوع، ارائه و تحلیل شده است.
بینامتنیت
حوزههای تخصصی:
اشعار به چه دردی می خورند؟
حوزههای تخصصی:
نقد روان شناختی بحران هویت در اشعار ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران هویت یکی از ابعاد تجربه شعری ادونیس است. نشانه های این بحران از همان سن هیجده سالگی زندگی این شاعر، که به جای "علی احمد سعید" لقب "ادونیس" را برای خود برگزید، تا نشان دهد که به سنت و فرهنگ عربی - اسلامی پایبند نیست نمود پیدا کرد و با تاثیرپذیری هر چه بیشتر او از فرهنگ مدرنیته، حوزه وسیعی را در ابعاد حیات فکری و ادبی او به خود اختصاص داد. پی آمدهای چنین تغییر و تحولی در اشکال گوناگون پریشانی، شک و تردید، آشفتگی و سرگشتگی، ادعای قدرت مطلق، یاس و ناامیدی و پذیرش انگ بی آبرویی در اشعار وی به خوبی نمایان است. در این مقاله، ضمن تعریف هویت و مسایل آن، بروز حالات و شاخصهای فوق - که حاصل نوعی آشفتگی روانی و عاطفی است - در اشعار این شاعر از زاویه نقد روان شناختی بررسی شده است.
قدامه بن جعفر و اهمیت آراء و آثار او در نقد و ادب اسلامی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان شیوه های مرسوم نقد ادبی در فرهنگ ایرانی اسلامی، نقد منطقی یکی از مهم ترین و دامنه دار ترین شیوه های نقد ادبی بوده است. بنیان گذار این شیوه، قدامه بن جعفر است که با نوشتن کتاب «نقدُ الشعر» خود باعث پیدایش بحث هایی درازدامن و پیچیده در حیطه فهم و تحلیل اثر ادبی شد. در واقع، با طرح این رویکرد، دو مساله مهم در نقد و ادب مسلمین به میان آمد: نخست بررسی میزان دخالت و تاثیر عقل در آفرینش و تحلیل اثر ادبی و دیگر میزان نفوذ و تاثیر فلسفه یونانی به ویژه ارسطو و بالاخص بوطیقا و رطوریقای او بر نقد و ادب مسلمین؛ قدامه با تاسیس یک سیستم نقادی خردمحور، برای نخستین بار به اصول و مؤلفه های نقادی نظم و انسجام بخشید و بر اساس موازین فلسفی و منطقی، ملاک هایی عام و استوار را پی انداخت. هدف این مقاله بازکرد دیدگاه های قدامه و تحلیل تاثیرات او بر فرهنگ و ادب ایرانی- اسلامی است.