فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۷٬۹۰۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه استناد نقش مهمی در اعتباردهی به مجله ها و ارزیابی عملکرد آن ها دارد، هرقدر استناد به مجله ها توسط مقاله ها بیشتر شود، اعتبار آن ها افزایش خواهد یافت؛ لذا وجود شاخصی که کارایی بیشتری جهت ارزیابی اعتبار مجله ها داشته باشد، تبدیل به امری ضروری و مهم گردیده است. هدف این پژوهش تهیه روش های جدید ارزیابی اعتبار مجله های پایگاه های Scopus، WOS و Mathscinet است. روش شناسی: جهت دستیابی به این هدف، شیوه گردآوری داده ها به صورت استخراج داده های ثبتی مبنا و رسمی در نظر گرفته شد و با مراجعه به سه پایگاه Scopus، WOS و Mathscinet فهرست مجلات به همراه شاخص رتبه بندی را استخراج نموده و با استفاده از دو روش پارامتری (مبتنی بر توزیع آماری) و ناپارامتری و شاخص های امتیازدهی مختص هر پایگاه، چارک های دسته بندی جهت اعتباردهی به مجله ها به دست آمد. با کمک روش های پیشنهادی، مجله های آمار و ریاضی بیشتر بررسی شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که می توان با استفاده از روش های پیشنهادی، مجله های موجود در هر پایگاه را، به صورت دقیق تر و کاراتر، براساس اعتبار واقعی دسته بندی کرد. نتیجه گیری: روش پارامتری در مقایسه با روش دسته بندی موجود در پایگاه های سه گانه به صورت دقیق تری عمل می کند، زیرا در روش پارامتری به توزیع آماری شاخص رتبه بندی مجلات توجه می شود. لذا روش پارامتری علاوه بر دسته بندی دقیق تر مجلات براساس کیفیت، به پژوهشگران کمک می کند تا بتوانند به صورت صحیح تر، دقیق تر و کاراتر مجله موردنظر را با توجه به دسته کیفی آن انتخاب کنند. همچنین در این پژوهش تلاش شد نوعی دسته بندی برای مجلات ریاضی و آمار ارائه گردد.
مطالعه علم سنجی تحقیقات مدیریت سود در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
93 - 118
حوزههای تخصصی:
مطالعات علم سنجی تصویرى از جریان تولید، اشاعه و بهره گیری از علم را در اختیار مدیران سطوح مختلف پژوهشی و اجرائی قرار می دهد تا بر اساس آن به برنامه ریزی در حوزه مربوطه بپردازند. هدف این مقاله، مطالعه علم سنجی تحقیقات مدیریت سود در ایران بود. پژوهش از نوع کاربردی بوده و با استفاده از روش تحلیل محتوای کمی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مجلات علمی رشته های آموزشی حسابداری و مالی است که اقدام به انتشار مقاله در این زمینه نموده اند. محدود ه زمانی پژوهش نیز 26 ساله بوده و از سال 1371 تا سال 1397 می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد تحقیقات مدیریت سود در ایران با فاصله 37 ساله از سایر کشورها و از سال 1382 شروع شده است. پژوهش های مرتبط با مدیریت سود واقعی نیز با 14 درصد از مجموع این تحقیقات سهم اندکی از این نوع پژوهش ها را در ایران به خود اختصاص داده است. مدل تعدیل شده جونز (1991) با 56 درصد، در بخش مدل های مدیریت سود تعهدی و مدل رویچودری (2006) با 55 درصد در بخش مدل های مدیریت سود واقعی بیشتر از سایر مدل های کشف مدیریت سود مورد استفاده پژوهشگران قرار گرفته است. از مجموع 7012 منبع مورد استناد در مقالات نیز، 73 درصد منابع به زبان انگلیسی و 27 درصد به زبان فارسی بوده است. در هر حال، با توجه به اهمیت موضوع، تعداد اندک پژوهش های صورت گرفته در این حوزه، بخصوص در بخش مدیریت سود واقعی، بر لزوم توجه بیشتر به این حوزه که به منظور پیشگیری و کشف مدیریت سود انجام می شوند، تأکید دارد.
شناسایی عوامل مؤثر در فرمول بندی عبارت جست وجو: مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر در فرمول بندی عبارت جست وجو از طریق مرور نظام مند متون و سپس دسته بندی آن هاست. روش: پژوهش حاضر به شیوه کیفی و به روش فراترکیب تحلیلی در شش گام انجام شد که عبارت اند از: تعیین واژه های کلیدی، ایجاد معیارهای شمول و حذف مقالات، جست وجو در پیشینه، استخراج فهرست الف، ب و ج، تحلیل توصیفی و تحلیل مضمون. در این راستا، براساس چرخه جست وجو و با به کارگیری تعدادی کلیدواژه، که متخصصان تأیید کرده اند، پژوهش های مرتبط با عوامل مؤثر در فرمول بندی عبارت جست وجو مطالعه و بررسی شد. پس از تحلیل توصیفی این منابع، مفاهیم متناسب با موضوع استخراج شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 102 مقاله بود که در زمینه شناسایی عوامل مؤثر در فرمول بندی عبارت جست وجو و در بازه زمانی 1991 تا 2021 نگاشته شده بودند. جست وجوی این منابع در پایگاه های معتبر نظیر وب آو ساینس، اسکوپس، اشپرینگر، امرالد، الزویر، اریک، پروکوئست، ابسکو، سایت سیر، اینفورمیشن ریسرچ، لیزا، لیستا و وایلی انجام شد. پس از استخراج مقالات و گردآوری و تحلیل داده های کیفی آن ها، از این تحلیل ها برای تعیین عوامل مؤثر در فرمول بندی عبارت جست وجو استفاده شد. یافته ها: عوامل مؤثر در فرمول بندی عبارت جست وجو خود از زمینه های متعددی همچون کاربر و وظیفه بازیابی نشئت می گیرد که می توان آن ها را به دو دسته کلیِ عوامل مرتبط با کاربر و عوامل مرتبط با وظیفه دسته بندی کرد. دسته اول شامل دانش موضوعی، دانش نحوه کار با سامانه جست وجو، تجربه جست وجو، زبان، ویژگی های جمعیت شناختی، عوامل بافتی، سبک شناختی، بار شناختی و دسته دوم شامل نوع وظیفه جست وجو و دشواری وظیفه بودند. این عوامل به صورت های مختلف فرایند فرمول بندی را متغیر می سازند. تأثیر ناشی از این عوامل را می توان به صورت مثبت و منفی در نظر گرفت؛ برخی از آن ها ممکن است به ارتقای کیفیت فرمول بندی کمک کنند. در مقابل، برخی دیگر ممکن است مانع انجام صحیح این مرحله از بازیابی شوند. نتیجه گیری: ازآنجاکه فرمول بندی بخش مهمی از رفتارهای اطلاع یابی است، شناخت عوامل مؤثر در این فرایند می تواند در کشف الگوهای اطلاع یابی مؤثر واقع شود. همچنین شناخت عوامل مؤثر در فرمول بندی عبارت جست وجو سبب بهبود کیفیت آموزش سواد اطلاعاتی از طریق متخصصان این حوزه می شود. از طرفی به طراحان و توسعه دهندگان وب نیز کمک می کند تا ابزارهای جست وجوی متناسب با نیاز کاربر را ایجاد کنند. ضمن اینکه درک چگونگی فرمول بندی عبارت جست وجو تحت تأثیر عوامل گوناگون و شناخت این عوامل، می تواند به افزایش کیفیت جست وجو و بازیابی نتایج مرتبط تر کمک کند و تعامل انسان رایانه را بهبود بخشد.
