فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۴۵۸ مورد.
الگوی ملزومات کارکردی پیشینه های کتابشناختی: شیوه ای نوین در تنظیم عناصر کتاب شناختی: بایدها و نبایدها
منبع:
تحقیقات اطلاع رسانی و کتابخانه های عمومی (پیام کتابخانه سابق) سال چهاردهم زمستان ۱۳۸۷ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
الگوی ملزومات کارکردی پیشینه های کتابشناختی، الگویی مفهومی جهت تنظیم عناصر کتابشناختی در فهرست ها و پایگاه های اطلاعاتی، در سال 1997 از سوی ایفلا و به دنبال طرحی جهت بازنگری در قواعد فهرست نویسی آنگلوامریکن به وجود آمد. این الگو در صدد است که از سایر قواعد فهرست-نویسی موجود مجزا بوده و جهت تامین نیازهای اطلاعاتی کاربران که مهم ترین هدف این الگو محسوب می شود، از ساختاری جدید جهت ذخیره سازی و نمایش پیشینه های کتابشناختی بهره برد. به نظر می رسد می توان از برخی ویژگی های منحصر به فرد این الگو، در رفع مشکلات و کمبودهای فهرست های کنونی و طراحی نظام های آینده بهره گرفت. در مقاله حاضر پس از بیان تاریخچه الگوی ملزومات کارکردی پیشینه های کتابشناختی ایفلا و معرفی مختصر این الگو و موجودیت های تشکیل دهنده آن، به مهم ترین پژوهش های انجام شده در مورد آن اشاره شده و ویژگی های اصلی این الگو و تفاوت های آن با قواعد فهرست نویسی آنگلوآمریکن مورد بررسی قرار می گیرد. توصیف موازی مدرک اولیه و آثار وابسته به آن، ساختار سلسله مراتبی پیشینه های کتابشناختی و تهیه یک ابرپیشینه برای هر اثر و تعیین دقیق کارکردهای عناصر داده ای موجود در پیشینه های کتابشناختی، از جمله مهم ترین ویژگی های این الگو نسبت به قواعد فهرست نویسی آنگلوامریکن محسوب می شود. در انتها نیز برخی از نواقص مربوط به این الگو مورد بررسی قرار می گیرد.
بررسی وضعیت مدیریت دانش در کتابخانه های تخصصی امور برق و ارائه الگوی پیشنهادی
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی وضعیت بهکارگیری مدیریت دانش در کتابخانه های تخصصی امور برق وزارت نیرو در ایران انجام گرفته و به دنبال یافتن الگویی پیشنهادی برای اجرای مدیریت دانش در کتابخانه های تخصصی مورد مطالعه است. روش: مسئولان کتابخانه ها، مدیران و روسای بلافصل آن ها به عنوان افراد مورد مطالعه انتخاب شده اند، روش پژوهش به صورت پیمایشی بوده و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه، مصاحبه، تلفن، مصاحبه، نمابر و پست الکترونیکی استفاده شده است. یافته ها: با توجه به وضعیت جامعه مورد مطالعه، چهار مولفه اصلی: گردآوری، سازماندهی، اشاعه منابع دانش و هم چنین نیروی انسانی مورد بررسی قرار گرفت و مشخص گردید. مولفه های وضعیت گردآوری منابع و مهم ترین ضرورت ها در بهکارگیری مدیریت دانش به طورکلی در چهار حوزه مورد بررسی، توسط کتابداران و مسئولین کتابخانه های و مدیران بلافصل بهتر از متوسط ارزیابی شده است. اما وضعیت سازماندهی منابع دانش، اشاعه دانش، نیروی انسانی در حد ناچیز و پایین تر از متوسط ارزیابی شده است. نمونه مورد مطالعه وضع موجود را مناسب نمیبینند. از طرفی نمونه مورد مطالعه از کتابداران و مسئولین، اجرای مدیریت دانش در حوزه های امور برق را در حد ناچیز ارزیابی نموده و مسائل و مشکلات پیرامون آن را زیاد میدانند.
