فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۵۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از تدوین رساله بحث و تحقیق پیرامون معانی مختلف اصطلاحات عرفانی است . از دیدگاه نگارنده عوامل مؤثر در تفاوت معانی و اصطلاحات عرفانی عبارتند از : 1- اخلاف درجات شناخت به حقیقت توحید و معرفت 2- اختلاف در قدرت تمیز و چگونگی درک حقایق 3- ظهور تصنّع و عبارت پردازی در بیان احوال و مقامات 4- توجه به یک یا چند ویژگی برجسته 5- بیان آثار ونتایج به جای تعریف خصوصیت ذاتی یک حال یا مقام سهم مکاتب عرفانی در تغییر معانی اصطلاحات ، ارزیابی ملاکهای ارائه شده در تقسیم حوزه های عرفانی و طبقه بندی اصطلاحات ، از دیگر مباحث مطرح شده در این رساله است.
عشق چیست
خاتمت
السحر الحلال (إعادة النظر فی فکرة بایزید البسطامی من خلال قصة شمس الدین والمولوی) (سحر حلال (بازخوانی اندیشه بایزید از خلال داستان شمس و مولوی))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در صدد بررسی اندیشه بایزید بسطامی در پرتو شطحیات او و پژوهش در آراء صوفیان و عارفان وصاحبنظران مطرح در تاریخ عرفان اسلامی پیرامون موضوع مذکور است.
در نخستین برخورد آفتاب تبریز و برنای بلخ در شهر قونیه پرسشی به میان آمد که کیان ذهنی مولوی را به آشوب کشاند. این پرسش دو نیمه داشت که یک نیمه آن شطح گونه ای از بایزید بسطامی بود. در این پرسش شمس تبریزی اینگونه از مولوی پرسیده بود که: پیامبر برتر است یا بایزید؟ و اگر پیامبر برتر است که هست، از چه روی بایزید گفته است: «سبحانی ما أعظم شأنی» و پیامبر فرموده است: «ما عرفناک حقّ معرفتک.»
این پرسش دو نیمه ای از دو گزاره برخوردار است که دومین گزاره، مشروع و معروف و مقبول است؛ اما گزاره نخست شطح گونه ای است که هر ذهن با معرفتی را درگیر می کند. انعکاس سخن بایزید بعدها در متون عرفانی نگاه جانبدارانه شیوخی چون امام اسماعیل مستملی بخاری، امام محمد کلاباذی، عطار، و مولوی... را موجب شده است و نیز برخوردار از تحلیلی نیکو توسط مشایخی همچون بونعیم اصفهانی، بونصر سراج، و خواجه قشیری گشته است.
آنچه از میان این سخنان در باب شطح بایزید قابل تأمّل است را می توان در چهار بخش طبقه بندی کرد: تنگ ظرفی بایزید، شطحیات و تندگویی های او، بایزید دانایی که تظاهر به دیوانگی کرده، و سرانجام وجود مهر خدایی در دل بایزید.
خرابات
وحدت درونیادیان در اندیشه مولانا
حوزههای تخصصی:
سنت عرفانیاسلام که مبانیو اموزه هایآن بخوبیدر آثار عارفان مسلمان ترسیم و تبیین شده است، یکیاز عناصر ارزشمند فرهنگ و هویت دینیما به شمار میاید و بازخوانیآن برایکشف قابلیت ها و ظرفیت هایش در عرصه جهانیشدن و تبادل افکار و اندیشه ها، وظیفه و رسالتیاست که بیش از همه بر دوش اندیش مندان فکور و آگاه نهاده شده است. در این نوشتار اندیشه هایمولانا را بازبینیو بازخوانیکرده و کوشیده ایم تا رد پاییکیاز نظریات جدید در عرصه دین پژوهیتطبیقیرا در ان نشان دهیم. نظریه «وحدت متعالیادیان» یا «وحدت درونیادیان» که اساس ان بر پایه تفکیک شریعت و طریقت نهاده شده است، کم یا بیش در اندیشه هایمولانا جلال الدین محمد بلخیدیده میشود. مولانا در آثار خود، با تکیه بر اصل محوری«وحدت وجود»، به یگانگیادیان اشاره کرده و محتوایدرونیادیان را برتر از صورت ظاهریآن ها دانسته است. اندیشه وحدت گرایانه مولانا در باب ادیان، گاهیبر پایه کثرت ظاهر و وحدت باطن، بنا شده و گاهیبر مبنایوحدت حقیقت و اختلاف منظر تبیین گردیده است.