شناسایی ابعاد مدیریت راهبردی مصرف رسانه ای (مورد مطالعه: شبکه اجتماعی آپارات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، شناسایی ابعاد مدیریت راهبردی مصرف رسانه ای در بین شبکه های اجتماعی پرکاربرد در ایران شامل آپارات است. روش شناسی: روش این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و براساس چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز، تحقیق حاضر از نوع توصیفی و از شاخه پیمایشی (تحلیلی) محسوب می شود. جامعه آماری در این تحقیق، مدیران و کارشناسان شبکه اجتماعی آپارات و خبرگان و کارشناسان مدیریت رسانه هستند که نمونه آماری براساس روش نمونه در دسترس (گلوله برفی) انتخاب شدند به همین منظور، در مرحله اول با استفاده از مطالعه ای که در زمینه کیفی و مصاحبه انجام شد، مصاحبه ها با شش نفر از خبرگان رسانه آپارات صورت گرفت و در نهایت مؤلفه های تأثیرگذار بر مصرف رسانه ای شبکه های داخلی پرکاربرد در ایران استخراج گردید و با روش کدگذاری این عوامل فهرست شدند. سپس، با استفاده از روش ماتریس SWOT عوامل داخلی و خارجی و نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شناسایی و دسته بندی شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که در بخش نقاط قوت مهمترین مؤلفه ها شامل 1. افزایش تعداد مخاطبان جدید داخلی و خارجی، 2. دسته بندی مطلوب و چینش مؤثر مطالب، 3. ایمن سازی و افزایش امنیت اطلاعات؛ مهمترین مؤلفه های نقاط ضعف شامل 1. ضعف در برقراری ارتباط با کاربران از طریق سایر ابزارها، 2. پایین بودن میزان مشارکت در لایک، اشتراک گذاری، دایرکت، ذخیره کردن، کامنت و … در هر اشتراک پست های آپارت، 3. ضعف در تولید محتوای مناسب، مهمترین مؤلفه های فرصت ها شامل 1. توجه بیشتر افکار عمومی به شبکه.های اجتماعی، 2. در دسترس بودن شبکه های اجتماعی در بین آحاد جامعه، 3. اپیدمی کرونا و گرایش جامعه به استفاده از فضای مجازی برای امورات روزمره و مهمترین مؤلفه های تهدیدات شامل 1. افزایش رقابت پذیری در بین پلتفرم های چندرسانه ای، 2. ضعف در روزآمدسازی قوانین و مقررات دولتی در زمینه شبکه های اجتماعی، 3. عدم واردات فناوری های به روز در زمینه شبکه های اجتماعی می شود. نتیجه گیری: نتایج کلی پژوهش نشان داد که رسانه های اجتماعی نقش برجسته ای در هدایت، راهبری، تهییج، ترغیب و... آحاد جامعه و کاربران به سمت موضوعات و رویدادهای مختلف اجتماعی دارند.
کتاب، کتابخانه و کتابداری کودک و نوجوان در پایان نامه ها و رساله های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی و تحلیل کمّی و کیفی پایان نامه های با موضوع کتاب، کتابخانه و کتابداری کودک است. روش: روش، تحلیل محتواست و تلاش شده با گردآوری و تحلیل داده های 379 پایان نامه با موضوع کتاب، کتابخانه و کتابداری کودک از سال 1395 تا 1401، گزارش کمّی و کیفی از آنها به دست دهد. یافته ها: پایان نامه ها در دو مقوله اصلی، «کتاب و گونه های ادبی» با 11 زیرمقوله و «ترویج و خدمات رسانی کتاب» با 9 زیرمقوله، جای گرفتند. یافته ها نشان داد از ابتدای تدوین این منابع، گونه ها و انواع ادبیات افت و خیزهایی داشته، اما کمبود پژوهش در کتاب تصویری و گونه پرطرفدار فانتزی میان نوجوانان ناامیدکننده است؛ فراوانی پایان نامه در چهار رشته و گرایش: زبان و ادبیات فارسی (به ویژه با وجود گرایش ادبیات کودک)، علوم تربیتی (برای تأثیر کتاب و قصه گویی در آموزش)، علم اطلاعات و دانش شناسی (به خاطر ترویج مطالعه و وظیفه مهم ارائه خدمات به کودک) و زبان های خارجی (با تأکید بر شیوه های ترجمه و آموزش زبان با قصه گویی) قابل انتظار است؛ اما بی رغبتی کتابداران به پژوهش در قصه گویی (پربسامدترین زیرمقوله) و نیز تعداد کم پژوهش در ترویج مطالعه، به عنوان یکی از مهمترین دغدغه های این رشته، هشداردهنده است. در این پژوهش تحلیل محتوا و روش کتابخانه ای به سبب ماهیت متون ادبی، پُراستفاده ترین روش بوده است. همچنین به نظر می رسد کسب نتیجه ای متقن و بی شبهه در اختصاص یکی از چهار رویکردِ: موضوع محور، متن محور، مسئله محور و تطبیقی به پایان نامه ها ، نیازمند نظر انتقادی متخصصان ادبیات کودک باشد. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر، علاوه بر نگاه متفاوت در تشخیص موضوع و زیرموضوع پایان نامه ها تا سه سطح، و نیز تعیین آثار و پدیدآوران مورد پژوهش، بررسی آنها از جنبه چهار رویکرد پژوهشی (مسئله محوری، موضوع محوری، متن محوری و تطبیقی) نیز صورت گرفته است.