پاسخ ها و تاثیرات: الگوی کاربرد اطلاعات پیوسته برای یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود تلفیق سواد اطلاعاتی با برنامه های درسی دانشگاه، محدودیتهای واضحی در استفاده دانشجویان از اطلاعات وجود دارد که با نبود تعادل بین مهارتهای فناوری اطلاعات و رویکردهای فرعی و با تفاوت در تجارب زبانی و فرهنگی، همراه شده است. پیچیدگی استفاده از اطلاعات پیوسته برای یادگیری در شرایط متنوع فرهنگی، فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و آموزش عالی، مورد بررسی قرار میگیرد. این مقاله الگوی پاسخها و تأثیرهای کاربرد «اطلاعات پیوسته»[5] در یادگیری را ارائه میکند که به افزایش آگاهی از پیچیدگی استفاده از اطلاعات پیوسته و پشتیبانی توسعه سواد اطلاعاتی کمک می کند. این الگو، ترکیبی از الگوهای رفتار اطلاعاتی و جستجوی اطلاعات، سواد اطلاعاتی، تطبیق بین فرهنگی و «استفاده پیوسته انعکاسی»[6] را ارائه میکند. رفتارهای مشارکتی، واکنشهای شناختی و انفعالی همراه با تأثیرهای زبانی و فرهنگی در یک ساختار پژوهشی که استفاده کامل، پویا و مداوم از اطلاعات پیوسته را نشان میدهد، به عنوان تجربه استفاده از اطلاعات پیوسته برای یادگیری درنظر گرفته شده است. این الگو با نشان دادن هم افزایی بین استفاده از اطلاعات بر یادگیری، رویکردهای انعکاسی به سواد اطلاعاتی را که به چالشهای یادگیری ناشی از عدم تعادل سواد اطلاعاتی و تنوع زبانی و فرهنگی توجه میکند، گسترش میدهد
مبانی نظری و عوامل موثر بر فرایند راهنما یابی و استفاده کاربران از امکانات کمکی در نرم افزارهای پایگاههای اطلاعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی و استفاده از راهنما و امکانات کمک به کاربران در پایگاه ها و نرم افزارهای رایانه ای، آن قدر اهمیت یافته است که مفهومی با عنوان راهنمایابی، دیگر جای خود را در مباحث حوزة تعامل انسان با رایانه و نیز در علوم اطلاع رسانی، باز کرده است. هدف نهایی طراحی راهنما و امکانات کمک در پایگاه های اطلاعاتی رایانه ای، آن است که این قابلیتها بتوانند در فرایند اطلاعیابی کاربران ایفای نقش کنند و در مواقع ضروری، جای واسطه های بشری ـ مانند کتابداران ـ را بگیرند؛ از این رو، پژوهشگران حوزة علوم رایانه و علوم اطلاع رسانی اصول و قواعد زیادی برای طراحی بهینة این قابلیتها ارائه کرده اند. از جمله مدلهای مبتنی بر این اصول، میتوان به «الگوی نلسون لوگال و نیومن» برای فرایند راهنمایابی، الگوی «شیء ـ عمل» در طراحی رابط کاربر و راهنمای نرم افزارها و پایگاه های اطلاعاتی و الگوی طراحی و استفاده از راهنمای راهبردی اشاره کرد. در این مقاله به انواع مختلف راهنما و برنامه های کمکی موجود در نرم افزارها و پایگاه های اطلاعاتیاشاره شده و عوامل مؤثر بر فرایند راهنمایابی در دو دستة «عوامل سیستمی» (نظام رایانه ای) و «عوامل مرتبط با کاربران» (دانش موضوعی، دانش نرم افزاری، دیدگاه روانشناختی و ...) تشریح شده است. مقاله توصیه هایی برای طراحی علمی و بهینة راهنما در نرم افزارهای پایگاه های اطلاعاتی ارائه میدهد