کرامت های تخیلی در تصوّف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از کرامت های موجود در کتاب های صوفیه در ظاهر بسیار غیرعقلانی و غیرطبیعی به نظر می رسند که هم باورکردن آن ها دشوار است و هم موجودیت آن ها با پاره هایی از تعلیمات اساسی در شریعت و طریقت تعارض دارد. در پدیدآمدن این گونه کرامت ها بیش از هرچیز عامل های خارج از اندیشه های عرفانی و حتّی مغایر با قاعده های محو و فنای فردیت دخالت داشته است، یعنی خلوت ها و استغراق های صوفیان گاه به جای تمرکز مطلق بر یاد حق، به عرصه ای برای خیال بافی های فردی و حضور ساکنان ملکوت و محوریت مشایخ تبدیل شده است. امّا برای صوفیانی که همواره قسمت های عمده ای از اوقات خود را با درون نگری به اندیشیدن در لاهوت و ملکوت صرف می کردند، شکل گیری این گونه کرامت های ذهنی و خیالی طبیعی است. اگر افسانه ها و اسطوره ها نتیجة خیال بافی مقطعی انسان ها در طول تاریخ باشد، کرامت های تخیلی نیز محصول جانبی خلوت گزینی ها و درون گرایی های مستمرّ اهل تصوف بوده است.
بررسی مفهوم «اندوه» در شعر سهراب سپهری و تطبیق آن با آموزه ها ی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح و گسترة معنای «اندوه» در عرفان اسلامی ایرانی، از جایگاهی رفیع برخوردار است و از میان آثار شاعران معاصر، در شعر سهراب سپهری نمود و جلوه بیشتری یافته و بسیار پربسامد است. آشکار است که اندیشه عرفانیِ سهراب در سروده هایش، او را از دیگر معاصرانش کاملاً متمایز می کند؛ لیکن یافتن مشرب و منشأ دیدگاه های عرفانی او به دشواری قابل درک و دست یابی است. در این جُستار، معنا و مفهوم «اندوه» در شعر سهراب با دیدگاه ها و آموزه های عرفان اسلامی، مطابقت و بررسی شده است. یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی که بر اساس رویکردِ ادبیّات تطبیقی و مطالعات میان رشته ای تدوین گردیده است، گواه آن است که به دو دلیل، عدمِ مطابقتِ کاملِ مفهومِ «اندوه» در شعر سهراب با عرفان اسلامی ثابت شد؛ نخست اینکه در عرفان اصیل، «فاصله» وجود ندارد و بر «وصل» تأکید می شود، در صورتی که در شعر سهراب، تأکید بر وجود فاصله است. دو دیگر این که دست یابی به «حقیقت اصیل» در شعر سهراب، ناممکن و محال است، در حالی که در عرفان اسلامی این چنین نیست.
مقایسة مفهوم عرفانی عشق در اندیشه های سپهری و عارفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سپهری از شاعران بنام معاصر است. دربارة شعر و اندیشه های عرفانی او دیدگاه های فراوانی مطرح شده است. برخی مبانی شعر او را برگرفته از عرفان ایرانی اسلامی و یا عرفان هندی و شرقی دانسته اند و البته برخی نیز شعر او را تهی از عرفان می دانند. تاکنون پژوهشی به مقایسة کاربرد مفاهیم و اصطلاحات عرفانی در شعر سپهری و گفتار عارفان مسلمان نپرداخته است. گزینش واژگان، مدخلی بر طرز تفکر شاعران است؛ به همین سبب پژوهنده یکی از راه های شناخت عرفان سپهری را گزینش اصطلاحات و مفاهیم عرفانی در سروده های او می داند. این مقاله برای روشن شدن چیستی و چگونگی عرفان سپهری، مفهوم عرفانی عشق را از میان مفاهیم و اصطلاحات فراوانِ نهفته در شعر او برگزیده است و می کوشد این مفهوم را در مقایسه با کاربرد آن نزد عارفان مسلمان بررسی کند. با بررسی ویژگی های عشق در سروده های سپهری و سخنان عارفان مسلمان می توان دریافت عرفان سپهری به عرفان شرقی بسیار نزدیک تر از عرفان ایرانی اسلامی است؛ امّا تفاوت هایی نیز با دیدگاه شرقی دارد که نشان می دهد سپهری رگه هایی کمرنگ از عرفان ایرانی اسلامی را با عرفان شرقی آمیخته است؛ به بیان دیگر، او عرفان خود را دارد و عرفانش با عرفان مکتب های دیگر متفاوت است.