ساختار هستی نگاری حوزه کودکان و نوجوانان بر اساس اصطلاح نامه اصکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تبیین رو ش شناسی و روابط موجود بین مفاهیم برای طراحی و ایجاد هستی نگاری کودکان و نوجوانان به عنوان یکی از فناوری های پایه ای تحقق وب معنایی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر جز پژوهش های کاربردی است، چرا که به ایجاد هستی نگاری کودکان و نوجوانان که یکی از ابزارهای ضروری در طراحی نظام های اطلاعاتی در زمینه کودکان و نوجوانان است می پردازد. همچنین از جهت هدف و شیوه گردآوری اطلاعات این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی و پیمایشی به حساب می آید. طراحی مفهومی هستی نگاری با استفاده از روش مث آنتولوژی بر اساس مفاهیم و روابط موجود در اصطلاحنامه اصکا (اصطلاحنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) صورت گرفت. روایی صوری و محتوایی ساختار مفهومی این هستی نگاری توسط متخصصان حوزه کودکان و نوجوانان کتابخانه ملی و فن دلفی مورد تأیید قرار گرفت. ابزار مورد استفاده جهت ساخت هستی نگاری نرم افزار پروتژه ویرایش 5.5.0 است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که هستی نگاری کودکان و نوجوانان می تواند در 12 کلاس اصلی(آموزش و پرورش، ادبیات، ارتباطات، تاریخ، علوم اجتماعی، علم اطلاعات و رایانه، دین، روان شناسی، زبان شناسی، علوم و فناوری، فلسفه، هنر و سرگرمی) تشکیل شده و در آن 4 نوع ویژگی تفسیری (1- تعریف، 2- مترادف، 3- معادل است با، 4- یادداشت) به کار رفته است. این هستی نگاری شامل 42 نوع ویژگی شیء (1- ابزاری است برای، 2- اجرا می شود توسط، 3- اجرا می کند، 4- ارزیابی می کند، 5- استفاده می شود در، 6- استفاده می کند از، 7- انواعی دارد، 8- بخشی است از، 9- بر اساس، 10- بررسی می شود در، 11- برگرفته است از، 12- برگزار می شود در، 13- پایه گذار، 14- تاثیر منفی دارد، 15- حامی، 16- حوزه مرتبطی است از ، 17- دارای مهارت، 18- روشی است برای، 19- زمانی است برای، 20- سنجه ای است از، 21- شامل، 22- علائم دارد، 23- فراهم کننده، 24- قابل دسترس از طریق، 25- قانونی است از، 26- مانع می شود از، 27- متاثر است از، 28- متضاد، 29- محل اجرا، 30- محل ساخت، 31- مرحله ای است از، 32- مطالعه می کند، 33- مفهومی است از، 34- مفید است برای، 35- موثر است بر، 36- ناشی است از، 37- نشانه ای است از، 38- نظریه ای است در، 39- نوعی است از، 40- هست یک، 41- همکار با، 42- ویژگی دارد)، که از این ویژگی ها، 1 ویژگی متقارن و 4 ویژگی گذرا (متعدی) و 6 مورد از این روابط دارای رابطه معکوس است و همچنین دارای 16 نوع ویژگی داده (1- استفاده می کند از، 2- اختصار، 3- ایجاد شده توسط، 4- به کار می رود برای، 5- تاریخ ایجاد، 6- تاریخ برگزاری، 7- تاریخ تاسیس، 8- تاریخ تولد، 9- تاریخ وفات، 10- دارای انواع، 11- درمان می شود، 12- شامل خدمات، 13- علائم، 14- علل، 15- قابل دسترس از منبع، 16- نام دیگر) می باشد و 214 نمونه در آن قید شده است. نتیجه گیری: با توجه به تمرکز استانداردهای جدید حوزه سازماندهی دانش به رویکردهای هستی شناسانه، لزوم درک و شناخت هستی نگاری ها، روابط و چگونگی فعالیت آن ها بسیار حائز اهمیت است. در این خصوص، هستی نگاری کودکان و نوجوانان می تواند یکی از ابزارهای مفید و کارآمد برای این منظور و بازنمونی برای دانش در این حوزه باشد. این ابزار ضروری می تواند در طراحی نظام های اطلاعاتی در زمینه کودکان و نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد و همچنین، مبنایی برای گسترش و توسعه اصطلاحات و مفاهیم آتی این حوزه باشد.
ارائه الگوی درس هوشمندی رقابتی برای برنامه آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش ارائه الگویی برای درس هوشمندی رقابتی در برنامه آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی از طریق ترسیم تصویر وضعیت هوشمندی رقابتی در عرصه بین المللی از منظر پژوهش و آموزش و همچنین کسب نظر خبرگان است. روش کار: پژوهش حاضر با رویکرد چند روشی و بهره گیری از روش تحلیل محتوای کمی در سه بخش صورت پذیرفته است. جامعه اول این پژوهش، کلیه تولیدات علمی نمایه شده در پایگاه استنادی وب آو ساینس از سال 1945 تا سال 2018 است. در بخش دوم در بین کشورهای تولیدکننده آثار علمی پایگاه استنادی وب آو ساینس در حوزه علم کتابخانه و اطلاعات نمونه گیری هدفمند صورت گرفت و برنامه درسی دانشکده ها و یا گروه های علم کتابخانه و اطلاعات کشوری که بیشترین تولیدات علمی را در حوزه هوشمندی رقابتی داشت، مورد تحلیل محتوا قرار گرفت (52 دانشگاه، جامعه دوم پژوهش بود). پس از تحلیل محتوای برنامه درس هوشمندی رقابتی در پنج دانشگاه، الگوی درس تدوین شد. جامعه سوم پژوهش، خبرگان و استادان علم اطلاعات و دانش شناسی هستند. داده های این پژوهش از طریق سیاهه وارسی محقق ساخته و بر اساس مشاهده مستقیم و همچنین پرسشنامه به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آماره هایی مانند فراوانی و درصد و آزمون نسبت استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که حوزه علم کتابخانه و اطلاعات، بیشترین میزان تولیدات علمی را در موضوع هوشمندی رقابتی به خود اختصاص داده است. بیشترین تولیدات در سال 2016 بوده و کشور آمریکا در زمینه این تولیدات پیشتاز بوده است. دانشگاه های گرانادا و غرب اوراسیا در این زمینه بیشترین سهم مشارکت را داشته اند. جین، واقان، بوتیلیر و سیمون پر تولیدترین افراد در این حوزه بوده اند. تولیدات علمی بیشتر در قالب مقاله بوده و میزان استناد به این آثار در سال 2018 به بیشترین مقدار خود رسیده است. هوشمندی رقابتی در اکثر دانشکده ها و گروه های آموزشی علم کتابخانه و اطلاعات در کشوری که بیشترین میزان تولیدات علمی را دارد، تدریس می شود. در الگوی درس هوشمندی رقابتی برای رشته علم اطلاعات و دانش شناسی که بر اساس دانشگاه های آمریکا پیشنهاد شد مواردی مانند نام، تعداد واحد، سرفصل ها و نظایر این مورد توجه قرار گرفت و سپس ارائه این درس و الگوی آن مورد تأیید خبرگان واقع شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی است که فقدان حضور ایران و ایرانیان در عرصه هوشمندی رقابتی در علم اطلاعات و دانش شناسی بسیار آشکار است. موافقت خبرگان و استادان رشته علم اطلاعات و دانش شناسی با وجود این درس نشان از علاقمندی آن ها به مرزگستری رشته و کسب سهم بیشتر در بازار کار است.