hindex شاخصی نوین برای ارزیابی بازده علمی یک محقق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Jorge E. Hirsch در سال 2005 میلادی، شاخصی را با عنوان h index ابداع کرده است که به وسیلة آن، بازده علمی دانشمندان و محققان، با عدد نشان داده میشود. در این مقاله، تعریف h index همراه با مثالی از بانک اطلاعاتی Scopus، برای درک بهتر تعریف، ارائه شده است. در بخشی از این مقاله، سه بانک اطلاعاتی Google Scholar، Scopus و ISI Web of Science به عنوان منابعی که برای دستیابی به h index میتوان در آنها جستجو کرد، معرفی شده اند. در بخش دیگری از این مقاله مراحل دستیابی به h index که به طور خودکار در بانک اطلاعاتی Scopus محاسبه میشود، با مثال، ارائه شده است. در پایان مقاله، چگونگی محاسبة h index، به طور دستی، و با یک مثال بیان گردیده است
پایه و اساس وب سنجی
فضای سه بعدی اطلاعات و ضرورت بهینه سازی ساختار اصطلاح نامه ها از طریق افزودن خصیصه های معنایی به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائة مدل تعامل بین سه زبان کاربر، مؤلف و نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات، شناخت بهتر فضای مفاهمه در نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات را مقدور میسازد. با تنظیم عناصر این مدل، عملکرد بهینة نظام را در راستای هدفهای تعیین شده، میتوان تأمین کرد و اصطلاحنامه به عنوان زبان نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات، یکی از عناصر مدل یاد شده خواهد بود. در تدوین اصطلاحنامه، ایجاد یک ساختار سلسله مراتبی از مفاهیم، اولین ضرورت، و ایجاد و تعیین نوع روابط بین مفاهیم اصطلاحنامه ای، دومین ضرورتی است که در رویکرد ساختار مبنا، فرا روی تدوینکنندگان اصطلاحنامه قرار دارد. امّا پیچیدگیهای شرایط نمایه سازی و همچنین دیدگاه های متفاوت کاربران نهایی نظامهای بازیابی اطلاعات، توجه به رویکرد کاربر مبنا را در عرصه سازماندهی و بازیابی اطلاعات ضروری ساخته است. ابهام در استفاده از توصیفگر مناسب تر هنگام سازماندهی از یک سو و دیدگاه های متفاوت کاربران نهایی نظامهای بازیابی اطلاعات از سوی دیگر، گسترش روابط معنایی در اصطلاحنامه را ضروری میسازد. سه مفهوم معنایی[3] شامل: موجودیت[4]، صفت یا خصیصه[5] و نوع رابطه[6] به جای دو مفهوم معنایی در اصطلاحنامه شامل: موجودیت و رابطه، میتواند سطح ابهام واژگانی موجود در توصیفگرهای اصطلاحنامه را کاهش دهد. در صورت اضافه شدن مفهوم معنایی خصیصه به ساختار اصطلاحنامه، شناخت مختصات مفاهیم، تعیین حد و مرز و مصادیق آنها با ابهام کمتر مقدور میگردد. در چنین شرایطی، اختصاص توصیفگرهایی با قطعیت ربط بیشتر هنگام سازماندهی و امکان تعریف درخواست جستجوی اطلاعات با استفاده از خصیصه ها، سطح اثربخشی نظام بازیابی اطلاعات را از دید کاربر افزایش خواهد داد. همچنین، وارد ساختن خصیصه به ساختار مفاهیم معنایی در اصطلاحنامه، آن را به سطح مدل مفهومی در سلسله مراتب هستیشناسی نزدیک خواهد کرد
ارزیابی ربط در نظام های ذخیره و بازیابی اطلاعات از رهیافت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند شناخت کاربر به عنوان جستجوگر اطلاعات در یک نظام ذخیره و بازیابی اطلاعات، میتواند تأثیر زیادی بر ارزیابی او از ربط داشته باشد. مقاله حاضر پس از بیان شرحی مختصر از روانشناسی شناختی و ربط و ارزیابی آن، حوزه های شناختی کاربر را که بر ارزیابی ربط تأثیرگذار هستند، بررسی مینماید. این حوزه ها «ادراک»، «توجه» و «قضاوت» را در بر میگیرد. این مقاله علاوه بر اینکه میتواند مبنای تحقیقات عمیقی در این حوزه قلمداد شود، به طراحان نظامهای ذخیره و بازیابی نیز کمک میکند تا با رویکردی شناخت گرا، به طراحی نظامهای ذخیره و بازیابی اطلاعات بپردازند.