ارائه یک سیستم تصمیم یار برای مقاوم سازی بخش بانکی با رویکرد تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بانکداری یکی از حوزه های اثرگذار در اقتصاد از منظر تأمین مالی، کنترل نقدینگی و بهبود فضای کسب و کار است. مقاوم سازی بانکداری نقش مهمی در توسعه اقتصاد کشور دارد. تحقیق حاضر به دنبال مقاوم سازی این حوزه با رویکرد تاب آوری است. برای تحقق این هدف، عوامل تاب آوری بانکی شناسایی و اولویت بندی شده اند. روش شناسی: این پژوهش از منظر هدف، اکتشافی بوده و به دلیل استفاده از روش های کمّی، دارای روش شناسی کمّی چندگانه است. جامعه پژوهش، خبرگان بانکی هستند. نمونه گیری، قضاوتی بوده و حجم نمونه 15 نفر می باشد. ابزارهای گردآوری داده ها در این پژوهش عبارتند از مصاحبه و پرسشنامه. پرسشنامه خبره سنجی برای غربال عوامل، پرسشنامه دیمتل، برای غربال ثانویه عوامل و تعیین میزان اثرگذاری آن ها و نهایتاً پرسشنامه اولویت سنجی کداس برای رتبه بندی نهایی عوامل مورد استفاده قرار گرفت. عوامل پرسشنامه های تحقیق مبتنی بر مرور مقالات معتبر و مصاحبه با خبرگان می باشند، به همین دلیل ابزارهای تحقیق از روایی مطلوبی برخوردار بودند. برای تحلیل داده ها از آزمون بینم، دیمتل و کداس استفاده شد. آزمون بینم برای غربال اولیه، دیمتل برای غربال ثانویه و کداس برای اولویت بندی عوامل نهایی مورد استفاده قرار گرفتند. آزمون بینم یکی از آزمون های ناپارامتریک برای غربال عوامل بوده و علت استفاده از آن، نرمال نبودن داده های تحقیق است. دیمتل جزء فنون تحلیل ساختاری بوده و با استفاده از آن می توان میزان اثرگذاری و اثرپذیری عوامل را مشخص کرد. روش کداس جزء فنون فاصله ای جدید بوده و علاوه بر فاصله اقلیدسی، فاصله تاکسی کب را هم برای هر یک از عوامل مشخص می کند. نتایج: در ابتدا 22 عامل موثر روی تاب آوری بانکی از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان بانکی شناسایی شد. عوامل مذکور با کاربست آزمون بینم غربال شدند. 13 عامل با ضریب معناداری بالای 5 درصد حذف گردیدند و 9 عامل باقیمانده با بکارگیری آزمون دیمتل، تحلیل شدند. غربال عوامل پیش از اولویت بندی نهایی، به سازگاری نتایج و کیفیت یافته ها کمک می کند. 5 عامل دارای خالص اثر مثبت بوده و اثرگذار ارزیابی شدند. نهایتاً 5 عامل مذکور با کاربست آزمون کداس اولویت بندی گردیدند. نتیجه گیری: عوامل آینده نگری، مشارکت راهبردی با فین تک ها و وجود سیستم تحلیل ریسک، به ترتیب بیشترین اولویت را در تاب آوری بانکی دارند. تحلیل پیشران ها و شناسایی سناریوهای آینده بخش بانکی، سرمایه گذاری روی فین تک ها برای استفاده از ظرفیت آن ها در تحقیق و توسعه و شناسایی و مدیریت ریسک های آینده بخش بانکی، به تاب آوری شبکه بانکی کمک می کند.
امکان سنجی به کارگیری سامانه بازشناسی با امواج رادیویی (آر.اف.آی.دی.) با بهره گیری از شاخص اولویت بندی براساس شباهت به راه حل ایده آل (تاپسیس) در کتابخانه های عمومی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
163 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف: آر.اف.آی. دی آغازه ای است برای اصطلاح «سامانه بازشناسی با امواج رادیویی» و به نوعی فناوری اشاره دارد که به موجب آن داده های دیجیتال کدگذاری شده در برچسب های آر.اف.آی. دی یا برچسب های هوشمند توسط یک خواننده از طریق امواج رادیویی ضبط می شوند. سامانه بازشناسی با امواج رادیویی یکی از ابزارهای مهم فناوری برای ردیابی منابع اطلاعاتی در کتابخانه است. این سامانه امکان دستیابی سریع و مناسب به منابع را مهیا می کند، از سرقت جلوگیری می کند، سبب تسریع خدمات کتابخانه می شود، و کارآیی فعالیت کتابخانه را افزایش می دهد. هدف پژوهش حاضر امکان سنجی به کارگیری سامانه بازشناسی با امواج رادیویی در کتابخانه ها است. روش: پژوهش از نوع پیمایشی- توصیفی است. جامعه آماری آن را کلیه مدیران و کارکنان 8 کتابخانه عمومی شهر کرمان تشکیل می دهند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ایی محقق ساخته می باشد که برای تعیین روایی آن، از روش روایی صوری استفاده شد، و امید ریاضی برابر با 73/0 به دست آمد که مقداری قابل قبول برای تایید روایی پرسشنامه است. به منظور محاسبه پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ 814/0 نشان دهنده پایایی قابل قبول پرسشنامه است. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های آمار استنباطی، شاخص اولویت بندی بر اساس شباهت به راه حل ایده آل (تاپسیس) و نرم افزار SPSSویرایش20 انجام شد. تاپسیس یک روش تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره است که مجموعه ای از گزینه ها را بر اساس یک معیار از پیش تعیین شده مقایسه می کند. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از این است که قابلیت پیاده سازی سامانه بازشناسی با امواج رادیویی از نظر زیرساخت و ابزارهای فناورانه در کتابخانه های عمومی شهر کرمان به میزان متوسط است. این کتابخانه ها از نظر نرم افزارهای موجود قابلیت پیاده سازی سامانه بازشناسی با امواج رادیویی را دارند. همچنین نیروی انسانی شاغل در کتابخانه های عمومی شهر کرمان آمادگی لازم برای پیاده سازی سامانه بازشناسی با امواج رادیویی را به میزان متوسط دارند. علاوه بر آن، در حال حاضر، زیرساخت های فناوری برای اجرای سامانه بازشناسی با امواج رادیویی کافی به نظر نمی رسد. شایسته است تا انتخاب نرم افزار باید با دقت و مطالعه کافی انجام پذیرد. به کارگیری سامانه بازشناسی با امواج رادیویی در کتابخانه های عمومی شهر کرمان ضروری است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که محدودیت در پیاده سازی سامانه بازشناسی با امواج رادیویی در کتابخانه های عمومی شهر کرمان بیش از همه مربوط به نیروی انسانی متخصص، بودجه و مسائل فنی است. از نظر مدیران و کتابداران انجام این فرایند و بهره گیری از امکانات آن ضروری است. اجرای برنامه های آموزشی، برنامه ریزی میان مدت و طولانی مدت، تعامل مدیریت با کارشناسان کتابخانه برای اجرای بهتر، استفاده از قابلیت های سامانه بازشناسی با امواج رادیویی در ارائه خدمات کتابخانه، چون امانت، سازماندهی، بازیابی و مدیریت مجموعه از زمره پیشنهادهای این پژوهش است.
اولویت بندی اقدامات کتابخانه های عمومی ایران در جهت افزایش رضایت کلی کاربران براساس مدل کانو و تأثیر عملکرد نامتقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
359 - 380
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اولویت بندی اقدامات کتابخانه های عمومی ایران در جهت افزایش رضایت کلی کاربران براساس مدل کانو و تأثیر عملکرد نامتقارن است. روش: روش پژوهش از نظر گردآوری داده ها پیمایشی- توصیفی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش، تعداد 10000 کاربر کتابخانه عمومی در ایران است که تعداد400 نفر طبق جدول مورگان به عنوان نمونه به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای است که توسط محقق ساخته و اعتباریابی شد. داده ها با نرم افزار اس.پی.اس.اس. نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که سه ویژگی خدمات کتابخانه های عمومی، برنامه های اجتماعی و فرهنگی، تبلیغ و معرفی کتابخانه جزو خدمات اساسی با عملکرد پایین و ویژگی هزینه های کتابخانه جزو خدمات اساسی با عملکرد بالا هستند. ویژگی اشتهار و معروف بودن کتابخانه جزو خدمات عملکردی با عملکرد پایین و ویژگی های کتابداران، تجهیزات، و مجموعه ها جزو گروه خدمات عملکردی با عملکرد بالا هستند. ویژگی های خدمات جانبی و مشارکت اجتماعی جزو خدمات انگیزشی با عملکرد پایین و ویژگی های زمان فعالیت، فضا، مکان، احساس راحتی و امنیت، و سامانه و نرم افزار کتابخانه جزو خدمات انگیزشی با عملکرد بالا هستند. نتیجه گیری: خدمات اساسی و عملکردی با عملکرد پایین باعث نارضایتی از کتابخانه های عمومی هستند که باید در اولویت نخست اقدام برای افزایش رضایت کاربران قرار گیرند. در اولویت دوم خدمات انگیزشی با عملکرد پایین، باید به عملکرد بالا ارتقاء یابند و در اولویت آخر سطح خدمات اساسی، عملکردی و انگیزشی با عملکرد بالا، در سطح فعلی حفظ شود. این نوع از اولویت بندی اقدامات در کتابخانه های عمومی با در نظر گرفتن دو اصل برجسته بودن عملکرد منفی در مقایسه با عملکرد مثبت و همچنین قابلیت به یادسپاری وقایع مثبت در مقابل وقایع منفی، انجام شده است.
جستاری بر گستره تعاریف اینترنت اشیاء در راستای ارائه یک تعریف جامع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به عنوان یک موضوع رو به رشد، تعریف رسمی و عمومی پذیرفته شده ای از اینترنت اشیاء وجود ندارد. مرور پژوهش های این حوزه نشان می دهد که هر پژوهشگر و سازمانی این فناوری را آنگونه که درک می نماید، تفسیر نموده است. در نتیجه، تا کنون ۱۱۶ تعریف از این فناوری نوظهور ارائه شده است. تحقیق حاضر تلاشی است در راستای شناخت و تسلط بیش از پیش بر تعریف اینترنت اشیاء که با روش مرور پیشینه و بررسی متون انجام شده است. همه تعاریف و توصیف های مربوط اما متنوع به هم ربط داده شد تا تعریفی تهیه شود که بتواند به عنوان مرجعی برای ذینفعانی که مایل به درک مفهوم اینترنت اشیاء هستند قرار گیرد. بررسی تعاریف ارائه شده در این حوزه نشان داد که بسیاری از آن ها دارای وجوه مشترک و مشابه هستند. در این مقاله، یک تعریف جامع از اینترنت اشیاء ارائه شده است که از تعاریف علمی ارائه شده در مقالات، کتب و وب سایت های سازمان های مختلف جهانی استخراج شده است. در نهایت، نگارندگان یک تعریف نسبتا جامع از اینترنت اشیاء ارائه داده اند که یک تعریف مطلق از معنای واقعی اصطلاح مورد بحث نیست، بلکه انتظار می رود به عنوان بخشی از تحقیق و توسعه ی آن در جهت معناداریِ واضح تر این اصطلاح مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش نگاه جامعی به تعاریف ارائه شده در گستره اینترنت اشیاء دارد و می تواند برای علاقه مندانی که به تازگی وارد حوزه اینترنت اشیاء شده اند و یا محققانی که خواستار تعمیق بیشتری در این رابطه هستند، مفید واقع گردد.
تأثیر شیوع همه گیری کووید-19 بر خدمات کتابخانه های دانشگاهی و موانع ارائه خدمات: کتابخانه های مرکزی دانشگاه های سطح یک کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : هدف این مطالعه بررسی تأثیر شیوع بیماری همه گیر کووید-19 بر خدمات کتابخانه های مرکزی دانشگاه های سطح یک کشور و نیز موانع پیش روی آنها بود. روش شناسی : پژوهش حاضر کیفی است و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه تلفنی و آنلاین با مدیران کتابخانه های مرکزی یا معاونان سیزده کتابخانه دانشگاهی سطح یک کشور انجام شد. مصاحبه ها با نرم افزار کال ایکس ضبط گردید. محتوای مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تجزیه وتحلیل و کدگذاری شد و تعداد 120 کد اولیه شناسایی شد که به تأثیرات و موانع کووید-19 پرداخته بودند. یافته ها: تقریباً همه کتابخانه های مرکزی دانشگاه های مورد مطالعه، خدمات حضوری خود را در دوره شیوع کووید-19 محدود کرده و سعی در افزایش خدمات دیجیتال و از راه دور داشتند. بحث سرعت پایین اینترنت و پهنای باند از جمله مشکلات عمده ای بود که ارائه خدمات غیرحضوری در کتابخانه ها را با مشکل مواجه می کرد. از دیگر موانع مهم می توان به مسئله مالکیت معنوی آثار فارسی و نبود چارچوب مشخص برای بهره برداری از فرمت دیجیتال این منابع در سطح کلان کشور، مشکلات بودجه، نبود پروتکل های مشخص جهت ارسال پستی منابع فیزیکی و ... اشاره نمود. نتیجه گیری: تبدیل به فرصت شدن کووید-19، نهادینه شدن دورکاری برای سازمان ها، تسهیل فرایند بوروکراسی خریدهای ضروری کتابخانه ، پذیرش تغییر و ... از جمله موارد متأثر از شیوع بیماری همه گیر کووید-19 بر خدمات کتابخانه های دانشگاهی مورد مطالعه بود.
بررسی نگرش کتابداران در خصوص میزان انطباق سامانه مدیریت یکپارچه موجود در کتابخانه های دانشگاه شهیدچمران اهواز و دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور با وب معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی نگرش کتابداران درخصوص میزان انطباق سامانه مدیریت یکپارچه موجود در کتابخانه های دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور با وب معنایی است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و به روش پیمایشی و با رویکرد توصیفی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه کتابداران دانشگاه شهید چمران اهواز و دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپورتشکیل می دهند که 72 نفر بودند و از این بین 51 نفر نسبت به تکمیل پرسشنامه اقدام کردند. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از سیاهه وارسی محقق ساخته استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار اس.پی.اس.اس استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میزان آگاهی و شناخت کتابداران از وب معنایی به طور کلی و به تفکیک مؤلفه ها به صورت محدود بوده است نتایج همچنین حاکی از آن بود که از نظر کتابداران جامعه مورد بررسی، نرم افزار جامع موجود در کتابخانه های دو دانشگاه با وب معنایی سازگاری محدودی دارد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای جمعیت شناختی و میزان آشنایی کتابداران با وب معنایی و مؤلفه های آن رابطه معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج کلی پژوهش نشان داد که از دیدگاه کتابداران، میزان انطباق نرم افزار جامع موجود در کتابخانه های مورد بررسی با وب معنایی به صورت محدود بوده است وکتابداران از وب معنایی و مؤلفه های آن شناخت محدودی داشته و نیاز است که آموزش هایی در این زمینه برای آنها اعمال شود. اصالت اثر: در نهایت بر اساس یافته های این پژوهش مشحض شد نرم افزار جامع کتابخانه های مورد بررسی با وب معنایی انطباق مناسبی ندارد. سطح دانش و بینش کتابداران کتابخانه های مورد بررسی نسبت به وب معنایی نیز ضعیف ارزیابی شد. بر این اساس دوره های فنی مناسب برای رفع این تقیصه معرفی و پیشنهاد شد. یافته های این پژوهش می تواند در راستای توسعه و گسترش کاربرد وب معنایی در نرم افزارهای کتابخانه ای، مورد استفاده مدیران ارشد کتابخانه های مورد بررسی قرار گیرد.
همپوشانی کلیدواژه های مقالات مجله ساینتومتریکس با برچسب های بیبسونومی و توصیفگرهای پذیرفته شده در سرعنوان های موضوعی کنگره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: میزان همپوشانی کلیدواژه های مقالات مجله ساینتومتریکس با برچسب های بیبسونومی و توصیفگرهای پذیرفته شده در سرعنوان های موضوعی کنگره. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش، پیمایشی به شیوه تحلیل محتوای مبتنی بر مشاهده است. گردآوری داده ها با استفاده از سیاهه وارسی محقق ساخته انجام شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها درصد همپوشانی درنظر گرفته شد. یافته ها: یافته های حاصل از50 کلیدواژه دارای فراوانی بالای 1000 که به عنوان نمونه انتخاب شده بودند، نشان داد: بین برچسب های اجتماعی سایت بیبسونومی با توصیفگرهای سرعنوان های موضوعی کنگره که به همان برچسب ها اختصاص یافته، 82 درصد همپوشانی وجود دارد و بین کلیدواژه های مقالات علم سنجی در مجله ساینتومتریکس با توصیفگرهای سرعنوان های موضوعی کنگره که به همان کلیدواژه ها اختصاص یافته، 28 درصد همپوشانی وجود دارد. نتیجه گیری: نویسندگان در انتخاب کلیدواژه ها در مقالات خود با برچسب گذاران در بیبسونومی و نمایه سازان سرعنوان موضوعی کنگره، هم فکر نبوده و اگر اندک اشتراک نیز مشاهده می شود، بر اساس یک نظم مشخص نیست. بنابراین نویسندگان در انتخاب کلیدواژه ها بهتر است، از یک استاندارد مشخصی، مانند: سرعنوان موضوعی کنگره استفاده کنند. در واقع با انجام پژوهش حاضر مشخص شد که هیچ رجوعی از طرف نویسندگان به سرعنوان های موضوعی کنگره صورت نگرفته است ولی اندیشه برچسب گذاری کاربران در سایت بیبسونومی با نمایه سازان سرعنوان موضوعی کنگره، نزدیک تر است. پس نویسندگان در انتخاب کلیدواژه ها برای مقاله نگارشی خود، با استفاده از برچسب های سایت های رده بندی مردمی مانند: بیبسونومی و توصیفگرهای سرعنوان های موضوعی کنگره موجب ارتقای دسترسی به اثر خود خواهند شد.
درک کاربرد رسانه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علامه طباطبائی با مدل انتظار استفاده و رضامندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
117 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی درک کاربرد رسانه های اجتماعی تلگرام و اینستاگرام توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبائی تهران با مدل انتظار استفاده و رضامندی است.
روش : این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده ها پیمایشی است. جامعه آماری شامل 2200 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی تهران بوده و حجم نمونه براساس جدول مورگان تعداد 327 نفر معین گردید. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جهت تعیین نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگروف- اسمیرنف، آزمون تحلیل عاملی تأییدی برای تأیید روایی سؤالات و برای مشخص کردن عوامل کلیدی هر مؤلفه از فن مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
نتایج: یافته ها نشان داد که به اشتراک گذاری اطلاعات در اینستاگرام با ضریب مسیر (209/0)، قوی تر از تلگرام است. همچنین رضایت مندی لذت ادراک شده از تلگرام با ضریب مسیر (266/0)، قوی تر از اینستاگرام است. هیچ اختلاف معناداری بین اینستاگرام و تلگرام در دیگر متغیرها شامل تعامل اجتماعی، گذران وقت، خود گزارش دهی و جذابیت رسانه ها، مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانشجویان تحصیلات تکمیلی از هر دو رسانه مورد مطالعه، برای اهداف مختلف از جمله تعامل اجتماعی، وقت گذراندن و خود گزارش دهی استفاده می کنند و با وجود فیلتر بودن تلگرام، تفاوت معناداری بین کاربرد تلگرام و اینستاگرام مشاهده نشد و تقریباً هر دو رسانه به یک میزان رضامندی کاربران را به دنبال داشتند.
تحلیل بروندادهای علمی ایران در حوزه کتابخانه دیجیتالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بروندادهای علمی یکی از مهم ترین شاخص های ارزیابی میزان توسعه حوزه های علمی در کشورهای مختلف است. سنجش و ارزیابی بروندادهای علمی از ضروریات است. پژوهش حاضر به شناسایی وضعیت بروندادهای علمی ایران در حوزه کتابخانه دیجیتالی پرداخته است. روش شناسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی، و از نظر نوع پژوهش، پیمایشی تحلیلی است. روش پژوهش مورد استفاده، کتابسنجی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل مقالات و چکیده پایان نامه هایی است که در حوزه کتابخانه های دیجیتالی طی سال های 1397- 1386 منتشر شده اند. ابزار گردآوری داده ها، سیاهه وارسی و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و نرم افزار اکسل استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان داد که بیشترین آمار تولیدکنندگان متون علمی مربوط به حوزه کتابخانه دیجیتال، از نظر مقطع تحصیلی، کارشناسی ارشد؛ وابستگی سازمانی، دانشگاه آزاد اسلامی همدان، جنسیت، مرد و از نظر همکاری علمی، بیشترین مقالات به صورت گروهی نوشته شده است. فعال ترین نویسندگان مقالات یعقوب نوروزی، مهدی علیپور حافظی و رحمت الله فتاحی است. بیشتر پژوهش ها از نظر نوع، پژوهش پیمایشی توصیفی و بیشترین کلیدواژه ها، کتابخانه دیجیتالی بود. فعال ترین اساتید راهنمای پایان نامه های این حوزه، مهدی علیپور حافظی (13)، یعقوب نوروزی (9) و عصمت مومنی (4) بوده است. نتیجه گیری : با تحلیل پژوهش های حوزه کتابخانه های دیجیتالی می توان نتیجه گرفت که در بعضی از حوزه های کتابخانه دیجیتال توجه خوبی صورت گرفته و پژوهش های نظری و کاربردی مطلوبی ارائه شده است. اما در برخی حوزه ها مانند سازماندهی دانش، سیستم های پردازش، الگوهای مفهومی، بازنمون دانش، میانکنش پذیری و محتوای وب به ترتیب یا پژوهشی صورت نگرفته یا کمتر انجام شده است. بنابراین ضروری است که پژوهشگران و متخصصان حوزه کتابخانه دیجیتالی در ایران توجه و اهتمام بیشتری به تولید منابع در این محورهای موضوعی داشته باشند.
فرازوفرود تعیین مسیر راه آهن سراسری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۶)
76 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله برآن است تا با بهره گیری از منابع دستِ اولْ فرازوفرود احداث راه آهن سراسری و انتخاب مسیر آن و نیز رویکرد قدرت های خارجی به ویژه انگلستان در این زمینه را به تصویر بکشد و سیر انتخاب نخستین مسیر خط راه آهن در دوران نخست وزیری و سلطنت رضاشاه را باز نماید. روش/ رویکرد پژوهش: در این پژوهش با روش توصیفی–تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای، اسناد آرشیوی، و گزارش های مطبوعاتی، موضوع تعیین مسیر راه آهن سراسری ارزیابی می شود. یافته ها و نتیجه گیری: براساس این تحقیق روشن می شود که از همان آغاز شروع موضوع راه آهن در ایران، برخی پیشنهادها راه آهن ایران را کریدوری درنظر می گرفتند که اروپا را به شرق آسیا وصل می کرد؛ ولی برخی طرح ها معطوف به ساخت راه آهن سراسری در داخل مرزهای ایران بودند. هرچند در دوران قاجار هرگز تلاشی عملی و جدی برای ساخت راه آهن سراسری در ایران در میان نبود، ولی نمی توان از این واقعیت چشم پوشید که طرح های بسیاری در این زمینه عرضه شد و مباحث نظری فراوانی مطرح شد که برخی از آن ها مانند پیشنهاد های صنیع الدوله به کارِ ساختن راه آهن سراسری در عصر رضاشاه آمدند. علاوه براین به نظر می رسد که نخستین تلاش جدی دولت ایران برای ساخت راه آهن سراسری، از زمان نخست وزیری وثوق الدوله آغاز شده باشد. شاید مهم ترین دستاورد این تحقیق را بتوان آشکارساختن رویکرد بریتانیا به راه آهن سراسری ایران دانست. بنانشدن راه آهنی که انگلیسی ها درنظر داشتند از قصرشیرین به تهران بکشند و پافشاری مقامات ایرانی بر ساختن راه آهن شمال به جنوب از شکست تلاش های مقامات بریتانیا در این زمینه حکایت دارد. نکته دیگر آن که پافشاری و پیگیری شخص رضاشاه، در بنیادنهادن نخستین راه آهن سراسری در ایران تأثیری به سزا داشت.
تحلیل حرکات چشم کاربران و نقش توانمندی های آن ها هنگام تعامل با رابط کاربر وب سایت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی هرگونه تأثیر قابلیت های کاربران، از جمله سبک های یادگیری، سواد اطلاعاتی و یا سواد رسانه ای بر نحوه انجام حرکات چشمی آن ها حین تعامل با رابط کاربر وب سایت ها بر اساس فرضیه چشم-ذهن است. این پژوهش به روش آمیخته و با رویکرد توضیحی متوالی انجام شد. جامعه پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد بودند. نمونه گیری آزمودنی ها (جامعه پژوهش) از طریق روش های آمیخته متوالی و به صورت نمونه گیری در هر لایه بود. سرانجام، تعداد ۲۰ نفر آزمودنی به عنوان نمونه نهایی در دو مرحله گردآوری داده های پژوهش حضور یافتند. برای گردآوری اطلاعات از ابزارهای مختلف و متنوعی مانند پرسشنامه استاندارد سبک یادگیری «فلدر و سولومن»، پرسشنامه سواد اطلاعاتی و سواد رایانه ای و نشست تعاملی با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. این پژوهش همبستگی بالا میان توانمندی سواد رایانه ای با سواد اطلاعاتی در دانشجویان را نشان داد. همچنین، برخی توانمندی های آزمودنی ها می توانست بر حرکات چشم در فرایند تعامل با رابط کاربر وب سایت تأثیرگذار باشد. بین سواد اطلاعاتی و حرکات چشم رابطه وجود داشت. مدت خیره شدن برای آزمودنی هایی که سطح سواد اطلاعاتی بالایی داشتند، از افرادی که سطح سواد اطلاعاتی کمتری داشتند، بیشتر بود. آزمودنی هایی که سبک یادگیری حسی داشتند، تعداد خیره شدن بیشتری را تجربه کردند. برای افرادی که «سبک پی درپی» داشتند، مدت خیره شدن ها بیشتر بود، اما تعداد خیره شدن ها به علت خطی نگاه کردن به رابط کاربر، کمتر از «سبک سراسری» بود. آزمودنی هایی که سواد اطلاعاتی پایین و سبک یادگیری انعکاسی داشتند، تعداد خیره شدن های بیشتری را در صفحه تجربه کردند. افرادی که سبک یادگیری کنشی و سواد اطلاعاتی بالا داشتند، مدت زمان بیشتری را در خیره شدن به صفحه صرف می کردند. آزمودنی های با سواد اطلاعاتی پایین، تعداد خیره شدن فراوان تری نسبت به افراد با سواد اطلاعاتی بالا داشتند. با بررسی حرکات چشم کاربران مشخص شد که رابط کاربر می تواند بر حرکات چشم آن ها اثرگذار باشد. در فرایند تعامل، حرکات چشم کاربران از مؤلفه های کلی تر به مؤلفه های جزئی تر تغییر می کرد. به طور کلی، مشخص شد که سطح سواد اطلاعاتی ممکن است در حین تعامل با وب سایت، حرکات چشم کاربر را هدفمند کرده و چگونگی پردازش اطلاعات رابط کاربر را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، سبک یادگیری بر حرکات چشم کاربران در حین تعامل اثرگذار بود.
عوامل موثر بر اشتراک گذاری داده های پژوهشی در میان پژوهشگران حوزه فنی و مهندسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
177 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی سبب شده است که امکان استفاده مجدد از داده های پژوهشی پژوهشگران در انجام پژوهش های جدید فراهم شود. اشتراک گذاری داده ها زمانی اتفاق می افتد که دانشمندان داده های خود را جهت استفاده سایر پژوهشگران برای انجام پژوهش یا دیگر فعالیت های پژوهشی در دسترس قرار دهند. هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت اشتراک گذاری داده های پژوهشی در میان پژوهشگران حوزه فنی و مهندسی ایران از ابعاد فردی، سازمانی و فنی بود. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی پیمایشی بود. جامعه پژوهش را پژوهشگران حوزه فنی و مهندسی ایران که در سال 2021 در پایگاه WOS دارای تولید علمی بوده اند، تشکیل دادند که به دلیل عدم ثبت ایمیل تمامی نویسندگان، امکان برآورد دقیق جامعه آماری مشخص نبود. از این رو برای تعیین نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران تعداد 411 نفر به طور تصادفی از میان پژوهشگران فوق انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ای بود که به روش الکترونیکی طراحی و برای نمونه آماری ارسال گردید. از نرم افزار اس .پی. اس. اس. برای تجزیه و تحلیل یافته ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد عوامل سازمانی و فنی بر رفتار فرد در اشتراک گذاری داده های پژوهشی تاثیر معنی داری دارند. عوامل فنی تاثیر بیشتری بر روی رفتار فرد نسبت به عوامل سازمانی داشت. عوامل فردی بر رفتار اشتراک گذاری داده ها تاثیر معنی داری نداشت. همچنین ارتباط بین عوامل پنهان فنی و سازمانی، مثبت و معنی دار بود. علاوه بر این، یافته ها نشان داد جنسیت بر روی عوامل فردی و شغل پژوهشگران بر روی عوامل سازمانی تاثیر معنی داری دارد. بین متغیرهای جمعیت شناختی شامل سن، سابقه کاری، مرتبه علمی و مدرک تحصیلی و عوامل فنی، سازمانی و فردی تفاوت معنی داری وجود نداشت. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد بسیاری از پژوهشگران نگرانی از وقت گیر و زمان بر بودن مستندسازی داده ها، سوءاستفاده و سوءتفسیر از داده های اشتراکی را از دلایل عدم تمایل به اشتراک گذاری داده های پژوهشی می دانند. علی رغم وجود الزام پژوهشگران این حوزه به تحویل داده های پژوهش و فراهم آوری نسبی امکانات سخت افزاری و زیرساختی جهت اجرای این امر، دوره های آموزشی مناسب برای آموزش مدیریت و اشتراک داده ها توسط سازمان ها انجام نمی شود، حمایت مادی و معنوی مناسب صورت نمی گیرد و زیرساخت های مناسب برای اشتراک گذاری داده ها در نشریات در نظر گرفته نمی شود. عوامل فنی مؤثر بر اشتراک گذاری داده های پژوهشی مانند آشنایی و استفاده از استانداردهای فراداده ای جهت اشتراک گذاری و دسترس پذیری داده ها، همچنین آشنایی و استفاده از واسپارگاه های موضوعی، عمومی و سازمانی در وضعیت نامطلوبی قرار داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش و نظر به اینکه اشتراک گذاری داده های پژوهشی و عوامل مرتبط با آن در میان پژوهشگران حوزه فنی و مهندسی مهجور مانده است، ضروری است ذینفعان پژوهش در حوزه فنی و مهندسی حمایت سازمانی، فنی و مالی مناسب را به منظور افزایش شناخت و تمایل پژوهشگران در اشتراک گذاری داده ها به عمل آورند. همچنین لازم است آموزش های لازم به منظور فرهنگ سازی و شناخت قابلیت داده های پژوهشی به پژوهشگران حوزه فنی و مهندسی ارائه شود.
ترسیم نقشه تولیدات علمی در حوزه کاربرد بازاریابی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون مدیریت اطلاعات دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
339 - 358
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ترسیم نقشه علمی و تحلیل خوشه ای پژوهش های منتشر شده در حوزه پژوهش های کاربرد بازاریابی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی با استفاده از مدارک نمایه شده در پایگاه وب آف ساینس است.
روش: این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی بوده که با استفاده از روش علم سنجی انجام شده است. به طور کلی 431 سند در حوزه بازاریابی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی استخراج شد و مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل های آماری علاوه بر نرم افزار اکسل، از نرم افزارهای علم سنجی مانند، وُس ویور و یو.سی.آی.نت استفاده شد.
نتایج: یافته ها نشان داد کلیدواژه های بازاریابی با فراوانی ۲۴، بازاریابی کتابخانه ای با فراوانی ۱۸، کتابداری با فراوانی ۱۴ و رسانه های اجتماعی با فراوانی ۱۳ بیشترین هم رخدادی را میان متون مورد مطالعه داشته اند. از طرفی، تحلیل خوشه های کلیدواژه ها نشان داد که حوزه موضوعی بازاریابی در کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی از هفت خوشه تشکیل شده است و خوشه شماره دو با کلیدواژه های بنگلادش، منابع اطلاعات، خدمات اطلاعاتی، بازاریابی، آمیخته بازاریابی، استراتژی بازاریابی، کتابخانه های عمومی، بازاریابی استراتژیک، دانشگاه، وب سایت ها و شبکه جهانی وب، مهم ترین خوشه است که در این میان کلیدواژه های بازاریابی و خدمات اطلاعاتی مهم ترین کلیدواژه های این خوشه محسوب می شوند. همچنین یافته ها نشان داد، خوشه سوم از ده کلیدواژه تشکیل شده و عمدتاً به بازاریابی در کتابخانه ها مربوط می شود و نشان می دهد ظهور بازاریابی در کتابخانه ها و بکارگیری آن در بازاریابی از جمله مهم ترین مباحث مد نظر پژوهشگران این حوزه است. در خوشه چهارم ۸ کلیدواژه مشاهده می شود که عمدتاً به بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی می پردازد.
نتیجه گیری : ترسیم و تحلیل نقشه موضوعی بازاریابی در کتابخانه ها نشان داد که پژوهشگران حوزه بازاریابی در کتابخانه ها، آنگونه که شایسته است به این حوزه، به ویژه موضوعاتی نظیر بازاریابی در کتابخانه های دانشگاهی، بازاریابی در کتابخانه های عمومی، بازاریابی دیجیتال و بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر توجه نکرده اند . انتظار می رود که پژوهشگران از شکاف های موضوعی موجود در این حوزه مطلع شوند و پژوهش هایی در رابطه با موضوعات بیان شده انجام دهند.